checkuser
۲٬۳۶۳
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جز (←نقد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
عمدهٔ شهرت ''روضة الشهدا'' به دلیل عبارتپردازیهای زیبای آن است. کتاب به شیوهٔ ''[[گلستان سعدی|گلستان]]'' [[سعدی]]، با نثری [[مسجع]] و جذاب و با بهرهگیری از [[عناصر داستانی]] نوشته شده که همین امر استقبال فراوان تودهٔ مردم از آن را در پی داشتهاست. با وجود این، بسیاری از قصههای کتاب از لحاظ علمی و تاریخی صحت ندارند و کتاب را باید در [[ژانر ادبی|ژانر]] [[رمان تاریخی]] طبقهبندی و بیشتر بر ارزشهای ادبی آن تأکید کرد تا ارزشهای تاریخیاش. منابع مورد استفادهٔ کاشفی عمدتاً نامعتبر و نامشهور بودهاند و بخشهای فراوانی از کتاب صرفاً از تخیلات نویسنده نشئت گرفتهاند. | عمدهٔ شهرت ''روضة الشهدا'' به دلیل عبارتپردازیهای زیبای آن است. کتاب به شیوهٔ ''[[گلستان سعدی|گلستان]]'' [[سعدی]]، با نثری [[مسجع]] و جذاب و با بهرهگیری از [[عناصر داستانی]] نوشته شده که همین امر استقبال فراوان تودهٔ مردم از آن را در پی داشتهاست. با وجود این، بسیاری از قصههای کتاب از لحاظ علمی و تاریخی صحت ندارند و کتاب را باید در [[ژانر ادبی|ژانر]] [[رمان تاریخی]] طبقهبندی و بیشتر بر ارزشهای ادبی آن تأکید کرد تا ارزشهای تاریخیاش. منابع مورد استفادهٔ کاشفی عمدتاً نامعتبر و نامشهور بودهاند و بخشهای فراوانی از کتاب صرفاً از تخیلات نویسنده نشئت گرفتهاند. | ||
== پیشزمینه == | ==پیشزمینه== | ||
=== دربارهٔ مؤلف === | ===دربارهٔ مؤلف=== | ||
[[حسین واعظ کاشفی]] در 840 هـ ق در [[سبزوار]]، مهمترین پایگاه [[شیعیان]] در [[خراسان]]، متولد شد. پدرش واعظی شیعه بود. دوران کودکی را در سبزوار گذراند که هنوز یاد و خاطرهٔ حکومت شیعی [[سربداران]] (808–737 هـ ق) از یاد مردمان شهر نرفته بود. در جوانی برای ادامهٔ تحصیل راهی [[مشهد]] شد. در آنجا شیخ [[سعدالدین کاشغری]] را به خواب دید که او را به پیوستن به [[طریقت]] [[صوفی]] [[نقشبندی]] فرا میخواند. کاشفی در جستجوی شیخ، درس و مدرسه را رها کرد و به [[هرات]] رفت اما شیخ تنها چند روز پیشتر درگذشته بود. به عقیدهٔ [[عباس امانت]]، استاد تاریخ و مطالعات بینالمللی در [[دانشگاه ییل]]، این رؤیای احتمالاً ساختگیِ کاشفی را میتوان توجیهی برای ترک جامعهٔ محلی و حاشیهای شیعهنشین زادگاهش و عزیمت به هرات، پایتخت پرآتیه و [[سنی|سنینشین]] [[تیموریان]] در نظر گرفت. کاشفی با توسل به تصوف از این مرحله گذر کرد. او در هرات به حلقهٔ شیخ [[عبدالرحمان جامی]]، شاعر و صوفی پرآوازهٔ نقشبندی، درآمد و خواهرش را نیز به زنی گرفت. این رابطه راه او را برای معاشرت با مقامات تیموری، ایراد وعظ و خطابه در مراکز حساس حکومتی و فرهنگی، و تألیف دهها کتاب و رساله هموار کرد. با وجود این، هیچگاه در هرات از تهمت [[رفض]] و گرایش به تشیع بری نگشت. در سبزوار هم به خاطر رابطه با مقامات تیموری، سکونت در هرات، و ترک هویت شیعی مورد طعن قرار میگرفت. دو بار به سمت قاضیالقضات [[بیهق]] منصوب شد ولی هر بار اوضاع بر او چندان سخت گذشت که ترجیح داد استعفا کرده به هرات برگردد.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=252–53}}</ref> مذهب کاشفی بهروشنی معلوم نیست ولی به احتمال قوی با استناد به نوشتههایش سنی [[حنفی]] بود.<ref>{{پک|Subtelny|2011|ف=Kāšefi, Kamāl-al-din Ḥosayn Wāʿeẓ|کد=en}}</ref> شق دیگر آن است که شیعه مانده ولی [[تقیه]] کرده باشد.<ref>{{پک|کاشفی|1379|ک=جواهر التفسیر|ص=93–83|رف=عباسی}}</ref> در این اواخر فرضیهٔ دیگری توسط [[رسول جعفریان]]، استاد تاریخ [[دانشگاه تهران]]، مطرح شده که او را از «سنیان دوازدهامامی» دانستهاست.<ref>{{پک|جعفریان|1386|ک=تاریخ تشیع در ایران|ص=45–840}}</ref> | [[حسین واعظ کاشفی]] در 840 هـ ق در [[سبزوار]]، مهمترین پایگاه [[شیعیان]] در [[خراسان]]، متولد شد. پدرش واعظی شیعه بود. دوران کودکی را در سبزوار گذراند که هنوز یاد و خاطرهٔ حکومت شیعی [[سربداران]] (808–737 هـ ق) از یاد مردمان شهر نرفته بود. در جوانی برای ادامهٔ تحصیل راهی [[مشهد]] شد. در آنجا شیخ [[سعدالدین کاشغری]] را به خواب دید که او را به پیوستن به [[طریقت]] [[صوفی]] [[نقشبندی]] فرا میخواند. کاشفی در جستجوی شیخ، درس و مدرسه را رها کرد و به [[هرات]] رفت اما شیخ تنها چند روز پیشتر درگذشته بود. به عقیدهٔ [[عباس امانت]]، استاد تاریخ و مطالعات بینالمللی در [[دانشگاه ییل]]، این رؤیای احتمالاً ساختگیِ کاشفی را میتوان توجیهی برای ترک جامعهٔ محلی و حاشیهای شیعهنشین زادگاهش و عزیمت به هرات، پایتخت پرآتیه و [[سنی|سنینشین]] [[تیموریان]] در نظر گرفت. کاشفی با توسل به تصوف از این مرحله گذر کرد. او در هرات به حلقهٔ شیخ [[عبدالرحمان جامی]]، شاعر و صوفی پرآوازهٔ نقشبندی، درآمد و خواهرش را نیز به زنی گرفت. این رابطه راه او را برای معاشرت با مقامات تیموری، ایراد وعظ و خطابه در مراکز حساس حکومتی و فرهنگی، و تألیف دهها کتاب و رساله هموار کرد. با وجود این، هیچگاه در هرات از تهمت [[رفض]] و گرایش به تشیع بری نگشت. در سبزوار هم به خاطر رابطه با مقامات تیموری، سکونت در هرات، و ترک هویت شیعی مورد طعن قرار میگرفت. دو بار به سمت قاضیالقضات [[بیهق]] منصوب شد ولی هر بار اوضاع بر او چندان سخت گذشت که ترجیح داد استعفا کرده به هرات برگردد.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=252–53}}</ref> مذهب کاشفی بهروشنی معلوم نیست ولی به احتمال قوی با استناد به نوشتههایش سنی [[حنفی]] بود.<ref>{{پک|Subtelny|2011|ف=Kāšefi, Kamāl-al-din Ḥosayn Wāʿeẓ|کد=en}}</ref> شق دیگر آن است که شیعه مانده ولی [[تقیه]] کرده باشد.<ref>{{پک|کاشفی|1379|ک=جواهر التفسیر|ص=93–83|رف=عباسی}}</ref> در این اواخر فرضیهٔ دیگری توسط [[رسول جعفریان]]، استاد تاریخ [[دانشگاه تهران]]، مطرح شده که او را از «سنیان دوازدهامامی» دانستهاست.<ref>{{پک|جعفریان|1386|ک=تاریخ تشیع در ایران|ص=45–840}}</ref> | ||
