پرده خوانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''پرده خوانی'''، هنری از هنرهای نمایشی عامه که به نقل واقعه ‌های مذهبی، به ویژه واقعه [[عاشورا]] از روی تصاویر نقاشی شده روی پرده اختصاص دارد. در پرده خوانی نقالی که «پرده خوان» نامیده‌ می‌‎شود، با بیانی رسا و آهنگین داستان واقعه ‌های مجالس پرده را شرح‌ می‌‎دهد. پرده خوانی از جمله هنرهای معرکه گیری و ترکیبی از فنون قصه گویی و نقالی (ه م) است. پرده خوانی را [[شمایل|شمایل گردانی]] (ه م)، پرده داری و پرده گردانی نیز‌ می‌‎گویند.<ref>بیضایی، نمایش...، 73؛ خلج، 61؛ ملک پور، گزیده.... 135؛ نیز نک: حسن بیگی، 341: شاملو، 384/1 ؛ ناظرزاده، 185.</ref> «صورت خوانی» را بخشی از پرده خوانی<ref>بیضایی، همان، 74.</ref> ریا با پرده خوانی یکی دانسته‌اند.<ref>غریب‌پور، 55.</ref> پرده خوان، پرده خوانی و همه اجزاء پرده در رابطه با سلسله مرتبط و منظم حالات و موقعیت‌ها شکل می‌گیرند و پرده خوانی با حضور مرشد در جایی آغاز می‌شود که محل حضور دائمی و موقتی مردم است. پیش واقعه، مناجات، غزل، معارفه، منقبت، قصه و دعا بخش‌های اصلی پرده خوانی به شمار می‌روند و اشاره به آیات قرآنی، خطبه خوانی، حدیث و روایت، ذکر و گریز، وعده و وعید، تشبث و تضرع و در نهایت تزکیه جزء بخش‌های پیرامونی پرده خوانی است.(دفتر 20- صفحه 14)
'''پرده خوانی'''، هنری از هنرهای نمایشی عامه که به نقل واقعه ‌های مذهبی، به ویژه واقعه [[عاشورا]] از روی تصاویر نقاشی شده روی پرده اختصاص دارد. در پرده خوانی نقالی که «پرده خوان» نامیده‌ می‌‎شود، با بیانی رسا و آهنگین داستان واقعه ‌های مجالس پرده را شرح‌ می‌‎دهد. پرده خوانی از جمله هنرهای معرکه گیری و ترکیبی از فنون قصه گویی و نقالی (ه‍ م) است. پرده خوانی را [[شمایل|شمایل گردانی]] (ه‍ م)، پرده داری و پرده گردانی نیز‌ می‌‎گویند.<ref>بیضایی، نمایش...، 73؛ خلج، 61؛ ملک پور، گزیده.... 135؛ نیز نک: حسن بیگی، 341: شاملو، 384/1 ؛ ناظرزاده، 185.</ref> «صورت خوانی» را بخشی از پرده خوانی<ref>بیضایی، همان، 74.</ref> ریا با پرده خوانی یکی دانسته‌اند.<ref>غریب‌پور، 55.</ref> پرده خوان، پرده خوانی و همه اجزاء پرده در رابطه با سلسله مرتبط و منظم حالات و موقعیت‌ها شکل می‌گیرند و پرده خوانی با حضور مرشد در جایی آغاز می‌شود که محل حضور دائمی و موقتی مردم است. پیش واقعه، مناجات، غزل، معارفه، منقبت، قصه و دعا بخش‌های اصلی پرده خوانی به شمار می‌روند و اشاره به آیات قرآنی، خطبه خوانی، حدیث و روایت، ذکر و گریز، وعده و وعید، تشبث و تضرع و در نهایت تزکیه جزء بخش‌های پیرامونی پرده خوانی است.(دفتر 20- صفحه 14)


==پیشینه==
==پیشینه==
با توجه به ارتباط این هنر تصویرگری با اسطوره‌ها و برخورداری آن از ارزش‌های مذهبی و فراطبیعی و نیز با عنایت به نقوش سفالینه‌ها و پرده‌های اساطیری در سوگ سیاوش، برخی سابقه این نوع نقاشی را به دوره پیش از تاریخ‌ می‌‎رسانند. برخی هم با توجه به نقاشی‌های مانی<ref>215-276م.</ref> که نشانه تفکرات و اعتقادات مذهبی است، قدمت آن را به زمان مانی‌ می‌‎رسانند.<ref>حسن بیگی، 340؛ عناصری، 175 : الیاده، 276؛ غریب پور، همانجا.</ref> به هر حال، به تصویر در آوردن وقایع و رخدادهای تاریخی-مذهبی مربوط به کربلا احتمالا از اواخر حکومت آل بویه<ref>سده 4 ق.</ref> در ایران معمول گردیده است.<ref>بلوکباشی، «شمایل نگاری...»، 4.</ref> در عصر صفوی به سبب رسمی شدن مذهب تشیع و توجه خاص به سوگنامه‌ها، نقاشی‌های مذهبی رونق و تحول یافت و به صورت شمایل نگاری بر روی پرده، دیوار، شیشه و کتاب درآمد. این هنر بر پایه روایت‌های افسانه‌ای و تاریخی برگرفته از کلام نقالان مذهبی، مداحان و تعزیه خوانان، بهره گیری از تخیل و احساس هنری تصویرگران آنها و باورهای عامه شکل گرفت (پیترسن، نیز بلوکباشی، قهوه خانه‌ها، همانجاها)، برخی از پژوهشگران درخشندگی این هنر را تا حدی متأثر از هنر نقاشان اروپایی در سده‌های 16، 17 و 18م‌ می‌‎دانند.<ref>محجوب، 195-196؛ نیز نک: 65/ER, VII.</ref>
با توجه به ارتباط این هنر تصویرگری با اسطوره‌ها و برخورداری آن از ارزش‌های مذهبی و فراطبیعی و نیز با عنایت به نقوش سفالینه‌ها و پرده‌های اساطیری در سوگ سیاوش، برخی سابقه این نوع نقاشی را به دوره پیش از تاریخ‌ می‌‎رسانند. برخی هم با توجه به نقاشی‌های مانی<ref>215-276م.</ref> که نشانه تفکرات و اعتقادات مذهبی است، قدمت آن را به زمان مانی‌ می‌‎رسانند.<ref>حسن بیگی، 340؛ عناصری، 175 : الیاده، 276؛ غریب پور، همانجا.</ref> به هر حال، به تصویر در آوردن وقایع و رخدادهای تاریخی-مذهبی مربوط به کربلا احتمالا از اواخر حکومت آل بویه<ref>سده 4 ق.</ref> در ایران معمول گردیده است.<ref>بلوکباشی، «شمایل نگاری...»، 4.</ref> در عصر صفوی به سبب رسمی شدن مذهب تشیع و توجه خاص به سوگنامه‌ها، نقاشی‌های مذهبی رونق و تحول یافت و به صورت شمایل نگاری بر روی پرده، دیوار، شیشه و کتاب درآمد. این هنر بر پایه روایت‌های افسانه‌ای و تاریخی برگرفته از کلام نقالان مذهبی، مداحان و تعزیه خوانان، بهره گیری از تخیل و احساس هنری تصویرگران آنها و باورهای عامه شکل گرفت (پیترسن، نیز بلوکباشی، قهوه خانه‌ها، همانجاها)، برخی از پژوهشگران درخشندگی این هنر را تا حدی متأثر از هنر نقاشان اروپایی در سده‌های 16، 17 و 18م‌ می‌‎دانند.<ref>محجوب، 195-196؛ نیز نک: 65/ER, VII.</ref>


