عمرو بن سعد بن نفیل ازدی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''عمرو بن سعد بن نفیل ازدی،''' یکی از سربازان و نیروهای تحت امر عمر بن سعد بود که در کربلا حضور داشت. او قاتل قاسم،‏ فرزند امام حسن (ع) بود.
{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا
{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا
|اطلاعات قاتل =
|اطلاعات قاتل =
خط ۲۰: خط ۱۸:
| دیگر فعالیت‌ها  =
| دیگر فعالیت‌ها  =
| منصب  =  
| منصب  =  
}}
}}'''عمرو بن سعد بن نفیل ازدی،''' یکی از سربازان و نیروهای تحت امر [[عمر بن سعد]] بود که در [[کربلا]] حضور داشت. او قاتل [[قاسم بن حسن (ع)|قاسم بن حسن(ع)]] بود.
 
 
 
 
==نقش در واقعه کربلا==
==نقش در واقعه کربلا==
حُمَید بن مسلم وقایع‌‏نگار کوفه در مورد چگونگی به میدان رفتن، شمایل زیبا و وضع ظاهری قاسم ‏بن حسن‏ (ع)، به طور مفصل مطالبی بیان کرده است. او می‌‏گوید: عمرو بن سعد ازدی به من گفت: به خدا سوگند بر او می‌‏تازم و او را به قتل می‏‌رسانم. گفتم: سبحان‌‏الله! این چه کاری است که می‌‏خواهی بکنی؟ این گروهی که دور او را گرفته‌‏اند، برای او کافی است. گفت: به خدا سوگند بر او حمله می‌‏کنم. پس بر او تاخت و رو برنگردانید تا شمشیر بر فرق آن نوجوان فرود آورد. قاسم به صورت بر زمین افتاد و فریاد زد: ای عمو به فریادم برس! در این هنگام امام که‌ در کنار خیمه‌ ایستاده‌ و عنان اسبش‌ را به‌ دست‌ گرفته‌ و منتظر بود، با سرعت‌ سوار بر اسب‌ شد و مانند عقابی‌ که‌ از بلندای‌ آسمان‌ به‌ زیر آید و از پی شکار رود، خود را به میدان رساند. صف‌ها را شکافت‌ و مانند شیر ژیان‌ حمله‌ کرد تا به‌ ابن‌نفیل‌ -قاتل‌ قاسم- رسید. ششمیری حواله عمرو نمود. عمرو دست خود را سپر کرد و دستش از مرفق (بازو) جدا گردید. فریادی کشید و گریخت.‌ تنی چند از سواران کوفه آمدند تا او را از دست امام نجات دهند، ولی عمرو زیر پای اسبان کشته شد و دستش‌ جدا گشت. چون‌ غبار معرکه‌ فرو نشست،‌ دیدند که‌ امام‌ بر بالین‌ قاسم‌ نشسته‌ و او از درد، پاشنه‌ پا بر زمین‌ می‌ساید و آخرین‌ لحظات‌ عمر خود را می‌گذراند.<ref>- ر.ک : وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص243-244؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 2000 میلادی.، ج2، ص498؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 1387 قمری / 1962 1967 میلادی.، ج5، ص477؛ ، ج2، ص239؛ شرح الاخبار فی فضلئل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان نعیمی مغربی، نعمان‌بن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1409 قمری.، ص179-180؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.ص85- 87؛ 68. تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر، 1366 شمسی.، ج2، ص77. قس الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص257 عمروبن سعد بن مقبل ازدی؛ و درالکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص75؛ البدایه و النهایه، ابن‌کثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیل‌بن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج، ؛ عمربن نفیل ازدی. </ref>
