۵۵۵
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==نقش در واقعه کربلا== | ==نقش در واقعه کربلا== | ||
حُمَید بن مسلم وقایعنگار کوفه در مورد چگونگی به میدان رفتن، شمایل زیبا و وضع ظاهری قاسم بن حسن (ع)، به طور مفصل مطالبی بیان کرده است. او میگوید: عمرو بن سعد ازدی به من گفت: به خدا سوگند بر او میتازم و او را به قتل میرسانم. گفتم: سبحانالله! این چه کاری است که میخواهی بکنی؟ این گروهی که دور او را گرفتهاند، برای او کافی است. گفت: به خدا سوگند بر او حمله میکنم. پس بر او تاخت و رو برنگردانید تا شمشیر بر فرق آن نوجوان فرود آورد. قاسم به صورت بر زمین افتاد و فریاد زد: ای عمو به فریادم برس! در این هنگام امام که در کنار خیمه ایستاده و عنان اسبش را به دست گرفته و منتظر بود، با سرعت سوار بر اسب شد و مانند عقابی که از بلندای آسمان به زیر آید و از پی شکار رود، خود را به میدان رساند. صفها را شکافت و مانند شیر ژیان حمله کرد تا به ابننفیل -قاتل قاسم- رسید. ششمیری حواله عمرو نمود. عمرو دست خود را سپر کرد و دستش از مرفق (بازو) جدا گردید. فریادی کشید و گریخت. تنی چند از سواران کوفه آمدند تا او را از دست امام نجات دهند، ولی عمرو زیر پای اسبان کشته شد و دستش جدا گشت. چون غبار معرکه فرو نشست، دیدند که امام بر بالین قاسم نشسته و او از درد، پاشنه پا بر زمین میساید و آخرین لحظات عمر خود را میگذراند.<ref>- ر.ک : | حُمَید بن مسلم وقایعنگار کوفه در مورد چگونگی به میدان رفتن، شمایل زیبا و وضع ظاهری قاسم بن حسن (ع)، به طور مفصل مطالبی بیان کرده است. او میگوید: عمرو بن سعد ازدی به من گفت: به خدا سوگند بر او میتازم و او را به قتل میرسانم. گفتم: سبحانالله! این چه کاری است که میخواهی بکنی؟ این گروهی که دور او را گرفتهاند، برای او کافی است. گفت: به خدا سوگند بر او حمله میکنم. پس بر او تاخت و رو برنگردانید تا شمشیر بر فرق آن نوجوان فرود آورد. قاسم به صورت بر زمین افتاد و فریاد زد: ای عمو به فریادم برس! در این هنگام امام که در کنار خیمه ایستاده و عنان اسبش را به دست گرفته و منتظر بود، با سرعت سوار بر اسب شد و مانند عقابی که از بلندای آسمان به زیر آید و از پی شکار رود، خود را به میدان رساند. صفها را شکافت و مانند شیر ژیان حمله کرد تا به ابننفیل -قاتل قاسم- رسید. ششمیری حواله عمرو نمود. عمرو دست خود را سپر کرد و دستش از مرفق (بازو) جدا گردید. فریادی کشید و گریخت. تنی چند از سواران کوفه آمدند تا او را از دست امام نجات دهند، ولی عمرو زیر پای اسبان کشته شد و دستش جدا گشت. چون غبار معرکه فرو نشست، دیدند که امام بر بالین قاسم نشسته و او از درد، پاشنه پا بر زمین میساید و آخرین لحظات عمر خود را میگذراند.<ref>- ر.ک : وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص243-244؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص498؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص477؛ ، ج2، ص239؛ شرح الاخبار فی فضلئل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان نعیمی مغربی، نعمانبن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1409 قمری.، ص179-180؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.ص85- 87؛ 68. تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر، 1366 شمسی.، ج2، ص77. قس الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص257 عمروبن سعد بن مقبل ازدی؛ و درالکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص75؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج، ؛ عمربن نفیل ازدی. </ref> | ||
