خدیجه

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۲ توسط Aghareb (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ازدواج خدیجه(س) با پیامبر(ص)

پیامبر اسلام(ص)


ابن کثیر از ابن اسحاق نقل می‌کند: زمانی که خدیجه(س) با درستکاری و درست گفتاری و امانتداری و کرامت اخلاقی محمدامین(ص) آشناشد، او را امین بر مالش قرارداد و پس از برگشت پیامبر(ص) از سفر تجاری شام و بیان ویژگی‌های پیامبر(ص) از سوی میسره(غلام خدیجه) به خدیجه(س)، ایشان پیشنهاد ازدواج با پیامبر(ص) را مطرح ساخت. [۱] ابن سیدالناس نیز آگاهی خدیجه(س) از کرامت اخلاقی و صداقت پیامبر(ص) را موجب پیشنهاد ازدواج از طرف خدیجه(س)دانسته و تصریح می‌کند که خدیجه(س) به دلیل صداقت، امانت و حسن خلق و درستکاری پیامبر(ص) پیشنهاد ازدواج را مطرح می‌سازد.[۲] همین عوامل را ابن اثیر نیز در اسدالغابه بیان می‌کند. [۳]

همه منابع تاریخی خدیجه(س) را اولین همسر پیامبر(ص) معرفی نموه اند. ابن عبدالبر، خدیجه(س) را اولین همسر رسول الله(ص) دانسته که پیامبر(ص) هنگام زندگی با او، همسر دیگری اختیار نکرد. [۴] او سن پیامبر(ص) هنگام ازدواج با خدیجه(س) را 25 سال و در سال بیست و ششم بعد از عام الفیل دانسته است. [۵] او همچنین به نقل از زهری، سن پیامبر(ص) را هنگام ازدواج، 21 سال دانسته است. [۶] مسعودی نیز خدیجه(س) را اولین همسر پیامبر(ص) می‌داند.[۷] «بسوی» و برخی دیگر ازمنابع نیز براین امرتأکید دارند. [۸] ابن اثیر ضمن تأکید بر اینکه خدیجه(س) اولین همسر پیامبر(ص) می‌باشد، قائل است که این ازدواج قبل از بعثت روی داده است. [۹] ابن اثیر دیدگاه‌های مختلفی را درباره سن پیامبر(ص) هنگام ازدواج که شامل 21، 22، 25، 28، 30 و 37 سال می‌شود، آورده است.[۱۰]

سن خدیجه هنگام ازدواج با پیامبر

درباره سن خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر(ص) دیدگاه‌های مختلفی از 25 سال تا 46 سال مطرح شده است. بسیاری سن خدیجه(س) را هنگام ازدواج با پیامبر(ص)، 40 سال دانسته‌اند. [۱۱] مسعودی نیز احتمال سنی غیر از این را، از دیگران مطرح می‌داند. [۱۲]

برخی از منابع تاریخی نیز سن ازدواج خدیجه(س) با پیامبر(ص) را 25سال [۱۳] و برخی دیگر،28 [۱۴] ، 30 [۱۵]، 35 [۱۶]، 44 [۱۷]، 45 [۱۸]، 46 سال [۱۹]دانسته‌اند.

بررسی‌ها برای دست یافتن به سن دقیق حضرت خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر(ص) دشوار است. با این وصف با در نظر گرفتن این که مدت زندگی مشترک پیامبر(ص) با خدیجه(س) 25 سال بوده است(15 سال، قبل از بعثت [۲۰] و 10 سال، بعد از بعثت)، و منابع تاریخی نیز سن خدیجه(س) هنگام وفات را 65 سال یا بنابر ترجیح «بیهقی» 50 سال گفته اند، به احتمال قوی سن خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر(ص) مطابق با یکی از دوقولِ 40 یا 25 سال بوده است. اگر خدیجه(س) هنگام رحلت، 50 ساله بوده، هنگام ازدواج باید 25 ساله بوده باشد، نظری که برخی محققان آن را ترجیح داده اند.[۲۱] از آنجا که این قول در منابع وفور ندارد، پذیرش آن اندکی دشوار است، اما توجه به این نکته که قاسم فرزند پیامبر(ص) از خدیجه(س)، بعد از بعثت از دنیا رفته است، [۲۲] بدان معنی است که قاسم باید حداقل در 55 سالگی خدیجه(س) یا بعد از آن به دنیا آمده باشد که محتمل و پذیرفتنی نیست.