ارتباط پرده خوانی و تعزیه خوانی (ه م) و تأثیر متقابل آنها که هر دو از هنرهای دینی یا قدسی<ref>غریب پور، 56.</ref> به شمار‌ می‌‎روند، بدیهی به نظر‌ می‌‎رسد. برخی پرده خوانی و شمایل خوانی را هنری مرکب از هنر تجسمی نقاشی و هنر کلامی نقالی و مرتبط با روضه خوانی و [[تعزیه خوانی]]<ref>بلوکباشی، «شمایل نگاری»، 7.</ref>، و بعضی دیگر آن را مقدم بر [[تعزیه خوانی|تعزیه]] و در شکوفایی آن مؤثر‌ می‌‎دانند.<ref>بیضایی، نمایش، 74؛ همایونی، همانجا؛ ملک پور، سیر...، 54؛ غریب پور، 64؛ ناظرزاده، 185.</ref>
ارتباط پرده خوانی و تعزیه خوانی (ه‍ م) و تأثیر متقابل آنها که هر دو از هنرهای دینی یا قدسی<ref>غریب پور، 56.</ref> به شمار‌ می‌‎روند، بدیهی به نظر‌ می‌‎رسد. برخی پرده خوانی و شمایل خوانی را هنری مرکب از هنر تجسمی نقاشی و هنر کلامی نقالی و مرتبط با روضه خوانی و [[تعزیه خوانی]]<ref>بلوکباشی، «شمایل نگاری»، 7.</ref>، و بعضی دیگر آن را مقدم بر [[تعزیه خوانی|تعزیه]] و در شکوفایی آن مؤثر‌ می‌‎دانند.<ref>بیضایی، نمایش، 74؛ همایونی، همانجا؛ ملک پور، سیر...، 54؛ غریب پور، 64؛ ناظرزاده، 185.</ref>


===ریشه‌های پرده خوانی===
===ریشه‌های پرده خوانی===

نسخهٔ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۱۱

پرده خوانی، هنری از هنرهای نمایشی عامه که به نقل واقعه ‌های مذهبی، به ویژه واقعه عاشورا از روی تصاویر نقاشی شده روی پرده اختصاص دارد. در پرده خوانی نقالی که «پرده خوان» نامیده‌ می‌‎شود، با بیانی رسا و آهنگین داستان واقعه ‌های مجالس پرده را شرح‌ می‌‎دهد. پرده خوانی از جمله هنرهای معرکه گیری و ترکیبی از فنون قصه گویی و نقالی (ه‍ م) است. پرده خوانی را شمایل گردانی (ه‍ م)، پرده داری و پرده گردانی نیز‌ می‌‎گویند.[۱] «صورت خوانی» را بخشی از پرده خوانی[۲] ریا با پرده خوانی یکی دانسته‌اند.[۳] پرده خوان، پرده خوانی و همه اجزاء پرده در رابطه با سلسله مرتبط و منظم حالات و موقعیت‌ها شکل می‌گیرند و پرده خوانی با حضور مرشد در جایی آغاز می‌شود که محل حضور دائمی و موقتی مردم است. پیش واقعه، مناجات، غزل، معارفه، منقبت، قصه و دعا بخش‌های اصلی پرده خوانی به شمار می‌روند و اشاره به آیات قرآنی، خطبه خوانی، حدیث و روایت، ذکر و گریز، وعده و وعید، تشبث و تضرع و در نهایت تزکیه جزء بخش‌های پیرامونی پرده خوانی است.(دفتر 20- صفحه 14)

پیشینه

با توجه به ارتباط این هنر تصویرگری با اسطوره‌ها و برخورداری آن از ارزش‌های مذهبی و فراطبیعی و نیز با عنایت به نقوش سفالینه‌ها و پرده‌های اساطیری در سوگ سیاوش، برخی سابقه این نوع نقاشی را به دوره پیش از تاریخ‌ می‌‎رسانند. برخی هم با توجه به نقاشی‌های مانی[۴] که نشانه تفکرات و اعتقادات مذهبی است، قدمت آن را به زمان مانی‌ می‌‎رسانند.[۵] به هر حال، به تصویر در آوردن وقایع و رخدادهای تاریخی-مذهبی مربوط به کربلا احتمالا از اواخر حکومت آل بویه[۶] در ایران معمول گردیده است.[۷] در عصر صفوی به سبب رسمی شدن مذهب تشیع و توجه خاص به سوگنامه‌ها، نقاشی‌های مذهبی رونق و تحول یافت و به صورت شمایل نگاری بر روی پرده، دیوار، شیشه و کتاب درآمد. این هنر بر پایه روایت‌های افسانه‌ای و تاریخی برگرفته از کلام نقالان مذهبی، مداحان و تعزیه خوانان، بهره گیری از تخیل و احساس هنری تصویرگران آنها و باورهای عامه شکل گرفت (پیترسن، نیز بلوکباشی، قهوه خانه‌ها، همانجاها)، برخی از پژوهشگران درخشندگی این هنر را تا حدی متأثر از هنر نقاشان اروپایی در سده‌های 16، 17 و 18م‌ می‌‎دانند.[۸]

ارتباط پرده خوانی و تعزیه خوانی (ه‍ م) و تأثیر متقابل آنها که هر دو از هنرهای دینی یا قدسی[۹] به شمار‌ می‌‎روند، بدیهی به نظر‌ می‌‎رسد. برخی پرده خوانی و شمایل خوانی را هنری مرکب از هنر تجسمی نقاشی و هنر کلامی نقالی و مرتبط با روضه خوانی و تعزیه خوانی[۱۰]، و بعضی دیگر آن را مقدم بر تعزیه و در شکوفایی آن مؤثر‌ می‌‎دانند.[۱۱]

ریشه‌های پرده خوانی

شیوه‌های اجرای تعزیه خوانی، پرده خوانی و نقالی از منشادیت واحد برخوردارند و همه آن‌ها متأثر از شیوه‌های اجرایی نمایش‌های ایرانی اند، زیرا ما در میان کشورهای اسلامی که جمعیتی حدود یک میلیارد نفر را تشکیل می‌دهند، تنها یک نوع نمایشی کلاسیک و شناخته شده در ترکیه به نام قره گوز را می‌شناسیم، که ریشه این نمایش هم در ترکیه نبوده است. این در حالی است که در ایران چندین نوع نمایشی با محتوای عزا (تعزیه و پرده خوانی)، کمدی (تخت حوضی و روحوضی)، عروسکی (خیمه شب بازی) و حماسی (نقالی) حیات چند صدساله دارند. حضور این نمایش‌ها بی شک تداوم صور نمایشی ایران باستان مانند میرنوروزی، کوسه برنشین، سیاوشان و... در عصر حاضر است. آن چه از تفکر و هستی تاریخی اسلام به کالبد نمایش‌های ایرانی وارد شده و آن را صورتی نوین بخشیده در دو موضوع است؛ اول نحوه تلقی مثالی برای آداب، کنش‌ها و حرکات نمایش گران و دوم متون وابسته به وقایع و رخ دادهای تاریخ اسلام.

