روضه الشهداء: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۳۹۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۷
جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
کاشفی زندگی امامان را مملو از درد و الم توصیف کرده‌است. او با ذکر [[معجزه|معجزات]]، [[الهام|الهامات]]، [[رؤیا|رؤیاها]]، و پیش‌بینی‌ها به بُعد [[درام|دراماتیک]] سرنوشت حسین بن علی افزوده و بدین طریق خواننده را از اسرار جانفشانی مقدر او مطلع و متأثر کرده‌است. در ''روضة الشهدا'' نیز همچون سایر تراژدی‌ها، سرنوشت محض بر حزم، خرد، و واقعیت چیره می‌شود. البته عباس امانت اذعان می‌کند که این عناصر در کتاب غایب نیستند ولی در نهایت سرنوشت بر آن‌ها به‌سادگی غلبه می‌کند. کشمکش بین «افسانهٔ شهادت» و «واقعیت تاریخی» در شرح کاشفی از زندگانی حسین و وقایع منتهی به کربلا آشکار است. حسینِ ''روضة الشهدا'' از عاقبت خود و پیروزی دشمنان دنیوی‌اش کاملاً آگاه است. او با وجود پیشنهاد وسوسه‌برانگیز صلح و بر خلاف عقل سلیم در برابر [[تقدیر]] تسلیم می‌شود. اما کاشفی او را در هیئت یک انسان به تصویر کشیده‌است که همچون سایر آدمیان از شهوت قدرت خالی نیست، گهگاه دچار تردید و دلهره می‌شود، و در نهایت نمی‌تواند جان خانواده و یارانش را نجات دهد. نویسنده این جنبه‌های زندگی او را اغلب با توسل به [[عصمت]] کمرنگ کرده‌است.<!--  gloss over: عیبی را با آب و رنگ پوشاندن --> هدف کاشفی از برجسته کردن جنبه‌های انسانی، اثبات ناکارایی ارادهٔ انسانی در برابر سرنوشت مقدر الهی است. شهادت حسین در کربلا سرنوشتی مقدر است که نه خودش، نه پدر و مادرش، نه پیامبر، و نه حتی ملائکه آسمانی کنترلی بر آن ندارند. مثلاً طرفداران حسین در مسیر [[کوفه]] بارها او را از خطرات راه می‌آگاهند اما پاسخ او تنها یک چیز است: «دفع تقدیر به تدبیر نشاید کردن».<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=266–67}}</ref>
کاشفی زندگی امامان را مملو از درد و الم توصیف کرده‌است. او با ذکر [[معجزه|معجزات]]، [[الهام|الهامات]]، [[رؤیا|رؤیاها]]، و پیش‌بینی‌ها به بُعد [[درام|دراماتیک]] سرنوشت حسین بن علی افزوده و بدین طریق خواننده را از اسرار جانفشانی مقدر او مطلع و متأثر کرده‌است. در ''روضة الشهدا'' نیز همچون سایر تراژدی‌ها، سرنوشت محض بر حزم، خرد، و واقعیت چیره می‌شود. البته عباس امانت اذعان می‌کند که این عناصر در کتاب غایب نیستند ولی در نهایت سرنوشت بر آن‌ها به‌سادگی غلبه می‌کند. کشمکش بین «افسانهٔ شهادت» و «واقعیت تاریخی» در شرح کاشفی از زندگانی حسین و وقایع منتهی به کربلا آشکار است. حسینِ ''روضة الشهدا'' از عاقبت خود و پیروزی دشمنان دنیوی‌اش کاملاً آگاه است. او با وجود پیشنهاد وسوسه‌برانگیز صلح و بر خلاف عقل سلیم در برابر [[تقدیر]] تسلیم می‌شود. اما کاشفی او را در هیئت یک انسان به تصویر کشیده‌است که همچون سایر آدمیان از شهوت قدرت خالی نیست، گهگاه دچار تردید و دلهره می‌شود، و در نهایت نمی‌تواند جان خانواده و یارانش را نجات دهد. نویسنده این جنبه‌های زندگی او را اغلب با توسل به [[عصمت]] کمرنگ کرده‌است.<!--  gloss over: عیبی را با آب و رنگ پوشاندن --> هدف کاشفی از برجسته کردن جنبه‌های انسانی، اثبات ناکارایی ارادهٔ انسانی در برابر سرنوشت مقدر الهی است. شهادت حسین در کربلا سرنوشتی مقدر است که نه خودش، نه پدر و مادرش، نه پیامبر، و نه حتی ملائکه آسمانی کنترلی بر آن ندارند. مثلاً طرفداران حسین در مسیر [[کوفه]] بارها او را از خطرات راه می‌آگاهند اما پاسخ او تنها یک چیز است: «دفع تقدیر به تدبیر نشاید کردن».<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=266–67}}</ref>


