۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جز (←=رجزخوانی) |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جز (←نقش در واقعه کربلا) |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
4- هنگامی که خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه به امام حسین (ع) رسید، علی اکبر سخن از بازگشت گفت و اینکه مردم کوفه اهل غدر و خیانت و بیوفایی هستند. <ref>ترجمة الامام الحسین (ع)، همانجا.</ref> | 4- هنگامی که خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه به امام حسین (ع) رسید، علی اکبر سخن از بازگشت گفت و اینکه مردم کوفه اهل غدر و خیانت و بیوفایی هستند. <ref>ترجمة الامام الحسین (ع)، همانجا.</ref> | ||
5- در منزل قصر بنی مقاتل همراهی با پدر را به منزله حمایت از حق تلقی میکرد و در راه حق از مرگ باکی نداشت. عقبة بن سمعان گوید: ما شبانه از قصر بنی مقاتل در رکاب امام حسین (ع) به راه افتادیم. مدتی نگذشته بود که دیدیم خواب، ایشان را ربوده است. چند لحظه طول نکشید که بیدار شد و دو یا سه بار فرمودند: ”اِنّا للهِِ وِ اِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ وَ الْحَمْدُ للهِِ رَبِّ | 5- در منزل قصر بنی مقاتل همراهی با پدر را به منزله حمایت از حق تلقی میکرد و در راه حق از مرگ باکی نداشت. عقبة بن سمعان گوید: ما شبانه از قصر بنی مقاتل در رکاب امام حسین (ع) به راه افتادیم. مدتی نگذشته بود که دیدیم خواب، ایشان را ربوده است. چند لحظه طول نکشید که بیدار شد و دو یا سه بار فرمودند: ”اِنّا للهِِ وِ اِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ وَ الْحَمْدُ للهِِ رَبِّ العْالَمینَ“. در این هنگام علی اکبر فرزند رشید امام حسین (ع) که همه جا همرکاب و همنفس پدر است، سبب بیان این جمله را جویا شد و عرض کرد پدر جان! هر چه شر و بدی است از شما دور باد، در خواب چه دیدید که استرجاع گفتید و خداوند را ستودید؟ امام حسین (ع) فرمود: ای فرزندم! در خواب سوارهای را دیدم که میگفت: این گروه به پیش میروند و مرگ نیز به سوی ایشان شتابان است، تا به بهشت وارد شوند. دانستم که مقصودشان ما هستیم. علی اکبر عرض کرد: امیدوارم هیچگاه امر ناگواری برایتان پیش نیاید و همواره از گزند روزگار در امان باشید. اما پدرجان ”اَوَلَسنا عَلَیالْحَقّ“ مگر ما برحق نیستیم؟ امام حسین (ع) فرمود: آری فرزندم، قسم به خدایی که همه بندگان به سوی او میروند، ما بر حق هستیم. علی اکبر عرض کرد: ”اِذا لا نُبالی بِالْمَوْتِ اَنْ نَموُتَ مُحِقّین“ دیگر از مرگ چه واهمهای داریم و چه باک از مرگ در بستر حقیقت. مرگ چه اعتباری دارد وقتی که ما بر حق هستیم؟ امام حسین (ع) از این سخن شایسته و کلام عارفانه و عاشقانه فرزند عزیزش بسیار خرسند شد. با نگاه مهربانش که از آن عشق و تحسین و رضایت میبارید رو به فرزندش فرمود: ”خداوند تو را پاداش نیکو عنایت کند. نیکوترین پاداشی که پدری میتواند به فرزندش بدهد. “ <ref>وقعة الطف، ص177؛ تاریخ طبری، ج5، ص408؛ مقاتل الطالبیین، ص112؛ بحار الانوار، ج44، ص367.</ref> | ||
علی اکبر برای تحلیل مقوله مرگ یک مبنا و محک دارد: حق. | علی اکبر برای تحلیل مقوله مرگ یک مبنا و محک دارد: حق. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
===شهادت=== | ===شهادت=== | ||
