تکیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۷۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''تکیه'''، ساختمانی با معماری و فضاسازی ویژه برای برگزاری آیین‌های نمایشی شبیه‌خوانی و مراسم عزاداری و نیز جایی خاص برای اجرای مناسک اهل تصوف و درویشان است.
'''تکیه'''، ساختمانی با معماری و فضاسازی ویژه برای برگزاری آیین‌های نمایشی شبیه‌خوانی و مراسم عزاداری و نیز جایی خاص برای اجرای مناسک اهل تصوف و درویشان است.


تکیه واژه‌ای برگرفته از فعل «توکّأ»<ref>دراجی، 23-22.</ref> یا «دکأ» و «اتکأ» عربی است<ref>الموسوعة...، 1/ 564.</ref> و به معنای تکیه کردن بر چیزی و نیز جایی که در آن درویشان خانه می‌‌کنند.<ref>دراجی، 23.</ref> در ادبیات فارسی تکیه به معنای بالش و چیزی که بر آن تکیه زنند، مکان قرار گرفتن فقیران و به مجاز پشت و پناه<ref>آنندراج، 2/ 1166.</ref>، مکان آرمیدن، تکیه‌گاه و پشتی<ref>براون، 97.</ref>، حسینیه که در آن روضه‌خوانی و تعزیه‌داری کنند<ref>نفیسی، ذیل واژه؛ نیز نک‍ : بلاغی، (ط‌) 49.</ref> و جای تعزیه‌خوانی و روضه‌خوانی<ref>لغت‌نامه...، ذیل واژه.</ref> آمده است.
تکیه واژه‌ای برگرفته از فعل «توکّأ»<ref>دراجی، 23-22.</ref> یا «دکأ» و «اتکأ» عربی است<ref>الموسوعة...، 1/ 564.</ref> و به معنای تکیه کردن بر چیزی و نیز جایی که در آن درویشان خانه می‌‌کنند.<ref>دراجی، 23.</ref> در ادبیات فارسی تکیه به معنای بالش و چیزی که بر آن تکیه زنند، مکان قرار گرفتن فقیران و به مجاز پشت و پناه<ref>آنندراج، 2/ 1166.</ref>، مکان آرمیدن، تکیه‌گاه و پشتی<ref>براون، 97.</ref>، حسینیه که در آن [[روضه خوانی|روضه‌خوانی]] و [[تعزیه خوانی|تعزیه‌داری]] کنند<ref>نفیسی، ذیل واژه؛ نیز نک‍ : بلاغی، (ط‌) 49.</ref> و جای [[تعزیه خوانی|تعزیه‌خوانی]] و روضه‌خوانی<ref>لغت‌نامه...، ذیل واژه.</ref> آمده است.


برخی به اشتباه اصل و ریشۀ تکیه را ترکی و آن را برگرفته‌ از «تُکَأَة» عربی پنداشته<ref>عدنانی، 97؛ الموسوعة، همانجا.</ref>، و با رباط و زاویۀ‌ عربی مشابه و به معنای آن دانسته‌اند.<ref>خیرالدین، 2/ 384.</ref> تکیه به معنای قرارگاهی که صوفیان در آن پیرامون شیخ گرد می‌‌آیند و مراسم ذکر و نیایش و آداب صوفیانه به جا می‌‌آورند، دقیقاً با معنای رباط، خانقاه، درگاه، زاویه و آستانه همانندی دارد.<ref>EI2, X/415؛ نیز نک‍ : ه‍ د، خانقاه.</ref>
برخی به اشتباه اصل و ریشۀ تکیه را ترکی و آن را برگرفته‌ از «تُکَأَة» عربی پنداشته<ref>عدنانی، 97؛ الموسوعة، همانجا.</ref>، و با رباط و زاویۀ‌ عربی مشابه و به معنای آن دانسته‌اند.<ref>خیرالدین، 2/ 384.</ref> تکیه به معنای قرارگاهی که صوفیان در آن پیرامون شیخ گرد می‌‌آیند و مراسم ذکر و نیایش و آداب صوفیانه به جا می‌‌آورند، دقیقاً با معنای رباط، خانقاه، درگاه، زاویه و آستانه همانندی دارد.<ref>EI2, X/415؛ نیز نک‍ : ه‍ د، خانقاه.</ref>
خط ۱۰: خط ۱۰:


==تکیه با کاربری تازه==
==تکیه با کاربری تازه==
با پیدایی پدیدۀ نمایشی شبیه‌خوانی و توسعه و رشد آن در ایران، به‌ ویژه در شهر‌های بزرگ، تکیه‌ کاربری خانقاهی و آرامگاهی خود را از دست می‌دهد و حضور دیگری با کاربری تازه مانند حسینیه می‌یابد و فضایی برای نمایش شبیه‌خوانی و مراسم عزاداری می‌شود. در اینکه از چه زمانی این گونه مراسم مذهبی در فضای تکیه برگزار می‌شده است، اطلاع دقیق و سند معتبری در دست نیست. گلریز<ref>ص 381- 380.</ref> در مینودر به نقل از حسین مسرور در ده‌ نفر قزلباش می‌نویسد: در دورۀ شاه طهماسب اول صفوی (سل‍‍ 930-984ق/1524- 1576م) و جانشین او شاه‌ اسماعیل دوم، در تکیه‌ها، به‌ ویژه تکیۀ دولت و تکیۀ جوانشیر قزوین، در شب‌‌های ماه رمضان غرفه‌‌های پایِ توغ تکیه را «سَرْدَم» می‌بستند و در آن‌ها مراسم سخنوری و مناظرات ادبی و مشاعره ترتیب می‌دادند. در شب‌های ماه رمضان جمعیت در تکیۀ دولت چندان بود که هر شب حدود 80 من ته شمع در آن جارو می‌کردند. در آن دوره‌ها گویی هنوز مراسم عزاداری عاشورا به تکیه‌ها راه نیافته بوده است.<ref>یادداشت مؤلف.</ref> بعدها، ظاهراً از دورۀ قاجار، در تکیه‌‌های قزوین مراسم عزاداری در ایام عاشورا بر پا می‌کرده‌‌اند.<ref>گلریز، 581.</ref> در قم هر تکیه مرشدی داشت که با اسباب 17 سلسله، سردمی را در آن می‌آراست و قرآن و رحلی بر بالای آن قرار می‌داد و مدخل آن را با قفلی که دو زنجیر را به هم می‌پیوست، می‌بست و مراسم سخنوری ترتیب می‌داد.<ref>برای تفصیل آذین‌بندی سردم تکیه و نام اسباب هفده‌گانه و چگونگی آیین سخنوری، نک‍ : عباسی، 59-63.</ref>
با پیدایی پدیدۀ نمایشی شبیه‌خوانی و توسعه و رشد آن در ایران، به‌ ویژه در شهر‌های بزرگ، تکیه‌ کاربری خانقاهی و آرامگاهی خود را از دست می‌دهد و حضور دیگری با کاربری تازه مانند حسینیه می‌یابد و فضایی برای نمایش شبیه‌خوانی و مراسم عزاداری می‌شود. در اینکه از چه زمانی این گونه مراسم مذهبی در فضای تکیه برگزار می‌شده است، اطلاع دقیق و سند معتبری در دست نیست. گلریز<ref>ص 381- 380.</ref> در مینودر به نقل از حسین مسرور در ده‌ نفر قزلباش می‌نویسد: در دورۀ شاه طهماسب اول صفوی (سل‍‍ 930-984ق/1524- 1576م) و جانشین او شاه‌ اسماعیل دوم، در تکیه‌ها، به‌ ویژه [[تکیه دولت|تکیۀ دولت]] و تکیۀ جوانشیر قزوین، در شب‌‌های ماه رمضان غرفه‌‌های پایِ توغ تکیه را «سَرْدَم» می‌بستند و در آن‌ها مراسم سخنوری و مناظرات ادبی و مشاعره ترتیب می‌دادند. در شب‌های ماه رمضان جمعیت در تکیۀ دولت چندان بود که هر شب حدود 80 من ته شمع در آن جارو می‌کردند. در آن دوره‌ها گویی هنوز مراسم عزاداری [[عاشورا]] به تکیه‌ها راه نیافته بوده است.<ref>یادداشت مؤلف.</ref> بعدها، ظاهراً از دورۀ قاجار، در تکیه‌‌های قزوین مراسم عزاداری در ایام عاشورا بر پا می‌کرده‌‌اند.<ref>گلریز، 581.</ref> در قم هر تکیه مرشدی داشت که با اسباب 17 سلسله، سردمی را در آن می‌آراست و قرآن و رحلی بر بالای آن قرار می‌داد و مدخل آن را با قفلی که دو زنجیر را به هم می‌پیوست، می‌بست و مراسم سخنوری ترتیب می‌داد.<ref>برای تفصیل آذین‌بندی سردم تکیه و نام اسباب هفده‌گانه و چگونگی آیین سخنوری، نک‍ : عباسی، 59-63.</ref>


