سید حمیدرضا برقعی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
{{مقالات پیشنهادی}} | {{مقالات پیشنهادی}} | ||
سید حمیدرضا فرزند سید علی در ششم مرداد ماه ١٣٦٢ شمسی در قم دیده به جهان گشود. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف [[امام حسین|امام حسین (ع)]]، اشعاری را سروده است. او دو سال طلبگی آموخت و سپس در رشته زبان و ادبیات فارسی به ادامه تحصیل پرداخت و مسئول انجمن شعر قصه استان قم از سال ١٣٨٦ تا ١٣٩٠ | سید حمیدرضا فرزند سید علی در ششم مرداد ماه ١٣٦٢ شمسی در قم دیده به جهان گشود. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف [[امام حسین|امام حسین (ع)]]، اشعاری را سروده است. او دو سال طلبگی آموخت و سپس در رشته زبان و ادبیات فارسی به ادامه تحصیل پرداخت و مسئول انجمن شعر قصه استان قم از سال ١٣٨٦ تا ١٣٩٠ شمسی بودهاست. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
اولین سرودههای | اولین سرودههای برقعی برای سنین 15 سالگی است و ذوق و قریحه در شاعری را از پدربزرگش به ارث برده، همچنین از ابتدای کار به سرودههای [[قیصر امین پور]] علاقهمند بوده است. به گفته خودش پس از بازگشت از سفر [[کربلا]]، [[نوحه خوانی|نوحهای]] میسراید و همین شروع شاعری او میشود. حمیدرضا برقعی در قالبهای مختلف شعری، سروده دارد و بیشتر آثارش از محتوای آیینی برخوردارند. | ||
تألیفات سید حمیدرضا برقعی عبارتند از: | تألیفات سید حمیدرضا برقعی عبارتند از: | ||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2178686&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طوفان واژهها] | |||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=6156698&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author آن سلام آشنا] | |||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2942477&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author قبله مایل به تو] | |||
* گردآوری «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=973529&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author در حریم نور] | |||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2015799&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author یک کاروان دل] | |||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2148710&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author از ابتدا نور] | |||
* [https://www.gisoom.com/book/1728287/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%DB%8C%D9%85%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%88-%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-2/ خیمه خورشید] | |||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2125811&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author سوختن آفتاب] | |||
* [[آزمون سرخ معرفی و گزیده شعر ولایی]] | |||
* [https://osveah.ir/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%DB%8C%D8%AD%DB%8C%DB%8C/772.html یحیی] | |||
* [[حدود ساعت سه]] | |||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=973529&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author در حریم نور] | |||
«قبله مایل به تو» برگزیده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و رتبه اول جایزه کتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد در سال ١٣٩٠ | برقعی همچنین دو مجموعه مقالات تحقیق و تصحیح با نامهای «شناختنامه [[عمان سامانى|عمان سامانی]]» و «شناختنامه [[صائب تبریزی|صائب تبریزی]]» را در آثار خود دارد. | ||
== جوایز و افتخارات == | |||
کتاب «قبله مایل به تو» برگزیده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و رتبه اول جایزه کتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد در سال ١٣٩٠ شمسی است. همچنین «در حریم نور» برگزیده جشنواره فرهنگی هنری امام رضا در بخش کتاب و «طوفان واژهها» برگزیده پنجمین دوره جایزه کتاب فصل و رتبه اول جایزه کتاب گام اول است. <ref>گفتوگوی مؤلف با شاعر.</ref> | |||
==اشعار == | ==اشعار == | ||
خط ۶۶: | خط ۷۹: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| نوشتم اول خط بسمه تعالی سر | بلند مرتبه پیکر بلند بالا سر }} | {{ب| نوشتم اول خط بسمه تعالی سر | بلند مرتبه پیکر بلند بالا سر }} | ||
{{ب| فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد | که بنده تو نخواهد گذاشت هر جا سر }} | {{ب| فقط به [[تربت]] اعلات سجده خواهم کرد | که بنده تو نخواهد گذاشت هر جا سر }} | ||
{{ب| قسم به معنی «لایمکن الفرار» از عشق | که پر شده است جهان از حسین سرتاسر }} | {{ب| قسم به معنی «لایمکن الفرار» از عشق | که پر شده است جهان از [[حسین]] سرتاسر }} | ||