=== وضعیت زمانه === | ===وضعیت زمانه=== | ||
{{سوگواری محرم}} | {{سوگواری محرم}} | ||
هرات در اواخر قرن نهم هجری عاری از احساسات شیعی نبود. اغلب طریقتهای صوفی [[اهل بیت]] را گرامی میداشتند و نخستین حلقهٔ سلسلهشان پس از پیامبر به [[علی بن ابیطالب]] میرسید. شور حسینی نیز در جامعه جاری بود. جامی و سایر مشایخ نقشبندیه از سنیان تفضیلی بودند یعنی بدون انکار مشروعیت [[خلفای راشدین]]، علی و [[خاندان علی|خاندانش]] را بیشتر دوست میداشتند. [[سلطان حسین بایقرا]] و خانوادهاش و بسیاری از مشایخ و علمای هرات نیز گرایشهای شیعی داشتند. اما [[امیر علیشیر نوایی]]، وزیر متنفذ و ادبپرور تیموری، سخت دل در گرو تسنن داشت. جنبوجوش طریقتهای صوفی–شیعی و بهویژه موفقیتهای اخیر [[صفویان]] در غرب موجب نگرانی امیر از رشد فزایندهٔ تشیع شده بود. خطابههای [[شاه قاسم انوار]] (837–757 هـ ق)، شاعر صوفیمسلک، که به تبلیغ نهضت خداوندگاران اردبیل، شش دهه پیش از ظهور خاندان صفوی میپرداخت برای مقامات تیموری دردسرساز شده بود. سخنان انوار نه تنها بر دل درویشان و صوفیان و عامهٔ مردم نشسته بود، که شاهزادگان تیموری را نیز خوش آمده بود. کار چندان بالا گرفت که سرانجام او را در 830 هـ ق از هرات تبعید کردند. اما این اقدامات برای جلوگیری از رشد تشیع کافی نبود. در اواخر قرن نهم هجری، در سرتاسر دنیای فارسیزبان از [[کاشغر]]، [[دهلی]]، [[سمرقند]]، و هرات تا [[شیراز]]، [[تبریز]]، و [[بورسه]] اقبال به طریقتهای صوفی–شیعی با رویکرد براندازی حکومت، در حال افزایش بود.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=253–54}}</ref> | هرات در اواخر قرن نهم هجری عاری از احساسات شیعی نبود. اغلب طریقتهای صوفی [[اهل بیت]] را گرامی میداشتند و نخستین حلقهٔ سلسلهشان پس از پیامبر به [[علی بن ابیطالب]] میرسید. شور حسینی نیز در جامعه جاری بود. جامی و سایر مشایخ نقشبندیه از سنیان تفضیلی بودند یعنی بدون انکار مشروعیت [[خلفای راشدین]]، علی و [[خاندان علی|خاندانش]] را بیشتر دوست میداشتند. [[سلطان حسین بایقرا]] و خانوادهاش و بسیاری از مشایخ و علمای هرات نیز گرایشهای شیعی داشتند. اما [[امیر علیشیر نوایی]]، وزیر متنفذ و ادبپرور تیموری، سخت دل در گرو تسنن داشت. جنبوجوش طریقتهای صوفی–شیعی و بهویژه موفقیتهای اخیر [[صفویان]] در غرب موجب نگرانی امیر از رشد فزایندهٔ تشیع شده بود. خطابههای [[شاه قاسم انوار]] (837–757 هـ ق)، شاعر صوفیمسلک، که به تبلیغ نهضت خداوندگاران اردبیل، شش دهه پیش از ظهور خاندان صفوی میپرداخت برای مقامات تیموری دردسرساز شده بود. سخنان انوار نه تنها بر دل درویشان و صوفیان و عامهٔ مردم نشسته بود، که شاهزادگان تیموری را نیز خوش آمده بود. کار چندان بالا گرفت که سرانجام او را در 830 هـ ق از هرات تبعید کردند. اما این اقدامات برای جلوگیری از رشد تشیع کافی نبود. در اواخر قرن نهم هجری، در سرتاسر دنیای فارسیزبان از [[کاشغر]]، [[دهلی]]، [[سمرقند]]، و هرات تا [[شیراز]]، [[تبریز]]، و [[بورسه]] اقبال به طریقتهای صوفی–شیعی با رویکرد براندازی حکومت، در حال افزایش بود.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=253–54}}</ref> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
نوایی «جهت مصلحت عباد» به این خواستهٔ آنان تن داد. اما آنقدر زنده نماند که حج گذارد؛ او تنها یک سال بعد درگذشت. مرگ نوایی ضربهای عظیم بر پیکرهٔ حکومت تیموریان وارد آورد و از آن پس هرات به مدت یک دهه دچار ناامنی و آشوب شد. در سال 905 هـ ق [[بداقخان]]، سلطان حسین را در [[بلخ]] شکست داده بود. دو سال بعد پسرش، [[شیبکخان|شیبکخان ازبک]] بر سمرقند چیره شد و عملاً به حضور کجدار و مریز تیموریان در ماورای [[آمودریا]] خاتمه داد. از دست رفتن پایتخت پیشین تیموریان و فرار شاهزادههای تیموری به خراسان در دل مردم هرات ترس افکند. سلطان حسین در 911 هـ ق درگذشت. شیبکخان در محرم 912 هـ ق هرات را تصرف و پس از در هم شکستن مقاومت ناچیز دو پسر سلطان، سلطهٔ [[شیبانیان]] را بر مابقی خراسان تثبیت کرد. ازبکان که اجدادی مغول داشتند، برای مردم خراسان یادآور مصائب و ویرانیهای ناشی از [[حمله مغول به ایران|حملهٔ مغول]] بودند. همچنین آنان در تسنن تعصب میورزیدند که تحمل این وضعیت برای نخبگان هرات که به مدارامنشی و تساهل تیموریان خو کرده بودند، دشوار مینمود.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=255–56}}</ref> | نوایی «جهت مصلحت عباد» به این خواستهٔ آنان تن داد. اما آنقدر زنده نماند که حج گذارد؛ او تنها یک سال بعد درگذشت. مرگ نوایی ضربهای عظیم بر پیکرهٔ حکومت تیموریان وارد آورد و از آن پس هرات به مدت یک دهه دچار ناامنی و آشوب شد. در سال 905 هـ ق [[بداقخان]]، سلطان حسین را در [[بلخ]] شکست داده بود. دو سال بعد پسرش، [[شیبکخان|شیبکخان ازبک]] بر سمرقند چیره شد و عملاً به حضور کجدار و مریز تیموریان در ماورای [[آمودریا]] خاتمه داد. از دست رفتن پایتخت پیشین تیموریان و فرار شاهزادههای تیموری به خراسان در دل مردم هرات ترس افکند. سلطان حسین در 911 هـ ق درگذشت. شیبکخان در محرم 912 هـ ق هرات را تصرف و پس از در هم شکستن مقاومت ناچیز دو پسر سلطان، سلطهٔ [[شیبانیان]] را بر مابقی خراسان تثبیت کرد. ازبکان که اجدادی مغول داشتند، برای مردم خراسان یادآور مصائب و ویرانیهای ناشی از [[حمله مغول به ایران|حملهٔ مغول]] بودند. همچنین آنان در تسنن تعصب میورزیدند که تحمل این وضعیت برای نخبگان هرات که به مدارامنشی و تساهل تیموریان خو کرده بودند، دشوار مینمود.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=255–56}}</ref> | ||
