۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}}'''مسلم بن عوسجه''' از اصحاب [[امام حسین(ع)]] که در روز [[عاشورا]] در [[کربلا]] به [[شهادت]] رسید. | }}'''مسلم بن عوسجه''' از اصحاب [[امام حسین(ع)]] که در روز [[عاشورا]] در [[کربلا]] به [[شهادت]] رسید. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
مسلم بن عوسجه بن ثعلبه بن دودان بن اسد بن خزیمه بن ابو جهل اسدی سعدی، منسوب به بنی اسد قبیلهای از اعراب عدنانی شمال شبه جزیره که در [[کوفه]] میزیست. او از مردان کوفه بود که به [[حسین|امام حسین (ع)]] نامه نوشت و ایشان را به [[کوفه]] دعوت کرد و به عهدش هم وفا کرد. بنا به نقلی [[مسلم بن عقیل]] در هنگام ورود به کوفه به خانه او وارد شد. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: | مسلم بن عوسجه بن ثعلبه بن دودان بن اسد بن خزیمه بن ابو جهل اسدی سعدی، منسوب به بنی اسد قبیلهای از اعراب عدنانی شمال شبه جزیره که در [[کوفه]] میزیست. او از مردان کوفه بود که به [[حسین|امام حسین (ع)]] نامه نوشت و ایشان را به [[کوفه]] دعوت کرد و به عهدش هم وفا کرد. بنا به نقلی [[مسلم بن عقیل]] در هنگام ورود به کوفه به خانه او وارد شد. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص436؛ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق. القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص382؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص34. </ref> | ||
او هم اسم پدرش و هم اسم فرزندش عوسجه بود به همین جهت ابن اثیر او را ابو عوسجه نامیده است. کُنیهاش ابو جحل به معنی مهتر زنبوران عسل است. <ref>اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ابن اثیر، عزّ الدین علی بن احمد بن ابی الکرم، چاپ عادل احمد رفاعی، بیروت: | او هم اسم پدرش و هم اسم فرزندش عوسجه بود به همین جهت ابن اثیر او را ابو عوسجه نامیده است. کُنیهاش ابو جحل به معنی مهتر زنبوران عسل است. <ref>اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ابن اثیر، عزّ الدین علی بن احمد بن ابی الکرم، چاپ عادل احمد رفاعی، بیروت: 1417 ﻫ ق / 1966 م. فی معرفه الصحابه، ابن اثیر، عزّ الدین علی بن احمد بن ابی الکرم، چاپ عادل احمد رفاعی، بیروت: 1417 ﻫ ق / 1966 م.، ج5، ص172.</ref> | ||
مسلم از اصحاب پیامبر (ص) و امام علی (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بود. او چندین بار قرآن را در نزد امام علی (ع) فرا گرفت و از قراء و محدثین بود. او از اصحابی بود که از پیامبر (ص) حدیث نقل کرد و در فتوحات صدر اسلام به ویژه فتح آذربایجان شرکت داشت. مسلم همچنین در تمامی جنگها در خدمت امام علی (ع) جهاد کرد. | مسلم از اصحاب پیامبر (ص) و امام علی (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بود. او چندین بار قرآن را در نزد امام علی (ع) فرا گرفت و از قراء و محدثین بود. او از اصحابی بود که از پیامبر (ص) حدیث نقل کرد و در فتوحات صدر اسلام به ویژه فتح آذربایجان شرکت داشت. مسلم همچنین در تمامی جنگها در خدمت امام علی (ع) جهاد کرد. | ||
==نقش در نهضت مسلم بن عقیل== | ==نقش در نهضت مسلم بن عقیل== | ||
