۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
در مورد تاریخ تولد او اختلاف است. چون به روایتی در آخر سال ۵۳ هجری،[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-34|<sup>[۳۴]</sup>]] او ۲۳ ساله و یا در سال ۶۱ هجری،[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-35|<sup>[۳۵]</sup>]] ۲۸ ساله بوده پس باید در سالهای ۲۸، ۳۰ و یا ۳۳ هجری متولد شده باشد. او در شهر بصره متولد شد.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-36|<sup>[۳۶]</sup>]] | در مورد تاریخ تولد او اختلاف است. چون به روایتی در آخر سال ۵۳ هجری،[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-34|<sup>[۳۴]</sup>]] او ۲۳ ساله و یا در سال ۶۱ هجری،[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-35|<sup>[۳۵]</sup>]] ۲۸ ساله بوده پس باید در سالهای ۲۸، ۳۰ و یا ۳۳ هجری متولد شده باشد. او در شهر بصره متولد شد.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-36|<sup>[۳۶]</sup>]] | ||
=== پدر === | ===پدر=== | ||
پدرش زیاد را به جهت ابهام در نسبش به [[زیاد بن | پدرش زیاد را به جهت ابهام در نسبش به زیاد بن ابیه، زیاد بن اُمّه، زیاد بن سُمَیه و زیاد بن عُبَید خواندهاند.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-1|<sup>[۱]</sup>]] بعدها در سال ۴۴ هجری معاویه در اقدامی سیاسی برای جذب زیاد به دستگاه خویش او را به پدر خویش منتسب و برادر خود خواند و از آن پس، زیاد بن ابیسفیان نیز خوانده شد.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-2|<sup>[۲]</sup>]] | ||
مادر زیاد بنا به قول مشهور سمیه از کنیزان حارث بن کَلَدَه ثقفی بود و از آنجا که سمیه از زنان فاجر طائف بود، پدر زیاد معلوم نیست.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-3|<sup>[۳]</sup>]] گاه نیز بنا بر قاعده فراش[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-4|<sup>[۴]</sup>]] او را به عبید ثقفی همسر سمیه نسبت دادهاند.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-5|<sup>[۵]</sup>]] در اقوال مختلف تاریخ تولد او سال نخست هجرت، سال دوم هجرت و یا سال فتح مکه در طائف بود.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-6|<sup>[۶]</sup>]] کنیهاش ابومغیره بود.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-7|<sup>[۷]</sup>]] او در عصر خلافت ابوبکر اسلام آورد.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-8|<sup>[۸]</sup>]] | |||
زیاد در زمان خلافت عمر در فتح شوشتر حضور داشت. سپس از طرف عمر بن خطاب برای اصلاح امور یمن به آن دیار رفت.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-9|<sup>[۹]</sup>]] زیاد در روزگار فتوح، همراه عُتبَة بن غَزوان بود و عتبه او را به دلیل ذکاوتش برای تقسیم غنائم، به سمت دبیری خود انتخاب کرد.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-10|<sup>[۱۰]</sup>]] پس از آن، زیاد عمال و والیان بصره را در اداره کارها یاری کرد و کاتب آنان بود. چنانکه بعدها کاتب مغیرة بن شعبه، ابوموسی اشعری، عبدالله بن عامر و عبدالله بن عباس شد.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-11|<sup>[۱۱]</sup>]] در زمان خلافت امام علی (ع) از طرف عبدالله بن عباس (والی بصره)، مسئول خراج و بیت المال و در غیاب عبدالله بن عباس، قائم مقام وی در بصره بود[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-12|<sup>[۱۲]</sup>]] و در سال ۳۹ هجری به پیشنهاد عبدالله بن عباس و تأیید جاریة بن قدامه از سوی امام علی (ع) والی فارس گردید. آن حضرت رفتار و اعمالش را زیر نظر داشت و همانگونه که با تمامی کارگزارانش برخورد میکرد، با زیاد هم برخورد کرد و چون احتمال میداد که زیاد در جمعآوری مالیات سختگیری کند، در گفتاری طولانی که او را از گرفتن خراج پیش از موعد نهی فرمود، به او تذکراتی داد: ای زیاد! کار به عدالت کن و از ستم و بیداد بپرهیز که ستم، رعیت را به آوارگی وادارد و بیدادگری، شمشیر را در میان آرد و مردم را به مبارزه مسلحانه فرا خواند.