[[پرونده:Siavash.jpg|بندانگشتی|گذر [[سیاووش]] از آتش، به عقیدهٔ [[عباس امانت]] ته‌رنگ [[آئین زروانی|زُروانی]] در این داستان و نیز روایت کاشفی از واقعهٔ کربلا مشهود است و این دو پیوندی مشترک متعلق به قرون شکل‌گیری تشیع دارند.]]
شهادت حسین در عاشورا، گذشته از جنبه‌های دراماتیک و شفاعت‌مدارانه‌اش، برای شیعیان متضمن مفهوم دیگری نیز هست: نبرد دائمی [[خیر و شر|خیر با شر]]. در اینجا شهید به اختیار خود عمل نمی‌کند بلکه خودبخود درگیر نبرد جهانی و وسیع‌ترِ خیر با شر است که عقیده‌ای رایج و اساسی در فرهنگ [[ایران‌زمین]] به شمار می‌رود. گویا در روایت کاشفی از ماجرا، ''روزگار'' یا ''زمانهٔ'' غدّار در نقش شر و حسین در نقش خیر ظاهر شده‌است. این نکته یا برداشت شخصی کاشفی و یا به احتمال بیشتر برداشت جمعی و غالب آن عصر بوده که تنها روش غلبه بر نیروی قوی‌تر شر، شهادت یا جانفشانی است. به اعتقاد عباس امانت، شباهت بارز [[سیاووش]] و حسینِ ''روضة الشهدا'' ، هم در سرنوشت و هم در شخصیت‌پردازی، نشان‌دهندهٔ پیوندی مشترک متعلق به قرون شکل‌گیری تشیع است. سیاووش قربانی توطئه‌ای خانوادگی می‌شود که از اختلافات قومی (ایران و [[هاماوران]]) متأثر بود و همو در نهایت تسلیم سرنوشت می‌شود. ته‌رنگ [[آئین زروانی|زُروانی]] در این داستان و نیز روایت کاشفی از واقعهٔ کربلا انکارناپذیر است. اشارهٔ مکرر پژوهشگران به شباهت‌های [[مراسم محرم]] و آیین [[سیاوشان]] تصادفی نیست.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=267–68}}</ref>
شهادت حسین در عاشورا، گذشته از جنبه‌های دراماتیک و شفاعت‌مدارانه‌اش، برای شیعیان متضمن مفهوم دیگری نیز هست: نبرد دائمی [[خیر و شر|خیر با شر]]. در اینجا شهید به اختیار خود عمل نمی‌کند بلکه خودبخود درگیر نبرد جهانی و وسیع‌ترِ خیر با شر است که عقیده‌ای رایج و اساسی در فرهنگ [[ایران‌زمین]] به شمار می‌رود. گویا در روایت کاشفی از ماجرا، ''روزگار'' یا ''زمانهٔ'' غدّار در نقش شر و حسین در نقش خیر ظاهر شده‌است. این نکته یا برداشت شخصی کاشفی و یا به احتمال بیشتر برداشت جمعی و غالب آن عصر بوده که تنها روش غلبه بر نیروی قوی‌تر شر، شهادت یا جانفشانی است. به اعتقاد عباس امانت، شباهت بارز [[سیاووش]] و حسینِ ''روضة الشهدا'' ، هم در سرنوشت و هم در شخصیت‌پردازی، نشان‌دهندهٔ پیوندی مشترک متعلق به قرون شکل‌گیری تشیع است. سیاووش قربانی توطئه‌ای خانوادگی می‌شود که از اختلافات قومی (ایران و [[هاماوران]]) متأثر بود و همو در نهایت تسلیم سرنوشت می‌شود. ته‌رنگ [[آئین زروانی|زُروانی]] در این داستان و نیز روایت کاشفی از واقعهٔ کربلا انکارناپذیر است. اشارهٔ مکرر پژوهشگران به شباهت‌های [[مراسم محرم]] و آیین [[سیاوشان]] تصادفی نیست.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=267–68}}</ref>


۱۰٬۰۷۲

ویرایش

منوی ناوبری