این نظر به ضمیمه دیدگاه علمای شیعه که خدیجه(س) را هنگام ازدواج با پیامبر(ص) عذراء (دوشیزه )دانسته‌اند [۲۳] تقویت می‌شود. زیرا بعید به نظر می‌رسد زنی همچون خدیجه(س) با مقام و مکنت خود در قریش تا40 سالگی ازدواج نکرده باشد. با این وصف به نظر می‌رسد سن خدیجه(س) هنگام ازدواج نباید از25 یا28 سال بیشتر بوده باشد.[۲۴]

فرزندان خدیجه(س)

ثمره زندگی مشترک پیامبر(ص) با خدیجه کبری(س) 6 فرزند بوده است. با این حال ابن کثیر به نقل از ابن اسحاق و ابن هشام، نام 7 فرزند پیامبر(ص) از خدیجه(س) را نام می‌برد و بیان می‌کند همه فرزندان پیامبر(ص) به جز ابراهیم از خدیجه(س) هستند. [۲۵] او به نقل از یونس بن بکیر، نام 6 فرزند پیامبر(ص) از خدیجه(س) را بیان می‌کند. [۲۶] ابن اثیر به نقل از زُبَیر بن بَکّار، وجه تسمیه یا ملقّب شدن فرزند پیامبر(ص) به طیب و طاهر را به دلیل ولادتش بعد از نبوت پیامبر(ص) می‌داند.[۲۷] سایر منابع نیز فرزندان پیامبر(ص) را به جز ابراهیم، از خدیجه(س) می‌دانند. [۲۸] البته برخی از منابع تعداد فرزندان خدیجه را 7 یا8 فرزند دانسته‌اند؛ برای مثال، ابن اثیرجزری به نقل از زُبَیر بن بَکّار، نام 8 فرزند را برای پیامبر(ص) از خدیجه(س) ذکر می‌کند.[۲۹]

برخی گفته اند علت اختلاف در تعداد فرزندان پیامبر(ص) از خدیجه(س)، اشتباه بین اسم و لقب فرزندانِ آنها است. بنابراین دیدگاه تعداد فرزندان پیامبر(ص) از خدیجه(س)، 6 نفر و شامل 2 پسر به نام‌های قاسم و عبدالله و 4 دختر به نام‌های زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه (س) است.[۳۰]

اسلام آوردن خدیجه

بسیاری از منابع تاریخی خدیجه(س) را اولین کسی می‌دانند که اسلام آورد.[۳۱] حتی برخی از منابع در این زمینه ادعای اجماع نموده‌اند. [۳۲] ابن عبدالبر، علی(ع) را اولین ایمان آورنده به پیامبر(ص)، بعد از خدیجه(س) می‌داند. [۳۳] منابع همچنین در تعیین مصادیق السّابقون در اسلام، خدیجه(س) و علی(ع) را به عنوان اولین ایمان آورندگان برشمرده اند.[۳۴] این منابع همچنین به پیشگامی خدیجه(س) به همراه علی(ع) در برپایی نماز به همراه پیامبر(ص) اشاره کرده و آنان را به عنوان اولین نمازگزاران عالم اسلام معرفی نموده‌اند. [۳۵]

نقش خدیجه(س) در اسلام

کمک‌های مالی حضرت خدیجه(س) موجب غنای نسبی پیامبر(ص) گردید، به گونه‌ای که پیامبر(ص) را بی‌نیاز ساخت. خداوند در مقام بیان نعمت‌های خود به پیامبراکرم(ص) می‌فرماید: «خداوند تو را فقیر یافت و بی‌نیاز نمود.» [۳۶] رسول خدا(ص) نیز همواره می‌فرمودند:« که هیچ مالی به من سود نبخشید، آن گونه که ثروت خدیجه(س) به من سود بخشید».[۳۷] بنا بر رویات اسلامی پیامبر(ص) از اموال خدیجه(س) در راه کمک به آزادی بدهکاران یتیمان، و بینوایان استفاده می‌کرد.

