عزره بن‌ قیس احمسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۳۱: خط ۳۱:
===موعظه سپاه دشمن توسط حبیب بن مظاهر===
===موعظه سپاه دشمن توسط حبیب بن مظاهر===
در عصر تاسوعا دشمن می‌خواست به خیمه‌های امام حمله کند. امام از برادرش عباس (ع) خواست تا از آنان‌ بپرسد که برای‌ چه‌ آمده‌اند؟ عباس‌ با بیست‌ نفر که‌ زهیر بن‌ قین‌ و حبیب‌ بن‌ مظاهر نیز همراه‌ او بودند، به ‌طرف‌ سپاه‌ عمر بن‌ سعد حرکت‌ کرد. گفتند: آمده‌ایم‌ فرمان‌ امیر را به‌ شما ابلاغ‌ کنیم‌ که یا تسلیم‌ شوید و یا با شما خواهیم‌ جنگید. عباس‌ به‌ سوی امام برگشت تا جریان را به اطلاع ایشان برساند، اما زهیر بن‌ قین‌ و حبیب‌ بن‌ مظاهر و سایر همراهان‌ ماندند. حبیب به قصد موعظه سپاه دشمن به ذکر اوصاف امام و یارانش پرداخت و ایشان را از جنگ برحذر داشت. اما عزرة‌ بن‌ قیس‌ که خود‌ از جمله‌ کسانی‌ بود که‌ به‌ امام‌ نامه ‌نوشته‌ و او را به‌ کوفه‌ دعوت‌ کرده‌ و اکنون‌ در سپاه‌ عمر بن‌ سعد بود، سخنان او را حمل بر خودستایی کرد و گفت‌: حبیب‌! هر قدر می‌توانی‌ از او تعریف‌ کن. زهیر به‌ او گفت‌: ای‌ عزره‌، خداوند او را ستوده‌ و هدایت‌ کرده‌ است‌.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص392؛ تاریخ طبری، ج5، ص416-417؛ الفتوح، ج5، ص98؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص353.</ref>
در عصر تاسوعا دشمن می‌خواست به خیمه‌های امام حمله کند. امام از برادرش عباس (ع) خواست تا از آنان‌ بپرسد که برای‌ چه‌ آمده‌اند؟ عباس‌ با بیست‌ نفر که‌ زهیر بن‌ قین‌ و حبیب‌ بن‌ مظاهر نیز همراه‌ او بودند، به ‌طرف‌ سپاه‌ عمر بن‌ سعد حرکت‌ کرد. گفتند: آمده‌ایم‌ فرمان‌ امیر را به‌ شما ابلاغ‌ کنیم‌ که یا تسلیم‌ شوید و یا با شما خواهیم‌ جنگید. عباس‌ به‌ سوی امام برگشت تا جریان را به اطلاع ایشان برساند، اما زهیر بن‌ قین‌ و حبیب‌ بن‌ مظاهر و سایر همراهان‌ ماندند. حبیب به قصد موعظه سپاه دشمن به ذکر اوصاف امام و یارانش پرداخت و ایشان را از جنگ برحذر داشت. اما عزرة‌ بن‌ قیس‌ که خود‌ از جمله‌ کسانی‌ بود که‌ به‌ امام‌ نامه ‌نوشته‌ و او را به‌ کوفه‌ دعوت‌ کرده‌ و اکنون‌ در سپاه‌ عمر بن‌ سعد بود، سخنان او را حمل بر خودستایی کرد و گفت‌: حبیب‌! هر قدر می‌توانی‌ از او تعریف‌ کن. زهیر به‌ او گفت‌: ای‌ عزره‌، خداوند او را ستوده‌ و هدایت‌ کرده‌ است‌.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص392؛ تاریخ طبری، ج5، ص416-417؛ الفتوح، ج5، ص98؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص353.</ref>