نباید فراموش کرد که کماکان متون ایرانی با گرایش‌های عمیق ملی و نحوه تلقی تمدن‌های ایرانیان باستان حیات خود را در نمایش‌هایی مانند نقالی، خیمه شب بازی و دیگر نمایش‌های اقوام ایرانی حفظ کرده است.

(دفتر 26- صفحه 12)

پرده خوانی

پرده خوانی نوعی معرکه است. واعظ کاشفی سبزواری در فتوت نامه سلطانی واژه معرکه را در مفهوم قدیم حرب گاه گفته است: که بعدها مکان هنرنمایی سه دسته از معلرکه گیران شده است، اول اهل سخن. دویم اهل زور. و سیم اهل بازی. ایشان (اهل سخن) سه طایفه اند، اول مداحان و غراخوانان و سقایان، دویم خواص گویان و بساط‌ اندازان، سیم قصه خوانان و افسانه گویان.

بنا به قول واعظ کاشفی پرده خوانی که نوعی قصه گویی با ویژگی‌های مداحی است در صنف اهل سخن قرار می‌گیرد. اکنون پرده‌خوانی نوعی نمایش موسیقایی ایرانی است با موضوع حماسی یا مذهبی. الگوی اجرایی در این نوع ثابت، اما در اجزاء متنوع است. پرده خوانی مبتنی بر روایت یک قصه بر اساس یک صورت منقوش در مجموعه صور پرده است که به زندگی و شهادت امام حسین (ع) در کربلا اختصاص دارد. (دفتر 13- صفحه 12)

شیوه اجرای قدیم و جدید

حرکات نمایشی در پرده خوانی منشائیت خود را از متون می‌گیرند، زیرا متون از نظر پرده خوانان حقایق مقدس اند و آنان صرفا راویانی هستند که به یاری آموزه‌های گذشتگان از طریق پرده خوانی در حفظ معانی داستان‌ها می‌کوشند. پرده خوان با کار خود عملی دینی انجام می‌دهد و به زعم خود ثواب می‌برد و حاضران را نیز به ثواب می‌رساند. این ها بر آمده از شیوه های اجرایی پرده خوانان قدیم است. در طی زمان و کسب تجربه، هر پرده خوان صاحب مهارت‌هایی می‌شود. برخی از دانسته‌ها و مهارت‌ها در میان پرده خوانان مشترک و برخی دیگر ویژگی‌های شخصی آنان است. پرده خوانانی که کلیت نهاده شده قدیم را ملاک روایت خود قرار می‌دهند و کم‌تر به دنبال تلفیق ویژگی‌های شخصی در ارائه حرکات در اجراهایشان هستند در بیان جنبه‌های آئینی موفق‌ترند. منظور از جنبه‌های آئینی نسبت عمیق با متن، روایت‌گری محض و بروز مفاهیم مذهبی است. در شیوه دیگر برخی از پرده خوانان مخصوصا ساکنان شهرهای بزرگ به این خودآگاهی رسیده‌اند که کار ویژه‌ای انجام دهند و صاحب هنری هستند که در آن مهارت‌های آنان مورد توجه است.

در چند دهه اخیر با گسترش رسانه‌ها با توجه به هنرهای قدیم و استفاده تبلیغاتی از پرده خوانی به عنوان میراث فرهنگی فاصله میان ماهیت آئینی و جلوه‌های نمایشی آن بیش‌تر شده است. برخی از پرده خوانان به ویژه جوانان در چنین فضایی بدای اعمال و بیان خود به نوعی از طراحی خود آگاهانه روی آورده‌اند که پرده خوانی را بیشتر به یک نوع نمایشی نزدیک می‌کند تا یک آئین کهن.

(دفتر 10- صفحه 10)

طبقه بندی موضوعی اجزاء پرده خوانی

پرده خوانی علاوه بر جنبه‌های بصری، موسیسقایی و نمایشی می‌تواند در شش گروه موضوعی طبقه‌بندی شود. دو گروه موضوعی اذکار هستند با دو کارکرد؛ الف: کلی و مطلق ب: جزیی و متعین.

گروه دیگر بخش اصلی را تشکیل می‌دهند با محوریت وقایع اصلی. در کنار آن وقایع فرعی. موضوعات فرعی دینی و آزاد دو گروه دیگر را دربرمی‌گیرند. گروه ششم به گریزها تعلق دارد. هر یک از گروه‌های شش گانه متشکل از قسمت‌هایی با عنوان مشخص اند در پرده خوانی اجرا و حضور هر شش عنوان ضروری است. اما برخی از زیر گروه‌ها می‌تواند انتخاب یا حذف شود. در عین حال ذکر اسم اعظم، واقعه اصلی، دعا و مناجات جزء بخش‌های ثابت و غیر قابل حذف اند.

(دفتر 27- صفحه 12)

تأویل اصول کلی پرده خوانی در نسبت با دیگر آئین‌های نمایشی

آنچه رد پرده خوانی به عمل در می‌آید از کلیتی فراگیر ریشه می‌گیرد که با دیگر آئین‌های نمایشی مانند تعزیه، خیمه شب بازی، انواع معرکه‌ها و... قرابت دارد، مانند:

-       ذکر اسم اعظم. کاربرد اسم اعظم آن چنان عمومیت دارد که هیچ کاری بدون آن معنی نمی‌یابد.

-       سلسله و تربیت اعمال که اساسی‌ترین آن‌ها چنین است:

ذکر اسم اعظم، مقدمه چینی و تبدیل‌های مفهومی چند لایه- منقبت، نوحه، گریز و...

-       چیدمان همه عناصر حول موضوع محوری و در موضوع محوری، تم محوری و در تم محوری، نکته محوری.

-       ایجاد فضاهای متضاد غم و شادی، خیر و شر، خوف و رجاء و... در یک اجرا و با بهره گیری از انرژی آن‌ها تذکر نسبت به عاقبت اندیشی، خیرخواهی، تقدیر گرایی، دین باوری و ایمان.

-       اندیشه همسان و هم معنی میان مجریان و مخاطبان و مقابله آنان که همگی حاضر اند، در حین اندیشه متضاد غایب.

-       تکرار داستان‌های واحد، شیوه اجرا و اهداف ثابت یا ادغام موضوعات بداهه از امور معاصر به مثابه یک روش برای حیات آئین‌های نمایشی.