در زمان نهضت [[مسلم بن عقیل]]، مسلم از نمایندگان و وکلای ایشان در کوفه بود که به ثبت اسامی بیعتکنندگان و جمع وجوه و صرف در موارد نیاز شرعی از جمله خرید اسلحه برای مقابله با [[یزید]] و سپاه او و امثال آن میپرداخت. مسلم بن عوسجه و [[حبیب بن مظاهر|حبیب بن مُظاهر]] در کوفه برای [[حسین بن علی|امام حسین (ع)]] [[بیعت]] میگرفتند. <ref>5. 5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، | در زمان نهضت [[مسلم بن عقیل]]، مسلم از نمایندگان و وکلای ایشان در کوفه بود که به ثبت اسامی بیعتکنندگان و جمع وجوه و صرف در موارد نیاز شرعی از جمله خرید اسلحه برای مقابله با [[یزید]] و سپاه او و امثال آن میپرداخت. مسلم بن عوسجه و [[حبیب بن مظاهر|حبیب بن مُظاهر]] در کوفه برای [[حسین بن علی|امام حسین (ع)]] [[بیعت]] میگرفتند. <ref>5. 5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمد جعفر طبنسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره.، ص102.</ref> [[عبید الله بن زیاد|ابن زیاد]] پس از آنکه مردم کوفه را مرعوب نمود، به جستوجوی مسلم پرداخت و توسط یکی از بردگان شامی خود به نام مَعقِل با ترفندی خاص به مخفیگاه او پی برد. معقل برای انجام مأموریت خود، مسلم بن عوسجه را انتخاب کرد و با زیر نظر گرفتن او توانست مخفیگاه مسلم را بداند و در خانه [[هانی بن عروه|هانی بن عروه]] با مسلم دیدار کند. | ||
== نقش در واقعه کربلا == | == نقش در واقعه کربلا == | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
=== اعلام حمایت از امام حسین(ع) === | === اعلام حمایت از امام حسین(ع) === | ||
مسلم در شب عاشورا پس از سخنان امام حسین (ع) و سخنان [[عباس ابن علی(ع)|عباس بن علی (ع)]]، برخاست و گفت: «چگونه میتوانیم تو را ترک کنیم؟ از آن پس در پیشگاه خداوند، چه عذری در عدم انجام وظیفه نسبت به تو خواهیم داشت؟ نه! به خدا قسم از تو هرگز جدا نخواهم شد و از تو دست بر نمیدارم تا نیزهام را برسینه پر از کینه دشمنان فرو برم و با شمشیر خود آنقدر بر آنان زخم وارد سازم که قبضه آن از تیغه جدا شود و هرگاه اسلحه برای جنگ کردن با آنان نداشته باشم آنقدر سنگ بر دشمنان میاندازم تا در راهت کشته شوم، تا خدا بداند و امضا فرماید که ما وصیت رسول خدا را درباره شما به کار بردیم و سوگند به خدا اگر بدانم کشته میشوم، سپس زنده میگردم، باز سوخته میشوم و باز زنده میگردم و این عمل هفتاد مرتبه با من تکرار میشود، دست از تو برنمیدارم تا در رکاب تو به افتخار شهادت نایل گردم و اینک چگونه دست از یاری تو بردارم با اینکه میدانم یک کشتن بیش نیست و به افتخار و عزت و امتیاز ابدی نائل میگردم.» <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: | مسلم در شب عاشورا پس از سخنان امام حسین (ع) و سخنان [[عباس ابن علی(ع)|عباس بن علی (ع)]]، برخاست و گفت: «چگونه میتوانیم تو را ترک کنیم؟ از آن پس در پیشگاه خداوند، چه عذری در عدم انجام وظیفه نسبت به تو خواهیم داشت؟ نه! به خدا قسم از تو هرگز جدا نخواهم شد و از تو دست بر نمیدارم تا نیزهام را برسینه پر از کینه دشمنان فرو برم و با شمشیر خود آنقدر بر آنان زخم وارد سازم که قبضه آن از تیغه جدا شود و هرگاه اسلحه برای جنگ کردن با آنان نداشته باشم آنقدر سنگ بر دشمنان میاندازم تا در راهت کشته شوم، تا خدا بداند و امضا فرماید که ما وصیت رسول خدا را درباره شما به کار بردیم و سوگند به خدا اگر بدانم کشته میشوم، سپس زنده میگردم، باز سوخته میشوم و باز زنده میگردم و این عمل هفتاد مرتبه با من تکرار میشود، دست از تو برنمیدارم تا در رکاب تو به افتخار شهادت نایل گردم و اینک چگونه دست از یاری تو بردارم با اینکه میدانم یک کشتن بیش نیست و به افتخار و عزت و امتیاز ابدی نائل میگردم.» <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص434؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص95؛ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص444. </ref> | ||
