خدیجه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{دیگر کاربردها|فاطمه}}
'''خدیجه بنت خُوَیلد''' از قبیه قریش، نخستین همسر پیامبر اسلام(ص) و نخستین زن مسلمان است.{{جعبه اطلاعات امامزاده
{{ جعبه اطلاعات فاطمه
| نام         = خدیجه
| نام = فاطمه
| تصویر       = hadhrat_khadija-compressed.jpg
| تصویر =
| اندازه تصویر = 250px
| اندازه تصویر =
| عنوان تصویر =مزار خدیجه(س)
| عنوان تصویر =
| نقش         =
| نقش = [[معصوم]] • [[اصحاب کساء]]
| کنیه         = ام المومنین
| کنیه = [[ام ابیها]] • ام الائمه • ام الحسن • ام الحسین • ام المحسن
| لقب          = ام هند
| زادروز = 20 [[جمادی الثانی]]، سال 5 [[بعثت]]
| زادروز       =  
| زادگاه = [[مکه]]
| زادگاه       = مکه
| درگذشت = 3 [[جمادی الثانی]]، سال 11ق.
| درگذشت       = سوم ه.ق
| مدفن = ناشناخته
| علت مرگ      = سختی‌های شعب ابی‌طالب
| محل زندگی = [[مکه]] • [[مدینه]]
| قاتل        =
| القاب = زهرا • صدیقه • طاهره • راضیه • مرضیه • مبارکه • [[بتول]] • [[سیده نساء العالمین]] • [[کوثر]]
| مدفن         = قبرستان معلاة یا حجون
| پدر = [[پیامبر اسلام]] (ص)
| محل زندگی   =مکه و مدینه
| مادر = [[خدیجه]]
| پدر         = خُوَیلد بن اسد
| همسر = [[امام علی]] (ع)
| مادر         = فاطمه بنت زائدة ابن اصم
| فرزندان = [[امام حسن مجتبی علیه السلام|حسن]] • [[امام حسین|حسین]] • [[محسن بن علی|محسن]] • [[حضرت زینب|زینب]] • [[ام‌کلثوم دختر حضرت علی (ع)|ام کلثوم]].
| همسران      = محمد(ص)
| طول عمر = از 18 تا 28 سال
| فرزندان     =حضرت فاطمه زهرا(س)  
| طول عمر     =۶۵ سال
}}
}}
'''فاطمه''' (س) دختر [[پیامبر اسلام]] و [[خدیجه کبری]] (س)، همسر [[امیرالمومنین]] (ع) و یکی از پنج تن [[آل عبا]] ([[اصحاب کساء]]) است. او نزد [[شیعه اثنی عشری|شیعیانِ دوازده امامی]] یکی از [[چهارده معصوم]] است و [[امام حسن مجتبی علیه السلام|امام دوم]] و [[امام حسین|سوم]] [[شیعه|شیعیان]] از فرزندان اویند. فاطمه، تنها زن همراه پیامبر (ص) در روز [[مباهله]] با نصارای [[نجران]] بود.
==تبارشناسی==
خدیجه دختر خُوَیلد بن اسد و فاطمه بنت زائدة ابن اصم، از قبیله قریش بود.<ref>ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۴؛ ابن‌سعد، ۱ / ۱۳۳؛ زبیری، ۲۳۰.</ref>


وی با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] [[بیعت]] نکرد و قاطعانه در مقابل او ایستاد. او در جریان غصب [[فدک]] و دفاع از [[خلافت]] [[امام علی]] (ع) [[خطبه|خطبه‌ای]] خواند که به [[خطبه فدکیه|فدکیه]] معروف است. فاطمه (س) اندکی پس از رحلت پیامبر (ص)، در روز سوم [[جمادی الثانی]] سال 11[[هجری قمری|ق.]] در [[مدینه]] درگذشت و شبانه و مخفیانه دفن شد.
==زندگی‌نامه==
از دوران کودکی و نوجوانی خدیجه(س)، تا هنگام ازدواج با پیامبر(ص) و حتی بعد از آن، اطلاعات اندکی در دست است و بخشی از اخبار تاریخی درباره احوال ایشان دارای اختلاف نظر است.<ref>ر.ک: ادامه مقاله.</ref>


فاطمه (س) در شمار زنان بلیغ عرب است. [[ابن طیفور]] (متوفای 280ق.) خطبه‌های وی را در کتاب [[بلاغات النساء]] نقل کرده است. خطبه وی درباره فدک را [[آل ابی طالب|خاندان ابوطالب]] به فرزندان خویش تعلیم می‌داده‌اند.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 123.</ref>
===ازدواج===
در مورد ازدواج دو نوع نقل وجود دارد:


== نسب، کنیه‌ها، لقب‌ها ==
بیشتر منابع، نقل می‌کنند؛ خدیجه(س) قبل از ازدواج با پیامبر(ص)، دو بار ازدواج کرد. در ترتیب این ازدواج‌ها اختلاف هست.<ref>ر.ک: به ابن‌عبدالبرّ، ج ۴، ص ۱۸۱۷؛ طبرسی، ۱۴۱۷، ج ۱، ص ۲۷۴؛ طبری، ص ۱۱؛ دمیاطی، ص ۳۲.</ref>  
{{شجره نامه بنی هاشم}}
{{خاندان پیامبر}}
{{نقل قول چهار طبقه| فاطمه(س) خطاب به زنان [[صحابه]]:|ویحهم أین زحزحوها عن رواسی الرسالة، وقواعد النبوة، ومهبط الوحی الأمین، والضنین بأمر الدنیا والدین، الا ذلک هو الخسران المبین.|وای بر آنان! خلافت را از پایه‌های رسالت و بنیادهای نبوت و محل فرود جبرئیل و از کسی که به امر دنیا و دین حریص است، به سوی کجا دور کردند! به یقین کاری که کردند خسرانی آشکار است.|اربلی، کشف الغمه، ص492|عرض=30|رنگ حاشیه=D6E0CC|تراز=چپ}}
پدر [[فاطمه]] (س) [[پیامبر اسلام]] (ص)، و مادرش [[خدیجه]] دختر خُوَیلد بن أسد است.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 21.</ref>


از القاب او '''زهرا'''، '''صدیقه'''، '''طاهره'''، '''راضیه'''، '''مرضیه'''، '''مبارکه'''، '''[[بتول]]''' است که در بین آنها، زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است که گاه با نام او همراه می‌آید (فاطمه زهرا) و یا به صورت ترکیب عربی «فاطمةُ الزهراء» می‌آید. زهرا که بیشتر از فاطمه متداول است، در لغت به معنای درخشنده، روشن است.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 33.</ref> بنا بر روایتی نام وی در آسمان‎ها «منصوره» است.<ref>معانی الأخبار، النص، ص: 396</ref>
برخی دیگر به استناد شواهدی، ازدواج‌های خدیجه(س) پیش از وصلت با پیامبر را رد کرده‌ و آورده‌اند، خدیجه(س) موقع ازدواج با پیامبر(ص) دوشیزه بود و کسانی که به‌عنوان فرزندان او از دو همسر قبلی‌اش نام‌بردار شده‌اند، خواهرزاده‌هایش بوده‌اند که تحت سرپرستی مالی و عاطفی او قرار داشتند.<ref>ر.ک: به کوفی، ج ۱، ص ۶۴۷۰؛ ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۱۳۸؛ عاملی، ج ۲، ص ۱۲۱-۱۲۹.</ref>


فاطمه(س) دارای چند [[کنیه]] است که معروفترین آنها '''ام ابیها'''، '''ام الائمه'''، '''ام الحسن'''، '''ام الحسین''' و '''ام المحسن''' می‌باشد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص16؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ج3، ص132؛ قمی، بیت الاحزان، ص12.</ref>
====فرزندان====
در شمار فرزندان خدیجه(س) (۳ یا ۴ فرزند) و نام آن‌ها اختلاف است.<ref>ر.ک: ابن‌هشام، ۴ / ۲۹۱؛ ابن‌قتیبه، ۱۳۳.</ref>


== در مکه ==
خدیجه از ابوهاله، صاحب پسرانی به نام‌های حارث ، هند<ref>ابن کلبی، ج ۱، ص ۲۷۹؛ ابن سعد، ج ۸، ص ۱۵؛ ابن حزم، ص ۳۲؛ دمیاطی، ص ۳۱)، طاهر و هاله (ابن کلبی، ج ۱، ص ۲۷۹؛ سهیلی، ج ۲، ص ۲۴۶.</ref> و دختری به نام زینب<ref>ابن حزم، ص ۳۲؛ نویری، ج ۱۸، ص ۱۷۱.</ref> شد.
فاطمه دختر پیامبر، از تولد تا زمان [[هجرت به مدینه]] (<small>سال 13 بعثت</small>) در [[مکه]] زندگی کرده است.
=== ولادت ===
در منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در مورد چگونگی انعقاد نطفه فاطمه روایاتی وجود دارد، که قائل هستند [[رسول خدا]] به دستور خدا چهل شب از خدیجه کناره گرفت و پس از 40 روز عبادت و روزه‌داری و سپس با رفتن به [[معراج]] و خوردن از طعام یا میوه بهشتی، نزد خدیجه آمد و نور فاطمه در وجود خدیجه قرار گرفت.<ref>محلاتی، زندگانی حضرت فاطمه ودختران آن حضرت، صص 8-7.</ref>


مکان تولد فاطمه، [[مکه]] و در خانه پیامبر (ص) بوده است. اما درباره تاریخ ولادتش در منابع [[شیعه]] و [[سنی]]، اختلاف نظر وجود دارد. [[اهل سنت]] ولادت وی را پنج سال پیش از بعثت رسول خدا (ص) و در سال تجدید بنای [[کعبه]] نوشته‌اند.<ref>آیتی، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، ص35.</ref> اما [[کلینی]] در [[کافی]] می‌گوید: ولادت فاطمه پنج سال پس از [[بعثت]] روی داد.<ref>کلینی، اصول کافی، ج1، ص530.</ref> [[یعقوبی]] می‌نویسد: سن فاطمه در هنگام وفات (<small>شهادت</small>) 23 سال بود.<ref>احمد بن ابی یعقوب(ابن واضح یعقوبی)، تاریخ یعقوبی، ترجمه: محمدابراهیم آیتی، ج1، ص512.</ref> بنابراین، ولادت او باید در سال [[بعثت]] رسول خدا(ص) بوده باشد. این قول مطابق نظر [[شیخ طوسی]] است که سن فاطمه را هنگام ازدواج با [[علی]] (پنج ماه پس از هجرت) 13 سال می‌داند.<ref>آیتی، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، صص36-35. (به نقل از مصباح المتهجد، ص561).</ref>
معروف‌ترین فرزند او از این ازدواج‌ها هند بن ابی‌هاله بود که خدیجه را به سبب او «ام‌هند» می‌خواندند. بعدها هند در زمره صحابه رسول خدا(ص) در آمد. هند مسلمان شد و در جنگ بدر یا احد حضور یافت و نیز در جنگ جمل در رکاب علی(ع) بود که به [[شهادت]] رسید.<ref>نک: کلبی، ۲۶۹؛ ابن‌اثیر، الکامل، ۳ / ۲۶۳؛ ابن‌کثیر، البدایة ... ، ۶ / ۲۵؛ ابن‌حجر، ۴ / ۲۸۲.</ref>


در تقویم [[شیعه]] روز [[20 جمادی‌الثانی]] روز ولادت زهرا(س) است. این روز را [[امام خمینی]] [[روز زن]] نامید.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4204/2/1?SearchText=*%D8%B1%D9%88%D8%B2*+++BookID4194&ProjectID=7183 خمینی، صحیفه امام، ج14، ص316.]</ref> و در تقویم ایرانیان به نام روز زن (همچنین روز مادر) ثبت شده است.<ref>[http://kermanshah.farhang.gov.ir/fa/ghavaninvamoghararat/ghnashr مصوبه دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی]</ref>
==تجارت==
خدیجه(س) پیش از ظهور اسلام نیز به سبب فضایل و کمالاتش شخصیتی برجسته و قابل احترام به شمار می‌رفت.<ref>ابن‌عبدالبر، ۴ / ۱۸۱۷؛ ابن‌عساکر، ۳ / ۱۳۱؛ ابن‌قدامه، ۷۱؛ ذهبی، ۲ / ۱۱۱.</ref> افزون برآن، وی یکی از تاجران و ثروتمندان مشهور عرب بود و با اشخاص معتمد به‌عنوان کاروان‌سالار قرارداد مضاربه می‌بست تا از سوی او به تجارت بپردازند.<ref>ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۲-۲۱۳؛ طبری، ۲ / ۳۴.</ref>


