۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | |||
===نسب=== | |||
وی از قبیله بنیعامربن صَعصَعَه و از خاندان ضِباببن کِلاب میباشد.<ref>- ر.ک : العقد الفرید، ج3، ص318-320.</ref> از اینرو، از وی با نسبهایی چون عامری، ضبابی<ref>- تاریخ دمشق، ج23، ص186؛ الوافی بالوفیات، ج16، ص180.</ref> و کلابی<ref>- انساب الاشراف، ج2، ص482؛ قس الفتوح، ج3، ص33، السلولی. </ref> یاد کردهاند. | وی از قبیله بنیعامربن صَعصَعَه و از خاندان ضِباببن کِلاب میباشد.<ref>- ر.ک : العقد الفرید، ج3، ص318-320.</ref> از اینرو، از وی با نسبهایی چون عامری، ضبابی<ref>- تاریخ دمشق، ج23، ص186؛ الوافی بالوفیات، ج16، ص180.</ref> و کلابی<ref>- انساب الاشراف، ج2، ص482؛ قس الفتوح، ج3، ص33، السلولی. </ref> یاد کردهاند. | ||
===معنای واژه شمر=== | |||
در کتابهای لغت نام او به صورت شَمِر آمده، اما در نزد عامه مردم به شِمر معروف است. گفته میشود شمر واژهای عبری است و اصل آن شامر به معنی سامر (افسانهسرای، هم صحبت در شبنشینی) است.<ref>- وقعة الطف، ص124، پاورقی3.</ref> کُنیه شمر را ابوسابغه نوشتهاند.<ref>- الطبقات الکبری، ج6، ص46-47؛ الوافی بالوفیات، ج16، ص180؛ میزان الاعتدال، ج2، ص280.</ref> | در کتابهای لغت نام او به صورت شَمِر آمده، اما در نزد عامه مردم به شِمر معروف است. گفته میشود شمر واژهای عبری است و اصل آن شامر به معنی سامر (افسانهسرای، هم صحبت در شبنشینی) است.<ref>- وقعة الطف، ص124، پاورقی3.</ref> کُنیه شمر را ابوسابغه نوشتهاند.<ref>- الطبقات الکبری، ج6، ص46-47؛ الوافی بالوفیات، ج16، ص180؛ میزان الاعتدال، ج2، ص280.</ref> | ||
===پدر=== | |||
پدرش ذوالجوشن، شُرَحبیلبن اَعوَربن عمرو نام داشت.<ref>- الطبقات الکبری، ج6، ص46.</ref>درباره سبب نامگذاری او به ذوالجوشن گفته شده است که وی نخستین مرد عرب بود که زره بر تن کرد و این زره را پادشاه ایران به وی داده بود، یا از آنرو که سینهاش برآمده بود.<ref>- ترتیب القاموس المحیط، ذیل جشن.</ref> به قولی نیز نام او جَوشَنبن ربیعه بود.<ref>- الطبقات الکبری، ج6، ص46؛ تاریخ دمشق، ج23، ص186.</ref> ذوالجوشن به خواسته پیامبر (ص) در اسلام آوردن وقعی ننهاد، اما پس از فتح مکه که متوجه پیروزی مسلمانان بر مشرکان شد، اسلام آورد.<ref>- الطبقات الکبری، ج6، ص46-47؛ تاریخ دمشق، ج23، ص187-188.</ref> | پدرش ذوالجوشن، شُرَحبیلبن اَعوَربن عمرو نام داشت.<ref>- الطبقات الکبری، ج6، ص46.</ref>درباره سبب نامگذاری او به ذوالجوشن گفته شده است که وی نخستین مرد عرب بود که زره بر تن کرد و این زره را پادشاه ایران به وی داده بود، یا از آنرو که سینهاش برآمده بود.<ref>- ترتیب القاموس المحیط، ذیل جشن.</ref> به قولی نیز نام او جَوشَنبن ربیعه بود.<ref>- الطبقات الکبری، ج6، ص46؛ تاریخ دمشق، ج23، ص186.</ref> ذوالجوشن به خواسته پیامبر (ص) در اسلام آوردن وقعی ننهاد، اما پس از فتح مکه که متوجه پیروزی مسلمانان بر مشرکان شد، اسلام آورد.<ref>- الطبقات الکبری، ج6، ص46-47؛ تاریخ دمشق، ج23، ص187-188.</ref> | ||
===مادر=== | |||
از مادر شمر نیز به پلیدی یاد میکنند تا جایی که گویند وی هنگام جابجایی گوسفندانش از جایی به جای دیگر، دامنش به گناه آلوده گشت و فرزندش شمر از راه نامشروع به دنیا آمد.<ref>- منتهی الآمال، ج1، ص714 به نقل از مثالب العرب هشام کلبی.</ref> امام حسین (ع) نیز در واقعه کربلا او را پسر زن بزچران خطاب کرده است.<ref>- انساب الاشراف، ج2، ص487؛ ارشاد، ج2، ص96.</ref> | از مادر شمر نیز به پلیدی یاد میکنند تا جایی که گویند وی هنگام جابجایی گوسفندانش از جایی به جای دیگر، دامنش به گناه آلوده گشت و فرزندش شمر از راه نامشروع به دنیا آمد.<ref>- منتهی الآمال، ج1، ص714 به نقل از مثالب العرب هشام کلبی.</ref> امام حسین (ع) نیز در واقعه کربلا او را پسر زن بزچران خطاب کرده است.<ref>- انساب الاشراف، ج2، ص487؛ ارشاد، ج2، ص96.</ref> | ||
==جنگ صفین== | |||
