۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
آثار شهریار به دو دسته تقسیم میشود: | آثار شهریار به دو دسته تقسیم میشود: | ||
الف) آثار نثری که به صورت مقاله یا | الف) آثار نثری که به صورت مقاله یا مقدمه هایی بر دیوان خود و یا دیگران نوشته است. | ||
ب) آثار نظمی که به دو زبان فارسی و ترکی شامل مثنوی «روح پروانه»، «کلیات» در چهار جلد شامل غزلیات، قطعات، رباعیات، قصاید و مثنوی؛ و شاهکار «حیدر بابایه سلام» به زبان ترکی؛ و دیوان اشعارش شامل اشعار متنوع در موضوعات مختلف میباشد او سبک زیبا و کهن قدیم را با مهارت و هنرمندی به سبک تازه پیوند زده است. | ب) آثار نظمی که به دو زبان فارسی و ترکی شامل مثنوی «روح پروانه»، «کلیات» در چهار جلد شامل غزلیات، قطعات، رباعیات، قصاید و مثنوی؛ و شاهکار «حیدر بابایه سلام» به زبان ترکی؛ و دیوان اشعارش شامل اشعار متنوع در موضوعات مختلف میباشد او سبک زیبا و کهن قدیم را با مهارت و هنرمندی به سبک تازه پیوند زده است. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| علی ای هُمای رحمت تو چه آیتی خدا را | {{ب| علی ای هُمای رحمت تو چه آیتی خدا را | که به ما سوا فکندی همه سایه هما را }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
{{ب| شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین | {{ب| شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین | روی دل با کاروان کربلا دارد حسین }} | ||
{{ب| میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم | {{ب| از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست | مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین }} | ||
{{ب| پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست | |||
{{ب| بس که محملها رود منزل به منزل با شتاب | {{ب| میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم | بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین }} | ||
{{ب| رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند | |||
{{ب| بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب | {{ب| پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست | اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین }} | ||
{{ب| سروران، پروانگان شمع رخسارش ولی | |||
{{ب| سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق مینماید خود که عهدی با خدا دارد حسین }} | {{ب| بس که محملها رود منزل به منزل با شتاب | کس نمیداند عروسی یا عزا دارد حسین }} | ||
{{ب| او وفای عهد را با سر کند سودا ولی خون به دل از کوفیان بیوفا دارد حسین }} | |||
{{ب| دشمنانش بیامان و دوستانش بیوفا با کدامین سرکند، مشکل دو تا دارد حسین }} | {{ب| رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند | تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین }} | ||
{{ب| سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاست | |||
{{ب| آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند | {{ب| بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب | ورنه این بیحرمتی هاکی روا دارد حسین }} | ||
{{ب| دشمنش هم آب میبندد به روی اهل بیت | |||
{{ب| بعد از اینش صحنهها و پردهها اشک است و خون دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین }} | {{ب| سروران، پروانگان شمع رخسارش ولی | چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین }} | ||
{{ب| ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمهای | |||
{{ب| دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین }} | {{ب| سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق |مینماید خود که عهدی با خدا دارد حسین }} | ||
{{ب| شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا | |||
{{ب| اشک خونین گو بیا بنشین به چشم «شهریار» | {{ب| او وفای عهد را با سر کند سودا ولی |خون به دل از کوفیان بیوفا دارد حسین }} | ||
{{ب| دشمنانش بیامان و دوستانش بیوفا |با کدامین سرکند، مشکل دو تا دارد حسین }} | |||
{{ب| سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاست | هر زمان از ما، یکی صورت نما دارد حسین }} | |||
{{ب| آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند | عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین }} | |||
{{ب| دشمنش هم آب میبندد به روی اهل بیت | داوری بین با چه قومی بیحیا دارد حسین }} | |||
{{ب| بعد از اینش صحنهها و پردهها اشک است و خون| دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین }} | |||