=== دوران کودکی ===
===همکاری با پیامبر===
فاطمه (س)، در خانه پدرش [[رسول خدا]] (ص) و تحت تعلیم و تربیت دینی وی پرورش یافت.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص35. نیز ر.ک: [http://islamicdoc.org/Multimedia/fbook/10098/index.htm#16]</ref> دوره کودکی او -که دوره نضج گرفتن اسلام و محدودیت‌های ایجاد شده [[شرک|مشرکان]] بر [[مسلمانان]] است- دوره سراسر آزمایش و شکنجه برای مسلمانان است.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص39-36.</ref> در این دوره، محاصره اقتصادی و اجتماعی در درّه خشک و سوزان [[شعب ابی طالب]] اتفاق افتاد که با گرسنگی و تشنگی و رنج همراه بود. مرگ عزیزان فاطمه (س) نیز در این دوره بود: مادرش [[خدیجه]] (س) و همچنین عموی [[پیامبر (ص)]] [[ابوطالب]] به عنوان اصلی‌ترین حامی پیامبر (ص) در سال دهم ([[عام الحزن]]) رخ داد.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص45-39.</ref> در همین دوره بود که به دلیل حمایت‌های فاطمه (س) از پدرش و دلجویی‌هایش از وی، پیامبر (ص) به وی لقب "[[ام ابیها]]" داد که نشان از مقام و منزلت وی نزد پیامبر (ص) دارد.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص 45-39.</ref>
درباره همکاری محمد(ص) و خدیجه(س) در تجارت، گفته‌اند: ابوطالب به خدیجه پیشنهاد داد که محمد(ص) سرپرستی کاروان او را در سفری تجارتی بر عهده گیرد و از این طریق سودی هم نصیب او‌ شود و خدیجه هم پذیرفت.<ref>ابن‌سعد، ۱ / ۱۲۹-۱۳۰؛ بلاذری، ۱ / ۹۷؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ۲ / ۳۱۳-۳۱۴.</ref>


=== هجرت به مدینه===
به روایت دیگر این همکاری به پیشنهاد شخص خدیجه روی داد؛ یعنی خدیجه به سبب فضایل محمد(ص) بدو پیشنهاد همکاری داد و محمد(ص) پذیرفت و با کاروان خدیجه برای تجارت رهسپار شام شد.<ref>ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۳؛ ابن‌اثیر، اسد ... ، ۵ / ۴۳۵؛ قس: طبری، ۲ / ۳۵-۳۶؛ یعقوبی، ۱ / ۳۴۱.</ref>
در همین دوره هجرت مسلمانان از [[مکه]] به [[یثرب]] ([[مدینة النبی]]) صورت گرفت که این هجرت بعدها مبدأ تاریخ مسلمانان گردید.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص42.</ref> پس از اینکه پیامبر (ص) به مدینه رفت، خانواده‌اش نیز عازم آنجا شدند. [[بلاذری]] می‌نویسد: [[زید بن حارثه]] و [[ابو رافع]] مأمور همراهی فاطمه (س) و [[ام‌کلثوم دختر پیامبر (ص)|ام کلثوم]] بودند.<ref>انساب الاشراف، ص414و269؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص42.</ref> اما [[ابن هشام]] نوشته است [[عباس بن عبدالمطلب]] مأمور بردن او بود.<ref>ابن هشام، ج4، ص29؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص42.</ref>


در مقابل این سندها [[یعقوبی]] که او نیز از تاریخ نویسان طبقه اول است، می‌نویسد: [[علی بن ابی طالب (ع)]] او را به مدینه آورد.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج2، ص31؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص43.</ref> روایت‏‌های شیعی نوشته یعقوبی را تایید می‌کنند.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص43.</ref> از جمله اینها [[شیخ طوسی]] است که در [[امالی طوسی|امالی]] آورده است پیامبر (ص) در [[قباء]] مانده بود و داخل [[مدینه]] نمی‌شد و می‌گفت داخل شهر نمی‌شوم تا اینکه پسر عمویم (یعنی [[امام علی (ع)|علی بن ابی طالب (ع)]]) و دخترم بیایند. طبق نوشته وی علاوه بر فاطمه (س)، مادر امام علی یعنی [[فاطمه بنت اسد|فاطمه دختر اسد]] و [[فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب]] (و به قولی [[ضباعة دختر زبیر]]) نیز با همراهی امام علی (ع) هجرت کرده‌اند.<ref>الطوسی، الامالی، تحقیق و تصحیح: بهراد الجعفری، علی اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1380ش، صص 694-695.</ref>
==ازدواج با پیامبر==
به روایتی خدیجه پس از سفر تجاری خود به پیامبر(ص) پیشنهاد ازدواج داد و گفت که به سبب خویشاوندی، شخصیت، امانت‌داری، خوش‌اخلاقی و راست‌گویی محمد(ص) در میان قوم خواهان او شده است.<ref>ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۳-۲۱۴؛ ابن‌اثیر، الکامل، ۲ / ۳۹-۴۰.</ref> براساس روایتی دیگر، او به وساطت زنی به نام نفیسه، دختر مُنیه از پیامبر(ص) خواستگاری کرد.<ref>بلاذری، ۱ / ۹۸؛ ابن‌حجر، ۴ / ۲۸۲.</ref> در منابع آمده‌است که در این هنگام، خدیجه ثروتمندترین و شریف‌ترین زن قریش بود و هرکس آرزو داشت که با او ازدواج کند.<ref>ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۳-۲۱۴؛ طبری، ۲ / ۳۵-۳۶؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ۲ / ۳۱۴.</ref>


در هر حال، هنگامی که زهرا و ام کلثوم با سرپرست‏ خود سوار شدند و کاروان آماده حرکت بود، [[حویرث بن نقیذ|حُوَیرِث بن نُقَیذ]]، از دشمنان محمد (ص) که پیوسته بدگوی او بود نزد آنان می‌‏آید و شتر آنان را آسیبی می‌زند. شتر می‌‏رمد و فاطمه و ام کلثوم بر زمین می‌‏افتند. ابن هشام و دیگر مورخان از آسیبی که فاطمه (س) از این صدمه دیده است نامی نبرده ‏اند، لکن پیداست که دختر پیغمبر از این حادثه بی‌‏رنج نمانده است.<ref>ابن هشام، ج4، ص30؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص43-42.</ref>
پیامبر(ص) موضوع را به عموهایش خبر داد. حمزه بن عبدالمطلب، و به روایتی ابوطالب برای خواستگاری از خدیجه نزد خویلد، پدر خدیجه رفتند. پس از جلب موافقت او، ازدواج پیامبر(ص) با خدیجه صورت گرفت.<ref>ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۵؛ بلاذری، ۱ / ۹۷؛ طبری ۲ / ۳۵-۳۶، نیز ابن‌اثیر، اسد، ۵ / ۴۳۵.</ref> اما بنابر قولِ مشهور، در آن زمان پدر خدیجه درگذشته بود و عمرو بن اسد، عموی خدیجه و بنابر قولی، عمرو، برادر خدیجه، وکیل او در این ازدواج بوده است.<ref>نک: کلبی، ۷۴؛ ابن‌هشام، ۴ / ۲۹۱؛ ابن‌سعد، ۱ / ۱۳۳؛ زبیری، ۲۰۷؛ ابن‌حبیب، ۷۸؛ بلاذری، ۱ / ۹۸؛ یعقوبی، ۱ / ۳۴۱؛ ابن‌درید، ۹۲؛ روایات دیگر را، نک: ابن‌سعد، ۱ / ۱۳۲-۱۳۳؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ۲ / ۳۱۶؛ درباره ایجاد علاقه میان محمد(ص) و خدیجه، نک: یعقوبی، ۱ / ۳۴۰-۳۴۱.</ref>


== همسر و فرزندان ==
===فرزندان خدیجه(س) و محمد(ص)===
{{اصلی|ازدواج علی و فاطمه}}
پیامبر اسلام(ص) از خدیجه صاحب چندین فرزند شد. همه فرزندان پیامبر(ص) به‌جز ابراهیم (که از ماریۀ قبطیه بود) از خدیجه‌اند<ref>ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۵، ۲۱۶؛ زبیری، ۲۱؛ ابن‌قتیبه، ۱۳۲؛ ابن‌کثیر، السیرة، ۲ / ۱۳۶.</ref> که عبارت‌اند از قاسم، عبدالله (که به طیب و طاهر مشهور بوده‌است)، رقیه، زینب، ام کلثوم و فاطمه(س).<ref>ابن‌سعد، ۱ / ۱۳۳؛ زبیری، همانجا، نیز ۲۳۱؛ ابن‌حبیب، ۷۹؛ ابن‌قتیبه، ۱۴۱؛ ابن‌حزم، ۱۶؛ ابن‌عساکر، ۳ / ۱۳۱.</ref> برخی از منابع نیز طیب و طاهر را نام دو فرزند پیامبر(ص) دانسته و از این رو، برای پیامبر(ص) ۳ پسر از خدیجه یاد کرده‌اند که این قول به نظر درست نمی‌آید.<ref>نک: ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۵؛ یعقوبی، ۱ / ۳۴۰؛ روایات دیگر را، نک: ابن‌جوزی، المنتظم، ۲ / ۳۱۶-۳۱۷؛ ابن‌اثیر، اسد، ۵ / ۴۳۶.</ref> پسران پیامبر در خردسالی جملگی از دنیا رفتند؛ اما دختران همراه پیامبر(ص) مهاجرت کردند.<ref>ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۶، ۲ / ۲۹۳؛ ابن‌عساکر، ۳ / ۱۴۲.</ref>
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = [[سنائی غزنوی]]:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|سراسر جمله عالم پر یتیم است|یتیمی در عرب چون [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|مصطفی]] کو؟}}{{ب|سراسر جمله عالم پر ز شیر است|ولی شیری چو [[امام علی علیه السلام|حیدر]] با سخا کو؟}}{{ب|سراسر جمله عالم پر زنانند|زنی چون فاطمه خیرالنسا کو؟}}{{ب|سراسر جمله عالم پر شهید است|شهیدی چون [[امام حسین علیه السلام|حسین]] [[کربلا]] کو؟}}{{ب|سراسر جمله عالم پر امام است|امامی چون [[امام رضا علیه السلام|علی موسی الرضا]] کو؟}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = <small>دیوان سنائی غزنوی، ص571</small> | تراز = چپ| عرض = 350px | اندازه خط = 15px|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول | عنوان = [[اقبال لاهوری]]| نقل‌قول = «در معنی اینکه سیدة النساء فاطمة الزهراء اسوه کامله‌ایست برای نساء اسلام»:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|مریم از یک نسبت عیسی عزیز|از سه نسبت حضرت زهرا عزیز}}{{ب|نور چشم [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رحمة للعالمین]]|آن امام اولین و آخرین}}{{ب|آنکه جان در پیکر گیتی دمید|روزگار تازه آئین آفرید}}{{ب|بانوی آن تاجدار [[سوره انسان|هل اتی]]|[[امام علی علیه السلام|مرتضی]] مشکل گشا شیر خدا}}{{ب|پادشاه و کلبه ئی ایوان او|یک حسام و یک زره سامان او}}{{ب|مادر آن مرکز پرگار عشق|مادر آن کاروان سالار عشق}}{{ب|آن یکی شمع شبستان حرم|[[امام حسن مجتبی علیه السلام|حافظ جمعیت خیرالامم]]}}{{ب|تا نشیند آتش پیکار و کین|پشت پا زد بر سر تاج و نگین}}{{ب|وان دگر [[امام حسین علیه السلام|مولای ابرار جهان]]|قوت بازوی احرار جهان}}{{ب|در نوای زندگی سوز از حسین|اهل حق حریت آموز از حسین}}{{ب|سیرت فرزندها از امهات|جوهر صدق و صفا از امهات}}{{ب|مزرع تسلیم را حاصل بتول|مادران را اسوهٔ کامل بتول}}{{ب|بهر محتاجی دلش آنگونه سوخت|با یهودی چادر خود را فروخت}}{{ب|نوری و هم آتشی فرمانبرش|گم رضایش در رضای شوهرش}}{{ب|آن ادب پروردهٔ صبر و رضا|آسیا گردان و لب [[قرآن]] سرا}}{{ب|گریه‌های او ز بالین بی نیاز|گوهر افشاندی بدامان [[نماز]]}}{{ب|اشک او بر چید [[جبرئیل|جبریل]] از زمین|همچو شبنم ریخت بر [[عرش]] برین}}{{ب|رشتهٔ آئین حق زنجیر پاست|پاس فرمان جناب مصطفی است}}{{ب|ورنه گرد تربتش گردیدمی|سجده‌ها بر خاک او پاشیدمی}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = <small>دیوان، صص186-187.</small> | تراز = چپ| عرض = 350px | اندازه خط = 15px|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
=== خواستگاری===
فاطمه (س) خواستگاران زیادی داشته است و بسیاری از بزرگان و یاران پیامبر (ص) از جمله [[عمر]]، [[ابوبکر]]، [[عبدالرحمن بن عوف]] و... از فاطمه (س) خواستگاری کردند که پیامبر (ص) نپذیرفت.<ref>ابن سعد، طبقات، ح8، ص11.</ref> و در پاسخ آنان گفت: فاطمه خردسال است و چون [[علی]] (ع) او را از [[پیامبر (ص)]] خواستگاری کرد، پذیرفت.<ref>نسایی، سنن نسایی، ح6، ص62.</ref> و به فاطمه فرمود: زوّجتکِ أقدم الاُمة اسلاماً، تو را به همسری اولین مسلمان درآوردم.<ref>شفیعی شاهرودی، سلسله موضوعات الغدیر علامه امینی، ج8(صدّیقه طاهره، فاطمه زهرا)، ص60.</ref> همچنین گروهی از مهاجران، فاطمه (س) را از پیامبر (ص) خواستگاری کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص310.</ref> و پیامبر (ص) فرمود: کار ازدواج دخترم فاطمه با خداست نه دیگری، اگر او بخواهد و صلاح بداند، چنان خواهد کرد و من در انتظار قضای الهی هستم (انی انتظربها القضاء).<ref>قزوینی، فاطمة الزهراء از ولادت تا شهادت، ص191.</ref>


