حزنى بروجردى: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۱: خط ۵۱:
==آثار==
==آثار==


حزنی بروجردی در سبک عراقى شعر مى‌سروده‌است. او را باید از شاعران پیشگام در سرودن اشعار عاشورایی با «قرائت عرفانى» در زبان فارسى دانست. همچنین [[صفى اصفهانى]] در زبدةالاسرار خود و عمان سامانى در گنجینةالاسرار خود به تبین عرفانى حادثه کربلا پرداخته‌است. او پیرو تفکری است که باید ریشه حادثه عاشورا را در «عالم ذر» جستجو کرد.
حزنی بروجردی در سبک عراقى شعر مى‌سروده‌است. او را باید از شاعران پیشگام در سرودن اشعار عاشورایی با «قرائت عرفانى» در زبان فارسى دانست. همچنین [[صفى اصفهانى]] در زبدةالاسرار خود و عمان سامانى در گنجینةالاسرار خود به تبین عرفانى حادثه [[کربلا]] پرداخته‌است. او پیرو تفکری است که باید ریشه حادثه [[عاشورا]] را در «عالم ذر» جستجو کرد.


==اشعار==
==اشعار==

نسخهٔ ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۰

حزنی بروجردی (م ۱۲۹۶ ه. ق) شاعر سده سیزدهم بود.

حُزنى بروجردى
نام اصلی ملا ابراهیم بروجردی
زمینهٔ کاری شعر و ادبیات
پدر و مادر ملا محمد على از شعراى دوره ناصرى
مرگ ۱۲۹۶ ه. ق
ملیت ایرانی
پیشه شاعر
سبک نوشتاری سبک عراقى
تخلص حزنى

زندگینامه

ملا ابراهیم متخلص «حزنى»، فرزند ملا محمدعلى از شعراى دوره ناصرى بود.

آثار

حزنی بروجردی در سبک عراقى شعر مى‌سروده‌است. او را باید از شاعران پیشگام در سرودن اشعار عاشورایی با «قرائت عرفانى» در زبان فارسى دانست. همچنین صفى اصفهانى در زبدةالاسرار خود و عمان سامانى در گنجینةالاسرار خود به تبین عرفانى حادثه کربلا پرداخته‌است. او پیرو تفکری است که باید ریشه حادثه عاشورا را در «عالم ذر» جستجو کرد.

اشعار

ساز کرد اندر بدن آلات جنگ بهر جانبازى کمر را بست تنگ
شعله‌آسا بر میانش ذو الفقار آفتابى بود در نصف النهار
بود شمشیرش عیان بر شکل «لا» آیتى بود آن به نفى ماسوا
جوشنش از حلقه گیسوى حور ظاهر از هر حلقه‌اش صوت زبور
بر کفش از شاخه طوبى سنان جسم سوز و چشم دوز و جان ستان
بود ظاهر در بر و دوشش کمان همچو قوس اللّه اندر آسمان
ذو الجناح عشق را بنهاد زین تنگ بربستش ز زلف حور عین
موسى‌یى بر طور سینا شد عیان یا چو نور کردگار لم یزل
یا که نور کردگار لم یزل در تجلى گشت باز اندر جبل
فاش گویم: شد عیان بى‌پرده یار سرِّ «کنتُ کنز» گردید آشکار
زمرۀ سبّوحیان از خود خجل جمله از «نحن نُسبِّح» منفعل
گشت سرّ «انّى اعلم» آشکار کشف «ما لا تعلمون» از کردگار
جمله اندر قول «لا علم لنا» «ربّنا الاّ بما علّمتنا»
عرشیان را سر به زیر پر همه فرشیان را لرزه بر پیکر همه
انبیا سرگرم از سوداى او اولیا لا گشته از الاّى او
رفته از سر هوش و از دل‌شان قرار کاین چه شورست و چه عشق است و چه کار؟
جذبه شوق ملاقات اله مى‌کشیدش تا میان قتلگاه[۱]

منابع

پی نوشت

  1. دامنه تاثیر آثار عاشورایى. همان، ص ۲۳۸ و ۲۳۹.