۹٬۵۴۶
ویرایش
جز (Esmaeili صفحهٔ نافع بن هلال جملی را به نافع بن هلال بجلی منتقل کرد: اشتباه تایپی اسم) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | '''نافع بن هلال بجلی،''' | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | {{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
نافع | نافع بن هلال بن نافع بن جمل بن سعد العشیرة بن مذحج، یمنیالاصل بود و در کوفه میزیست. او از عشیره جمل بود که منسوب به جمل بن کنانه، تیرهای از مذحج از اعراب قحطانی میباشند. نافع قاری قرآن و کاتب حدیث بود. او از یاران امام علی (ع) و از تربیتیافتگان آن حضرت بود و در جنگهای جمل، صفین و نهروان در رکاب آن حضرت شرکت داشت. | ||
نافع بعد از شهادت مسلم به همراه چهار تن از شیعیان کوفه به راهنمایی طِرِمّاح بن عدی در عُذَیبِ الهِجانات به آن حضرت ملحق شد. بنا به نقل دیگر نافع به کاروان امام حسین (ع) ملحق شده بود اما در این منزل یکی از خدمتگزارانش، | |||
== همراهی با امام حسین(ع) == | |||
نافع بعد از [[شهادت]] [[مسلم بن عقیل|مسلم]] به همراه چهار تن از شیعیان [[کوفه]] به راهنمایی [[طرماح|طِرِمّاح بن عدی]] در [[عذیب الهجانات|عُذَیبِ الهِجانات]] به آن حضرت ملحق شد. بنا به نقل دیگر نافع به در منزلگاهی قبل تر به کاروان امام حسین (ع) ملحق شده بود اما در این منزل یکی از خدمتگزارانش، اسبش «کامل» را به او رساند. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ م.، ج۳، ص۱۷۱؛تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۳-۴۰۴. </ref> | |||
==نقش در واقعه کربلا== | ==نقش در واقعه کربلا== | ||
در ورود به کربلا و پس از سخنان امام حسین (ع)، نافع بن هلال عرض کرد: | در هنگام ورود به [[کربلا]] و پس از سخنان [[امام حسین(ع)]]، نافع بن هلال عرض کرد: «به خدا سوگند از ملاقات با پروردگارمان ناخشنود نیستیم. ما با نیت پاک و بینش خود ایستادهایم. دوستان تو را دوست میداریم و دشمنانت را دشمن.» <ref>اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ ﻫ ق. ، ص۳۴-۳۵. </ref> | ||
=== کمک به تهیه آب === | |||
وقتی که [[عمر سعد|ابن سعد]] به دستور [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله]] آب را بر روی کاروان امام حسین (ع) بستند، تشنگی بر ایشان شدت یافت. اباعبدالله برادرش [[عباس ابن علی(ع)|عباس(ع)]] را با سی سوار و بیست نفر پیاده با بیست مشک فرستاد تا آب بیاورند و نافع علم را به دست گرفت و جلو افتاد. [[عمرو بن حجاج زبیدی|عمرو بن حجاج]] که موکل شریعه بود، صدا زد کیستی؟ | |||
- منم نافع بن هلال. | - منم نافع بن هلال. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۹: | ||
- ممکن نیست که این جماعت آب بیاشامند، زیرا که ما مأموریم که مانع آشامیدن آنان شویم. | - ممکن نیست که این جماعت آب بیاشامند، زیرا که ما مأموریم که مانع آشامیدن آنان شویم. | ||
نافع به پیادگان گفت: مشکها را پر کنید. عمرو و یارانش بر آنان حمله کردند و حضرت عباس (ع) و نافع دشمن را متفرق کردند و یارانشان مشکها را پر از آب کرده و به خیمهها رساندند. | نافع به پیادگان گفت: مشکها را پر کنید. | ||
عمرو و یارانش بر آنان حمله کردند و حضرت عباس (ع) و نافع دشمن را متفرق کردند و یارانشان مشکها را پر از آب کرده و به خیمهها رساندند. | |||
===شب عاشورا=== | ===شب عاشورا=== | ||
در شب عاشورا، نافع بن هلال، حبیب را از نگرانی زینب (س) درباره وفاداری یاران امام حسین (ع) آگاه ساخت. نافع بن هلال و حبیب، اصحاب امام حسین (ع) را گرد آوردند و همگی نزد امام حسین (ع) رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر (ص) حمایت خواهند کرد. <ref>فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، به کوشش علی مؤیدی و دیگران. قم: نشر مشرقین، | در شب عاشورا، نافع بن هلال، [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] را از نگرانی [[زینب (س)]] درباره وفاداری یاران امام حسین (ع) آگاه ساخت. نافع بن هلال و حبیب، اصحاب امام حسین (ع) را گرد آوردند و همگی نزد امام حسین (ع) رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر (ص) حمایت خواهند کرد. <ref>فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، به کوشش علی مؤیدی و دیگران. قم: نشر مشرقین، ۱۳۸۱ ش.، ص۴۰۷-۴۰۸؛ معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (ع)، ص۳۱۹-۳۲۰.</ref> | ||
