الملهوف على قتلى الطفوف: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
ابن طاووس این کتاب را پس از کتاب مصباح الزائر و جناح المسافر نوشته و به آن ضمیمه کرده است. وی از آن رو به تألیف این کتاب پرداخت تا زائران امام حسین از آن استفاده کنند و لذا آن را مناسب با تنگی وقت ایشان ساخت و از اطناب رخ برتافت (ص 87). به نظر وی، «هرکس از ترتیب و نگارش این کتاب آگاه شود، با اختصار و حجم اندکی که دارد، می‌داند که با دیگر کتابها تفاوت دارد و در حد خود دارای مزیتی است» (ص 234، عبارت پایان کتاب). همچنین وی در کتاب الاجازات لکشف طرق المفازات در بارهٔ این کتاب می‌گوید: «کسی را نمی‌شناسم که در نگارش کتابی مانند این بر من پیشی گرفته باشد» (ص 65، همین کتاب).
ابن طاووس این کتاب را پس از کتاب مصباح الزائر و جناح المسافر نوشته و به آن ضمیمه کرده است. وی از آن رو به تألیف این کتاب پرداخت تا زائران امام حسین از آن استفاده کنند و لذا آن را مناسب با تنگی وقت ایشان ساخت و از اطناب رخ برتافت (ص 87). به نظر وی، «هرکس از ترتیب و نگارش این کتاب آگاه شود، با اختصار و حجم اندکی که دارد، می‌داند که با دیگر کتابها تفاوت دارد و در حد خود دارای مزیتی است» (ص 234، عبارت پایان کتاب). همچنین وی در کتاب الاجازات لکشف طرق المفازات در بارهٔ این کتاب می‌گوید: «کسی را نمی‌شناسم که در نگارش کتابی مانند این بر من پیشی گرفته باشد» (ص 65، همین کتاب).


الملهوف اثری تاریخی دربارهٔ قیام امام حسین است و کتاب بالینی روحانیون در ماه محرّم و صفر. روایات کتاب بدون سند آمده و با وجود این، فی الجمله مورد اعتماد شیعه است. نزدیک به همهٔ مطالب آن دربارهٔ قیام و شهادت امام و رخدادهای بعد از آن است و از این رو، کتاب حاضر مقتل قلمداد می‌شود، نه اثری جامع دربارهٔ زندگی آن حضرت. این کتاب با بحث دربارهٔ گریستن بر مصیبتهای اهل بیت آغاز می‌شود. آنگاه متن کتاب در سه بخش (مسلک) مرتب شده است. مسلک اول «در امور پیش از جنگ» است و شامل مطالبی تا پیش از ورود امام به کربلا. در این مسلک، نخست از ولادت امام و روایات رسول خدا - ص - دربارهٔ شهادت او باختصار سخن رفته و در ادامه بدین مسائل پرداخته شده است: رفتن امام به مکه برای خودداری از بیعت با یزید، نامه‌های اهل کوفه به امام، رفتن مسلم بن عقیل به کوفه و رخدادهای در آنجا، رفتن امام حسین به سوی کوفه، برخورد امام با حر، رفتن امام به کربلا. یک مطلب توجه برانگیز در این مسلک ملاحظه می‌شود: نویسنده گفته است امام حسین می‌دانست که در این سفر به شهادت می‌رسد و متعبد به آن بود (ص 99- 100). البته این مطلب نه در نسخه‌ای که کتاب حاضر بر پایهٔ آن چاپ شده، بلکه در نسخه‌های دیگر موجود است. از این رو مصحح، آن را در پاورقی آورده و احتمال داده است که حاشیهٔ مؤلف بر کتاب باشد. مسلک دوم «در وصف جنگ و مقدمات آن» است و رخدادهای کربلا و شهادت امام و اصحاب او. سرانجام مسلک سوم «در امور پس از کشته شدن امام» است و در آن به روانه کردن اسیران به نزد ابن زیاد، دفن پیکر شهیدان، روانه کردن اسیران به شام و از آنجا به مدینه پرداخته شده است. در مسلک سوم نیز یک مطلب توجه برانگیز ملاحظه می‌شود: نویسنده گفته است اسیران اهل بیت پس از برگشت از شام به کربلا رفتند و در آنجا جابر بن عبدالله انصاری و دیگران را دیدند که برای زیارت قبر امام حسین آمدند. پس همگی چند روز در آنجا به عزاداری پرداختند (ص 225). البته سید ابن طاووس در اقبال الاعمال نیز همین مطلب را می‌گوید، ولی تصریح می‌کند که در اربعین نبوده است. اقبال الاعمال (چاپ دوم: تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1367)، ج 2، ص 589.
الملهوف اثری تاریخی دربارهٔ قیام امام حسین است و کتاب بالینی روحانیون در ماه محرّم و صفر. روایات کتاب بدون سند آمده و با وجود این، فی الجمله مورد اعتماد شیعه است. نزدیک به همهٔ مطالب آن دربارهٔ قیام و شهادت امام و رخدادهای بعد از آن است و از این رو، کتاب حاضر مقتل قلمداد می‌شود، نه اثری جامع دربارهٔ زندگی آن حضرت. این کتاب با بحث دربارهٔ گریستن بر مصیبتهای اهل بیت آغاز می‌شود. آنگاه متن کتاب در سه بخش (مسلک) مرتب شده است.  


