سلیمان بن رزین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۵۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
}}
}}
==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
کُنیه‌اش ابو رزین است. بعضی این کنیه را از آن پدر او نیز دانسته‌اند. مادرش کبشه در خانه همسر امام حسین(ع)، ام‌ اسحاق خدمت می‌کرد. امام حسین(ع) این زن را به همسری رزین تزویج کرد و سلیمان بن رزین از آنان متولد شد. سلیمان بن رزین در مدینه می‌زیست و همراه کاروان امام از مدینه به مکه آمد. او مردی رشید، مبارز، فصیح و بلیغ، سخنور و ادیب، شمشیرزنی ماهر و از دوستداران [[اهل بیت (ع)|اهل بیت(ع)]] بود.<ref>آینه‌داران ۱. آینه داران آفتاب، سنگری، محمد رضا، تهران : شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۸ ش.، ج۱، ص۲۱۱.</ref>
کُنیه‌ سلیمان، ابورزین است. بعضی این کنیه را از آن پدر او نیز دانسته‌اند. مادرش کبشه در خانه همسر [[حسین|امام حسین(ع)]]، ام‌ اسحاق خدمت می‌کرد. [[حسین بن علی|امام حسین(ع)]] این زن را به همسری رزین تزویج کرد و سلیمان بن رزین متولد شد. سلیمان در مدینه می‌زیست و همراه کاروان امام از مدینه به مکه آمد. او از دوستداران [[اهل بیت (ع)|اهل بیت(ع)]] بود.<ref>آینه‌داران ۱. آینه داران آفتاب، سنگری، محمد رضا، تهران : شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۸ ش.، ج۱، ص۲۱۱.</ref>


==در جریان واقعه عاشورا==
==قبل نبرد کربلا==
===نامه‌ امام حسین(ع) به‌ سران پنجگانه بصره===
===نامه‌رسان امام حسین(ع) به‌ سران پنجگانه بصره===
امام‌ چند ماهی‌ که‌ در مکه‌ حضور داشت‌ دائم‌ در حال‌ گفت‌وگو و رد و بدل‌ کردن‌ نامه‌ و پیک به‌ مردم ‌بلاد [[کوفه|کوفه‌]] و [[بصره|بصره‌]] بود. در همان‌ روزهایی‌ که‌ سیل‌ نامه‌ از کوفه‌ به‌ مکه‌ روان‌ شده‌ بود، امام ‌حسین(ع)‌ برای‌ فعال‌ کردن‌ شیعیان‌ در بصره،‌ نامه‌ای‌ به‌ سران پنجگانه بصره به‌ اسامی‌ مالک ‌بن‌ مِسمَع‌ بَکری‌، اَحنَف ‌بن‌ قیس‌، یزید بن‌ مسعود نهشلی‌، منذر بن‌ جارود عبدی‌ و مسعود بن‌ عمرو اَزدی‌ نوشت‌.  
امام‌ چند ماهی‌ که‌ در مکه‌ حضور داشت‌ دائم‌ در حال‌ گفت‌وگو و رد و بدل‌ کردن‌ نامه‌ و پیک به‌ مردم ‌بلاد [[کوفه|کوفه‌]] و [[بصره|بصره‌]] بود. در همان‌ روزهایی‌ که‌ سیل‌ نامه‌ از [[کوفه|کوفه‌]] به‌ مکه‌ روان‌ شده‌ بود، امام ‌حسین(ع)‌ برای‌ فعال‌ کردن‌ شیعیان‌ در بصره،‌ نامه‌ای‌ به‌ سران پنجگانه بصره به‌ اسامی‌ مالک ‌بن‌ مِسمَع‌ بَکری‌، اَحنَف ‌بن‌ قیس‌، یزید بن‌ مسعود نهشلی‌، منذر بن‌ جارود عبدی‌ و مسعود بن‌ عمرو اَزدی‌ نوشت‌.  


