رقیه دختر امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
ام کلثوم دختر امیرالمؤمنین (ع) است و در واقعه عاشورا حضور داشته است.
{{جعبه اطلاعات امامزاده
{{جعبه زندگینامه
|نام=رقیه|تصویر=|اندازه تصویر=|عنوان تصویر=|نقش=همراه کاروان اسرای مربلا|کنیه=ام کلثوم صغری|لقب=|زادروز=|زادگاه=|درگذشت=|علت مرگ=|قاتل=|مدفن=|محل زندگی=|پدر=امام علی(ع)|مادر=صهباء|همسران=مسلم بن عقیل|فرزندان=عبدالله، علی و محمد و حمیده|طول عمر=}}'''رقیه''' دختر علی بن ابی طالب، در واقعه [[عاشورا]] حضور داشت و همراه کاروان اسرا از کربلا راهی شام شد.
| اندازه جعبه =
| عنوان = ام کلثوم بنت علی بن ابیطالب
| نام = زینب صغری
| تصویر = سوریه قبرستان باب الصغیر-حرم ام کلثوم بنت علی ع و سکینه بنت حسین ع.jpg
| اندازه تصویر =180
| عنوان تصویر =
| زادروز =سال 6ق
| مکان تولد =
| تاریخ مرگ = ؟؟؟
| آرامگاه = [[سوریه]]، [[قبرستان باب الصغیر]]
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض شمال-->
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض غرب-->
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| محل زندگی = [[مدینه]]
| ملیت =
| نژاد =
| تابعیت =
| تحصیلات =
| دانشگاه =
| پیشه =
| سال‌های فعالیت =
| کارفرما =
| نهاد =
| نماینده =
| شناخته‌شده برای =
| نقش‌های برجسته =
| سبک =
| تأثیرگذاران =
| تأثیرپذیرفتگان =
| شهر خانگی =
| تلویزیون =
| لقب = ام کلثوم
| حزب =
| جنبش =
| مخالفان =
| هیئت =
| دین =
| مذهب =
| منصب =
| مکتب =
| آثار =
| خویشاوندان سرشناس =
| گفتاورد =
| جوایز =
| امضا =
| اندازه امضا =
| وبگاه =
| پانویس =
}}


وى در سال‌هاى آخر عمر پیامبر خدا(ص) به دنیا آمد. زنى با فضیلت، فصیح، سخنور و دانا بود. نامش را زینب صغرى هم گفته‌اند. وى در طول زندگى، شاهد شهادت مظلومانۀ عترت پیامبر بود. در سال 61 هجرى نیز در رکاب سید الشهدا (ع) به [[کربلا]] آمد و پس از عاشورا، در مدّت اسارت نیز با سخنانش عترت رسول خدا را معرفى و ستم‌هاى حکّام را افشا مى‌کرد. از جمله وقتى کاروان اسیران را به کوفه وارد کردند، در جمع انبوه حاضران، امّ کلثوم به مردم دستور سکوت داد. چون نفس‌ها آرام گرفت و همه ساکت شدند به سخن پرداخت و کوفیان را به خاطر سستى در یارى امام حسین (ع) و آلودن دست به خون سید الشهدا (ع) ملامت کرد.
==زندگینامه==
رقیه مکنی به ام کلثوم صغری در سال‌هاى آخر عمر پیامبر خدا(ص) به دنیا آمد. مادرش صهباء مکنی به ام‌حبیب دختر ربیعه تغلبیه است. رقیه با پسر عمویش، [[مسلم بن عقیل]]، سفیر [[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] در [[کوفه]] ازدواج کرد و سه پسر به نامهای عبدالله، علی و محمد و دختری به نام حمیده از او متولد شد.<ref>المعارف، ص۲۰۴؛ انساب الاشراف، ج۲، ص ۳۲۸؛ اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۳۹۷/</ref>


آغاز خطبه‌اش چنین است:
==حضور در کربلا==
رقیه به همراه فرزندان و برادران خود در سال ۶۱ هجرى از مدینه به [[کربلا]] آمد و از ملتزمان رکاب امام حسین(ع) بود. دو فرزندش [[عبدالله بن‌ مسلم بن عقیل|عبدالله]] و [[محمد بن مسلم بن عقیل|محمد]] با اینکه سیزده و چهارده سال بیشتر نداشتند، در رکاب دایی خود به شهادت رسیدند.<ref>المعارف، ص ۲۰۴؛ انساب الاشراف، ج۲، ص ۳۲۸؛ اعلام الورب باعلام الهدی، ج۱، ص ۳۹۷.</ref>


