حسین بن على (ع): تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۵۰۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۷
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:


==نسب==
==نسب==
به اتفاق همه منابع، نام و نسب او حسین‌ بن علی‌ بن ابی‌طالب‌ بن عبدالمطلب‌ بن هاشم است. جد مادری‌اش پیامبر اکرم صلی‌اللّه علیه‌وآله‌وسلم، پدرش امیرمؤمنان على علیه‌السلام و مادرش فاطمه سلام‌اللّه علیها دختر رسول خداست <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 399؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 51؛ مفید، ج 2، ص 27.</ref>. پیامبر او را به نام پسر دوم هارون، شَبیر، حسین نامید <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 356ـ357؛ ابن‌حنبل، ج 1، ص 98، 118؛ دولابى، ص 99؛ کلینى، ج 6، ص 33؛ قس ابن‌سعد، همانجا؛ دولابى، ص 122، که حسین را مشتق از حسن شمرده‌اند.</ref>. بنابر برخى روایات، امام على دوست داشت که او را حرب بنامد، اما در نام‌گذارى بر پیامبر پیشى نگرفت <ref>رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1363ش الف، ج 2، ص 25ـ26؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج1، ص427ـ 428؛ قس بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 454.</ref>. بنابر روایات دیگر، نخست امام به نام عمویش، جعفر طیار ــکه در آن زمان هنوز در حبشه بودــ جعفر نامیده شده بود، اما پیامبر نام او را به حسین تغییر داد <ref>ابن‌حنبل، ج 1، ص 159؛ دولابى، ص 99، 121؛ طبرانى، ج3، ص 98.</ref>. اما بنابر روایات شیعى، پیامبر بدواً و پیش از آنکه نامى براى او انتخاب شود نام حسین را به امر خدا بر آن حضرت نهاد <ref>براى نمونه رجوع کنید به کلینى، ج 6، ص 33ـ34؛ ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج1، ص 137ـ138؛ طوسى، 1414، ص 367؛ براى نقد محتوایى روایات دیگر رجوع کنید به قرشى، ج 1، ص 31ـ32.</ref>. در برخى روایات تأکید شده است که نامهاى حسن و حسین از اسامى بهشتى بوده و پیش از اسلام سابقه نداشته‌اند <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 1، ص 357؛ دولابى، ص 100؛ براى اقوال مشابه درباره نام‌گذارى امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>.کنیه امام حسین در تمام منابع ابوعبداللّه ذکر شده <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن ابی‌شیبه، ج 8، ص 65؛ ابن‌قتیبه، 1960، ص 213؛ طبرانى، ج 3، ص 94؛ مفید، همانجا.</ref>، اما خصیبى <ref>ص 201.</ref> کنیه‌اش را نزد خاصه ابوعلى دانسته است. به امام حسین علیه‌السلام القاب فراوانى نسبت داده شده که بسیارى از آنها با القاب برادرش، امام حسن علیه‌السلام، مشترک است <ref>رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. از القاب خاص امام، زکى، طیب، وفىّ، سید، مبارک <ref>ابن ابی‌الثلج، ص 28؛ ابن‌طلحه شافعى، ج 2، ص 374.</ref>، نافع، الدلیل على ذات‌اللّه <ref>ابن ابی‌الثلج، همانجا.</ref>، رشید، و التابع لمرضاةاللّه <ref>ابن‌طلحه شافعى، همانجا.</ref> بوده است <ref>براى فهرستى از القاب آن حضرت رجوع کنید به ابن‌شهر آشوب، ج 4، ص 86.</ref>. ابن‌طلحه شافعى <ref>همانجا.</ref> لقب زکى را مشهورتر از دیگر القاب و لقب سید شباب أهل‌الجنه را مهم‌ترین آنها دانسته است. در پاره‌اى از احادیث امامان شیعه نیز امام حسین علیه‌السلام با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به حِمْیرى، ص99ـ100؛ ابن‌قولویه، ص216ـ219؛ طوسى، 1414، ص49ـ 50؛ مجلسى، ج 37، ص 94ـ95؛ نیز رجوع کنید به سیدالشهداء.</ref>. در برخى متون ادبى و تاریخىِ متعلق به سده‌هاى چهارم به بعد براى امام حسین لقب امیرالمؤمنین نیز یاد شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن‌اعثم کوفى، ترجمه فارسى، ص 802، 846؛ ناصرخسرو، ص 72ـ75، 85؛ سنایى، ص 262، 266؛ مجدخوافى، ص 22، 26، 205، 271؛ جنید شیرازى، ص 251ـ252.</ref>، که با توجه به اینکه آن حضرت هیچگاه خلافت ظاهرى نیافت، در خور توجه است.