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-13|<sup>[۱۳]</sup>]] بههرحال زیاد در فارس ماموریت خویش را بهخوبی انجام داد و حتی امور آن ولایت را سامان داد و خراج را گردآوری کرد،[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-14|<sup>[۱۴]</sup>]] اما نامهای از امام علی (ع) به زیاد در دست است که آن حضرت وی را به دلیل نفرستادن خراج فارس و تزویر در اینباره، توبیخ کردهاست.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-15|<sup>[۱۵]</sup>]] | |||
در همین زمان، معاویه نامهای به زیاد نوشت و سعی در شوراندن او علیه امام علی (ع) داشت که زیاد نپذیرفت و نامه معاویه را برای امام علی (ع) فرستاد. آن حضرت نیز در جواب زیاد، نامهای نوشت و او را از فریبکاری معاویه برحذر داشت.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-16|<sup>[۱۶]</sup>]] | |||
'''زیاد پس از شهادت امام علی (ع)''' | |||
پس از شهادت امیرالمؤمنین و صلح امام حسن (ع)، زیاد با وساطت مغیرة بن شعبه، از فارس به شام نزد معاویه رفت و پس از گزارش درباره اموال فارس و مصالحه با معاویه در آنباره به کوفه بازگشت و در آنجا اقامت گزید.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-17|<sup>[۱۷]</sup>]] معاویه در سال ۴۵ هجری زیاد را به حکومت بصره گمارد و خراسان، سیستان، بحرین، عمان و هند را نیز به وی داد. در سال ۵۰ و پس از مرگ مغیرة بن شعبه، والی کوفه، حکومت کوفه را نیز به زیاد سپرد. وی نخستین کسی بود که حکومت عراقین (کوفه و بصره) را بهدست گرفت [[عبید الله بن زیاد#cite%20note-18|<sup>[۱۸]</sup>]] زیاد به سرکوب مخالفان خاندان اموی پرداخت. او با شدت و خشونت، سلطه امویان را بر عراق بر قرار کرد، پادشاهی معاویه را استوار ساخت، مردم را به اطاعت از او واداشت. به پندار مؤاخذه میکرد و به گمان عقوبت میداد. همسایه را به جرم همسایهای بازخواست میکرد و بدینگونه امنیت را برقرار کرد. در ایام حکومتش، مردم از او سخت بیمناک بودند.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-19|<sup>[۱۹]</sup>]] | |||
گفته شده است در آغاز حکومتش در مسجد کوفه سخنرانی کرد. پس از پایان سخنرانی مردم او را با ریگ زدند، به همین سبب دستور داد دستان سی و به قولی هشتاد تن را بریدند.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-20|<sup>[۲۰]</sup>]] زیاد نسبت به مردم عراق و شیعیان سختگیری بسیار کرد. وی دستان مسلمانان را قطع و چشمانشان را کور و آنان را به دار میآویخت.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-21|<sup>[۲۱]</sup>]] همچنین، شیعیان را به سبّ و لعن امام علی (ع) وامیداشت.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-22|<sup>[۲۲]</sup>]] حجر بن عدی از یاران برجسته امیرالمؤمنین، علیه زیاد شورید. زیاد بر او و سیزده تن از یارانش دست یافت و همگی آنان به دستور معاویه کشته شدند.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-23|<sup>[۲۳]</sup>]] | |||
'''مرگ پدر''' | |||
از آنجا که معاویه در سال۵۳، حکومت حجاز را نیز علاوه بر کوفه و بصره به زیاد سپرد، مردم مدینه به سبب ظلم و خشونت زیاد، سه روز در مسجد پیامبر ناله سر دادند. در پی آن کورکی (دُمَل) در دست او پیدا شد و به سبب چرک آن مُرد.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-24|<sup>[۲۴]</sup>]] بنا بر پارهای روایات مرگ زیاد پس از نفرین امام حسن (ع) بوده است.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-25|<sup>[۲۵]</sup>]] اما چون مرگ زیاد پس از شهادت امام حسن (ع) بوده است، این نقل درست به نظر نمیرسد. او در رمضان سال ۵۳ هجری در کوفه مُرد و در ثُوَیه، خارج از کوفه به خاک سپرده شد.[[عبید الله بن زیاد#cite%20note-26|<sup>[۲۶]</sup>]] | |||
===مادر=== | ===مادر=== |