بازگشت ادبی: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۱۳۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (بازگشت ادبی)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
زرین کوب با تأیید ضمنی این نظریه چنین اظهار می‌کند که «بازگشت»، بازگشت به ادبیات رسمی و درباری است، یعنی ادبیات مستوفیان،شاهزادگان، حکم و صاحب  منصبان دولتی، طبقاتی که در عهد افشاریه و زندیه همچنان وارث سنت‌های ادبی روزگاران گذشته بودند و توانستند راه بازگشت را هموار سازند.<ref>عبدالحسین زرین کوب، نقد ادبی، ج 2، ص 631 و 632.</ref>
زرین کوب با تأیید ضمنی این نظریه چنین اظهار می‌کند که «بازگشت»، بازگشت به ادبیات رسمی و درباری است، یعنی ادبیات مستوفیان،شاهزادگان، حکم و صاحب  منصبان دولتی، طبقاتی که در عهد افشاریه و زندیه همچنان وارث سنت‌های ادبی روزگاران گذشته بودند و توانستند راه بازگشت را هموار سازند.<ref>عبدالحسین زرین کوب، نقد ادبی، ج 2، ص 631 و 632.</ref>
مخالفان نهضت بازگشت این جریان را با تعبیراتی منفی مثل تکرار<ref>محمد رضا شفیعی کدکنی، ادبیات فارسی، ص 55.</ref> و رجعت نامگذاری کرده‌اند؛ و موافقان اعم از پیشروان و پیروان در نام گذاری نهضت از تعبیراتی مثبت سود جسته‌اند.
مخالفان نهضت بازگشت این جریان را با تعبیراتی منفی مثل تکرار<ref>محمد رضا شفیعی کدکنی، ادبیات فارسی، ص 55.</ref> و رجعت نامگذاری کرده‌اند؛ و موافقان اعم از پیشروان و پیروان در نام گذاری نهضت از تعبیراتی مثبت سود جسته‌اند.
پیشروان با تعبیراتی مثل:تجدید بنای متقدمان<ref>لطفعلی آذر بیگدلی، آتشکده، ترجمه سید جعفر شهیدی، ص 416.</ref> اقتفا به طریقه متقدمین<ref>رضا قلی خان هدایت، مجمع الفصحا، ج 2، ص 194.</ref> و اقتفای استادان<ref>حاجی سلیمان صباحب بیدگلی، دیوان صباحی بیدگلی، ص 194.</ref> از بازگشت سخن گفته‌اند؛ و پیروان یا محققان طرفدار بازگشت در بحث  از این جریان، از عناوینی چون نهضت، نهضت جدید، نهضت ادبی<ref>جلال الدین همایی، تاریخ ادبیات ایران، ص 298.</ref>، رنسانس ادبی، نهضت بزرگ ادبی<ref>ابراهیم صفایی، نهضت ادبی ایران در عصر قاجار، ص  302.</ref>، نهضت بازگشت و تجدید حیات ادبی<ref>غلامعلی رعدی آذرخشی، درباره سبک‌های شعر فارسی و نهضت بازگشت، ج 1، ص 94.</ref>، و نیز از تعبیر رستاخیز
پیشروان با تعبیراتی مثل:تجدید بنای متقدمان<ref>لطفعلی آذر بیگدلی، آتشکده، ترجمه سید جعفر شهیدی، ص 416.</ref> اقتفا به طریقه متقدمین<ref>رضا قلی خان هدایت، مجمع الفصحا، ج 2، ص 194.</ref> و اقتفای استادان<ref>حاجی سلیمان صباحب بیدگلی، دیوان صباحی بیدگلی، ص 194.</ref> از بازگشت سخن گفته‌اند؛ و پیروان یا محققان طرفدار بازگشت در بحث  از این جریان، از عناوینی چون نهضت، نهضت جدید، نهضت ادبی<ref>جلال الدین همایی، تاریخ ادبیات ایران، ص 298.</ref>، رنسانس ادبی، نهضت بزرگ ادبی<ref>ابراهیم صفایی، نهضت ادبی ایران در عصر قاجار، ص  302.</ref>، نهضت بازگشت و تجدید حیات ادبی<ref>غلامعلی رعدی آذرخشی، درباره سبک‌های شعر فارسی و نهضت بازگشت، ج 1، ص 94.</ref>، و نیز از تعبیر رستاخیز<ref>یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، ج 1، ص 316.</ref> بهره گرفته‌اند. اما واژه «بازگشت ادبی» اصطلاح معاصران است.<ref>ذبیح الله صفا، مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر فارسی، ج 2، ص 127.</ref>
