۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}}'''عبدالله بن حسن،''' فرزند امام حسن(ع) که در روز [[عاشورا]] در [[کربلا]] در کنار [[امام حسین(ع)]] به [[شهادت]] رسید. | }}'''عبدالله بن حسن،''' فرزند امام حسن(ع) که در روز [[عاشورا]] در [[کربلا]] در کنار [[امام حسین(ع)]] به [[شهادت]] رسید. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
عبدالله بن حسن کوچکترین فرزند امام حسن (ع) است. مادرش کنیزی به نام بقیله<ref>- الطبقات الکبری، این سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر، | عبدالله بن حسن کوچکترین فرزند امام حسن (ع) است. مادرش کنیزی به نام بقیله<ref>- الطبقات الکبری، این سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر، 1405 ه ق.، ج5، ص1؛ تذکره الخواص فی خصائص الائمه، سبط ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، مکتبه النینوی الحدیثه.، ج2، ص85.</ref> یا رمله بود. برخی منابع نام مادرش را زینب<ref>- مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص87؛ تذکره الخواص فی خصائص الائمه، سبط ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، مکتبه النینوی الحدیثه.، ج2، ص85.</ref> دختر سلیل (شلیل) نوه عبدالله بجلی و برادرزاده جریر بن عبدالله نیز گفتهاند.<ref>- تسمیه من قتل مع الحسین من اهل بیته و شیعته، اسدی کوفی، فضیل بن زبیر، به کوشش محمدرضا حسینی جلالی، مجله تراثنا، سال اول شمارة 2،24، 1405 ﻫ ق.(ع)، ص150؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص486.</ref> پس از شهادت امام حسن (ع)، عبدالله در خانه عمویش زندگی کرد و هنگامی که امام حسین (ع) عازم مکه شد، عبدالله به همراه مادر و دیگر برادرانش همراه آن حضرت بودند. | ||
==نقش در واقعه کربلا== | ==نقش در واقعه کربلا== | ||
در روز عاشورا و پس از شهادت همه اصحاب و خاندان هنگامی که امام حسین (ع)، غرق خون و زخم بر خاک افتاده بود، عبدالله با شنیدن فریاد استغاثه امام حسین (ع)، از خیمه بیرون دوید، در حالتی از وحشت و ترس که زنان حرم هم نمیتوانستند جلوی او را بگیرند، با عجله و به سرعت از خیمه بیرون پرید تا خود را به عمویش رسانده و او را حفاظت کند. امام حسین(ع) با دیدن او از خواهرش زینب خواست تا نگذارد او به میدان بیاید. اما او حلقه دستهای عمه را به التماس گسست و خود را به عمو رساند. امام حسین (ع) از او خواست برگردد. عبدالله گفت: «عموجان من هرگز از شما جدا نمیشوم.» | در روز عاشورا و پس از شهادت همه اصحاب و خاندان هنگامی که امام حسین (ع)، غرق خون و زخم بر خاک افتاده بود، عبدالله با شنیدن فریاد استغاثه امام حسین (ع)، از خیمه بیرون دوید، در حالتی از وحشت و ترس که زنان حرم هم نمیتوانستند جلوی او را بگیرند، با عجله و به سرعت از خیمه بیرون پرید تا خود را به عمویش رسانده و او را حفاظت کند. امام حسین(ع) با دیدن او از خواهرش زینب خواست تا نگذارد او به میدان بیاید. اما او حلقه دستهای عمه را به التماس گسست و خود را به عمو رساند. امام حسین (ع) از او خواست برگردد. عبدالله گفت: «عموجان من هرگز از شما جدا نمیشوم.» | ||
در این هنگام [[بحر بن کعب تمیمی|ابجر بن کعب]] شمشیر خود را بلند کرد تا بر آن حضرت فرود آورد آن پسر دست خود را حائل شمشیر کرد و دست این پسر نوجوان را قطع کرد چنانکه به پوست بند بود. عبدالله از درد فریاد کشید و امام حسین (ع) او را درآغوش گرفته و دلداری میداد که: «ای فرزند برادرم! آرام بگیر و شکیبا باش و این پیشآمد را به خیر خود بهشمار آور، زیرا به همین زودی خدای تعالی تو را به پدران نیکوکارت ملحق خواهد ساخت. »<ref>- وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، | در این هنگام [[بحر