کاظم روحانی بدون ارائۀ سند و مدرکی تاریخی تکیه را در دورۀ صفوی «کوچک‌ترین واحد فعالیت دینی و صنفی» معرفی می‌کند و می‌نویسد: «تکایا نه فقط محل برگزاری مراسم مذهبی به شمار می‌آمد، بلکه مشکلات صنفی و اقتصادی هم در آنجا مطرح می‌گردیده است».<ref>ص 68.</ref>
کاظم روحانی بدون ارائۀ سند و مدرکی تاریخی تکیه را در دورۀ صفوی «کوچک‌ترین واحد فعالیت دینی و صنفی» معرفی می‌کند و می‌نویسد: «تکایا نه فقط محل برگزاری مراسم مذهبی به شمار می‌آمد، بلکه مشکلات صنفی و اقتصادی هم در آنجا مطرح می‌گردیده است».<ref>ص 68.</ref>


بی‌ تردید پس از نزدیک‌ شدن شریعت و طریقت، یا به عبارت دیگر نزدیکی مذهب و تصوف به یکدیگر، همان طور که ذکاء می‌گوید<ref>ص 283.</ref>، از تکیه برای برگزاری مراسم عزاداری و روضه‌خوانی و نمایش‌های مذهبی استفاده می‌کرده‌اند. این زمان علی‌ التحقیق باید سال‌های اواخر دورۀ صفوی، یا آغاز دورۀ زندیان بوده باشد.<ref>شهیدی، 243.</ref> پیترسن<ref>ص 65-66.</ref> با نقل متن کتیبه‌ای به تاریخ 1202ق/ 1788م -که هانری ماسه از منزلگاهی در استراباد رونویس کرده است- می‌نویسد: در آن ناحیه صحن تکیه‌ای برای اجرای مراسم سوگواری امام حسین‌(ع) ساخته بودند. نوشتۀ این کتیبه توسعۀ آیین‌‌های مذهبی و در آن میان ظاهراً تعزیه‌خوانی را در سال‌‌های پایانی سلطنت زندیان در ایران و ساختن جایگاهی ویژه برای این گونه نمایش‌‌های مذهبی را نشان می‌دهد. به هر روی می‌توان با اندکی تسامح برگزاری مراسم عزاداری و تعزیه‌خوانی را در تکیه به اواخر دورۀ صفوی، یعنی به حدود 200 سال پیش رساند.<ref>یادداشت مؤلف.</ref> سرانجام پیترسن اجرای نخستین نمایش‌‌های تعزیه را در فضای خاص به نام تکیه، زمانی پس از دو دهۀ نخست سدۀ 19م می‌داند و می‌نویسد: این نوع تکیه ابتدا عمدتاً در استان‌‌های کنار دریای خزر و در میان دژ نیرو‌‌های شیعه پدید آمد.<ref>ص 68.</ref>
بی‌ تردید پس از نزدیک‌ شدن شریعت و طریقت، یا به عبارت دیگر نزدیکی مذهب و تصوف به یکدیگر، همان طور که ذکاء می‌گوید<ref>ص 283.</ref>، از تکیه برای برگزاری مراسم عزاداری و روضه‌خوانی و نمایش‌های مذهبی استفاده می‌کرده‌اند. این زمان علی‌ التحقیق باید سال‌های اواخر دورۀ صفوی، یا آغاز دورۀ زندیان بوده باشد.<ref>شهیدی، 243.</ref> پیترسن<ref>ص 65-66.</ref> با نقل متن کتیبه‌ای به تاریخ 1202ق/ 1788م -که هانری ماسه از منزلگاهی در استراباد رونویس کرده است- می‌نویسد: در آن ناحیه صحن تکیه‌ای برای اجرای مراسم سوگواری [[حسین بن على (ع)|امام حسین‌(ع)]] ساخته بودند. نوشتۀ این کتیبه توسعۀ آیین‌‌های مذهبی و در آن میان ظاهراً تعزیه‌خوانی را در سال‌‌های پایانی سلطنت زندیان در ایران و ساختن جایگاهی ویژه برای این گونه نمایش‌‌های مذهبی را نشان می‌دهد. به هر روی می‌توان با اندکی تسامح برگزاری مراسم عزاداری و تعزیه‌خوانی را در تکیه به اواخر دورۀ صفوی، یعنی به حدود 200 سال پیش رساند.<ref>یادداشت مؤلف.</ref> سرانجام پیترسن اجرای نخستین نمایش‌‌های تعزیه را در فضای خاص به نام تکیه، زمانی پس از دو دهۀ نخست سدۀ 19م می‌داند و می‌نویسد: این نوع تکیه ابتدا عمدتاً در استان‌‌های کنار دریای خزر و در میان دژ نیرو‌‌های شیعه پدید آمد.<ref>ص 68.</ref>


==تکیه و حسینیه==
==تکیه و حسینیه==
متمایز کردن کاربری دو فضای عمدۀ مذهبی تکیه و حسینیه از یکدیگر بسیار دشوار و تقریباً ناممکن است. به هر روی تکیه و حسینیه هم به لحاظ پیشینۀ تاریخی و هم به لحاظ کارکردها در برخی دوره‌‌‌های تاریخی و در برخی از جامعه‌ها، با هم کم‌ و‌ بیش متفاوت بوده‌اند. به نوشتۀ ژان کالمار در پایان سدۀ 3ق/ اوایل سدۀ 10م در شهر‌‌های بزرگ بغداد، حلب و قاهره حسینیه‌هایی پیوسته به مساجد وجود داشتند، در حالی که در ایران تا پیش از دورۀ صفوی (907- 1148ق/1501-1735م) شاهدی برای وجود حسینیه در دست نیست. در این دوره نیز اسنادی که دال بر وجود حسینیه باشد، وجود ندارد. در این دوران مردم عزاداری‌‌های محرم را در خانه‌‌‌های خود و در انواع ساختمان‌‌های مذهبی و در جنب زیارتگاه‌ها ترتیب می‌دادند.
متمایز کردن کاربری دو فضای عمدۀ مذهبی تکیه و حسینیه از یکدیگر بسیار دشوار و تقریباً ناممکن است. به هر روی تکیه و حسینیه هم به لحاظ پیشینۀ تاریخی و هم به لحاظ کارکردها در برخی دوره‌‌‌های تاریخی و در برخی از جامعه‌ها، با هم کم‌ و‌ بیش متفاوت بوده‌اند. به نوشتۀ [[ژان کالمار]] در پایان سدۀ 3ق/ اوایل سدۀ 10م در شهر‌‌های بزرگ بغداد، حلب و قاهره حسینیه‌هایی پیوسته به مساجد وجود داشتند، در حالی که در ایران تا پیش از دورۀ صفوی (907- 1148ق/1501-1735م) شاهدی برای وجود حسینیه در دست نیست. در این دوره نیز اسنادی که دال بر وجود حسینیه باشد، وجود ندارد. در این دوران مردم عزاداری‌‌های [[محرم]] را در خانه‌‌‌های خود و در انواع ساختمان‌‌های مذهبی و در جنب زیارتگاه‌ها ترتیب می‌دادند.