«یا اهل الکوفة! سوأة لکم، ما لکم خذلتم حسینا و قتلتموه و انتهبتم امواله و ورثتموه و سبیتم نسأه و نکبتموه، فتبّا لکم و سحقا! ویلکم أ تدرون اىّ دواه دهتکم...»<ref>''دایرة المعارف تشیّع.''</ref>
{{مسیر حرکت کاروان اسیران عاشورا از کوفه به شام}}


و صداى گریۀ همه برخاست و زنان صورت خراشیدند و موى کندند و مویه کردند. هنگام ورود به شام نیز شمر را طلبید و از او خواست که آنان را از دروازه‌اى وارد کنند که اجتماع کمترى باشد و سرهاى شهدا را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشاى آنها پرداخته، کمتر به چهرۀ اهل بیت پیامبر نگاه کنند. [[شمر]] دقیقا بر خلاف خواستۀ او عمل کرد و اسیران را از دروازۀ ساعات وارد [[دمشق]] کردند.<ref>''بحار الأنوار،ج 45،ص 112؛اعیان الشیعة،ج 3،ص 485.''</ref> در ایام حضور در دمشق نیز هرگز از بیان حقایق و افشاى جنایات امویان کوتاهى نکرد. پس از بازگشت اهل بیت به مدینه نیز، ام کلثوم از کسانى بود که گزارش این سفر خونین را به مردم مى‌داد. شعر معروف «مدینة جدّنا لا تقبلینا، فبالحسرات و الاحزان جئنا» که هنگام ورود به مدینه خوانده شده از ام کلثوم است. <ref>''تمام شعر که 38 بیت است در«عوالم»جلد امام حسین(ع)،ص 423 آمده است.''</ref> البته بعضى معتقدند امّ کلثوم که دختر حضرت فاطمه (ع) بوده، در زمان امام مجتبى (ع) از دنیا رفت.
ابن طاووس می‌گوید: چون [[حسین بن على (ع)|حسین(ع)]] وداع کرد، ام کلثوم ندا سرداد و گفت: یا ابا عبدالله! وای بر ما بعد از مصیبت از دست دادن شما. امام(ع) هم ام کلثوم، [[زینب (س)|زینب(س)]] و [[رباب]] را تسلی داد.<ref>ابن طاووس، لهوف، ص۸۲.</ref>


