checkuser
۲٬۳۶۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | '''حافظ''' (۷۲۶ ه. ق-۷۹۲ ه. ق) از شاعران پارسی زبان در قرن هشتم هجری قمری است که با استناد به برخی ابیات دیوانش، میتوان گرایش و علاقه او را به اهل بیت دریافت نمود.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام = حافظ | | نام = حافظ | ||
| تصویر =حافظ.jpg | | تصویر =حافظ.jpg | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
خواجه | خواجه شمسالدین محمد متخلص به «حافظ» و ملقّب به «لسان الغیب» در سال ٧٢٦ ه. ق در شیراز به دنیا آمد. علوم و فنون را در محفل درس استادان زمان فراگرفت و در علوم ادبی عصر پایهای رفیع یافت. خاصه در علوم فقهی و الهی تأمل بسیار کرد و قرآن را با چهارده روایت مختلف از برداشت. به طوری که خود می گوید: {{شعر}} | ||
{{ب|عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ|قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت}} | {{ب|عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ|قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت}} | ||
{{پایان شعر}}برخی گفتهاند وجه تخلص و شهرت او به حافظ، آن است که او، حافظ قرآن بوده و بسیاری از ابیات او ترجمهی مفاهیم قرآنی است. | {{پایان شعر}}برخی گفتهاند وجه تخلص و شهرت او به حافظ، آن است که او، حافظ قرآن بوده و بسیاری از ابیات او ترجمهی مفاهیم قرآنی است. | ||
در مورد اصالت حافظ اتفاق نظر وجود ندارد. | در مورد اصالت حافظ اتفاق نظر وجود ندارد. «انصاری کازرونی» اصل خاندان او را از عراق عجم و اهل رودآور همدان و خود حافظ را زاده و رشدیافته شیراز دانسته است<ref>انصاری کازرونی، ابوالقاسم، مرقوم ئنجم کتاب سلم السموات، به کوشش یحیی قریب، تهران، ۱۳۴۰ش.</ref> ولی «فخرالزمانی قزوینی»، نیای حافظ را از مردم کوپای (کوهپای) اصفهان خوانده که در روزگار اتابکان فارس، به شیراز کوچ کرده اند.<ref>حسینی طهرانی، محمد حسین، روح مجرد (یاد نامه مرحوم حاج سیذ هاشم موسوی حداد)، انتشارات علامه طباطبایی.</ref> | ||
«قاضی نورالله شوشتری» در کتاب مجالسالمؤمنین درباره حافظ گفتهاست: «حافظ، عارف شیراز، سردفتر اهل راز و در حقایق و معارف ممتاز بود و... ایمان او مُبرّا از عیب و ریب است.»<ref>شوشتری، سید نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، نشر اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۵ق.</ref> از این عبارت او نتیجه گرفتهاند که وی قائل به تشیع حافظ بودهاست. | |||
حافظ در زمان خود تنها به لقب شمسالدین و تخلص حافظ مشهور بوده و القاب و عناوینی همچون «خواجه»، | حافظ در زمان خود تنها به لقب شمسالدین و تخلص حافظ مشهور بوده و القاب و عناوینی همچون «خواجه»، «لسانالغیب»، «ترجمانالاسرار»، «عمدةالعارفین» و «سلطانالشعرا» | ||
و نیز نسبت او یعنی شیرازی، ظاهرا پس از مرگ او اطلاق | و نیز نسبت او یعنی شیرازی، ظاهرا پس از مرگ او اطلاق شدهاست.<ref>خرمشاهی،حافظ، طرح نو، ۱۳۷۸ش.</ref> | ||
دیوان اشعار او شامل غزلیات، چند قصیده، چند مثنوی، قطعات و رباعیات است. وی به سال | دیوان اشعار او شامل غزلیات، چند قصیده، چند مثنوی، قطعات و رباعیات است. وی به سال ٧٩٢ ه. ق در شیراز درگذشت. او را در کتِ شیراز یا مصلای آن شهر دفن کردند و ٦٣سال بعد عمارتی بر آن ساخته شد. آرامگاه کنونی او در سال ١٣١٦ ه. ش ساخته شده و به نام «حافظیه» معروف است. | ||
