۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «حافظ شیخ رضی الدّین رجب برسی حلّی، از علمای شیعه در قرن نهم هجری میباشد. از...» ایجاد کرد) |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۸۵: | خط ۵۸۵: | ||
10- حلّت له حلل النحول فبردهبرد الذبول تحلّ فیه صفائح | 10- حلّت له حلل النحول فبردهبرد الذبول تحلّ فیه صفائح | ||
11- و خطیب و جدی فوق منبر وحشتیلفراقهم لهو البلیغ الفاصح | |||
12- و محرّم حزنی و شوّال العناو العید عندی لاعج نوایح | |||
13- و مدید صبری فی بسیط تفکرّیهزج و دمعی وافر و مسارح | |||
14- ساروا فمعناهم و مغناهم عفاو الیوم فیه نوایح و صوایح | |||
15- درس الجدید جدیدها فتنکّرتورنا بها للخطب طرف طامح | |||
16- نسج البلی منه محقّق حسنهففناءه ماحی الرسوم الماسح | |||
17- فطفقت إن دبه رهین صبابةعدم الرفیق و غاب عنه الناصح | |||
18- و أقول و الزفرات تذکی جذوةمن الضلوع لها لهیب لافح | |||
19- لاغر و إن غدر الزمان بأهلهو جفاوحان و خان طرف لامح | |||
20- فلقد غوی فی ظلم آل محمّدو عوی علیهم منه کلب نابح | |||
21- وسطی علی البازی غراب أسحمو شباعلی الأشبال زنج ضابح | |||
22- و تطاول الکلب العقور فصاولاللّیث الهصور و ذاک أمر فادح | |||
23- و تواثبت عرج الضباع و روّعتو السید أضحی للاسود یکافح | |||
24- آل النبیّ بنو الوصیّ و منبعالشرف العلیّ و للعلوم مفاتح | |||
25- خزّان علم اللّه مهبط وحیهو بحار علم و الأنام ضحاضح | |||
26- التائبون العابدون الحامدونالذّاکرون و جنح لیل جانح | |||
27- الصائمون القائمون المطعمونالموثرون لهم ید و منایح | |||
28- عند الجدی سحب و فی وقت الهدیسمت و فی یوم النّزال جحاجح | |||
29- هم قبلة للساجدین و کعبةللطائفین و مشعر و بطایح | |||
30- طرق الهدی سفن النجاة محبّهممیزانه یوم القیامة راجح | |||
31- ما تبلغ الشعراء منهم فی الثناو اللّه فی السّبع المثانی مادح | |||
32- نسب کمنبلج الصّباح و منتمیزاک له یعنو السماک الرّامح | |||
33- الجدّ خیر المرسلین محمّد الهادی الأمین أخو الختام الفاتح | |||
34- هو خاتم بل فاتح بل حاکمبل شاهد بل شافع بل صافح | |||
35- هو اوّل الأنوار بل هو صفوة الجبّار و النشر الأریج الفایح | |||
36- هو سیّد الکونین بل هو أشرف الثقلین حقّا و النذیر الناصح | |||
37- لو لاک ما خلق الزمان و لابدتللعالمین مساجد و مصابح | |||
38- و الامّ فاطمة البتول و بضعةالهادی الرسول لها المهیمن مانح | |||
39- حوریّة إنسیّة لجلالهاو جمالها الوحی المنزّل شارح | |||
40- و الوالد الطهر الوصیّ المرتضیعلم الهدایة و المنار الواضح | |||
41- مولی له النبأ العظیم و حبّهالنهج القویم به المتاجر رابح | |||
42- مولی له بغدیر خمّ بیعةخضعت لها الأعناق و هی طوامح | |||
43- القسور البتّاک و الفتّاک و السفّاک فی یوم العراک الذّابح | |||
44- أسد الاله و سیفه و ولیّهو شقیق أحمد و الوصیّ الناصح | |||
45- و بعضده و بعضبه و بعزمهحقّا علی الکفّار ناح النایح | |||
46- یا ناصر الأسلام یا باب الهدییا کاسر الأصنام فهی طوامح | |||
47- یا لیت عینک و الحسین بکربلابین الطغاة عن الحریم یکافح | |||
48- و العادیات صواهل و جوائلبالشوس فی بحر النجیع سوابح | |||
49- و البیض و السمر اللدان بوارقو طوارق و لوامع و لوائح | |||
50- یلقی الردی بحر الندی بین العدیحتّی غدا ملقی و لیس منافح | |||
خط ۵۹۷: | خط ۶۷۷: | ||
6- پلکهایم همچون ابر بهارند، و فرورفته و شناور در دریای اشک است و دلم تفتیده از آتشی سوزان که زبانه میکشد. | 6- پلکهایم همچون ابر بهارند، و فرورفته و شناور در دریای اشک است و دلم تفتیده از آتشی سوزان که زبانه میکشد. | ||
8- سرشک گرمی که فرومیچکد گونهام را چاکچاک زده و آن شوخیکنندهی جدپیشه، بیارزشی را نو نموده است. | |||
9- به روزی افتادهام که بالا گرفتن اندوه، شادابیام را کاسته، تن دردمند است و نمونهای آشکار. | |||
10- جامههایی از نزاری بر آن پوشانیده و پیراهن پژمردگی است که شمشیرهای پهناور در آن جای گرفته. | |||
11- سخنگوی بیقراری من بر منبر وحشتم از جدایی آنان با شیوایی و رسایی سخن میگوید میپردازد. | |||
12- اندوهم محرّم است و رنجم شوّال. جشن من سراسر دلسوختگی و سوگنامهسرایی است. | |||
13- شکیبایی مدید و گستردهی من در اندیشهی بسیط و پهناورم فرج و سرودگوی است و سرشکم نیز وافر و فراوان و شتابان. | |||