[[حمید بن مسلم ازدی|حُمَید بن مسلم]] وقایع‌‏نگار کوفه در مورد چگونگی به میدان رفتن و وضع ظاهری قاسم ‏بن حسن‏ (ع)، به طور مفصل مطالبی بیان کرده است. او می‌‏گوید: «عمرو بن سعد ازدی به من گفت: به خدا سوگند بر او می‌‏تازم و او را به قتل می‏‌رسانم. گفتم: سبحان‌‏الله! این چه کاری است که می‌‏خواهی بکنی؟ این گروهی که دور او را گرفته‌‏اند، برای او کافی است. گفت: به خدا سوگند بر او حمله می‌‏کنم. پس بر او تاخت و رو برنگردانید تا شمشیر بر فرق آن نوجوان فرود آورد. قاسم به صورت بر زمین افتاد و فریاد زد: ای عمو به فریادم برس! در این هنگام امام که‌ در کنار خیمه‌ ایستاده‌ و عنان اسبش‌ را به‌ دست‌ گرفته‌ و منتظر بود، با سرعت‌ سوار بر اسب‌ شد و مانند عقابی‌ که‌ از بلندای‌ آسمان‌ به‌ زیر آید و از پی شکار رود، خود را به میدان رساند. صف‌ها را شکافت‌ و مانند شیر ژیان‌ حمله‌ کرد تا به‌ ابن‌نفیل‌ -قاتل‌ قاسم- رسید. ششمیری حواله عمرو نمود. عمرو دست خود را سپر کرد و دستش از مرفق (بازو) جدا گردید. فریادی کشید و گریخت.‌ تنی چند از سواران کوفه آمدند تا او را از دست امام نجات دهند، ولی عمرو زیر پای اسبان کشته شد و دستش‌ جدا گشت. چون‌ غبار معرکه‌ فرو نشست،‌ دیدند که‌ امام‌ بر بالین‌ قاسم‌ نشسته‌ و او از درد، پاشنه‌ پا بر زمین‌ می‌ساید و آخرین‌ لحظات‌ عمر خود را می‌گذراند.»<ref>- ر.ک : وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص۲۴۳-۲۴۴؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۶۶ ۲۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۴۹۸؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۷۷؛ ، ج۲، ص۲۳۹؛ شرح الاخبار فی فضلئل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان نعیمی مغربی، نعمان‌بن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۰۹ قمری.، ص۱۷۹-۱۸۰؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.ص۸۵- ۸۷؛ ۶۸. تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر، ۱۳۶۶ شمسی.، ج۲، ص۷۷. قس الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۵۷ عمروبن سعد بن مقبل ازدی؛ و درالکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۷۵؛ البدایه و النهایه، ابن‌کثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیل‌بن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی. ، ج، ؛ عمربن نفیل ازدی. </ref>
==دعای امام حسین (ع)==
==سخن امام حسین(ع) بعد از شهادت قاسم==
در همین‌ حال‌ امام‌ فرمود: ”بُعداً لِقَومٍ قَتَلوکَ وَ مَن خَصمُهُم یومَ القِیامَةِ جَدُّکَ وَ اَبوکَ ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَ اللهِ عَلَی عّمِّکَ أن تَدعوهُ فَلا یجیبُکَ اَو یجیبِکَ وَ اَنتَ قَتیلٌ جَدیلٌ فَلا ینفَعُکَ هذا وَ اللهِ یومٌ کَثُرَ واتِرُهُ وَ قَلَّ ناصِرُهُ جَعَلَنِی اللهُ مَعَکُما یومَ جَمعِکُما وَ بَوَّاَنِی“ دور باشند از رحمت خدا آنان که تو را کشتند. در روز قیامت جدّ تو پیامبر (ص) و پدرت خصم آنان خواهند بود. سپس فرمود: به خدا سوگند بر عمویت سخت و ناگوار است که تو او را بخوانی، اما جوابت را ندهد یا اجابتت کند در حالی‏که کشته شده‏‌ای و این اجابت هیچ سودی به تو نرساند. به خدا سوگند امروز روزی‌ است‌ که‌ مصائب‌ عمویت‌ پی‌درپی‌، دشمنش بسیار و یاورش‌ اندک است‌.<ref>- ر.ک : وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص243-244؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 2000 میلادی.، ج2، ص498؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 1387 قمری / 1962 1967 میلادی.