== انگیزهٔ تألیف == | ==انگیزهٔ تألیف== | ||
در این برههٔ حساس بود که کاشفی در 908 هـ ق، تنها دو سال پیش از درگذشتش، به تألیف ''روضة الشهدا'' همت گماشت. عباس امانت تقارن سیر وقایع تاریخی و موضوع کتاب کاشفی را صرفاً به پای اتفاق نمیگذارد، خاصه از این منظر که تنها اندکی پس از سلطهٔ ازبکان بر هرات که بر تسنن تأکید میورزیدند، شهر در سال 916 هـ ق به دست [[شاه اسماعیل صفوی]] فتح شد که در تشیع شدیداً متعصب بود و بسیار افراط میورزید. به احتمال قوی در 908 هـ ق یعنی یک سال پس از فتح تبریز به دست شاه اسماعیل و رسمی اعلام کردن [[تشیع دوازدهامامی]]، کاشفی و مشایخ متمایل به تشیع در هرات از وقایع سرنوشتسازی که در غرب ایران رخ میداد باخبر بودند. ''روضة الشهدا'' به شاهزاده سید عبدالله میرزا تقدیم شدهاست؛ بدین معنی که او از تألیف کتاب حمایت مالی کرد. سید میرزا که خواهرزادهٔ سلطان حسین بود، دختر سلطان، مریم سلطان بَیگُم، را نیز به زنی گرفته بود لذا در امور سیاسی هرات صاحبنفوذ به شمار میآمد. به عقیدهٔ امانت، سید میرزا در این برهه لازم دیده بود از کاشفی برای نگارش ''روضة الشهدا'' حمایت کند تا بر اصل و نسب شیعی خویش تأکید ورزد و بدین وسیله بخت خود را برای جانشینی سلطان حسین در روزگاری که به راه انداختن نهضتهای شیعی رایج و مورد پسند مردم بود افزایش دهد. این موضوع از مقدمهٔ کاشفی بر ''روضة الشهدا'' نیز مشهود است. کاشفی در مقدمهٔ کتابش اصل و نسب سید میرزا را هم از جانب پدر و هم از جانب مادر میستاید. کاشفی نوشتهاست «با وجود علوّ نسب در سیادت . . . به سُمُوّ مرتبت در نسبت سلطنت نیز آراسته است؛ هم سیادت در نسب، هم شهریاری در حسب». کاشفی نسب پدری شاهزاده سید میرزا را به [[حسن مجتبی|حسن بن علی]]، امام دوم شیعیان، و نسب مادریاش را به سیدان حسینی میرساند و در نهایت شجرهنامهٔ تیموری مادرش را به [[تیمور لنگ]] گره میزند. امانت نتیجه میگیرد که ''روضة الشهدا'' با عنایت به جاهطلبیهای سیاسی شاهزادهٔ تیموری و با هدف افزایش دادن نفوذ و بالا بردن وجههٔ او بین طرفداران تشیع نوشته شدهاست.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=256–57}}</ref> | در این برههٔ حساس بود که کاشفی در 908 هـ ق، تنها دو سال پیش از درگذشتش، به تألیف ''روضة الشهدا'' همت گماشت. عباس امانت تقارن سیر وقایع تاریخی و موضوع کتاب کاشفی را صرفاً به پای اتفاق نمیگذارد، خاصه از این منظر که تنها اندکی پس از سلطهٔ ازبکان بر هرات که بر تسنن تأکید میورزیدند، شهر در سال 916 هـ ق به دست [[شاه اسماعیل صفوی]] فتح شد که در تشیع شدیداً متعصب بود و بسیار افراط میورزید. به احتمال قوی در 908 هـ ق یعنی یک سال پس از فتح تبریز به دست شاه اسماعیل و رسمی اعلام کردن [[تشیع دوازدهامامی]]، کاشفی و مشایخ متمایل به تشیع در هرات از وقایع سرنوشتسازی که در غرب ایران رخ میداد باخبر بودند. ''روضة الشهدا'' به شاهزاده سید عبدالله میرزا تقدیم شدهاست؛ بدین معنی که او از تألیف کتاب حمایت مالی کرد. سید میرزا که خواهرزادهٔ سلطان حسین بود، دختر سلطان، مریم سلطان بَیگُم، را نیز به زنی گرفته بود لذا در امور سیاسی هرات صاحبنفوذ به شمار میآمد. به عقیدهٔ امانت، سید میرزا در این برهه لازم دیده بود از کاشفی برای نگارش ''روضة الشهدا'' حمایت کند تا بر اصل و نسب شیعی خویش تأکید ورزد و بدین وسیله بخت خود را برای جانشینی سلطان حسین در روزگاری که به راه انداختن نهضتهای شیعی رایج و مورد پسند مردم بود افزایش دهد. این موضوع از مقدمهٔ کاشفی بر ''روضة الشهدا'' نیز مشهود است. کاشفی در مقدمهٔ کتابش اصل و نسب سید میرزا را هم از جانب پدر و هم از جانب مادر میستاید. کاشفی نوشتهاست «با وجود علوّ نسب در سیادت . . . به سُمُوّ مرتبت در نسبت سلطنت نیز آراسته است؛ هم سیادت در نسب، هم شهریاری در حسب». کاشفی نسب پدری شاهزاده سید میرزا را به [[حسن مجتبی|حسن بن علی]]، امام دوم شیعیان، و نسب مادریاش را به سیدان حسینی میرساند و در نهایت شجرهنامهٔ تیموری مادرش را به [[تیمور لنگ]] گره میزند. امانت نتیجه میگیرد که ''روضة الشهدا'' با عنایت به جاهطلبیهای سیاسی شاهزادهٔ تیموری و با هدف افزایش دادن نفوذ و بالا بردن وجههٔ او بین طرفداران تشیع نوشته شدهاست.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=256–57}}</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