14- رفتند و نشان سرایهاشان که در آن زیسته و سپس کوچ کرده بودند ناپدید گردید. و امروز تنها فریاد سوگنامه سرایان را از آنجا میتوان شنید. | |||
15- مرگ و پیشآمدهای تازه، سرزمین آن را کهنه نمود، تا رنگی ناآشنا به آن زد. | |||
16- و برای رویدادی سهمناک نگاه خود را برداشت و خیره به آن نگریست. | |||
17- آری زیباییبخش آن جامه پوسیدگیاش را نیز درهم بافت. | |||
18- و گردوخاک بیامد و همه نشانهها را زیر خود گرفت و از میان برد. و گرو دلدادگی آغاز به زاری کردم که نه یاری بود و نه اندرزگویی دلسوز. | |||
19- آتش آههای سوزان در میان سینهام زبانه میکشد و میگفتم: چه جای شگفتی است که روزگار با مردم نیرنگ ببازد؟ ستم کند، به گمراهی افتد و با چشم برهمزدن خود نادرستی نماید؟ | |||
20- در بیدادگری بر خاندان محمّد گمراهیاش آشکار شد، سگان پارسکننده را بر سر راهشان فرستاد. | |||
21- زاغ سیاه را به ستم بر مرغان شکاری واداشت و زنگی هردم یکرنگ را به شیر بچگان چیره گردانید. | |||
22- سگ گزنده به دست درازیهای بیدادگرانه پرداخت و به سوی شیر شکارشکن تاخت و شگفتا از گرانی این رویداد. | |||
23- کفتارهای لنگ بهگونهای هراسانگیز جستن کردند و شیر برای شیران به نبرد و برابری برخاست. | |||
24 و 25- تبار پیامبر و فرزندان جانشین او، سرچشمهی رفیع شرافت و کلیدهای دانش، گنجینههای دانش خداوند که مهبط وحی الهی هستند دریاهای دانشیاند که مردم در برابر آن به آبی کمژرفا میمانند. | |||
26- توبهکنندگان، پرستندگان، شاکران و ذکرگویان خدا در هنگامیکه پردهی شب همهجا را میپوشاند. | |||
27- روزهداران، اقامهکنندگان نماز و اطعام کنندگانی که دست بخشندگیشان باز است. | |||
28- هنگام بخشش ابر بارنده اندوهگاه رهبری، راه روشن و در روز نبرد سرورانی که به سوی برتریها میشتابد. | |||
29- قبلهی سجدهکنندگان و کعبهی طوافکنندگانند و محمل شعورند. | |||
30- راههای رهبری و کشتیهای رستگاری که دوستدار ایشان در روز رستاخیز با ترازویی پر از کار نیک بهپا میایستد. | |||
31- سرایندگان نتوانند چنانکه باید در ستایش ایشان داد سخن دهند چراکه ستایشگر آنان خداست در قرآن آسمانیاش. | |||
32- نژادی همچون بامداد تابان دارند و پرورشگاهی پاکیزه که ستاره نیزهدار سماک در برابر آن سر فرود میآورد. | |||
33- نیای آنان بهترین فرستادگان خدا، محمّد (ص)، همان راهنمای درستکار و پیروز است که نامهی پیامآوری به نام او سرانجام یافته است. | |||
34- او خاتم و به پایان برنده است و فاتح و گشاینده و فرمانروا نیز و میانجی و گواهی که از لغزشها چشم میپوشد. | |||
35- او نخستین نورهاست بلکه برگزیدهی خدای توانا و همان بوی خوشی که پراکنده میشود. | |||
36- سرور دو جهان است و به راستی برترین نمونه از دو ثقل و همان اندرزگوی و بیمدهنده مردم از کیفر و بدکاریها. | |||
37- اگر او نبود نه روزگار آفریده میشد و نه برای جهانیان، پرستشگاهها و چراغها آشکار میگردید. | |||
38- مادر اینان فاطمهی بتول است جگرگوشهی رسول راهنما که خداوند نگاهبان همه را بر او بخشید. | |||
39- با آنکه از میان آدمیان برخاسته به حوریان بهشتی میماند و وحی آسمانی گزارشگر شکوه و زیبایی اوست. | |||
40- پدر پاکش که وصی و مرتضی است و پرچم هدایت و راه روشن است. | |||
41- و همان سرور که «نبأ عظیم» <ref>اشاره به آیات 1 و 2 سوره نبأ.</ref> گزارش سترک از آن او و دوستی وی برنامه استوار است که سوداگر راستیها، سود از آن تواند برد. | |||
42- سرپرستی است که مردم در غدیر خم دست فرمانبرداری به او داده و- بر سر این کار- گردنهای بالا داشته خویش را فرود آوردند. | |||
43- او همان شیر دلاور است که- در روز پیکار، سر از تن یاغیان جدا میکند. | |||
44- شیر خدا و شمشیر او و دوستدار وی و برادر ستودهترین پیامبران (احمد) و جانشین دلسوز او. | |||
45- راستی به زور بازو و تیغ بران و خواست او بود که بدکیشان به سوگنامهخوانی نشستند. | |||
46- ای یاور اسلام و ای دروازه هدایت! ای شکننده بتهایی با گردنهای برافراشته! | |||
47- ای کاش دیده بر حسین میگشودی که در کربلا میان گردنکشان از سراپردههایش پاسداری میکند. | |||
48- اسبهای دونده شیهه میکشند و خود مینمایند و همراه با جنگجویان سختکوش شتابان در دریائی از خون سیه فام فرومیروند. | |||
ویرایش