جیحون یزدى: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:
==آثار==
==آثار==


محمد یزدی مجموعه‌ای به نام «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2367895&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author نمکدان]» دارد که به سبک گلستان سعدی نگاشته شده‌است.<ref name=":0" /> مسمط وى در منقبت امیرمومنان على(ع) از آثار منظوم آیینى به شمار می‌رود. علاوه بر آن چند مربع ترکیب و مثنوى و مخمس عاشورایى دارد که مورد استقبال محافل ادبی عاشورایی واقع شده‌است.  
محمد یزدی مجموعه‌ای به نام «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2367895&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author نمکدان]» دارد که به سبک گلستان سعدی نگاشته شده‌است.<ref name=":0" /> مسمط وى در منقبت امیرمومنان على(ع) از آثار منظوم آیینى به شمار می‌رود. علاوه بر آن چند مربع ترکیب و مثنوى و مخمس [[عاشورا]]<nowiki/>یى دارد که مورد استقبال محافل ادبی عاشورایی واقع شده‌است.  


از وی [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2570736&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دیوان اشعار] <ref>به سال ۱۳۱۶ ه.  ق در بمبئی و دوبار نیز در سال‌های ۱۳۳۶ و ۱۳۶۳ ه. ش در تهران به چاپ رسیده‌است.</ref> نیز منتشر شده‌است.
از وی [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2570736&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دیوان اشعار] <ref>به سال ۱۳۱۶ ه.  ق در بمبئی و دوبار نیز در سال‌های ۱۳۳۶ و ۱۳۶۳ ه. ش در تهران به چاپ رسیده‌است.</ref> نیز منتشر شده‌است.
خط ۶۳: خط ۶۳:
{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب| باز ای مه محرّم پر شور سر زدی‌|و اندر دلم شراره ز عاشور بر زدی  }}
{{ب| باز ای مه [[محرم]] پر شور سر زدی‌|و اندر دلم شراره ز عاشور بر زدی  }}


{{ب| سختا که روی تو مگر از سنگ کرده‌اند|کاینک دوباره حلقه‌ی ماتم به در زدی }}
{{ب| سختا که روی تو مگر از سنگ کرده‌اند|کاینک دوباره حلقه‌ی ماتم به در زدی }}
خط ۷۱: خط ۷۱:
{{ب| تو آن نه‌ای مگر که به سر تاختی ز خیر|و آنگاه ره به زاده‌ی خیر البشر زدی }}
{{ب| تو آن نه‌ای مگر که به سر تاختی ز خیر|و آنگاه ره به زاده‌ی خیر البشر زدی }}


{{ب| تو آن نه‌ای مگر که به جای کفی ز آب‌|پیکان به حلق اصغر خونین جگر زدی }}
{{ب| تو آن نه‌ای مگر که به جای کفی ز آب‌|پیکان به حلق [[علی اصغر|اصغر]] خونین جگر زدی }}


{{ب| آن سر که چرخْ روی به پایش همی نهاد|بر نوک نی نموده به هر رهگذر زدی }}
{{ب| آن سر که چرخْ روی به پایش همی نهاد|بر نوک نی نموده به هر رهگذر زدی }}
خط ۷۹: خط ۷۹:
{{ب| با «مُرّة بن منقذ» <ref> مرّة بن منقذالعبدی قاتل حضرت علی‌اکبر(ع) است.</ref> شدی یار پس ز مکر|نزد پدر [[عمود]] به فرق پسر زدی }}
{{ب| با «مُرّة بن منقذ» <ref> مرّة بن منقذالعبدی قاتل حضرت علی‌اکبر(ع) است.</ref> شدی یار پس ز مکر|نزد پدر [[عمود]] به فرق پسر زدی }}


{{ب| تو خود همان مهی که به پیشانی حسین‌|با سنگ جور نقشه‌ی شق القمر زدی }}
{{ب| تو خود همان مهی که به پیشانی [[حسین]]‌|با سنگ جور نقشه‌ی شق القمر زدی }}


{{ب| تو خود همان مهی که به میل تنی شریر|در خیمه‌گاه آل پیمبر شرر زدی }}
{{ب| تو خود همان مهی که به میل تنی شریر|در خیمه‌گاه آل پیمبر شرر زدی }}
خط ۸۵: خط ۸۵:
{{ب| بر پیکر امام امم با زبان تیغ‌|زخمی دهان نبسته که زخمی دگر زدی  }}
{{ب| بر پیکر امام امم با زبان تیغ‌|زخمی دهان نبسته که زخمی دگر زدی  }}


{{ب| شاهی که خاک مقدم او روح کیمیاست‌|بر نیزه‌ی سنان، سرش از بهر زر زدی }}
{{ب| شاهی که خاک مقدم او روح کیمیاست‌|بر نیزه‌ی [[سنان‌ بن انس نخعی|سنان]]، سرش از بهر زر زدی }}


{{ب| از کام خشک و چشم تر عترت رسول‌|تا حشر شعله در دل هر خشک و تر زدی }}
{{ب| از کام خشک و چشم تر عترت رسول‌|تا حشر شعله در دل هر خشک و تر زدی }}


{{ب| از روبهان چند بر انگیختی سپه‌|وانگه به حیله پنجه با شیر نر زدی }}
{{ب| از روبهان چند بر انگیختی سپه‌|وانگه به حیله [[پنجه]] با شیر نر زدی }}


{{ب| از دادگر نگشته به شرم و سکینه را|سیلی به رخ ز مردم بیدادگر زدی }}
{{ب| از دادگر نگشته به شرم و [[سکینه]] را|سیلی به رخ ز مردم بیدادگر زدی }}


{{ب| زینب که در سِیَر ز علی بود یادگار|او را به تازیانه‌ی هر بد سِیَر زدی  }}
{{ب| زینب که در سِیَر ز علی بود یادگار|او را به تازیانه‌ی هر بد سِیَر زدی  }}
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
{{ب| دید حر کز وضع جیش انگیختن | در دو سو، کار است بر خون ریختن }}
{{ب| دید حر کز وضع جیش انگیختن | در دو سو، کار است بر خون ریختن }}


{{ب| پس به خود گفتا که: اى سرگشته حر! | از پى باطل ز حق برگشته حر! }}
{{ب| پس به خود گفتا که: اى سرگشته حر! | از پى باطل ز حق برگشته [[حر بن یزید ریاحی|حر]]! }}


{{ب| قند مى‌پختى، شرنگ آمد پدید | صلح مى‌جستىّ و، جنگ آمد پدید }}
{{ب| قند مى‌پختى، شرنگ آمد پدید | صلح مى‌جستىّ و، جنگ آمد پدید }}