پس از عاشورا، در مدت اسارت نیز با سخنانش عترت رسول خدا را معرفى و ستم‌هاى حکام را افشا مى‌کرد. از جمله وقتى کاروان اسیران را به کوفه وارد کردند، در جمع انبوه حاضران، امّ کلثوم به مردم دستور سکوت داد. چون نفس‌ها آرام گرفت و همه ساکت شدند به سخن پرداخت و کوفیان را به خاطر سستى در یارى امام حسین(ع) و آلودن دست به خون سیدالشهدا(ع) ملامت کرد.
سید ابن طاووس خطبه مستقلی را برای ایشان بیان کرده که آغازش چنین است:
«یا اهلَ الکوفةِ! سوأة لَکُم، ما لَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُمُوهَ وَ أنتهبتُم أموالَهُ وَ وَرَثتُمَوهُ وَ سبیتُم نِسأه و نکبتُموهُ، فتبّا لکُم و سُحقاً! وَیلَکُم أ تَدَرونَ اىُّ دَواه دهتکُم...»
«ای اهل کوفه! بدا به حالتان، چه شد شما را که از یاری برادرم حسین(ع) دست شستید و او را کشتید و دست به تاراج اموالش گشوده، آنها را به ارث بردید و زنانش را اسیر کرده، به مصیبتش کشاندید، نابود باشید. وای بر شما! چه جنایتی را مرتکب شده، چه گناهی را بر دوش خود بار کرده، چه خون‌ها ریخته، چه زنان مکرمه را خرد کرده و اسیر نموده، چه جامگانی را از دختران به یغما بردید و چه اموالی را به غارت بردید؟ بهترین مردان بعد از پیامبر را کشتید. رحمت از دلهایتان رخت بربسته است. هان، حزب خدا غالب و حزب شیطان زیانکارند.»
و صداى گریۀ همه برخاست و زنان صورت خراشیدند و موى کندند.<ref>اللهوف، ص ۱۵۴-۱۵۶.</ref>
در جریان اسارت، هنگامی که کوفیان برای اطفال غذا آوردند ام کلثوم فریاد زد و گفت:‌ای اهل [[کوفه]] صدقه بر ما(اهل بیت پیامبر) حرام است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۴.</ref>
هنگام ورود به شام نیز [[شمر بن ذی الجوشن|شمر]] را طلبید و از او خواست که آنان را از دروازه‌اى وارد کنند که اجتماع کمترى باشد و [[سرهاى شهدا]] را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشاى آن‌ها پرداخته، کمتر به چهره [[اهل بیت]] پیامبر نگاه کنند. [[شمر بن ذی الجوشن|شمر]] دقیقا بر خلاف خواستۀ او عمل کرد و اسیران را از [[دروازه ساعات|دروازۀ ساعات]] وارد [[دمشق]] کردند.<ref>''بحار الأنوار،ج ۴۵،ص ۱۱۲؛اعیان الشیعة،ج ۳،ص ۴۸۵.''</ref> در ایام حضور در دمشق نیز هرگز از بیان حقایق و افشاى جنایات [[بنی امیه|امویان]] کوتاهى نکرد. پس از بازگشت اهل بیت به مدینه نیز، ام کلثوم از کسانى بود که گزارش این سفر خونین را به مردم مى‌داد. شعر معروف «مدینةُ جَدِّنا لا تَقَبَّلینا، فبِالحَسراتِ و الأحزانِ جِئنا» که هنگام ورود به مدینه خوانده شده از ام کلثوم است.<ref>''تمام شعر که ۳۸ بیت است در«عوالم»جلد امام حسین(ع)،ص ۴۲۳ آمده است.''</ref>
==زمان وفات و نحوه آن==
در باب زمان وفات ام کلثوم و چگونگی آن و محل دفن نیز اختلاف است و گزارشی موثق در منابع تاریخی موجود نیست.
==منابع==
==منابع==
* ''جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 59-60.''
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=4198845&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، زنان ائمه معصومین علیهم السلام و زنان با ائمه معصومین عیلهم السلام، ص ۹۹-۱۰۱]
*''[[فرهنگ عاشورا|فرهنگ عاشورا، جواد محدثی،قم، معارف، ج1، ص 59-60.]]''


==پی نوشت==
==پی نوشت==
[[رده:همراهان قافله کربلا]]
<references />
[[رده:افراد]]
[[رده:اهل بیت]]
[[رده:خویشان امام حسین(ع)]]
[[رده:اسیران کربلا]]
[[رده:فرزندان حضرت علی(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۰

رقیه
نقش همراه کاروان اسرای مربلا
نام رقیه
کنیه ام کلثوم صغری
پدر امام علی(ع)
مادر صهباء
همسر(ان) مسلم بن عقیل
فرزند(ان) عبدالله، علی و محمد و حمیده

رقیه دختر علی بن ابی طالب، در واقعه عاشورا حضور داشت و همراه کاروان اسرا از کربلا راهی شام شد.

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

رقیه مکنی به ام کلثوم صغری در سال‌هاى آخر عمر پیامبر خدا(ص) به دنیا آمد. مادرش صهباء مکنی به ام‌حبیب دختر ربیعه تغلبیه است. رقیه با پسر عمویش، مسلم بن عقیل، سفیر امام حسین(ع) در کوفه ازدواج کرد و سه پسر به نامهای عبدالله، علی و محمد و دختری به نام حمیده از او متولد شد.[۱]

حضور در کربلا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

رقیه به همراه فرزندان و برادران خود در سال ۶۱ هجرى از مدینه به کربلا آمد و از ملتزمان رکاب امام حسین(ع) بود. دو فرزندش عبدالله و محمد با اینکه سیزده و چهارده سال بیشتر نداشتند، در رکاب دایی خود به شهادت رسیدند.[۲]

صومعه راهبه
لبوء
حمص
حماه
شیرز
کفرطاب
معره
قنسرین
مسکنه
دوسر
رقه
دعوات
تل ابیض
حران
نصیبین
سنجار
تل اعفر
اربیل
جهینه
کجیل
وادی النخله
تکریت
مسکن
رطبه
مسیر عقیل
قطقطانه
بابل
مدائن
میادین
دیر الزور
اخیضر
قناطیر