اما به نوشتهٔ رسول جعفریان، شواهدی هست که نشان میدهد مجالس سوگواری در آن اعصار نه تنها در سبزوار، زادگاه کاشفی و از پایگاههای مهم شیعیان، بلکه در هرات، پایتخت تیموریان، نیز برگزار میشدهاست. کاشفی به درخواست سید میرزا<!--مرشد الدوله -->، از اعیان و سادات بزرگ هرات، مأمور تهیهٔ متنی برای این مجالس شد. او کتابهای قدما در این باره را از جهت «جامعیت فضایل سبطین و تفاصیل احوال ایشان خالی» میداند و به نگارش «نسخهای جامع که حالات اهل بلا، از انبیا و اصفیا و شهدا و سایر ارباب ابتلا و احوال آل عبا بر سبیل توضیح و تفصیل در وی مسطور و مذکور بُود» همت میگمارد. کاشفی چندین بار در مقدمهٔ کتاب متذکر میشود که از نقل اشعار عربی خودداری کرده چون بر شنوندهٔ فارسیزبان اثر نمیکنند که حاکی از آن است که ''روضة الشهدا'' از همان ابتدا به قصد خواندهشدن در مجالس سوگواری نگاشته شدهاست.<ref>{{پک|جعفریان|1374|ف=واعظ کاشفی و روضة الشهدا|ص=28–27}}</ref> | اما به نوشتهٔ رسول جعفریان، شواهدی هست که نشان میدهد مجالس سوگواری در آن اعصار نه تنها در سبزوار، زادگاه کاشفی و از پایگاههای مهم شیعیان، بلکه در هرات، پایتخت تیموریان، نیز برگزار میشدهاست. کاشفی به درخواست سید میرزا<!--مرشد الدوله -->، از اعیان و سادات بزرگ هرات، مأمور تهیهٔ متنی برای این مجالس شد. او کتابهای قدما در این باره را از جهت «جامعیت فضایل سبطین و تفاصیل احوال ایشان خالی» میداند و به نگارش «نسخهای جامع که حالات اهل بلا، از انبیا و اصفیا و شهدا و سایر ارباب ابتلا و احوال آل عبا بر سبیل توضیح و تفصیل در وی مسطور و مذکور بُود» همت میگمارد. کاشفی چندین بار در مقدمهٔ کتاب متذکر میشود که از نقل اشعار عربی خودداری کرده چون بر شنوندهٔ فارسیزبان اثر نمیکنند که حاکی از آن است که ''روضة الشهدا'' از همان ابتدا به قصد خواندهشدن در مجالس سوگواری نگاشته شدهاست.<ref>{{پک|جعفریان|1374|ف=واعظ کاشفی و روضة الشهدا|ص=28–27}}</ref> | ||
== تألیف == | ==تألیف== | ||
''روضه'' یعنی باغ، چمنزار، یا مرغزار. مراد کاشفی از روضه همان ارض کربلا است که به واسطهٔ خون شهدا آبیاری شدهاست. کاشفی روضه را در معنای قبر نیز به کار بردهاست.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=270}}</ref> | ''روضه'' یعنی باغ، چمنزار، یا مرغزار. مراد کاشفی از روضه همان ارض کربلا است که به واسطهٔ خون شهدا آبیاری شدهاست. کاشفی روضه را در معنای قبر نیز به کار بردهاست.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=270}}</ref> | ||
کتاب در 10 باب و به منظور بیان چگونگی وقوع واقعهٔ کربلا نوشته شدهاست: | کتاب در 10 باب و به منظور بیان چگونگی وقوع واقعهٔ کربلا نوشته شدهاست: | ||
#در ابتلای بعضی از انبیا: این فصل تنها برای تبیین عقاید نویسنده دربارهٔ مسئلهٔ بلا و [[ابتلا]] نوشته شدهاست و مؤلف پس از شرح زندگانی هر یک از پیامبران، گریزی به واقعهٔ کربلا میزند. | #در ابتلای بعضی از انبیا: این فصل تنها برای تبیین عقاید نویسنده دربارهٔ مسئلهٔ بلا و [[ابتلا]] نوشته شدهاست و مؤلف پس از شرح زندگانی هر یک از پیامبران، گریزی به واقعهٔ کربلا میزند. | ||
#در جفای [[قریش]] با حضرت رسالت و شهادت [[حمزه]] و [[جعفر طیار]] | #در جفای [[قریش]] با حضرت رسالت و شهادت [[حمزه]] و [[جعفر طیار]] | ||
خط ۵۵: | خط ۵۶: | ||
#در رسیدن امام حسین به کربلا و محاربهٔ وی با اعدا و شهادت آن حضرت با اولاد و اقربا و سایر شهدا | #در رسیدن امام حسین به کربلا و محاربهٔ وی با اعدا و شهادت آن حضرت با اولاد و اقربا و سایر شهدا | ||
#در وقایعی که بعد از حرب کربلا مر اهل بیت را واقع افتاد و عقوبت مخالفان که مباشر آن حرب شدند | #در وقایعی که بعد از حرب کربلا مر اهل بیت را واقع افتاد و عقوبت مخالفان که مباشر آن حرب شدند | ||
خاتمهای نیز «در ذکر اولاد سبطین و سلسلهٔ نسب بعضی از ایشان» آمدهاست که به اجمال به زندگی سایر امامان میپردازد.<ref>{{پک|جعفریان|1374|ف=واعظ کاشفی و روضة الشهدا|ص=29–28}}</ref> | خاتمهای نیز «در ذکر اولاد سبطین و سلسلهٔ نسب بعضی از ایشان» آمدهاست که به اجمال به زندگی سایر امامان میپردازد.<ref>{{پک|جعفریان|1374|ف=واعظ کاشفی و روضة الشهدا|ص=29–28}}</ref> | ||
''روضة الشهدا'' را بهکرات اولین مقتل به [[زبان فارسی]] خواندهاند اما رسول جعفریان برخلاف دیگر صاحبنظران، آن را نخستین مقتل فارسی نمیداند و معتقد است خود کاشفی برای نگارش ''روضة الشهدا'' در کنار منابع عربی از منابع فارسی چون ''مصابیح القلوب'' مولی حسن شیعی سبزواری، ''مقتل الشهداء'' [[ابوالمفاخر رازی]]، و ''نور الائمه'' نیز بهره بردهاست.<ref>{{پک|جعفریان|1386|ک=تاریخ تشیع در ایران|ص=845}}</ref> جعفریان از کتابی با عنوان ''مقتل الشهدا'' اثر نویسندهای با [[تخلص]] عاصی نام میبرد که به زبان فارسی و به سال 887 هـ ق تألیف شدهاست که مقدم بر روضة الشهدا (908 هـ ق) میباشد.<ref>{{پک|جعفریان|1374|ف=واعظ کاشفی و روضة الشهدا|ص=37}}</ref> | ''روضة الشهدا'' را بهکرات اولین مقتل به [[زبان فارسی]] خواندهاند اما رسول جعفریان برخلاف دیگر صاحبنظران، آن را نخستین مقتل فارسی نمیداند و معتقد است خود کاشفی برای نگارش ''روضة الشهدا'' در کنار منابع عربی از منابع فارسی چون ''مصابیح القلوب'' مولی حسن شیعی سبزواری، ''مقتل الشهداء'' [[ابوالمفاخر رازی]]، و ''نور الائمه'' نیز بهره بردهاست.<ref>{{پک|جعفریان|1386|ک=تاریخ تشیع در ایران|ص=845}}</ref> جعفریان از کتابی با عنوان ''مقتل الشهدا'' اثر نویسندهای با [[تخلص]] عاصی نام میبرد که به زبان فارسی و به سال 887 هـ ق تألیف شدهاست که مقدم بر روضة الشهدا (908 هـ ق) میباشد.<ref>{{پک|جعفریان|1374|ف=واعظ کاشفی و روضة الشهدا|ص=37}}</ref> | ||
== سبک و استقبال == | ==سبک و استقبال== | ||
