۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سلیمان بن رزین،''' غلام [[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] و نخستین شهید قبل از واقعه [[کربلا]] بود و در هنگام شهادت | '''سلیمان بن رزین،''' غلام [[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] و نخستین شهید قبل از واقعه [[کربلا]] بود و در هنگام شهادت 35 سال سن داشت. | ||
{{جعبه اطلاعات یار امام (ع) | {{جعبه اطلاعات یار امام (ع) | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
کُنیه سلیمان، ابورزین است. بعضی این کنیه را از آن پدر او نیز دانستهاند. مادرش کبشه در خانه همسر [[حسین|امام حسین(ع)]]، ام اسحاق خدمت میکرد. [[حسین بن علی|امام حسین(ع)]] این زن را به همسری رزین تزویج کرد و سلیمان بن رزین متولد شد. سلیمان در مدینه میزیست و همراه کاروان امام از مدینه به مکه آمد. او از دوستداران [[اهل بیت (ع)|اهل بیت(ع)]] بود.<ref>آینهداران | کُنیه سلیمان، ابورزین است. بعضی این کنیه را از آن پدر او نیز دانستهاند. مادرش کبشه در خانه همسر [[حسین|امام حسین(ع)]]، ام اسحاق خدمت میکرد. [[حسین بن علی|امام حسین(ع)]] این زن را به همسری رزین تزویج کرد و سلیمان بن رزین متولد شد. سلیمان در مدینه میزیست و همراه کاروان امام از مدینه به مکه آمد. او از دوستداران [[اهل بیت (ع)|اهل بیت(ع)]] بود.<ref>آینهداران 1. آینه داران آفتاب، سنگری، محمد رضا، تهران : شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1388 ش.، ج1، ص211.</ref> | ||
==قبل نبرد کربلا== | ==قبل نبرد کربلا== | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
امام حسین(ع) آنان را به یاری خود خواند: | امام حسین(ع) آنان را به یاری خود خواند: | ||
«خداوند متعال، محمد بن عبدالله(ص) را از میان آفریدگان برگزید و او را به شرف نبوت مفتخر ساخت و به عزت رسالت گرامی داشت. پس از مدتی جان شریفش را ستاند و او را به سوی خویش برد، در حالی که حضرتش به وظیفه رسالت خود نیکو عمل نمود و بندگان خدا را پند و اندرز داد. اکنون ما خاندان و فرزندان و جانشینان و وارثان او هستیم و بیش از هر کس شایستگی تکیه زدن بر جایگاه او را داریم. اما گروهی بر ما غلبه کرده و حق ما را از دستمان گرفتند و ما نیز به خاطر حفظ وحدت مسلمین خاموش نشستیم و امید به آسودگی امت داشتیم. البته ما نیک میدانستیم که خود برای این حق مسلّم سزاوارترین فرد هستیم و بر آن کس که زمام امر را در دست گرفته، برتری داریم. اکنون من نماینده خویش ابارزین را همراه این نامه به جانب شما میفرستم و شما را به سوی کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا میخوانم. آگاه باشید که سنت را نابود کردهاند و بدعتها را آشکار نمودهاند. شما ای مردم اگر با من همراه شوید و ندایم را پاسخ مثبت گویید، من به راه و روش دیانت رهنمونتان خواهم شد. والسلام.»