به این کتاب دو انتقاد عمده شده است: انتقاد اول از نوری در کتاب لؤلؤ و مرجان است که می‌گوید: «رسیدن اهل بیت در اربعین به کربلای معلی، به نحوی که سید در لهوف ذکر نموده، منافی است با امور بسیار و جمله‌ای از اخبار و تصریح جمعی از علماء اخیار» (ص 145). آنگاه دلایل متعددی در ردّ این مطلب سید ابن طاووس آورده و افزوده است که وی این کتاب را در اوایل سن تکلیف نوشته است و لذا انتقاد به آن منافات با مقام بلند وی ندارد (ص 144 - 145). انتقاد دوم از مؤلف کتاب شهید جاوید است که نظر سید ابن طاووس را دربارهٔ علم امام به شهادت خود در این قیام، نادرست و خلاف نظر شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی دانسته است (شهید جاوید، ص 455). انتقاد اول مورد قبول برخی عالمان شیعه نیست. از جمله قاضی طباطبائی این انتقاد را نپذیرفته و بدان انتقاد کرده و یک کتاب مستقل در این موضوع با عنوان تحقیق دربارهٔ اول اربعین حضرت سید الشهداء (ع) پرداخته و با قاطعیت گفته است: کتاب ابن طاووس، در بست مورد اعتماد است و از همهٔ مقاتل شیعه و سنی صحیحتر و معتبرتر (ص 18). انتقاد دوم نیز مورد قبول برخی یا بسیاری از عالمان معاصر شیعه نیست و در آثار متعدّدی که در ردّ کتاب شهید جاوید نوشته شده، به ردّ این انتقاد پرداخته شده است. از این انتقادات که بگذریم، تعارضاتی در الملهوف ملاحظه می‌شود. فی المثل در جایی از این کتاب آمده است هنگامی که امام حسین می‌خواست رهسپار کوفه شود، به شهادت خود و اصحابش اشاره کرد و فرمود همگان، بجز فرزندم علی، شهید خواهند شد (ص 126). اما در جایی دیگر آمده است که سه نفر از اصحاب امام، بجز فرزندش، به شهادت نرسیدند (ص 191). در جایی از کتاب آمده است که امام حسین هنگام هجرت از مکه فرمود می‌ترسم که یزید مرا در حرم بکشد و حرمت آنجا به سبب من مباح شود (ص 128). ولی پیش از همین مطلب، گذشته از مواضع دیگر، از آن حضرت روایت شده است که من در کربلا، و یا میان نواویس و کربلا، کشته خواهم شد و محل کشته شدنم را می‌دانم (ص 126). در یک جا از حضرت سیدالشهداء روایت شده که محل کشته شدنم میان نواویس و کربلاست (ص 126)، و در جایی دیگر روایت شده که آن موضع، کربلاست (ص 139).
مسلک اول «در امور پیش از جنگ» است و شامل مطالبی تا پیش از ورود امام به کربلا. در این مسلک، نخست از ولادت امام و روایات رسول خدا - ص - دربارهٔ شهادت او باختصار سخن رفته و در ادامه بدین مسائل پرداخته شده است: رفتن امام به مکه برای خودداری از بیعت با یزید، نامه‌های اهل کوفه به امام، رفتن مسلم بن عقیل به کوفه و رخدادهای در آنجا، رفتن امام حسین به سوی کوفه، برخورد امام با حر، رفتن امام به کربلا. یک مطلب توجه برانگیز در این مسلک ملاحظه می‌شود: نویسنده گفته است امام حسین می‌دانست که در این سفر به شهادت می‌رسد و متعبد به آن بود (ص 99- 100). البته این مطلب نه در نسخه‌ای که کتاب حاضر بر پایهٔ آن چاپ شده، بلکه در نسخه‌های دیگر موجود است. از این رو مصحح، آن را در پاورقی آورده و احتمال داده است که حاشیهٔ مؤلف بر کتاب باشد.
 
