پرتویی از مکتب عاشورا
پرتوی از مکتب عاشورا (رخدادها و فضیلتها)
| |
---|---|
| |
به کوشش | محمد حسن حائری |
ناشر | بنیاد پژوهشهای اسلامی |
محل نشر | مشهد |
تاریخ نشر | 1392 |
شابک | ۹۷۸-۹۶۴-۹۷۱-۶۷۸-۷ |
تعداد صفحات | 463 |
موضوع | زندگینامه امام حسین(ع) |
زبان | فارسی |
پرتویی از مکتب عاشورا (رخدادها و فضیلتها) نوشته محمدحسن حائری به زندگی و قیام اباعبدالله الحسین(ع) و نیز فضیلت زیارت و اقامه عزا بر آن امام پرداخته است.
درباره کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پرتویی از مکتب عاشورا نوشته محمدحسن حائری در 463 صفحه توسط انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی چاپ و منتشر شدهاست. کتاب حاضر شامل چهار بخش کلی با عناوین زیر میباشد.
- از آغاز تا ورود به کربلا
- از ورود به کربلا تا پایان
- از آغاز اسارت تا ورود به مدینه
- فضیلتها
هر بخش به چند فصل تقسیم میشود و موضوع اصلی آنها گزارشی از زندگی و قیام اباعبدالله الحسین(ع) و نیز فضیلت زیارت و اقامه عزا بر آن امام همام است که آن را با نظمی منطقی به تصویر می کشد.
چکیدهای از کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
عنوان بخش اول کتاب « از آغاز تا ورود به کربلا» در دو فصل به بررسی زندگی امام حسین (ع) از آغاز تا مرگ معاویه و از مرگ معاویه تا ورود به کربلا پرداخته شدهاست.
فصل اول این بخش نویسنده روایاتی از لحظه ولادت امام حسین (ع) را بیان کرده و سپس به جایگاه امام حسین (ع) نزد پیامبر سخن گفته است. که در روایات متعدد از زبان پیامبر نقل شده که فرمودند: «حسین از من است و من از حسین.»
فصل دیگر نیز به مرگ معاویه و و صیتنامه وی به یزید اشاره کردهاست که در آن به یزید چنین نوشت: «چهار نفر در بیعت با تو درگیرند» و سپس یزید را به گذشتن از امام حسین (ع) در هنگام قدرت سفارش نموده اما باقر شریف قرشی گمان قوی دارد که متن وصیتنامه معاویه به نفع وی جعل شدهاست و برای اثبات آن نیز شواهدی ذکر کردهاست. نویسنده سپس به زمان مرگ معاویه تا ورود به کربلا پرداختهاست. امام حسین (ع) بعد از مرگ معاویه و درخواست بیعت با یزید به نزد قبر پیامبر (ص) رفته و در همانجا در رویایی از خبر شهادت خود آگاه شد و سپس سفر تاریخساز خود را به سوی مکه آغاز کرد. در ادامه نویسنده به وقایع دیگر آن زمان مانند تصمیم مردم کوفه در نامه نوشتن به امام حسین (ع)، پاسخ امام به مردم کوفه، شیعیان بصره بعد از مرگ معاویه و همچنین حوادثی که در مسیر راه ورود به کربلا برای امام حسین (ع) و یارانش روی داده مانند ملاقات با زهیربن قین، ملاقات با حر و ... پرداختهاست.
بخش دوم کتاب با عنوان از ورود به کربلا تا پایان روز عاشورا شامل دو فصل با عناوین از ورود به کربلا تا شب عاشورا و روز عاشورا است که مولف فصل اول را با تصمیم حر برای اجرای دستور ابن زیاد در توقف امام در سرزمین خشک و بی آب و علف شروع کردهاست. عمر بن سعد که در روز سوم محرم به کربلا آمد، از عروه بن قیس خواست نزد امام برود و دلیل حضورش را در این منطقه بپرسد که بعد از فرستادن چند پیک، امام حسین (ع) در پاسخ آنها فرمود: «من با درخواست و نامههای شما به اینجا آمدهام.» در بخش دیگر این فصل نویسنده به عصر روز تاسوعا اشاره میکند که عمر بن سعد با عبارت «یا خیل الله ارکبی ابشری بالجنه» فرمان حرکت به سوی سپاه امام حسین (ع) را صادر کرد. در کتاب به ذکر وقایع عاشورا و بعد از آن پرداخته شده است.
فصل دوم بخش دوم حائری به حوادث روز عاشورا را توضیح داده که از مهمترین بخشهای آن صفآرایی در میدان حق و باطل، نصیحت و اتمام حجت زهیر، پیروزی حر در جهاد اکبر، آغازگر جنگ و مباهله در میدان کربلا است که در کتاب هر کدام مورد بررسی قرار گرفته است.
در این فصل مولف آخرین شهید را « سوید بن عمربن ابی مطاع» میداند که مجروح و بیهوش بود و هنگامی که بهوش آمد و خبر شهادت امام حسین (ع) را شنید با کاردی به دشمن حمله برد و پس از نبرد شهید شد و در ادامه نام شهیدان دیگر را به ترتیب شهادت و با ذکر شناسنامهای از آنان و چگونگی شهادتشان بیان کردهاست.