بن کعب تمیمی|ابجر بن کعب]] شمشیر خود را بلند کرد تا بر آن حضرت فرود آورد آن پسر دست خود را حائل شمشیر کرد و دست این پسر نوجوان را قطع کرد چنانکه به پوست بند بود. عبدالله از درد فریاد کشید و امام حسین (ع) او را درآغوش گرفته و دلداری میداد که: «ای فرزند برادرم! آرام بگیر و شکیبا باش و این پیشآمد را به خیر خود بهشمار آور، زیرا به همین زودی خدای تعالی تو را به پدران نیکوکارت ملحق خواهد ساخت. »<ref>- وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص253؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص499-500؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص116.</ref> ناگاه [[حرمله بن کاهل اسدی]]<nowiki/> تیری به سوی او افکند و در اثر آن تیر عبدالله در آغوش عمویش به شهادت رسید.<ref>- مقتل الحسین، ابومخنف، لوط بن یحیی، به کوشش حسین غفاری، قم: 1398 ﻫ ق. ابی مخنف، ص249؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375ﻫ ق.، ج2، ص241؛ انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، 148-149.</ref> در این هنگام امام حسین (ع) دست به سوی آسمان برداشت و عرض کرد: «پروردگارا! هرگاه در اراده حتمیات گذشته که کوفیان را تا مدت معینی از دنیا برخوردار سازی، آنان را به فرقههای مختلف و دستهجات متعدد قرار بده و هیچگاه والیان را از آنان خرسند مساز، زیرا اینان ما را دعوت کردند تا یاری کنند و بر خلاف انتظار با ما دشمنی کردند.»<ref>- ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص250.</ref> | ||
او به هنگام شهادت | او به هنگام شهادت 11 یا 12 سال سن داشت.<ref>- مقتل الحسین، ابومخنف، لوط بن یحیی، به کوشش حسین غفاری، قم: 1398 ﻫ ق. المقرم، المقرم، السید عبدالرزاق، بیروت: دارالکتاب الاسلامی، 1979 م. ، ص260؛ مقتل الحسین، ابومخنف، لوط بن یحیی، به کوشش حسین غفاری، قم: 1398 ﻫ ق. بحرالعلوم، آل بحرالعلوم، محمدتقی، بیروت: دارالزهراء، 1405 ﻫ ق. ، ص335. اکثر مورخان و ارباب مقاتل بدون تعیین میزان سن از او تعبیر به غلام کردهاند. البته برخی از آنان بدون پسوند (وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص253.</ref> | ||
در [[زیارت رجبیه]] و [[زیارت ناحیه مقدسه]] به وی چنین سلام داده شده است: «السَّلامُ عَلَی عَبدِاللهِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلِی الزَّکِی لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ وَ رامِیهُ حَرمَلَةَ بنَ کاهِلٍ الاَسَدِی<ref>- برای تفصیل بیشتر ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: | در [[زیارت رجبیه]] و [[زیارت ناحیه مقدسه]] به وی چنین سلام داده شده است: «السَّلامُ عَلَی عَبدِاللهِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلِی الزَّکِی لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ وَ رامِیهُ حَرمَلَةَ بنَ کاهِلٍ الاَسَدِی<ref>- برای تفصیل بیشتر ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص498؛ مقتل الحسین، ابومخنف، لوط بن یحیی، به کوشش حسین غفاری، قم: 1398 ﻫ ق. خوارزمی، ج2، ص41؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962– 1967 م.، ج5، ص446.</ref> ، سلام بر عبدالله بن حسن بن علی که پاکطینت بود. خداوند قاتل او حرملة بن کاهل اسدی را که به سویش تیراندازی کرد، لعنت کند.» | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص | * [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 465-467.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
[[رده: شهیدان کربلا]] | [[رده: شهیدان کربلا]] | ||
[[رده: شهدای بنیهاشم]] | [[رده: شهدای بنیهاشم]] | ||
[[en:Abd Allah ibn al-Hasan]] |