در ماجرای محاصره شعب ابی طالب، اموال حضرت خدیجه(س) در حمایت از بنی‌هاشم مصرف گردید، تا آن جا که در روایت آمده است: «‌ابوطالب و خدیجه(س) همه اموال خود را برای حفظ اسلام و محاصره شدگان انفاق نمودند.» [۳۸] در جریان محاصره شعب ابی طالب، حکیم بن حزام برادرزاده خدیجه(س)، شترها را می‌آورد و با آن شترها، گندم و خرما را حمل می‌کرد و با زحمت و خطر زیاد، آن‌ها را به بنی‌هاشم می‌رساند. [۳۹] این بخشش به گونه‌ای بزرگ و خالصانه بود که خداوند آن را گرامی داشت و این کار بزرگ خدیجه(س) را در ردیف نعمت‌ها و مواهب بزرگ خود، به بنده برگزیده‌اش محمد(ص) برشمرد. [۴۰] پیامبر(ص) نیز همواره از بخشندگی و ایثار این بانوی گرامی، به عظمت و بزرگی یاد می‌کرد. [۴۱]

جایگاه خدیجه

خدیجه بانویی شریف، ثروتمند و دارای اعتبار در روزگار خودش بود. [۴۲] جابر بن عبدالله انصاری در روایتی از پیامبر(ص)، سرور زنان جهان را خدیجه(س)، فاطمه(س)، مریم و آسیه معرفی نموده است. [۴۳] همچنین پیامبر(ص)، خدیجه(س) را از جمله زنان کامل در جهان [۴۴] و نیز به عنوان بهترین زنان معرفی کرده است. [۴۵] در منابع اسلامی از خدیجه با القابی همچون طاهره، زکیه، مرضیه، صدیقه، سیده نساءقریش [۴۶]، خیرالنساء [۴۷] و بانوی بلند مرتبه [۴۸] و و نیز با کنیه‌های ام الزهرا و ام المؤمنین یاد شده است. [۴۹]

گزارش‌های متعددی درباره جایگاه خاص خدیجه نزد پیامبر(ص) وجود دارد. در برخی منابع آمده است که حضرت خدیجه(س) بهترین و صادق‌ترین وزیر، مشاور و مایه آرامش پیامبر(ص) بود. [۵۰] پیامبر(ص) سال‌ها پس از رحلت خدیجه(س) به یاد او بود و بی‌نظیر بودنش را مطرح می‌نمود. هنگامی که به پیامبر(ص) گفته شد خدیجه(س) بیش از همسری مسن برای شما نبود، پیامبر بسیار ناراحت شد، با رد این سخن چنین گفت: «خداوند هیچ‌گاه برایم همسری بهتراز او جایگزین نکرد،او مرا تصدیق نمود هنگامی که هیچ کس مرا تصدیق نکرد، یاری ام کرد در زمانی که هیچ کس مرا یاری نکرد، از مالش در اختیارم قرار داد، زمانی که همه مالشان را از من دریغ کردند.» [۵۱]

ابن جوزی درباره او می‌نویسد: «خدیجه(س) این بانوی آگاه و پاک سرشت و این انسان شیفته معنویت که حق گرایی، فضیلت طلبی، نواندیشی، عشق به کمال و رشد و پیشرفت از ویژگی‌هایش بود، از همان روزگار جوانی نیز یکی از دختران نامدار و بافضیلت حجاز و عرب به شمار می‌رفت.» [۵۲] مهمتر از مکنت مادی وی، ثروت بی‌پایان معنوی او بود. او با رد درخواست بزرگان و اشراف قریش که به خواستگاری او آمده بودند و انتخاب پیامبر(ص) به عنوان همسر خود، نعمت برخورداری از ثروت مادی را با تضمین سعادت مندی آخرت و بهره‌مندی از نعمت‌های ابدی بهشت، کامل نمود و خردمندی‌اش را به رخ همگان کشید. او برای دستیابی به این نعمت، اولین مسلمان و اولین تصدیق کننده پیامبر(ص) شد و به همراه او اولین نماز را برپا داشت.