=== ازدواج ===
===سن خدیجه(س)===
ازدواج فاطمه (س) با علی (ع) در سال دوم هجری [در مدینه]<ref>آیتی، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، ص35.</ref> صورت گرفت. کابین دختر پیغمبر 400 درهم یا اندکی بیشتر و یا کمتر بود که امام علی (ع)، یکی از وسایلش را فروخت و این پول را به دست آورد. بهای آنرا نزد پیغمبر آوردند. رسول خدا بی‌آنکه آن را بشمارد، اندکی از پول را به [[بلال]] داد و گفت: ‏با این پول برای دخترم بوی خوش بخر! سپس مانده را به [[ابوبکر]] داد و گفت:‏ با این پول آنچه را دخترم بدان نیازمند است آماده ساز. [[عمار یاسر]] و چند تن از یاران خود را با ابوبکر همراه کرد تا با صلاحدید او جهاز زهرا را آماده سازند. [[شیخ طوسی]] فهرست این وسایل را در کتاب امالی خود ذکر کرده است<ref>امالی، ج 1، ص 39؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص 58-59.</ref>
درباره سن خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر(ص) دیدگاه‌های مختلفی از ۲۵ سال تا ۴۶ سال مطرح شده است. بسیاری سن خدیجه(س) را هنگام ازدواج با پیامبر(ص)، ۴۰ سال دانسته‌اند.<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۳۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸ ،ص۱۷۴؛ ابن اثیرجزری، اسدالغابه فی معرفة الصحابه ، ج۱، ص۲۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱،ص۹۸ و ج۹ ،ص۴۵۹ ؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک ، ج۲ ،ص۲۸۰.</ref> مسعودی نیز احتمال سنی غیر از این را، از دیگران مطرح می‌داند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۲۸۷ :«و فی سنة ست و عشرین کان تزویجه بخدیجة بنت خویلد، و هی یومئذ بنت أربعین، و قیل فی سنها غیر هذا».</ref>


=== نقل مکان به همسایگی پیامبر ===
برخی از منابع تاریخی نیز سن ازدواج خدیجه(س) با پیامبر(ص) را ۲۵ سال<ref>بیهقی، دلائل النبوة، ج۲، ص۷۱؛ السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۴۰؛ البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۹۴: «‌وکان عمرها إذ ذاک خمسا و ثلاثین و قیل خمسا و عشرین سنه»؛ بلاذری انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.</ref> و برخی دیگر، ۲۸ <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸: «وتزوّج رسول الله صلی الله علیه و سلم خدیجة و هو ابن خمس و عشرین سنه، وهی ابنة أربعین سنه.».</ref>، ۳۰ <ref>جعفرمرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ج۲، ص۱۱۵. به نقل از السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۴۰؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج۱، ص۳۰۳؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref>، ۳۵ <ref>1.     ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۹۵ ؛ ابن کثیر، السیرة النبویة، ج۱، ص۲۶۵.</ref>، ۴۴ <ref>واقدی، مختصر تاریخ دمشق، ج۱، ص۳۰۳.</ref>، ۴۵ <ref>واقدی، مختصر تاریخ دمشق، ج۲، ص۲۷۵؛ تهذیب الاسماء، ج۲، ص۳۴۲.</ref>، ۴۶ سال<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸: «یقال إنه تزوّجها و هی ابنة ست و أربعین سنه».</ref>  دانسته‌اند.
چند روزی که از عروسی گذشت، دوری فاطمه برای پیامبر دشوار می‌نمود چرا که فاطمه سال‌هایی در کنار او بوده و یاد [[خدیجه]] را برای او زنده نگاه می‌داشت، از این رو، به فکر افتاد عروس و داماد را در خانه خود جای دهد. به خاطر مشکلات تهیه یک خانه جدید تصمیم گرفت عروس و داماد را در حجره خود جای دهد. ولی این کار نیز به دلیل سکونت [[سوده]] و [[عایشه]] دشوار می‌نمود. یکی از [[صحابه]] به نام [[حارثة بن نعمان]] از این قضیه آگاه شد و یکی از خانه‌های خود را که به پیامبر نزدیک بود در اختیار ایشان قرار داد و فاطمه و علی به آن‌جا منتقل شدند.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص 73-72؛ نیز ر.ک: ابن سعد، طبقات، ج 8، صص 22-23.</ref>
==اسلام آوردن==
خدیجه نخستین فرد و یا نخستین زنی دانسته‌شده‌است که به پیامبر(ص) ایمان آورد.<ref>نک: ابن‌هشام، ۱ / ۲۷۴؛ ابن‌حبیب، ۴۰۸؛ ابن‌عبدالبر، ۴ / ۱۸۱۹-۱۸۲۰، ۱۸۲۱؛ ابن‌قدامه، ۷۱، ۱۲۰.</ref> در نخستین روزهای بعثت، که هنوز پیامبر(ص) پیروانی نداشت، خدیجه همراه امام علی(ع) در کنار آن حضرت به نماز می‌ایستاد و این عمل نخستین مظهر تجلی دین‌داری در تاریخ اسلام به شمار می‌رود.<ref>نک: ابن‌اثیر، الکامل، ۵ / ۵۳۷؛ ابن‌کثیر، البدایة، ۶ / ۱۵-۱۶.</ref>  


=== فرزندان ===
===شعب ابی طالب===
دختر پیغمبر را از علی (ع) فرزندانی است. دو پسر به نام‌های [[امام حسن مجتبی|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] (ع) و دو دختر به نام [[حضرت زینب|زینب]] و [[ام کلثوم دختر حضرت علی (ع)|ام کلثوم]]. هیچ یک از نویسندگان سیره و مؤلفان تاریخ در وجود این چهار فرزند تردیدی ندارد. امام حسن (ع) در نیمه [[ماه رمضان]] سال 3 هجری و امام حسین (ع) در [[ماه شعبان|شعبان]] سال 4 متولد شده است.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 242.</ref>
خدیجه در شعب ابوطالب که پیامبر اسلام(ص) و پیروانش در محاصره اقتصادی قریش بودند، همراه پیامبر(ص) بود و در تامین نیازهای غذایی مسلمانان توسط برادرزاده‌اش، حکیم بن حزام نقش مهمی داشت؛<ref>نک: طبری، ۲ / ۷۴؛ ابن‌قدامه، ۵۶-۶۳؛ نیز مونس، ۳۱۶-۳۱۷.</ref> اما اندک زمانی پس از لغو حصر اقتصادی و خروج پیامبر(ص) و پیروانش از شعب، خدیجه درگذشت.<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۲ / ۹۰؛ ابن‌منظور، ۲ / ۲۷۵.</ref>


تذکره نویسان شیعه و گروهی از علمای سنت و جماعت فرزند پسر دیگری را برای دختر پیغمبر بنام [[محسن بن علی|مُحَسَّن]] نوشته ‏اند. [[مصعب زبیری]] نویسنده کتاب ''نسب قریش'' که در 236ق مرده از مُحَسَّن نامی نبرده است. اما [[بلاذری]] (متوفای 279ق) می‌نویسد: فاطمه برای علی (ع)، حسن و حسین و مُحَسَّن را زاد. محسن در خردی در گذشت.<ref>انساب الاشراف، ص 402، به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 242.</ref> و نیز می‌نویسد: چون مُحَسَّن متولد شد پیغمبر از فاطمه پرسید: او را چه نامیده ‏اید؟ گفت:‏ حَرب. فرمود: نام او مُحَسَّن است.<ref>انساب الاشراف، ص 404، به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 242.</ref> علی بن احمد بن سعید اندلسی (384-456) مؤلف کتاب جمهرة انساب العرب نیز می‌نویسد: مُحَسَّن در خردسالی مرد.<ref>جمهرة انساب العرب، ص 16، به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 243.</ref>
==وفات==
=== محسن بن علی===
درباره تاریخ وفات او در منابع اتفاق نظر وجود ندارد، اما روایتی که وفات او را سال سوم پیش از هجرت دانسته است، مقبول‌تر به نظر می‌رسد.<ref>نک: ابن‌هشام، ۲ / ۶۴؛ ابن‌سعد، ۱ / ۲۱۱؛ ابن‌حبیب، ۱۰؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ۳ / ۱۱؛ ابن‌اثیر، الکامل، ۲ / ۹۰-۹۱؛ یعقوبی، ۱ / ۳۵۴؛ ابن‌عبدالبر، ۴ / ۱۸۲۵؛ ابن‌قدامه، ۶۳، ۷۳؛ ابن‌اثیر، اسد، ۵ / ۴۳۹؛ ذهبی، ۲ / ۱۱۲، ۱۱۷؛ صفدی،  ۱۳ / ۲۹۶؛ ابن‌کثیر، السیرة ... ، ۲ / ۱۲۲، ۱۳۲.</ref> بیشتر منابع سن او را هنگام مرگ در حدود ۶۵ سال دانسته‌اند.<ref>ابن‌سعد، ۱ / ۱۲۵؛ یعقوبی، ۱ / ۳۵۴؛ ابن‌عبدالبر، ۴ / ۱۸۱۸؛ ابن‌قدامه، ۷۱؛ ذهبی، ۲ / ۱۱۱-۱۱۲؛ صفدی، ۱۳ / ۲۹۵.</ref>  
{{اصلی|محسن بن علی}}
[[شیخ مفید]] فرزندان [[امام علی|علی]] (ع) را از فاطمه چنین می‌شمارد: حسن و حسین و [[زینب کبری]] و [[ام کلثوم دختر حضرت علی (ع)|زینب صغری]] که کنیه او ام کلثوم است<ref>ارشاد، ج 1، ص 355؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 243.</ref> و در پایان این باب می‌افزاید: و از شیعیان گفته‌اند که فاطمه پس از پیغمبر پسری را سقط کرد، هنگامی که او را در شکم داشت [[محسن بن علی|محسن]] نامید.<ref>المفید، الارشاد، قم: سعید بن جبیر، 1428ق.، صص 270-271؛ نیز شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 243.</ref> طبری نوشته است:‏ «گویند فاطمه را از علی پسری دیگر بنام مُحَسَّن بود که در خردی در گذشت.» در روایات شیعی و نیز بعض کتب اهل سنت آمده است که این فرزند بر اثر آسیبی که در روزهای پر گیر و دار پس از رحلت [[پیامبر(ص)]] بر دختر او وارد آمد سقط گردید.<ref>ر.ک: الملل و النحل، ج 1، ص 77؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 243.</ref>


== ویژگی‌ها رفتاری==
خدیجه در قبرستان حجون دفن شد<ref>ابن‌قدامه، ۷۳؛ ذهبی، ۲ / ۱۱۱-۱۱۲.</ref> و پیامبر (ص) به دست خود او را در قبر گذاشت؛ اما چون نماز میت هنوز واجب نشده بود، بر او نماز نگزارد.<ref>ابن‌جوزی، صفة ... ، ۲ / ۹؛ ابن‌منظور، ۲ / ۲۷۵.</ref> پیامبر (ص) آن سال را به سبب فوت ابوطالب و خدیجه «عام الحُزن» نامید.<ref>مقریزی، ۱ / ۴۵.</ref> در حال حاضر نیز قبر خدیجه در همان مکان که به قبرستان معلاة یا حجون معروف است، قرار دارد. اما وهابیها گنبدی را که بر فراز قبر او ساخته شده بود، تخریب کرده‌اند.<ref>نک: عبده، ۱۶۱-۱۶۳، ۱۸۲، ۱۸۷.</ref>
به اعتقاد شیعیان فاطمه زهرا (س) تنها زن [[معصومان|معصوم]] در بین بزرگان دین است. بنابراین رفتار او می‌تواند در بسیاری از موارد، الگو قرار گیرد.
===قناعت و ساده‌زیستی===
فاطمه (س) در پوشاک و خوراک به حداقل [[قناعت]] می‌کرد و بر خود سخت می‌گرفت و کارهای خانه را نیز به عهده دیگری نمی‌گذاشت، از کشیدن آب تا روفتن خانه، دستاس کردن ذرت یا گندم، نگاهداری کودک، همه را خود به عهده می‌گرفت.‌ گاه با یکدست دستاس می‌کرد و با دست دیگری طفلش را می‌خواباند.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 84.</ref>


ابن سعد به سند خود از [[امام علی (ع)]] روایت می‌کند: روزی که زهرا را به زنی گرفتم، فرش ما پوست گوسفندی بود که شب بر آن می‌خوابیدیم و روز شتر آبکش خود را بر آن علف می‌‏خوراندیم و جز این شتر خدمتگزاری نداشتیم.<ref>ابن سعد، طبقات، ج 8، ص 14؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 84.</ref>
==اوصاف شخصیتی==
در منابع احادیث از پیامبر(ص) در وصف خدیجه آمده‌است که بیانگر جایگاه والای او نزد آن حضرت است. در حدیثی خدیجه یکی از ۴ بانویی دانسته‌شده‌است که بهترین زنان دو عالم یا بهترین زنان بهشت‌اند.<ref>ابن‌عبدالبر، ۴ / ۱۸۲۱-۱۸۲۳؛ ابن‌قدامه، ۷۲؛ ابن‌اثیر، اسد، ۵ / ۴۳۷.</ref> پیامبر (ص) خدیجه را به داشتن خانه‌ای از نی در بهشت بشارت داده‌است که در آن هیچ غم و اندوهی نیست.<ref>ابن‌هشام، ۱ / ۲۷۴؛ یعقوبی، ۱ / ۳۵۴؛ ابن‌جوزی، صفة، ۲ / ۷- ۸.</ref> همچنین در حدیثی آمده‌است که پیامبر(ص) سلام خدا را از جانب جبرئیل به او ابلاغ فرمودند.<ref>ابن‌هشام، ۱ / ۲۷۵؛ ابن‌عبدالبر، ۴ / ۱۸۲۱؛ ذهبی، ۲ / ۱۱۶.</ref>  