به اتفاق همه منابع، نام و نسب او حسین‌ بن علی‌ بن ابی‌طالب‌ بن عبدالمطلب‌ بن هاشم است. جد مادری‌اش پیامبر اکرم صلی‌اللّه علیه‌وآله‌وسلم، پدرش امیرمؤمنان على علیه‌السلام و مادرش فاطمه سلام‌ اللّه علیها دختر رسول خداست <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 399؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 51؛ مفید، ج 2، ص 27.</ref>. پیامبر او را به نام پسر دوم هارون، شَبیر، حسین نامید <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 356ـ357؛ ابن‌حنبل، ج 1، ص 98، 118؛ دولابى، ص 99؛ کلینى، ج 6، ص 33؛ قس ابن‌سعد، همانجا؛ دولابى، ص 122، که حسین را مشتق از حسن شمرده‌اند.</ref>. بنابر برخى روایات، امام على دوست داشت که او را حرب بنامد، اما در نام‌گذارى بر پیامبر پیشى نگرفت <ref>رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1363ش الف، ج 2، ص 25ـ26؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج1، ص427ـ 428؛ قس بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 454.</ref>. بنابر روایات دیگر، نخست امام به نام عمویش، جعفر طیار ــکه در آن زمان هنوز در حبشه بودــ جعفر نامیده شده بود، اما پیامبر نام او را به حسین تغییر داد <ref>ابن‌حنبل، ج 1، ص 159؛ دولابى، ص 99، 121؛ طبرانى، ج3، ص 98.</ref>. اما بنابر روایات شیعى، پیامبر بدواً و پیش از آنکه نامى براى او انتخاب شود نام حسین را به امر خدا بر آن حضرت نهاد <ref>براى نمونه رجوع کنید به کلینى، ج 6، ص 33ـ34؛ ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج1، ص 137ـ138؛ طوسى، 1414، ص 367؛ براى نقد محتوایى روایات دیگر رجوع کنید به قرشى، ج 1، ص 31ـ32.</ref>. در برخى روایات تأکید شده است که نامهاى حسن و حسین از اسامى بهشتى بوده و پیش از اسلام سابقه نداشته‌اند <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 1، ص 357؛ دولابى، ص 100؛ براى اقوال مشابه درباره نام‌گذارى امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>.کنیه امام حسین در تمام منابع ابوعبداللّه ذکر شده <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن ابی‌شیبه، ج 8، ص 65؛ ابن‌قتیبه، 1960، ص 213؛ طبرانى، ج 3، ص 94؛ مفید، همانجا.</ref>، اما خصیبى <ref>ص 201.</ref> کنیه‌اش را نزد خاصه ابوعلى دانسته است. به امام حسین (ع) القاب فراوانى نسبت داده شده که بسیارى از آن‌ها با القاب برادرش، امام حسن (ع)، مشترک است <ref>رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. از القاب خاص امام، زکى، طیب، وفىّ، سید، مبارک <ref>ابن ابی‌الثلج، ص 28؛ ابن‌طلحه شافعى، ج 2، ص 374.</ref>، نافع، الدلیل على ذات‌اللّه <ref>ابن ابی‌الثلج، همانجا.</ref>، رشید، و التابع لمرضاةاللّه <ref>ابن‌طلحه شافعى، همانجا.</ref> بوده است <ref>براى فهرستى از القاب آن حضرت رجوع کنید به ابن‌شهر آشوب، ج 4، ص 86.</ref>. ابن‌طلحه شافعى <ref>همانجا.</ref> لقب زکى را مشهورتر از دیگر القاب و لقب سید شباب أهل‌الجنه را مهم‌ترین آنها دانسته است. در پاره‌اى از احادیث امامان شیعه نیز امام حسین (ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به حِمْیرى، ص99ـ100؛ ابن‌قولویه، ص216ـ219؛ طوسى، 1414، ص49ـ 50؛ مجلسى، ج 37، ص 94ـ95؛ نیز رجوع کنید به سیدالشهداء.</ref>. در برخى متون ادبى و تاریخىِ متعلق به سده‌هاى چهارم به بعد براى امام حسین لقب امیرالمؤمنین نیز یاد شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن‌اعثم کوفى، ترجمه فارسى، ص 802، 846؛ ناصرخسرو، ص 72ـ75، 85؛ سنایى، ص 262، 266؛ مجدخوافى، ص 22، 26، 205، 271؛ جنید شیرازى، ص 251ـ252.</ref>، که با توجه به اینکه آن حضرت هیچگاه خلافت ظاهرى نیافت، در خور توجه است.