[[سبک (ادبیات)|سبک]] و شیوهٔ نگارش ''روضة الشهدا'' از جانب هم متقدمان<!-- صاحب روضات الجنات --><ref>{{پک|عباسی|1379|ک=جواهر التفسیر|رف=عباسی|ص=75}}</ref> و هم متأخران تحسین شدهاست. | [[سبک (ادبیات)|سبک]] و شیوهٔ نگارش ''روضة الشهدا'' از جانب هم متقدمان<!-- صاحب روضات الجنات --><ref>{{پک|عباسی|1379|ک=جواهر التفسیر|رف=عباسی|ص=75}}</ref> و هم متأخران تحسین شدهاست. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۵: | ||
این اثر در 1287 و 1331 هـ ق در [[لاهور]]، در 1301 هـ ق در [[بمبئی]]، در 1873 م در [[لکهنو]]، در 1891 م در [[کانپور]]، و در 1333 و 1334 هـ ش در [[تهران]] چاپ شدهاست. ''روضة الشهدا'' را محمد رمضانی در 1341 هـ ش، ابوالحسن شعرانی در 1349 هـ ش، محمودرضا افتخارزاده در 1384 هـ ش، حسن ذوالفقاری و علی تسنیمی در 1390 هـ ش<!-- http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2473864 -->، و علی یزدی در 1394 هـ ش<!-- http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/4059007 --> تصحیح کردهاند.<ref>{{پک|رشنوزاده|1385|ف=روضة الشهداء|ص=46}}</ref> | این اثر در 1287 و 1331 هـ ق در [[لاهور]]، در 1301 هـ ق در [[بمبئی]]، در 1873 م در [[لکهنو]]، در 1891 م در [[کانپور]]، و در 1333 و 1334 هـ ش در [[تهران]] چاپ شدهاست. ''روضة الشهدا'' را محمد رمضانی در 1341 هـ ش، ابوالحسن شعرانی در 1349 هـ ش، محمودرضا افتخارزاده در 1384 هـ ش، حسن ذوالفقاری و علی تسنیمی در 1390 هـ ش<!-- http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2473864 -->، و علی یزدی در 1394 هـ ش<!-- http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/4059007 --> تصحیح کردهاند.<ref>{{پک|رشنوزاده|1385|ف=روضة الشهداء|ص=46}}</ref> | ||
== اعتبار علمی == | ==اعتبار علمی== | ||
کاشفی در نگارش ''روضة الشهدا'' در بیشتر مواقع و بهویژه در موارد حساس، منابع مورد استفادهاش را ذکر نکردهاست ولی همانهایی را هم که ذکر کرده از نظر اعتبار و شهرت قابل تأملاند. او بیشترین استفاده را از منابع نامعتبر و نامشهور کردهاست. [[میرزا عبدالله اصفهانی افندی]]، صاحب ''ریاض العلماء'' و کتابشناس بلندپایهٔ شیعی، مینویسد که این کتاب حاوی برخی روایات از کتب شیعه چون ''[[عیون اخبار الرضا]]'' از [[شیخ صدوق|صدوق]]، ''ارشاد'' از [[شیخ مفید|مفید]]، ''[[اعلام الوری باعلام الهدی|اعلام الوری]]'' از [[شیخ طبرسی|طبرسی]]، و ''الآل'' [[ابن خالویه]] است ولی اکثر روایات، بل همگی، از کتب نامشهور و نامعتبر اخذ شدهاست. رسول جعفریان در مقالهای تحت عنوان «ملا حسین واعظ کاشفی و کتاب روضة الشهداء» 44 منبع مورد استفادهٔ کاشفی برای تألیف کتاب را شناسایی و نام بردهاست.<ref>{{پک|جعفریان|1374|ف=واعظ کاشفی و روضة الشهدا|ص=32–29}}</ref> | کاشفی در نگارش ''روضة الشهدا'' در بیشتر مواقع و بهویژه در موارد حساس، منابع مورد استفادهاش را ذکر نکردهاست ولی همانهایی را هم که ذکر کرده از نظر اعتبار و شهرت قابل تأملاند. او بیشترین استفاده را از منابع نامعتبر و نامشهور کردهاست. [[میرزا عبدالله اصفهانی افندی]]، صاحب ''ریاض العلماء'' و کتابشناس بلندپایهٔ شیعی، مینویسد که این کتاب حاوی برخی روایات از کتب شیعه چون ''[[عیون اخبار الرضا]]'' از [[شیخ صدوق|صدوق]]، ''ارشاد'' از [[شیخ مفید|مفید]]، ''[[اعلام الوری باعلام الهدی|اعلام الوری]]'' از [[شیخ طبرسی|طبرسی]]، و ''الآل'' [[ابن خالویه]] است ولی اکثر روایات، بل همگی، از کتب نامشهور و نامعتبر اخذ شدهاست. رسول جعفریان در مقالهای تحت عنوان «ملا حسین واعظ کاشفی و کتاب روضة الشهداء» 44 منبع مورد استفادهٔ کاشفی برای تألیف کتاب را شناسایی و نام بردهاست.<ref>{{پک|جعفریان|1374|ف=واعظ کاشفی و روضة الشهدا|ص=32–29}}</ref> | ||
خط ۹۳: | خط ۹۵: | ||
اما ابوالحسن شعرانی دید متفاوتی به قضایا دارد. به گفتهٔ او بسیاری از منابع مورد استفادهٔ کاشفی امروزه موجود نیستند و مابقی شاید معتبر فرض نشوند ولی «حاشا که چنین مردی سخن بیدلیل آورد». به گفتهٔ او مجلس [[وعظ]] محل یاد گرفتن تاریخ نیست، بلکه محل پندآموزی است. رسم وعاظ چنین است که سخنانی بگویند که بیشتر در دل مردم اثر کند و در ذهنشان نشیند و هر نقل یا روایتی را که مفید این معنی باشد، ولو سلسلهٔ راویان آن ضعیف باشد، ممنوع نمیشمارند. به عقیدهٔ او چه بسیار وقایع تاریخی که در کتب معتبر آمده ولی عبرتآموز نیستند و چه بسا افسانههایی از زبان حیوانات که پندآموزند. او از این لحاظ ''روضة الشهدا'' را در بیان مقصود واعظ، که همانا وعظ است و نه درس تاریخ، موفق میداد.<ref>{{پک|عباسی|1379|ک=جواهر التفسیر|رف=عباسی|ص=77–76}}</ref> | اما ابوالحسن شعرانی دید متفاوتی به قضایا دارد. به گفتهٔ او بسیاری از منابع مورد استفادهٔ کاشفی امروزه موجود نیستند و مابقی شاید معتبر فرض نشوند ولی «حاشا که چنین مردی سخن بیدلیل آورد». به گفتهٔ او مجلس [[وعظ]] محل یاد گرفتن تاریخ نیست، بلکه محل پندآموزی است. رسم وعاظ چنین است که سخنانی بگویند که بیشتر در دل مردم اثر کند و در ذهنشان نشیند و هر نقل یا روایتی را که مفید این معنی باشد، ولو سلسلهٔ راویان آن ضعیف باشد، ممنوع نمیشمارند. به عقیدهٔ او چه بسیار وقایع تاریخی که در کتب معتبر آمده ولی عبرتآموز نیستند و چه بسا افسانههایی از زبان حیوانات که پندآموزند. او از این لحاظ ''روضة الشهدا'' را در بیان مقصود واعظ، که همانا وعظ است و نه درس تاریخ، موفق میداد.<ref>{{پک|عباسی|1379|ک=جواهر التفسیر|رف=عباسی|ص=77–76}}</ref> | ||
== تأثیر و تأثر == | ==تأثیر و تأثر== | ||
