زندگى: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۲۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۱
Merge edit by Rahdar
بدون خلاصۀ ویرایش
(Merge edit by Rahdar)
خط ۴: خط ۴:
امام عاشورا، زندگى را تنها در صورت «حیات طیّبه» بودن قبول دارد؛ آن هم وقتى است که همراه با شرافت و آزادگى باشد. در غیر این صورت بى‌ارزش است. مرگ با عزّت در این فرهنگ،«زندگى»است و زندگى ذلیلانه،«مرگ»است.
امام عاشورا، زندگى را تنها در صورت «حیات طیّبه» بودن قبول دارد؛ آن هم وقتى است که همراه با شرافت و آزادگى باشد. در غیر این صورت بى‌ارزش است. مرگ با عزّت در این فرهنگ،«زندگى»است و زندگى ذلیلانه،«مرگ»است.


این دیدگاه،میراث على(ع) بود که مى‌فرمود: «الموت فى حیاتکم مقهورین و الحیاة فى موتکم قاهرین». <ref>نهج البلاغه،صبحى صالح،خطبه ۵۱.</ref> سیدالشهدا(ع) نیز در دوران سلطۀ ستم، مرگ شرافتمندانه را سعادت مى‌دید و زندگى زیر دست ستمگران را مایۀ خوارى و ننگ:«لا آرى الموت الاّ سعادة و الحیاة مع الظّالمین الاّ برما». <ref>مناقب،ابن شهر آشوب،ج ۴،ص ۶۸.</ref> در سخنى دیگر،آن حضرت مرگ را پلى براى عبور از تنگناى دنیا به وسعت و نعمت آخرت مى‌شمرد(فما الموت الاّ قنطرة...)و آن هنگام که تصمیم حرکت از مکه به سوى عراق گرفت،افراد زیادى او را از عواقب این کار و بى‌وفایى کوفیان بر حذر داشتند.حضرت این اشعار را مى‌خواند:
این دیدگاه،میراث على(ع) بود که مى‌فرمود: «الموت فى حیاتکم مقهورین و الحیاة فى موتکم قاهرین». <ref>نهج البلاغه،صبحى صالح،خطبه 51.</ref> سیدالشهدا(ع) نیز در دوران سلطۀ ستم، مرگ شرافتمندانه را سعادت مى‌دید و زندگى زیر دست ستمگران را مایۀ خوارى و ننگ:«لا آرى الموت الاّ سعادة و الحیاة مع الظّالمین الاّ برما». <ref>مناقب،ابن شهر آشوب،ج 4،ص 68.</ref> در سخنى دیگر،آن حضرت مرگ را پلى براى عبور از تنگناى دنیا به وسعت و نعمت آخرت مى‌شمرد(فما الموت الاّ قنطرة...)و آن هنگام که تصمیم حرکت از مکه به سوى عراق گرفت،افراد زیادى او را از عواقب این کار و بى‌وفایى کوفیان بر حذر داشتند.حضرت این اشعار را مى‌خواند:
<br />
<br />
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
خط ۱۴: خط ۱۴:
|و واسى الرّجال الصّالحین بنفسه
|و واسى الرّجال الصّالحین بنفسه
|
|
|و فارق مثبورا و خالف محرما <ref>مقتل الحسین،مقرّم،ص ۱۹۹.</ref>
|و فارق مثبورا و خالف محرما <ref>مقتل الحسین،مقرّم،ص 199.</ref>
|}
|}
که نشان مى‌داد آن حضرت،مرگ در راه حق و جهاد و جانبازى در راه صالحان و دورى از حرام را ننگ نمى‌شمارد و از چنین مرگى-که عین حیات است-استقبال مى‌کند.
که نشان مى‌داد آن حضرت،مرگ در راه حق و جهاد و جانبازى در راه صالحان و دورى از حرام را ننگ نمى‌شمارد و از چنین مرگى-که عین حیات است-استقبال مى‌کند.