با این‌ همه، بنا بر گزارشی، در آغاز سدۀ 11ق/17م راهبان آوگوستینی پرتغالی در اصفهان در محله‌ای به نام «محلۀ حسینیه»، در نزدیک مسجد جامع اصفهان پایگاهی داشتند. نام این محله بر وجود حسینیه در دورۀ صفوی در اصفهان دلالت دارد. از این رو، می‌توان بنای ساختمان‌هایی به نام حسینیه در ایران را نقطۀ آغازین برای تمرکز دسته‌‌‌های عزاداری عاشورا در محلی مستقل به شمار آورد.<ref>ایرانیکا، XII/517.</ref> بنابراین نظر کسانی، از جمله شهیدی<ref>ص 254.</ref> که پیدایی حسینیه در بافت شهری و فرهنگ شهری-مذهبی ایران را از دورۀ قاجار به این سو دانسته‌اند، نمی‌تواند صائب باشد.<ref>برای اطلاعات بیشتر و دقیق‌تر، نک‍ ه‍ د، حسینیه.</ref>
با این‌ همه، بنا بر گزارشی، در آغاز سدۀ 11ق/17م راهبان آوگوستینی پرتغالی در اصفهان در محله‌ای به نام «محلۀ حسینیه»، در نزدیک مسجد جامع اصفهان پایگاهی داشتند. نام این محله بر وجود حسینیه در دورۀ صفوی در اصفهان دلالت دارد. از این رو، می‌توان بنای ساختمان‌هایی به نام حسینیه در ایران را نقطۀ آغازین برای تمرکز دسته‌‌‌های عزاداری عاشورا در محلی مستقل به شمار آورد.<ref>ایرانیکا، XII/517.</ref> بنابراین نظر کسانی، از جمله شهیدی<ref>ص 254.</ref> که پیدایی حسینیه در بافت شهری و فرهنگ شهری-مذهبی ایران را از دورۀ قاجار به این سو دانسته‌اند، نمی‌تواند صائب باشد.<ref>برای اطلاعات بیشتر و دقیق‌تر، نک‍ ه‍ د، حسینیه.</ref>
خط ۲۵: خط ۲۵:




در جامعه و فرهنگ ایران دو واژۀ تکیه و حسینیه گاهی برای یک مکان خاص که در آن مراسم عزاداری و شبیه‌خوانی برگزار می‌شود، کاربرد دارد و گاهی حسینیه برای محل عزاداری و روضه‌خوانی، و تکیه برای محل شبیه‌خوانی به کار می‌رود. در تهران و برخی از شهر‌‌های ایران، به ویژه شهر‌‌های مناطق کرانه‌‌‌های دریای خزر به محل برپایی مجالس روضه‌خوانی و ذکر مصیبت، حسینیه، و به محل برگزاری مجالس تغزیه‌خوانی تکیه می‌گویند.<ref>شهیدی، همانجا؛ سلطان‌زاده، 182.</ref> در سمنان همۀ محل‌‌های مخصوص عزاداری و شبیه‌خوانی تکیه نامیده می‌شوند و 3 محلۀ بزرگ شهر: ناسار، لتیبار و اسفنجان، هر یک مرکز مجموعه-ای تکیه هستند.<ref>احمد‌پناهی، آداب...، 274.</ref> دو فضای عمدۀ شهری نیز که در مسیر گذر بازار سمنان واقع شده‌اند و دسته‌‌‌های عزادار دو محلۀ هم‌ وزن شهر در روز‌‌های سوگواری در آن‌ها گرد می‌آیند، به نام تکیه معروف‌اند.<ref>توسلی، 82.</ref> در یزد این چنین فضا‌‌های مذهبی به هر دو نام حسینیه و تکیه شهرت یافته‌اند، مانند تکیه یا حسینیۀ میرچقماق (میدان میرچقماق)، حسینیۀ شازده فاضل، حسینیۀ حاجی یوسف و حسینیۀ کوچه بیوک.<ref>افشار، 2/751-754، نیز برای فهرست شماری از حسینیه‌‌‌های یزد، -نک‍ : 748-750؛ برای شرح به تفصیل تکیۀ میرچقماق، نک‍ : مصطفوی، 386-387.</ref> در کاشان بیشتر فضا‌‌های شهری و محله‌ای در مسیرگذر‌‌های اصلی، میدان یا تکیه نامیده می‌شوند، مانند تکیۀ گذر حاجی محله، میدان یا تکیۀ ولی‌سلطان، تکیۀ طاهر منصور، تکیۀ سَرپَره<ref>توسلی، همانجا.</ref> و تکیۀ پانخل و مانند آن‌ها.<ref>بلوکباشی، نخل‌گردانی، 107.</ref>
در جامعه و فرهنگ ایران دو واژۀ تکیه و حسینیه گاهی برای یک مکان خاص که در آن مراسم عزاداری و شبیه‌خوانی برگزار می‌شود، کاربرد دارد و گاهی حسینیه برای محل عزاداری و روضه‌خوانی، و تکیه برای محل شبیه‌خوانی به کار می‌رود. در تهران و برخی از شهر‌‌های ایران، به ویژه شهر‌‌های مناطق کرانه‌‌‌های دریای خزر به محل برپایی مجالس روضه‌خوانی و ذکر مصیبت، حسینیه، و به محل برگزاری مجالس تغزیه‌خوانی تکیه می‌گویند.<ref>شهیدی، همانجا؛ سلطان‌زاده، 182.</ref> در سمنان همۀ محل‌‌های مخصوص عزاداری و شبیه‌خوانی تکیه نامیده می‌شوند و 3 محلۀ بزرگ شهر: ناسار، لتیبار و اسفنجان، هر یک مرکز مجموعه‌ای تکیه هستند.<ref>احمد‌پناهی، آداب...، 274.</ref> دو فضای عمدۀ شهری نیز که در مسیر گذر بازار سمنان واقع شده‌اند و دسته‌‌‌های عزادار دو محلۀ هم‌ وزن شهر در روز‌‌های سوگواری در آن‌ها گرد می‌آیند، به نام تکیه معروف‌اند.<ref>توسلی، 82.</ref> در یزد این چنین فضا‌‌های مذهبی به هر دو نام حسینیه و تکیه شهرت یافته‌اند، مانند تکیه یا حسینیۀ میرچقماق (میدان میرچقماق)، حسینیۀ شازده فاضل، حسینیۀ حاجی یوسف و حسینیۀ کوچه بیوک.<ref>افشار، 2/751-754، نیز برای فهرست شماری از حسینیه‌‌‌های یزد، -نک‍ : 748-750؛ برای شرح به تفصیل تکیۀ میرچقماق، نک‍ : مصطفوی، 386-387.</ref> در کاشان بیشتر فضا‌‌های شهری و محله‌ای در مسیرگذر‌‌های اصلی، میدان یا تکیه نامیده می‌شوند، مانند تکیۀ گذر حاجی محله، میدان یا تکیۀ ولی‌سلطان، تکیۀ طاهر منصور، تکیۀ سَرپَره<ref>توسلی، همانجا.</ref> و تکیۀ پانخل و مانند آن‌ها.<ref>بلوکباشی، نخل‌گردانی، 107.</ref>


در تهران تکیه‌‌هایی که در آن‌ها مراسم شبیه‌خوانی برگزار می‌شد، 3 خاستگاه متفاوت با یکدیگر داشتند: نخست، تکیه‌‌هایی که در آغاز بقعه و مقبرۀ یکی از بزرگان و مشایخ یا صالحان بودند و در صحن یا حیاط و ایوان مقبره، یا در پیرامون آن مراسم سوگواری مذهبی برپا می‌کردند. این فضا‌ها با اندکی تغییر در ساختمان و ضمائم آن‌ها به صورت تکیۀ تعزیه‌خوانی درآمدند. تکیه‌‌‌های پیرزن، هفت‌تن و پهلوان شریف احتمالاً از این دسته فضا‌ها بوده‌اند. دوم، تکیه‌‌هایی که پیش از آن کاروان‌سرا بودند و گهگاه در آن‌ها مراسم عزاداری برپا می‌کردند، مانند تکیه‌‌‌های حمام خانم و باغ پسته بیک. سوم، تکیه‌‌هایی که از دورۀ زندیان به این سو اختصاصاً برای برگزاری تعزیه‌خوانی با شیوۀ تلفیقی معماری کاروان‌سرا، خانقاه، میدان و زورخانه ساخته شده‌اند. تکیۀ سید نصرالدین، تکیۀ عباس‌آباد، تکیۀ حاج میرزا آقاسی و تکیۀ معیّرالممالک نمونه‌‌هایی از این دسته تکیه‌ها هستند.<ref>شهیدی، 245.</ref>
در تهران تکیه‌‌هایی که در آن‌ها مراسم شبیه‌خوانی برگزار می‌شد، 3 خاستگاه متفاوت با یکدیگر داشتند: نخست، تکیه‌‌هایی که در آغاز بقعه و مقبرۀ یکی از بزرگان و مشایخ یا صالحان بودند و در صحن یا حیاط و ایوان مقبره، یا در پیرامون آن مراسم سوگواری مذهبی برپا می‌کردند. این فضا‌ها با اندکی تغییر در ساختمان و ضمائم آن‌ها به صورت تکیۀ تعزیه‌خوانی درآمدند. تکیه‌‌‌های پیرزن، هفت‌تن و پهلوان شریف احتمالاً از این دسته فضا‌ها بوده‌اند. دوم، تکیه‌‌هایی که پیش از آن کاروان‌سرا بودند و گهگاه در آن‌ها مراسم عزاداری برپا می‌کردند، مانند تکیه‌‌‌های حمام خانم و باغ پسته بیک. سوم، تکیه‌‌هایی که از دورۀ زندیان به این سو اختصاصاً برای برگزاری تعزیه‌خوانی با شیوۀ تلفیقی معماری کاروان‌سرا، خانقاه، میدان و زورخانه ساخته شده‌اند. تکیۀ سید نصرالدین، تکیۀ عباس‌آباد، تکیۀ حاج میرزا آقاسی و تکیۀ معیّرالممالک نمونه‌‌هایی از این دسته تکیه‌ها هستند.<ref>شهیدی، 245.</ref>
خط ۳۴: خط ۳۴:


