عمرو بن جناده ‌بن‌ حارث‌ سلمانی

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۵۳ توسط T.ramezani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «عمرو (عمر) بن جنادة بن کعب بن حارث انصاری خزرجی فرزند جُنادة‌ بن‌ حارث‌ سلما...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

عمرو (عمر) بن جنادة بن کعب بن حارث انصاری خزرجی فرزند جُنادة‌ بن‌ حارث‌ سلمانی صحابی رسول خدا (ع) و از یاران امیرالمؤمنین علی (ع)، مادرش‌ بحریه‌ دختر‌ مسعود خزرجی است.


این نوجوان به همراه‌ پدر و مادرش‌ از مدینه به مکه و سپس به‌ کربلا با کاروان امام حسین (ع) همسفر شده بود. ‌


یکی‌ از صحنه‌های‌ شکوهمند عاشورا، حضور این نوجوان بود. او صبح‌ عاشورا شاهد به‌ شهادت‌ رسیدن‌ پدرش‌ در حمله اول و یا نبرد تن به تن بود، اکنون‌ اجازه‌ می‌خواست‌ که‌ در راه‌ امام حسین (ع) به‌ شهادت‌ برسد. عمرو به‌ خدمت‌ امام حسین (ع) رفت‌ و اذن‌ جهاد طلبید. امام که در همه شرایط به آزادی در انتخاب می‌اندیشید، وقتی این نوجوان را عازم میدان دید، فرمود:

فرزندم‌! تو نوجوانی‌ هستی‌ که‌ پدرت‌ را از دست‌ داده‌ای‌ و شاید شهادت‌ تو برای‌ مادرت‌ سنگین‌ باشد و او از میدان رفتن تو اکراه داشته باشد. وی‌ عرض‌ کرد: مادرم‌ خود به‌ من‌ دستور به‌ میدان رفتن‌ و یاری‌ شما را داده‌ ‌و خود لباس‌ رزم‌ بر تن‌ من‌ کرده‌ است‌. امام‌ پذیرفت‌ و جوان‌ به‌ میدان‌ شتافت‌ و در حالی‌که‌ رجز می‌خواند، به‌ نبرد پرداخت‌. او در معرفی‌ خود، گوی‌ سبقت‌ را از همه‌ ربود و رجزی شکوهمند خواند و شخصیت بی‌نظیر امام حسین (ع) را چه‌ زیبا معرفی‌ نمود و نشان داد که او نیز همچون پدر و مادرش امام را شناخته و او را سرور و فرمانروای خود، بلکه حاکم و سالاری شایسته معرفی کرد و فارغ از همه علقه‌ها و به دور از ترس و وحشت و با شهامت و افتخار رودرروی دشمن قرار گرفت و این رجز را خواند:


اَمیری‌ حُسَین‌ٌ وَ نِعْم‌َ اْلاَمیر
عَلِی‌ٌّ وَ فاطِمَة‌ُ والِداهُ
لَه‌ُ طَلْعَة‌ٌ مِثْل‌ُ شَمس‌ِ الضُّحی'
سُرُورُ فُوأدِ الْبَشیرِ الْنَّذیر
وَ هَل‌ْ تَعْلَمُون‌َ لَه‌ُ مِن‌ْ نَظیرٍ
لَه‌ُ غُرَّة‌ٌ مِثل‌ُ بَدرٍ مُنیرٍ [۱]


پیشوای‌ من‌ حسین‌ است‌ و او بهترین‌ پیشوا است. حسین‌ شادی‌ دل‌ پیامبر اکرم (ص) که بشیر و نذیر است‌.

حسین‌ فرزند علی‌ و فاطمه‌ است‌. آیا پیشوایی‌ چون‌ او می‌شناسید؟

چهره‌ او چون‌ خورشید تابان‌ درخشنده‌ و پیشانی‌ او چون‌ ماه‌ شب‌ چهارده‌ تابنده‌ است‌.


عمرو بن‌ جناده‌ پس‌ از پیکاری‌ شدید ردای‌ شهادت‌ پوشید و جسد مطهرش‌ بر زمین‌ افتاد. مزدوران‌ پسر سعد سر از بدنش‌ جدا کردند و به‌ سوی‌ خیمه‌گاه‌ امام‌ پرتاب‌ نمودند. مادرش‌ که‌ از پایمردی‌ و استقامت‌ فرزند خود خشنود بود، سر را برداشته‌ و بوسید و گفت‌: آفرین‌ بر تو پسرم‌، ای‌ شادی‌ دلم‌ و نور چشمم چه نیکو جهاد کردی. آن‌گاه‌ دوباره ‌سر را به‌ سوی‌ دشمن‌ افکند و گفت‌: ما آن‌چه‌ را در راه‌ خدا داده‌ایم‌، باز پس‌ نمی‌گیریم. خود نیز با عمود خیمه به‌ سوی‌ دشمن ‌حمله‌ برد. امام حسین (ع) از او خواست‌ تا برگردد و او برگشت‌ و امام‌ برایش‌ دعا کرد. [۲] نام قاتل و جداکننده سرش را مالک بن نسر کندی ذکر کرده‌اند.


عمرو به هنگام شهادت حدود 11 سال سن داشت و نوجوانی دلیر، شجاع، پاک‌باخته، شیفته شهادت، عاشق امام‌ حسین (ع) و بسیار باادب بود.

در زیارت نامه‌ها نام وی ذکر نشده است. [۳]


منبع

مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 373-375.

پی نوشت

  1. الفتوح، ج5، ص110.
  2. مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص25-26؛ اعیان الشیعه، ج4، ص224.
  3. برای تفصیل بیشتر ر.ک : الفتوح، ج5، ص110؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص25-26؛ اعیان الشیعه، ج4، ص224؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص104؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص159؛ منتهی الآمال، ج1، ص353؛ تنقیح المقال، ج1، ص334، ج2، ص327؛ بحار الانوار، ج45، ص38؛ ناسخ التواریخ، ج2، ص302؛ ذخیرة الدارین، ص244.