بعد از شهید شدن یاران امام حسین (ع)، کتاب، به شهدای اهل بیت (ع) پرداخته که در این قسمت نیز آنان را به ترتیب زمان شهادتشان و نحوه شهادتشان معرفی کردهاست. سپس به وداع امام حسین (ع) با زنان اهل بیت و لحظه به میدان رفتن وی پرداخته که بعد از نبردی شجاعانه بعد از 72 زخم شهید شد.
در پایان این بخش نویسنده اسامی 91 شهید کربلا را با ذکر نام معرفی کردهاست.
بخش سوم کتاب در سه فصل با عناوین از آغاز اسارت تا دروازه شام، از ورود به شام تات مدینه، دربارهی چند شخصیت بزرگ از اهل بیت آمدهاست.
در فصل اول نویسنده در توضیح دفن شهدای آل رسول میگوید که گروهی از قبیله بنیاسد که در غاضریه ساکن بودند اجساد شهدا را به خاک سپردند. علی بن عباس در همانجا که به شهادت رسید دفن شد و حر نیز به بنی تمیم منتقل کردند و در چند روایات آنده که سر امام حسین (ع) به بدنش ملحق شدهاست.
در بخشهای دیگر این فصل به خطبههای حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) در کوفه و در مجلس یزید اشاره شده سپس به وقایعی که بعد از ورود سر امام حسین (ع) به کوفه روی داد را بیان میکند.
بخش سوم فصل سوم درباره چند شخصیت بزرگ از اهل بیت مانند حضرت زینب (س)، حضرت رباب (س)، حضرت سکینه (س)، عبدالله بن عباس، محمدبن حنیفه و مختار ثقفی سخن میگوید و اطلاعاتی در مورد ولادت، کیفیت زندگی و چگونگی شهادت آنان را بازگو میکند.
در فصل پایانی این بخش به 12 پرسش حول واقعه عاشورا و اوضاع و شرایط مربوط به آن طرح شده که هرکدام از پرسشها با استنادهایی موثق جواب دادهشدهاست.
بخش چهارم کتاب با عنوان فضیلتها به زیارت امام حسین (ع)، گریه بر امام حسین (ع)، تربت امام حسین (ع)، امام حسین (ع) در منابع اهل سنت، و امام حسین (ع) از منظر رهبران و اندیشمندان مذهبی و علمی و سیاسی جهان پرداخته که در این چکیده به مختصری از دو فصل اول میپردازیم.
در توضیح زیارت امام حسین (ع) ابتدا به زیارت قبور و مسئله شرک پرداخته شده که به پیروی از محمدبن عبدالوهاب، وهابیها زیارت قبور و ساختن بنا بر آن را شرک دانسته، امام در مفهوم توحید اقسام توحید را در توحید ذاتی، توحید در عبودیت، توحید در خلق و ... میداند و اگر کسی آنها را قبول نکند مشرک است. و در زیارت قبور اگر آنها شریک خدا قرار ندهیم شرکی مرتکب نشدهایم.
سپس به فضیلت زیارت امام حسین (ع) در روایات پرداخته شده که یکی از منابع معتبر، شیخ مفید است که محمدبن مسلم از امام باقر (ع) نقل کرده که فرموده: «شیعیان ما را به زیارت قبر حسین (ع) امر کنید زیرا انجام زیارت آن حضرت از جانب خداوند متعال بر مومنی واجب است». که در این خصوص روایات دیگری نیز ذکر شده که در کتاب به آنها پرداخته شدهاست.
همچنین چندین حکایات از آثار و برکات زیارت عاشورا نقل شده که از جمله آنها میتوان به حکایت سید رشتی، حکایت اشرف همسر آهنگر یزدی و ... اشاره کرد که توضیحات آنها در کتاب آمدهاست.
در فصل دوم نویسنده در سه گفتار به فضیلت گریه بر امام حسین (ع) و اقامه عزا برا امام حسین (ع)، گریه بر امام حسین (ع) در سیره معصومان و ... پرداخته که اهمیت موضوع را میرساند.
قسمتهایی از کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
... سر مبارک حضرت را به خولی داد و گفت: آن را نزد امیر ببر.
ابن قولویه از امام صادق (ع) روایت کرده است که بعد از شهادت امام حسین (ع) کسی در لشکر فریاد میزد؛ او را منع کردند، گفت چگونه فریاد نزنم حال آنکه میبینم رسول خدا ایستاده و به زمین مینگرد و ناظر بر شماست. میترسم بر اهل زمین نفرین کند و من هلاک شوم. عدهای هم از کرده خود پشیمان شدند که چرا به خاطر پسر سمیه پسر رسول خدا را کشتند. حلبی (راوی) از امام (ع) پرسید: فدایت شوم آن فریاد زننده که بود؟ فرمود به اعتقاد ما کسی جز جبرئیل نباشد. (ص 194).