مسروق بن وائل حضرمى: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۸۸۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''مسروق بن وائل حضرمی''' از نیروهاى خبیث سپاه [[عمر سعد]] که در [[کربلا]] حضور داشت. در پیشاپیش نیروهاى [[کوفه]] بود،به این امید که سر [[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] را به دست آورد و نزد ابن زیاد، مقام یابد.
{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا
|اطلاعات قاتل =
| تصویر        =
| توضیح تصویر  =
| نام کامل    =مسروق بن وائل حضرمی
| کنیه        =
| لقب          =
| زادروز/زادگاه =
| محل زندگی    =
| نسب/قبیله    =
| خویشاوندان سرشناس  =
| نحوه درگذشت=
| مدفن =
| اقدامات =
| انگیزه    =
| نقش‌های برجسته    =نیروهای تحح امر عمرسعد در کربلا که از نبرد منصرف شد
| دیگر فعالیت‌ها  =
}}'''مسروق بن وائل حضرمی''' از نیروهاى سپاه [[عمر سعد]] که در [[کربلا]] حضور داشت.  
 
== نقش در نبرد کربلا ==
مسروق بن وائل حضرمی در پیشاپیش نیروهاى [[کوفه]] بود، به این امید که سر [[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] را به دست آورد و نزد [[عبید الله بن زیاد|ابن زیاد]]، مقام یابد.


==پشیمانی از نبرد با سیدالشهدا(ع)==
==پشیمانی از نبرد با سیدالشهدا(ع)==
در گفتگویى با امام،به آن حضرت جسارت کرد و [[حسین بن على (ع)|سیدالشهدا(ع)]] او را نفرین کرد و فرمود: «اللّهمّ حزه الى النّار».
[[عبدالله بن حوزه]] در گفتگویى با امام، به آن حضرت جسارت کرد و [[حسین بن على (ع)|سیدالشهدا(ع)]] او را نفرین کرد و فرمود: «اللّهمّ حزه الى النّار».
 
او خشمگین شد و خواست که به سوى امام اسب بتازد. هنگام پرش از نهر، پایش در رکاب ماند و بدنش از اسب آویخته شد.  در برخى نقلها آمده است که اسبش او را آن قدر به سنگها و درختها کشید و کوبید تا مرد.<ref>عبرات المصطفین،ج ۲،ص ۲۶.</ref>


او خشمگین شد و خواست که به سوى امام اسب بتازد. هنگام پرش از نهر، پایش در رکاب ماند و بدنش از اسب آویخته شد. مسروق از این صحنه مرعوب شد و خود را از میدان نبرد کنار کشید. علّت را که پرسیدند، به این معجزه اشاره کرد و گفت: «رأیت من اهل هذا البیت شیئا لا اقاتلهم ابدا». از این دودمان چیزى دیدم که هرگز با آنان نخواهم جنگید. در برخى نقلها آمده است که اسبش او را آن قدر به سنگها و درختها کشید و کوبید تا مرد.<ref>عبرات المصطفین،ج ۲،ص ۲۶.</ref>
مسروق از این صحنه ترسید و خود را از میدان نبرد کنار کشید. علت را که پرسیدند، به این حادثه اشاره کرد و گفت: «رأیت من اهل هذا البیت شیئا لا اقاتلهم ابدا». از این دودمان چیزى دیدم که هرگز با آنان نخواهم جنگید.


==منبع==
==منبع==


*جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج۱، ص ۴۱۹.
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=654837&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج۱، ص ۴۱۹.]


==پی‌نوشت==
==پی‌نوشت==

منوی ناوبری