==دعای امام حسین (ع)== | ==دعای امام حسین (ع)== | ||
در همین حال امام فرمود: ”بُعداً لِقَومٍ قَتَلوکَ وَ مَن خَصمُهُم یومَ القِیامَةِ جَدُّکَ وَ اَبوکَ ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَ اللهِ عَلَی عّمِّکَ أن تَدعوهُ فَلا یجیبُکَ اَو یجیبِکَ وَ اَنتَ قَتیلٌ جَدیلٌ فَلا ینفَعُکَ هذا وَ اللهِ یومٌ کَثُرَ واتِرُهُ وَ قَلَّ ناصِرُهُ جَعَلَنِی اللهُ مَعَکُما یومَ جَمعِکُما وَ بَوَّاَنِی“ دور باشند از رحمت خدا آنان که تو را کشتند. در روز قیامت جدّ تو پیامبر (ص) و پدرت خصم آنان خواهند بود. سپس فرمود: به خدا سوگند بر عمویت سخت و ناگوار است که تو او را بخوانی، اما جوابت را ندهد یا اجابتت کند در حالیکه کشته شدهای و این اجابت هیچ سودی به تو نرساند. به خدا سوگند امروز روزی است که مصائب عمویت پیدرپی، دشمنش بسیار و یاورش اندک است.<ref>- ر.ک : | در همین حال امام فرمود: ”بُعداً لِقَومٍ قَتَلوکَ وَ مَن خَصمُهُم یومَ القِیامَةِ جَدُّکَ وَ اَبوکَ ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَ اللهِ عَلَی عّمِّکَ أن تَدعوهُ فَلا یجیبُکَ اَو یجیبِکَ وَ اَنتَ قَتیلٌ جَدیلٌ فَلا ینفَعُکَ هذا وَ اللهِ یومٌ کَثُرَ واتِرُهُ وَ قَلَّ ناصِرُهُ جَعَلَنِی اللهُ مَعَکُما یومَ جَمعِکُما وَ بَوَّاَنِی“ دور باشند از رحمت خدا آنان که تو را کشتند. در روز قیامت جدّ تو پیامبر (ص) و پدرت خصم آنان خواهند بود. سپس فرمود: به خدا سوگند بر عمویت سخت و ناگوار است که تو او را بخوانی، اما جوابت را ندهد یا اجابتت کند در حالیکه کشته شدهای و این اجابت هیچ سودی به تو نرساند. به خدا سوگند امروز روزی است که مصائب عمویت پیدرپی، دشمنش بسیار و یاورش اندک است.<ref>- ر.ک : وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص243-244؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص498؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص477؛ الارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص239؛الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص75؛ شرح الاخبار فی فضلئل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان نعیمی مغربی، نعمانبن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1409 قمری.، ص179-180؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.ص85- 87؛ 68. تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر، 1366 شمسی.، ج2، ص77.</ref> | ||
==لعن شدن در زیارت ناحیه مقدسه== | ==لعن شدن در زیارت ناحیه مقدسه== | ||
در زیارت ناحیه مقدسه قاتل او لعنت شده است: ”وَ لَعَنَ اللهُ قاتِلَکَ عَمروِ بنَ سَعدِ بنِ نُفَیلٍ الاَزدِی وَأصلاهُ جَحیماً وَ أعَدَّ لَهُ عَذاباً ألیماً“ خداوند قاتل تو عمرو بن سعد بن نفیل ازدی را لعنت کند و به دوزخ دراندازد و عذاب دردناکی را برایش مهیا کند. | در زیارت ناحیه مقدسه قاتل او لعنت شده است: ”وَ لَعَنَ اللهُ قاتِلَکَ عَمروِ بنَ سَعدِ بنِ نُفَیلٍ الاَزدِی وَأصلاهُ جَحیماً وَ أعَدَّ لَهُ عَذاباً ألیماً“ خداوند قاتل تو عمرو بن سعد بن نفیل ازدی را لعنت کند و به دوزخ دراندازد و عذاب دردناکی را برایش مهیا کند. |
ویرایش