==اندیشه بازگشت==
در عصر فترت یعنی در فاصله سقوط صفویه تا استقرار قاجاریه و به ویژه در عهد افشاریه و زندیه مقدمات بازگشت ادبی فراهم آمد و نقطه شعر دوره بازگشت بسته شد و سپس راه رشد و گسترش آن هموار شد. از آن‌جا که پدید آمدن و رشد کردن هر پدیده‌ای، نتیجه فقدان موانع و موجود بودن شرایط است، اولا مانع ظهور و رشد مکتب بازگشت یعنی سبک هندی در اثر ضعف درونی و فرو پاشی پشتوانه بیرونی آن با زوال دستگاه ادب پرور گور کانیان هند از میان برخاست.<ref>سعید نفیسی، مقدمه بر دیوان عاشق اصفهانی، ص 6.</ref> ثانیا اوضاع و عوامل  مناسب برای ظهور و رشد این مکتب به ویژه در شیراز و اصفهان و سپس در تهران فراهم آمد.
اصفهان پس از استیلای افغانان آسیب بسیار دید و رو به ویرانی نهاد، اما بدان سبب که زمان‌های درازی مرکز علمی، ادبی و فرهنگی بود، خاستگاه بازگشت ادبی گردید.<ref>عباس اقبال آشتیانی، مقدمه بر دیوان هاتف اصفهانی، ص 4.</ref> در اصفهان ادیبان و شاعرانی که از هجوم افغانان جان به در برده بودند، توانستندادبیات را بازسازی کنند. گزارش آذر  در آتشکده از تلاش مشتاق<ref>لطفعلی آذر بیگدلی، ترجمه سید جعفر شهیدی، آتشکده، ص 416.</ref> نمونه‌ای از جدِ و جهد شاعران در بازسازی شعر و ادب فارسی تواند بود. سرودن شعر به شیوه پیشینیان که هیچ گاه یک سره مترووک نشد، مورد توجه خاص شاعرانی قرار گرفت که عضو انجمن ادبی مشتاق بودند.
بازگشت در شعرا را می‌توان از دو دیدگاه: تاریخی و موضوعی ، مورد بحث قرار داد:
 
===دیدگاه تاریخی===
در این مقوله شعر بازگشت به دو دوره متمایز تقسیم می‌شود:
دوره اول، از نیمه دوم سده دوازده هجری تا اوایل سده سیزده هجری را شامل می‌شود. در این دوره، شاعران در کار تقلید از قدما و تتبع در شعر آنان، بیش‌تر به سیبک شاعران سده‌های ششم تا هشتم هجری نظر داشتند و در سرودن غزل و قصیده و مثنوی از روش این شاعران-شاعران آذربایجان و عراق-پیروی می‌کردند.<ref>ذبیح الله صفا، مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر فارسی، ج 2، ص 127.</ref>
در این دوره دو انجمن ادبی در خاستگاه بازگشت، در اصفهان تشکیل شد و کار بازگشت به شیوهٔ قدما، در سرودن شعر را پی گرفت؛ انجمن مشتاق اصفهانی (مشتاق)، و انجمن میرزا عبدالوهاب نشاط (نشاط). از آنجا که هدف اساسی پیشروان بازگشت، در این دوره از منظر منفی، برانداختن سبک هندی بود و از منظر مثبت تتبع در آثار قدما، میتوان سبک این دوره را سبک عراقی - اصفهانی جدید نامید.<ref>جلال الدین همایی، مقدمه بر دیوان سروش اصفهانی، ص93،94.</ref>
دورهٔ دوم، از اواخر نیمهٔ اول سدهٔ سیزدهم هجری تا اوایل سدهٔ چهاردهم هجری است. در این دوره گویندگان در عین پیروی از شاعران سده‌های ششم تا هشتم هجری به سبک شاعران سده‌های چهارم تا ششم هجری نیز توجه کردند. این دوره، دورهٔ ترقی و کمال مکتب بازگشت در شعر محسوب می‌شود و تلاش‌های دورهٔ اول به طور کامل ثمر می‌دهد. سخن هدایت در مجمع الفصحا مبنی بر پیروی گویندگان معاصر  وی از فصحای متقدم (9 - 10) هجری بیشتر ناظر بر دورهٔ دوم است.