<ref>تاریخ الطبری، | «خداوند متعال، محمد بن عبدالله(ص) را از میان آفریدگان برگزید و او را به شرف نبوت مفتخر ساخت و به عزت رسالت گرامی داشت. پس از مدتی جان شریفش را ستاند و او را به سوی خویش برد، در حالی که حضرتش به وظیفه رسالت خود نیکو عمل نمود و بندگان خدا را پند و اندرز داد. اکنون ما خاندان و فرزندان و جانشینان و وارثان او هستیم و بیش از هر کس شایستگی تکیه زدن بر جایگاه او را داریم. اما گروهی بر ما غلبه کرده و حق ما را از دستمان گرفتند و ما نیز به خاطر حفظ وحدت مسلمین خاموش نشستیم و امید به آسودگی امت داشتیم. البته ما نیک میدانستیم که خود برای این حق مسلّم سزاوارترین فرد هستیم و بر آن کس که زمام امر را در دست گرفته، برتری داریم. اکنون من نماینده خویش ابارزین را همراه این نامه به جانب شما میفرستم و شما را به سوی کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا میخوانم. آگاه باشید که سنت را نابود کردهاند و بدعتها را آشکار نمودهاند. شما ای مردم اگر با من همراه شوید و ندایم را پاسخ مثبت گویید، من به راه و روش دیانت رهنمونتان خواهم شد. والسلام.»<ref>تاریخ الطبری، ج5، ص357؛ الفتوح، ج5، ص37.</ref> | ||
این نامه را توسط نماینده خود، سلیمان بن رزین فرستاد. همسرش نیز در این سفر او را همراهی میکرد. سلیمان به خانه [[ماریه دختر منقذ عبدی]] از طایفه عبدالقیس که از شیعیان فعال بصره بود، وارد شد. در آستانه قیام امام حسین(ع) خانه وی، محل تجمع دوستداران اهل بیت بود.<ref>الاخبار الطول، | این نامه را توسط نماینده خود، سلیمان بن رزین فرستاد. همسرش نیز در این سفر او را همراهی میکرد. سلیمان به خانه [[ماریه دختر منقذ عبدی]] از طایفه عبدالقیس که از شیعیان فعال بصره بود، وارد شد. در آستانه قیام امام حسین(ع) خانه وی، محل تجمع دوستداران اهل بیت بود.<ref>الاخبار الطول، ص280؛ تاریخ الطبری، ج5، ص358؛ الفتوح، ج5، ص37.</ref> | ||
یزید بن مسعود از طایفه بنی سعد با شماری از بزرگان قبایل جلسهای گذاشت و نامه را برای قبایل بنی حمیم، بنی حنظله و بنی سعد قرائت نمود و از آنان خواست تا امام را یاری نمایند. اما آنچه از گفتههای افراد قبایل بهدست میآید، این است که آنان اگرچه ندای [[یزید بن مسعود|یزید بن مسعود]] را برای قیام اجابت کردند، اما کمترین اعتقادی به حقانیت این راه نداشتند. برای آنان یاری امام حسین(ع) به عنوان پیشوای برحق مطرح نبود و هیچ نگفتند که چون جهاد در رکاب امام واجب است، ما آماده مبارزه هستم. محور سخنان ایشان فرمانبرداری از یزید بن مسعود به عنوان رئیس قبیله بود. | یزید بن مسعود از طایفه بنی سعد با شماری از بزرگان قبایل جلسهای گذاشت و نامه را برای قبایل بنی حمیم، بنی حنظله و بنی سعد قرائت نمود و از آنان خواست تا امام را یاری نمایند. اما آنچه از گفتههای افراد قبایل بهدست میآید، این است که آنان اگرچه ندای [[یزید بن مسعود|یزید بن مسعود]] را برای قیام اجابت کردند، اما کمترین اعتقادی به حقانیت این راه نداشتند. برای آنان یاری امام حسین(ع) به عنوان پیشوای برحق مطرح نبود و هیچ نگفتند که چون جهاد در رکاب امام واجب است، ما آماده مبارزه هستم. محور سخنان ایشان فرمانبرداری از یزید بن مسعود به عنوان رئیس قبیله بود. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
یزید بن مسعود وقتی از نظر افراد قبیله خود آگاهی یافت، نامهای برای امام حسین(ع) نوشت و حمایت خود و قبیلهاش را به اطلاع امام رساند: | یزید بن مسعود وقتی از نظر افراد قبیله خود آگاهی یافت، نامهای برای امام حسین(ع) نوشت و حمایت خود و قبیلهاش را به اطلاع امام رساند: | ||