==ولادت و شهادت==
==ولادت و شهادت==
در اینکه زادگاه امام حسین علیه‌السلام مدینه است، اختلافى نیست <ref>براى نمونه رجوع کنید به مفید، همانجا؛ طوسى، 1401، ج 6، ص 41.</ref>. سال تولد او را نیز سال سوم <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 463؛ طوسى، 1401، همانجا؛ ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص 392.</ref>، چهارم <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 399؛ یعقوبى، ج 2، ص 246؛ دولابى، ص 102، 121؛ طبرى، ج 2، ص 555؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 51؛ مفید، همانجا.</ref>، پنجم <ref>ابن‌عبدالبرّ، ج1، ص393.</ref> و ششم هجرى <ref>حاکم نیشابورى، ج 3، ص177؛ ابن‌عساکر، ج 14، ص 116.</ref> ذکر کرده‌اند. روز ولادت وى، بنابر قول مشهور، سوم شعبان بوده است <ref>مجلسى، ج 44، ص201.</ref>، اما برخى، زادروز امام را آخر ربیع‌الاول <ref>رجوع کنید به طوسى، 1401، همانجا.</ref>، پنجم ماه شعبان <ref>ابوالفرج اصفهانى؛ مفید، همانجاها؛ ابن‌طلحه شافعى، ج 2، ص 372.</ref> یا یکى از نخستین شبهاى ماه شعبان <ref>ابن‌سعد؛ طبرى؛ دولابى، همانجاها.</ref> نوشته‌اند. بنابه روایتى، امام در غروب پنج‌شنبه متولد شد <ref>ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 282؛ براى اقوال مختلف درباره روز و ماه و سال تولد امام رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 420؛ مِزّى، 1422، ج 6، ص 398ـ399.</ref>. فاصله تولد امام حسین و امام حسن را شش ماه و ده روز <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 464؛ ابن ابی‌الثلج، ص 8.</ref>، ده ماه و بیست و دو روز <ref>ابن‌قتیبه، 1960، ص 158.</ref> و یک سال و ده ماه <ref>دولابى، ص 101؛ ابن‌عبدالبرّ؛ ابن‌عساکر، همانجاها.</ref> گزارش کرده‌اند.پس از تولد، پیامبر همان آدابى را براى او به جا آورد که درباره حسن‌بن على انجام داده بود، مانند گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد و عقیقه کردن <ref>براى تفصیل بیشتر رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. به نوشته ابن‌سعد <ref>ج 6، ص 400ـ401.</ref>، امّفضل <ref>همسر عباس‌بن‌ عبدالمطلب.</ref>، به امر پیامبر، دایگى امام را برعهده گرفت و بدین ترتیب امام برادر رضاعى قُثم‌بن عباس، که او نیز شیرخواره بود، گردید <ref>نیز رجوع کنید به ابن‌اعثم کوفى، ج4، ص323؛ قس ابن‌حنبل، ج 6، ص 340؛ دولابى، ص 106؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 308،320، 348ـ349، که این موضوع را به امام حسن علیه‌السلام نسبت داده‌اند.</ref>. اما کلینى <ref>ج 1، ص 465.</ref> روایاتى نقل کرده است که بنابر آنها امام حسین علیه‌السلام از هیچ زنى، حتى مادرش فاطمه زهرا علیها السلام، شیر نخورد.امام حسین علیه‌السلام در دهم محرّمِ <ref>روز عاشورا.</ref> سال 61 هجرى در سرزمین نینوا <ref>کربلا.</ref> در عراق به شهادت رسید <ref>ابن‌سعد، ج6، ص441؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص512؛ طبرى، ج 5، ص 394،400؛ طوسى، 1401، ج 6، ص 41ـ42؛ قس طبرى، ج 5، ص 394، که بنابر روایتى شهادت امام را در ماه صفر دانسته است؛ ابن ابی‌الثلج، همانجا، که سال شهادت را شصتم هجرى ذکر کرده است.</ref>.روز شهادت امام را جمعه <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، همانجا؛ طبرى، ج 5، ص 422؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، 1401، همانجاها.</ref>، شنبه <ref>طبرى؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، 1401، همانجاها.</ref>، یکشنبه <ref>دولابى، ص 133.</ref> و دوشنبه <ref>کلینى؛ طوسى، 1401، همانجاها.</ref> گزارش کرده <ref>نیز رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، همانجا.</ref> و در این میان روز جمعه را قول صحیح و مشهور شمرده‌اند <ref>رجوع کنید به مسعودى، تنبیه، ص 303؛ ناطق‌بالحق، ص 11.</ref>. ابوالفرج اصفهانى <ref>همانجا.</ref> قول شهادت امام در روز دوشنبه را قولى شایع میان مردم دانسته و آن را از نظر محاسبات تقویمى مردود شمرده است <ref>نیز رجوع کنید به ناطق‌بالحق، همانجا.</ref>.سن امام را به هنگام شهادت 56 سال و پنج ماه <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد؛ ابوالفرج اصفهانى، همانجاها؛ نیز رجوع کنید به ابن‌قتیبه، 1960، ص 213؛ بلاذرى، 1996ـ2000؛ یعقوبى، همانجاها؛ طبرانى، ج3، ص115، که سن امام را 56 سال نوشته‌اند.</ref>، 57 سال و پنج ماه <ref>فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، همانجا؛ نیز رجوع کنید به کلینى، ج1، ص :463 57 سال و چند ماه؛ ابن‌ابی‌الثلج؛ مسعودى، تنبیه، همانجاها: 57 سال.</ref> و 58 سال <ref>ابن‌سعد؛ ابن‌قتیبه، 1960، همانجاها؛ طبرانى، ج3، ص98ـ99، 103، 105؛ طوسى، 1401، همانجا.</ref> ذکر کرده‌اند <ref>براى اقوال گوناگون درباره سن امام به هنگام شهادت ‌و روز و ماه‌ و سال‌آن رجوع کنید به مزّى،1422 ، ج6،ص445ـ446.</ref>.