در روز [[عاشورا]] و به هنگام نبرد چنین رجز میخواند: | در روز [[عاشورا]] و به هنگام نبرد چنین رجز میخواند: | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
[[عمر بن سعد|عمر بن سعد]] گفت: «آری! درست است.» | [[عمر بن سعد|عمر بن سعد]] گفت: «آری! درست است.» | ||
سپاهیان عمرو بن حجاج از سوی فرات بر سپاه امام حسین (ع) حمله کردند. مدتی با هم درگیر شدند تا آنکه آشوب فرونشست و یاران حجاج به جای خود بازگشتند. در این یورش، مسلم بن عوسجه بر اثر حمله گروهی دشمنان، بر خاک افتاد. <ref>ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: | سپاهیان عمرو بن حجاج از سوی فرات بر سپاه امام حسین (ع) حمله کردند. مدتی با هم درگیر شدند تا آنکه آشوب فرونشست و یاران حجاج به جای خود بازگشتند. در این یورش، مسلم بن عوسجه بر اثر حمله گروهی دشمنان، بر خاک افتاد. <ref>ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص435-439؛ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص455-456؛ نهایة الارب، ج7، ص188. </ref> | ||
امام حسین (ع) به همراه حبیب بن مظاهر بر بالین او حاضر شدند و چند لحظه پیش از شهادت با او سخن گفتند. امام حسین (ع) برای او آمرزش خواست و این آیه را تلاوت فرمود: «فَمِنْهُم مَنْ قَضی نَحْبَه وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرْ وَ ما بَدَّلوُا تَبْدیلاً، <ref>قرآن مجید، سوره احزاب، آیه | امام حسین (ع) به همراه حبیب بن مظاهر بر بالین او حاضر شدند و چند لحظه پیش از شهادت با او سخن گفتند. امام حسین (ع) برای او آمرزش خواست و این آیه را تلاوت فرمود: «فَمِنْهُم مَنْ قَضی نَحْبَه وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرْ وَ ما بَدَّلوُا تَبْدیلاً، <ref>قرآن مجید، سوره احزاب، آیه 33. </ref> برخی از آنان پیمان خود را انجام دادند و برخی از آنان انتظار میکشند و تغییر و تبدیلی در کار ندادند.» | ||
حبیب به او گفت: «ای مسلم! شهادت تو بر من دشوار است. تو را به بهشت بشارت میدهم. میدانم فاصلهای نخواهد شد که من هم به تو ملحق میشوم. اما اگر حرف و وصیتی داری، در خدمت تو هستم.» | حبیب به او گفت: «ای مسلم! شهادت تو بر من دشوار است. تو را به بهشت بشارت میدهم. میدانم فاصلهای نخواهد شد که من هم به تو ملحق میشوم. اما اگر حرف و وصیتی داری، در خدمت تو هستم.» | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
حبیب گفت: «به خدا سوگند در راه او جان میدهم» | حبیب گفت: «به خدا سوگند در راه او جان میدهم» | ||
مسلم به شهادت رسید. <ref>ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: | مسلم به شهادت رسید. <ref>ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق /1962 –1967 م.، ج5، ص435-439؛ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص455-456؛ نهایة الارب، ج7، ص435-439. </ref> قاتلان مسلم بن عوسجه عبارتند از: [[مسلم بن عبدالله ضبابی|مسلم بن عبدالله ضبابی]]، [[عبدالرحمن بن ابی خشکاره بجلی|عبدالرحمن بن ابی خشکاره بجلی]] و [[عبدالله ضبابی]] <ref>زیارت ناحیه مقدسه.</ref> و بنا به قولی خود عمرو بن حجاج زبیدی است. | ||
