محمد آزادگان (واصل): تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
محمد آزادگان در ۳۸ سالگی علاقمند به سرودن سعر شد و در انجمنهاى ادبى حضور یافت. او در قالبهای مختلف شعر سروده و بیشتر اشعارش در مدایح و مراثى اهل بیت(ع) است و غزلیاتش | محمد آزادگان در ۳۸ سالگی علاقمند به سرودن سعر شد و در انجمنهاى ادبى حضور یافت. او در قالبهای مختلف شعر سروده و بیشتر اشعارش در مدایح و مراثى اهل بیت(ع) است و غزلیاتش جنبه اخلاقى و پندآمیز دارد. <ref>سخنوران نامى معاصر ایران،ج ۶،ص ۳۸۱۷.</ref> واصل از پیش کسوتان شعر آیینى معاصر به شمار میآید. | ||
ایشان که پدر شهید علی آزادگان از شهدای جنگ تحمیلی بودند، در دی ماه ۱۳۹۰ شمسی به دیار باقی شتافتند. | ایشان که پدر شهید علی آزادگان از شهدای جنگ تحمیلی بودند، در دی ماه ۱۳۹۰ شمسی به دیار باقی شتافتند. |
نسخهٔ ۱۸ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۴
محمد آزادگان (۱۳۰۰ ه. ش- ۱۳۹۰ ه. ش) متخلص به «واصل» از شاعران آئینی ایرانی است.
محمد آزادگان | |
---|---|
زمینهٔ کاری | شعر و ادبیات |
زادروز | ۱۳۰۰ ه. ش قم |
مرگ | ۱۳۹۰ ه. ش |
ملیت | ایرانی |
کتابها | «خونهایی که تا رستخیز میجوشد.» |
تخلص | واصل |
مدرک تحصیلی | ششم ابتدایى |
زندگینامه
محمد آزادگان در ۳۸ سالگی علاقمند به سرودن سعر شد و در انجمنهاى ادبى حضور یافت. او در قالبهای مختلف شعر سروده و بیشتر اشعارش در مدایح و مراثى اهل بیت(ع) است و غزلیاتش جنبه اخلاقى و پندآمیز دارد. [۱] واصل از پیش کسوتان شعر آیینى معاصر به شمار میآید.
ایشان که پدر شهید علی آزادگان از شهدای جنگ تحمیلی بودند، در دی ماه ۱۳۹۰ شمسی به دیار باقی شتافتند.
آثار
«خونهایى که تا رستاخیز مىجوشد» از مجموعه شعرهایى است که از محمد آزادگان چاپ و منتشر شدهاست.
اشعار
مقصود شاه دین
فکر تو واژگونه و پندار تو خطاست | کرده عبادت بت و پنداشتى خداست | |
تو بندۀ هوى و حسین عاشق خدا | آزادگى، عزیز من! از بندگى جداست | |
از نهضت حسین بخوان مقصد حسین | کان رادمرد را چه ازین کار مدّعاست | |
جان داد و، تن نداد به ذلّت که تا ابد | این نکته را بداند هرکس به هر کجاست: | |
تن دادنِ به ذلت و تعظیم زور و زر | از دین ما جدا و به آیین ما خطاست | |
تکریم طاغیان و پرستش به غیر حق | معمول جاهلیّت و خود سیر قهقراست | |
در بندِ بندگى و کشى بارِ ظلم و زور | فریاد یا حسین کشى کاین حسین ماست! | |
خود مىکُشى مرام حسین و، همىزنى | زنجیر و طبل و بوق که مقتول اشقیاست... | |
از آن بزرگ نهضت و از این مهین قیام | مقصود شاه دین نه همین ماتم و عزاست | |
آرى حسین زادۀ آزادۀ علىست | آرى حسین مقصد و منظور مصطفى است | |
در راه راحت بشر از یوغ بندگى | شاهنشهى که رأس شریفش به نیزههاست | |
بگذشت زان چه بود سِوى اللّه و، زد علَم | آنجا که از مقام علا فوق ماسواست... | |
واصل! بسست اگرچه نمىخشکد این قلم | از شعلۀ زبان تو هم آتشى به پاست [۲] |