ابن طاووس می‌گوید: چون حسین(ع) وداع کرد، ام کلثوم ندا سرداد و گفت: یا ابا عبدالله! وای بر ما بعد از مصیبت از دست دادن شما. امام(ع) هم ام کلثوم، زینب(س) و رباب را تسلی داد.[۳]

پس از عاشورا، در مدت اسارت نیز با سخنانش عترت رسول خدا را معرفى و ستم‌هاى حکام را افشا مى‌کرد. از جمله وقتى کاروان اسیران را به کوفه وارد کردند، در جمع انبوه حاضران، امّ کلثوم به مردم دستور سکوت داد. چون نفس‌ها آرام گرفت و همه ساکت شدند به سخن پرداخت و کوفیان را به خاطر سستى در یارى امام حسین(ع) و آلودن دست به خون سیدالشهدا(ع) ملامت کرد.

سید ابن طاووس خطبه مستقلی را برای ایشان بیان کرده که آغازش چنین است:

«یا اهلَ الکوفةِ! سوأة لَکُم، ما لَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُمُوهَ وَ أنتهبتُم أموالَهُ وَ وَرَثتُمَوهُ وَ سبیتُم نِسأه و نکبتُموهُ، فتبّا لکُم و سُحقاً! وَیلَکُم أ تَدَرونَ اىُّ دَواه دهتکُم...»

«ای اهل کوفه! بدا به حالتان، چه شد شما را که از یاری برادرم حسین(ع) دست شستید و او را کشتید و دست به تاراج اموالش گشوده، آنها را به ارث بردید و زنانش را اسیر کرده، به مصیبتش کشاندید، نابود باشید. وای بر شما! چه جنایتی را مرتکب شده، چه گناهی را بر دوش خود بار کرده، چه خون‌ها ریخته، چه زنان مکرمه را خرد کرده و اسیر نموده، چه جامگانی را از دختران به یغما بردید و چه اموالی را به غارت بردید؟ بهترین مردان بعد از پیامبر را کشتید. رحمت از دلهایتان رخت بربسته است. هان، حزب خدا غالب و حزب شیطان زیانکارند.»

و صداى گریۀ همه برخاست و زنان صورت خراشیدند و موى کندند.[۴]

در جریان اسارت، هنگامی که کوفیان برای اطفال غذا آوردند ام کلثوم فریاد زد و گفت:‌ای اهل کوفه صدقه بر ما(اهل بیت پیامبر) حرام است.[۵]

هنگام ورود به شام نیز شمر را طلبید و از او خواست که آنان را از دروازه‌اى وارد کنند که اجتماع کمترى باشد و سرهاى شهدا را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشاى آن‌ها پرداخته، کمتر به چهره اهل بیت پیامبر نگاه کنند. شمر دقیقا بر خلاف خواستۀ او عمل کرد و اسیران را از دروازۀ ساعات وارد دمشق کردند.[۶] در ایام حضور در دمشق نیز هرگز از بیان حقایق و افشاى جنایات امویان کوتاهى نکرد. پس از بازگشت اهل بیت به مدینه نیز، ام کلثوم از کسانى بود که گزارش این سفر خونین را به مردم مى‌داد. شعر معروف «مدینةُ جَدِّنا لا تَقَبَّلینا، فبِالحَسراتِ و الأحزانِ جِئنا» که هنگام ورود به مدینه خوانده شده از ام کلثوم است.[۷]

زمان وفات و نحوه آن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در باب زمان وفات ام کلثوم و چگونگی آن و محل دفن نیز اختلاف است و گزارشی موثق در منابع تاریخی موجود نیست.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. المعارف، ص۲۰۴؛ انساب الاشراف، ج۲، ص ۳۲۸؛ اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۳۹۷/
  2. المعارف، ص ۲۰۴؛ انساب الاشراف، ج۲، ص ۳۲۸؛ اعلام الورب باعلام الهدی، ج۱، ص ۳۹۷.
  3. ابن طاووس، لهوف، ص۸۲.
  4. اللهوف، ص ۱۵۴-۱۵۶.
  5. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۴.
  6. بحار الأنوار،ج ۴۵،ص ۱۱۲؛اعیان الشیعة،ج ۳،ص ۴۸۵.
  7. تمام شعر که ۳۸ بیت است در«عوالم»جلد امام حسین(ع)،ص ۴۲۳ آمده است.