۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | {{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | ||
| عنوان = | | عنوان = | ||
| تصویر = | | تصویر =مزار یاران امام حسین(ع).jpg | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
|توضیح تصویر = | |توضیح تصویر = | ||
خط ۲۳: | خط ۲۱: | ||
| شاگردان = | | شاگردان = | ||
| آثار = | | آثار = | ||
| نقش های برجسته = از اصحاب امام حسین (ع) | | نقش های برجسته = از اصحاب امام حسین (ع) و شهدای کربلا | ||
}} | }}'''بُرَیر بن خُضَیر هَمدانی مِشرَقی،''' از اصحاب [[حسین بن علی (ع)|امام حسین (ع)]] بود که در [[کربلا]] در روز [[عاشورا]] به [[شهادت]] رسید. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۰: | ||
==نقش در واقعه کربلا== | ==نقش در واقعه کربلا== | ||
=== تاکید همراهی امام حسین(ع) در کربلا === | ===تاکید همراهی امام حسین(ع) در کربلا=== | ||
بُرَیر چون از حرکت [[امام حسین(ع)|امام حسین (ع)]] از مدینه به مکه آگاه شد، از کوفه به جانب مکه حرکت کرد و به امام حسین (ع) پیوست.<ref name=":0" /><ref name=":0" /> چون امام حسین (ع) مجبور شد در کربلا فرود آید، برای خاندان و اصحابش سخنرانی کرد و اصحاب امام حسین (ع) در دفاع از او سخنانی را بیان کردند. از آن جمله بُرَیر بود که گفت: «ای پسر رسول خدا! خداوند بر ما منت نهاده است که بتوانیم پیش چشم تو جنگ کنیم و کشته شویم و امیدواریم بندبندمان در راه تو از هم بگسلد و چه سعادتی است که جدّ تو در قیامت شفیع ما خواهد بود. آنگاه امام حسین (ع) خاندان و اصحاب خود را دعا فرمود.» <ref>اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ ﻫ ق. ، ص۳۳-۳۴؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: ۱۴۰۳ ﻫ ق.، ج۳، ص۵۶۱.</ref> | بُرَیر چون از حرکت [[امام حسین(ع)|امام حسین (ع)]] از مدینه به مکه آگاه شد، از کوفه به جانب مکه حرکت کرد و به امام حسین (ع) پیوست.<ref name=":0" /><ref name=":0" /> چون امام حسین (ع) مجبور شد در کربلا فرود آید، برای خاندان و اصحابش سخنرانی کرد و اصحاب امام حسین (ع) در دفاع از او سخنانی را بیان کردند. از آن جمله بُرَیر بود که گفت: «ای پسر رسول خدا! خداوند بر ما منت نهاده است که بتوانیم پیش چشم تو جنگ کنیم و کشته شویم و امیدواریم بندبندمان در راه تو از هم بگسلد و چه سعادتی است که جدّ تو در قیامت شفیع ما خواهد بود. آنگاه امام حسین (ع) خاندان و اصحاب خود را دعا فرمود.» <ref>اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ ﻫ ق. ، ص۳۳-۳۴؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: ۱۴۰۳ ﻫ ق.، ج۳، ص۵۶۱.</ref> | ||
===شعف شب عاشورا === | ===شعف شب عاشورا=== | ||
بُرَیر کسی است که شب [[عاشورا]] شوخی میکرد و میخندید. [[عبدالرحمن بن عبد ربه انصاری خزرجی|عبدالرحمن بن عبد ربه انصاری]]<nowiki/> به او گفت که این لحظات، لحظات شوخی نیست. بُرَیر در پاسخ گفت: «به خدا همه آنانی که مرا میشناسند، میدانند که نه در جوانی و نه در سالخوردگی باطل را دوست نداشتهام. اما این ساعت، ساعت دیگر است. من ساعتی خوشتر و لذتبارتر از این سراغ ندارم. اکنون میبینم فاصله من و بهشت جز شمشیرها چیز دیگر نیست. من امروز به هدف زندگیام رسیدهام. چرا نخندم و لذت نبرم؟» <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۲۴؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ص۴۴۶؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ م.، | بُرَیر کسی است که شب [[عاشورا]] شوخی میکرد و میخندید. [[عبدالرحمن بن عبد ربه انصاری خزرجی|عبدالرحمن بن عبد ربه انصاری]]<nowiki/> به او گفت که این لحظات، لحظات شوخی نیست. بُرَیر در پاسخ گفت: «به خدا همه آنانی که مرا میشناسند، میدانند که نه در جوانی و نه در سالخوردگی باطل را دوست نداشتهام. اما این ساعت، ساعت دیگر است. من ساعتی خوشتر و لذتبارتر از این سراغ ندارم. اکنون میبینم فاصله من و بهشت جز شمشیرها چیز دیگر نیست. من امروز به هدف زندگیام رسیدهام. چرا نخندم و لذت نبرم؟» <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۲۴؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ص۴۴۶؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ م.، ج۸، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref> | ||