مسلک دوم «در وصف جنگ و مقدمات آن» است و رخدادهای کربلا و شهادت امام و اصحاب او.
 
سرانجام مسلک سوم «در امور پس از کشته شدن امام» است و در آن به روانه کردن اسیران به نزد ابن زیاد، دفن پیکر شهیدان، روانه کردن اسیران به شام و از آنجا به مدینه پرداخته شده است. در مسلک سوم نیز یک مطلب توجه برانگیز ملاحظه می‌شود: نویسنده گفته است اسیران اهل بیت پس از برگشت از شام به کربلا رفتند و در آنجا جابر بن عبدالله انصاری و دیگران را دیدند که برای زیارت قبر امام حسین آمدند. پس همگی چند روز در آنجا به عزاداری پرداختند (ص 225). البته سید ابن طاووس در اقبال الاعمال نیز همین مطلب را می‌گوید، ولی تصریح می‌کند که در اربعین نبوده است. اقبال الاعمال (چاپ دوم: تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1367)، ج 2، ص 589.
 
به این کتاب دو انتقاد عمده شده است:  
 
انتقاد اول از نوری در کتاب لؤلؤ و مرجان است که می‌گوید: «رسیدن اهل بیت در اربعین به کربلای معلی، به نحوی که سید در لهوف ذکر نموده، منافی است با امور بسیار و جمله‌ای از اخبار و تصریح جمعی از علماء اخیار» (ص 145). آنگاه دلایل متعددی در ردّ این مطلب سید ابن طاووس آورده و افزوده است که وی این کتاب را در اوایل سن تکلیف نوشته است و لذا انتقاد به آن منافات با مقام بلند وی ندارد (ص 144 - 145).  
 