(دفتر 29- صفحه 12)

ترتیب بخش‌های پرده خوانی و شرایط اجرا

در قدیم پرده خوانان مطابق با سنت بخش‌های شناخته شده پرده خوانی را متشکل از نصب پرده، گفتارهای مقدماتی، دعا، گشودن مجالس و صورت‌های پرده (باز کردن رویه پرده) پندیات، داستان‌های فرعی، داستان اصلی، گریز و... به اجرا در می‌آوردند. پروسه اجرا متناسب با وقت مردم، شرایط موجود و شیوه پرده خوانان ممکن بود از یک ساعت تا چند ساعت متغیر باشد اما بخش‌های مختلف به طور عمده اجرا می‌شدند. در عصر حاضر پرده خوانان به دلائل متعدد مانند از دست رفتن جایگاه‌های اجرا و موقعیت اجتماعی، مشغله مردم و... بخش‌های کمی را اجرا می‌کنند.

(دفتر 11- صفحه 12)

در تأویل و دریافت چرایی چیدمان بخش‌های پرده خوانی می‌توان به این موارد اشاره کرد؛

-       نیاز به مقدمه و آغاز، تعلیق و گسترش، اوج و فرود برای اثبات نظم ساختاری پرده خوانی و انطباق آن با قواعد پروسه تکوین یک اثر کامل

-       انطباق با متعلقات دور کامل محتوایی در یک آئین نمایشی

-       ایجاد فضاهای مختلف در جهت به عینیت درآوردن اسماء و صفات کلیدی در حوزه زبان و فرهنگ جامعه

-       ابداع فرآیند نمایشی پویا و در عین حال باورپذیر با محتوای مشخص که طی تاریخ پیوسته در ژرفنای اعتقادات مردم بوده است.

-       حل و فصل صفات کلیدی زمانی، مکانی و زبانی برای اجرای یک نمایش آئینی و پیش‌بینی تغییرات لازم و ارگانیک آن در طول زمان

-       خوشه چینی از دست آوردهای ادبی، هنری و آئینی دیگر مانند منظومه‌های مذهبی، موسیقی و نقاشی سنتی و تعزیه در جهت اغنای خود

-       انعطاف پذیری مناسب، مطابق با ویژگی‌های زبانی و جغرافیایی و فرهنگی اقوام ایرانی و ورود به ساحت اجتماعی آنان با کلیت مشابه.

(دفتر 11- صفحه 14-16)

حرکت

حرکت واقع گرایانه و تجریدی

در نگاه تطبیقی به شیوه های اجرای پرده خوانان دو نوع اجرا به چشم می‌خورد. اول اجراهایی که به داستان‌ها و مضامین عینیت می‌بخشند و دوم اجراهایی که در عینیت بخشی به متن، از حرکات تجریدی نیز برخوردارند. در نوع اول پرده خوان حدکات خود را در جهت متن سامان می‌بخشد، مرتب به شخصیت‌های پرده با دست یا عصا اشاره می‌کند، گاهی اعمال آنان را به صورت واقع گرایانه تقلید می‌کند یا نمایش می‌دهد و برای هر مفهومی که فیگوری مشخص لازم داشته باشد، یا آن را تکمیل کند مانند سلام، دعا و احترام، پرده خوان آن حالت را نشان می‌دهد. در نوع دوم علاوه بر حرکات واقع گرایانه و عینی، پرده خوان بنا به احساس درونی و ادراک خود از موضوع و شرایط اجرا ممکن است حرکاتی انجام دهد که الزاما مفهومی مشخص و عینی را دربرنگیرد. این حرکات تجریدی است و در اجرای هر پرده خوان یا حتی دو اجرای متفاوت از یک پرده خوان یکسان نیست. (دفتر 2- صفحه 14)

انواع حرکت

اگرچه نمی‌توان مرزبندی خاص یا طبقه بندی دقیقی برای حرکات نمایشی در پرده خوانی قائل شد، این حرکات حامل مفاهیم خاص‌تراند.

حرکات نیایشی: دعا در برابر خداوند با دستان به طرف آسمان و نگاه رو به بالا، سجده در برابر خداوند و اولیاء و دست بر سینه گذاشتن.

حرکات اشاره: اشاره به شمایل‌های پرده، اشاره به دور و نزدیک، اشاره معنایی به مفاهیم مورد نیاز و اشاره به خود مردم.

حرکات رزمی: نیزه و تیر انداختن، شمشیر زدن، مشت گره کردن و...

حرکات اندوهناک: گریه کردن، اندوه و غم با تکیه بر عصا یا دست بر پیشانی گذاشتن و دست و سر تکان دادن.

حرکات مربوط به شمارش: نشان دادن اعداد با انگشتان دستف شمارش اعداد با ضرب زدن معین با عصا و...

حرکات تمنایی: دست دراز کردن با حالت فقر، دخیل بستن با دست کشیدن به صورت و ریش و نیمه خم شدن.

این فیگورها بسته به نیاز یا نوع پرده خوانی هد پرده خوان به دو صورت عمده تجریدی و واقع گرایانه طبقه بندی می‌شوند.

(دفتر 4- صفحه 14)

آغاز در پرده خوانی

پرده خوانی اغلب با آیه مقدس بسم الله الرحمن الرحیم که مأخوذ از قرآن است، آغاز می‌شود. پرده خوانان با اشعاری که در آن بسم الله الرحمن به کار رفته است، از سنت متداول ذکر نام خدا که در میان مسلمانان رایج است تبعیت می‌کنند.

برخی از اشعار مورد استفاده پرده خوانان بدین قرار است:

-       اول از حمد خدا آیه بسم الله است              دوم از نام محمد که رسول الله است

-       الهی ذکر بسم الله را تعلیم جانم کن            ز شدت‌های رحمن و رحیم در امانم کن

-       بسم الله است ورد زبانم به هر عدد             من کلب آستان توام یا علی مدد

-       بسم الله ما در قرآن است                          رحمن و رحیم صحبت از یزدان است

-       اول هر کار که می‌کنی بگو بسم الله            تا جمله گناهان تو بخشد الله

این ابیات با آواز خوانده می‌شود و به دنبال آن اذکار دیگر یا پندیات گفته می‌شود. اگر پرده خوان، نخواهد از شعر استفاده کند، ممکن است این ترکیب را به کار گیرد، بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن و یا رحیم، یا اشعار و عباراتی به کار بَرَد که در آن به زبان فارسی و نه عربی اشاره به نام خدا شده باشد، مانند:

-       اول دفتر به نام ایزد دانا                            صانع پروردگار حی توانا

بنابراین ذکر نام خدا در ابتدای پرده خوانی امری ضروری و حتمی است.