در اواخر دورهٔ اول و در اوایل دورهٔ دوم، سومین انجمن ادبی که در واقع ادامهٔ انجمن نشاط است در تهران (1212 ق) و در دربار فتحعلی‌شاه تشکیل شد و از آن‌جا که شاه خود شاعر بود و «خاقان» تخلص می‌کرد، این انجمن به «انجمن خاقان» شهرت یافت.7777
انجمن خاقان از یک سو وارث تجربه‌های دو انجمن پیشین بود و اعضای آن شاعران و ادیبان کار آزمودهٔ آشنا به دقایق شعر قدیم بودند و از سوی دیگر، به سبب ارتباط آن با دربار فتحعلی شاه که به شیوهٔ دربار سلطان محمود غزنوی و سطان سنجر سلجوقی نظام یافته بود و شاعران را می‌نواخت و بدان‌ها صله می‌داد، شاعران بسیاری را به امید گرفتن صله و لقب به خود خواند، که محور همهٔ آنها ملک الشعرای صبا بود. بدین سان مرکزی پدید آمد، که هر چند مرکز تبلیغات سلطنت محسوب می‌شد، اما به نوعی مرکز آموزش و گسترش شعر و ادب نیز بود و شاعرانی توانا پرورش داد که نامبردارترین آنان [[سحاب اصفهانی]]، [[مجمر اصفهانی]]، [[صبای کاشانی]]، [[نشاط اصفهانی]] و [[وصال شیرازی]] بودند.7777 چنین بود که شعر فارسی با آهنگ بازگشت به سبکهای گذشته (عراقی و خراسانی) و رد مکتب صائب، در عصر فتحعلی شاه به کمال رسید" و در دورهٔ جانشینان وی به ویژه ناصرالدین شاه، هم چنان پیش رفت. فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه در حفظ و استمرار نهضت ادبی غفلت نورزیدند و با تشویق شاعران، شعر و ادب را رونق بخشیدند. عهد ناصری، آخرین دورهٔ وفور شعر و کمال شاعری در ایران است. از بزرگترین قصیده سرایان عهد ناصری: قاآنی شیرازی، شهاب اصفهانی و سروش اصفهانی و از حیث تقدم زمانی فتحعلی خان صبای کاشانی و محمود خان ملک الشعرا می باشند و از بزرگترین غزل سرایان عصر فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه: نشاط اصفهانی، وصال شیرازی، فروغی بسطامی، یغمای جندقی و ملک الشعرای عنقا را می توان نام برد. " چنین بود که حاصل تلاش های دورهٔ اول در دورهٔ دوم که عصر کمال محسوب می شود، به صورت نوعی «نهضت یا مکتب ادبی» در آمد و هدف نهایی و بنیادی جنبش، یعنی دستیابی به زبان شیوای قدما تحقق یافت و شاعرانی ظهور کردند که بسیار خوب از عهدهٔ تقلید متقدمین برآمدند؛ و سخن آنان از حیث رعایت نکات و دقایق فنی، اختلافی با آثار
۱۰٬۰۷۲

ویرایش