، ج5، ص477؛ الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص239؛الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص75؛ شرح الاخبار فی فضلئل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان نعیمی مغربی، نعمان‌بن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1409 قمری.، ص179-180؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.ص85- 87؛ 68. تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر، 1366 شمسی.، ج2، ص77.</ref>
در همین‌ حال‌ [[امام حسین(ع)|امام‌ حسین(ع)]] فرمود: ”بُعداً لِقَومٍ قَتَلوکَ وَ مَن خَصمُهُم یومَ القِیامَةِ جَدُّکَ وَ اَبوکَ ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَ اللهِ عَلَی عّمِّکَ أن تَدعوهُ فَلا یجیبُکَ اَو یجیبِکَ وَ اَنتَ قَتیلٌ جَدیلٌ فَلا ینفَعُکَ هذا وَ اللهِ یومٌ کَثُرَ واتِرُهُ وَ قَلَّ ناصِرُهُ جَعَلَنِی اللهُ مَعَکُما یومَ جَمعِکُما وَ بَوَّاَنِی“ دور باشند از رحمت خدا آنان که تو را کشتند. در روز قیامت جد تو پیامبر (ص) و پدرت خصم آنان خواهند بود. سپس فرمود: به خدا سوگند بر عمویت سخت و ناگوار است که تو او را بخوانی، اما جوابت را ندهد یا اجابتت کند در حالی‏که کشته شده‏‌ای و این اجابت هیچ سودی به تو نرساند. به خدا سوگند امروز روزی‌ است‌ که‌ مصائب‌ عمویت‌ پی‌درپی‌، دشمنش بسیار و یاورش‌ اندک است‌.<ref>- ر.ک : وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص۲۴۳-۲۴۴؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ ۲۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۴۹۸؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۷۷؛ الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۲۳۹؛الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۷۵؛ شرح الاخبار فی فضلئل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان نعیمی مغربی، نعمان‌بن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۰۹ قمری.، ص۱۷۹-۱۸۰؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.ص۸۵- ۸۷؛ ۶۸. تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر،۱۳۶۶ شمسی.، ج۲، ص۷۷.</ref>
==لعن شدن در زیارت ناحیه مقدسه==
==لعن شدن در زیارت ناحیه مقدسه==
در زیارت ناحیه مقدسه قاتل او لعنت شده است: ”وَ لَعَنَ اللهُ قاتِلَکَ عَمروِ بنَ سَعدِ بنِ نُفَیلٍ الاَزدِی وَأصلاهُ جَحیماً وَ أعَدَّ لَهُ عَذاباً ألیماً“ خداوند قاتل تو عمرو بن سعد بن نفیل ازدی را لعنت کند و به دوزخ دراندازد و عذاب دردناکی را برایش مهیا کند.
در [[زیارت ناحیه مقدسه]] قاتل او لعنت شده است: «وَ لَعَنَ اللهُ قاتِلَکَ عَمروِ بنَ سَعدِ بنِ نُفَیلٍ الاَزدِی وَأصلاهُ جَحیماً وَ أعَدَّ لَهُ عَذاباً ألیماً خداوند قاتل تو عمرو بن سعد بن نفیل ازدی را لعنت کند و به دوزخ دراندازد و عذاب دردناکی را برایش مهیا کند.»
==منبع==
==منبع==
مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 210-211.
 
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2960823&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص ۲۱۰-۲۱۱.]
 
==پی نوشت==
==پی نوشت==
[[رده: تاریخ]]
[[رده: تاریخ]]
خط ۳۸: خط ۳۴:
[[رده: قاتلان کربلا]]
[[رده: قاتلان کربلا]]
[[رده: قاتلان اصحاب و خاندان]]
[[رده: قاتلان اصحاب و خاندان]]
<references />

منوی ناوبری