در اینکه زادگاه امام حسین (ع) مدینه است، اختلافى نیست <ref>براى نمونه رجوع کنید به مفید، همانجا؛ طوسى، 1401، ج 6، ص 41.</ref>. سال تولد او را نیز سال سوم <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 463؛ طوسى، 1401، همانجا؛ ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص 392.</ref>، چهارم <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 399؛ یعقوبى، ج 2، ص 246؛ دولابى، ص 102، 121؛ طبرى، ج 2، ص 555؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 51؛ مفید، همانجا.</ref>، پنجم <ref>ابن‌عبدالبرّ، ج1، ص393.</ref> و ششم هجرى <ref>حاکم نیشابورى، ج 3، ص177؛ ابن‌عساکر، ج 14، ص 116.</ref> ذکر کرده‌اند. روز ولادت وى، بنابر قول مشهور، سوم شعبان بوده است <ref>مجلسى، ج 44، ص201.</ref>، اما برخى، زادروز امام را آخر ربیع‌الاول <ref>رجوع کنید به طوسى، 1401، همانجا.</ref>، پنجم ماه شعبان <ref>ابوالفرج اصفهانى؛ مفید، همانجاها؛ ابن‌طلحه شافعى، ج 2، ص 372.</ref> یا یکى از نخستین شبهاى ماه شعبان <ref>ابن‌سعد؛ طبرى؛ دولابى، همانجاها.</ref> نوشته‌اند. بنابه روایتى، امام در غروب پنج‌شنبه متولد شد <ref>ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 282؛ براى اقوال مختلف درباره روز و ماه و سال تولد امام رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 420؛ مِزّى، 1422، ج 6، ص 398ـ399.</ref>. فاصله تولد امام حسین و امام حسن را شش ماه و ده روز <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 464؛ ابن ابی‌الثلج، ص 8.</ref>، ده ماه و بیست و دو روز <ref>ابن‌قتیبه، 1960، ص 158.</ref> و یک سال و ده ماه <ref>دولابى، ص 101؛ ابن‌عبدالبرّ؛ ابن‌عساکر، همانجاها.</ref> گزارش کرده‌اند.پس از تولد، پیامبر همان آدابى را براى او به جا آورد که درباره حسن‌بن على انجام داده بود، مانند گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد و عقیقه کردن. به نوشته ابن‌سعد <ref>ج 6، ص 400ـ401.</ref>، امّفضل <ref>همسر عباس‌بن‌ عبدالمطلب.</ref>، به امر پیامبر، دایگى امام را برعهده گرفت و بدین ترتیب امام برادر رضاعى قُثم‌بن عباس، که او نیز شیرخواره بود، گردید <ref>نیز رجوع کنید به ابن‌اعثم کوفى، ج4، ص323؛ قس ابن‌حنبل، ج 6، ص 340؛ دولابى، ص 106؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 308،320، 348ـ349، که این موضوع را به امام حسن (ع) نسبت داده‌اند.</ref>. اما کلینى <ref>ج 1، ص 465.</ref> روایاتى نقل کرده است که بنابر آن‌ها امام حسین (ع) از هیچ زنى، حتى مادرش فاطمه زهرا (س)، شیر نخورد. امام حسین (ع) در دهم محرّمِ <ref>روز عاشورا.</ref> سال 61 هجرى در سرزمین نینوا <ref>کربلا.</ref> در عراق به شهادت رسید <ref>ابن‌سعد، ج6، ص441؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص512؛ طبرى، ج 5، ص 394،400؛ طوسى، 1401، ج 6، ص 41ـ42؛ قس طبرى، ج 5، ص 394، که بنابر روایتى شهادت امام را در ماه صفر دانسته است؛ ابن ابی‌الثلج، همانجا، که سال شهادت را شصتم هجرى ذکر کرده است.</ref>.روز شهادت امام را جمعه <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، همانجا؛ طبرى، ج 5، ص 422؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، 1401، همانجاها.</ref>، شنبه <ref>طبرى؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، 1401، همانجاها.</ref>، یکشنبه <ref>دولابى، ص 133.</ref> و دوشنبه <ref>کلینى؛ طوسى، 1401، همانجاها.</ref> گزارش کرده <ref>نیز رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، همانجا.</ref> و در این میان روز جمعه را قول صحیح و مشهور شمرده‌اند <ref>رجوع کنید به مسعودى، تنبیه، ص 303؛ ناطق‌بالحق، ص 11.</ref>. ابوالفرج اصفهانى <ref>همانجا.</ref> قول شهادت امام در روز دوشنبه را قولى شایع میان مردم دانسته و آن را از نظر محاسبات تقویمى مردود شمرده است <ref>نیز رجوع کنید به ناطق‌بالحق، همانجا.</ref>.