(دفتر 15- صفحه 17)

ابزارها

پرده

از مشهورترین پرده‌های مذهبی، پرده‌های درویشی است که معمولا از جنس کرباس و همچون طومار است که در حدود 3 یا 4 متر طول و یک و نیم تا دو متر عرض دارد.[۱۲] روی این پرده‌ها که پرده‌های نقل خوانده‌ می‌‎شوند، مجالسی از وقایع زندگانی پیامبر (ص) و برخی غزوات ایشان و حضرت علی (ع)، حوادث زندگانی ائمه و وقایع کربلا، صحنه‌هایی از بهشت و جهنم و برخی واقعه‌های برگرفته از قصص و احادیث و باورهای عامه درباره روز قیامت و کیفر و پاداش گناهکاران و مؤمنان به تصویر در آمده‌اند. در کنار این تصاویر نقش‌هایی هم به منظور تنبه و آگاهی شنوندگان و تماشاگران از معجزات و کرامات ائمه، مانند داستان جوانمرد قصاب و عاق والدین نقاشی شده است.[۱۳] تصاویر مجالس فشرده و در کنار یکدیگر قرار دارند و از نظر موضوع کم و بیش به یکدیگر مرتبط‌اند. هر پرده شامل مجالس متعددی است که برخی از آنها 72 مجلس اصلی و فرعی دارند که نمودار 72 تن یاران امام حسین (ع) در کربلاست.[۱۴]

در ایام سوگواری، در مساجد یا مجالس روضه خوانی پرده‌هایی نصب‌ می‌‎کردند که وقایع عاشورا را نشان‌ می‌‎داد و روضه خوانان گاهی به تصاویر وقایع عاشورا بر روی پرده اشاره‌ می‌‎کردند.[۱۵]

شخصیت‌های هر یک از مجالس پرده براساس نقشی که در روایات مذهبی یا افسانه‌ای داشته‌اند، به طور متفاوت به تصویر کشیده شده‌اند. چهره اولیا و معصومین، به ویژه حضرت ابوالفضل (ع)، حضرت امام حسین (ع) و شاهزاده علی اکبر، زیبا و متناسب و اندامشان بزرگتر از دیگران است و غالبا در مرکز پرده قرار دارد[۱۶] و چهره أشقیا، به ویژه مارد ابن سُدیف، بزرگ، زشت، خشن، ستیزه جو و بی شرم است. چهره معصومین گاه با نقاب و گاه در هاله‌ای از نور قرار دارد[۱۷] و یا هاله‌ای از نور آن را مشخص‌ می‌‎کند.[۱۸] چهره زنان کربلا گاهی محو و گاهی زیر پوشش پنهان است. اشخاص و وقایع هر مجلس با چند کلمه و یا جمله‌ای کوتاه روی پرده معرفی شده‌اند.[۱۹] نقاشان این پرده‌ها با بهره گیری از باورهای عامه، از یک سو و نقش و رنگ‌ها از سوی دیگر، تضاد میان اولیا و اشقیا را نشان‌ می‌‎دادند. مثلا رنگ سبز را به نشانه تقدس، و رنگ سرخ را به علامت ستمگری به کار‌ می‌‎بردند و از درختان و حیوانات همچون نمادهایی استفاده‌ می‌‎کردند.

نقاشی پرده‌های مذهبی بخش مهمی از نقاشی‌های سبک هنر عامه است که به ویژه در اواخر عصر قاجار در قهوه خانه‌های شهرهای بزرگ رونقی یافته و به «نقاشی قهوه خانه» معروف شد.[۲۰] چون موضوع این نقاشی‌ها عمدتا مذهبی بود و به شهادت امام حسین (ع) و یارانش در کربلا ارتباط داشت، پیترسن[۲۱] اصطلاح «نقاشی کربلا» را برای این نوع نقاشی مناسب تر‌ می‌‎داند. از استادان نقاشی که پرده درویشی‌ می‌‎کشیدند، محمد مدبر و حسین همدانی شهرت بیشتری داشتند.[۲۲]

کل نگری در پرده و پرده خوانی

در پرده صدها شمایل را رسم می‌کنند و ده‌ها داستان روایت می‌شود، هر داستان قابلیت وصل به داستان‌های دیگر را دارد و هر شمایل می‌تواند در داستان‌های متعدد حضور یابد. دلیل مهم این تمرکز حول نقطه مرکز و کل نگری در تکوین پرده و پرده خوانی است. از آنجا که منشاء تمام داستان‌ها واقعه کربلاست، پرده خوان هر داستان را در نهایت به منشاء اصلی آن باز می‌گرداند. و کل نگری به جهت وصل دلایل وقوع داستان‌ها به تقدیر ازلی و مشیت الهی است. استدلال برای اثبات خلق هستی از سوی خداوند به خلق انسان کامل حضرت محمد باز می‌گردد و به حقیقت حیات جاودانه امامت و ولایت متصل می‌گردد. در پرده خوانی با مطرح شدن نقطه مرکزی دفاع از موضوعیت امامت که صحرای کربلا است، نگاه کل نگرانه به مثابه امری تعیین کننده در تکوین آئین پرده خوانی تحقق پیدا می‌کند. (دفتر 3- صفحه 12-13)

صفوف سه گانه شبیه‌ها

در پرده خوانی و دیگر نمایش‌های مذهبی ایران داستان حر در ردیف مهم ترین روایت‌هاست، حر سپاه یزید را با وجود وعده و وعیدهای بسیار رها می‌کند و به سپاه امام حسین ملحق می‌شود، او در طبق شبیه‌هایی است که متحول می‌شوند این‌ها در کنار دو دسته دیگر یعنی اولیاء و اشقیاء دسته سوم شبیه‌ها یا شمایل‌ها را تشکیل می‌دهند، حر نمونه بارزی از تحول یافتگان داستان‌های مذهبی و حماسی است. به همین دلیل است که حر در یکی از غرفه‌های هشت گانه بهشت در سمت چپ و بالای پرده‌های درویشی کنار حضرت علی و مرغ سلم ایستاده است.

(دفتر 11- صفحه 17)

جامه مرشدان

جامه مرشدان در پرده خوانی نوع درویشی، اغلب عناصری از لباس درویشان را دارد. در برخی موارد که پرده خوان درویش است، ابزار وی کاملا درویشی است. لباس درویشی شامل این اجزاء است: تاج، رشمه سر، کفنی (پیراهن سفید)، رشمه کمر، خرقه، شلوار، گیوه، چنته، کشکول، تبرزین و عصا. روضه خوانانی که به پرده خوانی می‌پردازند لباس متداول روضه خوانان را شامل: کلاه (عرقچین)، عمامه، پیراهن سفید، عبا و نعلین بر تن می‌کنند. گاه مشاهده می‌شود که پرده خوانان لباس‌های محلی منطقه خود را می‌پوشند مانند مرشد مجنون شاه که لباس محلی تربت حیدریه را به تن دارد.

(دفتر 7- صفحه 15)

چوب دست

چوب دست با نام‌های عصا، من تشاء و مطراق در پرده خوانی به ظاهر وسیله‌ای برای نشان دادن شمایل‌های پرده است، اما در باطن معانی متعددی در حوزه میتولوژیک القا می‌کند.

هرمس خدای یونانی با عصا آتش ساخت. حضرت موسی عصای خود را در برابر جادوگران به ماری عظیم الجثه تبدیل کرد و حضرت محمد با عصایش بت‌ها را شکست. حضرت عیسی با به دست گرفتن عصا نماد شبانی خود را نشان داد. عصا در مفهومی دیگر به عنوان تکیه‌گاه و نیرو دهنده به صاحب آن هم شناخته می‌شور. آخرین حد این تصور تعابیر از اعمال خارق العاده‌ای است که به وسیله چوب دستی انجام می‌شود. در پرده خوانی، عصا علاوه بر کابرد ظاهری به معنی اشارات ازلی به حقایق عالم و نشان حضور قلب متقدم پرده خوانان درویش بر زمانی فانی است. عصا تنها شیء با کاربرد نشانه شناسانه و رمزی نیست که دراویش پرده خوان در زندگی و کار خود از آن استفاده می‌کنند، بلکه بسیاری از اشیاء دیگر، کاربردی هم سان دارند، از جمله: خرقه، کشکول، رشمه، سبحه، زنجیر، زنگ و نفیر، دست‌بند، پوست، تبرزین و...