[[پرونده:منبر در بیت العباس شهر دامنه در محضر استاد معظم حوزه آقای حاج سید محمد ابن الرضا.jpeg|انگشتی|اصطلاحات «روضه» و «روضهخوانی» از نام کتاب ''روضة الشهدا'' اخذ شدهاند. مجالس و آیینهای سوگواری شهدای کربلا از قبیل [[روضهخوانی]]، [[نوحهخوانی]]، [[پردهخوانی]]، [[تعزیهخوانی]] و . . . همگی وامدار کتاب ''روضة الشهدا'' هستند.]] | [[پرونده:منبر در بیت العباس شهر دامنه در محضر استاد معظم حوزه آقای حاج سید محمد ابن الرضا.jpeg|انگشتی|اصطلاحات «روضه» و «روضهخوانی» از نام کتاب ''روضة الشهدا'' اخذ شدهاند. مجالس و آیینهای سوگواری شهدای کربلا از قبیل [[روضهخوانی]]، [[نوحهخوانی]]، [[پردهخوانی]]، [[تعزیهخوانی]] و . . . همگی وامدار کتاب ''روضة الشهدا'' هستند.]] | ||
تنها اندکی پس از تألیف ''روضة الشهدا''، صفویان نهضت خود را برای [[رسمی شدن تشیع در ایران توسط صفویان|رسمیت بخشیدن به تشیع در ایران]] آغاز کردند و تنها طی صد سال، تشیع به نیروی محوری مذهبی ایرانیان مبدل شد. شیعیان و دیگر ایرانیانی که تازه به مذهب شیعه گرویده بودند در ایام عزاداری و روزهای جمعه در مجلسی گرد هم میآمدند و کسی که صدایی خوش داشت، کتاب ''روضة الشهدا'' را به دست گرفته و میخواند و دیگران میگریستند. چنین مجالسی به «[[روضهخوانی]]» یعنی انجمنهایی که در آن ''روضة الشهدا'' خوانده میشد معروف گردید.<ref>{{پک|Hyder|2006|ک=Reliving Karbala|زبان=en|ص=21}}</ref> | تنها اندکی پس از تألیف ''روضة الشهدا''، صفویان نهضت خود را برای [[رسمی شدن تشیع در ایران توسط صفویان|رسمیت بخشیدن به تشیع در ایران]] آغاز کردند و تنها طی صد سال، تشیع به نیروی محوری مذهبی ایرانیان مبدل شد. شیعیان و دیگر ایرانیانی که تازه به مذهب شیعه گرویده بودند در ایام عزاداری و روزهای جمعه در مجلسی گرد هم میآمدند و کسی که صدایی خوش داشت، کتاب ''روضة الشهدا'' را به دست گرفته و میخواند و دیگران میگریستند. چنین مجالسی به «[[روضهخوانی]]» یعنی انجمنهایی که در آن ''روضة الشهدا'' خوانده میشد معروف گردید.<ref>{{پک|Hyder|2006|ک=Reliving Karbala|زبان=en|ص=21}}</ref> | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۸: | ||
به گفتهٔ ابوالحسن شعرانی «گرچه بنای تألیفات ملا حسین کاشفی بر روش اهل سنت است اما هیچ شیعی هم ابتکاری مانند ''روضة الشهدا'' نکردهاست . . . اگر مذهب تشیع داشت در بیان موضوع، دادِ سخن دادهاست و اگر به مذهب اهل سنت بود سَبَق از شیعیان ربودهاست و روش آنان را به آنها آموختهاست».<ref>{{پک|عباسی|1379|ک=جواهر التفسیر|رف=عباسی|ص=76}}</ref> | به گفتهٔ ابوالحسن شعرانی «گرچه بنای تألیفات ملا حسین کاشفی بر روش اهل سنت است اما هیچ شیعی هم ابتکاری مانند ''روضة الشهدا'' نکردهاست . . . اگر مذهب تشیع داشت در بیان موضوع، دادِ سخن دادهاست و اگر به مذهب اهل سنت بود سَبَق از شیعیان ربودهاست و روش آنان را به آنها آموختهاست».<ref>{{پک|عباسی|1379|ک=جواهر التفسیر|رف=عباسی|ص=76}}</ref> | ||
== نقد == | ==نقد== | ||
روایت صوفیانهٔ کاشفی از واقعهٔ کربلا در ''روضة الشهدا'' عاری از ابعاد مادی قضیه و یکسره [[معنویت|معنوی]] است. در نگرش صوفیانهٔ کاشفی هر حادثهای رخ میدهد تا سرانجام تأثیر معنوی خود را بر جای بگذارد. [[صوفی]] دنیا را بر خود سخت میگیرد تا اجر معنوی بیابد و به دنبال بلا و محنت است تا نزد خدا عزیزتر شود. به نوشتهٔ رسول جعفریان به همین دلیل است که کاشفی تا پایان کتاب هیچ اشارهای به «ماهیت قیام کربلا بهویژه اهداف سیاسی این نهضت» یعنی «قیام علیه ظلم و اقامهٔ [[امر به معروف و نهی از منکر]]» نمیکند. از نظر کاشفی تا جایی که به «شهدای کربلا» مربوط میشود آنان از دنیای فانی به دیار باقی یعنی جایگاهی بهتر رفتهاند و تا جایی که به سوگواران مربوط میشود بهترین چیز «گریهٔ نجاتبخش» است.<ref>{{پک|جعفریان|1374|ف=واعظ کاشفی و روضة الشهدا|ص=38–37}}</ref> | روایت صوفیانهٔ کاشفی از واقعهٔ کربلا در ''روضة الشهدا'' عاری از ابعاد مادی قضیه و یکسره [[معنویت|معنوی]] است. در نگرش صوفیانهٔ کاشفی هر حادثهای رخ میدهد تا سرانجام تأثیر معنوی خود را بر جای بگذارد. [[صوفی]] دنیا را بر خود سخت میگیرد تا اجر معنوی بیابد و به دنبال بلا و محنت است تا نزد خدا عزیزتر شود. به نوشتهٔ رسول جعفریان به همین دلیل است که کاشفی تا پایان کتاب هیچ اشارهای به «ماهیت قیام کربلا بهویژه اهداف سیاسی این نهضت» یعنی «قیام علیه ظلم و اقامهٔ [[امر به معروف و نهی از منکر]]» نمیکند. از نظر کاشفی تا جایی که به «شهدای کربلا» مربوط میشود آنان از دنیای فانی به دیار باقی یعنی جایگاهی بهتر رفتهاند و تا جایی که به سوگواران مربوط میشود بهترین چیز «گریهٔ نجاتبخش» است.<ref>{{پک|جعفریان|1374|ف=واعظ کاشفی و روضة الشهدا|ص=38–37}}</ref> | ||
{{آغاز شعر}} | {{آغاز شعر}} | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۴: | ||
