۹٬۵۴۶
ویرایش
جز (اضافه کردن عنوان و متن + فعال شدن جعبه محتوا) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''آنجا که حق پیروز است'''، کتابی است درباره واقعه کربلا که توسط [[پرویز خرسند|پرویز خرسند]] نوشته شده است. | '''آنجا که حق پیروز است'''، کتابی است درباره واقعه [[کربلا]] که توسط [[پرویز خرسند|پرویز خرسند]] نوشته شده است. | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
}} | }} | ||
== درباره نویسنده == | ==درباره نویسنده== | ||
پرویز خرسند از نویسندگان چیرهدست معاصر است که نثر توانای خود را در راه ابلاغ پیام نهضت عاشورا به کار انداختهاست. | پرویز خرسند از نویسندگان چیرهدست معاصر است که نثر توانای خود را در راه ابلاغ پیام نهضت عاشورا به کار انداختهاست. | ||
از ایشان تاکنون کتابهای: «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=536045&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author برزیگران دشت خون]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3377575&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author آنجا که حق پیروز است]» و «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1150441&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرثیهای که ناسروده ماند]» به چاپ رسیدهاست که همگی در رابطه با نهضت خونبار حضرت اباعبداللّه(ع) نگاشته شدهاست. | از ایشان تاکنون کتابهای: «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=536045&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author برزیگران دشت خون]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3377575&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author آنجا که حق پیروز است]» و «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1150441&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرثیهای که ناسروده ماند]» به چاپ رسیدهاست که همگی در رابطه با نهضت خونبار حضرت اباعبداللّه(ع) نگاشته شدهاست. | ||
مرحوم استاد محمدتقی شریعتی در مقدمه کتاب برزیگران دشت خون درباره خرسند مینویسد: «... مسلمان نیز اگر شاعری توانا و یا نویسندهای بیهمتا است باید به پیروی از کتاب دینی خود، هنر خود را در راه خیر و مصلحت حق به کار برد و این کاری است که خرسند عزیز و ارجمند میکند. چون خرسند محبوب، جوانی هنرمند و در عین حال دیندار است که در سبک بیان حقایق نیز از قرآن درس گرفتهاست و هم چنان که در این وحی آسمانی مطالب در لباس نیکوترین قصص و ضمن تواریخ گذشتگان آوردهشده او هم به منظور نشر فضایل اخلاق و مبارزه با فساد، داستانسرایی میکند و برای تأمین هدف خویش بهترین داستانها و در حقیقت احسنالقصص را برگزیدهاست. مگر از واقعه کربلا داستانی شنیدنیتر از تاریخ حسین و یاران حسین(ع) سرگذشتی فضیلت آموزتر میتوان یافت؟» | مرحوم استاد محمدتقی شریعتی در مقدمه کتاب برزیگران دشت خون درباره خرسند مینویسد: «... مسلمان نیز اگر شاعری توانا و یا نویسندهای بیهمتا است باید به پیروی از کتاب دینی خود، هنر خود را در راه خیر و مصلحت حق به کار برد و این کاری است که خرسند عزیز و ارجمند میکند. چون خرسند محبوب، جوانی هنرمند و در عین حال دیندار است که در سبک بیان حقایق نیز از قرآن درس گرفتهاست و هم چنان که در این وحی آسمانی مطالب در لباس نیکوترین قصص و ضمن تواریخ گذشتگان آوردهشده او هم به منظور نشر فضایل اخلاق و مبارزه با فساد، داستانسرایی میکند و برای تأمین هدف خویش بهترین داستانها و در حقیقت احسنالقصص را برگزیدهاست. مگر از واقعه کربلا داستانی شنیدنیتر از تاریخ حسین و یاران [[حسین|حسین(ع)]] سرگذشتی فضیلت آموزتر میتوان یافت؟» | ||
پرویز خرسند سابقه فعالیت در صدا و سیما را در کارنامه کاری خود دارد. | پرویز خرسند سابقه فعالیت در صدا و سیما را در کارنامه کاری خود دارد. | ||
== قسمتی از مقدمه مولف == | ==قسمتی از مقدمه مولف== | ||
«ای عزیز! … اگر برسی و صدای مکتوبم تو را دریابد، مردان و مردمان راستین تاریخت را به یادت آوردهام .... بودن یا نبودن من مهم نیست، این تویی که مدام در حال آمدنی و آنجا که حق پیروز است از آن تو است...» | «ای عزیز! … اگر برسی و صدای مکتوبم تو را دریابد، مردان و مردمان راستین تاریخت را به یادت آوردهام .... بودن یا نبودن من مهم نیست، این تویی که مدام در حال آمدنی و آنجا که حق پیروز است از آن تو است...» | ||
==درباره کتاب== | ==درباره کتاب== | ||