=== خانه‌داری===
==امام حسین(ع) و خدیجه(س)==
علی به مردی از [[بنی سعد]] می‌گوید: می‌خواهی داستانی از خود و فاطمه را برای تو بگویم: فاطمه محبوب‏‌ترین کس در دیدهٔ پدرش بود. او در خانه من چندان با مشک آب کشید که بند مشک در سینه وی جای گذاشت و چندان دستاس کرد که کف دست او پینه بست و چندان خانه را روفت که جامه‌اش رنگ خاک گرفت.<ref>مسند احمد، ج 2، ص 329؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 85.</ref>


فاطمه(س) در زندگی مشترک با علی(ع) کارهای داخل خانه و تهیه غذا و نان را به عهده گرفته بود و علی(ع) کارهای خارج از منزل و آوردن مواد سوختی و ضروریات زندگی را به عهده داشت.<ref>قزوینی، فاطمة الزهراء از ولادت تا شهادت، ص236؛ مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص31(به نقل از تفسیرعیاشی).</ref>
===گریه [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] در مزار خدیجه===
=== همسرداری===
[[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] بیست و پنج بار پیاده از مدینه به مکه برای انجام مراسم حج و عمره مسافرت کرد، روایت شده در یکی از سفرها انس بن مالک همراه آن حضرت بود، او می گوید: [[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] کنار مرقد خدیجه آمد و در آنجا گریه کرد و به مناجات با خدا نشست.<ref>مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۶۹، بحار، ج ۴۴، ص ۱۹۳.</ref>
در [[روایات]] آمده است [[پیامبر(ص)]] به خانه فاطمه(س) و علی(ع) آمد و با آنان مهربانی و محبت کرد و از فاطمه(س) پرسید: شوهرت را چگونه یافتی؟ فاطمه(س) پاسخ داد: بهترین شوهر است... سپس سفارش فاطمه(س) را به علی(ع) و سفارش علی(ع)را به فاطمه(س) کرد. علی(ع) فرمود: به خدا سوگند از آن روز به بعد تا فاطمه(س) زنده بود، کاری نکردم که او را به خشم آورد و بر هیچ کاری او را مجبور ننمودم و او نیز هیچ‌گاه مرا به خشم نیاورده و در هیچ کاری نافرمانی مرا نکرد و به‌راستی هر وقت به او نظر می‌کردم، غم و اندوهم برطرف می‌شد.<ref>محلاتی، زندگانی حضرت فاطمه ودختران آن حضرت، صص70-69.</ref>


===رابطه با پدر ===
===فخر ورزیدن به خدیجه در روز [[عاشورا]]===
پس از [[جنگ احد|جنگ اُحُد]] به زهرا خبر دادند پدرش در جنگ آسیب دیده است؛ سنگی به چهره او رسیده و چهره‏‌اش را خونین ساخته است. او با دسته‏‌ای از زنان برخاست و آب و خوردنی بر پشت‏ خود برداشت و به رزمگاه رفت. زنان، مجروحان را آب می‌‏دادند و زخم‏‌های آنان را می‌‏بستند و فاطمه جراحت پدر را شستشو می‌داد.<ref>مغازی، ص 249؛ و ر.ک: انساب الاشراف، ص 324. واقدی شمار زنان را 14 تن نوشته است. به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 78.</ref> خون بند نمی‌‏آمد. پاره بوریایی را سوزاند و خاکستر آن را بر زخم گذاشت تا جریان خون قطع شود.<ref>مغازی، ص 250؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 78.</ref> در این جنگ، [[حمزه]] عموی پیامبر(ص) و بیش از 70 تن از [[مسلمانان]] [[شهید]] شدند. پس از این واقعه، طبق نوشته واقدی، فاطمه(ع) هر دو یا سه روز خود را به [[قبرستان احد]] می‌رساند و بر مزار شهیدان می‌‏گریست و آنان را [[دعا]] می‌کرد.<ref>مغازی، ص 313؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 79.</ref>
امام حسین(ع) در واقعه عاشورا در [[کربلا]] در مقابل سپاه شام به مادربزرگش خدیجه(س) فخر ورزید که اولین زن مسلمان بود و در اولین سخنانش با لشکر [[عمر بن سعد|عمرسعد]] گفت: «از خدا بترسید و دست خود را به خون من نیالایید که کشتن من و هتک حرمتم بر شما روا نیست، من فرزند دختر پیامبر شمایم و جده‌ام خدیجه(س)، همسر پیامبر شماست.»<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۱۸.</ref>


=== عبادت ===
===ذکر نام خدیجه در شام===
[[امام صادق]](ع) از پدران خویش از [[حسن بن علی]](ع) روایت می‌کند:
[[زین العابدین «ع»|امام سجاد(ع)]] در خطبه‌اش در مجلس [[یزید]] در [[دمشق]] بعد از واقعه [[عاشورا]]، خود را فرزند بانوی بزرگ اسلام، خدیجه(س) می‌دانست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۷۴.</ref> هم‌چنین زبیر بن عوام در مباحثه با ابن عباس عمه‌اش خدیجه(س) را مایه مباهات خویش می‌دانست.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۵.</ref>
:مادرم شب‌های جمعه را تا بامداد در محراب عبادت می‌‏ایستاد.<ref>کشف الغمة، ج 1، ص 468؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 93.</ref>


[[حسن بصری]] از بزرگان [[اهل سنت]] می‌گوید: "در این امت، عابدتر از فاطمه(س) نیامده است، آنقدر به نماز و عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد."<ref>بحارالانوار، ج 43، ص 84.</ref>
==منابع==


[[تسبیح|تسبیح‏‌هایی]] که به نام [[تسبیحات حضرت زهرا]](س) شهرت یافته و در کتاب‏‌های معتبر [[شیعه]] و [[سنی]] و دیگر اسناد روایت ‏شده، نزد همه معروف است. آنان که خود را ملزم به [[سنت]] می‌دانند، این تسبیح‏‌ها را پس از هر [[نماز]] می‌خوانند: «سی و چهار بار الله اکبر، سی و سه بار سبحان الله و سی و سه بار الحمد لله‏».<ref>در بعض روایات شمار این تسبیحات به صورت دیگر آمده. آنچه نوشته شد فتوای مشهور است. شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 94.</ref>
*دائره المعارف بزرگ اسلامی.
*دانشنامه جهان اسلام.


نیز [[سید بن طاووس]] در کتاب [[اقبال الاعمال]] [[دعا]]هایی از او [[روایت]] کرده است که پس از نمازهای [[نماز ظهر|ظهر]]، [[نماز عصر|عصر]]، [[نماز مغرب|مغرب]]، [[نماز عشا|عشا]] و [[نماز صبح]] به طور مرتب می‌خوانده است. همچنین دعاهای دیگری نیز از او نقل شده است که در مورد پاره‏‌ای گرفتاری‏‌ها خوانده می‌‏شود. کسانی که خود را موظف به خواندن ادعیه و ادای مستحبات می‌‏دانند، بدین دعاها آشنائی دارند.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 94.</ref>
==پی‌نوشت==
<references />
==پیوند به بیرون==


=== از خود گذشتگی ===
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/240840/%D8%AE%D8%AF%DB%8C%D8%AC%D9%87 خدیجه]، دائره المعارف بزرگ اسلامی.
از امام [[حسن بن علی]] نقل شده است که::مادرم شب‌های جمعه را تا بامداد در محراب عبادت می‌‏ایستاد و چون دست ‏به [[دعا]] برمی‌داشت مردان و زنان با ایمان را دعا می‌‏کرد، اما درباره خود چیزی نمی‌‏گفت. روزی بدو گفتم: مادر! چرا برای خود نیز مانند دیگران دعای خیر نمی‌کنی؟ گفت:
:فرزندم همسایه، مقدم است.<ref>کشف الغمة، ج 1، ص 468؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 93.</ref>


نیز نقل شده است که فاطمه در شب عروسی خود وقتی با تقاضای زنی مستمند روبه‌رو شد، پیراهن نو خود را به او داد و خود به لباسی مستعمل اکتفا کرد.<ref>شوشتری، احقاق الحق، ج 10، ص 401</ref>
*[https://rch.ac.ir/article/Details/8471 خدیجهدانشنامه جهان اسلام.
 
== پس از رحلت پیامبر (ص) ==
{{جعبه نقل قول | عنوان = از [[خطبه فدکیه]]، خطاب به [[صحابه]] [[پیامبر(ص)]]:|نقل‌قول ={{سخ}}{{حدیث|اطلع الشیطان رأسه من مغرزه صارخاً لکم فوجدکم لدعائه مستجیبین.|ترجمه=شیطان سر از کمینگاه خویش برآورد و شما را بخود دعوت کرد و دید که چه زود سخنش را شنیدید و سبک در پی او دویدید.}}|تاریخ بایگانی | منبع =<small>[[سیدجعفر شهیدی|شهیدی]]، زندگانی حضرت فاطمه زهرا، ص 121.</small> | تراز = چپ| عرض = 230px | اندازه خط = 12px|رنگ پس‌زمینه=#c0c0c0|گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
=== تصرف فدک از سوی حکومت===
{{اصلی|فدک|خطبه فدکیه}}
پس از فوت [[پیامبر(ص)]]، [[ابوبکر]] با به دست گرفتن قدرت دستور تصرف میراث (میراث در اینجا به معنای عام آن است. میراث به معنای عام به چیزی گفته می‎شود که از ناحیه پدر به فرزند برسد، ولو در زمان حیات پدر هم باشد.)<ref>ر.ک: منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص 392.</ref> وی را صادر کرد و چون فاطمه دختر پیامبر(ص) ادعا کرد که من دختر پیامبرم و مثل هر کسی که از پدر خویش ارث می‌برد من نیز از پدرم ارث می‌برم، ابوبکر گفت: «من از پیامبر(ص) شنیده‌ام که: ما پیامبران ارث نمی‌گذاریم و آنچه از خود باقی می‌گذاریم صدقه است.»
 
فاطمه از شنیدن این جمله در بهت و شگفتی فرورفت که چطور پیامبر(ص) چنین سخنی گفته است و من که وارث اویم خبر ندارم یا علی که نزدیکتر از همه شما بدو بوده است از آن خبر ندارد! این بود که فاطمه به شدت در مقابل خلیفه ایستادگی کرد به طوری که در مسجد پیامبر در اجتماع [[مهاجران]] و [[انصار]] به ایراد خطبه ([[خطبه فدکیه]]) پرداخت و با توجه به آیات قرآنی ارث، ابوبکر را محکوم کرد.
 
به تصریح علمای شیعه و برخی از علمای بزرگ [[اهل سنت]]، پیامبر(ص) در زمان حیات خود، با نزول آیه {{متن قرآن|{{قلم رنگ1|سیاه|«وَآتِ ذَا الْقُرْ‌بَیٰ حَقَّهُ»}}|ترجمه= و حق خویشاوند را به او بده|سوره=اسراء|آیه= 26}} فدک را به فاطمه داده بود.<ref>السیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 4، قم: کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی‏، 1404ق.، ص 177؛ نیز: حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق: محمد باقر محمودی، تهران: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی‏، 1411ق.، صص 438-442.</ref>
=== خشم فاطمه بر ابوبکر و عمر===
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = [[پیامبر اسلام|پیامبر(ص)]] خطاب به فاطمه(س):{{سخ}}{{حدیث|انّ الله یغضب لغضبِک و یرضی لرضاک.|ترجمه=همانا خدا بخاطر خشم تو خشم می‌کند و بخاطر خشنودی تو خشنود می‌شود.}}|تاریخ بایگانی | منبع = <small>کتب مختلف معتبر [[اهل سنت]]</small> | تراز = راست| عرض = 230px | اندازه خط = 12px|رنگ پس‌زمینه=#c0c0c0| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
بنابر نقل [[صحیح بخاری]] پس از اینکه ابوبکر به فاطمه(س) گفت که پیامبر(ص) گفته است که ما پیامبران ارث نمی‌گذاریم و آنچه از ما باقی می‌ماند صدقه است، فاطمه خشمگین شد و از ابوبکر رویگردان شد و تا هنگام مرگ فاطمه نیز این رویگردانی ادامه داشت.<ref>صحیح البخاری، ج 4، ص 42.</ref>
 
ابن قتیبه می نویسد: پس از اینکه فاطمه از آنها خشمگین شد، [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] برای خشنود کردن وی به در خانه آمدند و اذن ورود خواستند اما فاطمه بدان‌ها اذن نداد. از این رو آنها پیش امام علی(ع) رفتند و از او کمک خواستند و حضرت آنها را به خانه نزد فاطمه برد؛ اما فاطمه روی خود را به دیوار کرد و سلام آن دو را بی پاسخ گذاشت. ابوبکر سخنانی گفت و پس از آن فاطمه(س) از آنها پرسید: آیا اگر [[حدیث|حدیثی]] از [[پیامبر(ص)]] را به شما بگویم آن را می دانید و بدان عمل می کنید؟ گفتند: بله. فاطمه فرمود: شما را به خدا سوگند می دهم آیا شنیدید که رسول خدا می گوید: خشنودی فاطمه خشنودی من است، و خشم فاطمه خشم من است، پس هرکس فاطمه دخترم را دوست بدارد مرا دوست داشته است، و هرکس فاطمه را خشنود کند مرا خشنود کرده است، و هرکس فاطمه را خشمگین کند مرا خشمگین کرده است؟ گفتند: بله این را از رسول خدا(ص) شنیدیم. فاطمه گفت: پس همانا من خدا و فرشتگانش را گواه می گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین کردید و خشنودم نکردید، و اگر پیامبر(ص) را ببینم از شما بدو شکایت می برم. در اینجا ابوبکر سخنانی گفت ولی فاطمه سخنانش را خطاب بدو ادامه داد که: به خدا سوگند پس از هر نمازی که می خوانم تو را نفرین می کنم.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج1، ص31؛ کحّاله، اعلام النساء، ج4، ص123-124.</ref>
 
خشم و ناراحتی فاطمه از این نظر اهمیت دارد که نه تنها شیعه بلکه خود اهل سنت از پیامبر(ص) روایت کرده‌اند که: فاطمه پاره تن من است و کسی که او را خشمگین کند مرا خشمگین کرده است.<ref>صحیح البخاری، ج 4، ص 210.</ref> علاوه بر این، غاصبان فدک در اینجا با دردسر دیگری نیز مواجهند که آن نیز تکذیب مدعای فاطمه است. تکذیب این ادعا از این جهت برای تکذیب کنندگان مشکل ساز است که قرآن طبق نص [[آیه تطهیر]]، فاطمه را از هرگونه پلیدی مبرّا می‌داند.
 