(دفتر 12- صفحه 19)

کشکول

پرده خوانان معتقدند که اولین کشکول از باقی مانده یکی از ستون‌های چهارگانه چوبی خانه خدا (کعبه) ساخته شده، که حضرت جبرئیل با خود از بهشت آورده است. اما برخی کشکول را میوه نوعی گیاه می‌دانند که از دریای عمان و هند می‌گیرند که آن را از وسط نصف می‌کنند و هر نصف آن یک کشکول است و آن را کجکول می‌گویند. علاوه بر کجکول، کشکول انواع مختلف دارد. برخی از آن‌ها با این نام‌ها شناخته می‌شوند: کشکول سقا؛ که اندازه‌ای نسبتا بزرگ دارد سمت راست آن برآمده و سمت چپ فرورفته است. کشکول گنج؛ مدور و گرد و اندازه آن تقریبا متوسط است. کشکول خزینه؛ مدور و گرد و اندازه آن بزرگ است. کشکول گلدان؛ مدور و کوچک است. اغلب بر کشکول آیات قرآنی، اشعار پندآموز یا مذهبی حک می‌کنند. کشکول برای نگاه‌داری هدایا و غذا به کار گرفته می‌شود.

(دفتر 18- صفحه 15)

پوشش سر

کلاه، تاج، دستار و عمامه رایج‌ترین پوشش‌های سر پرده خوانان است. در قدیم پوشش سر نماد ادراک معانی و وسیله ارتباط با عالم بوده است. به همین دلیل انواع آن مفاهیم مختلفی را تداعی می‌کند. دراویش تاج، سادات عمامه سبز، حاجیان زرد و سفید یا طلایی، روضه خوانان و مداحان ترکیبی از رنگ با سفید و اقوام ایرانی گاه پوشش مرسوم منطقه خود و پرده خوانان عادی انواع کلاه‌های معمولی را بر سر دارند. هر یک از این پوشش‌ها معانی خاص و شناخته شده‌ای را القاء می‌کنند و مردم از آن‌ها با خبراند. تاج عطیه‌از سوی عالم معناست. (دفتر 25- صفحه 16)

کاربرد ابزار جدید

برخی از پرده خوانان معاصر برای تقویت صدای خود از بلندگوهای ارزان قیمت استفاده می‌کنند. این ابزار به آنان امکان می‌دهد تا عرصه بیشتری از فضا را در اختیار گیرند. بلندگوهای مورد استفاده به دلیل استفاده فراوان صدا را خش دار، زمخت و گاه نامفهوم می‌کند. اما این‌ها باعث صرف نظر کردن پرده خوانان از این وسایل نمی‌شود زیرا مردم داستان‌ها را می‌دانند و ناواضحی صدا سبب عدم فهم داستان‌ها نمی‌شود و حتی ممکن است صدای بلندگو در ذهن آنان با مجموعه‌ای از مفاهیم دیگر غیر از آنچه گفته شد، تفسیر شود.

بلندگوهای شیپوری در دست قرار می‌گیرد و بلندگوهای غیر شیپوری یا به دوش آویزان می‌شود یا اینکه روی زمین قرار می‌گیرد و پرده خوان تنها میکروفن را در دست می‌گیرد.

بلندگو تنها وسیله جدیدی است که پرده خوانان به طور مستقیم در پرده خوانی از آن استفاده می‌کنند. وسیله دوم موتور سیکلت در وجه غالب و گاه اتومبیل است که با پرده خوانی رابطه غیر مستقیم دارد. پرده خوان نمایشگری در رفت و آمد و گاه خانه به دوش است که از جایی به جایی دیگر رفتن جزء الزامات کار اوست. پرده خوان با استفاده از موتور وسایل مختصر و قابل حملش را جا به جا می‌کند و به مقصد می‌رساند.

(دفتر 13- صفحه 16)

پرده خوان

پرده خوان که او را درویش[۲۳]، پرده گردان[۲۴]، پرده چی[۲۵] و در لرستان تذکره خوان‌ می‌‎نامند[۲۶]، از برخی روایات مذهبی آگاهی دارد و با صوتی خوش و بیانی جذاب و رسا آنها را توصیف‌ می‌‎کند. برخی از پرده خوانان به هنر شمایل نگاری نیز کم و بیش آشنایی داشتند و گروهی از شمایل نگاران خود پرده خوانی‌ می‌‎کردند.[۲۷] پرده خوان با شیوه‌های نمایشی کردن وقایع آشنا بود و در مواقع لازم، برای بیان و شرح واقعه‌ها از اشعار مناسب استفاده‌ می‌‎کرد.[۲۸] پرده خوان که معمولا خود را «سید» معرفی‌ می‌‎کند، شالی سبز به کمر و پارچه‌ای سیاه یا سبز بر سر‌ می‌‎بندد و یا به جای پارچه، کلاهی سیاه یا سبز بر سر‌ می‌‎گذارد.[۲۹] به هنگام پرده خوانی ابتدا طومار را به دیوار نصب، و سپس آن را باز‌ می‌‎کند و آنگاه پارچه سفید روی پرده را کم کم کنار‌ می‌‎زند و با چوب دستی خود که مِطرق یا مِطراق نام دارد[۳۰]، به تصاویر مجالس پرده اشاره، و با بیان مقدمه‌ای کار خود را آغاز‌ می‌‎کند. شماری از پرده خوانان از روی طوماری که در دست دارند، داستان واقعه‌های پرده را‌ می‌‎خوانند.[۳۱]

مراحل کار پرده خوان به ترتیب شامل پیش واقعه خوانی، مناجات و فضائل خوانی، مناقب خوانی، خطبه خوانی و نقل قصه و حدیث است. او در پایان با لحنی سوزناک گریزی به صحرای کربلا‌ می‌‎زند و به نوحه و ندبه‌ می‌‎پردازد.[۳۲] گرچه پرده خوانان با نیت ثواب بردن و ثواب رساندن و تحریک احساسات مذهبی تماشاگران به پرده خوانی‌ می‌‎پردازند، لیکن از راه پرده خوانی کسب معاش نیز‌ می‌‎کنند. از این رو، در پایان هر مجلس پولی به رسم تبرک از مردم دریافت‌ می‌‎کنند.[۳۳]

واعظ کاشفی در فصل ششم فتوت نامه سلطانی در شرح ارباب معرکه، به ارکان معرکه و بایسته‌ها و خصوصیات اهل معرکه اشاره‌ می‌‎کند. او رکن اصلی معرکه را فیض گرفتن و فیض رساندن و قبول دل‌ها ورفع نیاز خود و مضایقه نکردن در رفع نیاز درویشان و مبالغه نکردن در گدایی نوشته است که در مورد پرده خوانان که از جمله معرکه گیران‌اند، نیز صدق‌ می‌‎کند.[۳۴]