[[شبث بن ربعى|شبث بن ربعی]] از فرماندهان سپاه عمر بن سعد یاران خود را به دلیل شادی و شعف پس از کشتن مسلم بن عوسجه سرزنش کرد و گفت: «به خدا قسم او جایگاه رفیعی در میان مسلمانان داشت. در فتح آذربایجان دیدم که پیش از رسیدن سپاه اسلام، خود شش تن را کشته بود.» | [[شبث بن ربعى|شبث بن ربعی]] از فرماندهان سپاه عمر بن سعد یاران خود را به دلیل شادی و شعف پس از کشتن مسلم بن عوسجه سرزنش کرد و گفت: «به خدا قسم او جایگاه رفیعی در میان مسلمانان داشت. در فتح آذربایجان دیدم که پیش از رسیدن سپاه اسلام، خود شش تن را کشته بود.» | ||
تمامی مصادر و منابع تاریخی و رجالی نام او را ذکر کردهاند. <ref>برای نمونه نک : انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: | تمامی مصادر و منابع تاریخی و رجالی نام او را ذکر کردهاند. <ref>برای نمونه نک : انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص336-337؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م. الطوال، ص235-236؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص363، 435-439.</ref> برخی او را اولین شهید بعد از حمله اول میدانند. <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص435؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج45، ص69.</ref> او به هنگام شهادت حدود 80 سال سن داشت. | ||
==ذکر نام در زیارتنامه ها== | ==ذکر نام در زیارتنامه ها== | ||
در [[زیارت رجبیه]] و [[زیارت ناحیه مقدسه]] به وی سلام داده شده است: «السَّلامُ عَلَی مُسلِمِ بنِ عَوسَجَةَ الاَسَدِی القائِلِ لِلحُسَینِ وَ قَد اَذِنَ لَهُ فِی الاِنصِرَافِ: نَحنُ نُخَلِّی عَنکَ وَ بِمَ نَعتَذِرُ عِندَاللهِ مِن اَدَاءِ حَقِّکَ؟ وَ لا وَاللهِ حَتَّی اَکسِرَ فِی صُدُورِهِم رُمحِی وَ اَضرِبَهُم بِسَیفِی ما ثَبَتَ قائِمُهُ فِی یدِی وَ لا اُفارقُکَ وَ لَو لَم یکُن مَعِی سِلاحٌ اُقاتِلُهُم بِهِ لَقَذَفتُهُم بِالحِجَارَةِ وَ لَم اُفارِقکَ حَتَّی اَمُوتَ مَعَکَ وَ کُنتَ اَوَّلَ مَن شَرَی نَفسَهُ وَ اَوَّلَ شَهیدٍ مِن شُهَداءِاللهِ نَحبَهُ فَفُزتَ وَ رَبِّ الکَعبَةِ شَکَرَاللهُ لَکَ استِقدَامَکَ وَ مُوَاساتَکَ اِمامَکَ اِذ مَشَی اِلَیکَ وَ اَنتَ صَرِیعٌ فَقَالَ یرحَمُکَ اللهُ یا مُسلِمَ بنَ عَوسَجَةَ وَ قَرَأَ: فَمِنْهُم مَنْ قَضی نَحْبَه وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرْ وَ ما بَدَّلوُا تَبْدیلاً لَعَنَ اللهُ المُشتَرکِینَ فِی قَتلِکَ عَبدَاللهِ بنَ خَشکَارَةِ البَجَلِی وَ مُسلِمَ بنَ عَبدِاللهِ الضَّبابِی» | در [[زیارت رجبیه]] و [[زیارت ناحیه مقدسه]] به وی سلام داده شده است: «السَّلامُ عَلَی مُسلِمِ بنِ عَوسَجَةَ الاَسَدِی القائِلِ لِلحُسَینِ وَ قَد اَذِنَ لَهُ فِی الاِنصِرَافِ: نَحنُ نُخَلِّی عَنکَ وَ بِمَ نَعتَذِرُ عِندَاللهِ مِن اَدَاءِ حَقِّکَ؟ وَ لا وَاللهِ حَتَّی اَکسِرَ فِی صُدُورِهِم رُمحِی وَ اَضرِبَهُم بِسَیفِی ما ثَبَتَ قائِمُهُ فِی یدِی وَ لا اُفارقُکَ وَ لَو لَم یکُن مَعِی سِلاحٌ اُقاتِلُهُم بِهِ لَقَذَفتُهُم بِالحِجَارَةِ وَ لَم اُفارِقکَ حَتَّی اَمُوتَ مَعَکَ وَ کُنتَ اَوَّلَ مَن شَرَی نَفسَهُ وَ اَوَّلَ شَهیدٍ مِن شُهَداءِاللهِ نَحبَهُ فَفُزتَ وَ رَبِّ الکَعبَةِ شَکَرَاللهُ لَکَ استِقدَامَکَ وَ مُوَاساتَکَ اِمامَکَ اِذ مَشَی اِلَیکَ وَ اَنتَ صَرِیعٌ فَقَالَ یرحَمُکَ اللهُ یا مُسلِمَ بنَ عَوسَجَةَ وَ قَرَأَ: فَمِنْهُم مَنْ قَضی نَحْبَه وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرْ وَ ما بَدَّلوُا تَبْدیلاً لَعَنَ اللهُ المُشتَرکِینَ فِی قَتلِکَ عَبدَاللهِ بنَ خَشکَارَةِ البَجَلِی وَ مُسلِمَ بنَ عَبدِاللهِ الضَّبابِی» | ||