=== تحلیلی درباره فدک ===
{{شیعه}}
[[سید محمدباقر صدر]] در کتاب [[فدک فی التاریخ]] طرح مسأله فدک از سوی فاطمه (س) را یک حرکت سیاسی می‌داند،<ref>ص 49؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص 395(پاورقی).</ref> و معتقد است فدک رمز و سمبل یک هدف بزرگ و انقلابی همه جانبه علیه حاکمیت وقت است. حاکمیتی که اساس آن در [[سقیفه]]، توسط حزب سه نفری: [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[ابوعبیده جراح|ابوعبیده جراح]] پی ریزی شده بود<ref>ص 48 و 63؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص 395(پاورقی).</ref> بنا به تحلیل صدر:<ref>ص 87؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص 395(پاورقی).</ref> حضرت زهرا(س) مبارزه خود را با حاکمیت در شش مرحله تجلی داده است:<ref>ص 87؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، صص 396-395(پاورقی).</ref>
 
# فرستادن نماینده پیش ابوبکر جهت مطالبه میراث (اعم از فدک و غیر آن)، و طرح فدک به عنوان ارث، قبل از طرح آن به عنوان نحله و بخشش.
# دخالت مستقیم و مذاکره تند با ابوبکر.
# ایراد خطابه معروف در [[مسجد النبی]] (ص) در روز دهم رحلت پیامبر(ص).
# ایراد خطابه قاطع برای زنان مهاجر و انصار در بستر بیماری.
# مذاکره کوتاه و غضب آلود با ابوبکر و عمر هنگامی که آنان به قصد عذرخواهی نزد آن حضرت آمده بودند، و اعلان مراتب غضب و ناراحتی خود از آنان.
# وصیت معروف آن حضرت مبنی بر عدم رضایت نسبت به شرکت و حضور مخالفان ایشان در مراسم تشییع و تدفین خود.
 
[[سیدجعفر شهیدی|دکتر شهیدی]] در تحلیل [[خطبه فدکیه]] حضرت زهرا(س) می نویسد:
:روشن است که اساس گفته او را نادیده گرفته، سخن را به میراث کشاندند. حالی که او آن خطبه را برای گرفتن چند اصله خرما و چند من گندم نخواند. خاندانی که از گلوی خود می برند و گرسنگان را سیر می کنند، برای شکم فرزندانشان اشک نمی ریزند. آنچه او می خواست زنده نگاهداشتن سنت بود و برپا بودن عدالت. می ترسید [[جاهلیت]] که زیر پوشش [[مساوات]] [[اسلام]] خفته است سربرآورد و مفاخرت‌های قبیله ای از نو زنده گردد. امروز [[بنی تیم]] پیش افتاد، فردا نوبت به [[بنی عدی]] برسد و از آن پس به خاندان [[بنی امیه]] و [[ابوسفیان]] که تا نیرو داشتند با اسلام جنگیدند و چون راهی دیگر پیش پای خود ندیدند به دل نه، که به زبان مسلمان شدند.<ref>شهیدی، علی از زبان علی، ص 37.</ref>
 
نویسنده اعلام النساء از علی بن مهنأ علوی نقل می کند که: وجه اینکه ابوبکر و عمر، فدک را از فاطمه گرفتند این بود که علی[ع] از درآمد آن تقویت نشود که بتواند در خلافت نزاع کند.<ref>کحّاله، اعلام النساء، ج4، ص124.</ref>
 
=== علت پیش‌قدم شدن فاطمه===
[[سید محمد باقر صدر]] در کتاب فدک فی التاریخ معتقد است:<ref>ص 86؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص 396(پاورقی).</ref> "شروع قیام توسط حضرت زهرا(س) دارای دو عنصر مهم و مثبت بود:
*یکی جنبه‌های عاطفی قضیه، زیرا آن حضرت به دلیل دختر پیامبر بودن قدرت بیشتری نسبت به تحریک عواطف مردم و تجسم خاطرات دوران پیامبر(ص) داشت؛
*و دیگری جنبه سیاسی آن، زیرا اگر حضرت علی(ع) شروع کننده مبارزه بود، احتمال جنگ داخلی و شق عصای مسلمین و شروع مبارزه مسلحانه با حاکمیت وقت بسیار قوی بود."
 
به نظر می‎رسد علت این که حضرت علی(ع) پس از رسیدن به خلافت و قدرت، فدک را تعقیب نکرد، همین است که فدک سمبل مبارزه و دادن قدرت به دست اهلش بوده و بعد از رسیدن قدرت به اهلش دیگر نیازی به مبارزه بدان منظور نیست.
 
== دوره رنج و ماتم ==
مرگ پدر، مظلوم شدن شوهر، از دست رفتن حق، و بالاتر از همه، دگرگونی‌هائی که پس از رسول خدا -به فاصله‌ای اندک- در سنت مسلمانی پدید گردید، روح و سپس جسم دختر پیغمبر را سخت آزرده ساخت. چنانکه تاریخ نشان می‌دهد، او پیش از مرگ پدرش بیماری جسمی نداشته و بیماری وی پس از این حادثه‌ها آغاز شد.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص 144-145.</ref>
===هجوم به خانه===
بنا بر گزارش‎های موجود در منابع شیعه و اهل سنت، پس از رحلت پیامبر(ص) به خانه حضرت زهرا(س) هجوم بردند تا حضرت علی(ع) را مجبور به [[بیعت]] با ابوبکر کنند. چون با امتناع حضرت علی(ع) مواجه شدند متوسل به زور شده و درب خانه را به آتش کشیدند. حضرت زهرا(س) که پشت در بود در اثر آتش و فشار در مجروح شد و جنینش را سقط کرد.
 
بنا بر روایت ابوبصیر از [[امام صادق]](ع)، بر اثر ضربت غلاف شمشیر [[قنفذ]] (غلام [[عمر بن خطاب|عمر]]) که به دستور ارباب خود این کار را کرد، [[محسن بن علی|محسن]] سقط شد و حضرت فاطمه(س) به شدت بیمار گردید و همین امر به شهادت ایشان انجامید.<ref>طبری امامی، دلائل الامامه، ص134؛ گنجی شافعی، کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب(ع)، ص413؛ جوینی، فرائد السمطین، ج2، ص35؛ به نقل مقیمی حاجی، زندگی‌نامه فاطمه(س)، ص61.</ref> همچنین در روایات شیعه و اهل سنت از تهدید عمر به آتش زدن خانه<ref>طبری، تاریخ، ج2، ص443</ref> و به آتش کشیدن درِ خانه،<ref>هلالی عامری، ص150؛ مسعودی، صص154-155</ref> فشار دادن فاطمه(س) بین در و دیوار و کوبیدن در به حضرت،<ref>مسعودی، ص146؛ صدوق معانی الاخبار، ص206</ref> شکستن پهلوی حضرت(س)<ref>هلالی عامری، ص153، 427؛ ر.ک: عاملی، ج2، صص350-351</ref> و لگد زدن به شکم فاطمه(س)<ref>مفید، الاختصاص، ص185</ref> یاد شده که هر یک ممکن است در به شهادت رساندن حضرت(س) مؤثر بوده باشد.<ref>مقیمی حاجی، زندگی‌نامه فاطمه(س)، ص61.</ref>
 
به گفته [[ابن ابی الحدید]]، وقتی [[عبدالله بن زبیر]] بنی‌هاشم را به آتش زدن تهدید کرد، عروه بن زبیر برای توجیه کار برادرش این کار برای عدم اختلاف مسلمانان جایز دانسته و ماجرای حمله [[عمر بن خطاب|عمر]] به بنی‌هاشم و اجبار به بیعت با ابوبکر را به عنوان شاهد خود ذکر کرده است.<ref> شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏20، ص 147</ref>
===بیت الاحزان===
{{اصلی|بیت الاحزان}}
مطابق برخی گزارش‌ها، پس از رحلت [[پیامبر اکرم]] (ص) و به دنبال تألّمات شدید روحی [[حضرت فاطمه]] (س) و نارضایتی از وضع موجود، امام علی (ع) مکانی را در [[قبرستان بقیع]] در بیرون [[مدینه]]، برای وی ساخت تا در آن به [[عزاداری]] در ماتم و فراق پدر خود بنشیند. این مکان به [[بیت الاحزان]] معروف شد. گفته‌اند حضرت فاطمه روزها با [[امام حسن|حسن]] (ع) و [[امام حسین|حسین]] (ع) به بیت الاحزان می‌رفت و هنگام غروب، [[امیرالمؤمنین]] او را به خانه بر می‌گرداند. بنابر برخی روایات، پس از گذشت بیست و هفت روز از رحلت پیامبر (ص)، حضرت فاطمه (س) بر اثر بیماری، دیگر نتوانست به آن جا برود.<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 178ـ 177؛ محمدتقی سپهر، ناسخ التواریخ، ج 4؛ زندگانی حضرت فاطمه زهرا، ص 71؛ عبدالرزاق مقرم، وفاة الصدیقة الزهرا علیهاالسلام، ص 97.</ref>
 
=== سخنان فاطمه در بستر بیماری ===
هنگامی که حضرت زهرا(س) در بستر بیماری بود عده‌ای از زنان به عیادت وی آمدند و از او پرسیدند: دختر پیغمبر چگونه‏ ای؟ با بیماری چه می‌کنی؟ وی در پاسخ به این پرسش به تفصیل سخن می‌گوید:
::بخدا دنیای شما را دوست نمی‌‏دارم و از مردان شما بیزارم! درون و برونشان را آزمودم و از آنچه کردند ناخشنودم! چون تیغ زنگار خورده نابرّا، و‌گاه پیش روی واپسگرا، و خداوندان اندیشه‌ای تیره و نارسایند. خشم خدا را به خود خریدند و در آتش دوزخ جاویدند.
::ناچار کار را بدانها واگذار، و ننگ عدالت کشی را بر ایشان بار کردم نفرین بر این مکاران و دور بُوَند از رحمت‏ حق این ستمکاران.
::'''وای بر آنان. چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار یابد؟ و خلافت ‏بر پایه‏‌های نبوت استوار ماند؟''' آنجا که فرود آمد نگاه جبرئیل امین است. و بر عهده علی که عالم به امور دنیا و دین است. به یقین کاری که کردند خسرانی مبین است. بخدا علی را نپسندیدند چون سوزش تیغ او را چشیدند و پایداری او را دیدند. دیدند که چگونه بر آنان می‌تازد و با دشمنان خدا نمی‌سازد.
::'''بخدا سوگند، اگر پای در میان می‌‏نهادند، و علی را بر کاری که پیغمبر به عهده او نهاد می‌‏گذاردند، آسان آسان ایشان را به راه راست می‌‏برد.''' و حق هر یک را بدو می‌سپرد، چنانکه کسی زیانی نبیند و هر کس میوه آنچه کشته است‏ بچیند. تشنگان عدالت از چشمه معدلت او سیر، و زبونان در پناه صولت او دلیر می‌گشتند. اگر چنین می‌کردند درهای رحمت از زمین و آسمان بروی آنان می‌گشود.اما نکردند و به زودی خدا به کیفر آنچه کردند آنان را عذاب خواهد فرمود. بیایید!و بشنوید!:
::شگفتا!روزگار چه بوالعجب‏‌ها در پس پرده دارد و چه بازیچه‌ها یکی از پس دیگری برون می‌‏آرد. راستی مردان شما چرا چنین کردند؟ و چه عذری آوردند؟ دوست نمایانی غدار. در حق دوستان ستمکار و سرانجام به کیفر ستمکاری خویش گرفتار. سر را گذاشته به دم چسبیدند. پی عامی رفتند و از عالم نپرسیدند. نفرین بر مردمی نادان که تبهکارند. و تبه کاری خود را نیکوکاری می‌پندارند.
::وای بر آنان. آیا آنکه مردم را به راه راست می‌‏خواند، سزاوار پیروی است، یا آنکه خود راه را نمی‌‏داند؟ در این باره چگونه داوری می‌‏کنید؟
::بخدایتان سوگند، آنچه نباید بکنند کردند. نواها ساز و فتنه‌ها آغاز شد. حال، لَختی بپایند! تا به خود آیند، و ببینند چه آشوبی خیزد و چه خون‌ها بریزد! شهد زندگی در کام‌ها شرنگ و جهان پهناور بر همگان تنگ گردد. آن روز زیانکاران را باد در دست است و آیندگان به گناه رفتگان گرفتار و پای بست.
::اکنون آماده باشید!که گرد بلا انگیخته شد و تیغ خشم خدا از نیام انتقام آهیخته. شما را نگذارد تا دمار از روزگارتان بر آرد، آنگاه دریغ سودی ندارد. جمع شما را بپراکند و بیخ و بنتان را بر کند. دریغا که دیده حقیقت‏ بین ندارید. بر ما هم تاوانی نیست که داشتن حق را ناخوش می‌‏دارید.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص 149-153؛ الصدوق، معانی الاخبار، تصحیح و تعلیق: علی اکبر الغفاری، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، 1379ش، صص 354-356؛ ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن ابی طاهر، بلاغات النساء، تحقیق: یوسف البقاعی، بیروت: دار الاضواء، 1420ق/1999م.، صص 28-30.</ref>
 