==اشعار== | ==اشعار== | ||
در اشعار حافظ توجه خاصی به امام حسین(ع) و یارانش | در اشعار حافظ توجه خاصی به امام حسین(ع) و یارانش شدهاست که در زیر به نمونه هایی از آن اشاره می شود. | ||
===شکر با شکایت=== | ===شکر با شکایت=== | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
در توضیح غزل بالا گفته شده که در صبح روز عاشورا زمانی که امام حسین(ع) جمعیت چونان سیل سپاه دشمن را دید که به سوی سپاه اندکش روانه بودند دست به آسمان بلند کرده و فرمودند: | در توضیح غزل بالا گفته شده که در صبح روز عاشورا زمانی که امام حسین(ع) جمعیت چونان سیل سپاه دشمن را دید که به سوی سپاه اندکش روانه بودند دست به آسمان بلند کرده و فرمودند: | ||
«ای پروردگار من، تویی معتمد من در هر اندوه گلوگیری و تویی امید من در هر شدت جانکاهی و تویی ملجا من و ساز و برگ من در هر سختیای که بر من فرود آید. چه بسیار اندوه دلاویز که دل را به کاهش اندازد و طریق چاره را مسدود سازد و دوست را بر دست خذلان پایمالی دهد و دشمن را در شماتت فزایش فرماید و من به درگاه تو روی آوردم، شکایت به حضرت تو کردم و راز دل جز با تو نگفتم و بیرون تو کس نجستم. پس آن بلای متراکم را تو فرح بخشیدی، پس تویی ولی نعمت و خداوند هر نیکویی و منتهای هر آرزویی»<ref>حسین بدرالدین، از زمین کربلا تا عرش، | «ای پروردگار من، تویی معتمد من در هر اندوه گلوگیری و تویی امید من در هر شدت جانکاهی و تویی ملجا من و ساز و برگ من در هر سختیای که بر من فرود آید. چه بسیار اندوه دلاویز که دل را به کاهش اندازد و طریق چاره را مسدود سازد و دوست را بر دست خذلان پایمالی دهد و دشمن را در شماتت فزایش فرماید و من به درگاه تو روی آوردم، شکایت به حضرت تو کردم و راز دل جز با تو نگفتم و بیرون تو کس نجستم. پس آن بلای متراکم را تو فرح بخشیدی، پس تویی ولی نعمت و خداوند هر نیکویی و منتهای هر آرزویی»<ref>حسین بدرالدین، از زمین کربلا تا عرش، ۱۳۸۰، انتشارات مهتاب، ص ۷۹</ref> | ||
===برای حضرت عباس<ref>سایت خبر آنلاین</ref>=== | ===برای حضرت عباس<ref>سایت خبر آنلاین</ref>=== | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
|} | |} | ||
=== برای ظهر عاشورا و اسرای کربلا<ref>حسین بدرالدین، از زمین کربلا تا عرش، | ===برای ظهر عاشورا و اسرای کربلا<ref>حسین بدرالدین، از زمین کربلا تا عرش، ۱۳۸۰، انتشارات مهتاب، ص ۱۶۰</ref>=== | ||
<br /> | <br /> | ||
{| style="margin: 0 auto; " | {| style="margin: 0 auto; " | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
*حسین بدرالدین، از زمین کربلا تا عرش، | *حسین بدرالدین، از زمین کربلا تا عرش، ۱۳۸۰، انتشارات مهتاب | ||
*[https://ganjoor.net/hafez/ سایت گنجور] | *[https://ganjoor.net/hafez/ سایت گنجور] | ||
*[http://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8_%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C سایت ویکی شیعه] | *[http://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8_%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C سایت ویکی شیعه] |