سن امام را به هنگام شهادت 56 سال و پنج ماه <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد؛ ابوالفرج اصفهانى، همانجاها؛ نیز رجوع کنید به ابن‌قتیبه، 1960، ص 213؛ بلاذرى، 1996ـ2000؛ یعقوبى، همانجاها؛ طبرانى، ج3، ص115، که سن امام را 56 سال نوشته‌اند.</ref>، 57 سال و پنج ماه <ref>فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، همانجا؛ نیز رجوع کنید به کلینى، ج1، ص :463 57 سال و چند ماه؛ ابن‌ابی‌الثلج؛ مسعودى، تنبیه، همانجاها: 57 سال.</ref> و 58 سال <ref>ابن‌سعد؛ ابن‌قتیبه، 1960، همانجاها؛ طبرانى، ج3، ص98ـ99، 103، 105؛ طوسى، 1401، همانجا.</ref> ذکر کرده‌اند <ref>براى اقوال گوناگون درباره سن امام به هنگام شهادت ‌و روز و ماه‌ و سال‌آن رجوع کنید به مزّى،1422 ، ج6،ص445ـ446.</ref>.


==سوانح حیات==
==سوانح حیات==
پیش از امامت. ابن‌سعد <ref>ج 6، ص 399.</ref> امام حسین علیه‌السلام را در زمره واپسین طبقه <ref>طبقه پنجم.</ref> از اصحاب رسول خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم ــکه به هنگام وفات آن حضرت خردسال بودند و در هیچ جنگى او را همراهى نکردندــ یاد کرده است. قریب به هفت سال از زندگانى امام در زمان حیات پیامبر گذشت <ref>رجوع کنید به ابن ابی‌الثلج، همانجا؛ دلائل‌الامامة، ص 177.</ref>. پیامبر او و برادرش را بسیار گرامى می‌داشت، چنان‌که آن دو را بر سینه خود می‌نشاند و در همان حال با مردم سخن می‌گفت <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 401.</ref> و گاهى آن دو را بر دوش خود می‌نهاد <ref>ابن‌ماجه، ج 1، ص 216؛ طبرانى، ج 3، ص 65.</ref>، بنا به نقلى، روزى پیامبر بر بالاى منبر سخنرانى می‌کرد و چون آن دو را دید از منبر پایین آمد و ایشان را در آغوش گرفت <ref>ابن‌حنبل، ج 5، ص 354؛ ابن‌ماجه، ج 2، ص 1190؛ ترمذى، ج 5، ص 324.</ref>. اما مهم‌ترین رخداد دوران کودکى امام، شرکت در مباهله* و معرفى او و برادرش به عنوان مصداق «ابناءَنا» <ref>رجوع کنید به آل‌عمران: 61؛ براى بیان امام رضا علیه‌السلام درباره این آیه رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1363الف، ج 1، ص 231ـ232.</ref> بود <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 406ـ407؛ مسلم‌بن حجاج، ج 7، ص 120ـ121؛ ابن‌بابویه، 1363ش الف، ج 1، ص 85؛ مفید، ج 1، ص 168؛ براى اقوال مشابه درباره امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>.بنابه گزارشى، امام حسین علیه‌السلام در کودکى به خلیفه دوم، که بر منبر پیامبر نشسته بود، اعتراض کرد و خلیفه نیز خطبه خود را نیمه‌کاره رها کرد و از منبر به زیر آمد <ref>ابن‌شبّه نمیرى، ج 3، ص 798ـ799.</ref>. همچنین روایت شده است که خلیفه دوم سهم بیت‌المال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را، به سبب قرابت آنان با رسول خدا، همانند سهم حضرت على علیه‌السلام و اهل بدر قرار داده بود <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 407.</ref>. در برخى منابع تاریخى از حضور امام حسین علیه‌السلام به اتفاق برادرش در فتح طبرستان به سال 29 هجرى یاد شده است <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1407، ص 467؛ طبرى، ج 4، ص 269؛ درباره این گزارش رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>.در زمان خلافت عثمان، امام حسین به هنگام تبعید ابوذر به ربذه، در کنار پدر و برادرش امام حسن او را مشایعت کرد <ref>مسعودى، مروج، ج 3، ص 84؛ ابن ابی‌الحدید، ج 8، ص 253؛ براى سخن وى خطاب به ابوذر رجوع کنید به مجلسى، ج 22، ص 412ـ413.</ref>. به روایتى، در شورش برضد عثمان، امام حسین، به توصیه امام على، همراه با برادرش کوشید عثمان را از خطر محفوظ دارد <ref>نعیم‌بن حمّاد، ص 84ـ85.</ref> و به نقلى، در این واقعه مجروح شد <ref>ابن‌شبّه نمیرى، ج 3، ص 1131؛ قس ابن‌قتیبه، 1410، ج 1، ص 58، 62؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 89، که این مجروح شدن را به امام حسن علیه‌السلام نسبت داده‌اند.</ref>. امام حسین در جنگهاى دوره خلافت امام‌على نیز حضور داشت <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج2، ص187، 213، 246، 323؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 104ـ114، 136.