نوروزعلی فرزند محمّد باقر: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «نوروز علی فرزند محمّد باقر واعظ معروف به فاضل بسطامی، تاریخنگار و عالم شیعی...» ایجاد کرد) |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران | [[رده:شاعران متأخر]] |
نسخهٔ ۸ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۲۹
نوروز علی فرزند محمّد باقر واعظ معروف به فاضل بسطامی، تاریخنگار و عالم شیعی ایرانی که به سال 1237 ه. ق. متولد شد. او در مشهد مجاور آستان قدس رضوی نزد استادانی درس خواند. بسطامی با اینکه فقیه اصولی بود در فقه و اصول چندان شهرتی نیافت اما در حدیث از استادان روزگار خویش بود، و در تاریخ نیز تتبع فراوان میکرد.
منابع، وی را به داشتن فضل بسیار، پرهیزکاری و خوش خویی ستودهاند. پس از مرگ پیکرش را در گورستان قتلگاه پشت سرِ امین الدّین طبرسی به خاک سپردند.
آثارش عبارتند از: «امواج البکاء» به فارسی، دربارهی دفعات گریههای امام حسین (ع) در کربلا و علتهای آن که در 15 مجلس مرتب گردیده است. «البداء»، «التحفة الحسینیه» دربارهی وقایع کربلا، و اسرار شهادت امام حسین (ع) و یارانش. بسطامی در محرم 1271 قمری گزیدهای از این اثر را فراهم کرد و آن را «الوجیزه» نامید. «سفینة النجاة» در شرح منظومهی سیّد مهدی بحر العلوم و ... وی به سال 1309 ه. ق. درگذشت. [۱]
تنی گشت فرسوده از نوک تیر | که دوش نبی بود او را سریر | |
خدنگ خطا، سینهای را درید | که زان سینه شد نور سینا پدید | |
به آن سینه چون تیر دمساز شد | سر تیر با عرش همراز شد | |
ز تیر ستم، سینهای شد فکار | که بُد مخزن سرّ پروردگار | |
کشیدی چو تیر از تن خویش، شاه | پر از خون شدی پیکر مهر و ماه | |
ز بس زخم کاری، تنش شد ز کار | نبی را دل از درد شد سوگوار |
جوانی که در این کسا داشت جای | که بُد پنجمین حجّت آن کسای | |
چو تنها در آن دشت بییار ماند | بر آن قوم، آیات تطهیر خواند | |
که ماییم ز اهل کسای رسول | نموده است این آیه بر ما نزول | |
منم پنجمین حجّت آن کسا | به بالای من شد امامت رسا | |
منم پنجمین فردِ آن پنج تن | که کردند در آن کسا انجمن |
شنیدم که در وقت ذبح عظیم | ز غیرت، بُدش چشم حق بین دو نیم | |
یکی جانب خیمهی با شکوه | یکی سویِ آمد شدِ آن گروه |
نه بر جهاد، امام انام طاقت داشت | نه ذو الجناح دگر تاب استقامت داشت | |
فتاد پرتو خورشید آسمان به زمین | غبار غم ز زمین رفت بر سپهر برین | |
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد | اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد [۲] |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 944-945.