==تکیه، رکنی از بافت شهر‌‌های سنتی==
==تکیه، رکنی از بافت شهر‌‌های سنتی==
تکیه، یا حسینیه، یکی از عناصر شکل‌دهندۀ محله‌‌‌های شهر‌‌های سنتی ایران به شمار می‌رفته است. سازمان کالبدی شهر‌‌های قدیم ایران معمولاً بر 4‌ اصل پایه‌ای: مرکز شهر، مراکز محلات شهر همراه با یک رشته فضاها و عناصر ارتباط‌دهنده، گذر اصلی و سرانجام میدان، تکیه یا حسینیه استوار بوده است.<ref>نک‍ : توسلی، 81.</ref> بیشتر تکایای ایران در هر شهر مرکز محله به شمار می‌رفتند و همواره در طول سال از آن‌ها استفاده می‌کرده‌اند. شماری تکایای کوچک شهری یا روستایی هم بودند که در طول سال تقریباً عملکردی نداشتند، اما به هنگام عزاداری در ایام سوگواری محرم و صفر و دیگر مراسم جمعی کارآمد می‌شدند.<ref>سلطان‌زاده، 183.</ref> مستوفی از غیر فعال بودن تکیه‌‌هایی که پرت افتاده و دور از گذرگاه‌‌های مردم بودند، صحبت می‌کند و می‌نویسد: این تکیه‌‌ها در سرتاسر سال خالی می‌افتادند و زباله‌دان اهل محل می‌شدند و یا بقال‌‌های گذر در غرفه‌‌‌های آن‌ها پیاز خشک می‌کردند و خواربارشان را انبار می‌کردند. هر سال چند روز به ایام عزداری ماه محرم، داش‌ها و لوطی‌‌های محل به فرمان بابا شمل محله تکیه‌ها را پاکیزه و تعمیر می‌کردند و چادر در آن می‌افراشتند و مراسم سوگواری راه می‌انداختند.<ref>1/300.</ref>
تکیه، یا حسینیه، یکی از عناصر شکل‌دهندۀ محله‌‌‌های شهر‌‌های سنتی ایران به شمار می‌رفته است. سازمان کالبدی شهر‌‌های قدیم ایران معمولاً بر 4‌ اصل پایه‌ای: مرکز شهر، مراکز محلات شهر همراه با یک رشته فضاها و عناصر ارتباط‌ دهنده، گذر اصلی و سرانجام میدان، تکیه یا حسینیه استوار بوده است.<ref>نک‍ : توسلی، 81.</ref> بیشتر تکایای ایران در هر شهر مرکز محله به شمار می‌رفتند و همواره در طول سال از آن‌ها استفاده می‌کرده‌اند. شماری تکایای کوچک شهری یا روستایی هم بودند که در طول سال تقریباً عملکردی نداشتند، اما به هنگام عزاداری در ایام سوگواری محرم و صفر و دیگر مراسم جمعی کارآمد می‌شدند.<ref>سلطان‌زاده، 183.</ref> مستوفی از غیر فعال بودن تکیه‌‌هایی که پرت افتاده و دور از گذرگاه‌‌های مردم بودند، صحبت می‌کند و می‌نویسد: این تکیه‌‌ها در سرتاسر سال خالی می‌افتادند و زباله‌دان اهل محل می‌شدند و یا بقال‌‌های گذر در غرفه‌‌‌های آن‌ها پیاز خشک می‌کردند و خواربارشان را انبار می‌کردند. هر سال چند روز به ایام عزداری ماه محرم، داش‌ها و لوطی‌‌های محل به فرمان بابا شمل محله تکیه‌ها را پاکیزه و تعمیر می‌کردند و چادر در آن می‌افراشتند و مراسم سوگواری راه می‌انداختند.<ref>1/300.</ref>


در بافت شهری ساری تکیه جزء تفکیک ناپذیر هر محله بود و در واقع هر محله با برپایی تکیه رسمیت می‌یافت.<ref>دانشنامه...، 8/ 65، به نقل از اسلامی.</ref> در 4 محلۀ قدیم شهر دماوند نیز، هر یک از محله‌ها یک تکیه داشت که مرکز محله و محل تجمع مردم، به ویژه در ایام عاشورا بود.<ref>علمداری، 44.</ref>
در بافت شهری ساری تکیه جزء تفکیک ناپذیر هر محله بود و در واقع هر محله با برپایی تکیه رسمیت می‌یافت.<ref>دانشنامه...، 8/ 65، به نقل از اسلامی.</ref> در 4 محلۀ قدیم شهر دماوند نیز، هر یک از محله‌ها یک تکیه داشت که مرکز محله و محل تجمع مردم، به ویژه در ایام عاشورا بود.<ref>علمداری، 44.</ref>
خط ۴۱: خط ۴۱:
در گذشته ساختمان خانقاه‌ها و تکیه‌‌‌های اهل تصوف را به گونه‌ای می‌ساختند که صوفیان و درویشان بتوانند مراسم «سماع و رقص‌‌های صوفیانۀ» خود را در آن‌ها اجرا کنند. از این رو، در این خانقاه‌ها و تکیه‌ها فضایی در میانۀ ساختمان بنا می‌کردند و «کرسی و تخته‌بند» قطب یا مرشد را برای مجلس گفتن در آن می‌گذاشتند.<ref>ذکاء، 283.</ref> از زمانی که مردم به فکر افتادند که تکیه‌‌هایی مخصوص اجرای شبیه‌خوانی بسازند، بنا بر همانندی کاربری این تکیه‌ها با خانقاه و تکیۀ درویشان و نیز به سبب ارتباط تاریخی آن با کاروان‌سرا، فضای داخل ساختمان تکیۀ تعزیه‌خوانی را کم‌و‌بیش مانند معماری تکیۀ درویشان و کاروان‌سرا بنا می‌کردند.
در گذشته ساختمان خانقاه‌ها و تکیه‌‌‌های اهل تصوف را به گونه‌ای می‌ساختند که صوفیان و درویشان بتوانند مراسم «سماع و رقص‌‌های صوفیانۀ» خود را در آن‌ها اجرا کنند. از این رو، در این خانقاه‌ها و تکیه‌ها فضایی در میانۀ ساختمان بنا می‌کردند و «کرسی و تخته‌بند» قطب یا مرشد را برای مجلس گفتن در آن می‌گذاشتند.<ref>ذکاء، 283.</ref> از زمانی که مردم به فکر افتادند که تکیه‌‌هایی مخصوص اجرای شبیه‌خوانی بسازند، بنا بر همانندی کاربری این تکیه‌ها با خانقاه و تکیۀ درویشان و نیز به سبب ارتباط تاریخی آن با کاروان‌سرا، فضای داخل ساختمان تکیۀ تعزیه‌خوانی را کم‌و‌بیش مانند معماری تکیۀ درویشان و کاروان‌سرا بنا می‌کردند.