</ref> و در جنگ صِفّین خطبه‌اى در تحریض به جهاد خواند <ref>رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 114ـ115.</ref>. همچنین امام على، امام حسین را پس از امام حسن علیهم‌السلام متولى صدقات <ref>موقوفات.</ref> خود قرار داد <ref>ابن‌شبّه نمیرى، ج 1، ص 227؛ نهج‌البلاغة، نامه 24.</ref>. به نقلى، امام حسین به هنگام شهادت پدر، براى انجام دادن مأموریتى که على علیه‌السلام به او داده بود، در مدائن بود و با نامه امام حسن علیه‌السلام از موضوع آگاه شد <ref>بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 356، قس ج 2، ص 357.</ref>. امام حسین در مراسم تجهیز و خاک‌سپارى پدر حاضر بود <ref>رجوع کنید به ابن‌قتیبه، 1410، ج 1، ص 181؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 355ـ 356؛ مفید، ج1، ص25؛ مجلسى، ج42، ص235، 294ـ 295.</ref>.در دوره امامت امام حسن‌علیه‌السلام، که حدود ده سال به طول انجامید <ref>رجوع کنید به ابن ابی‌الثلج، همانجا؛ دلائل الامامة، ص 159، 177.</ref>، امام حسین همراه و همگام برادر بود. با اینکه طبق برخى منابع تاریخى، امام حسین با واگذارى خلافت به معاویه مخالف بود <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 393، 456؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 289ـ290.</ref> و حتى پس از صلح امام حسن، با معاویه بیعت نکرد <ref>ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 292.</ref>، پس از وقوع صلح به این مصالحه ملتزم بود. حتى وقتى برخى شیعیان از او تقاضا کردند پیمان را بشکند و با معاویه بجنگد، به آنان امر کرد که تا زمان مرگ معاویه منتظر بمانند <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 457ـ458.</ref>. ابن‌سعد <ref>ج 6، ص 410ـ415.</ref> از امام باقر علیه‌السلام روایت کرده که امام حسن و امام حسین، در نماز به مروان ــکه منصوب از جانب معاویه بودــ اقتدا می‌کردند و حال آنکه حسین‌بن‌على با وى برخوردهاى تند داشت؛ ضمن آنکه، تقیه‌اى هم در کار نبود. اما این روایت با شمار زیادى حدیث در منابع شیعه که از اقتدا به غیر معتقدان به عقاید صحیح و نیز اقتدا به شخص فاسق نهى کرده‌است، سازگار نیست <ref>رجوع کنید به حرّ عاملى، ج8، ص 309ـ318.</ref>. مواجهه قاطع و صریح امام با مروان به هنگام اهانت به مادرش فاطمه سلام‌اللّه‌علیها نیز گزارش شده است <ref>رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 23.</ref>. همچنان که در برابر سبّ امام على علیه‌السلام از سوى امویان، به‌شدت واکنش نشان می‌داد <ref>ابن‌سعد، ج6، ص409ـ410، 415؛ براى گزارش برخورد متفاوت امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به همانجاها؛ نیز رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. در کل، گزارش منابع نشان می‌دهد که امام حسین در زمان امامتِ امام حسن آشکارتر از برادر در برابر بنی‌امیه موضع می‌گرفت و علنآ با آنان مخالفت می‌کرد <ref>براى نمونه رجوع کنید به همان، ج6، ص414ـ415.</ref>. با این حال، به‌رغم برخى اختلافهاى ظاهرى در رفتار امام حسن و امام حسین علیهماالسلام <ref>رجوع کنید به همان، ج 6، ص 413؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 2، ص 174.</ref>، غیر از توضیحى که از منظر عقیده امامتِ منصوص مطرح می‌شود، از نظر تحلیل تاریخى نیز وحدت رویه کلى آن دو قابل اثبات است <ref>نمونه‌اى از این هماهنگى در مراسم خاکسپارى امام حسن گزارش شده است رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. امام حسین پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام، با وجود افرادى که به سن از وى بزرگ‌تر بودند، شریف‌ترین فرد از خاندان هاشم به شمار می‌رفت <ref>رجوع کنید به یعقوبى، ج 2، ص 226؛ نیز رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 409، که از احترام خاص ابن‌عباس به وى سخن گفته است.</ref> و در امور خویش با او مشورت می‌کردند و نظر او را بر رأى دیگران ترجیح می‌دادند <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 414ـ415.</ref>.