برخی از پرده خوانان شاگردی دارند که در مواقع لزوم از او کمک‌ می‌‎گیرند. در میان چهره‌های معروف پرده خوانان از درویش بلبل قزوینی[۳۵]، و مرشد نقی، اهل الیگودرز نام برده‌اند.[۳۶]

خاستگاه ادبیات پرده خوانی بخشی شفاهی است که معمولا از اقوال و روایات نقالان گرفته شده، و بخشی دیگر کتبی و برگرفته از مقتل‌ها و سوگنامه‌هایی مانند روضة الشهدای حسین واعظ کاشفی است.[۳۷]

پرده خوانی در عصر صفوی، با رونق گرفتن نقاشی‌های پرده، متداول شد[۳۸]، اما از سال‌ها قبل از آن مردم در ماه‌های عزاداری، صحنه‌هایی از زندگانی شهدا را که بر روی تابلوهای بزرگی به تصویر در آمده بود، به مراسم عزاداری سیدالشهدا‌ می‌‎بردند.[۳۹]

در عصر قاجار پرده خوانی رونق بیشتری یافت و پرده خوانی و شمایل گردانی به مجموعه آیین‌های مراسم سوگواری افزوده شد و در مکان‌های متبرکی مانند امامزاده‌ها و زیارتگاه‌ها برپا‌ می‌‎شد.[۴۰] رفته رفته در تمام ایام سال پرده خوانان در محل تجمع و گذر مردم، مانند میدان‌ها، چارسوها و سرگذرها برده‌ می‌‎گشودند و پرده خوانی‌ می‌‎کردند.

نسبت اشیاء با بدن

پرده خوانان برای هر یک از اشیاء مورد کاربردشان، نسبت با بدن خویش جایگاه معینی قائلند. کشکول را به مچ دست چپ می‌آویزند و تبرزین، عصا و چوب دست را به شانه راست حمایل می‌کنند و یا با دست راست آن را حرکت می‌دهند. چنته نیز در سمت چپ بدن آویخته می‌شود. هم چنین پرده خوانان پرده را وقت حمل و نقل بر شانه راست می‌گذارند و اگر در طول مسیر مجبور باشند به علت خستگی از شانه چپ هم استفاده کنند در آخرین لحظه که به مقصد می‌رسند، پرده را بر شانه راست قرار داده و سپس بر زمین می‌گذارند. به نظر می‌آید انتخاب جایگاه اشیاء در سمت چپ یا راست با کاربرد آن‌ها به لحاظ منطقی نیز ارتباط دارد مانند نسبت تبرزین با دست راست که از نیرو و تقارن بهتری در هنگام استفاده برخوردار است.

( دفتر 3- صفحه 15)

زمان و مکان

پرده خوانی به طور عمده نمایشی میدانی است که با حضور مردم قابل اجرا است. پرده با استفاده از چند میخ بر یک دیوار یا دو ستون و دو درخت آویزان می‌شود و پرده خوان در برابر و کنار آن قرار می‌گیرد. اما هر پرده خوان می‌داند که انتخاب مکان و زمان مناسب در تعداد و نوع مخاطبان تأثیر به سزایی خواهد داشت. سرگذرها، میدانچه‌ها، کنار اماکن مقدس مانند مساجد و امامزاده‌ها بهترین مکان‌هاست.

(دفتر 14- صفحه 14)

مکان اجرای پرده خوانی

اجرای پرده خوانی اغلب در فضای باز و به صورت میدانی است. کوچه و سرگذرهای عبور مردم، میدانچه‌ها، دم در یا نزدیک اماکن مقدس و محوطه زیارتگاه‌ها اصلی‌ترین مکان‌هاست. پرده خوان بنا به تقاضای مردم ممکن است در اماکن دیگری مانند حیاط منازل یا حتی در فضای مسقف هم پرده خوانی کند. رفتن از دهی به ده دیگر یا شهری به شهر دیگر هم سنتی متداول است.

گاه پرده خوانان پاتوق‌های مشخصی هم دارند که همگان از آن مطلع‌اند. این پاتوق‌ها بر اساس شرایط فیزیکی مناسب انتخاب می‌شوند. البته اماکن مذهبی برتری دارند. انتخاب اماکن مورد نظر با حضور مردم تضمین می‌شود زیرا درآمد پرده خوانان توسط مردم تأمین می‌شود.

(دفتر 4- صفحه 12)

زمان اجرای پرده خوانی

در قدیم پس از مدتی که مصادف با تکوین عناصر پرده خوانی بود، این هنر هم شغلی مانند شغل‌های دیگر به شمار می‌رفت و تعداد قابل توجهی از پرده خوانان بخش مهمی از امرار معاش خود را از طریق این راه تأمین می‌کردند. پرده خوان در روز چند بار در زمان‌های مناسب که با اوقات شرعی و نماز تداخل نکند یا زمان کار آنان نباشد بساط خود را پهن می‌کرد. علاوه بر زمان مداوم و روزمره، اجرای پرده خوانی در ایام عزا و اعیاد مذهبی از اهمیت به سزایی برخوردار بوده است اما از آن جا که ماه محرم و روزهای تاسوعا و عاشورا محور داستان‌های پرده خوانی است با مسماترین زمان پرده خوانی محسوب می‌شود. پرده خوانی بنا به درخواست مردم و هنگام انجام نذورات، زمان دیگری است که موسمی به شمار می‌آید.

(دفتر 4- صفحه 13)

زمان و مکان آرمانی در پرده خوانی

پرده خوانی نوعی نمایش موسیقایی ایرانی است که در آن زمان و مکانی آرمانی اما موقت ساخته می‌شود. ابزار پرده خوان در ایجاد این فضا با داستان مشخص، عام و مورد قبول مردم، عدم رضایت از وضع موجود، اطمینان از رخدادهای محتوم با ماهیت عدل و خیر و ایمان مشترک است. واژه موقت در ترکیب «زمان و مکان آرمانی» به دلیل امتناع پرده خوان از نحوه تلقی آرمانی در حدوث مدام هنگام وقوع پرده خوانی است، چرا که میدان و مخاطب تصادفی است، راوی همواره در حرکت است و مهم‌تر از همه این‌ها موکول نمودن تحقق آرمان ازلی به ظهور منجی بستگی دارد. بدین قرار پرده خوانی نشانه‌ای از حضور منجی در حال و ظهور همراه با عمل وی در بالقوه است. به همین دلیل این زمان و مکان آرمانی در دل مناسبات ا جتماعی علاوه بر موضوعیت ایمان وقوع مادی نیز دارد، که پرده خوانی را به مثابه شغلی که مجریان آن از مردم پول دریافت می‌کنند، توجیه می‌کند.

