محمدرضا فرحات‌

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو

محمدرضا فرحات از شعرای معاصر عراقی است.

محمدرضا فرحات‌
زادروز 1936 میلادی
نجف اشرف
ملیت عراقی
پیشه شاعر
دیوان سروده‌ها «جراح جنوبیة» و «سلام للعصافیر»

زندگینامه

محمد رضا فرحات به سال 1936 میلادی در نجف اشرف به دنیا آمد و در لبنان دوره‌ی متوسطه را به پایان رساند. برای تعلیم علوم دینی به عراق و ایران سفر کرد، سپس به لبنان بازگشت. او در عراق سکنی دارد.

آثار

  • جراح جنوبیة
  • سلام للعصافیر

اشعار

قصیده‌ی معروفی در رثای امام حسین (ع) سروده به نام «یا ابن الحداء». [۱] فرحات در این قصیده، از منظر سیاسی- اجتماعی به عاشورا نگریسته است، او تلاش نموده پلی بین گذشته و آینده ایجاد نماید و خواننده را با عبور از آن به مسیر و اصول جاودانه‌ی حسین (ع) رهنمون گرداند. [۲] اگرچه سبک شعر فرحات از قوّت و متانت زیادی برخوردار نیست امّا آنچه به شعر او روح زندگی می‌بخشد هماهنگی آن با مسائل اجتماعی روز، به ظهور کشاندن دردهای خفته‌ی درونی و فریاد کردن مصیبت‌های آشکار بیرونی است.


1- مولای ذکراک بالآهات نمزجهاحتّی مزجنا مع الشّکوی أمانینا

2- من ألف عام سیول الدّمع ما انقطعت‌و ما أفادت فهل أحیت لتحیینا

3- یجرّنا الظّلم أنّی شاء یسحقناکما یشاء و فی الأغلال یبقینا

4- و لا نثور و لا تصحو مواکبناإلّا علی الدّمع و الشّکوی تسلّینا

5- و لم نفکّر لما ذا ثرت منتفضابل استمعنا فوصف الجرح یکفینا [۳]


1- مولای من، ما با ذکر تو و با نام تو خو گرفته‌ایم و با گریه و عزای بر تو خود را تسلی می‌دهیم.

2- هزاران سال است که سیل اشکها بر تو قطع نشده است و بر تو گریه می‌شود ولی فایده‌ای ندارد.

3- و هم‌چنان ظلم و ستم به هرگونه‌ای که می‌خواهد با ما رفتار می‌کند و ما را درهم می‌کوبد و در غل‌وزنجیر نگاه داشته است.

4- و ما نه خونخواهی می‌کنیم و نه بیدار می‌شویم و تنها گریه و عزاداری موجب تسلّای ما شده است.

5- و از تفکر در اینکه چگونه انقلاب کنیم بازمانده‌ایم و تنها وصف مصیبت و جراحت‌های تو برای ما کافی شده است.


1- یا ابن الّذی نادی به العلّام‌و بنوره قد أشرق الإعتام

2- نشر الصّباح فغاب لیل أحمق‌و انجاب عن عین الوجود ظلام

3- رایاته رفّت بأنحاء الدّنی‌تزهوبها الأجواء و الأنسام

4- یا ابن الحداء به ترنّم رکبناو به العبادة و الصّلاة تقام

5- یا ابن الّذی هتفت تغنّی باسمه‌رغم المنیّة و السّیاط أنام

6- یا ابن الّذی ذهل الزّمان بکنهه‌و تحیّرت بصفاته أقوام [۴]


1- ای پسر کسی‌که به نام جدّت که جهان به نورش منوّر گردیده است شناخته می‌شوی.

2- پیامبری که باعث شد صبح پدیدار گردد و شب ناپدید شود و از دیده‌ی هستی تاریکی رخت بربندد.

3- او که پرچم‌های برافروخته‌اش در سراسر گیتی موجب فخر عالم و آدم است.