پیش از امامت. ابن‌سعد <ref>ج 6، ص 399.</ref> امام حسین (ع) را در زمره واپسین طبقه <ref>طبقه پنجم.</ref> از اصحاب رسول خدا (ص) که به هنگام وفات آن حضرت خردسال بودند و در هیچ جنگى او را همراهى نکردندــ یاد کرده است. قریب به هفت سال از زندگانى امام در زمان حیات پیامبر گذشت <ref>رجوع کنید به ابن ابی‌الثلج، همانجا؛ دلائل‌الامامة، ص 177.</ref>. پیامبر او و برادرش را بسیار گرامى می‌داشت، چنان‌که آن دو را بر سینه خود می‌نشاند و در همان حال با مردم سخن می‌گفت <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 401.</ref> و گاهى آن دو را بر دوش خود می‌نهاد <ref>ابن‌ماجه، ج 1، ص 216؛ طبرانى، ج 3، ص 65.</ref>، بنا به نقلى، روزى پیامبر بر بالاى منبر سخنرانى می‌کرد و چون آن دو را دید از منبر پایین آمد و ایشان را در آغوش گرفت <ref>ابن‌حنبل، ج 5، ص 354؛ ابن‌ماجه، ج 2، ص 1190؛ ترمذى، ج 5، ص 324.</ref>. اما مهم‌ترین رخداد دوران کودکى امام، شرکت در مباهله و معرفى او و برادرش به عنوان مصداق «ابناءَنا» <ref>رجوع کنید به آل‌عمران: 61؛ براى بیان امام رضا علیه‌السلام درباره این آیه رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1363الف، ج 1، ص 231ـ232.</ref> بود <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 406ـ407؛ مسلم‌بن حجاج، ج 7، ص 120ـ121؛ ابن‌بابویه، 1363ش الف، ج 1، ص 85؛ مفید، ج 1، ص 168؛ براى اقوال مشابه درباره امام حسن (ع) رجوع کنید به حسن‌بن على، امام.</ref>.بنابه گزارشى، امام حسین (ع) در کودکى به خلیفه دوم، که بر منبر پیامبر نشسته بود، اعتراض کرد و خلیفه نیز خطبه خود را نیمه‌کاره رها کرد و از منبر به زیر آمد <ref>ابن‌شبّه نمیرى، ج 3، ص 798ـ799.</ref>. همچنین روایت شده است که خلیفه دوم سهم بیت‌المال امام حسن و امام حسین (ع) را، به سبب قرابت آنان با رسول خدا، همانند سهم حضرت على (ع) و اهل بدر قرار داده بود <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 407.</ref>. در برخى منابع تاریخى از حضور امام حسین (ع) به اتفاق برادرش در فتح طبرستان به سال 29 هجرى یاد شده است <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1407، ص 467؛ طبرى، ج 4، ص 269.</ref>.در زمان خلافت عثمان، امام حسین (ع) به هنگام تبعید ابوذر به ربذه، در کنار پدر و برادرش امام حسن (ع) او را مشایعت کرد <ref>مسعودى، مروج، ج 3، ص 84؛ ابن ابی‌الحدید، ج 8، ص 253؛ براى سخن وى خطاب به ابوذر رجوع کنید به مجلسى، ج 22، ص 412ـ413.</ref>. به روایتى، در شورش برضد عثمان، امام حسین (ع)، به توصیه امام على (ع)، همراه با برادرش کوشید عثمان را از خطر محفوظ دارد <ref>نعیم‌بن حمّاد، ص 84ـ85.</ref> و به نقلى، در این واقعه مجروح شد <ref>ابن‌شبّه نمیرى، ج 3، ص 1131؛ قس ابن‌قتیبه، 1410، ج 1، ص 58، 62؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 89، که این مجروح شدن را به امام حسن (ع) نسبت داده‌اند.</ref>. امام حسین در جنگهاى دوره خلافت امام‌على نیز حضور داشت <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج2، ص187، 213، 246، 323؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 104ـ114، 136.</ref> و در جنگ صِفّین خطبه‌اى در تحریض به جهاد خواند <ref>رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 114ـ115.</ref>. همچنین امام على، امام حسین را پس از امام حسن علیهم‌السلام متولى صدقات <ref>موقوفات.</ref> خود قرار داد <ref>ابن‌شبّه نمیرى، ج 1، ص 227؛ نهج‌البلاغة، نامه 24.