{{ب| نگاه کن به زمین! ما رأیت الا تن | به آسمان بنگر! ما رأیت الا سر }} | {{ب| نگاه کن به زمین! ما رأیت الا تن | به آسمان بنگر! ما رأیت الا سر }} | ||
{{ب| سری که گفت من از اشتیاق لبریزم | به سر سرای خداوند میروم با سر }} | {{ب| سری که گفت من از اشتیاق لبریزم | به سر سرای خداوند میروم با سر }} | ||
خط ۷۳: | خط ۸۶: | ||
{{ب| همان سری که یحب الجمال محوش بود | جمیل بود جمیلاً بدن جمیلاً سر }} | {{ب| همان سری که یحب الجمال محوش بود | جمیل بود جمیلاً بدن جمیلاً سر }} | ||
{{ب| سری که با خودش آورد بهترینها را | که یک به یک همه بودند سروران را سر }} | {{ب| سری که با خودش آورد بهترینها را | که یک به یک همه بودند سروران را سر }} | ||
{{ب| زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان | حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر }} | {{ب|[[زهیر بن قین| زهیر]] گفت حسینا! بخواه از ما جان | [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] گفت حبیبا! بگیر از ما سر }} | ||
{{ب| سپس به معرکه عابس «اجننی» گویان | درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر }} | {{ب| سپس به معرکه عابس «اجننی» گویان | درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر }} | ||
{{ب| بنازم ام وهب را به پاره تن گفت: | برو به معرکه با سر ولی میا با سر }} | {{ب| بنازم [[ام وهب]] را به پاره تن گفت: | برو به معرکه با سر ولی میا با سر }} | ||
{{ب| خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید | گذاشت لحظه آخر به پای مولا سر }} | {{ب| خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید | گذاشت لحظه آخر به پای مولا سر }} | ||
{{ب| در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد | همان سری است که برده برای لیلا سر }} | {{ب| در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد | همان سری است که برده برای [[لیلا]] سر }} | ||
{{ب| سری که احمد و محمود بود سر تا پا | همان سری که خداوند بود پا تا سر }} | {{ب| سری که احمد و محمود بود سر تا پا | همان سری که خداوند بود پا تا سر }} | ||
{{ب| پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد | پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر }} | {{ب| پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد | پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر }} | ||
خط ۸۹: | خط ۱۰۲: | ||
{{ب| بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام | که آفتاب درآورد از کلیسا سر }} | {{ب| بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام | که آفتاب درآورد از کلیسا سر }} | ||
{{ب| چقدر زخم که با یک نسیم وا میشد | نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر }} | {{ب| چقدر زخم که با یک نسیم وا میشد | نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر }} | ||
{{ب| عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت | به چوب، چوبه محمل نه با زبان با سر }} | {{ب| [[زینب (س)|عقیله]] غصه و درد و گلایه را به که گفت | به چوب، چوبه محمل نه با زبان با سر }} | ||
{{ب| دلم هوای حرم کرده است میدانی | دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر }} | {{ب| دلم هوای حرم کرده است میدانی | دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر }} | ||
{{پایان شعر}}{{شعر}} | {{پایان شعر}}{{شعر}} | ||
{{ب| با اشکهاش دفتر خود را نمور کرد | ذهنش ز روضههای مجسم عبور کرد }} | {{ب| با اشکهاش دفتر خود را نمور کرد | ذهنش ز [[روضه|روضههای]] مجسم عبور کرد }} | ||
{{ب| در خود تمام مرثیهها را مرور کرد | شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد }} | {{ب| در خود تمام [[مرثیه|مرثیهها]] را مرور کرد | شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد }} | ||
{{ب| احساس کرد از همه عالم جدا شده است | در بیتهاش مجلس ماتم به پا شده است }} | {{ب| احساس کرد از همه عالم جدا شده است | در بیتهاش مجلس ماتم به پا شده است }} | ||
{{ب| در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت | وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت }} | {{ب| در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت | وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت }} | ||
{{ب| وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت | مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت }} | {{ب| وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت | مثل همیشه رخصتی از [[محتشم کاشانی|محتشم]] گرفت }} | ||
