آغا بن عابد بن رمضان بن زاهد شیروانی حائری

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۵۵ توسط 46.51.46.252 (بحث) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''آغا بن عابد بن رمضان بن زاهد شیروانی حائری''' (1208-1286 ق.) فقیه، متکلم و واعظ شیع...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آغا بن عابد بن رمضان بن زاهد شیروانی حائری (1208-1286 ق.) فقیه، متکلم و واعظ شیعه دوره قاجار است.

زندگینامه

آغا بن عابد بن رمضان بن زاهد شیروانی حائری، معروف به «فاضل دربندی» و «ملاآقا دربندی» در حدود سال 1208 هجری قمری در شیروان به دنیا آمد. او کودکی خود را در روستای دربند از توابع شیروان در خراسان شمالی گذراند و در آغاز جوانی برای تحصیل به قزوین رفت. در سال 1242 ق. پس از درگذشت سید محمد مجاهد طباطبایی به کربلا رفت و در آنجا ساکن شد. او در کربلا اصول فقه را نزد شریف العلمای مازندرانی خواند و از درس سید ابراهیم قزوینی بهره برد. همچنین مدتی به نجف رفت و فقه را نزد علی کاشف الغطا آموخت. در بندی سالها در عتبات عالیات به تحقیق، تدریس و تربیت شاگردان پرداخت. وی در کربلا به مبازره با بابیان برخاست و در جریان غائله‌ای معرف به فتنه بابیان ترور شد اما جان سالم به در برد. در این واقعه زخمی به صورت او وارد شد که تا پایان عمر باقی ماند.

دربندی پس از مدتی در مواعظ خود به بیان انتقادهایی از شیوه اداره کشور و از جمله قصور اخلاقی اعضای حکومت پرداخت. این مسئله خشم ناصرالدین شاه را برانگیخت و به دستور او، دربندی را به کرمانشاه تبعید کردند. به نوشته تنکابنی دربندی قریب به 80 یا 90 سال عمر کرد. پیکر او را پس از شش ماه بر اساس وصیتش به عتبات حمل کردند و در حرم امام حسین(ع) به خاک سپردند.

تاثیر در آیین‌های سوگوتری

دربندی از شخصیت های موثر در تاریخ مجالس و آیین های سوگواری است. عبدالله موستوفی رواج قمه زنی در عهد ناصری را ازجمله اقدامات او دانسته است. وی از وعاظ نامدار عصر خود بود و در سالهای پایانی عمرش به دعوت ناصرالدین شاه برای وعظ از کربلا به تهران آمد. دربندی در دوستی اهل بیت مشهور بود و در روضه خوانی و عزاداری، روش و رفتارهای خاص داشت که به ترویج آنها می‌پرداخت.

محمد بن سلیمان تنکابنی از شاگردان دربندی در قصص العلما در شرح احوالات وی آورده است: «در اقامه مصیبت حضرت سیدالشهدا مواظب و متصلب و راسخ بود. به نحوی که در بالای منبر از شدت گریه غش می‌کرد. در روز عاشورا لباس خود را از بدن می‌کند، لنگ می‌بست، خاک بر سر می‌ریخت، گل به بدن میمالید و به همان هیبت بر منبر می‌رفت.» این رفتارها که با استقبال عزاداران مواجه می‌شد مورد تقلید روضه خوانهای دیگر قرار گرفت و استمرار یافت.

آثار

منبع