«نامه شما به دستم رسید و بر مضمون آن آگاهی یافتم و دانستم که شما مرا به اطاعت خود فراخواندهاید و از من طلب یاری فرمودهاید. همانا خداوند تعالی هیچگاه زمین را از انسانی که کار نیکو کند یا به رستگاری فراخواند، خالی نمیگذارد. امروز شما حجت خدا بر خلق و امانت الهی بر روی زمین هستید. شما شاخساری از درخت زیتونه احمدیه هستید. پیامبر(ص) ریشه آن درخت و شما شاخههای آن هستید. اکنون به سوی ما حرکت کنید و بدانید که من همه افراد بنی تمیم را به فرمانبرداری از شما فراخواندهام و آنان چنان به اطاعت شما مشتاقند همچون شترِ بسته در طلب آبشخور. من گردنهای مردم قبیله بنی سعد را برای خدمت به شما نرم ساختم و با نصیحت مشفقانه خود، زنگار سستی از قلوب ایشان زدودم و این قلبها را پاک و روشن نمودم“. آنگاه خود را آماده حرکت به سوی امام کرد، ولی قبل از آنکه خود و قبیلهاش از بصره خارج شوند، خبر شهادت امام به آنان رسید.»<ref>ر.ک : الاخبار الطول، دینوری، | «نامه شما به دستم رسید و بر مضمون آن آگاهی یافتم و دانستم که شما مرا به اطاعت خود فراخواندهاید و از من طلب یاری فرمودهاید. همانا خداوند تعالی هیچگاه زمین را از انسانی که کار نیکو کند یا به رستگاری فراخواند، خالی نمیگذارد. امروز شما حجت خدا بر خلق و امانت الهی بر روی زمین هستید. شما شاخساری از درخت زیتونه احمدیه هستید. پیامبر(ص) ریشه آن درخت و شما شاخههای آن هستید. اکنون به سوی ما حرکت کنید و بدانید که من همه افراد بنی تمیم را به فرمانبرداری از شما فراخواندهام و آنان چنان به اطاعت شما مشتاقند همچون شترِ بسته در طلب آبشخور. من گردنهای مردم قبیله بنی سعد را برای خدمت به شما نرم ساختم و با نصیحت مشفقانه خود، زنگار سستی از قلوب ایشان زدودم و این قلبها را پاک و روشن نمودم“. آنگاه خود را آماده حرکت به سوی امام کرد، ولی قبل از آنکه خود و قبیلهاش از بصره خارج شوند، خبر شهادت امام به آنان رسید.»<ref>ر.ک : الاخبار الطول، دینوری، ص288؛ تاریخ الطبری، ج5، ص358؛ الفتوح، ج5، ص38-39؛ مقتل الحسین مقرم، ص41.</ref> | ||
==شهادت== | ==شهادت== | ||
دیگر سران بصره دعوت امام را اجابت نکردند. منذر بن جارود که دخترش بحرّیه همسر [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله بن زیاد]] بود، به گمان اینکه سلیمان، قاصد دروغین امام حسین(ع) است و نقشهای طراحی شده از طرف عبیدالله برای امتحان او است، سلیمان را به همراه نامه امام حسین(ع) به عبیدالله تسلیم کرد و باعث قتل سلیمان شد.<ref>تاریخ الطبری، | دیگر سران بصره دعوت امام را اجابت نکردند. منذر بن جارود که دخترش بحرّیه همسر [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله بن زیاد]] بود، به گمان اینکه سلیمان، قاصد دروغین امام حسین(ع) است و نقشهای طراحی شده از طرف عبیدالله برای امتحان او است، سلیمان را به همراه نامه امام حسین(ع) به عبیدالله تسلیم کرد و باعث قتل سلیمان شد.<ref>تاریخ الطبری، ج5، ص358؛ الفتوح، ج5، ص37.</ref> سلیمان پس از دستگیری توسط ماموران عبیدالله بن زیاد، به دستور او و توسط [[سلیمان بن عوف]] گردن زده شد و بنا به قولی او را دار زدند.<ref>ر.ک : الاخبار الطول، دینوری، ص288؛ تاریخ الطبری، ج5، ص358؛ الفتوح، ج5، ص38-39؛ مقتل الحسین مقرم، ص41.</ref> | ||
===گفتوگوی سلیمان بن رزین و عبیدالله بن زیاد=== | ===گفتوگوی سلیمان بن رزین و عبیدالله بن زیاد=== | ||