===گفت‌وگوی زهیر بن قین و عزرة بن‌ قیس===
آنگاه زهیر بن قین نیز با او سخن گفت و او را نصیحت کرد‌: ای‌ عزره! خداوند حسین (ع) را ستوده‌ و هدایت‌ کرده‌ است‌. از خدا بپرهیز، من‌ که ‌خیرخواه‌ توأم‌. مراقب‌ باش‌ از آنانی‌ نباشی‌ که‌ گمراهان‌ را بر کشتن‌ پاکدامنان‌ یاری‌ می‌کنند. عزرة به زهیر گفت تو خود از طرفداران عثمان بودی و از شیعیان این خاندان نبودی؟ زهیر پاسخ داد اکنون من از آنان هستم. به ‌خداوند سوگند که‌ من‌ نه‌ نامه‌ای‌ برای‌ حسین نوشتم‌ و نه‌ پیکی‌ روانه‌ کردم‌ و نه‌ به‌ او وعده‌ دادم‌ که‌ یاری‌اش‌می‌کنم‌. در راه‌ با او مواجه‌ شدم‌ و احساس‌ کردم‌ که‌ باید همراه‌ او باشم‌ و یاری‌اش‌ کنم‌ و برای‌ حفظ‌ حق‌ خدا و حق ‌پیامبر (ص) که‌ شما به‌ تباهی‌ داده‌اید، مدافع‌ وی‌ باشم‌.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص392؛ تاریخ طبری، ج5، ص417؛ الفتوح، ج5، ص98؛ البدایه و النهایه، ج8، ص177.</ref>
آنگاه زهیر بن قین نیز با او سخن گفت و او را نصیحت کرد‌: ای‌ عزره! خداوند حسین (ع) را ستوده‌ و هدایت‌ کرده‌ است‌. از خدا بپرهیز، من‌ که ‌خیرخواه‌ توأم‌. مراقب‌ باش‌ از آنانی‌ نباشی‌ که‌ گمراهان‌ را بر کشتن‌ پاکدامنان‌ یاری‌ می‌کنند. عزرة به زهیر گفت تو خود از طرفداران عثمان بودی و از شیعیان این خاندان نبودی؟ زهیر پاسخ داد اکنون من از آنان هستم. به ‌خداوند سوگند که‌ من‌ نه‌ نامه‌ای‌ برای‌ حسین نوشتم‌ و نه‌ پیکی‌ روانه‌ کردم‌ و نه‌ به‌ او وعده‌ دادم‌ که‌ یاری‌اش‌می‌کنم‌. در راه‌ با او مواجه‌ شدم‌ و احساس‌ کردم‌ که‌ باید همراه‌ او باشم‌ و یاری‌اش‌ کنم‌ و برای‌ حفظ‌ حق‌ خدا و حق ‌پیامبر (ص) که‌ شما به‌ تباهی‌ داده‌اید، مدافع‌ وی‌ باشم‌.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص392؛ تاریخ طبری، ج5، ص417؛ الفتوح، ج5، ص98؛ البدایه و النهایه، ج8، ص177.</ref>
===روز عاشورا===
===روز عاشورا===
خط ۳۹: خط ۳۸:
پس از شهادت امام‌ حسین ‌(ع) او جزء کسانی بود که سرهای شهدا را به کوفه نزد عبیدالله‌ بن زیاد بردند و از او جایزه ناچیزی گرفتند.<ref>- همان، ص456. </ref>
پس از شهادت امام‌ حسین ‌(ع) او جزء کسانی بود که سرهای شهدا را به کوفه نزد عبیدالله‌ بن زیاد بردند و از او جایزه ناچیزی گرفتند.<ref>- همان، ص456. </ref>
از سرنوشت او پس از واقعه کربلا اطلاعی در دست نیست.
از سرنوشت او پس از واقعه کربلا اطلاعی در دست نیست.
==منبع==
==منبع==
مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 151-153.
مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 151-153.