۹٬۵۴۶
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
'''زَنْجیرزَنی''' از آیینهای جمعی سوگواری شیعیان است که در آن برای یادکرد مصائب اهلبیت خصوصا اسرای کربلا، زنجیرهایی که به صورت خوشهای به دسته ای چوبی آویخته شده را بر شانه خود فرود میآورند. گستره این آیین هند، پاکستان، ایران و[عراق است. این آیین نوعا مردانه و به صورت گروهی در مناسبتهای مهم عزاداری مانند دهه اول محرم و دهه آخر صفر برگزار میشود. زنجیرزنی در سبکهای گوناگونی انجام می شود و غالبا همراه دستههای زنجیرزنی، نوحه خوانده شده و از طبل و سنج استفاده میشود. اگرچه غالب فقها زنجیرزنی را جایز شمردهاند، اما گروهی از فقها زنجیرزنی را همانند قمهزنی تحریم کردهاند. | '''زَنْجیرزَنی''' از آیینهای جمعی سوگواری شیعیان است که در آن برای یادکرد مصائب اهلبیت خصوصا اسرای کربلا، زنجیرهایی که به صورت خوشهای به دسته ای چوبی آویخته شده را بر شانه خود فرود میآورند. گستره این آیین هند، پاکستان، ایران و[عراق است. این آیین نوعا مردانه و به صورت گروهی در مناسبتهای مهم عزاداری مانند دهه اول محرم و دهه آخر صفر برگزار میشود. زنجیرزنی در سبکهای گوناگونی انجام می شود و غالبا همراه دستههای زنجیرزنی، نوحه خوانده شده و از طبل و سنج استفاده میشود. اگرچه غالب فقها زنجیرزنی را جایز شمردهاند، اما گروهی از فقها زنجیرزنی را همانند قمهزنی تحریم کردهاند. | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
منشأ زنجیرزنی را هند و پاکستان دانستهاند. احتمالاً این آیین در اواسط دوران قاجار به ایران آمده باشد. در منابع قدیمیتر گزارشی از زنجیرزنی نیست. در سفرنامههای اروپاییان در عهد ناصرالدینشاه، گزارشهایی از زنجیرزنی آمده است. در زمان رضاشاه، آیینهای عزاداری از جمله زنجیرزنی ممنوع شد. در زمان محمدرضا پهلوی نیز در مقاطعی محدودیتهایی در برگزاری این مراسم ایجاد شد. به عنوان نمونه، در شهریور1334، در آستانه ی محرم، حکومت پهلوی به استناد فتوایی از سید هبةالدین شهرستانی، از فقهای وقت عراق، زنجیرزنی و برخی عزاداریهای دیگر را ممنوع کرد. این ممنوعیت اعتراضهایی را در پی داشت؛ یکی از این اعتراضات، دسته بزرگ زنجیرزنی آذربایجانیها بود که در هشتم محرم در منزل سید محمد بهبهانی تحصن کردند و سرانجام با دخالت حسین علاء نخست وزیر وقت، خاتمه یافت.<ref>محسن حساممظاهری، فرهنگ سوگ شیعی، مدخل زنجیرزنی</ref> همچنین در 1927، در حیدرآباد زنجیرزنی ممنوع شد. | منشأ زنجیرزنی را هند و پاکستان دانستهاند. احتمالاً این آیین در اواسط دوران قاجار به ایران آمده باشد. در منابع قدیمیتر گزارشی از زنجیرزنی نیست. در سفرنامههای اروپاییان در عهد ناصرالدینشاه، گزارشهایی از زنجیرزنی آمده است. در زمان رضاشاه، آیینهای عزاداری از جمله زنجیرزنی ممنوع شد. در زمان محمدرضا پهلوی نیز در مقاطعی محدودیتهایی در برگزاری این مراسم ایجاد شد. به عنوان نمونه، در شهریور1334، در آستانه ی محرم، حکومت پهلوی به استناد فتوایی از سید هبةالدین شهرستانی، از فقهای وقت عراق، زنجیرزنی و برخی عزاداریهای دیگر را ممنوع کرد. این ممنوعیت اعتراضهایی را در پی داشت؛ یکی از این اعتراضات، دسته بزرگ زنجیرزنی آذربایجانیها بود که در هشتم محرم در منزل سید محمد بهبهانی تحصن کردند و سرانجام با دخالت حسین علاء نخست وزیر وقت، خاتمه یافت.<ref>محسن حساممظاهری، فرهنگ سوگ شیعی، مدخل زنجیرزنی</ref> همچنین در 1927، در حیدرآباد زنجیرزنی ممنوع شد. | ||
خط ۶۰: | خط ۵۴: | ||
*سید ابوالحسن اصفهانی: اصفهانی در فتوایی قمهزنی، زنجیرزنی و... را تحریم کرد. «به کار بردن شمشیرها (قمهزنی) و زنجیرها و طبلها و بوقها و کارهایى مانند این امور که امروزه در دستههاى عزادارى و در روز عاشورا معمول است همه حرام و غیر شرعى است» <ref>سید محسن امین، أعیان الشیعة ج2، ص331؛جعفر خلیلی هکذا عرفتهم 1: 207.</ref> | *سید ابوالحسن اصفهانی: اصفهانی در فتوایی قمهزنی، زنجیرزنی و... را تحریم کرد. «به کار بردن شمشیرها (قمهزنی) و زنجیرها و طبلها و بوقها و کارهایى مانند این امور که امروزه در دستههاى عزادارى و در روز عاشورا معمول است همه حرام و غیر شرعى است» <ref>سید محسن امین، أعیان الشیعة ج2، ص331؛جعفر خلیلی هکذا عرفتهم 1: 207.</ref> | ||
*سید محسن امین: در کتاب التنزیه لاعمال الشبیه، زنجیززنی را همردیف قمهزنی قرار میدهد و قائل به تحریم است.<ref>سید محسن امین، التنزیه لأعمال الشبیه، ضمن رسائل الشعائر الحسینیة، ج 2، ص171</ref> در این رساله به میرزای شیرازی حرمت لطم را در صورتی که موجب سرخشدن شود، نسبت میدهد.<ref>سید محسن امین، التنزیه لأعمال الشبیه، ضمن رسائل الشعائر الحسینیة، ج 2، ص236</ref> | *سید محسن امین: در کتاب التنزیه لاعمال الشبیه، زنجیززنی را همردیف قمهزنی قرار میدهد و قائل به تحریم است.<ref>سید محسن امین، التنزیه لأعمال الشبیه، ضمن رسائل الشعائر الحسینیة، ج 2، ص171</ref> در این رساله به میرزای شیرازی حرمت [[لطم]] را در صورتی که موجب سرخشدن شود، نسبت میدهد.<ref>سید محسن امین، التنزیه لأعمال الشبیه، ضمن رسائل الشعائر الحسینیة، ج 2، ص236</ref> | ||
*سید هبة الدین شهرستانی: این فتوا در مناطقی مؤثر افتاد؛ اما اعتراضهایی را نیز برانگیخت. <ref>سید محسن امین، أعیان الشیعة ج10، ص261؛ جعفر خلیلی، هکذا عرفتهم، ج 2، ص 212.</ref> | *سید هبة الدین شهرستانی: این فتوا در مناطقی مؤثر افتاد؛ اما اعتراضهایی را نیز برانگیخت. <ref>سید محسن امین، أعیان الشیعة ج10، ص261؛ جعفر خلیلی، هکذا عرفتهم، ج 2، ص 212.</ref> |