شکل معماری فضای تکیه‌‌‌های ثابت تعزیه‌خوانی به‌طور‌کلی چنین بوده است: ساختمانی بی‌سقف یا سقف‌دار؛ سکویی در میان فضای داخلی با دو ردیف پلکان در دو سو یا به جای آن شیبی ملایم برای عبور اسب؛ گذرگاهی در دورادور سکو برای اسب‌ تازی و جنگ و نبرد؛ جایگاهی در پیرامون گذرگاه برای نشستن زنان و کودکان تماشاگر؛ غرفه‌ها یا طاق‌نما‌هایی معمولاً در یک یا دو اشکوب (گاهی 3 اشکوب، در تکیۀ دولت) در گرداگرد فضای درون ساختمان برای نشستن تماشاگران مرد؛ طاق‌نمایی ویژه برای نشان دادن برخی صحنه‌‌‌های برجسته و مهم در مجالس تعزیه و یک غرفه هم‌سطح کف تکیه برای رختکنِ تعزیه‌خوانان.
شکل معماری فضای تکیه‌‌‌های ثابت تعزیه‌خوانی به‌طور‌کلی چنین بوده است: ساختمانی بی‌سقف یا سقف‌دار؛ سکویی در میان فضای داخلی با دو ردیف پلکان در دو سو یا به جای آن شیبی ملایم برای عبور اسب؛ گذرگاهی در دورادور سکو برای اسب‌ تازی و جنگ و نبرد؛ جایگاهی در پیرامون گذرگاه برای نشستن زنان و کودکان تماشاگر؛ غرفه‌ها یا طاق‌نما‌هایی معمولاً در یک یا دو اشکوب (گاهی 3 اشکوب، در تکیۀ دولت) در گرداگرد فضای درون ساختمان برای نشستن تماشاگران مرد؛ طاق‌نمایی ویژه برای نشان دادن برخی صحنه‌‌‌های برجسته و مهم در مجالس [[تعزیه]] و یک غرفه هم‌سطح کف تکیه برای رختکنِ تعزیه‌خوانان.




خط ۴۹: خط ۴۹:
هر تکیه معمولاً چند مدخل داشت. مدخل‌هایی برای آمد‌ و ‌رفت تماشاگران و دو مدخل با راهرو‌هایی برای رفت و آمد به کاروان‌سرا یا جایی که شتران و اسبان تعزیه‌خوانی را نگه می‌داشتند و نیز حرکت قافله و دستۀ سوارکاران. تکیه‌‌‌های بی‌سقف را به هنگام تعزیه‌خوانی با چادر می‌پوشاندند.<ref>بیضایی، 131.</ref> تکیۀ معاون‌‌‌الملک<ref>نک‍ : دنبالۀ مقاله.</ref> دو مدخل شرقی و غربی برای رفت‌و‌آمد داشت.<ref>خلج، 44.</ref>
هر تکیه معمولاً چند مدخل داشت. مدخل‌هایی برای آمد‌ و ‌رفت تماشاگران و دو مدخل با راهرو‌هایی برای رفت و آمد به کاروان‌سرا یا جایی که شتران و اسبان تعزیه‌خوانی را نگه می‌داشتند و نیز حرکت قافله و دستۀ سوارکاران. تکیه‌‌‌های بی‌سقف را به هنگام تعزیه‌خوانی با چادر می‌پوشاندند.<ref>بیضایی، 131.</ref> تکیۀ معاون‌‌‌الملک<ref>نک‍ : دنبالۀ مقاله.</ref> دو مدخل شرقی و غربی برای رفت‌و‌آمد داشت.<ref>خلج، 44.</ref>


هر یک از طاق‌نما‌‌های تکیه معمولاً در اختیار یکی از بزرگان محله بود که هزینۀ بستن و آماده کردن آن را از جیب خود می‌پرداخت. در تکیه‌‌‌های بزرگ، یکی از طاق‌نماها را سَردَم می‌بستند. یعنی با اسباب درویشی: پوستْ تخت، کشکول، بوق، منتشا، تسبیح و وصله‌ها و نشان‌‌های دیگر می‌آراستند و یک نفر در آن می‌نشست و اشعار مذهبی و 7 بند محتشم را می‌خواند.<ref>مستوفی، 1/ 301.</ref> در تکایای قم هر طاق‌نما را به صورت خاصی می‌آراستند: طاق‌نمایی را با چراغ‌‌های الوان و آینه و شمعدان، طاق‌نمایی را با سلاح‌‌های جنگی قدیم، و طاق‌نمایی را هم با اسباب زینتی شتر اسرای کربلا مانند افسار، منگوله، زنگ و مانند آنها. چند‌ طاق‌نما را هم به ترتیب به حضرت‌ علی‌اکبر (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، حجلۀ‌ حضرت قاسم، بارگاه یزید، سردم و دیر، محل نشستن سردمدار اختصاص می‌دادند.<ref>عباسی، 70.</ref>
هر یک از طاق‌نما‌‌های تکیه معمولاً در اختیار یکی از بزرگان محله بود که هزینۀ بستن و آماده کردن آن را از جیب خود می‌پرداخت. در تکیه‌‌‌های بزرگ، یکی از طاق‌نماها را سَردَم می‌بستند. یعنی با اسباب درویشی: پوستْ تخت، کشکول، بوق، منتشا، تسبیح و وصله‌ها و نشان‌‌های دیگر می‌آراستند و یک نفر در آن می‌نشست و اشعار مذهبی و 7 بند محتشم را می‌خواند.<ref>مستوفی، 1/ 301.</ref> در تکایای قم هر طاق‌نما را به صورت خاصی می‌آراستند: طاق‌نمایی را با چراغ‌‌های الوان و آینه و شمعدان، طاق‌نمایی را با سلاح‌‌های جنگی قدیم، و طاق‌نمایی را هم با اسباب زینتی شتر اسرای کربلا مانند افسار، منگوله، زنگ و مانند آنها. چند‌ طاق‌نما را هم به ترتیب به [[علی اکبر (ع)|حضرت‌ علی‌اکبر (ع)]]، [[ابوالفضل|حضرت ابوالفضل (ع)]]، حجلۀ‌ [[قاسم بن حسن (ع)|حضرت قاسم]]، بارگاه [[یزید]]، سردم و دیر، محل نشستن سردمدار اختصاص می‌دادند.<ref>عباسی، 70.</ref>




خط ۵۵: خط ۵۵:




در تکیۀ دولتِ تازه‌ ساز تهران، هر یک از طاق‌نماها، به‌جز طاق‌نمای مخصوص ناصرالدین‌ شاه، به یکی از وزیران و حاکمان ولایتی تعلق داشت. صاحبان طاق‌نماها موظف بودند که در دهۀ محرم هر سال به هزینۀ خود طاق‌نماها را با قالی و قالیچه و پرده و پارچه‌‌‌های گرانبها و جار و چلچراغ و تزیین‌‌های دیگر بیارایند. در این طاق‌نماها اعضای خانواده و دوستان صاحبان طاق‌نماها می‌نشستند. رجال و اعیان در طبقۀ زیر یا اول، همسران و زنان دوست و خویشاوند در طاق‌نما‌‌های طبقۀ دوم و سوم می‌نشستند. در شب‌‌های هشتم و نهم محرم ناصرالدین شاه به طاق‌نماها می‌رفت و از صاحبان آن‌ها دیدن می‌کرد و هر یک از صاحبان طاق‌نما پیشکشی‌ به شاه تقدیم می‌کردند. این پیشکش اجازۀ بستن طاق‌نما را در سال دیگر هم به آن‌ها می‌داد.<ref>شهیدی، 222؛ برای اطلاعات بیشتر از تکیۀ دولت، نک‍ : ه‍ د، تکیۀ دولت.</ref>
در تکیۀ دولتِ تازه‌ ساز تهران، هر یک از طاق‌نماها، به‌جز طاق‌نمای مخصوص [[ناصر الدین شاه قاجار|ناصرالدین‌ شاه]]، به یکی از وزیران و حاکمان ولایتی تعلق داشت. صاحبان طاق‌نماها موظف بودند که در دهۀ محرم هر سال به هزینۀ خود طاق‌نماها را با قالی و قالیچه و پرده و پارچه‌‌‌های گرانبها و جار و چلچراغ و تزیین‌‌های دیگر بیارایند. در این طاق‌نماها اعضای خانواده و دوستان صاحبان طاق‌نماها می‌نشستند. رجال و اعیان در طبقۀ زیر یا اول، همسران و زنان دوست و خویشاوند در طاق‌نما‌‌های طبقۀ دوم و سوم می‌نشستند. در شب‌‌های هشتم و نهم محرم ناصرالدین شاه به طاق‌نماها می‌رفت و از صاحبان آن‌ها دیدن می‌کرد و هر یک از صاحبان طاق‌نما پیشکشی‌ به شاه تقدیم می‌کردند. این پیشکش اجازۀ بستن طاق‌نما را در سال دیگر هم به آن‌ها می‌داد.<ref>شهیدی، 222؛ برای اطلاعات بیشتر از تکیۀ دولت، نک‍ : ه‍ د، تکیۀ دولت.</ref>


