۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «سید محمد حسین بهجت «متخلّص» به شهریار در شهریور ماه 1285 شمسی در تبریز متولد شد...» ایجاد کرد) |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
این شاعر غزلپرداز که به طرز شگفتی شیفته حافظ و طرز سخن وی بود و تقریباً نیمی از غزلهای خواجه را استقبال کرده، در مدح و مرثیه اهل بیت(ع) نیز اشعاری سروده است پرشورترین غزل شهریار «مناجات» اوست که در مدح مولای متقیان میباشد و از شاهکارهای ادب فارسی است که با این مطلع آغاز میشود: | این شاعر غزلپرداز که به طرز شگفتی شیفته حافظ و طرز سخن وی بود و تقریباً نیمی از غزلهای خواجه را استقبال کرده، در مدح و مرثیه اهل بیت(ع) نیز اشعاری سروده است پرشورترین غزل شهریار «مناجات» اوست که در مدح مولای متقیان میباشد و از شاهکارهای ادب فارسی است که با این مطلع آغاز میشود: | ||
{{شعر}} | |||
علی ای هُمای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه هما را | علی ای هُمای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه هما را | ||
{{پایان شعر}} | |||
و مرثیه کاروان کربلا که در مورد امام حسین (ع) میباشد. | و مرثیه کاروان کربلا که در مورد امام حسین (ع) میباشد. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۶: | ||
'''کاروان کربلا:''' | '''کاروان کربلا:''' | ||
{{شعر}} | |||
خط ۴۳: | خط ۴۸: | ||
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین | شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین | ||
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم «شهریار» کاندرین گوشه عزایی بیریا دارد حسین | اشک خونین گو بیا بنشین به چشم «شهریار» کاندرین گوشه عزایی بیریا دارد حسین | ||
{{پایان شعر}} | |||
با اقتباس از شعر ابوالعلاء معرّی شعری به نام «پایان روزگار» سروده است: | با اقتباس از شعر ابوالعلاء معرّی شعری به نام «پایان روزگار» سروده است: | ||
{{شعر}} | |||
از دو شهید عشق: علی و حسین (ع) او دو قطره خون پریده به دامان روزگار | از دو شهید عشق: علی و حسین (ع) او دو قطره خون پریده به دامان روزگار | ||
از آن ازل به نام شفق این دو قطره خون هر روز و شب گرفته گریبان روزگار | از آن ازل به نام شفق این دو قطره خون هر روز و شب گرفته گریبان روزگار | ||
دارند میکشند به کشتارگاه حشر کآنجاست ختم و قصه و پایان روزگار | دارند میکشند به کشتارگاه حشر کآنجاست ختم و قصه و پایان روزگار | ||
{{پایان شعر}} | |||
'''داغ حسین:''' | '''داغ حسین:''' | ||
{{شعر}} | |||
خط ۶۳: | خط ۷۱: | ||
فراغ از دو جهان داشت با فروغ خدای خدای را چه فروغیست در فراغ حسین | فراغ از دو جهان داشت با فروغ خدای خدای را چه فروغیست در فراغ حسین | ||
یزید کو که ببیند به ناله قافلهها گرفته از همه سوی جهان سراغ حسین | یزید کو که ببیند به ناله قافلهها گرفته از همه سوی جهان سراغ حسین | ||
{{پایان شعر}} | |||
'''جلوه زینب:''' | '''جلوه زینب:''' | ||
{{شعر}} | |||
خط ۸۵: | خط ۹۴: | ||
چو نیک مینگری زنده این شهیدانند و گرنه هر بشری زاد و مُرد و مدفون شد | چو نیک مینگری زنده این شهیدانند و گرنه هر بشری زاد و مُرد و مدفون شد | ||
یزید نخله اسلام ریشهکن میخواست حسین بود که دین زنده تا به اکنون شد | یزید نخله اسلام ریشهکن میخواست حسین بود که دین زنده تا به اکنون شد | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
ویرایش