== شهادت ==
متابع [[شیعه]] و [[سنی]] اتفاق دارند که فاطمه(س) در [[سال 11 هجری]] درگذشت. اما در مورد ماه و روز درگذشت وی اختلاف نظر است: برخی گفته‌اند فاطمه(س) پس از پدرش 24 روز زیست و برخی تا 8 ماه را ذکر کرده‌اند. مشهور میان شیعیان این است که وی حدود 3 ماه پس از پدرش زیسته است<ref>مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، صص 157-156.</ref> که با توجه به رحلت پیامبر(ص)در 28 صفر، این تاریخ منطبق با 3 جمادی الثانی است.<ref>مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، ص 170.</ref>
 
با توجه به اختلاف نوشته‌ها درباره تاریخ ولادت فاطمه(س)، طبعاً درباره مدت عمر وی نیز دیدگاه‌ها مختلف است، این مدت را از 18 تا 35 سال دانسته‌اند. اگر تاریخ ولادت وی جمادی الثانی سال 5 [[بعثت]] پیامبر(ص) بوده باشد و شهادتش 11 هجری باشد، فاصله میان این دو تاریخ 18 سال و اندی خواهد بود که در دو روایت معتبر [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] نقل شده است.<ref>مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، صص 174-173.</ref>
 
=== دفن شبانه ===
علمای شیعه متفقند که پیکر دختر پیغمبر را شبانه به خاک سپردند.<ref>شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 158.</ref> در [[تاریخ یعقوبی]] آمده است که فاطمه شبانه دفن شد و هیچکس جز [[سلمان فارسی|سلمان]] و [[ابوذر غفاری|ابوذر]] و به قولی [[عمار یاسر|عمار]] حاضر نبود.<ref>تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، ج 1، تهران: علمی و فرهنگی، 1378، ص 512.</ref> در [[امالی طوسی]] روایتی از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که در مقابل پیشنهاد عمویش [[عباس بن عبدالمطلب]] برای برگزاری مراسم تشییع باشکوهی برای فاطمه(س)، پاسخ می‌گوید که خود فاطمه به من وصیت نموده است که مراسم تدفینش مخفیانه باشد.<ref>الطوسی، الامالی، تحقیق و تصحیح: بهراد الجعفری، علی اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1380ش.، ص 245.</ref>
 
[[محمد بن سعد بن منیع الهاشمی|ابن سعد]] (از علمای [[اهل سنت]]) نیز روایت‌هایی آورده است که فاطمه(س) را شبانه دفن کردند و علی(ع) او را به خاک سپرد.<ref>ابن سعد، طبقات، ج 8، صص 18-19؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 158.</ref> [[بلاذری]] نیز در دو روایت خود همین را نوشته است.<ref>انساب الاشراف، ص 405؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 158.</ref> [[بخاری]] نیز چنین می‌نویسد: «شوهرش شبانه او را به خاک سپرد و رخصت نداد تا [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بر جنازه او حاضر شود».<ref>صحیح، ج 5، ص 177؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 158.</ref>
 
=== سخنان علی (ع) هنگام دفن ===
چون فاطمه(س) درگذشت [[امیرالمؤمنین]] او را پنهان به خاک سپرد و آثار قبر او را از میان برد. سپس رو به مزار پیغمبر کرد و گفت:
::ای پیغمبر خدا از من و از دخترت که بدیدن تو آمده و در کنار تو زیر خاک خفته است، بر تو درود باد! خدا چنین خواست که او زودتر از دیگران به تو بپیوندد. '''پس از او شکیبائی من به پایان رسیده و خویشتن داری من از دست رفته'''. اما آنچنان که در جدائی تو صبر را پیشه کردم، در مرگ دخترت نیز جز صبر چاره ندارم که شکیبائی بر مصیبت سنت است. '''ای پیغمبر خدا! تو بر روی سینه من جان دادی!''' تو را به دست خود در دل خاک سپردم! [[قرآن]] خبر داده است که پایان زندگی همه بازگشت به سوی خداست.
::اکنون امانت به صاحبش رسید، زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید.‌ای پیغمبر خدا! '''پس از او آسمان و زمین زشت می‌نماید، و هیچگاه‌اندوه دلم نمی‌گشاید. چشمانم بی‌خواب، و دل از سوز غم کباب است، تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند.'''
::مرگ زهرا ضربتی بود که دل را خسته و غصه‌ام را پیوسته گردانید. و چه زود جمع ما را به پریشانی کشانید. شکایت خود را به خدا می‌برم و دخترت را به تو می‌سپارم! '''خواهد گفت که امتت پس از تو با وی چه ستم‌ها کردند'''. آنچه خواهی از او بجو و هر چه خواهی بدو بگو! تا سرّ دل بر تو گشاید، و خونی که خورده است بیرون آید و خدا که بهترین داور است میان او و ستمکاران داوری نماید.
::سلامی که به تو می‌دهم بدرود است نه از ملالت، و از روی شوق است، نه کسالت. اگر می‌روم نه ملول و خسته جانم و اگر می‌مانم نه به وعده خدا بد گمانم. و چون شکیبایان را وعده داده است در انتظار پاداش او می‌مانم که هر چه هست از اوست و شکیبائی نیکوست.
::اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود برای همیشه در کنار قبرت می‌ماندم و در این مصیبت بزرگ، چون فرزند مرده جوی اشک از دیدگانم می‌راندم.
::خدا گواهست که دخترت پنهانی به خاک می‌رود. هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبان‌ها نرفته، '''حق او را بردند و میراث او را خوردند.''' درد دل را با تو در میان می‌گذارم و دل را به یاد تو خوش می‌دارم که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه.<ref>کلینی، اصول الکافی، ج 1، باب مولد الزهراء، طهران: المکتبة الاسلامیة، 1388ق، صص 382-381. این خطبه در نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، خطبه 202، صص 237-238 نیز آمده است که مختصرتر از روایت کافی است. در اینجا روایت اصول کافی طبق ترجمه دکتر شهیدی (شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص 159-160) ذکر شده است.</ref>
 
=== محل دفن فاطمه ===
با توجه به وصیت فاطمه (س) مبنی بر [[کفن]] و [[دفن]] شبانه، محل قبر او تا کنون مشخص نشده است. در متون حدیثی و تاریخی چند موضع به عنوان قبر ایشان نام برده شده است ولی در حال حاضر هیچ نقطه‌ای به عنوان قبر فاطمه دختر پیامبر وجود ندارد. برخی از این مکان‌ها عبارتند از
*خانه خود فاطمه (س)<ref>کلینی، اصول کافی، ج1، ص 461، حدیث 9.قرب الاسناد، ص 16</ref>
* بین [[قبر پیامبر(ص)]] و منبر ایشان<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب& ج 3، ص 365</ref>
* [[قبرستان بقیع]] در گوشه‌ای از بقعه [[عقیل بن ابی طالب|عقیل]]<ref>ابن سعد، طبقات، ج 8، ص 30</ref>
* نقطه‌ای نامشخص از بقیع<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج 42، ص 212 به نقل از عیون المعجزات</ref>
 
== فضائل ==
{{اصلی|اهل البیت علیهم السلام|اصحاب کسا|مباهله|آیه تطهیر|آیه مودت|حدیث ثقلین}}
=== سوره کوثر===
[[Image:سوره کوثر حرم امام حسین.jpg|thumb|250px|نقش سوره کوثر بر سقف یکی از رواق‌های حرم امام حسین(ع)]]
به گفته نویسندگان [[تفسیر نمونه]] بسیاری از علمای شیعه مصداق کوثر در [[سوره کوثر]] را حضرت فاطمه دانسته‌اند. زیرا در سوره سخن از کسانی است که پیامبر را بدون نسل و ذریه می‌دانستند. در حالی که نسل پیامبر از دخترش فاطمه ادامه پیدا کرده و همان نسل است که [[امامت]] بر عهده او نهاده شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 27، ص 375. ر.ک: طباطبایی، المیزان، ج20، ص370.</ref>
 
=== حضور در مباهله ===
در ماجرای [[مباهله]] بین پیامبر اسلام(ص) و مسیحیان نجران، فاطمه یکی از چهار نفری بود که پیامبر با خود برد. مسلمانان حضور افراد در مباهله را نشان‌گر فضیلت و جایگاه این اشخاص می‌دانند. [[آیه مباهله|آیه 160 سوره آل عمران]] در همین مورد نازل شده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج 2، ص 763</ref><ref>قرطبی،‌الجامع لاحکام القرآن، ج 4، ص 104</ref>
 
=== غضب و رضایت الهی===
* در منابع مختلف اهل سنت، از پیامبر(ص) نقل شده است که به فاطمه فرمود: همانا خدا بخاطر خشم تو خشم می‌کند و بخاطر خشنودی تو خشنود می‌شود (ان الله یغضب لغضبک ویرضی لرضاک).<ref>المستدرک علی الصحیحین: 167/3 ح 4730؛ اسد الغابة: 224/7؛ الاصابة: 378/4؛ تهذیب التهذیب: 469/12 رقم 2860؛ مجمع الزوائد: 203/9؛ ذخائر العقبی: ص 39؛ مقتل الحسین (ع) للخوارزمی: 52/1؛ تذکرة الخواص: ص 310؛ کفایة الطالب للکنجی: ص 364؛ الشرف المؤبّد: ص 125. به نقل از منتخب فضائل النبی و اهل بیته علیهم السلام من الصحاح الستة و غیرهما من الکتب المعتبرة عند اهل السنة، ص 263.</ref>
* منابع اهل سنت از پیامبر(ص) نقل کرده‌اند که خطاب به فاطمه(س) فرمود: «ای فاطمه! آیا خشنود نمی‌شوی که سرور زنان جهان و سرور زنان این امت و سرور زن‌های مؤمن باشی؟<ref>المستدرک علی الصحیحین: 170/3 ح 4740؛ صحیح مسلم: 57/5 ذیل ح 99؛ أسد الغابة: 223/7 رقم 7175. به نقل از منتخب فضائل النبی و اهل بیته علیهم السلام من الصحاح الستة و غیرهما من الکتب المعتبرة عند اهل السنة، ص 265.</ref> تعبیر «سرور زنان جهان/سیدة نساء العالمین» توسط امام علی(ع) نیز برای حضرت زهراء(س) در سخنانی که بر سر مزار وی به زبان آورده است، بکار رفته است.<ref>کلینی، اصول الکافی، ج 1، باب مولد الزهراء، طهران: المکتبة الاسلامیة، 1388ق، صص 382-381.</ref>
 
=== عصمت ===
{{اصلی|آیه تطهیر|اصحاب کساء|حدیث کساء}}
در مسند [[احمد ابن حنبل]] روایت‌هایی با این مضمون نقل شده است که پیامبر (ص)، مصداق‌های [[آیه تطهیر]] <blockquote>{{متن قرآن|{{قلم رنگ1|سیاه|إِنَّمَا یرِ‌یدُ اللَّـهُ لِیذْهِبَ عَنکُمُ الرِّ‌جْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَ‌کُمْ تَطْهِیراً}}|ترجمه= خدا فقط می‏ خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.|سوره=33|آیه=33}}</blockquote> را بیان فرموده است: فاطمه، همسر و دو پسرش.<ref>مسند احمد، ج 1، ص 331؛ مسند احمد، ج 4، ص 107؛ مسند احمد، ج 6، ص 292.</ref> همو در [[فضائل الصحابه]]، روایت می‌کند که پیامبر(ص) به مدت 6 ماه هنگام خروج برای نماز صبح، به در خانه فاطمه که می‌رسید صدا می‌کرد: ای اهل بیت! نماز! نماز! ای اهل بیت! «خدا فقط می‌خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند».<ref>احمد ابن حنبل، فضائل الصحابة، ج 2، تحقیق: وصی الله بن محمدعباس، مکة: جامعة ام القری، 1403ق/1983م، ص 761.</ref>
 
از نظر شیعیان این آیه دلیلی قرآنی بر عصمت پنج تن یاد شده (که حضرت فاطمه(س) یکی از آنهاست) از همه زشتی‌ها است.<ref>الطبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج8، ص158.</ref>
 
=== محدَّثه ===
{{اصلی|مصحف فاطمه(س)}}
احادیث متعددی بر محدثه بودن حضرت فاطمه(س) دلالت دارد. در برخی روایات گزارش شده است که در آخرین روز زندگی رسول خدا(ص) برخی از فرشتگان با حضرت فاطمه(س) سخن گفتند. بر اساس این روایات، فاطمه(س) با [[عزرائیل]] -که اجازه ورود به منزل پیامبر(ص) را داشت- هم‌سخن شد.<ref>ابن شهرآشوب، ج3، ص116؛ مجلسی، ج22، صص527-528؛ به نقل از رحمان‌ستایش، محدثه بودن فاطمه(س)، ص60.</ref> اما شهرت آن حضرت به محدثه بودن، به سبب تحدیث پس از درگذشت رسول خدا(ص) است، که به صورت [[مصحف فاطمه(س)|مصحف]] تدوین شد.<ref>رحمان‌ستایش، محدثه بودن فاطمه(س)، ص60.</ref>
 
[[شیخ صدوق]] روایتی را از [[امام صادق]](ع) نقل می کند که وجه محدثه نامیده شدن حضرت فاطمه(س) را فرودآمدن [[ملائکه]] بر او و سخن گفتنشان با او همچون [[حضرت مریم]](س) دانسته است.<ref>الصدوق، علل الشرائع، ج1، ص182.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{ستون-شروع}}
* [[ایام فاطمیه]]
* [[اهل بیت]]
* [[مأساة الزهراء (کتاب)]]
* [[ایام محسنیه]]
* [[بیت‌الاحزان]]
{{پایان}}
 
== مطالعه بیشتر ==
# شهیدی، سیدجعفر، زندگانی فاطمه زهرا، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1363.
 