وفات خدیجه(س)

بیشتر منابع تاریخی سال وفات خدیجه(س) را دهم بعثت، یعنی 3سال قبل از هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه ذکر کرده اند.[۵۳] این منابع، سن خدیجه(س) را به هنگام وفات، 65 سال دانسته‌اند.[۵۴] ابن عبدالبر، سن خدیجه(س) را به هنگام وفات، 64 سال و 6 ماه ذکر می‌کند. [۵۵] برخی دیگر از منابع، سال رحلت خدیجه(س) را همان سال درگذشت ابوطالب و اندکی بعد از آن دانسته‌اند.[۵۶] ابن سعد، رحلت خدیجه(س) را 35 روز بعد از وفات ابوطالب می‌داند. [۵۷] وی و برخی دیگر از مورخان، زمان رحلت خدیجه را، ماه رمضان سال دهم بعثت ذکر کرده‌اند.[۵۸]

بنا بر روایات اسلامی پیامبر(ص) ابتدا با ردای خودش و سپس با ردای بهشتی خدیجه(س) را کفن نمود و او را در قبرستان معلاة در دامنه «کوه حجون» که بر فراز شهر مکه است، به خاک سپرد.[۵۹] مدفن خدیجه بنای مختصری داشته و زیارتگاه حج‌گزاران و زائران مکه بوده. بسیاری از زائران و حج‌گزاران که پیش از حکومت آل سعود و تخریب بسیاری از اماکن تاریخی و مذهبی(1305ش.) به دست این حکومت، به مکه رفته‌اند، از مقبره او یاد کرده‌ و توصیفاتی از آن را ذکر کرده‌اند.[۶۰]