</ref>. به نقلى، امام حسین به هنگام شهادت پدر، براى انجام دادن مأموریتى که على علیه‌السلام به او داده بود، در مدائن بود و با نامه امام حسن علیه‌السلام از موضوع آگاه شد <ref>بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 356، قس ج 2، ص 357.</ref>. امام حسین در مراسم تجهیز و خاک‌سپارى پدر حاضر بود <ref>رجوع کنید به ابن‌قتیبه، 1410، ج 1، ص 181؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 355ـ 356؛ مفید، ج1، ص25؛ مجلسى، ج42، ص235، 294ـ 295.</ref>.در دوره امامت امام حسن‌علیه‌السلام، که حدود ده سال به طول انجامید <ref>رجوع کنید به ابن ابی‌الثلج، همانجا؛ دلائل الامامة، ص 159، 177.</ref>، امام حسین همراه و همگام برادر بود. با اینکه طبق برخى منابع تاریخى، امام حسین با واگذارى خلافت به معاویه مخالف بود <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 393، 456؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 289ـ290.</ref> و حتى پس از صلح امام حسن، با معاویه بیعت نکرد <ref>ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 292.</ref>، پس از وقوع صلح به این مصالحه ملتزم بود. حتى وقتى برخى شیعیان از او تقاضا کردند پیمان را بشکند و با معاویه بجنگد، به آنان امر کرد که تا زمان مرگ معاویه منتظر بمانند <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 457ـ458.</ref>. ابن‌سعد <ref>ج 6، ص 410ـ415.</ref> از امام باقر علیه‌السلام روایت کرده که امام حسن و امام حسین، در نماز به مروان ــکه منصوب از جانب معاویه بودــ اقتدا می‌کردند و حال آنکه حسین‌بن‌على با وى برخوردهاى تند داشت؛ ضمن آنکه، تقیه‌اى هم در کار نبود. اما این روایت با شمار زیادى حدیث در منابع شیعه که از اقتدا به غیر معتقدان به عقاید صحیح و نیز اقتدا به شخص فاسق نهى کرده‌است، سازگار نیست <ref>رجوع کنید به حرّ عاملى، ج8، ص 309ـ318.</ref>. مواجهه قاطع و صریح امام با مروان به هنگام اهانت به مادرش فاطمه سلام‌اللّه‌علیها نیز گزارش شده است <ref>رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 23.</ref>. همچنان که در برابر سبّ امام على علیه‌السلام از سوى امویان، به‌شدت واکنش نشان می‌داد <ref>ابن‌سعد، ج6، ص409ـ410، 415؛ براى گزارش برخورد متفاوت امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به همانجاها؛ نیز رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. در کل، گزارش منابع نشان می‌دهد که امام حسین در زمان امامتِ امام حسن آشکارتر از برادر در برابر بنی‌امیه موضع می‌گرفت و علنآ با آنان مخالفت می‌کرد <ref>براى نمونه رجوع کنید به همان، ج6، ص414ـ415.</ref>. با این حال، به‌رغم برخى اختلافهاى ظاهرى در رفتار امام حسن و امام حسین علیهماالسلام <ref>رجوع کنید به همان، ج 6، ص 413؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 2، ص 174.</ref>، غیر از توضیحى که از منظر عقیده امامتِ منصوص مطرح می‌شود، از نظر تحلیل تاریخى نیز وحدت رویه کلى آن دو قابل اثبات است <ref>نمونه‌اى از این هماهنگى در مراسم خاکسپارى امام حسن گزارش شده است رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. امام حسین پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام، با وجود افرادى که به سن از وى بزرگ‌تر بودند، شریف‌ترین فرد از خاندان هاشم به شمار می‌رفت <ref>رجوع کنید به یعقوبى، ج 2، ص 226؛ نیز رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 409، که از احترام خاص ابن‌عباس به وى سخن گفته است.</ref> و در امور خویش با او مشورت می‌کردند و نظر او را بر رأى دیگران ترجیح می‌دادند <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 414ـ415.</ref>.




۱۰٬۰۷۲

ویرایش

منوی ناوبری