4- «یا ابن الحداء» با ندای تو کاروان بشریّت راه دین و حق را می‌پوید و با آهنگ تو نماز و عبادت برپا می‌گردد!

5- ای پسر کسی‌که مردی به اسم او آغاز می‌شود علی‌رغم مرگ و نیستی و تازیانه‌ی خوابها.

6- ای پسر کسی‌که روزگار هرگز به کنه وجود او پی‌نبرده است و تمامی اقوام به صفات او متحیّر هستند!


1- إیه ابیّ الضّیم إنّ حیاتناموت و انّ نعیمنا أوهام

2- مولای من حاربتهم فی کربلاملأوا الرّبوع و کلّهم قمقام

3- فیزید عاد بألف ألف متاجرفاذا مضی جاء الوجود هشام

4- فلمن سأشکو غصّة قد أحرقت‌صدری و لیس لهم بها إلمام [۵]


1- همانا زندگی ما به مرگ شبیه است و نعمت‌های ما جزء وهم و خیالی بیش نیست.

2- مولای من! هرکس‌که در کربلا با آنان جنگیدی گروهی بودند که همه آنان پست و فرومایه‌اند.

3- اکنون یزید نوعی با هزاران هزار کالا برگشته است و هشام بن عبد الملک دیگربار به سلطنت رسیده است. (حسین ستیزان، عالم را پر کرده‌اند و مانند موجودات پست و موذی آفت جان عالم گشته‌اند)

4- پس من برای چه کسی از غصّه‌ای شکوه کنم که سینه‌ام را سوزانده است و مرحمی برای آن نیست.


1- عشق الزّعامة یا حسین من ابتلی‌شعبی بهم فهم له ظلّام

2- فلهم یتمزیق الصّفوف مآرب‌و لهم بخلق الشّائعات عزام

3- سکنوا البیوت فلم یعد لصغارناکوخ تلوذ برکنه و مقام

4- اکلوا المواسم لم یعد لبطونناماء یسکّن جوفنا و طعام [۶]


1- امت ما به چپاولگرانی گرفتار شده که بسیار به آنها ظلم می‌کنند.

2- و همواره در فکر تفرقه و شکاف در بین صفوف مردم هستند.

3- خانه‌های ما را ساکن شدند و برای ایتام و ضعیفان حتی کوخی قائل نیستند و تمام حقوق آنان را به غارت بردند و جز به ریاست نمی‌اندیشند.

4- همه چیزهای خوب را خوردند و برای ما نه آب و نه غذایی قائلند که ما را تسکین دهند و موجب آرامش ما باشند. (همه چیزها را غارت کرده و برای خود برداشتند.)


1- فبارض سینا هل سیصمد راقص‌و یحرّر القدس الشّریف طعام؟!

2- أ تعید للجولان سالف عزّه‌مزق هوت و هوی بها الإتهام؟!

3- و حمی الجنوب أیفتدیه مسمسربزعیقه ان هاجمت أخصام؟!

4- بلدی الّذی قدبیع لیس یعیده‌رقص الحبال و شهوة و وحام

5- فالجالسون علی الأرائک کلّهم‌باعوا الضّمیر و هدّهم إحجام

6- مهما سموا نحو العلاء فکلّهم‌مستأجرون، و کلّهم خدّام

7- لو یملأوا الدّنیا مجالس قمّةأقسمت أنّ القائمین قمام [۷]


1- 4- در سرزمین سینا، بلندی‌های جولان، جنوب لبنان، حاکمان بی‌لیاقتی حکم می‌رانند که به‌واسطه‌ی آنان ذلّتی بر جهان اسلام وارد گشته و موجب تسلّط یهود بر آنان گردیده است. این حاکمان رقاصّان و اوباش و اراذلند که امید مقاومت از آنان نمی‌رود. آیا دلالان حاکم جنوب (لبنان) و بلندهای جولان برای بازپس‌گیری این سرزمین‌ها از دست یهود سرو صدا می‌کنند؟ این مسخره است!