{{ب| باز این چه شورش است که در جان واژههاست | شاعر شکست خورده طوفان واژههاست }} | {{ب| باز این چه شورش است که در جان واژههاست | شاعر شکست خورده طوفان واژههاست }} | ||
{{ب| میرفت سوی روضه یک شاه کم سپاه | آیینهای ز فرط عطش میکشید آه }} | {{ب| میرفت سوی روضه یک شاه کم سپاه | آیینهای ز فرط [[عطش]] میکشید آه }} | ||
{{ب| انبوه ابر نیزه و شمشیر بود و ماه | شاعر رسیده بود به گودال قتلگاه }} | {{ب| انبوه ابر نیزه و شمشیر بود و ماه | شاعر رسیده بود به گودال قتلگاه }} | ||
{{ب| فریاد زد که شعر مرا پر ستاره کن | مادر بیا به حال حسینت نظاره کن }} | {{ب| فریاد زد که شعر مرا پر ستاره کن | مادر بیا به حال حسینت نظاره کن }} | ||
{{ب| بیاختیار شد قلمش را رها گذاشت | دستی ز غیب قافیه را کربلا گذاشت }} | {{ب| بیاختیار شد قلمش را رها گذاشت | دستی ز غیب قافیه را [[کربلا]] گذاشت }} | ||
{{ب| یک بیت بعد، واژه لب تشنه را گذاشت | تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت }} | {{ب| یک بیت بعد، واژه لب تشنه را گذاشت | تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت }} | ||
{{ب| حس کرد پا به پاش جهان گریه میکند | دارد غروب فرشچیان گریه میکند }} | {{ب| حس کرد پا به پاش جهان گریه میکند | دارد غروب [[محمود فرشچیان|فرشچیان]] گریه میکند }} | ||
{{ب| با این زبان چگونه بگویم چهها کشید | بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید }} | {{ب| با این زبان چگونه بگویم چهها کشید | بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید }} | ||
{{ب| او را چنان فنای خدا بیریا کشید | حتی براش جای کفن بوریا کشید }} | {{ب| او را چنان فنای خدا بیریا کشید | حتی براش جای کفن [[حصیر|بوریا]] کشید }} | ||
{{ب| در خون کشید قافیهها را، حروف را | از بس که گریه کرد تمام لهوف را }} | {{ب| در خون کشید قافیهها را، حروف را | از بس که گریه کرد تمام [[الملهوف على قتلى الطفوف|لهوف]] را }} | ||
{{ب| اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت | بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت }} | {{ب| اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت | بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت }} | ||
{{ب| این بند را جدای همه روی نیزه ساخت | خورشید سر بریده غروبی نمیشناخت }} | {{ب| این بند را جدای همه روی نیزه ساخت | خورشید سر بریده غروبی نمیشناخت }} | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۳۰: | ||
{{ب| خوشا به حال خیالی که در حرم مانده | و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد }} | {{ب| خوشا به حال خیالی که در حرم مانده | و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد }} | ||
{{ب| به یاد چایی شیرین کربلاییها | لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد }} | {{ب| به یاد چایی شیرین کربلاییها | لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد }} | ||
{{ب| چه ساختار قشنگی شکسته است خدا | درون قالب شش گوشه یک غزل دارد }} | {{ب| چه ساختار قشنگی شکسته است خدا | درون قالب [[قبر شش گوشه|شش گوشه]] یک غزل دارد }} | ||
{{ب| بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟ | بگو محبت ما ریشه در ازل دارد }} | {{ب| بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟ | بگو محبت ما ریشه در ازل دارد }} | ||
{{ب| غلامتان به من آموخت در میانه خون | که روسیاهی ما نیز راه حل دارد }} | {{ب| غلامتان به من آموخت در میانه خون | که روسیاهی ما نیز راه حل دارد }} | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۵۸: | ||
{{ب| بیخود از خود، به خدا با دل و جان میآمد | زیر شمشیر غمش رقصکنان میآمد }} | {{ب| بیخود از خود، به خدا با دل و جان میآمد | زیر شمشیر غمش رقصکنان میآمد }} | ||
{{ب| بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد | رفت از میسره از میمنه بیرون آمد }} | {{ب| بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد | رفت از میسره از میمنه بیرون آمد }} | ||
{{ب| آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه | گفت: لاحول و لاقوه الا بالله }} | {{ب| آن طرف محو تماشای [[علی اکبر (ع)|علی]] حضرت ماه | گفت: لاحول و لاقوه الا بالله }} | ||
{{ب| مست از کام پدر، زاده | {{ب| مست از کام پدر، زاده [[لیلا]]، مجنون | به تماشای جنونش همه دنیا مجنون }} | ||
{{ب| مست از کام پدر زاده لیلا سرمست | پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست }} | {{ب| مست از کام پدر زاده لیلا سرمست | پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست }} | ||
