۳٬۴۸۸
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''رُقیّه بنت حسین'''، بنابر تذکرهها و مراثى متأخر، از دختران حسین بن على علیهالسلام که در کودکى و هنگام اسارت خانواده امام در شام درگذشت. در منابع تاریخى، حدیثى و مَقتلهای کهن در میان دختران | '''رُقیّه بنت حسین'''، دختر چهار سالهای است که در برخی | ||
== در شام == | |||
<br /> | |||
== درگذشت == | |||
بنابر تذکرهها و مراثى متأخر، از دختران حسین بن على علیهالسلام که در کودکى و هنگام اسارت خانواده امام در شام درگذشت. | |||
در منابع تاریخى، حدیثى و مَقتلهای کهن در میان دختران امام حسین از رقیه نامى برده نشده است. در منابع متقدم، از دو دختر امام به نامهای فاطمه و سکینه یاد شده و در منابع متأخر، نام زینب نیز به آنها افزوده شده است.<ref>حسینبن على*، امام، بخش زنان و فرزندان؛ قس ابنطلحه شافعى، ج 2، ص 69؛ و به نقل از او ← بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 248، که دختران آن حضرت را چهار تن شمرده اما فقط از سه تن از آنها نام بردهاست و در این بین ذکرى از رقیه نیست؛ براى نقلى عجیب در باب تعداد فرزندان امام ← شریف کاشانى، ج 1، ص 459ـ460</ref> کتاب کامل بهائى (اتمام کتابت در 675) از عمادالدین طبرى (زنده در 700) قدیمترین منبعى است که حکایتِ دختر چهار ساله امامحسین در آن گزارش شده، هر چند در آنجا هم نامى از او برده نشده است. منبع طبرى کتاب الحاویة فى مثالب معاویة اثر قاسم بن محمد بن احمد مأمونى، از علماى سنّى مذهب، بوده است که امروزه اثرى از آن در دست نیست.<ref>قمى، 1385ش، ج 1، ص 201ـ203</ref> در این کتاب<ref>ج 2، ص 179ـ180</ref> چنین آمده است: «زنان خاندان نبوّت در حالت اسیرى، حال مردان که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده مىداشتند و هر کودکى را وعدهها مىدادند که پدر تو به فلان سفر رفته است، باز مىآید؛ تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکى بود چهارساله. شبى از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و حال تفحّص کرد. خبر بردند که حال چنین است. آن لعین در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین سر بیاورده و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسید: این چیست؟ مَلاعین گفت: سر پدر تو است. آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد»<ref>قس ابنطاووس، 1417، ص 109ـ110 که حکایتِ آمدن فاطمه زهرا سلاماللّهعلیها به خواب سکینه دختر امامحسین را نقل کرده و آنجا سخن از پیراهن امام است نه سر بریدهاش</ref>. حسین بن على کاشفى سبزوارى (متوفى 910) در روضةالشهداء<ref>ص 686ـ 687</ref> نیز همین داستان را با اندکى اختلاف و برخى افزودهها که به زبان حال شبیه است و همچنان بدون ذکر نام رقیه از کنز الغرائب فى قصص العجائب، کتابى در شرححال خلفاى چهارگانه و امام حسن و امام حسین -علیهما السلام- از نجمالدین قاسم بن محمد مذمکینى (زنده در 882)، نقل کردهاست<ref>درباره این کتاب ← استورى[1] ، ج 1، بخش 2، ص 1266؛ دانشپژوه، ص 273</ref>. جز این دو منبع، در هیچیک از منابع کهن که امروز در دست است، از دختر خردسال امام که با دیدن سر بریده پدر جان سپرده باشد، ذکرى نیست. مؤلفان بعدى همین داستان را با اندک تغییراتى در کتابهای خود تکرار کردهاند<ref>براى نمونه ← طُرَیْحى، ص 136ـ137؛ قمى، 1379شالف، ج2، ص1002ـ1004؛ همو، 1379شب، ص415ـ 416</ref>. در منابع متأخرتر، احتمال دادهاند که نام دختر خردسال امام رقیه بوده است و در شام مزارى به همین نام منسوب است.