سکوی تکیه‌ها را به شکل‌‌های مختلف و مطابق با شکل و ابعاد زمین و شرایط اصلی فضای ساختمان می‌ساختند. سکو یا صحنۀ گِرد، عام‌ترین شکل سکوها بود. انواع دیگر سکوها عبارت بودند از سکوی نعل اسبی، سه گوش و متحرک. ساختن سکوی «قاب‌عکسی» هم در اواخر دورۀ پهلوی در ایران متداول شد. به تمام سکو‌‌های گِرد، مستطیل، مربع یا چند‌ضلعی، بی‌توجه به شکل هندسی آن‌ها سکوی مدور یا گِرد می‌گفتند.<ref>فلاح‌زاده، 205؛ شهیدی، 243.</ref> صحنۀ نمایش در تئاتر‌‌های یونانی نیم دایره، یا به اصطلاحی که در سده‌‌‌های اخیر رواج یافت، «قاب عکسی» بود. صحنۀ گرد در اروپا، در نیمۀ نخست سدۀ 20م، و به نظر برخی همراه با گزارش سیاحان اروپایی از تکیه‌‌‌های ایران، به اروپا راه یافت.<ref>فروغ، 914.</ref> برخی از تکیه‌ها یا کاروان‌سراها که سکو نداشتند، روی سقف آب انبار یا روی حوض میان کاروان‌سرا یا تکیه را با تیر و الوار و تخته می‌پوشاندند و روی آن تعزیه‌خوانی می‌کردند.<ref>بیضایی، همانجا.</ref>
سکوی تکیه‌ها را به شکل‌‌های مختلف و مطابق با شکل و ابعاد زمین و شرایط اصلی فضای ساختمان می‌ساختند. سکو یا صحنۀ گِرد، عام‌ترین شکل سکوها بود. انواع دیگر سکوها عبارت بودند از سکوی نعل اسبی، سه گوش و متحرک. ساختن سکوی «قاب‌عکسی» هم در اواخر دورۀ پهلوی در ایران متداول شد. به تمام سکو‌‌های گِرد، مستطیل، مربع یا چند‌ضلعی، بی‌توجه به شکل هندسی آن‌ها سکوی مدور یا گِرد می‌گفتند.<ref>فلاح‌زاده، 205؛ شهیدی، 243.</ref> صحنۀ نمایش در تئاتر‌‌های یونانی نیم دایره، یا به اصطلاحی که در سده‌‌‌های اخیر رواج یافت، «قاب عکسی» بود. صحنۀ گرد در اروپا، در نیمۀ نخست سدۀ 20م، و به نظر برخی همراه با گزارش سیاحان اروپایی از تکیه‌‌‌های ایران، به اروپا راه یافت.<ref>فروغ، 914.</ref> برخی از تکیه‌ها یا کاروان‌سراها که سکو نداشتند، روی سقف آب انبار یا روی حوض میان کاروان‌سرا یا تکیه را با تیر و الوار و تخته می‌پوشاندند و روی آن تعزیه‌خوانی می‌کردند.<ref>بیضایی، همانجا.</ref>




فضای داخلی ساختمان برخی از تکیه‌‌‌های قدیمی به 3 بخش یا صحن به هم پیوسته تقسیم می‌شد: صحن‌‌های حسینیه، عباسیه و زینبیه. در صحن عباسیه مراسم عزاداری حضرت عباس، در فضای صحن حسینیه مراسم عزاداری امام حسین (ع) و تعزیه‌خوانی برگزار می‌شد. صحن زینبیه اتاق‌‌های پشت حسینیه را دربرمی‌گرفت.<ref>دانشنامه، 8/ 64، نقل از ایران آذین.</ref> در برخی از شهرها، از جمله شوشتر، ساختمان‌‌های عباسیه و زینبیه را مستقل و جدا از حسینیه یا تکیه می‌ساختند.<ref>معتمدی، 2/ 441.</ref>
فضای داخلی ساختمان برخی از تکیه‌‌‌های قدیمی به 3 بخش یا صحن به هم پیوسته تقسیم می‌شد: صحن‌‌های حسینیه، عباسیه و زینبیه. در صحن عباسیه مراسم عزاداری [[ابوالفضل|حضرت عباس]]، در فضای صحن حسینیه مراسم عزاداری امام حسین (ع) و تعزیه‌خوانی برگزار می‌شد. صحن زینبیه اتاق‌‌های پشت حسینیه را دربرمی‌گرفت.<ref>دانشنامه، 8/ 64، نقل از ایران آذین.</ref> در برخی از شهرها، از جمله شوشتر، ساختمان‌‌های عباسیه و زینبیه را مستقل و جدا از حسینیه یا تکیه می‌ساختند.<ref>معتمدی، 2/ 441.</ref>


تکیۀ معاون‌الملک، معروف به تکیۀ معاون در کرمانشاه، جنب آبشوران -که آن را حسن‌ خان معاون‌الملک در سال‌‌های 1240-1250ق ساخت- نمونۀ برجستۀ تکیه‌‌‌های 3 بخشی پیوسته است. دیوار صحن‌ها با کاشی‌‌های نقش‌دار پوشیده شده است. کاشی‌‌های صحن عباسیه با نقش مجالسی مانند مجلس حضرت سلیمان در میان حیوانات، مجلس حضرت یوسف و برادران و مجلس جن و انس؛ کاشی‌‌های صحن زینبیه با مجالسی از وقایع کربلا مانند آب آوردن حضرت عباس، آتش زدن خیمه‌ها و شهادت حضرت علی‌ اکبر تزیین شده‌اند.<ref>خلج، 40-41.</ref> ورجاوند زینبیه را در مجموعۀ تکیۀ معاون‌الملک، قلب آن دانسته که گنبد بزرگ تکیه بر فراز آن سر برافراشته است.<ref>نک‍ : دایرة‌المعارف تشیع، 5/61؛ برای اطلاعات بیشتر دربارۀ چگونگی ساختمان این تکیه، نک‍ : همان، 5/61-62.</ref>
تکیۀ معاون‌الملک، معروف به تکیۀ معاون در کرمانشاه، جنب آبشوران -که آن را حسن‌ خان معاون‌الملک در سال‌‌های 1240-1250ق ساخت- نمونۀ برجستۀ تکیه‌‌‌های 3 بخشی پیوسته است. دیوار صحن‌ها با کاشی‌‌های نقش‌دار پوشیده شده است. کاشی‌‌های صحن عباسیه با نقش مجالسی مانند مجلس حضرت سلیمان در میان حیوانات، مجلس حضرت یوسف و برادران و مجلس جن و انس؛ کاشی‌‌های صحن زینبیه با مجالسی از وقایع [[کربلا]] مانند آب آوردن حضرت عباس، آتش زدن [[خیمه‌گاه|خیمه‌]]<nowiki/>ها و شهادت حضرت علی‌ اکبر تزیین شده‌اند.<ref>خلج، 40-41.</ref> ورجاوند زینبیه را در مجموعۀ تکیۀ معاون‌الملک، قلب آن دانسته که گنبد بزرگ تکیه بر فراز آن سر برافراشته است.<ref>نک‍ : دایرة‌المعارف تشیع، 5/61؛ برای اطلاعات بیشتر دربارۀ چگونگی ساختمان این تکیه، نک‍ : همان، 5/61-62.</ref>