(دفتر 21- صفحه 16)

نمادها و مفاهیم

سقا و سقاخانه

در ایران قبل از اسلامی آناهیتا الهه باروری و نگاهبان آب‌ها است. حضور وی به دلیل کمی آب در فلات ایران از اهمیت فراوانی برخوردار بود. پس از اسلام ایررانیان همچنان به آب و موضوعات وابسته به آن توجه خاص داشتند. از همین رو حضرت خضر پیامبر که با آب نسبت دارد در باور ایرانیان منزلت ویژه‌ای یافته است.

حضرت خضر اولین سقا و خازن آب حیات بوده است، حضرت عباس برادر حضرت امام حسین نیز در صحرای کربلا در وقتی که سقایی می‌کرد به شهادت رسید. مشک آب آن حضرت به واسطه نیاز مبرم خاندان و یاران امام حسین به آب که همه آنان لب تشنه از جهان می‌روند شباهت فراوانی به آب حیات خضر دارد.

متأثر از مفاهیم آمده و اهیمت آب در نزد ایرانیان شغل سقایی و ساختن سقاخانه حامل معانی تأویل گرایانه بسیار است. شاید به همین دلیل داستان سقاخانه اسماعیل طلایی در میان مجالس پرده خوانی قرار گرفته است.

(دفتر 24- صفحه ت14)

لالایی در پرده خوانی

آوازهای پرده خوانی منحصرا به آئین‌هایی که صورت و محتوای مذهبی و شیعی دارند، محدود نمی‌شوند، بلکه این آوازها با کلیتی مشترک، ریشه در موسیقی کهن ایرانی دارند، که بر یکدیگر تأثیری ژرف داشته‌اند.

غزل، مثنوی، قصیده، اذان، دعا و لالایی برخی از انواع آوازهای ایرانی است که در اغلب آئین‌های مذهبی و حتی غیر مذهبی به کار می‌روند. لالایی که آواز مادران برای خواباندن کودکان است در کل نواحی ایران خوانده می‌شود. مادران در مضامین لالایی‌ها به طبیعت، شجاعت، سرنوشت، وصف ایل و طایفه، فراق و... می‌پردازند. این الحان با ترجمانی زیبا و پر مفهوم برای کودکان ساخته شده است.

در مجلس پرده خوانی علی اصغر شیرخوار فرزند امام حسین با تیری که توسط حرمله به گلویش اصابت می‌کند، شهید می‌شود. ربابه مادر علی اصغر برای او که در خواب ابدی است، لالایی می‌خواند. لالایی علی اصغر از قواعد کلی لالایی‌های منطقه جنوب ایران تبعیت می‌کند. اشعار آن بنا به ضرورت داستان وصف شرایطی است که در کربلا وقوع یافته و به طور خاص مصائبی است که بر حضرت علی اصغر رخ نموده هاست.

(دفتر 10- صفحه 13)

دعا

دعا در پرده خوانی جزء یکی از بخش‌هاش ضروری به شمار می‌رود. پرده خوان پس از ذکر بسم الله در اول و پس از خاتمه پرده خوانی دعا می‌کند. در لابه لای بخش‌های میانی باز ممکن است بارها بر حسب نیاز دعا خوانده شود. موضوع برخی از دعاها از این قرار است؛ آمرزش، آرزوی دوری از گناه، تقاضای پاداش خیر، شفای بیماران و دردمندان، نصرت هم کیشان، تقاضای شفاعت از اولیاء و نظایر این‌ها. پرده خوان و تمام مردم حاضر در مراسم پرده خوانی هنگام دعا با حالتی که اطمینان خاطر از پاسخ دهی به دعاها را در خود دارد، دستان خود را به سوی آسمان دراز می‌کنند. مردم پس از هر عبارت دعا که تقاضا یا آرزوی مشخص را بیان می‌کند، آمین می‌گویند.

(دفتر 6- صفحه20)

عدد پنج

عدد پنچ در مذهب شیعه مقدس است زیرا به حضرت محمد پیامبر اسلام، حضرت علی امام اول، حضرت حسن امام دوم، حضرت حسین امام سوم و حضرت فاطمه دختر پیامبر، همسر علی و مادر حسن و حسین اطلاق می‌شود. عدد پنج با معنی نمادین اخذ شده از پنجه‌های قطع شده حضرت عباس در جنگ کربلا هنگام آوردن آب از رودخانه فرات یکی شده، به تقدیس عدد پنج می‌افزاید. در مراسم عزاداری به شکلی تمثیلی پنجه حضرت عباس در جام آبی قرار می‌گیرد که تداعی‌گر واقعه کربلا و تشنگی یاران امام حسین است. به همین دلیل پرده خوانان همواره حالت‌های نمادینی از پنجه دست را در مواقع ضروری به نمایش می‌گذارند.

(دفتر 6- صفحه 18)

نگارخانه

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون

منابع

پی‌نوشت

  1. بیضایی، نمایش...، 73؛ خلج، 61؛ ملک پور، گزیده.... 135؛ نیز نک: حسن بیگی، 341: شاملو، 384/1 ؛ ناظرزاده، 185.
  2. بیضایی، همان، 74.
  3. غریب‌پور، 55.
  4. 215-276م.
  5. حسن بیگی، 340؛ عناصری، 175 : الیاده، 276؛ غریب پور، همانجا.
  6. سده 4 ق.
  7. بلوکباشی، «شمایل نگاری...»، 4.
  8. محجوب، 195-196؛ نیز نک: 65/ER, VII.
  9. غریب پور، 56.
  10. بلوکباشی، «شمایل نگاری»، 7.
  11. بیضایی، نمایش، 74؛ همایونی، همانجا؛ ملک پور، سیر...، 54؛ غریب پور، 64؛ ناظرزاده، 185.
  12. سیف، 168؛ حسن بیگی، 342؛ غریب پور، 60.
  13. بیضایی، همان، 73؛ عناصری، 179.
  14. غریب پور، 58.
  15. فقیهی، 290.
  16. سیف، 196؛ عناصری، 200: غریب‌پور، 60.
  17. سیف، همانجا؛ همایونی، 28؛ پیترسن، 119؛ موسوی، 45.
  18. بیضایی، همانجا رهبری، 26؛ خلج، پیترسن، موسوی، ناظرزاده، همانجاها.
  19. همایونی، پیترسن، غریب پور، همانجاها.
  20. پیترسن، 115؛ بلوکباشی، قهوه خانه‌ها...، 97.
  21. همانجا.
  22. سیف، 168، 116.
  23. غریب پور، 61؛ موسوی، 45.
  24. شاملو، 380/1 -381.
  25. هدایت، 54.
  26. موسوی، همانجا.
  27. عناصری، 200 ؛ ناظرزاده، همانجا.
  28. شاملو، 381/1.
  29. موسوی، 46؛ شاملو، همانجا.
  30. بیضایی، «نمایش...»، 31؛ عناصری، 174.
  31. رهبری، 46.
  32. عناصری، 178-181.
  33. حسن بیگی، 344؛ غریب پور، 62.
  34. ص 275-300.
  35. غریب پور، 58.
  36. موسوی، همانجا.
  37. غریب پور، 57.
  38. موسوی، 45.
  39. فونتانا، 70.
  40. حسن بیگی، 341۔ 343؛ غریب پور، 56.