{{ب| ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمهای | گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین }} | |||
{{ب| دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز |با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین }} | |||
{{ب| شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا | جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین }} | |||
{{ب| اشک خونین گو بیا بنشین به چشم «شهریار» | کاندرین گوشه عزایی بیریا دارد حسین }} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
خط ۵۳: | خط ۷۱: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| از دو شهید عشق: علی و حسین (ع) او |دو قطره خون پریده به دامان روزگار }} | |||
{{ب| از آن ازل به نام شفق این دو قطره خون | هر روز و شب گرفته گریبان روزگار }} | |||
{{ب| دارند میکشند به کشتارگاه حشر |کآنجاست ختم و قصه و پایان روزگار }} | |||
{{ب| دارند میکشند به کشتارگاه حشر کآنجاست ختم و قصه و پایان روزگار }} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
خط ۶۳: | خط ۸۳: | ||
{{ب| محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین | {{ب| محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین | گریست ابر خزان هم به باغ و راغ، حسین }} | ||
{{ب| هزار و سیصد و اندی گذشت سال و هنوز | چو لاله بر دل خونین شیعه داغ حسین }} | |||
{{ب| به هر چمن که بتازد سموم باد خزان | زمانه یاد کند از خزان باغ حسین }} | |||
{{ب| هنوز ساقی عطشان کربلا گویی |کنار علقمه افتاده با ایاغ حسین }} | |||
{{ب| اگر چراغ حسین به خیمه شد خاموش | منوّر است مساجد به چلچراغ حسین }} | |||
{{ب| خدا به نافهی خلدش دماغ جان پُر داشت | که بوی خون فکند رخنه در دماغ حسین }} | |||
{{ب| فراغ از دو جهان داشت با فروغ خدای | خدای را چه فروغیست در فراغ حسین }} | |||
{{ب| یزید کو که ببیند به ناله قافله ها | گرفته از همه سوی جهان سراغ حسین }} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
خط ۷۷: | خط ۱۰۴: | ||
{{ب| محرم آمد و آفاق مات و محزون شد | {{ب| محرم آمد و آفاق مات و محزون شد | غبار محنت این خاکدان به گردون شد }} | ||
{{ب| به یاد تشنه لبان کنار نهر فرات کنار چشم من از گریه رود کارون شد }} | {{ب| به جامههای سیه کودکان کو دیدم | دلم به یاد اسیران کربلا خون شد }} | ||
{{ب| چه آتشی است که میجوشد اشکها گویی | |||
{{ب| سرو بری که رسول خداش میبوسید | {{ب| به یاد تشنه لبان کنار نهر فرات |کنار چشم من از گریه رود کارون شد }} | ||
{{ب| حماسهای ست حسین از حماسهها ما فوق | |||
{{ب| به خیمههای امامت، چنان زدند آتش | {{ب| چه آتشی است که میجوشد اشکها گویی | که چشمها همه کارون و سینه کانون شد }} | ||
{{ب| رسید نوبت زینب که شیرزاد علیست | |||
{{ب| به دوش، پرچم آتش گرفتهی اسلام | {{ب| سرو بری که رسول خداش میبوسید | به زیر سمّ ستوران، خدای من چون شد؟ }} | ||
{{ب| چنان بکوفت به تبلیغ، دستگاه یزید | |||
{{ب| حسین، عائله با خود نبرده بیتدبیر که غرق حکمت او فکرت فلاطون شد }} | {{ب| حماسهای ست حسین از حماسهها ما فوق | هر آن حماسه که در وی رسید مادون شد }} | ||
{{ب| یزید جلوه کار حسین میپوشید ز زینب است که این جلوه روز افزون شد }} | |||
{{ب| از این مبارزه بشکفت دودمان علی | {{ب| به خیمههای امامت، چنان زدند آتش | که آهوان حرم سر به دشت و هامون شد }} | ||
{{ب| تو رهبرا، چه قیامی به راه دین کردی؟ | |||
{{ب| خوشا به حال شما ای فدائیان حسین | {{ب| رسید نوبت زینب که شیرزاد علیست | جهان به حیرت ازین سربلند خاتون شد }} | ||
{{ب| چو نیک مینگری زنده این شهیدانند | |||
{{ب| یزید نخله اسلام ریشهکن میخواست | {{ب| به دوش، پرچم آتش گرفتهی اسلام | به قصر ابن زیاد و یزید ملعون شد }} | ||
{{ب| چنان بکوفت به تبلیغ، دستگاه یزید | که خود یزید چو مار فسرده افسون شد }} | |||
{{ب| حسین، عائله با خود نبرده بیتدبیر |که غرق حکمت او فکرت فلاطون شد }} | |||
{{ب| یزید جلوه کار حسین میپوشید |ز زینب است که این جلوه روز افزون شد }} | |||
{{ب| از این مبارزه بشکفت دودمان علی | چنان که نسل یزید پلید موهون شد }} | |||
{{ب| تو رهبرا، چه قیامی به راه دین کردی؟ | که مکّه هم به تو- ماه مدینه- مدیون شد }} | |||
{{ب| خوشا به حال شما ای فدائیان حسین | که دین به خون شماها رهین و مرهون شد }} | |||
{{ب| چو نیک مینگری زنده این شهیدانند | و گرنه هر بشری زاد و مُرد و مدفون شد }} | |||
{{ب| یزید نخله اسلام ریشهکن میخواست | حسین بود که دین زنده تا به اکنون شد }} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
ویرایش