۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
[[ضحاک بن عبد الله مشرفى|ضحاک بن عبدالله]] گوید: «در آن هنگام که اباعبدالله (ع) به تلاوت قرآن مشغول بود، گروهی از لشکریان [[عمر بن سعد]]، برای اطلاع از احوال امام حسین (ع) و یاران او به سوی خیمهها آمدند. امام حسین (ع) مشغول تلاوت این آیهبود: ”وَ لا یحْسَبَنَّ الَّذینَ کفَروا اَنَمّا نُمْلی لَهُمْ خَیرٌ لاَِنْفُسِهِمْ اِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیزْدادُوا اِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ. ما کانَ اللهُ لِیذَرَ الْمُؤمِنینَ عَلی ما اَنْتُمْ عَلَیهِ حَتّی یمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیب“ِ <ref>قرآن مجید، سوره آل عمران، آیات۱۷۸-۱۷۹.</ref> مردمان کافر پندارند مهلت ما به ایشان برای آنان خیر است، بلکه مهلت دادهایم تا گناهانشان زیادتر شود و به عذاب دردناک مبتلا شوند. خدای متعال، بندگان مؤمن را به وضعی که شما هستید، وا نمیگذارد، مگر برای اینکه بد از خوب نمودار شود. یکی از آنان که [[ابو حریث عبدالله بن سُمیر سبیعی]] بود، گفت: «به خدای کعبه، ما پاکان هستیم که از شما جدا شدهایم و شما ناپاکان.» اما بُرَیر گفت: «ای بدکار! خداوند تو را از جمله پاکان قرار داده است؟» چون عبدالله، بُرَیر را شناخت به او ناسزا گفت و همراه گشتیهای پسر سعد برگشت. <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۲۴؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ص۴۴۶؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ م.،ج۸، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref> | [[ضحاک بن عبد الله مشرفى|ضحاک بن عبدالله]] گوید: «در آن هنگام که اباعبدالله (ع) به تلاوت قرآن مشغول بود، گروهی از لشکریان [[عمر بن سعد]]، برای اطلاع از احوال امام حسین (ع) و یاران او به سوی خیمهها آمدند. امام حسین (ع) مشغول تلاوت این آیهبود: ”وَ لا یحْسَبَنَّ الَّذینَ کفَروا اَنَمّا نُمْلی لَهُمْ خَیرٌ لاَِنْفُسِهِمْ اِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیزْدادُوا اِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ. ما کانَ اللهُ لِیذَرَ الْمُؤمِنینَ عَلی ما اَنْتُمْ عَلَیهِ حَتّی یمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیب“ِ <ref>قرآن مجید، سوره آل عمران، آیات۱۷۸-۱۷۹.</ref> مردمان کافر پندارند مهلت ما به ایشان برای آنان خیر است، بلکه مهلت دادهایم تا گناهانشان زیادتر شود و به عذاب دردناک مبتلا شوند. خدای متعال، بندگان مؤمن را به وضعی که شما هستید، وا نمیگذارد، مگر برای اینکه بد از خوب نمودار شود. یکی از آنان که [[ابو حریث عبدالله بن سُمیر سبیعی]] بود، گفت: «به خدای کعبه، ما پاکان هستیم که از شما جدا شدهایم و شما ناپاکان.» اما بُرَیر گفت: «ای بدکار! خداوند تو را از جمله پاکان قرار داده است؟» چون عبدالله، بُرَیر را شناخت به او ناسزا گفت و همراه گشتیهای پسر سعد برگشت. <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۲۴؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ص۴۴۶؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ م.،ج۸، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref> | ||
===خطابه آخر با کوفیان در صبح عاشورا=== | ===خطابه آخر با کوفیان در صبح عاشورا=== | ||
صبح عاشورا امام حسین (ع)، پس از نماز صبح اصحابش را به تقوای الهی و [[صبر]] بر [[جهاد]] دعوت کرد. هنگامی که دو سپاه برابر هم قرار گرفتند، امام حسین (ع) از بُرَیر خواست تا با دشمن سخن بگوید و با آنان احتجاج کند. بریر خطاب به کوفیان گفت: «اکنون نسل محمد (ص) در میان شماست. اینان ذرّیه، عترت، دختران و حرم پیامبرند. از آنان چه میخواهید؟» گفتند: «تسلیم شدن بر حکم [[ابن زیاد]].» بُرَیر گفت: «آیا نمیپذیرید به همانجا که آمدهاند، باز گردند؟ آیا فراموش کردهاید که با نامههای شما به اینجا آمدهاند؟ آیا از آبی که یهود و نصار و مجوس بهره میبرند، آنان را منع میکنید؟ با ذرّیه پیامبرتان بد رفتار میکنید. خداوند روز قیامت شما را سیراب نکند.» <ref>الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: ۱۳۹۵ ه ق/ ۱۹۷۵ م.، ج۵، ص۹۹.</ref> | صبح عاشورا امام حسین (ع)، پس از نماز صبح اصحابش را به تقوای الهی و [[صبر]] بر [[جهاد]] دعوت کرد. هنگامی که دو سپاه برابر هم قرار گرفتند، امام حسین (ع) از بُرَیر خواست تا با دشمن سخن بگوید و با آنان احتجاج کند. بریر خطاب به کوفیان گفت: «اکنون نسل محمد (ص) در میان شماست. اینان ذرّیه، عترت، دختران و حرم پیامبرند. از آنان چه میخواهید؟» گفتند: «تسلیم شدن بر حکم [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]].» بُرَیر گفت: «آیا نمیپذیرید به همانجا که آمدهاند، باز گردند؟ آیا فراموش کردهاید که با نامههای شما به اینجا آمدهاند؟ آیا از آبی که یهود و نصار و مجوس بهره میبرند، آنان را منع میکنید؟ با ذرّیه پیامبرتان بد رفتار میکنید. خداوند روز قیامت شما را سیراب نکند.» <ref>الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: ۱۳۹۵ ه ق/ ۱۹۷۵ م.، ج۵، ص۹۹.</ref> | ||
===عزیمت به میدان نبرد=== | ===عزیمت به میدان نبرد=== |