عباس امانت، اثر کاشفی را در جهت مُذَهّب و دراماتیک کردن همین نبرد سنتی خیر و شر میداند که چاشنی سرنوشت و تقدیر در آن فزونی یافته و باب طبع مردمان همعصرش شدهاست. تأکید روی مضمون سرنوشت، خواه عامدانه بوده باشد خواه صرفاً یک [[آرایههای ادبی|صنعت شاعرانه]]، انعکاسی از حقیقت اوضاع سیاسی روزگار کاشفی بود. تألیف ''روضة الشهدا'' و شرح زندگانی حسین بن علی و وقایع کربلا در اواخر عهد تیموری از این لحاظ معنادار است که میتواند بازتابی از فجایع قریبالوقوع جهان کاشفی و مخاطبانش باشد. آیا اشقیا همان ازبکانی هستند که درصدد تصرف مُلک مشروع سلطان حسین بایقرا بودند همانطور که [[امویان]] به خصومت با حسین بن علی برخاستند؟ و آیا شاه اسماعیل و صفویان همان [[موعودگرایی|منجیانی]] هستند که در نهایت بر پلیدی چیره خواهند شد همانطور که [[مهدی موعود]] انتقام حسین را خواهد گرفت؟ کاشفی در این باره کاملاً سکوت پیشه کردهاست. روایت او از [[محمد بن حسن]]، امام دوازدهم و مهدی موعود شیعیان، خنثی و متعارف است و به ذکر حدیثی مشهور پرداخته که او «این جهان را پر از داد و عدل کند چنانچه پرجور و ظلم شده» اما در ادامه میافزاید «و به قول بعضی میگویند که در اقصای بلاد مغرب، شهرها در تصرف آن حضرت است و او را فرزندان و نبیرگان اثبات میکنند. إنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وأَخْفَی». عباس امانت مینویسد که اگر مراد از مغرب، مناطق غرب هرات باشد، شاید کاشفی اشارهای کمرنگ به شاه اسماعیل و خاندان صفوی کرده باشد.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=268–69}}</ref> | عباس امانت، اثر کاشفی را در جهت مُذَهّب و دراماتیک کردن همین نبرد سنتی خیر و شر میداند که چاشنی سرنوشت و تقدیر در آن فزونی یافته و باب طبع مردمان همعصرش شدهاست. تأکید روی مضمون سرنوشت، خواه عامدانه بوده باشد خواه صرفاً یک [[آرایههای ادبی|صنعت شاعرانه]]، انعکاسی از حقیقت اوضاع سیاسی روزگار کاشفی بود. تألیف ''روضة الشهدا'' و شرح زندگانی حسین بن علی و وقایع کربلا در اواخر عهد تیموری از این لحاظ معنادار است که میتواند بازتابی از فجایع قریبالوقوع جهان کاشفی و مخاطبانش باشد. آیا اشقیا همان ازبکانی هستند که درصدد تصرف مُلک مشروع سلطان حسین بایقرا بودند همانطور که [[امویان]] به خصومت با حسین بن علی برخاستند؟ و آیا شاه اسماعیل و صفویان همان [[موعودگرایی|منجیانی]] هستند که در نهایت بر پلیدی چیره خواهند شد همانطور که [[مهدی موعود]] انتقام حسین را خواهد گرفت؟ کاشفی در این باره کاملاً سکوت پیشه کردهاست. روایت او از [[محمد بن حسن]]، امام دوازدهم و مهدی موعود شیعیان، خنثی و متعارف است و به ذکر حدیثی مشهور پرداخته که او «این جهان را پر از داد و عدل کند چنانچه پرجور و ظلم شده» اما در ادامه میافزاید «و به قول بعضی میگویند که در اقصای بلاد مغرب، شهرها در تصرف آن حضرت است و او را فرزندان و نبیرگان اثبات میکنند. إنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وأَخْفَی». عباس امانت مینویسد که اگر مراد از مغرب، مناطق غرب هرات باشد، شاید کاشفی اشارهای کمرنگ به شاه اسماعیل و خاندان صفوی کرده باشد.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=268–69}}</ref> | ||
== پیوند به بیرون == | ==پیوند به بیرون== | ||
*منبع مقاله: [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%B6%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7 ویکی پدیا دانشنامه آزاد] | *منبع مقاله: [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%B6%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7 ویکی پدیا دانشنامه آزاد] | ||
* [http://www.ical.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=10405:ملا-حسین-کاشفی-و-کتاب-روضه-الشهداء&Itemid=30 ملا حسین کاشفی و کتاب روضه الشهداء؛ گفتگو با مصطفی گوهری فخرآباد <!-- استادیار دانشکدهٔ الهیات و معارف دانشگاه فردوسی -->] ([https://web.archive.org/web/20121108011759/http://www.ical.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=10405:ملا-حسین-کاشفی-و-کتاب-روضه-الشهداء&Itemid=30 پیوند بایگانی]) | *[http://www.ical.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=10405:ملا-حسین-کاشفی-و-کتاب-روضه-الشهداء&Itemid=30 ملا حسین کاشفی و کتاب روضه الشهداء؛ گفتگو با مصطفی گوهری فخرآباد <!-- استادیار دانشکدهٔ الهیات و معارف دانشگاه فردوسی -->] ([https://web.archive.org/web/20121108011759/http://www.ical.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=10405:ملا-حسین-کاشفی-و-کتاب-روضه-الشهداء&Itemid=30 پیوند بایگانی]) | ||
== منابع == | |||
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=بهار |نام=محمدتقی |پیوند نویسنده=محمدتقی بهار |عنوان=[[سبکشناسی|سبکشناسی، یا، تاریخ تطور نثر فارسی برای تدریس در دانشکده و دوره دکتری ادبیات]] |سال=1381 |ناشر=زوار |مکان=تهران |شابک=964-401-131-7 }} | ==منابع== | ||
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=جعفریان |نام=رسول |پیوند نویسنده=رسول جعفریان |عنوان=تاریخ تشیع در ایران: از آغاز تا طلوع دولت صفوی |سال=1386 |ناشر=نشر علم |مکان=تهران |شابک=978-964-405-822-6}} | |||
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی=جعفریان | نام=رسول |همان=بله | عنوان=ملا حسین واعظ کاشفی و کتاب روضة الشهداء | ژورنال=آینهٔ پژوهش | شماره=33 |سال=1374 | صفحه=38–20 | پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/77378 |مکان=قم | ناشر= دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم}} | *{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=بهار |نام=محمدتقی |پیوند نویسنده=محمدتقی بهار |عنوان=[[سبکشناسی|سبکشناسی، یا، تاریخ تطور نثر فارسی برای تدریس در دانشکده و دوره دکتری ادبیات]] |سال=1381 |ناشر=زوار |مکان=تهران |شابک=964-401-131-7 }} | ||