در مورد تاریخ ولادت شمر اطلاع درستی در دست نیست. وی در ابتدا از یاران امام علی (ع) بود. در جنگ صفین آن حضرت را یاری کرد و در مبارزه با اَدهَمبن مُحرِز باهلی از سپاه شام، ضربت شمشیر سختی به صورتش وارد شد و مجروح گشت<ref>- وقعة صفین، ص267-268؛ تاریخ طبری، ج5، ص28.</ref> اما بعداً از امام علی (ع) روی گرداند و از دشمنان پر کینه آن حضرت و خاندانش گردید. | در مورد تاریخ ولادت شمر اطلاع درستی در دست نیست. وی در ابتدا از یاران امام علی (ع) بود. در جنگ صفین آن حضرت را یاری کرد و در مبارزه با اَدهَمبن مُحرِز باهلی از سپاه شام، ضربت شمشیر سختی به صورتش وارد شد و مجروح گشت<ref>- وقعة صفین، ص267-268؛ تاریخ طبری، ج5، ص28.</ref> اما بعداً از امام علی (ع) روی گرداند و از دشمنان پر کینه آن حضرت و خاندانش گردید. | ||
==جنگ نهروان== | |||
شمر سپس به خوارج پیوست و از معدود نفراتی بود که در جنگ نهروان جان به سلامت بهدر برد. | شمر سپس به خوارج پیوست و از معدود نفراتی بود که در جنگ نهروان جان به سلامت بهدر برد. | ||
==در زمان خلافت امام حسن (ع)== | |||
در زمان خلافت امام حسن (ع) به ظاهر در سپاه آن حضرت بود، اما دل با معاویه داشت و سپس علناً به معاویه پیوست. | در زمان خلافت امام حسن (ع) به ظاهر در سپاه آن حضرت بود، اما دل با معاویه داشت و سپس علناً به معاویه پیوست. | ||
==دستگیری حُجربن عَدی== | |||
شمر در هنگام دستگیری حُجربن عَدی به سال 51 هجری جزو کسانی بود که به دروغ نزد زیادبن ابیه شهادت داد که حجر کافر و مرتد شده و شهر را به آشوب کشیده است و در نتیجه همین شهادتهای ناحق بود که حجر و یارانش در ”مرج عذراء“ به شهادت رسیدند.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص269-270.</ref> | |||
==شرارت زندگی== | |||
شرارت زندگی شمر با حادثه کربلا به شدت افزون گشت. او از قاتلان و مسببان اصلی شهادت امام حسین (ع) بود. اقدامات و اعمال جنایتکارانهاش را مورخان و مقتلنویسان یادآور شدهاند. از زمان قیام مسلمبن عقیل تا ورود اسرا به شام از او چنین یاد میشود: | |||
==قیام مسلمبن عقیل== | |||
چون مسلمبن عقیل در سال 60 هجری در کوفه قیام کرد و کاخ دارالاماره را به محاصره درآورد، عبیداللهبن زیاد وقتی خود را گرفتار دید، از بیست تن بزرگان کوفه که گرد او را گرفته بودند، تنی چند را میان مردم فرستاد تا به وسیله زر و زور و تزویر جمعیت را پراکنده سازند. آنان که مردانی کار آزموده بودند، میدانستند مردم بیتدبیر و آشوبگر را چگونه میتوان از هیجان باز داشت. | |||
پنج نفر از افراد سرشناس کوفه از جمله شمربن ذیالجوشن از قصر خارج شدند و هر یک عدهای از مردم را که مطیع آنان بودند، گرد آوردند و هر کدام از آنان در یک نقطه از شهر متمرکز شدند و در پناه قدرت جمعیت، پرچمهای امان را برافراشتند و ضمن سخنرانیهای خود به مردم گوشزد کردند که هر کس میخواهد از مجازات حکومت در امان باشد، زیر یکی از این پرچمها وارد شود. بدینگونه مردم برای نجات از انتقام حکومت به این پرچمها ملحق شدند.<ref>- الاخبار الطوال، ص238-239؛ تاریخ طبری، ج5، ص348-350؛ مروج الذهب، ج2، ص252. </ref> شمر در سخنانش، مسلم را فتنهگر نامید و کوفیان را از سپاه شام ترساند.<ref>- ر.ک : وقعة الطف، ص123-124؛ الاخبار الطوال، ص238-239؛ تاریخ طبری، ج5، ص348-350؛ الفتوح، ج5، ص49-50؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص30-31؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص245. </ref> | |||
==افکار و روحیات متفاوت سپاه عمربن سعد== | |||
شمر حرکت امام حسین (ع) را به سوی عراق، توسط جاسوسان خود دقیقاً پیگیری میکرد. | |||
در کربلا سپاه عمربن سعد از حیث افکار و روحیه، متفاوت بودند. یک گروه از دشمنان قسم خورده و کینهتوز امام علی (ع) و فرزندانش بودند مانند شمربن ذیالجوشن که گر چه در اوایل سابقه همراهی با امیرالمؤمنین را داشت، ولی وقتی که از امام منحرف شد، دشمنی سختی نسبت به آن حضرت پیدا کرد. شمر و دیگر دوستان همپیمانش چون شبثبن ربعی ، قیسبن اشعث، حجاربن ابجر انسانهای ماجراجویی بودند که از تهور نیز بیبهره نبودند و صرفاً سود شخصی خود را در این گونه حوادث دنبال میکردند و برای نیل به آن نیز از هیچ عملی رویگردان نبودند. مردمی که امام علی (ع) از دست آنان مینالید و امام حسن (ع) از شرّ آنان گوشهگیری را اختیار کرد. | |||
ویرایش