انتقاد دوم از مؤلف کتاب شهید جاوید است که نظر سید ابن طاووس را دربارهٔ علم امام به شهادت خود در این قیام، نادرست و خلاف نظر شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی دانسته است (شهید جاوید، ص 455). انتقاد اول مورد قبول برخی عالمان شیعه نیست. از جمله قاضی طباطبائی این انتقاد را نپذیرفته و بدان انتقاد کرده و یک کتاب مستقل در این موضوع با عنوان تحقیق دربارهٔ اول اربعین حضرت سید الشهداء (ع) پرداخته و با قاطعیت گفته است: کتاب ابن طاووس، در بست مورد اعتماد است و از همهٔ مقاتل شیعه و سنی صحیحتر و معتبرتر (ص 18). انتقاد دوم نیز مورد قبول برخی یا بسیاری از عالمان معاصر شیعه نیست و در آثار متعدّدی که در ردّ کتاب شهید جاوید نوشته شده، به ردّ این انتقاد پرداخته شده است. از این انتقادات که بگذریم، تعارضاتی در الملهوف ملاحظه می‌شود. فی المثل در جایی از این کتاب آمده است هنگامی که امام حسین می‌خواست رهسپار کوفه شود، به شهادت خود و اصحابش اشاره کرد و فرمود همگان، بجز فرزندم علی، شهید خواهند شد (ص 126). اما در جایی دیگر آمده است که سه نفر از اصحاب امام، بجز فرزندش، به شهادت نرسیدند (ص 191). در جایی از کتاب آمده است که امام حسین هنگام هجرت از مکه فرمود می‌ترسم که یزید مرا در حرم بکشد و حرمت آنجا به سبب من مباح شود (ص 128). ولی پیش از همین مطلب، گذشته از مواضع دیگر، از آن حضرت روایت شده است که من در کربلا، و یا میان نواویس و کربلا، کشته خواهم شد و محل کشته شدنم را می‌دانم (ص 126). در یک جا از حضرت سیدالشهداء روایت شده که محل کشته شدنم میان نواویس و کربلاست (ص 126)، و در جایی دیگر روایت شده که آن موضع، کربلاست (ص 139).


همچنین در جایی از کتاب آمده است که اهل کوفه دوازده هزار نامه، که برخی از جانب چندین نفر بود، برای امام حسین فرستادند (ص 105). اما اندکی بعد آمده است که هجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند (ص 108). با تأمل در این دو عدد تردیدی باقی نمی‌ماند که در تعداد نامه‌ها مبالغه شده است. زیرا اگر واقعاً دوازده هزار نفر به امام نامه نوشته باشند، تعداد بیعت کنندگان باید بسیار بیشتر از این تعداد باشد، نه هجده هزار نفر. منطقی می‌نماید که چون نمایندهٔ امام حسین به کوفه برود، عده‌ای بسیار، که پیشتر به وی نامه ننوشته بودند، و یا سواد نداشتند، با او بیعت کنند. گذشته از این، اگر کوفیان دوازده هزار نامه به امام فرستاده بودند، اندکی از آن همه (مثلاً صد عدد)، در تاریخ ثبت می‌شد؛ حال اینکه ده نامه هم ثبت نشده است. بسیاری از مورخان، تعداد نامه‌ها را پنجاه و حداکثر 150 فقره گفته‌اند.
همچنین در جایی از کتاب آمده است که اهل کوفه دوازده هزار نامه، که برخی از جانب چندین نفر بود، برای امام حسین فرستادند (ص 105). اما اندکی بعد آمده است که هجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند (ص 108). با تأمل در این دو عدد تردیدی باقی نمی‌ماند که در تعداد نامه‌ها مبالغه شده است. زیرا اگر واقعاً دوازده هزار نفر به امام نامه نوشته باشند، تعداد بیعت کنندگان باید بسیار بیشتر از این تعداد باشد، نه هجده هزار نفر. منطقی می‌نماید که چون نمایندهٔ امام حسین به کوفه برود، عده‌ای بسیار، که پیشتر به وی نامه ننوشته بودند، و یا سواد نداشتند، با او بیعت کنند. گذشته از این، اگر کوفیان دوازده هزار نامه به امام فرستاده بودند، اندکی از آن همه (مثلاً صد عدد)، در تاریخ ثبت می‌شد؛ حال اینکه ده نامه هم ثبت نشده است. بسیاری از مورخان، تعداد نامه‌ها را پنجاه و حداکثر 150 فقره گفته‌اند.
۱۰٬۰۷۲

ویرایش

منوی ناوبری