در دهه پنجاه، یعنی چند سال پیش و پس از انقلاب، سه کتاب از پرویز خرسند منتشر شد که در عرصه ادبیات مذهبی حادثهای شگفت به شمار میآمد. نگاه متفاوت و نثر محکم و فاخر، عمدهترین وجوه امتیاز آنها بر آثار پیشین بود و مهمترین دلیل استقرار در کانون توجه اهل ادب. این سه کتاب عبارت بودند از: مرثیهای که ناسروده ماند، آنجا که حق پیروز است و برزیگران دشت خون. وجود ارزشهای ماندگار در این سه اثر و نیاز و علاقه نسل جوان به مطالعه آثار فاخری از این دست، دلیل و بهانهای است برای اینکه ناشر این کتاب را در قالب و هیاتی تازه و متفاوت، به محضر اهالی فرهنگ و ادب و علاقهمندان ادبیات دینی، تقدیم کند. | در دهه پنجاه، یعنی چند سال پیش و پس از انقلاب، سه کتاب از پرویز خرسند منتشر شد که در عرصه ادبیات مذهبی حادثهای شگفت به شمار میآمد. نگاه متفاوت و نثر محکم و فاخر، عمدهترین وجوه امتیاز آنها بر آثار پیشین بود و مهمترین دلیل استقرار در کانون توجه اهل ادب. این سه کتاب عبارت بودند از: مرثیهای که ناسروده ماند، آنجا که حق پیروز است و برزیگران دشت خون. وجود ارزشهای ماندگار در این سه اثر و نیاز و علاقه نسل جوان به مطالعه آثار فاخری از این دست، دلیل و بهانهای است برای اینکه ناشر این کتاب را در قالب و هیاتی تازه و متفاوت، به محضر اهالی فرهنگ و ادب و علاقهمندان ادبیات دینی، تقدیم کند. کلام پرویز خرسند، بسیار گرم و دلنشین است و مخاطب را با داستان همراه میکند. او در این کتاب به خوبی با شخصیتهای مختلف واقعه کربلا همدلی کرده و تلاش کرده تا ترسها، امیدها و شوق آنها را در انتخاب «همراهی با حسین» ترسیم نماید و به این ترتیب ما را از نو، در برابر انتخاب همراهی با حسین قرار دهد. او همچنین میکوشد ما را در شناخت ترسها و امیدهایمان در برابر این انتخاب، یاری کند. | ||
کلام پرویز خرسند، بسیار گرم و دلنشین است و مخاطب را با داستان همراه میکند. او در این کتاب به خوبی با شخصیتهای مختلف واقعه کربلا همدلی کرده و تلاش کرده تا ترسها، امیدها و شوق آنها را در انتخاب «همراهی با حسین» ترسیم نماید و به این ترتیب ما را از نو، در برابر انتخاب همراهی با حسین قرار دهد. او همچنین میکوشد ما را در شناخت ترسها و امیدهایمان در برابر این انتخاب، یاری کند. | |||
===بخشهایی از کتاب=== | ===بخشهایی از کتاب=== | ||
در بخشی از کتاب میخوانیم: «حسین به سوی مرگ میشتابد و میرود تا سینه را آماج پیکان دشمن سازد. آیا همراهیاش کنیم؟ آیا ما همچون او از همه چیز بگذریم و با پای خود به کام مرگ رویم؟ یا به زندگیمان بیندیشیم و جان خود را حفظ کنیم؟ این فکر و اندیشه در مغز همه به وجود آمد و به معارضه پرداخت: در آن دوردستها شرف هست و افتخار، عظمت است و پاکی، اما پایی راهوار و نیرویی شگرف و قلبی آهنین میخواهد و اینجا سکوت است و سکون، آسایش است و لذت، پول است و شهرت و تنها رسیدن به اینها فقط به چند کرنش و تعظیم و اظهار چاکری و عبودیت احتیاج دارد. کدام یک را باید انتخاب کرد؟ | در بخشی از کتاب میخوانیم: «حسین به سوی مرگ میشتابد و میرود تا سینه را آماج پیکان دشمن سازد. آیا همراهیاش کنیم؟ آیا ما همچون او از همه چیز بگذریم و با پای خود به کام مرگ رویم؟ یا به زندگیمان بیندیشیم و جان خود را حفظ کنیم؟ این فکر و اندیشه در مغز همه به وجود آمد و به معارضه پرداخت: در آن دوردستها شرف هست و افتخار، عظمت است و پاکی، اما پایی راهوار و نیرویی شگرف و قلبی آهنین میخواهد و اینجا سکوت است و سکون، آسایش است و لذت، پول است و شهرت و تنها رسیدن به اینها فقط به چند کرنش و تعظیم و اظهار چاکری و عبودیت احتیاج دارد. کدام یک را باید انتخاب کرد؟ | ||
آیا نیرویی هست که به راه افتد؟ آنجا که خورشید بیدریغ به همه جا نور میپاشد. آنجا که حق حکومت میکند. آنجا که … و آنجا که انسانها آزاد زندگی میکنند و زنجیربافان از بیکاری در حال مرگند. راهی بس دشوار دارد. تنگههای مرگ باز و گشودهاند، کویرهای خشک دامن گستردهاند، گرگان گرسنه دهان باز کردهاند و سنگلاخها به انتظار نشستهاند تا پاهای برهنه پیشروان را در هم شکافند و از راهشان بازدارند، اما در برابر عشقی بزرگ و مقدس، تاب مقاومت ندارند. | آیا نیرویی هست که به راه افتد؟ آنجا که خورشید بیدریغ به همه جا نور میپاشد. آنجا که حق حکومت میکند. آنجا که … و آنجا که انسانها آزاد زندگی میکنند و زنجیربافان از بیکاری در حال مرگند. راهی بس دشوار دارد. تنگههای مرگ باز و گشودهاند، کویرهای خشک دامن گستردهاند، گرگان گرسنه دهان باز کردهاند و سنگلاخها به انتظار نشستهاند تا پاهای برهنه پیشروان را در هم شکافند و از راهشان بازدارند، اما در برابر عشقی بزرگ و مقدس، تاب مقاومت ندارند. اگر آرزوی چنان دیاری در دل خانه کرده، باید از این راه پر خطر گذشت و نمیتوان گذشت مگر اینکه عشق خدا به دل و شمشیر آزادگی در دست گرفت….» | ||
اگر آرزوی چنان دیاری در دل خانه کرده، باید از این راه پر خطر گذشت و نمیتوان گذشت مگر اینکه عشق خدا به دل و شمشیر آزادگی در دست گرفت….» | |||
==منابع== | ==منابع== | ||