[[ضحاک بن عبد الله مشرفى|ضحاک بن عبدالله]] گوید: «در آن هنگام که اباعبدالله (ع) به تلاوت قرآن مشغول بود، گروهی از لشکریان [[عمر بن سعد]]، برای اطلاع از احوال امام حسین (ع) و یاران او به سوی خیمهها آمدند. امام حسین (ع) مشغول تلاوت این آیهبود: ”وَ لا یحْسَبَنَّ الَّذینَ کفَروا اَنَمّا نُمْلی لَهُمْ خَیرٌ لاَِنْفُسِهِمْ اِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیزْدادُوا اِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ. ما کانَ اللهُ لِیذَرَ الْمُؤمِنینَ عَلی ما اَنْتُمْ عَلَیهِ حَتّی یمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیب“ِ <ref>قرآن مجید، سوره آل عمران، آیات۱۷۸-۱۷۹.</ref> مردمان کافر پندارند مهلت ما به ایشان برای آنان خیر است، بلکه مهلت دادهایم تا گناهانشان زیادتر شود و به عذاب دردناک مبتلا شوند. خدای متعال، بندگان مؤمن را به وضعی که شما هستید، وا نمیگذارد، مگر برای اینکه بد از خوب نمودار شود. یکی از آنان که [[ابو حریث عبدالله بن سُمیر سبیعی]] بود، گفت: «به خدای کعبه، ما پاکان هستیم که از شما جدا شدهایم و شما ناپاکان.» اما بُرَیر گفت: «ای بدکار! خداوند تو را از جمله پاکان قرار داده است؟» چون عبدالله، بُرَیر را شناخت به او ناسزا گفت و همراه گشتیهای پسر سعد برگشت. <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۲۴؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ص۴۴۶؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ م.،ج۸، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref> | [[ضحاک بن عبد الله مشرفى|ضحاک بن عبدالله]] گوید: «در آن هنگام که اباعبدالله (ع) به تلاوت قرآن مشغول بود، گروهی از لشکریان [[عمر بن سعد]]، برای اطلاع از احوال امام حسین (ع) و یاران او به سوی خیمهها آمدند. امام حسین (ع) مشغول تلاوت این آیهبود: ”وَ لا یحْسَبَنَّ الَّذینَ کفَروا اَنَمّا نُمْلی لَهُمْ خَیرٌ لاَِنْفُسِهِمْ اِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیزْدادُوا اِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ. ما کانَ اللهُ لِیذَرَ الْمُؤمِنینَ عَلی ما اَنْتُمْ عَلَیهِ حَتّی یمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیب“ِ <ref>قرآن مجید، سوره آل عمران، آیات۱۷۸-۱۷۹.</ref> مردمان کافر پندارند مهلت ما به ایشان برای آنان خیر است، بلکه مهلت دادهایم تا گناهانشان زیادتر شود و به عذاب دردناک مبتلا شوند. خدای متعال، بندگان مؤمن را به وضعی که شما هستید، وا نمیگذارد، مگر برای اینکه بد از خوب نمودار شود. یکی از آنان که [[ابو حریث عبدالله بن سُمیر سبیعی]] بود، گفت: «به خدای کعبه، ما پاکان هستیم که از شما جدا شدهایم و شما ناپاکان.» اما بُرَیر گفت: «ای بدکار! خداوند تو را از جمله پاکان قرار داده است؟» چون عبدالله، بُرَیر را شناخت به او ناسزا گفت و همراه گشتیهای پسر سعد برگشت. <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۲۴؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ص۴۴۶؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ م.،ج۸، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۳۹: | ||
صبح عاشورا امام حسین (ع)، پس از نماز صبح اصحابش را به تقوای الهی و [[صبر]] بر [[جهاد]] دعوت کرد. هنگامی که دو سپاه برابر هم قرار گرفتند، امام حسین (ع) از بُرَیر خواست تا با دشمن سخن بگوید و با آنان احتجاج کند. بریر خطاب به کوفیان گفت: «اکنون نسل محمد (ص) در میان شماست. اینان ذرّیه، عترت، دختران و حرم پیامبرند. از آنان چه میخواهید؟» گفتند: «تسلیم شدن بر حکم [[ابن زیاد]].» بُرَیر گفت: «آیا نمیپذیرید به همانجا که آمدهاند، باز گردند؟ آیا فراموش کردهاید که با نامههای شما به اینجا آمدهاند؟ آیا از آبی که یهود و نصار و مجوس بهره میبرند، آنان را منع میکنید؟ با ذرّیه پیامبرتان بد رفتار میکنید. خداوند روز قیامت شما را سیراب نکند.» <ref>الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: ۱۳۹۵ ه ق/ ۱۹۷۵ م.، ج۵، ص۹۹.</ref> | صبح عاشورا امام حسین (ع)، پس از نماز صبح اصحابش را به تقوای الهی و [[صبر]] بر [[جهاد]] دعوت کرد. هنگامی که دو سپاه برابر هم قرار گرفتند، امام حسین (ع) از بُرَیر خواست تا با دشمن سخن بگوید و با آنان احتجاج کند. بریر خطاب به کوفیان گفت: «اکنون نسل محمد (ص) در میان شماست. اینان ذرّیه، عترت، دختران و حرم پیامبرند. از آنان چه میخواهید؟» گفتند: «تسلیم شدن بر حکم [[ابن زیاد]].» بُرَیر گفت: «آیا نمیپذیرید به همانجا که آمدهاند، باز گردند؟ آیا فراموش کردهاید که با نامههای شما به اینجا آمدهاند؟ آیا از آبی که یهود و نصار و مجوس بهره میبرند، آنان را منع میکنید؟ با ذرّیه پیامبرتان بد رفتار میکنید. خداوند روز قیامت شما را سیراب نکند.» <ref>الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: ۱۳۹۵ ه ق/ ۱۹۷۵ م.، ج۵، ص۹۹.</ref> | ||