{{ب| آه در مثنویام آینه حیرت زده است | بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است }} | {{ب| آه در مثنویام آینه حیرت زده است | بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است }} | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۶۹: | ||
{{ب| زخمها با تو چه کردند؟ جوانتر شدهای | به خدا بیشتر از پیش پیمبر شدهای }} | {{ب| زخمها با تو چه کردند؟ جوانتر شدهای | به خدا بیشتر از پیش پیمبر شدهای }} | ||
{{ب| پدرت آمده در سینه تلاطم دارد | از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد }} | {{ب| پدرت آمده در سینه تلاطم دارد | از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد }} | ||
{{ب| گوش کن خواهرم از سمت حرم میآید | با فغان پسرم وا پسرم میآید }} | {{ب| گوش کن [[زینب (س)|خواهرم]] از سمت حرم میآید | با فغان پسرم وا پسرم میآید }} | ||
{{ب| باز هم عطر گل یاس به گیسو داری | ولی اینبار چرا دست به پهلو داری؟! }} | {{ب| باز هم عطر گل یاس به گیسو داری | ولی اینبار چرا دست به پهلو داری؟! }} | ||
{{ب| کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است | یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟! }} | {{ب| [[کربلا]] کوچه ندارد همه جایش دشت است | یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟! }} | ||
{{ب| مثل آیینه در خاک مکدر شدهای | چشم من تار شده؟ یا تو مکرر شدهای؟! }} | {{ب| مثل آیینه در خاک مکدر شدهای | چشم من تار شده؟ یا تو مکرر شدهای؟! }} | ||
{{ب| من تو را در همه کرب و بلا میبینم | هر کجا مینگرم جسم تو را میبینم }} | {{ب| من تو را در همه کرب و بلا میبینم | هر کجا مینگرم جسم تو را میبینم }} | ||
{{ب| | {{ب| اربا اربا شده چون برگ خزان میریزی | کاش میشد که تو با معجزهای برخیزی }} | ||
{{ب| ماندهام خیره به جسمت که چه راهی دارم | باید انگار تو را بین عبا بگذارم }} | {{ب| ماندهام خیره به جسمت که چه راهی دارم | باید انگار تو را بین عبا بگذارم }} | ||
{{ب| باید انگار تو را بین عبایم ببرم | تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم... }} | {{ب| باید انگار تو را بین عبایم ببرم | تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم... }} | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۸۳: | ||
{{ب| از آن طرف مدینه و هیزم، از این طرف | با داغ کربلای شما آتشم زدند }} | {{ب| از آن طرف مدینه و هیزم، از این طرف | با داغ کربلای شما آتشم زدند }} | ||
{{ب| بردند روی نیزه دلم را و بعد از آن | یک عمر در هوای شما آتشم زدند }} | {{ب| بردند روی نیزه دلم را و بعد از آن | یک عمر در هوای شما آتشم زدند }} | ||
{{ب| گفتم کجاست خانه خورشید شعلهور | گفتند بوریای شما، آتشم زدند }} | {{ب| گفتم کجاست خانه خورشید شعلهور | گفتند [[حصیر|بوریای]] شما، آتشم زدند }} | ||
{{ب| دیروز عصر تعزیهخوانان شهرمان | همراه خیمههای شما آتشم زدند }} | {{ب| دیروز عصر [[تعزیه خوانی|تعزیهخوانان]] شهرمان | همراه خیمههای شما آتشم زدند }} | ||
{{ب| امروز نیز نیر و عمان و محتشم | با شعر در رثای شما آتشم زدند... }} | {{ب| امروز نیز [[نیر تبریزى|نیر]] و [[عمان سامانى|عمان]] و [[محتشم کاشانی|محتشم]] | با شعر در رثای شما آتشم زدند... }} | ||
{{پایان شعر}}<br /> | {{پایان شعر}}<br /> | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۹۷: | ||
{{ب| یک دست گرم اشک گرفتن ز چشمهاش | مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش }} | {{ب| یک دست گرم اشک گرفتن ز چشمهاش | مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش }} | ||
{{ب| چون تکیهگاه اهل حرم بود و کوه صبر | چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش }} | {{ب| چون تکیهگاه اهل حرم بود و کوه صبر | چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش }} | ||
{{ب| زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت | تا که خدا نکرده مبادا برادرش... }} | {{ب| [[زینب]] به پیشواز شهیدان خود نرفت | تا که خدا نکرده مبادا برادرش... }} | ||
{{ب| زینب همان شکوه که ناموس غیرت است | زینب که در مدینه قرق بود معبرش }} | {{ب| زینب همان شکوه که ناموس غیرت است | زینب که در مدینه قرق بود معبرش }} | ||
{{ب| زینب همان که فاطمه از هر نظر شده است | از بس که رفته این همه این زن به مادرش }} | {{ب| زینب همان که فاطمه از هر نظر شده است | از بس که رفته این همه این زن به مادرش }} | ||
{{ب| زینب همان که زینت بابای خویش بود | در کربلا شدند پسرهاش زیورش }} | {{ب| زینب همان که زینت بابای خویش بود | در کربلا شدند پسرهاش زیورش }} | ||
{{ب| گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات | وقتی گذشته بود دگر آب از سرش... }} | {{ب| گفتند عصر واقعه آزاد شد [[فرات]] | وقتی گذشته بود دگر آب از سرش... }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== |