<ref>خراسانى، ص 251؛ حائرى مازندرانى، ص 586؛ محلاتى، ج 3، ص 312، نیز ج 3، ص 309ـ310 که حکایت کامل بهائى را ذیل عنوان رقیهبنت الحسین آورده؛ قس شریف کاشانى، ج 1، ص 459 که نام دیگر آن دختر را زبیده دانستهاست</ref> حائرى مازندرانى<ref>ص 626ـ627</ref> تصریح مىکند که مادر رقیه شاه زنان، دختر یزدگرد، بود و رقیه در پنج یا هفت سالگى در شام درگذشت، اما مستند هیچیک از این اقوال روشن نیست.<ref>قس همان، ص 584ـ585، که سن رقیه را از کامل بهائى و منتخب فخرالدین طُرَیحى بهترتیب چهار و سه سال نقل کردهاست؛ براى اقوال دیگر درباره مادر رقیه بدون ذکر مستند تاریخى ← ربانى خلخالى، ص 199؛ براى تفصیل بیشتر درباره زنان امام ← حسینبن على*، امام، بخش زنان و فرزندان؛ شهربانو*</ref> در بعضى از نسخههای اللُهوف فى قَتْلَى الطُفوف ابنطاووس (متوفى 671) نام رقیه از زبان امامحسین نقل شده است.<ref>ابنطاووس، 1413، ص 141؛ قس همو، 1417، ص50؛ براى نمونهاى دیگر در منبعى متأخر ← قندوزى، ج 3، ص 79</ref> همچنین طریحى<ref>ص 435</ref> قصیدهاى در رثاى امامحسین از سیف بن عُمَیْره نخعى، از اصحاب امام صادق علیهالسلام، نقل کرده که در آن دو بار نام رقیه تکرار شده است، هرچند در انتساب آن تردید هست، زیرا در منابع کهن اثرى از این قصیده بلند و انتساب آن به سیف نیست. امروز، قبر منسوب به رقیه در محله عماره دمشق از زیارتگاههای شیعیان است و مقبره او تاکنون چندین بار تجدید بنا شده است.<ref>امین، ج 7، ص 34؛ هاشم عثمان، ص 29ـ30؛ براى نقل حکایتى در این باب ← خراسانى، ص340ـ341</ref> نخستین بار میرزا بابا مستوفى گیلانى در 1125 آن را بازسازى کرد. بار دیگر در 1280 و سپس در 1323 به دستور میرزا على اصغر خان صدر اعظم مظفرالدین شاه قاجار، بازسازى شد. بازسازى دیگر آن به همت دو برادر از شخصیتهای دمشق به نام سید کامل و سیدمحمدعلى آلنظّام در 1343 صورت گرفت. آخرین بار، پس از حدود نیم قرن، به اهتمام شیخ نصراللّه خلخالى از علماى شیعه ساکن سوریه و امام موسى صدر، رهبر شیعیان لبنان، مقدمات خریدارى ساختمانهای مجاور براى توسعه حرم فراهم آمد و در اسفند 1364 بناى ساختمان جدید و کنونى حرم آغاز شد و در 1370ش بهانجام رسید.<ref>خامهیار، ص 246ـ252؛ طبسى، ص 105ـ 106؛ «مشهدالسیدة رقیة فى دمشق»، ص 1076</ref> امروزه حرم حضرت رقیه از ساختمان وسیعى تشکیل شده است که آمیختهاى از هنر و معمارى اسلامى سورى و ایرانى است. ضریح نقرهاى کوچک روى قبر در 1335ش، از تهران اهدا شده و ضریح بزرگترِ نقره و طلاکوب روى آن در اصفهان ساخته و در 1373ش نصب شدهاست.<ref>خامهیار، ص 250ـ251</ref> حائرى مازندرانى<ref>ص 586</ref> به نقل از عبدالوهاب شعرانى، عالم سنّىمذهب مصرى، در کتاب لطائف المِنن و الاخلاق<ref>ج 2، ص 35</ref> بهخطا مقبره رقیه دختر امامعلى علیهالسلام در مصر<ref>یاقوت حموى، ج 4، ص 554</ref> را به رقیه بنت حسین نسبت داده است. | |||
==منابع== | ==منابع== |
ویرایش