این سخن، جانِ اباعبدالله را آتش زد و فرمود: فرزندم! زمانی کوتاه نیز بجنگ. چه زود است که جدّ خود محمد (ص) را دیدار کنی تا با قدحی لبریز از نوشیدنی که پس از آن هرگز تشنگی نیابی، تو را سیراب کند. علی اکبر به سوی میدان برگشت و دست از جان شسته آماده شهادت شد. حمله بسیار شدیدی را آغاز نمود و پس از به خاک افکندن چند تن، غافلگیرانه هدف نیزه مُرّة بن مُنقِذ بن نُعمان عَبْدی از قبیله عبدالقیس قرار گرفت و به زمین افتاد <ref>الطبقات الکبری، ج5، ص102؛ الاخبار الطوال، ص256.</ref> و فریاد زد: پدرجان! بر تو باد سلام، اینک این جدّم رسول خداست که به تو سلام میرساند و میفرماید: زود به سوی ما بشتاب. سپس آهی کشید و جان داد. دشمن اطراف او را محاصره کرده و با شمشیرهای خود بر پیکر بیجان او ضربه وارد میکردند. قساوت و بیرحمی دشمن نسبت به او چنان است که پس از افتادن از اسب، بدنش را قطعه قطعه کردند. <ref>وقعة الطف، ص243؛ تاریخ طبری، ج5، ص446؛ اللهوف، ص47؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص31؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص34.</ref> | این سخن، جانِ اباعبدالله را آتش زد و فرمود: فرزندم! زمانی کوتاه نیز بجنگ. چه زود است که جدّ خود محمد (ص) را دیدار کنی تا با قدحی لبریز از نوشیدنی که پس از آن هرگز تشنگی نیابی، تو را سیراب کند. علی اکبر به سوی میدان برگشت و دست از جان شسته آماده شهادت شد. حمله بسیار شدیدی را آغاز نمود و پس از به خاک افکندن چند تن، غافلگیرانه هدف نیزه مُرّة بن مُنقِذ بن نُعمان عَبْدی از قبیله عبدالقیس قرار گرفت و به زمین افتاد <ref>الطبقات الکبری، ج5، ص102؛ الاخبار الطوال، ص256.</ref> و فریاد زد: پدرجان! بر تو باد سلام، اینک این جدّم رسول خداست که به تو سلام میرساند و میفرماید: زود به سوی ما بشتاب. سپس آهی کشید و جان داد. دشمن اطراف او را محاصره کرده و با شمشیرهای خود بر پیکر بیجان او ضربه وارد میکردند. قساوت و بیرحمی دشمن نسبت به او چنان است که پس از افتادن از اسب، بدنش را قطعه قطعه کردند. <ref>وقعة الطف، ص243؛ تاریخ طبری، ج5، ص446؛ اللهوف، ص47؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص31؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص34.</ref> | ||
==نفرین امام حسین (ع)== | ==نفرین امام حسین (ع)== | ||
امام حسین (ع) بر بالین کشته فرزندش نشست و صورت بر صورت او نهاد و در حالی که میگریست، فرمود: : ”قَتَلَ اللهُ قَوماً قَتَلُوکَ یا بُنَی ما اَجرَ أهُم عَلَی الرَّحمنِ وَ عَلَی اِنتِهاکِ حُرمَةِ الرَّسُولِ عَلَیالدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا“ <ref>الاخبار الطوال، ص256؛ ارشاد، ج2، ص239.</ref> فرزندم! خدا بکشد قومی که تو را کشتند. اینان چه بسیار بر خدا و هتک حریم رسول خدا گستاخ گشتهاند، پس از تو، خاک بر سر دنیا. | امام حسین (ع) بر بالین کشته فرزندش نشست و صورت بر صورت او نهاد و در حالی که میگریست، فرمود: : ”قَتَلَ اللهُ قَوماً قَتَلُوکَ یا بُنَی ما اَجرَ أهُم عَلَی الرَّحمنِ وَ عَلَی اِنتِهاکِ حُرمَةِ الرَّسُولِ عَلَیالدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا“ <ref>الاخبار الطوال، ص256؛ ارشاد، ج2، ص239.</ref> فرزندم! خدا بکشد قومی که تو را کشتند. اینان چه بسیار بر خدا و هتک حریم رسول خدا گستاخ گشتهاند، پس از تو، خاک بر سر دنیا. |
ویرایش