پی نوشت

  1. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج2، ص293.
  2. ابن سیدالناس، عیون الاثرفی فنون المغازی و الشمائل و السیر، ج1، ص63.
  3. ابن اثیر جزری، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج1، ص23.
  4. ابن عبدالبر ، الاستیعاب، ج‏1، ص25.
  5. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج‏1، ص35.
  6. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج‏1، ص35.
  7. مسعودی، مروج‏ الذهب، ج‏2، ص282.
  8. بسوی، المعرفةوالتاریخ، ج‏3، ص267؛ ابن اثیر، الکامل، ج2، ص307.
  9. ابن کثیر، البدایةوالنهایة، ج‏5 ،ص 293.
  10. ابن کثیر، البدایةوالنهایة، ج‏5 ،ص 293.
  11. ابن اثیر، الکامل، ج2، ص39؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج8 ،ص174؛ ابن اثیرجزری، اسدالغابه فی معرفة الصحابه ، ج1، ص23؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج1،ص98 و ج9 ،ص459 ؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک ، ج2 ،ص280.
  12. مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص287 :«و فی سنة ست و عشرین کان تزویجه بخدیجة بنت خویلد، و هی یومئذ بنت أربعین، و قیل فی سنها غیر هذا».
  13. بیهقی، دلائل النبوة، ج2، ص71؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص140؛ البدایة و النهایة، ج2، ص294: «‌وکان عمرها إذ ذاک خمسا و ثلاثین و قیل خمسا و عشرین سنه»؛ بلاذری انساب الاشراف، ج1، ص98.
  14. بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص98: «وتزوّج رسول الله صلی الله علیه و سلم خدیجة و هو ابن خمس و عشرین سنه، وهی ابنة أربعین سنه.»
  15. جعفرمرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ج2، ص115. به نقل از السیرة الحلبیه، ج1، ص140؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج1، ص303؛ تاریخ الخمیس، ج1، ص264.
  16. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج2، ص295 ؛ ابن کثیر، السیرة النبویة، ج1، ص265.
  17. واقدی، مختصر تاریخ دمشق، ج1، ص303
  18. واقدی، مختصر تاریخ دمشق، ج2، ص275؛ تهذیب الاسماء، ج2، ص342.
  19. بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص98: «یقال إنه تزوّجها و هی ابنة ست و أربعین سنه».
  20. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج2، ص295؛ بیهقی، دلائل النبوة، ج2، ص72.
  21. بیهقی، دلائل النبوة، ج2، ص71 ؛ جعفرمرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ج2، ص114.
  22. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج2، ص294: «و قال غیره بلغ القاسم أن یرکب الدابة و النجیبة ثم مات بعد النبوة».
  23. ابن شهرآشوب، المناقب آل ابی طالب ، ج1، ص159: «روی أحمد البلاذری و أبوالقاسم الکوفی فی کتابیهما و المرتضی فی الشافی و أبوجعفر فی التلخیص:أن النبی (ص) تزوج بها و کانت عذراء».
  24. جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ج2، ص114.
  25. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج8 ، ص174؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج2، ص294.
  26. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج8 ، ص174؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج2، ص294.
  27. ابن اثیر، الکامل، ج2، ص307.
  28. ابن اثیر، الکامل، ج2، ص307؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج5، ص306.
  29. ابن اثیر جزری، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج6، ص81.
  30. زرکلی، الاعلام، ج2، ص302: «فولدت له القاسم (وکان یکنی به) و عبدالله (و هو الطاهر و الطیب) و زینب و رقیه و‌ام کلثوم و فاطمه».
  31. ابن خلدون، تاریخ‏ ابن‏ خلدون، ج‏2، ص410؛ ابن کثیر، البدایةوالنهایة، ج‏3، ص23؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج4، ص1817.
  32. ابن اثیر جزری، اسدالغابه فی معرفة الصحابه ، ج6، ص78.
  33. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج4، ص1817.
  34. مقریزی، امتاع الاسماء، ج9، ص88 .
  35. ابن اثیر جزری،أسدالغابه فی معرفة الصحابه ،ج‏6، ص78؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج3، ص1089
  36. ضحی/ 8 .
  37. مجلسی، بحارالانوار، ج19، ص63.
  38. مجلسی، بحارالانوار، ج19، ص16: «و انفق ابوطالب و خدیجه جمیع مالها».
  39. ابن هشام، سیرة النبی، ترجمه: رسولی محلاتی، ج1، ص221.
  40. مجلسی، بحارالانوار، ج35، ص425؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج3، ص320.
  41. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج‏4، ص1817.
  42. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص281.
  43. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج‏2، ص129.
  44. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج‏2، ص129.
  45. مقریزی، إمتاع‏ الأسماع، ج‏15، ص60؛ ذهبی، تاریخ‏ الإسلام، ج‏1، ص239؛ ابن الجوزی، المنتظم، ج‏1، ص346.
  46. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج3، ص15.( ابن کثیر در نقل جریان آغاز وحی به این لقب حضرت خدیجه(س) اشاره دارد)؛ بیهقی، دلائل النبوة، مقدمه کتاب، ص16.
  47. ابن اثیرجزری،أسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج‏6، ص83.
  48. مجلسی، بحارالانوار، ج100، ص189.
  49. ابوالحسن بکری، الانوارالساطعه من الغرّاء الطاهرة، ص7.
  50. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج2، ص61 ؛ ابن اثیر جزری، أسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج‏1، ص26.
  51. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج4، ص1824.
  52. ابن جوزی، تذکرة الخواص، ج2، ص300.
  53. مسعودی، مروج‏ الذهب، ج2، ص282؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج1، ص151؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج4، ص1817؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج11، ص493؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج8 ، ص14.
  54. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج11، ص493: «و توفیت قبل الهجرة بثلاث سنین، و هی یومئذ ابنة خمس و ستین سنه».
  55. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج4، ص1818.
  56. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج11، ص493؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج1، ص151.
  57. ابن سعد، الطبقات‏ الکبری، ج‏1، ص96.
  58. ابن سعد، الطبقات‏ الکبری، ج 8 ، ص14.
  59. ابوالحسن بکری، الانوار الساطعه من الغرّاء الطاهرة، ص735.
  60. برای نمونه نک: حسام السلطنه، دلیل الانام فی سبیل زیارة بیت الله الحرام، ص126؛ فیروزعلی حیدرآبادی، روزنامچه سفر حج و عتبات: ص235.