== پانویس ==
{{پانویس2}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
* قرآن کریم، ترجمه: محمد مهدی فولادوند، تهران: نشر دار القرآن الکریم، 1376ش.
* آیتی، محمدابراهیم، چکیدۀ تاریخ پیامبر اسلام(ص)، (به کوشش: ابوالقاسم گرجی، تلخیص: جعفر شریعتمداری)، مشهد / تهران: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، 1378ش.
* ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج 6_1، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
* ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن ابی طاهر، بلاغات النساء، تحقیق: یوسف البقاعی، بیروت: دار الاضواء، 1420ق/1999م.
* ابن قتیبه دینوری، الامامة والسیاسة، تحقیق علی شیری، قم: شریف رضی، 1413ق/1371ش.
* ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله‏، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، محقق ابراهیم، محمد ابوالفضل‏، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، قم‏، 1404 ق‏، چاپ اول‏.
* احمد بن ابی یعقوب (ابن واضح یعقوبی)، تاریخ یعقوبی، ج1، ترجمه: محمدابراهیم آیتی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1378ش.
* اربلی، ابی الحسن علی بن عیسی بن ابی الفتح، کشف الغمّه فی معرفة الائمّه، ج 2_1، قم: مرکز الطباعة والنشر للمجمع العالمی لاهل البیت (ع)، 1426ق.
* اقبال لاهوری، کلیات اشعار فارسی، شامل غزلیات، اسرار خودی، رمز بیخودی، گلشن راز جدید بندگی نامه، پیام مشرق، افکار، نقش فرنگ، جاویدنامه، پس چه باید کرد، مسافر و ارمغان حجاز، مقدمه و حواشی از محمود علمی (م. درویش)، بی‌جا: سازمان انتشارات جاویدان، 1366ش.
* خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378.
* صحیح البخاری، ج 4، دارالفکر للطباعة والنشر و التوزیع، 1401ق/1981م.
* الصدوق، معانی الاخبار، تصحیح و تعلیق: علی اکبر الغفاری، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، 1379ش.
* الصدوق، علل الشرائع، تقدیم: السیدمحمدصادق بحرالعلوم، النجف الاشرف: المکتبة الحیدریة، 1385ق-1966م.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417ق.
* الطوسی، الامالی، تحقیق و تصحیح: بهراد الجعفری، علی اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1380ش.
* سنائی غزنوی، حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم، دیوان، با مقدمه و حواشی و فهرست، به سعی مدرس رضوی، بی‌جا: انتشارات ابن سینا، بی‌تا.
* رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت فاطمه(س) و دختران آن حضرت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ 8، 1379ش.
* رحمان‌ستایش، محمدکاظم، محدثه بودن فاطمه (س)، در دانشنامه فاطمی (س)، ج2، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1393.
* جوینی، ابراهیم بن محمد خراسانی، فرائد السمطین، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت: مؤسسة المحمودی للطباعة والنشر، 1398ق.
* شفیعی شاهرودی، محمدحسن، سلسله موضوعات الغدیر علامه امینی، ج8 (صدّیقه طاهره فاطمه زهرا)، قم: موسسه میراث نبوت، 1389ش/1432ق.
* شیخ صدوق،محمد بن علی‏، معانی الأخبار، محقق علی اکبر غفاری، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، قم، 1403ق.
* شهیدی، سید جعفر، زندگانی فاطمه زهرا (س)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1363ش.
* شهیدی، سید جعفر، علی از زبان علی، یا، زندگانی امیر مؤمنان علی علیه‌السلام، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379.
* طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم: مؤسسة البعثة، 1413ق.
* الطبرسی، تفسیر مجمع البیان، تقدیم: السید محسن الامین العاملی، تحقیق و تعلیق: لجنة من العلماء والمحققین الاخصائیین، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1415ق-1995م.
* عاملی، سید جعفر مرتضی، رنج‌های حضرت زهرا (س)، ترجمه: محمد سپهری، قم: انتشارات تهذیب، 1382ش.
* قزوینی، سید محمد کاظم، فاطمة الزهراء از ولادت تا شهادت، ترجمه: علی کرمی، قم: نشر مرتضی، 1380ش.
* کحاله، عمر رضا، اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام، ج4، بیروت: مؤسسة الرسالة، الطبعة العاشرة، 1412ق/1991م.
* کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، 1419ق.
* گنجی شافعی، محمدبن یوسف، کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب (ع)، النجف الاشرف: مطبعة الغری، 1356ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 43، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق/1983م.
* مقدسی، یدالله، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان (ع)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1391.
* مقیمی حاجی، ابوالقاسم، زندگی‌نامه فاطمه (س)، در دانشنامه فاطمی (س)، ج1، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1393.
* منتخب فضائل النبی و اهل بیته علیهم السلام من الصحاح الستة و غیرهما من الکتب المعتبرة عند اهل السنة، انتخاب و تحقیق: مرکز الغدیر للدرسات الاسلامیة، بیروت: الغدیر، 1423ق/2002م.
* منتظری، حسینعلی، خطبه حضرت فاطمه زهرا علی‌ها السلام و ماجرای فدک، تهران: مؤسسه فرهنگی خرد آوا، 1387.
 
{{پایان}}
{{حضرت فاطمه(س)}}
{{کتاب‌شناسی حضرت فاطمه (س)}}
{{معصومان}}
{{زنان اهل بیت}}
{{صحابه}}
{{پیامبر اسلام}}
{{راویان زن شیعه}}
{{زنان تاثیرگذار از نگاه شیعه}}
 
[[ar:السیدة فاطمة الزهراء علیها السلام]]
[[en:Lady Fatima (a)]]
[[tr:Hz. Fatıma Zehra (s.a)]]
[[ur:حضرت فاطمہ زہرا سلام‌ اللہ علیہا]]
[[fr:Fâtima Zahrâ (s)]]
[[es:Hazrat Fátima az-Zahra (La Paz sea con ella)]]
[[id:Fatimah binti Muhammad Sa]]


[[رده:افراد]]
[[رده:اهل بیت]]
[[رده:اهل بیت]]
[[رده:معصومان]]
[[رده:اصحاب کساء]]
[[رده:زنان صحابی]]
[[رده:دختران پیامبر]]
[[رده:همسران امام علی]]
[[رده:مادران امامان شیعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۹

خدیجه بنت خُوَیلد از قبیه قریش، نخستین همسر پیامبر اسلام(ص) و نخستین زن مسلمان است.

خدیجه
Hadhrat khadija-compressed.jpg
مزار خدیجه(س)
نام خدیجه
کنیه ام المومنین
زادگاه مکه
درگذشت سوم ه.ق
مدفن قبرستان معلاة یا حجون
محل زندگی مکه و مدینه
پدر خُوَیلد بن اسد
مادر فاطمه بنت زائدة ابن اصم
همسر(ان) محمد(ص)
فرزند(ان) حضرت فاطمه زهرا(س)
طول عمر ۶۵ سال

تبارشناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خدیجه دختر خُوَیلد بن اسد و فاطمه بنت زائدة ابن اصم، از قبیله قریش بود.[۱]

زندگی‌نامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

از دوران کودکی و نوجوانی خدیجه(س)، تا هنگام ازدواج با پیامبر(ص) و حتی بعد از آن، اطلاعات اندکی در دست است و بخشی از اخبار تاریخی درباره احوال ایشان دارای اختلاف نظر است.[۲]

ازدواج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در مورد ازدواج دو نوع نقل وجود دارد:

بیشتر منابع، نقل می‌کنند؛ خدیجه(س) قبل از ازدواج با پیامبر(ص)، دو بار ازدواج کرد. در ترتیب این ازدواج‌ها اختلاف هست.[۳]

برخی دیگر به استناد شواهدی، ازدواج‌های خدیجه(س) پیش از وصلت با پیامبر را رد کرده‌ و آورده‌اند، خدیجه(س) موقع ازدواج با پیامبر(ص) دوشیزه بود و کسانی که به‌عنوان فرزندان او از دو همسر قبلی‌اش نام‌بردار شده‌اند، خواهرزاده‌هایش بوده‌اند که تحت سرپرستی مالی و عاطفی او قرار داشتند.[۴]

فرزندان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در شمار فرزندان خدیجه(س) (۳ یا ۴ فرزند) و نام آن‌ها اختلاف است.[۵]

خدیجه از ابوهاله، صاحب پسرانی به نام‌های حارث ، هند[۶] و دختری به نام زینب[۷] شد.

معروف‌ترین فرزند او از این ازدواج‌ها هند بن ابی‌هاله بود که خدیجه را به سبب او «ام‌هند» می‌خواندند. بعدها هند در زمره صحابه رسول خدا(ص) در آمد. هند مسلمان شد و در جنگ بدر یا احد حضور یافت و نیز در جنگ جمل در رکاب علی(ع) بود که به شهادت رسید.[۸]

تجارت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خدیجه(س) پیش از ظهور اسلام نیز به سبب فضایل و کمالاتش شخصیتی برجسته و قابل احترام به شمار می‌رفت.[۹] افزون برآن، وی یکی از تاجران و ثروتمندان مشهور عرب بود و با اشخاص معتمد به‌عنوان کاروان‌سالار قرارداد مضاربه می‌بست تا از سوی او به تجارت بپردازند.[۱۰]

همکاری با پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

درباره همکاری محمد(ص) و خدیجه(س) در تجارت، گفته‌اند: ابوطالب به خدیجه پیشنهاد داد که محمد(ص) سرپرستی کاروان او را در سفری تجارتی بر عهده گیرد و از این طریق سودی هم نصیب او‌ شود و خدیجه هم پذیرفت.[۱۱]

به روایت دیگر این همکاری به پیشنهاد شخص خدیجه روی داد؛ یعنی خدیجه به سبب فضایل محمد(ص) بدو پیشنهاد همکاری داد و محمد(ص) پذیرفت و با کاروان خدیجه برای تجارت رهسپار شام شد.[۱۲]

ازدواج با پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به روایتی خدیجه پس از سفر تجاری خود به پیامبر(ص) پیشنهاد ازدواج داد و گفت که به سبب خویشاوندی، شخصیت، امانت‌داری، خوش‌اخلاقی و راست‌گویی محمد(ص) در میان قوم خواهان او شده است.[۱۳] براساس روایتی دیگر، او به وساطت زنی به نام نفیسه، دختر مُنیه از پیامبر(ص) خواستگاری کرد.[۱۴] در منابع آمده‌است که در این هنگام، خدیجه ثروتمندترین و شریف‌ترین زن قریش بود و هرکس آرزو داشت که با او ازدواج کند.[۱۵]

پیامبر(ص) موضوع را به عموهایش خبر داد. حمزه بن عبدالمطلب، و به روایتی ابوطالب برای خواستگاری از خدیجه نزد خویلد، پدر خدیجه رفتند. پس از جلب موافقت او، ازدواج پیامبر(ص) با خدیجه صورت گرفت.[۱۶] اما بنابر قولِ مشهور، در آن زمان پدر خدیجه درگذشته بود و عمرو بن اسد، عموی خدیجه و بنابر قولی، عمرو، برادر خدیجه، وکیل او در این ازدواج بوده است.[۱۷]

فرزندان خدیجه(س) و محمد(ص)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر اسلام(ص) از خدیجه صاحب چندین فرزند شد. همه فرزندان پیامبر(ص) به‌جز ابراهیم (که از ماریۀ قبطیه بود) از خدیجه‌اند[۱۸] که عبارت‌اند از قاسم، عبدالله (که به طیب و طاهر مشهور بوده‌است)، رقیه، زینب، ام کلثوم و فاطمه(س).[۱۹] برخی از منابع نیز طیب و طاهر را نام دو فرزند پیامبر(ص) دانسته و از این رو، برای پیامبر(ص) ۳ پسر از خدیجه یاد کرده‌اند که این قول به نظر درست نمی‌آید.[۲۰] پسران پیامبر در خردسالی جملگی از دنیا رفتند؛ اما دختران همراه پیامبر(ص) مهاجرت کردند.[۲۱]

سن خدیجه(س)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

درباره سن خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر(ص) دیدگاه‌های مختلفی از ۲۵ سال تا ۴۶ سال مطرح شده است. بسیاری سن خدیجه(س) را هنگام ازدواج با پیامبر(ص)، ۴۰ سال دانسته‌اند.[۲۲] مسعودی نیز احتمال سنی غیر از این را، از دیگران مطرح می‌داند.[۲۳]

برخی از منابع تاریخی نیز سن ازدواج خدیجه(س) با پیامبر(ص) را ۲۵ سال[۲۴] و برخی دیگر، ۲۸ [۲۵]، ۳۰ [۲۶]، ۳۵ [۲۷]، ۴۴ [۲۸]، ۴۵ [۲۹]، ۴۶ سال[۳۰] دانسته‌اند.