===صبح عاشورا=== | ===صبح عاشورا=== | ||
صبح عاشورا، نافع بن هلال جملی با اذن امام حسین (ع) به میدان شتافت | صبح عاشورا، نافع بن هلال جملی با اذن امام حسین (ع) به میدان شتافت. او در روز عاشورا، تیرهای زهرآگین به سوی دشمن میانداخت. <ref>نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، قلقشندی، احمدبن علی، بیروت: ۱۴۰۵ ﻫ ق / ۱۹۸۴ م. ، ج۷، ص۱۸۹. </ref> ابو مخنف گوید: نافع نامش را بر روی تیرهای خود نوشته و آنها را مسموم نموده و پرتاب مینمود. هنگامی که تیرهایش تمام شد، شمشیر کشید و حمله کرد و چنین رجز خواند: <ref>ر.ک : وقعة الطف، ص۲۲۱-۲۲۲؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ج۲، ص۴۵۵؛البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ م.، ج۸، ص۱۸۳؛ منتهی الآمال، قمی، شیخ عباس، تهران: انتشارات فراروی، ۱۳۸۱ ش. ، قمی، شیخ عباس، تهران: انتشارات فراروی، ۱۳۸۱ ش. ، ج۱، ص۲۶۴. </ref>{{شعر}} | ||
{{شعر}} | |||
{{م| اَنَا الهُزَبْرُ الْجَمَلی }} | {{م| اَنَا الهُزَبْرُ الْجَمَلی }} | ||
{{م| اَنَا الْغُلامُ الیمَنِیُّ الْجَمَلی }} | {{م| اَنَا الْغُلامُ الیمَنِیُّ الْجَمَلی }} | ||
خط ۶۰: | خط ۶۴: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
من از قبیله بنو جمل هستم. من پیرو دین علی هستم. | من از قبیله بنو جمل هستم. من پیرو دین علی هستم. من جوان یمنی بنو جمل هستم. من پیرو دین حسین بن علی هستم. اگر امروز کشته میشوم، این آرزوی من است و این اندیشهام بوده که در راه خدا شهید شوم و پاداش خود را خواهم دید. | ||
آنگاه مردی از بنی قطیعه به نام [[مزاحم بن حریث|مزاحم بن حریث]]<nowiki/> به مقابله با نافع به میدان آمد و گفت: «من با تو خواهم جنگید. من بر دین عثمان هستم.» | |||
نافع پاسخ داد: «نه، تو پیرو شیطان هستی.» نافع بر مزاحم حمله آورد و او را به هلاکت رساند. | |||
کوفیان با سنگ و تیر او را مورد ضربههای خود قرار دادند تا اینکه بازوهایش شکست و توسط [[شمر بن ذی الجوشن|شمر]] اسیر شد. او را به نزد عمر بن سعد بردند. ابن سعد بر او خرده گرفت که چرا خود را به این روز انداختی؟ نافع در حالی که خون از سر و رویش میریخت، پاسخ داد: «پروردگار من از هدف من آگاه است. من دوازده تن از شما را کشته و تعدادی را زخمی نمودهام و اینک نیز اگر بازوانم را از دست نمیدادم، شما نمیتوانستید مرا اسیر کنید.» وقتی شمر خواست گردنش را بزند، نافع گفت: «به خدا سوگند اگر تو مسلمان بودی، برای تو دشوار بود که پاسخ خون ما را در درگاه خداوند بدهی، ستایش خدای را که آرزوی (شهادت) ما را برای اجرا در دست بدترینِ خلق خود قرار داد. پس از آن شمر وی را به شهادت رساند. | |||
در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی نافِعِ بنِ هِلالِ بنِ البَجَلِی المُرادی“ | |||
او به هنگام شهادت حدود ۴۵ سال سن داشت. <ref>ر.ک : وقعة الطف، ص۷۰؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ م.، ج۳، ص۱۷۱؛تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۳-۴۴۰.</ref> | |||
در [[زیارت رجبیه]] و [[زیارت ناحیه مقدسه]] به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی نافِعِ بنِ هِلالِ بنِ البَجَلِی المُرادی“ | |||
==منبع== | ==منبع== | ||
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، | |||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص۳۶۱-۳۶۴.] | |||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده: تاریخ]] | [[رده: تاریخ]] | ||
خط ۷۵: | خط ۸۴: | ||
[[رده: شهیدان کربلا]] | [[رده: شهیدان کربلا]] | ||
[[رده: شهدای صبح عاشورا]] | [[رده: شهدای صبح عاشورا]] | ||
<references /> |