==تکیه‌سازی==
==تکیه‌سازی==
در دورۀ قاجار، عصر شکوفایی تعزیه‌خوانی، مردم از صدر تا ذیل در ساختن تکیه یا کمک در ساختن و برپا کردن تکیه در محلات خود شوق و علاقۀ بسیار فراوان نشان می‌دادند. شیفتگان اهل بیت پیامبر (ص) می‌کوشیدند تا با بنا کردن تکیه و وقف پاره‌ای موقوفات برای نگهداری آن، اجری دنیوی و اخروی برای خود به دست آورند و در میان سر و همسر و دوست و قوم، نامی نیک از خود به جا گذارند.<ref>بلوکباشی، «تعزیه‌خوانی در...»، 24.</ref> کنت دوگوبینو که از 1272 تا 1275ق/1855 تا 1858م در دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه در ایران به سر می‌برده است، دربارۀ علاقۀ مردم به تکیه‌سازی و شمار بسیار تکیه‌ها در تهران می‌نویسد: شاه و هر یک از خدمتگزاران دولت و اعیان و تجار تکیه‌ای ساخته‌اند و صاحب تکیه‌ای هستند. تقدس و اجر و ثواب تکیه‌سازی آن‌چنان است که هر کس می‌کوشد برای مفاخره در این دنیا و خیر و ثواب در آخرت به این کار بپردازد.<ref>ص 339؛ نیز نک‍ : سرنا، 179-180.</ref> در قم ساختن تکیه پیشینۀ بسیار دراز دارد و هر محل و محلۀ آن دارای تکیۀ خاص خود بوده است. از تکیه‌‌‌های قدیم و معروف آن تکیۀ امیر، سنگ سیاه، چهار مردان باغ پنبه، پنجه‌علی، چهل اختران، متولی‌باشی و چند تای دیگر است.<ref>برای شرح تکیه‌‌‌های قم و بانی آن‌ها و چگونگی عزادارای و تعزیه‌خوانی در آنها، نک‍ : عباسی، 68 بب‍ .</ref>
در دورۀ قاجار، عصر شکوفایی تعزیه‌خوانی، مردم از صدر تا ذیل در ساختن تکیه یا کمک در ساختن و برپا کردن تکیه در محلات خود شوق و علاقۀ بسیار فراوان نشان می‌دادند. شیفتگان [[اهل بیت (ع)|اهل بیت]] پیامبر (ص) می‌کوشیدند تا با بنا کردن تکیه و وقف پاره‌ای موقوفات برای نگهداری آن، اجری دنیوی و اخروی برای خود به دست آورند و در میان سر و همسر و دوست و قوم، نامی نیک از خود به جا گذارند.<ref>بلوکباشی، «تعزیه‌خوانی در...»، 24.</ref> کنت دوگوبینو که از 1272 تا 1275ق/1855 تا 1858م در دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه در ایران به سر می‌برده است، دربارۀ علاقۀ مردم به تکیه‌سازی و شمار بسیار تکیه‌ها در تهران می‌نویسد: شاه و هر یک از خدمتگزاران دولت و اعیان و تجار تکیه‌ای ساخته‌اند و صاحب تکیه‌ای هستند. تقدس و اجر و ثواب تکیه‌سازی آن‌چنان است که هر کس می‌کوشد برای مفاخره در این دنیا و خیر و ثواب در آخرت به این کار بپردازد.<ref>ص 339؛ نیز نک‍ : سرنا، 179-180.</ref> در قم ساختن تکیه پیشینۀ بسیار دراز دارد و هر محل و محلۀ آن دارای تکیۀ خاص خود بوده است. از تکیه‌‌‌های قدیم و معروف آن تکیۀ امیر، سنگ سیاه، چهار مردان باغ پنبه، پنجه‌علی، چهل اختران، متولی‌باشی و چند تای دیگر است.<ref>برای شرح تکیه‌‌‌های قم و بانی آن‌ها و چگونگی عزادارای و تعزیه‌خوانی در آنها، نک‍ : عباسی، 68 بب‍ .</ref>




خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
چارلز ویلس به تفصیل دربارۀ برپا کردن تکیۀ چادری بزرگ و موقتی که شاهزاده ظل‌السلطان هر سال در محرم در پای عمارت خود در اصفهان بر پا می‌کرد و در آن مراسم روضه‌خوانی و شبیه‌خوانی راه می‌انداخت، می‌آورد. او همچنین چند مجلس تعزیه را آن‌چنان که در این تکیۀ چادری می‌خواندند، با توضیح دربارۀ تعزیه‌خوانان و اسباب و ابزار تعزیه، وصف می‌کند.<ref>ص 265-274.</ref>
چارلز ویلس به تفصیل دربارۀ برپا کردن تکیۀ چادری بزرگ و موقتی که شاهزاده ظل‌السلطان هر سال در محرم در پای عمارت خود در اصفهان بر پا می‌کرد و در آن مراسم روضه‌خوانی و شبیه‌خوانی راه می‌انداخت، می‌آورد. او همچنین چند مجلس تعزیه را آن‌چنان که در این تکیۀ چادری می‌خواندند، با توضیح دربارۀ تعزیه‌خوانان و اسباب و ابزار تعزیه، وصف می‌کند.<ref>ص 265-274.</ref>


چادر تکیه‌ها را از کرباس و متناسب با بزرگی فضای تکیه یا حیاط خانه در چند قطعه می‌دوختند. به گفتۀ عین‌السلطنه چادر تکیۀ سعدالسلطنه 8 خروار وزن و 7 دیرک داشت.<ref>1/ 230.</ref> پشت و روی چادرها را با تصاویر و نقش‌های گوناگون تزیین می‌کردند. چادر تکیۀ دولت نیز بسیار زیبا و با انواع نقش‌ها و نوار‌دوزی‌های رنگارنگ آراسته بود. روی آن تصاویری از شیر، پلنگ، طاووس، مرغ و گل و گلدان، شیر‌های شمشیر به دست و خورشید به پشت، دوخته بودند.<ref>شهری، 1/ 114.</ref> در اصفهان روی چادرها یا خیمه‌‌های تکیه، پرده‌‌های نقاشی بزرگی که مجالسی از وقایع کربلا را نشان می‌داد، نصب می‌کردند.<ref>معتمدی، 2/ 322.</ref> درون تکیه‌‌های چادری موقت را هم معمولاً با انواع وسایل مانند پوست حیوانات وحشی، شمشیر، سپر، قالیچه، شال‌های کشمیری رنگارنگ، چلچراغ، آیینه، گلدان‌های چینی، تابلو‌های نقاشی و منبت‌کاری‌های امانی تزیین می‌کردند.<ref>فلاح زاده، 205.</ref>
چادر تکیه‌ها را از کرباس و متناسب با بزرگی فضای تکیه یا حیاط خانه در چند قطعه می‌دوختند. به گفتۀ عین‌السلطنه چادر تکیۀ سعدالسلطنه 8 خروار وزن و 7 دیرک داشت.<ref>1/ 230.</ref> پشت و روی چادرها را با تصاویر و نقش‌های گوناگون تزیین می‌کردند. چادر تکیۀ دولت نیز بسیار زیبا و با انواع نقش‌ها و نوار‌دوزی‌های رنگارنگ آراسته بود. روی آن تصاویری از شیر، پلنگ، طاووس، مرغ و گل و گلدان، شیر‌های شمشیر به دست و خورشید به پشت، دوخته بودند.<ref>شهری، 1/ 114.</ref> در اصفهان روی چادرها یا خیمه‌‌های تکیه، [[پرده خوانی|پرده‌‌های نقاشی]] بزرگی که مجالسی از وقایع کربلا را نشان می‌داد، نصب می‌کردند.<ref>معتمدی، 2/ 322.</ref> درون تکیه‌‌های چادری موقت را هم معمولاً با انواع وسایل مانند پوست حیوانات وحشی، شمشیر، سپر، قالیچه، شال‌های کشمیری رنگارنگ، چلچراغ، آیینه، گلدان‌های چینی، تابلو‌های نقاشی و منبت‌کاری‌های امانی تزیین می‌کردند.<ref>فلاح زاده، 205.</ref>




خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:




در این روزگار هم در محله‌ها و گذر‌های پرجمعیت که تکیه و حسینیه ندارند، یا گنجایش تکیه و حسینیه‌هایشان پاسخگوی نیاز محله نیست، برپاکردن و بستن تکیه‌‌های چادری و تکیه‌‌های موقت در فضا‌های باز یا در حیاط خانه‌ها مرسوم است. این تکیه‌ها را معمولاً با پارچه‌‌های سیاه و سبز و کتیبه‌هایی از اشعار مذهبی و شعر عاشورای محتشم کاشانی، شمایل پیامبر (ص) و حضرت امیر و حضرت عباس و پنج‌تن (ع)، پرده‌‌های درویشی و نقاشی‌های مذهبی قهوه‌خانه‌ای می‌آرایند. کف زمین آن را فرش می‌کنند و منبری چندپله، چند تا علم، علامت، بیرق و توغ در آن می‌گذارند و سقاخانۀ کوچک متحرکی نیز کنار در ورودی یا داخل تکیه قرار می‌دهند.<ref>یادداشت مؤلف.</ref>
در این روزگار هم در محله‌ها و گذر‌های پرجمعیت که تکیه و حسینیه ندارند، یا گنجایش تکیه و حسینیه‌هایشان پاسخگوی نیاز محله نیست، برپاکردن و بستن تکیه‌‌های چادری و تکیه‌‌های موقت در فضا‌های باز یا در حیاط خانه‌ها مرسوم است. این تکیه‌ها را معمولاً با پارچه‌‌های سیاه و سبز و کتیبه‌هایی از اشعار مذهبی و شعر عاشورای [[محتشم کاشانی‌|محتشم کاشانی]]، [[شمایل]] پیامبر (ص) و حضرت امیر و حضرت عباس و پنج‌تن (ع)، پرده‌‌های درویشی و نقاشی‌های مذهبی قهوه‌خانه‌ای می‌آرایند. کف زمین آن را فرش می‌کنند و منبری چند پله، چند تا [[علم،علمات|علم، علامت، بیرق]] و [[توغ (توق)|توغ]] در آن می‌گذارند و سقاخانۀ کوچک متحرکی نیز کنار در ورودی یا داخل تکیه قرار می‌دهند.<ref>یادداشت مؤلف.</ref>