اسلام آوردن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خدیجه نخستین فرد و یا نخستین زنی دانسته‌شده‌است که به پیامبر(ص) ایمان آورد.[۳۱] در نخستین روزهای بعثت، که هنوز پیامبر(ص) پیروانی نداشت، خدیجه همراه امام علی(ع) در کنار آن حضرت به نماز می‌ایستاد و این عمل نخستین مظهر تجلی دین‌داری در تاریخ اسلام به شمار می‌رود.[۳۲]

شعب ابی طالب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خدیجه در شعب ابوطالب که پیامبر اسلام(ص) و پیروانش در محاصره اقتصادی قریش بودند، همراه پیامبر(ص) بود و در تامین نیازهای غذایی مسلمانان توسط برادرزاده‌اش، حکیم بن حزام نقش مهمی داشت؛[۳۳] اما اندک زمانی پس از لغو حصر اقتصادی و خروج پیامبر(ص) و پیروانش از شعب، خدیجه درگذشت.[۳۴]

وفات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

درباره تاریخ وفات او در منابع اتفاق نظر وجود ندارد، اما روایتی که وفات او را سال سوم پیش از هجرت دانسته است، مقبول‌تر به نظر می‌رسد.[۳۵] بیشتر منابع سن او را هنگام مرگ در حدود ۶۵ سال دانسته‌اند.[۳۶]

خدیجه در قبرستان حجون دفن شد[۳۷] و پیامبر (ص) به دست خود او را در قبر گذاشت؛ اما چون نماز میت هنوز واجب نشده بود، بر او نماز نگزارد.[۳۸] پیامبر (ص) آن سال را به سبب فوت ابوطالب و خدیجه «عام الحُزن» نامید.[۳۹] در حال حاضر نیز قبر خدیجه در همان مکان که به قبرستان معلاة یا حجون معروف است، قرار دارد. اما وهابیها گنبدی را که بر فراز قبر او ساخته شده بود، تخریب کرده‌اند.[۴۰]

اوصاف شخصیتی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در منابع احادیث از پیامبر(ص) در وصف خدیجه آمده‌است که بیانگر جایگاه والای او نزد آن حضرت است. در حدیثی خدیجه یکی از ۴ بانویی دانسته‌شده‌است که بهترین زنان دو عالم یا بهترین زنان بهشت‌اند.[۴۱] پیامبر (ص) خدیجه را به داشتن خانه‌ای از نی در بهشت بشارت داده‌است که در آن هیچ غم و اندوهی نیست.[۴۲] همچنین در حدیثی آمده‌است که پیامبر(ص) سلام خدا را از جانب جبرئیل به او ابلاغ فرمودند.[۴۳]

امام حسین(ع) و خدیجه(س)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

گریه امام حسین(ع) در مزار خدیجه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امام حسین(ع) بیست و پنج بار پیاده از مدینه به مکه برای انجام مراسم حج و عمره مسافرت کرد، روایت شده در یکی از سفرها انس بن مالک همراه آن حضرت بود، او می گوید: امام حسین(ع) کنار مرقد خدیجه آمد و در آنجا گریه کرد و به مناجات با خدا نشست.[۴۴]

فخر ورزیدن به خدیجه در روز عاشورا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امام حسین(ع) در واقعه عاشورا در کربلا در مقابل سپاه شام به مادربزرگش خدیجه(س) فخر ورزید که اولین زن مسلمان بود و در اولین سخنانش با لشکر عمرسعد گفت: «از خدا بترسید و دست خود را به خون من نیالایید که کشتن من و هتک حرمتم بر شما روا نیست، من فرزند دختر پیامبر شمایم و جده‌ام خدیجه(س)، همسر پیامبر شماست.»[۴۵]

ذکر نام خدیجه در شام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امام سجاد(ع) در خطبه‌اش در مجلس یزید در دمشق بعد از واقعه عاشورا، خود را فرزند بانوی بزرگ اسلام، خدیجه(س) می‌دانست.[۴۶] هم‌چنین زبیر بن عوام در مباحثه با ابن عباس عمه‌اش خدیجه(س) را مایه مباهات خویش می‌دانست.[۴۷]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • دائره المعارف بزرگ اسلامی.
  • دانشنامه جهان اسلام.

پی‌نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۴؛ ابن‌سعد، ۱ / ۱۳۳؛ زبیری، ۲۳۰.
  2. ر.ک: ادامه مقاله.
  3. ر.ک: به ابن‌عبدالبرّ، ج ۴، ص ۱۸۱۷؛ طبرسی، ۱۴۱۷، ج ۱، ص ۲۷۴؛ طبری، ص ۱۱؛ دمیاطی، ص ۳۲.
  4. ر.ک: به کوفی، ج ۱، ص ۶۴۷۰؛ ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۱۳۸؛ عاملی، ج ۲، ص ۱۲۱-۱۲۹.
  5. ر.ک: ابن‌هشام، ۴ / ۲۹۱؛ ابن‌قتیبه، ۱۳۳.
  6. ابن کلبی، ج ۱، ص ۲۷۹؛ ابن سعد، ج ۸، ص ۱۵؛ ابن حزم، ص ۳۲؛ دمیاطی، ص ۳۱)، طاهر و هاله (ابن کلبی، ج ۱، ص ۲۷۹؛ سهیلی، ج ۲، ص ۲۴۶.
  7. ابن حزم، ص ۳۲؛ نویری، ج ۱۸، ص ۱۷۱.
  8. نک: کلبی، ۲۶۹؛ ابن‌اثیر، الکامل، ۳ / ۲۶۳؛ ابن‌کثیر، البدایة ... ، ۶ / ۲۵؛ ابن‌حجر، ۴ / ۲۸۲.
  9. ابن‌عبدالبر، ۴ / ۱۸۱۷؛ ابن‌عساکر، ۳ / ۱۳۱؛ ابن‌قدامه، ۷۱؛ ذهبی، ۲ / ۱۱۱.
  10. ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۲-۲۱۳؛ طبری، ۲ / ۳۴.
  11. ابن‌سعد، ۱ / ۱۲۹-۱۳۰؛ بلاذری، ۱ / ۹۷؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ۲ / ۳۱۳-۳۱۴.
  12. ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۳؛ ابن‌اثیر، اسد ... ، ۵ / ۴۳۵؛ قس: طبری، ۲ / ۳۵-۳۶؛ یعقوبی، ۱ / ۳۴۱.
  13. ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۳-۲۱۴؛ ابن‌اثیر، الکامل، ۲ / ۳۹-۴۰.
  14. بلاذری، ۱ / ۹۸؛ ابن‌حجر، ۴ / ۲۸۲.
  15. ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۳-۲۱۴؛ طبری، ۲ / ۳۵-۳۶؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ۲ / ۳۱۴.
  16. ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۵؛ بلاذری، ۱ / ۹۷؛ طبری ۲ / ۳۵-۳۶، نیز ابن‌اثیر، اسد، ۵ / ۴۳۵.
  17. نک: کلبی، ۷۴؛ ابن‌هشام، ۴ / ۲۹۱؛ ابن‌سعد، ۱ / ۱۳۳؛ زبیری، ۲۰۷؛ ابن‌حبیب، ۷۸؛ بلاذری، ۱ / ۹۸؛ یعقوبی، ۱ / ۳۴۱؛ ابن‌درید، ۹۲؛ روایات دیگر را، نک: ابن‌سعد، ۱ / ۱۳۲-۱۳۳؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ۲ / ۳۱۶؛ درباره ایجاد علاقه میان محمد(ص) و خدیجه، نک: یعقوبی، ۱ / ۳۴۰-۳۴۱.
  18. ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۵، ۲۱۶؛ زبیری، ۲۱؛ ابن‌قتیبه، ۱۳۲؛ ابن‌کثیر، السیرة، ۲ / ۱۳۶.
  19. ابن‌سعد، ۱ / ۱۳۳؛ زبیری، همانجا، نیز ۲۳۱؛ ابن‌حبیب، ۷۹؛ ابن‌قتیبه، ۱۴۱؛ ابن‌حزم، ۱۶؛ ابن‌عساکر، ۳ / ۱۳۱.
  20. نک: ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۵؛ یعقوبی، ۱ / ۳۴۰؛ روایات دیگر را، نک: ابن‌جوزی، المنتظم، ۲ / ۳۱۶-۳۱۷؛ ابن‌اثیر، اسد، ۵ / ۴۳۶.
  21. ابن‌هشام، ۱ / ۲۱۶، ۲ / ۲۹۳؛ ابن‌عساکر، ۳ / ۱۴۲.
  22. ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۳۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸ ،ص۱۷۴؛ ابن اثیرجزری، اسدالغابه فی معرفة الصحابه ، ج۱، ص۲۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱،ص۹۸ و ج۹ ،ص۴۵۹ ؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک ، ج۲ ،ص۲۸۰.
  23. مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۲۸۷ :«و فی سنة ست و عشرین کان تزویجه بخدیجة بنت خویلد، و هی یومئذ بنت أربعین، و قیل فی سنها غیر هذا».
  24. بیهقی، دلائل النبوة، ج۲، ص۷۱؛ السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۴۰؛ البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۹۴: «‌وکان عمرها إذ ذاک خمسا و ثلاثین و قیل خمسا و عشرین سنه»؛ بلاذری انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.
  25. بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸: «وتزوّج رسول الله صلی الله علیه و سلم خدیجة و هو ابن خمس و عشرین سنه، وهی ابنة أربعین سنه.».
  26. جعفرمرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ج۲، ص۱۱۵. به نقل از السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۴۰؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج۱، ص۳۰۳؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۶۴.
  27. 1.     ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۹۵ ؛ ابن کثیر، السیرة النبویة، ج۱، ص۲۶۵.
  28. واقدی، مختصر تاریخ دمشق، ج۱، ص۳۰۳.
  29. واقدی، مختصر تاریخ دمشق، ج۲، ص۲۷۵؛ تهذیب الاسماء، ج۲، ص۳۴۲.
  30. بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸: «یقال إنه تزوّجها و هی ابنة ست و أربعین سنه».
  31. نک: ابن‌هشام، ۱ / ۲۷۴؛ ابن‌حبیب، ۴۰۸؛ ابن‌عبدالبر، ۴ / ۱۸۱۹-۱۸۲۰، ۱۸۲۱؛ ابن‌قدامه، ۷۱، ۱۲۰.
  32. نک: ابن‌اثیر، الکامل، ۵ / ۵۳۷؛ ابن‌کثیر، البدایة، ۶ / ۱۵-۱۶.
  33. نک: طبری، ۲ / ۷۴؛ ابن‌قدامه، ۵۶-۶۳؛ نیز مونس، ۳۱۶-۳۱۷.
  34. ابن‌اثیر، الکامل، ۲ / ۹۰؛ ابن‌منظور، ۲ / ۲۷۵.
  35. نک: ابن‌هشام، ۲ / ۶۴؛ ابن‌سعد، ۱ / ۲۱۱؛ ابن‌حبیب، ۱۰؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ۳ / ۱۱؛ ابن‌اثیر، الکامل، ۲ / ۹۰-۹۱؛ یعقوبی، ۱ / ۳۵۴؛ ابن‌عبدالبر، ۴ / ۱۸۲۵؛ ابن‌قدامه، ۶۳، ۷۳؛ ابن‌اثیر، اسد، ۵ / ۴۳۹؛ ذهبی، ۲ / ۱۱۲، ۱۱۷؛ صفدی، ۱۳ / ۲۹۶؛ ابن‌کثیر، السیرة ... ، ۲ / ۱۲۲، ۱۳۲.
  36. ابن‌سعد، ۱ / ۱۲۵؛ یعقوبی، ۱ / ۳۵۴؛ ابن‌عبدالبر، ۴ / ۱۸۱۸؛ ابن‌قدامه، ۷۱؛ ذهبی، ۲ / ۱۱۱-۱۱۲؛ صفدی، ۱۳ / ۲۹۵.
  37. ابن‌قدامه، ۷۳؛ ذهبی، ۲ / ۱۱۱-۱۱۲.
  38. ابن‌جوزی، صفة ... ، ۲ / ۹؛ ابن‌منظور، ۲ / ۲۷۵.
  39. مقریزی، ۱ / ۴۵.
  40. نک: عبده، ۱۶۱-۱۶۳، ۱۸۲، ۱۸۷.
  41. ابن‌عبدالبر، ۴ / ۱۸۲۱-۱۸۲۳؛ ابن‌قدامه، ۷۲؛ ابن‌اثیر، اسد، ۵ / ۴۳۷.
  42. ابن‌هشام، ۱ / ۲۷۴؛ یعقوبی، ۱ / ۳۵۴؛ ابن‌جوزی، صفة، ۲ / ۷- ۸.
  43. ابن‌هشام، ۱ / ۲۷۵؛ ابن‌عبدالبر، ۴ / ۱۸۲۱؛ ذهبی، ۲ / ۱۱۶.
  44. مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۶۹، بحار، ج ۴۴، ص ۱۹۳.
  45. مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۱۸.
  46. مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۷۴.
  47. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۵.

پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • خدیجه، دائره المعارف بزرگ اسلامی.
  • خدیجه، دانشنامه جهان اسلام.