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی=چلکووسکی|پیوند نویسنده=پیتر چلکوفسکی | نام=پیتر | عنوان=روضة الشهدا و هنرهای نمایشی در ایران | ژورنال=تئاتر | شماره= 22 و 23 |سال=1379 | صفحه=112–97 | پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/314775 |مکان=تهران | ناشر= انجمن هنرهای نمایشی ایران}} | *{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=جعفریان |نام=رسول |پیوند نویسنده=رسول جعفریان |عنوان=تاریخ تشیع در ایران: از آغاز تا طلوع دولت صفوی |سال=1386 |ناشر=نشر علم |مکان=تهران |شابک=978-964-405-822-6}} | ||
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=خواندمیر |نام=غیاثالدین |پیوند نویسنده=غیاثالدین خواندمیر | کوشش=محمداکبر عشیق |عنوان=مکارم الاخلاق: شرح احوال و زندگانی امیر علیشیر نوایی |سال=1378 |ناشر=[[مرکز پژوهشی میراث مکتوب|میراث مکتوب]] |مکان=تهران |شابک=964-6781-28-4}} | *{{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی=جعفریان | نام=رسول |همان=بله | عنوان=ملا حسین واعظ کاشفی و کتاب روضة الشهداء | ژورنال=آینهٔ پژوهش | شماره=33 |سال=1374 | صفحه=38–20 | پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/77378 |مکان=قم | ناشر= دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم}} | ||
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی=دبیران | نام=حکیمه |پیوند نویسنده=حکیمه دبیران|نام خانوادگی2=تسنیمی |نام2=علی | عنوان=کاشفی و نقد و بررسی روضة الشهدا | ژورنال=پژوهشهای ادبی | شماره=20 |سال=1387 | صفحه=42–25 | پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/982105 |مکان=تهران | ناشر= انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی}} | *{{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی=چلکووسکی|پیوند نویسنده=پیتر چلکوفسکی | نام=پیتر | عنوان=روضة الشهدا و هنرهای نمایشی در ایران | ژورنال=تئاتر | شماره= 22 و 23 |سال=1379 | صفحه=112–97 | پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/314775 |مکان=تهران | ناشر= انجمن هنرهای نمایشی ایران}} | ||
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی=رشنوزاده | نام=بابک | عنوان=روضة الشهداء | ژورنال=کتاب ماه دین | شماره=102 و 103 | سال=1385 | صفحه=46–45 | پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/34433 |ناشر=خانهٔ کتاب |مکان=تهران}} | *{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=خواندمیر |نام=غیاثالدین |پیوند نویسنده=غیاثالدین خواندمیر | کوشش=محمداکبر عشیق |عنوان=مکارم الاخلاق: شرح احوال و زندگانی امیر علیشیر نوایی |سال=1378 |ناشر=[[مرکز پژوهشی میراث مکتوب|میراث مکتوب]] |مکان=تهران |شابک=964-6781-28-4}} | ||
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=کاشفی |نام=حسین واعظ |پیوند نویسنده=حسین واعظ کاشفی |عنوان=[[جواهر التفسیر]]: تفسیری ادبی، عرفانی، حروفی، شامل مقدمهای در علوم قرآنی و تفسیر سورهٔ حمد |سال=1379 |کوشش=جواد عباسی |ناشر=[[مرکز پژوهشی میراث مکتوب|میراث مکتوب]] |مکان=تهران |شابک=964-6781-41-1 |ref=عباسی}} | *{{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی=دبیران | نام=حکیمه |پیوند نویسنده=حکیمه دبیران|نام خانوادگی2=تسنیمی |نام2=علی | عنوان=کاشفی و نقد و بررسی روضة الشهدا | ژورنال=پژوهشهای ادبی | شماره=20 |سال=1387 | صفحه=42–25 | پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/982105 |مکان=تهران | ناشر= انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی}} | ||
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=مطهری |نام=مرتضی |پیوند نویسنده=مرتضی مطهری |عنوان=[[حماسه حسینی|حماسهٔ حسینی]] |سال=1390 |ناشر=انتشارات صدرا |مکان=تهران |شابک=978-964-5600-64-6 }} | *{{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی=رشنوزاده | نام=بابک | عنوان=روضة الشهداء | ژورنال=کتاب ماه دین | شماره=102 و 103 | سال=1385 | صفحه=46–45 | پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/34433 |ناشر=خانهٔ کتاب |مکان=تهران}} | ||
*{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=کاشفی |نام=حسین واعظ |پیوند نویسنده=حسین واعظ کاشفی |عنوان=[[جواهر التفسیر]]: تفسیری ادبی، عرفانی، حروفی، شامل مقدمهای در علوم قرآنی و تفسیر سورهٔ حمد |سال=1379 |کوشش=جواد عباسی |ناشر=[[مرکز پژوهشی میراث مکتوب|میراث مکتوب]] |مکان=تهران |شابک=964-6781-41-1 |ref=عباسی}} | |||
*{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=مطهری |نام=مرتضی |پیوند نویسنده=مرتضی مطهری |عنوان=[[حماسه حسینی|حماسهٔ حسینی]] |سال=1390 |ناشر=انتشارات صدرا |مکان=تهران |شابک=978-964-5600-64-6 }} | |||
{{چپچین}} | {{چپچین}} | ||
<!--* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی=Aghaie | نام=Kamran Scot | عنوان=The Martyrs of Karbala: Shi'i Symbols and Rituals in Modern Iran | ناشر=University of Washington Press |مکان=Seattle | سال=2011 | شابک=978-0-295-80078-3 | زبان=en}} --> | <!--* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی=Aghaie | نام=Kamran Scot | عنوان=The Martyrs of Karbala: Shi'i Symbols and Rituals in Modern Iran | ناشر=University of Washington Press |مکان=Seattle | سال=2011 | شابک=978-0-295-80078-3 | زبان=en}} --> | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۵۲: | ||
[[رده:کتابشناسی شیعیان]] | [[رده:کتابشناسی شیعیان]] | ||
[[رده:کتابها]] | [[رده:کتابها]] | ||
<references /> | |||
[[رده:کتابها در گروه علوم اجتماعی]] | |||
[[رده:تاریخ]] |