==موقوفات==
==موقوفات==
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
از بنا‌های رایج دیگری که در کنار تکیه می‌ساختند و وقف تکیه‌ها در تهران و دیگر شهرها می‌کردند، سقاخانه، آب‌انبار و سقانفار بود. تکیه‌‌های نوروزخان در محلۀ بازار، رضا قلی‌خان در محلۀ عودلاجان، و حاج رجبعلی در محلۀ سنگلج از جمله تکایای تهران بودند که در جنب هر یک از آن‌ها سقاخانه‌ای نیز ساخته بودند. در کنار تکیۀ رضا قلی‌خان یک آب انبار وقفی نیز احداث کرده بودند.<ref>همو، (ط) 52، 59، 63، 67.</ref>
از بنا‌های رایج دیگری که در کنار تکیه می‌ساختند و وقف تکیه‌ها در تهران و دیگر شهرها می‌کردند، سقاخانه، آب‌انبار و سقانفار بود. تکیه‌‌های نوروزخان در محلۀ بازار، رضا قلی‌خان در محلۀ عودلاجان، و حاج رجبعلی در محلۀ سنگلج از جمله تکایای تهران بودند که در جنب هر یک از آن‌ها سقاخانه‌ای نیز ساخته بودند. در کنار تکیۀ رضا قلی‌خان یک آب انبار وقفی نیز احداث کرده بودند.<ref>همو، (ط) 52، 59، 63، 67.</ref>


سقانفار -که به سقانپار و سقاتالار نیز معروف‌‌ است- فضای کوچک اتاق‌مانندی در یک طبقه یا دو طبقه است که آن را به طور مستقل، یا در جوار تکیه‌ها در مناطق مازندران می‌سازند. پلکانی معمولاً چوبی که به آن نفار یا نپار می‌گویند، طبقۀ اول را به طبقۀ دوم می‌پیوندد. طبقۀ اول آن‌ها گاهی بنا و زمانی پایه‌‌های قطور چوبی است که طبقۀ دوم بر آن‌ها استوار است. دیوار و سقف فضای اتاقک طبقۀ دوم برخی سقانفارها با شکل‌های گوناگون جبرئیل، خورشید، دیو و ده‌ها شکل دیگر آراسته شده‌اند. مردم برای حاجت‌خواهی و گشایش گره از کار فروبستۀ خود و نذر و نیاز و انداختن سفرۀ حضرت ابوالفضل (ع) به این سقانفارها توسل می‌جویند.<ref>برای تکیه‌ها و سقانفار‌های مازندران، نک‍ : ستوده، از آستارا...، 4(1)/ 168، 296-297، جم‍ .</ref>
سقانفار -که به سقانپار و سقاتالار نیز معروف‌‌ است- فضای کوچک اتاق‌مانندی در یک طبقه یا دو طبقه است که آن را به طور مستقل، یا در جوار تکیه‌ها در مناطق مازندران می‌سازند. پلکانی معمولاً چوبی که به آن نفار یا نپار می‌گویند، طبقۀ اول را به طبقۀ دوم می‌پیوندد. طبقۀ اول آن‌ها گاهی بنا و زمانی پایه‌‌های قطور چوبی است که طبقۀ دوم بر آن‌ها استوار است. دیوار و سقف فضای اتاقک طبقۀ دوم برخی سقانفارها با شکل‌های گوناگون جبرئیل، خورشید، دیو و ده‌ها شکل دیگر آراسته شده‌اند. مردم برای حاجت‌خواهی و گشایش گره از کار فروبستۀ خود و نذر و نیاز و انداختن سفرۀ حضرت ابوالفضل (ع) به این سقانفارها [[توسل]] می‌جویند.<ref>برای تکیه‌ها و سقانفار‌های مازندران، نک‍ : ستوده، از آستارا...، 4(1)/ 168، 296-297، جم‍ .</ref>




خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:




توسل‌جویی و نذر و نیاز کردن در شب عاشورا و حاجت‌خواهی مردم ایران در آن شب با روشن‌ کردن شمع در 40 یا 41 منبر در تکیه‌ها از دیگر باورها و مراسم مردم معتقد در برخی شهرها بود. مستوفی می‌نویسد: در تهران، در شب عاشورا گروهی پا برهنه با کیسه یا جعبه‌ای پر از شمع در شهر می‌گشتند و به 41 تکیه می‌رفتند و 41 شاخه شمع در 41 منبر، در تکیه‌هایی که در آن‌ها هر روز در دهۀ عاشورا روضه‌خوانی شده بود، برای برآورده شدن نذر و حاجاتشان روشن می‌کردند.<ref>1/ 301-302.</ref> ناظم‌الاسلام کرمانی دربارۀ رسم «چهل منبر» می‌نویسد: در آغاز، این رسم منحصر بود به همان منبری که در دهۀ عاشورا روضه می‌خواندند، بعد هر جا منبری می‌گذاشتند تا مردم رویش شمع روشن کنند.<ref>2/ 286-287.</ref>
توسل‌جویی و [[نذر و نی|نذر و نیاز]] کردن در شب عاشورا و حاجت‌خواهی مردم ایران در آن شب با روشن‌ کردن شمع در 40 یا 41 منبر در تکیه‌ها از دیگر باورها و مراسم مردم معتقد در برخی شهرها بود. مستوفی می‌نویسد: در تهران، در شب عاشورا گروهی پا برهنه با کیسه یا جعبه‌ای پر از شمع در شهر می‌گشتند و به 41 تکیه می‌رفتند و 41 شاخه شمع در 41 منبر، در تکیه‌هایی که در آن‌ها هر روز در دهۀ عاشورا روضه‌خوانی شده بود، برای برآورده شدن نذر و حاجاتشان روشن می‌کردند.<ref>1/ 301-302.</ref> ناظم‌الاسلام کرمانی دربارۀ رسم «چهل منبر» می‌نویسد: در آغاز، این رسم منحصر بود به همان منبری که در دهۀ عاشورا [[روضه]] می‌خواندند، بعد هر جا منبری می‌گذاشتند تا مردم رویش شمع روشن کنند.<ref>2/ 286-287.</ref>


در برخی از تکیه‌های تهران نیز برنامه‌های ویژه‌ای برای نوزادان و کودکان ترتیب می‌دادند. مثلاً برای پاگرفتن و زنده ماندن بچۀ نوزاد و یا رشد کودک، شمع قدی نذر، و آن‌ها را در شب عاشورا در تکیۀ سادات اخوی روشن می‌کردند. هر سال با رشد و قدکشیدن کودک شمع بلندتری در آن تکیه می‌افروختند. این تکیه باغچه‌ای داشت که شمع‌ها را در میان گل و گیاه باغچه می‌نشاندند و روشن می‌کردند.<ref>مستوفی، 1/ 302.</ref> جنازه‌های ناصرالدین شاه و فرزندش مظفرالدین شاه را نیز پیش از خاک‌سپاری در گورستان به تکیۀ دولت بردند و بعداً جنازۀ آن‌ها را با تشریفات رسمی از آنجا به گورستان تشییع کردند.<ref>احمد پناهی، ناصرالدین‌ شاه، 412؛ اوبن، 129.</ref>
در برخی از تکیه‌های تهران نیز برنامه‌های ویژه‌ای برای نوزادان و کودکان ترتیب می‌دادند. مثلاً برای پاگرفتن و زنده ماندن بچۀ نوزاد و یا رشد کودک، شمع قدی نذر، و آن‌ها را در شب عاشورا در تکیۀ سادات اخوی روشن می‌کردند. هر سال با رشد و قدکشیدن کودک شمع بلندتری در آن تکیه می‌افروختند. این تکیه باغچه‌ای داشت که شمع‌ها را در میان گل و گیاه باغچه می‌نشاندند و روشن می‌کردند.<ref>مستوفی، 1/ 302.</ref> جنازه‌های ناصرالدین شاه و فرزندش مظفرالدین شاه را نیز پیش از خاک‌سپاری در گورستان به تکیۀ دولت بردند و بعداً جنازۀ آن‌ها را با تشریفات رسمی از آنجا به گورستان تشییع کردند.<ref>احمد پناهی، ناصرالدین‌ شاه، 412؛ اوبن، 129.</ref>
۳٬۴۸۸

ویرایش