=== عزیمت به میدان نبرد === | ===عزیمت به میدان نبرد=== | ||
بُرَیر قبل از ظهر عاشورا و پس از اجازه از امام حسین (ع) به میدان شتافت و درحالی که رجز میخواند، به دشمن حمله کرد: <ref>بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۵؛ لواعج الاشجان، امین، سیدمحسن، ترجمه ناصر پاکپرور. تهران: واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت، ۱۳۶۶ ش. ، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref> | بُرَیر قبل از ظهر عاشورا و پس از اجازه از امام حسین (ع) به میدان شتافت و درحالی که رجز میخواند، به دشمن حمله کرد: <ref>بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۵؛ لواعج الاشجان، امین، سیدمحسن، ترجمه ناصر پاکپرور. تهران: واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت، ۱۳۶۶ ش. ، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref> | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۶۳: | خط ۶۱: | ||
سپس به او گفت بیا مباهله کنیم و از خداوند بخواهیم دروغگو را لعنت کند و گنهکار را بکشد. چنان کردند و با یکدیگر جنگیدند. ضربه یزید بن معقل کاری نبود. اما ضربه بُرَیر بر سر یزید چنان کوبنده بود که نه تنها کلاهخود او، بلکه نیمی از سرش را هم شکافت و یزید به دست او کشته شد. <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۳۱-۴۳۲؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: ۱۳۸۵- ۱۳۸۶ ه ق.، ج۴، ص۶۶.</ref> او تنها چهرهای است که در کربلا دعوت به مباهله کرد. | سپس به او گفت بیا مباهله کنیم و از خداوند بخواهیم دروغگو را لعنت کند و گنهکار را بکشد. چنان کردند و با یکدیگر جنگیدند. ضربه یزید بن معقل کاری نبود. اما ضربه بُرَیر بر سر یزید چنان کوبنده بود که نه تنها کلاهخود او، بلکه نیمی از سرش را هم شکافت و یزید به دست او کشته شد. <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۳۱-۴۳۲؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: ۱۳۸۵- ۱۳۸۶ ه ق.، ج۴، ص۶۶.</ref> او تنها چهرهای است که در کربلا دعوت به مباهله کرد. | ||
پس از آن [[رضی بن منقذ عبدی]]<nowiki/> به نبرد او آمد. بُرَیر او را بر زمین زد و بر سینهاش نشست. رضی از دوستانش یاری خواست. از هر سو با نیزه و شمشیر بر بُرَیر حمله کردند. از پشت نیزهای را به میان شانهاش کوبیدند و از روبهرو چند نفر با شمشیر بر او هجوم آوردند. قاتل بُرَیر، [[کعب بن جابر بن عمرو ازدی|کعب بن جابر بن عمرو ازدی]] است که از پشت نیزه را بر بُرَیر فرود آورد. وی بر اثر نیزه به کناری افتاد و کعب با شمشیر او را به شهادت رساند. | پس از آن [[رضی بن منقذ عبدی]]<nowiki/> به نبرد او آمد. بُرَیر او را بر زمین زد و بر سینهاش نشست. رضی از دوستانش یاری خواست. از هر سو با نیزه و شمشیر بر بُرَیر حمله کردند. از پشت نیزهای را به میان شانهاش کوبیدند و از روبهرو چند نفر با شمشیر بر او هجوم آوردند. قاتل بُرَیر، [[کعب بن جابر بن عمرو ازدی|کعب بن جابر بن عمرو ازدی]] است که از پشت نیزه را بر بُرَیر فرود آورد. وی بر اثر نیزه به کناری افتاد و کعب با شمشیر او را به شهادت رساند. | ||
نام او این چنین: ”السَّلامُ عَلَی بُرَیرِ بنِ خُضَیر“، در [[زیارت رجبیه]] آمده است. اما در [[زیارت ناحیه مقدسه]] از وی نامی برده نشده است. | نام او این چنین: ”السَّلامُ عَلَی بُرَیرِ بنِ خُضَیر“، در [[زیارت رجبیه]] آمده است. اما در [[زیارت ناحیه مقدسه]] از وی نامی برده نشده است. | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص ۳۵۵-۳۵۸.] | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص ۳۵۵-۳۵۸.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== |