سلام بر مسلم بن عوسجه اسدی که وقتی حسین بن علی (ع) به او اجازه بازگشت از صحنه کربلا را داد، خطاب به امام حسین (ع) گفت: چگونه میتوانیم تو را ترک کنیم؟ از آن پس در پیشگاه خداوند، چه عذری در عدم انجام وظیفه نسبت به تو خواهیم داشت؟ نه! به خدا سوگند از تو هرگز جدا نخواهم شد و از تو دست برنمیدارم تا نیزهام را برسینه پر از کینه دشمنان فرو برم و با شمشیر خود آنقدر بر آنان زخم وارد سازم که قبضه آن از تیغه جدا شود؛ و هرگاه اسلحه برای جنگ کردن با آنان نداشته باشم، آنقدر سنگ بر دشمنان میاندازم تا در راهت کشته شوم، تا خدا بداند و امضا فرماید که ما وصیت رسول خدا را درباره شما به کار بردیم. ای مسلم تو اول کسی بودی که از جان گذشتی و اول شهیدی بودی که در راه خدا رستگار شدی و به پیمانت با خدا عمل کردی. به خدای کعبه قسم که رستگار شدی. خداوند به تو به خاطر دلیری و مردانگی، مساعدت و همیاری و مواساتی که با امام خود کردی، پاداش نیکو دهد. آن هنگام که امام پیش آمد و تو افتاده بودی فرمود: خداوند تو را رحمت کند ای مسلم بن عوسجه اسدی؛ و این آیه را تلاوت فرمود: فَمِنْهُم مَن قَضی' نَحْبَه وَ مِنْهُم مَن ینْتَظِر وَ ما بَدَّلوُا تَبْدیلاً <ref>قرآن مجید، سوره احزاب، آیه | سلام بر مسلم بن عوسجه اسدی که وقتی حسین بن علی (ع) به او اجازه بازگشت از صحنه کربلا را داد، خطاب به امام حسین (ع) گفت: چگونه میتوانیم تو را ترک کنیم؟ از آن پس در پیشگاه خداوند، چه عذری در عدم انجام وظیفه نسبت به تو خواهیم داشت؟ نه! به خدا سوگند از تو هرگز جدا نخواهم شد و از تو دست برنمیدارم تا نیزهام را برسینه پر از کینه دشمنان فرو برم و با شمشیر خود آنقدر بر آنان زخم وارد سازم که قبضه آن از تیغه جدا شود؛ و هرگاه اسلحه برای جنگ کردن با آنان نداشته باشم، آنقدر سنگ بر دشمنان میاندازم تا در راهت کشته شوم، تا خدا بداند و امضا فرماید که ما وصیت رسول خدا را درباره شما به کار بردیم. ای مسلم تو اول کسی بودی که از جان گذشتی و اول شهیدی بودی که در راه خدا رستگار شدی و به پیمانت با خدا عمل کردی. به خدای کعبه قسم که رستگار شدی. خداوند به تو به خاطر دلیری و مردانگی، مساعدت و همیاری و مواساتی که با امام خود کردی، پاداش نیکو دهد. آن هنگام که امام پیش آمد و تو افتاده بودی فرمود: خداوند تو را رحمت کند ای مسلم بن عوسجه اسدی؛ و این آیه را تلاوت فرمود: فَمِنْهُم مَن قَضی' نَحْبَه وَ مِنْهُم مَن ینْتَظِر وَ ما بَدَّلوُا تَبْدیلاً <ref>قرآن مجید، سوره احزاب، آیه 33. </ref> برخی از آنان پیمان خود را انجام دادند و برخی از آنان انتظار میکشند و تغییر و تبدیلی در کار ندادند. خداوند شرکتکنندگان در قتل تو، عبدالله ضبابی و عبدالله بن خشکاره بجلی را لعنت کند. | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص | * [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 339-345.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
[[رده: شهیدان کربلا]] | [[رده: شهیدان کربلا]] | ||
[[رده: شهدای صبح عاشورا]] | [[رده: شهدای صبح عاشورا]] | ||
[[en:Muslim b. Awsaja al-Asadi]] |