5- مدعیان دروغین عرب بندبازان و هوسرانانی هستند که وجدان‌های خویش را فروخته‌اند.

6- و اگر ترّقی و پیشرفتی در آنها دیده شود عاریتی و موقّتی است. آنها از خود چیزی ندارند و مزدوران بیگانه‌اند.

7- اگر دنیا را مجالس سران پر کنند بخاطر بی‌کفایتی آنان سوگند می‌خورم که در نهایت توده‌های مردم قیام‌کنندگان حقیقی‌اند.


1- فتثلّمت أسیافنا فی خیبرخجلا و غاب الفارس الضّرغام

2- و تساقطت أبطالنا فی کربلاو الذّلّ ساد فزلزلت أقدام

3- و تفرّقت أجنادنا مهزومةو الموت یعصف و النّساء عقام

4- الدّاء شرّش لم تفده تمائم‌و الطّبّ أعجز و الشّفاء عقام

5- مولای من ذاک الزّمان تهافتت‌أجیالنا، و تفشّت الأورام [۸]


1- شمشیرهای برّان خیبری را می‌بینیم که از خجالت سوراخ‌سوراخ گردیده‌اند و از شیر یکّه‌تاز عرصه‌ی پیکار اثری نیست؛

2- پهلوانان در کربلا به خاک غلتیده‌اند و ذلّت و سستی بر همه‌چیز سیادت می‌کند ...

3- لشکریان پراکنده شده و نسیم مرگ وزیدن گرفته است. گویا زنان نیز عقیم گشته‌اند.

4- دیگر هیچ ورد و دارویی بر این بیماری اثر گذار نیست، و علم پزشکی نیز عاجز شده و شفا هم مفید فایده نیست.

5- مولای من از آن زمان نسل‌های ما فریاد می‌زنند.


1- یا مهرقین علی الحسین دموعکم‌أسفا و هذی الحادثات جسام

2- وطن یباع و یشتری و مواکب‌ضاعت و دین هزّه الإرحام

3- هل فیکم بطل یثور لعزّةسحقت و هلّا فارس مقدام؟!

4- هل رائح للّه یبغی جنّةفیها الثّمار تفیض و الأنعام؟!

5- هذی یدی إن کان منکم مخلص‌فأنا بکفّ الثّائرین حسام [۹]


(وی با تأسف و درد بر عزادران حسینی فریاد می‌کشد):

1- ای عزاداران بر حسین (ع) تا کی می‌گریید و این حوادث تلخ را مشاهده می‌کنید؟!

2- وطنی خریده و فروخته می‌شود و گروههایی از مردم روشن می‌شوند و دینی از آن بهره‌مند می‌گردد.

3- آیا در میان شما دلاوری نیست که به‌پا خیزد و برای عزّتی که پایمال شده است خونخواهی کند؟!

4- آیا بوی خوشی برای خداوند بهشتی باقی می‌گذارد که در آن حیوانات و میوه‌هایی باشد که از آن بهره برده شود؟!

5- اینک این منم! اگر در میان شما انسان مخلصی وجود دارد من ضمن اعلام آمادگی خود برای مبارزه فریاد «هل من ناصر» سر می‌دهم و تلاش می‌کنم که غیرت خفته‌ی محبّان حسین را بیدار و جنگاوران عرصه‌ی پیکار را به میدان بخوانم.

منابع

پی نوشت

  1. الحداء: آوازی که ساربانان برای جلو راندن شتران می‌خواند.
  2. عاشوراء فی الادب العاملی المعاصر؛ ص 183.
  3. همان؛ ص 186.
  4. همان؛ ص 184.
  5. همانجا.
  6. همانجا.
  7. همان؛ ص 185.
  8. همانجا.
  9. همانجا.