====متن نامه====
امام حسین(ع) آنان‌ را به‌ یاری‌ خود خواند:   
امام حسین(ع) آنان‌ را به‌ یاری‌ خود خواند:   
«خداوند متعال‌، محمد بن‌ عبدالله(ص) را از میان‌ آفریدگان‌ برگزید و او را به‌ شرف‌ نبوت‌ مفتخر ساخت‌ و به‌ عزت‌ رسالت‌ گرامی‌ داشت‌. پس‌ از مدتی‌ جان‌ شریفش‌ را ستاند و او را به‌ سوی‌ خویش‌ برد، در حالی‌ که ‌حضرتش‌ به‌ وظیفه‌ رسالت‌ خود نیکو عمل‌ نمود و بندگان‌ خدا را پند و اندرز داد. اکنون‌ ما خاندان‌ و فرزندان‌ و جانشینان‌ و وارثان‌ او هستیم‌ و بیش‌ از هر کس‌ شایستگی‌ تکیه‌ زدن‌ بر جایگاه‌ او را داریم‌. اما گروهی‌ بر ما غلبه‌ کرده‌ و حق‌ ما را از دستمان‌ گرفتند و ما نیز به‌ خاطر حفظ‌ وحدت‌ مسلمین‌ خاموش‌ نشستیم‌ و امید به‌ آسودگی ‌امت‌ داشتیم‌. البته‌ ما نیک می‌دانستیم‌ که‌ خود برای‌ این‌ حق‌ مسلّم‌ سزاوارترین‌ فرد هستیم‌ و بر آن‌ کس‌ که‌ زمام‌ امر را در دست‌ گرفته‌، برتری‌ داریم‌. اکنون‌ من‌ نماینده‌ خویش‌ ابارزین را همراه‌ این‌ نامه‌ به‌ جانب‌ شما می‌فرستم‌ و شما را به‌ سوی‌ کتاب‌ خدا و سنت‌ پیامبرش‌ فرا می‌خوانم‌. آگاه‌ باشید که‌ سنت‌ را نابود کرده‌اند و بدعت‌ها را آشکار نموده‌اند. شما ای‌ مردم‌ اگر با من‌ همراه‌ شوید و ندایم‌ را پاسخ‌ مثبت‌ گویید، من‌ به‌ راه‌ و روش‌ دیانت‌ رهنمونتان‌ خواهم‌ شد. والسلام‌.»<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۷؛ الفتوح، ج۵، ص۳۷.</ref>  
«خداوند متعال‌، محمد بن‌ عبدالله(ص) را از میان‌ آفریدگان‌ برگزید و او را به‌ شرف‌ نبوت‌ مفتخر ساخت‌ و به‌ عزت‌ رسالت‌ گرامی‌ داشت‌. پس‌ از مدتی‌ جان‌ شریفش‌ را ستاند و او را به‌ سوی‌ خویش‌ برد، در حالی‌ که ‌حضرتش‌ به‌ وظیفه‌ رسالت‌ خود نیکو عمل‌ نمود و بندگان‌ خدا را پند و اندرز داد. اکنون‌ ما خاندان‌ و فرزندان‌ و جانشینان‌ و وارثان‌ او هستیم‌ و بیش‌ از هر کس‌ شایستگی‌ تکیه‌ زدن‌ بر جایگاه‌ او را داریم‌. اما گروهی‌ بر ما غلبه‌ کرده‌ و حق‌ ما را از دستمان‌ گرفتند و ما نیز به‌ خاطر حفظ‌ وحدت‌ مسلمین‌ خاموش‌ نشستیم‌ و امید به‌ آسودگی ‌امت‌ داشتیم‌. البته‌ ما نیک می‌دانستیم‌ که‌ خود برای‌ این‌ حق‌ مسلّم‌ سزاوارترین‌ فرد هستیم‌ و بر آن‌ کس‌ که‌ زمام‌ امر را در دست‌ گرفته‌، برتری‌ داریم‌. اکنون‌ من‌ نماینده‌ خویش‌ ابارزین را همراه‌ این‌ نامه‌ به‌ جانب‌ شما می‌فرستم‌ و شما را به‌ سوی‌ کتاب‌ خدا و سنت‌ پیامبرش‌ فرا می‌خوانم‌. آگاه‌ باشید که‌ سنت‌ را نابود کرده‌اند و بدعت‌ها را آشکار نموده‌اند. شما ای‌ مردم‌ اگر با من‌ همراه‌ شوید و ندایم‌ را پاسخ‌ مثبت‌ گویید، من‌ به‌ راه‌ و روش‌ دیانت‌ رهنمونتان‌ خواهم‌ شد. والسلام‌.»<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۷؛ الفتوح، ج۵، ص۳۷.</ref>  


خط ۳۸: خط ۳۸:


یزید بن‌ مسعود از طایفه‌ بنی‌ سعد با شماری‌ از بزرگان‌ قبایل‌ جلسه‌ای گذاشت‌ و نامه‌ را برای‌ قبایل‌ بنی‌ حمیم‌، بنی‌ حنظله‌ و بنی‌ سعد قرائت‌ نمود و از آنان‌ خواست‌ تا امام را یاری‌ نمایند. اما آنچه‌ از گفته‌های‌ افراد قبایل‌ به‌دست‌ می‌آید، این‌ است‌ که‌ آنان‌ اگرچه‌ ندای‌ [[یزید بن مسعود|یزید بن‌ مسعود]] را برای‌ قیام‌ اجابت‌ کردند، اما کمترین‌ اعتقادی‌ به ‌حقانیت‌ این‌ راه‌ نداشتند. برای‌ آنان‌ یاری‌ امام حسین(ع) به‌ عنوان‌ پیشوای‌ برحق‌ مطرح‌ نبود و هیچ‌ نگفتند که ‌چون‌ جهاد در رکاب‌ امام‌‌ واجب‌ است‌، ما آماده‌ مبارزه‌ هستم‌. محور سخنان‌ ایشان‌ فرمانبرداری‌ از یزید بن‌ مسعود به‌ عنوان‌ رئیس‌ قبیله‌ بود.  
یزید بن‌ مسعود از طایفه‌ بنی‌ سعد با شماری‌ از بزرگان‌ قبایل‌ جلسه‌ای گذاشت‌ و نامه‌ را برای‌ قبایل‌ بنی‌ حمیم‌، بنی‌ حنظله‌ و بنی‌ سعد قرائت‌ نمود و از آنان‌ خواست‌ تا امام را یاری‌ نمایند. اما آنچه‌ از گفته‌های‌ افراد قبایل‌ به‌دست‌ می‌آید، این‌ است‌ که‌ آنان‌ اگرچه‌ ندای‌ [[یزید بن مسعود|یزید بن‌ مسعود]] را برای‌ قیام‌ اجابت‌ کردند، اما کمترین‌ اعتقادی‌ به ‌حقانیت‌ این‌ راه‌ نداشتند. برای‌ آنان‌ یاری‌ امام حسین(ع) به‌ عنوان‌ پیشوای‌ برحق‌ مطرح‌ نبود و هیچ‌ نگفتند که ‌چون‌ جهاد در رکاب‌ امام‌‌ واجب‌ است‌، ما آماده‌ مبارزه‌ هستم‌. محور سخنان‌ ایشان‌ فرمانبرداری‌ از یزید بن‌ مسعود به‌ عنوان‌ رئیس‌ قبیله‌ بود.  
===نامه یزید بن‌ مسعود به امام حسین(ع)===
===جواب نامه یزید بن‌ مسعود به امام حسین(ع)===
یزید بن‌ مسعود وقتی‌ از نظر افراد قبیله‌ خود آگاهی‌ یافت‌، نامه‌ای‌ برای ‌امام‌ حسین(ع) نوشت و حمایت خود و قبیله‌اش را به اطلاع امام رساند:  
یزید بن‌ مسعود وقتی‌ از نظر افراد قبیله‌ خود آگاهی‌ یافت‌، نامه‌ای‌ برای ‌امام‌ حسین(ع) نوشت و حمایت خود و قبیله‌اش را به اطلاع امام رساند:  


خط ۴۴: خط ۴۴:


==شهادت==
==شهادت==
دیگر سران بصره دعوت امام را اجابت نکردند. منذر بن‌ جارود که‌ دخترش‌ بحرّیه‌ همسر عبیدالله بن‌ زیاد بود، به‌ گمان‌ اینکه‌ سلیمان‌، قاصد دروغین ‌امام ‌حسین(ع) است‌ و نقشه‌ای‌ طراحی‌ شده‌ از طرف‌ عبیدالله برای امتحان او است، سلیمان‌ را به‌ همراه‌ نامه‌ امام‌ حسین(ع) به عبیدالله تسلیم کرد و باعث‌ قتل‌ سلیمان‌ شد.<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۸؛ الفتوح، ج۵، ص۳۷.</ref> سلیمان پس از دستگیری توسط ماموران عبیدالله بن زیاد، به دستور او و توسط [[سلیمان بن عوف]] گردن زده شد و بنا به قولی او را دار زدند.<ref>ر.ک : الاخبار الطول، دینوری، ص۲۸۸؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۸؛ الفتوح، ج۵، ص۳۸-۳۹؛ مقتل الحسین مقرم، ص۴۱.</ref>
دیگر سران بصره دعوت امام را اجابت نکردند. منذر بن‌ جارود که‌ دخترش‌ بحرّیه‌ همسر [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله بن‌ زیاد]] بود، به‌ گمان‌ اینکه‌ سلیمان‌، قاصد دروغین ‌امام ‌حسین(ع) است‌ و نقشه‌ای‌ طراحی‌ شده‌ از طرف‌ عبیدالله برای امتحان او است، سلیمان‌ را به‌ همراه‌ نامه‌ امام‌ حسین(ع) به عبیدالله تسلیم کرد و باعث‌ قتل‌ سلیمان‌ شد.<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۸؛ الفتوح، ج۵، ص۳۷.</ref> سلیمان پس از دستگیری توسط ماموران عبیدالله بن زیاد، به دستور او و توسط [[سلیمان بن عوف]] گردن زده شد و بنا به قولی او را دار زدند.<ref>ر.ک : الاخبار الطول، دینوری، ص۲۸۸؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۸؛ الفتوح، ج۵، ص۳۸-۳۹؛ مقتل الحسین مقرم، ص۴۱.</ref>
===گفت‌وگوی سلیمان بن رزین و عبیدالله بن زیاد===
===گفت‌وگوی سلیمان بن رزین و عبیدالله بن زیاد===
گفت‌وگویی بین او و [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله بن زیاد]] صورت گرفت و او در جواب عبیدالله که گفت حسین تو را فرستاد تا در امت تفرقه ایجاد کنی، گفت: «امام حسین(ع) مصباح هدایت و کشتی نجات است. او مدار وحدت و قطب آسیاب دین است و تو و یزید تفرقه‌افکن، ننگ امت اسلام و منهدم کننده ارکان دین و فضیلت هستید.»
گفت‌وگویی بین او و [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله بن زیاد]] صورت گرفت و او در جواب عبیدالله که گفت حسین تو را فرستاد تا در امت تفرقه ایجاد کنی، گفت: «امام حسین(ع) مصباح هدایت و کشتی نجات است. او مدار وحدت و قطب آسیاب دین است و تو و یزید تفرقه‌افکن، ننگ امت اسلام و منهدم کننده ارکان دین و فضیلت هستید.»
خط ۵۳: خط ۵۳:


==نام در زیارت‌نامه‌ها==
==نام در زیارت‌نامه‌ها==
نام سلیمان در زیارت ناحیه مقدسه ذکر شده است:  
نام سلیمان در [[زیارت ناحیه مقدسه]] ذکر شده است:  


«السَّلامُ عَلی سُلَیمانَ مَولَی الحُسَینِ بنِ اَمیرِالمُؤمِنینَ وَ لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ سُلَیمانَ بنَ عَوفِ الحَضرَمی.»<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک : تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۷-۳۵۸، ۴۶۹؛ الفتوح، ج۵، ص۳۷-۳۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۹۳،۲۳؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج۱، ص۱۹۹؛ ابصار العین فی انصار الحسین، ص۹۴-۹۵؛ رجال ابن داوود، ص۱۷۸؛ نقد الرجال، ص۳۷۰؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۲۷،۳۳۹-۳۴۰، ج۴۵، ص۶۹؛ نهایة الارب، ج۲۰، ص۴۶۲؛ وسیله الدارین، ص۱۵۰؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۱۶۱. </ref>
«السَّلامُ عَلی سُلَیمانَ مَولَی الحُسَینِ بنِ اَمیرِالمُؤمِنینَ وَ لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ سُلَیمانَ بنَ عَوفِ الحَضرَمی.»<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک : تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۷-۳۵۸، ۴۶۹؛ الفتوح، ج۵، ص۳۷-۳۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۹۳،۲۳؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج۱، ص۱۹۹؛ ابصار العین فی انصار الحسین، ص۹۴-۹۵؛ رجال ابن داوود، ص۱۷۸؛ نقد الرجال، ص۳۷۰؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۲۷،۳۳۹-۳۴۰، ج۴۵، ص۶۹؛ نهایة الارب، ج۲۰، ص۴۶۲؛ وسیله الدارین، ص۱۵۰؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۱۶۱. </ref>

منوی ناوبری