گفتوگویی بین او و [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله بن زیاد]] صورت گرفت و او در جواب عبیدالله که گفت حسین تو را فرستاد تا در امت تفرقه ایجاد کنی، گفت: «امام حسین(ع) مصباح هدایت و کشتی نجات است. او مدار وحدت و قطب آسیاب دین است و تو و یزید تفرقهافکن، ننگ امت اسلام و منهدم کننده ارکان دین و فضیلت هستید.» | گفتوگویی بین او و [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله بن زیاد]] صورت گرفت و او در جواب عبیدالله که گفت حسین تو را فرستاد تا در امت تفرقه ایجاد کنی، گفت: «امام حسین(ع) مصباح هدایت و کشتی نجات است. او مدار وحدت و قطب آسیاب دین است و تو و یزید تفرقهافکن، ننگ امت اسلام و منهدم کننده ارکان دین و فضیلت هستید.» | ||
عبیدالله پس از کشتن سلیمان، در مسجد بصره سخنرانی تهدیدآمیزی کرد و برادرش عثمان را جانشین خود در بصره قرار داد. سپس همراه خانواده و چند تن از بزرگان بصره (ده تن و اندی) از جمله مسلم بن عمرو باهلی، شریک بن اعور و منذر بن جارود، به سمت کوفه حرکت کرد.<ref>ر.ک : الاخبار الطول، دینوری، | عبیدالله پس از کشتن سلیمان، در مسجد بصره سخنرانی تهدیدآمیزی کرد و برادرش عثمان را جانشین خود در بصره قرار داد. سپس همراه خانواده و چند تن از بزرگان بصره (ده تن و اندی) از جمله مسلم بن عمرو باهلی، شریک بن اعور و منذر بن جارود، به سمت کوفه حرکت کرد.<ref>ر.ک : الاخبار الطول، دینوری، ص288؛ تاریخ الطبری، ج5، ص358؛ الفتوح، ج5، ص38-39؛ مقتل الحسین مقرم، ص41.</ref> | ||
====نخستین شهید نهضت امام حسین(ع)==== | ====نخستین شهید نهضت امام حسین(ع)==== | ||
سلیمان نخستین شهید واقعه کربلا بود و در هنگام شهادت | سلیمان نخستین شهید واقعه کربلا بود و در هنگام شهادت 35 سال سن داشت. | ||
==نام در زیارتنامهها== | ==نام در زیارتنامهها== | ||
نام سلیمان در [[زیارت ناحیه مقدسه]] ذکر شده است: | نام سلیمان در [[زیارت ناحیه مقدسه]] ذکر شده است: | ||
«السَّلامُ عَلی سُلَیمانَ مَولَی الحُسَینِ بنِ اَمیرِالمُؤمِنینَ وَ لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ سُلَیمانَ بنَ عَوفِ الحَضرَمی.»<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک : تاریخ الطبری، | «السَّلامُ عَلی سُلَیمانَ مَولَی الحُسَینِ بنِ اَمیرِالمُؤمِنینَ وَ لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ سُلَیمانَ بنَ عَوفِ الحَضرَمی.»<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک : تاریخ الطبری، ج5، ص357-358، 469؛ الفتوح، ج5، ص37-39؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص93،23؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص199؛ ابصار العین فی انصار الحسین، ص94-95؛ رجال ابن داوود، ص178؛ نقد الرجال، ص370؛ بحار الانوار، ج44، ص227،339-340، ج45، ص69؛ نهایة الارب، ج20، ص462؛ وسیله الدارین، ص150؛ فرسان الهیجاء، ج1، ص161. </ref> | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
*[[مرضیه محمدزاده|مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص | *[[مرضیه محمدزاده|مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 225-228.]] | ||
==پینوشت== | ==پینوشت== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
[[رده: افراد]] | [[رده: افراد]] | ||
[[رده: شهیدان قبل از عاشورا]] | [[رده: شهیدان قبل از عاشورا]] | ||
[[en:Sulayman b. Razin]] |