منابع

  • ابن اثیرجزری، عزالدین أبوالحسن علی بن محمد(م630)، أسدالغابه فی معرفة الصحابه، بیروت، دارالفکر، 1409/1989.
  • ابن الجوزی، أبوالفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد(م597)، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1412/1992.
  • ابن العمرانی، محمدبن علی بن محمد(م580)، الإنباء فی تاریخ الخلفاء، تحقیق: قاسم السامرائی، قاهره، دارالآفاق العربیة، چاپ اول، 1421/2001.
  • ابن حبیب بن امیة الهاشمی البغدادی، ابوجعفرمحمد(م245)، المحبّر، تحقیق: ایلیزه لیختن شیتر، بیروت، دارالآفاق الجدید، بی‌تا.
  • ابن حبیب بن امیة الهاشمی البغدادی، ابوجعفرمحمد(م245)، المنمّق فی اخبار قریش، تحقیق: خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، 1405/1985.
  • ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی(م852)، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415/1995.
  • ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع الهاشمی البصری(م230)، الطبقات الکبری، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1410/1990.
  • ابن سید الناس، ابوالفتح محمد(م 734)، عیون الأثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، تعلیق: ابراهیم محمد رمضان، بیروت،‌دار القلم، چاپ اول، 1414/1993.
  • ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف بن عبدالله(م463)، الاستیعاب فی معرفةالأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت،‌دار الجیل، چاپ اول، 1412/1992.
  • ابن کثیر، أبو الفداء اسماعیل بن عمر الدمشقی(م774)، البدایة و النهایة، بیروت،‌دار الفکر، 1407/ 1986.
  • بسوی، أبویوسف یعقوب بن سفیان(م277)، المعرفة و التاریخ، تحقیق: اکرم ضیاء العمری، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1401/1981.
  • بلاذری، أحمدبن یحیی بن جابر(م279)، جمل من انساب الأشراف، تحقیق: سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت،‌دار الفکر، چاپ اول، 1417/1996.
  • حسام السلطنه، سلطان مراد، دلیل الانام فی سبیل زیارة بیت الله الحرام، تصحیح رسول جعفریان، مشعر، تهران، 1374 ش.
  • حیدرآبادی، فیروزعلی، «روزنامچه سفر حج و عتبات»، تصحیح رسول جعفریان، پیام بهارستان، تهران، 1390ش.
  • زرکلی، خیرالدین(م1396)، الأعلام؛ قاموس تراجم لأشهر الرجال والنساء من العرب والمستعربین والمستشرقین، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ دوم، 1989.
  • طبری، أبوجعفر محمدبن جریر(م310)، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمدأبوالفضل ابراهیم، بیروت،‌دار التراث، چاپ دوم، 1387/1967.
  • علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا (زیر نظر دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی)، مؤسسه انتشارات وچاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم از دوره جدید،1377، ج7.
  • کرمی فریدنی، علی، جلوه‌هایی از فروغ آسمان حجاز حضرت خدیجه(س)، قم، دلیل ما، چاپ اول، 1383.
  • المفید، الإفصاح، تحقیق: مؤسسة البعثة، بیروت:‌دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، 1414-1993م.
  • مقریزی، تقی الدین أحمد بن علی(م845)، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده و المتاع، تحقیق: محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1420/1999.


واعظان کاین جلوه در محراب و منبر مى‌کنند

پیوند به بیرون