===نظر همراهان قافله کربلا در مورد زندگی===
===نظر همراهان قافله کربلا در مورد زندگی===
تربیت یافتگان این فرهنگ،زندگى را در مرگ و بقا را در فنا مى‌دانستند.چه [[قاسم بن حسن (ع)|قاسم(ع)]]<nowiki/>که مرگ را شیرین‌تر از عسل مى‌دانست،چه [[علی اکبر (ع)|على اکبر(ع)]] که چون کلمۀ [[استرجاع]] را از زبان پدر شنید و پرسید مگر ما بر حق نیستیم؟پدر فرمود:چرا.گفت:پس چه باک از مرگ؟ «فاذا لا نبالى بالموت». شب عاشورا نیز که حضرت فرمود:بروید،بیعت از شما برداشتم، سخن همه این بود که برویم تا پس از تو زنده بمانیم؟خدا چنان روز را نیاورد.فرزندان مسلم بن عقیل مى‌گفتند:در رکابت مى‌جنگیم تا به شهادت برسیم،زشت باد زندگى پس از تو. <ref>الکامل،ابن اثیر،ج ۲،ص ۵۵۹.</ref> [[زهیر بن قین بجلى|زهیر بن قین]]، روز [[عاشورا]] در میدان با«[[شمر بن ذی الجوشن|شمر]]»،حرفهاى تندى ردّ و بدل مى‌کند، آنگاه خطاب به شمر مى‌گوید:«أ فبالموت تخوّفنى؟و الله للموت معه(الحسین)احبّ الىّ من الخلد معکم». <ref>همان،ص ۵۶۳.</ref> آیا مرا از مرگ مى‌ترسانى؟به خدا قسم مرگ با حسین(ع) برایم محبوبتر از زندگى همیشگى با شماست.و اگر زندگى جز این باشد،بظاهر زندگى است وگرنه واقعیّت آن مرگ است.زندگى آن است که از ویژگیهاى حیات برخوردار باشد و تلاش انسان در مسیر یک فکر و ایمان پیش رود.به قول معروف: «قف دون رأیک فى الحیاة مجاهدا انّ الحیاة عقیدة و جهاد»
تربیت یافتگان این فرهنگ،زندگى را در مرگ و بقا را در فنا مى‌دانستند.چه [[قاسم بن حسن (ع)|قاسم(ع)]]<nowiki/>که مرگ را شیرین‌تر از عسل مى‌دانست،چه [[علی اکبر (ع)|على اکبر(ع)]] که چون کلمۀ [[استرجاع]] را از زبان پدر شنید و پرسید مگر ما بر حق نیستیم؟پدر فرمود:چرا.گفت:پس چه باک از مرگ؟ «فاذا لا نبالى بالموت». شب عاشورا نیز که حضرت فرمود:بروید،بیعت از شما برداشتم، سخن همه این بود که برویم تا پس از تو زنده بمانیم؟خدا چنان روز را نیاورد.فرزندان مسلم بن عقیل مى‌گفتند:در رکابت مى‌جنگیم تا به شهادت برسیم،زشت باد زندگى پس از تو. <ref>الکامل،ابن اثیر،ج 2،ص 559.</ref> [[زهیر بن قین بجلى|زهیر بن قین]]، روز [[عاشورا]] در میدان با«[[شمر بن ذی الجوشن|شمر]]»،حرفهاى تندى ردّ و بدل مى‌کند، آنگاه خطاب به شمر مى‌گوید:«أ فبالموت تخوّفنى؟و الله للموت معه(الحسین)احبّ الىّ من الخلد معکم». <ref>همان،ص 563.</ref> آیا مرا از مرگ مى‌ترسانى؟به خدا قسم مرگ با حسین(ع) برایم محبوبتر از زندگى همیشگى با شماست.و اگر زندگى جز این باشد،بظاهر زندگى است وگرنه واقعیّت آن مرگ است.زندگى آن است که از ویژگیهاى حیات برخوردار باشد و تلاش انسان در مسیر یک فکر و ایمان پیش رود.به قول معروف: «قف دون رأیک فى الحیاة مجاهدا انّ الحیاة عقیدة و جهاد»


«زندگى پیکار باشد در ره اندیشه‌ها».  
«زندگى پیکار باشد در ره اندیشه‌ها».  
خط ۴۱: خط ۴۱:
|تو در اوّل،سر و جان باختى اندر ره عشق
|تو در اوّل،سر و جان باختى اندر ره عشق
|
|
|تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست <ref>فؤاد کرمانى(حسین پیشواى انسانها،ص ۲۵۸).</ref>
|تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست <ref>فؤاد کرمانى(حسین پیشواى انسانها،ص 258).</ref>
|}
|}
<br />
<br />
خط ۴۷: خط ۴۷:
==منبع==
==منبع==


*جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج۱، ص ۱۹۸-۲۰۰.
*جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 198-200.


==پی‌نوشت==
==پی‌نوشت==
<references />
<references />

منوی ناوبری