نورالعین فی مشهد الحسین رضی الله عنه: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''نورالعین فی مشهد الحسین''' کتابی است تاریخی و روایی دربارهٔ قیام و شهادت امام حسین (ع) و رویدادهای بعد از آن که توسط ابواسحاق اسفراینی نوشته شده‌است. مطالب کتاب چنان تنظیم شده که به یک داستان شبیه است و خوشخوان و عامّه‌پسند است اما متأسفانه بسیار تحریف‌‌ساز است.
'''نورالعین فی مشهد الحسین''' کتابی است تاریخی و روایی دربارهٔ قیام و شهادت امام حسین (ع) و رویدادهای بعد از آن که توسط ابواسحاق اسفراینی نوشته شده‌است. مطالب کتاب چنان تنظیم شده که به یک داستان شبیه است و خوشخوان و عامه‌پسند است اما متأسفانه بسیار تحریف‌‌ساز است.
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| عنوان          = نورالعین فی مشهد الحسین
| عنوان          = نورالعین فی مشهد الحسین
خط ۳۴: خط ۳۴:
}}
}}
==درباره‌ی نویسنده==
==درباره‌ی نویسنده==
کتاب فوق منسوب است به ابواسحاق اسفراینی (۴۱۷ م یا ۴۱۸ ه. ق)، از عالمان بزرگ شافعی و از پیروان مذهب کلامی اشعری و معاصر صاحب بن عباد. متن کتاب در صفحهٔ ۷۲ به پایان می‌رسد و پس از آن کتابی با عنوان قرّةالعین فی اخذ ثارالحسین، از عبدالله بن محمّد، چاپ شده‌است.
کتاب فوق منسوب است به ابواسحاق اسفراینی (۴۱۷ م یا ۴۱۸ ه. ق)، از عالمان بزرگ شافعی و از پیروان مذهب کلامی اشعری و معاصر صاحب بن عباد. متن کتاب در صفحهٔ ۷۲ به پایان می‌رسد و پس از آن کتابی با عنوان قرةالعین فی اخذ ثارالحسین، از عبدالله بن محمد، چاپ شده‌است.


برخی با استناد به محتوای این کتاب گفته‌اند که از آثار قرن چهارم نیست. محقق طباطبائی در اهل‌البیت علیهم‌السّلام فی المکتبةالعربیة (ص ۶۵۵)، می‌نویسد: «و اظن [انّ] الکتاب منحول منسوب، فاسلوبه لایلائم مصنفات القرن‌الرابع».
برخی با استناد به محتوای این کتاب گفته‌اند که از آثار قرن چهارم نیست. محقق طباطبائی در اهل‌البیت علیهم‌السلام فی المکتبةالعربیة (ص ۶۵۵)، می‌نویسد: «و اظن [ان] الکتاب منحول منسوب، فاسلوبه لایلائم مصنفات القرن‌الرابع».


==درباره‌ی کتاب==
==درباره‌ی کتاب==


چنین می‌نماید که این کتاب از آثار قرن ششم، یا بعد از آن باشد؛ از آن رو که در آن آمده‌است: «روى عن الطائفة الفاطمیة الذین حکموا مصر انّ الرأس وصلت الیهم ودفنوها فی المشهد المشهور» (ص ۶۲). و براساس گزارش همین طایفهٔ فاطمیان، انتقال رأس الحسین به مصر پس از سال ۵۴۸ بوده است. گو اینکه احتمال می‌رود این کتاب در قرن هفتم به بعد جعل شده باشد، ما دورترین تاریخ را مبنا قرار داده‌ایم. نورالعین کتابی است تاریخی و روایی دربارهٔ قیام و شهادت امام حسین (ع) و رخدادهای بعد از آن. روایات کتاب بدون سند و با تعبیر «قال الرّاوی» ذکر شده و محتوای آن به چند فصل یا باب تقسیم‌بندی نشده‌است. مطالب کتاب چنان تنظیم شده که به یک داستان عامه‌پسند شبیه است، و در لابلای آن خبرهای ضعیف و سخیف فراوان یافت می‌شود؛ تا آنجا که قاضی طباطبائی می‌گوید: «از کتب بسیار ضعیف و غیر قابل اعتماد» و «پر از جعلیات و نقلیات قصه سرایان است» (تحقیق دربارهٔ اول اربعین ...، ص ۶۰ و ۶۴۰).  
چنین می‌نماید که این کتاب از آثار قرن ششم، یا بعد از آن باشد؛ از آن رو که در آن آمده‌است: «روى عن الطائفة الفاطمیة الذین حکموا مصر ان الرأس وصلت الیهم ودفنوها فی المشهد المشهور» (ص ۶۲). و براساس گزارش همین طایفهٔ فاطمیان، انتقال رأس الحسین به مصر پس از سال ۵۴۸ بوده است. گو اینکه احتمال می‌رود این کتاب در قرن هفتم به بعد جعل شده باشد، ما دورترین تاریخ را مبنا قرار داده‌ایم. نورالعین کتابی است تاریخی و روایی دربارهٔ قیام و شهادت امام حسین (ع) و رخدادهای بعد از آن. روایات کتاب بدون سند و با تعبیر «قال الراوی» ذکر شده و محتوای آن به چند فصل یا باب تقسیم‌بندی نشده‌است. مطالب کتاب چنان تنظیم شده که به یک داستان عامه‌پسند شبیه است، و در لابلای آن خبرهای ضعیف و سخیف فراوان یافت می‌شود؛ تا آنجا که قاضی طباطبائی می‌گوید: «از کتب بسیار ضعیف و غیر قابل اعتماد» و «پر از جعلیات و نقلیات قصه سرایان است» (تحقیق دربارهٔ اول اربعین ...، ص ۶۰ و ۶۴۰).  




خط ۴۶: خط ۴۶:




در مطاوی کتاب نکات قابل توجهی یافت می‌شود. از جمله اینکه چون ابن زیاد مردم کوفه را تهدید کرد، آنان گفتند دعوای میان سلاطین به ما چه ربطی دارد. ما رعیت هر کسی هستیم که ولایت یابد؛ خواه یزید باشد و خواه حسین: «مالنا و الفتنة بین السلاطین؛ نحن رعیة من تولی ان کان الیزید او الحسین» (ص 20). در جای دیگری گفته شده است لشکر مخالف به امام حسین گفت: «نقتلک بغضاً منّا لابیک» (ص ۴۰). همچنین گفته شده‌است که چون سر امام حسین را بریدند و بر نیزه زدند، لشکر مخالف سه تکبیر گفت: «کبر العسکر ثلاث تکبیرات» (ص ۴۳). تابش نوری مستقیم از سر امام حسین به طرف آسمان (ص ۴۷)، دگرگونی‌های در نظام آفرینش پس از شهادت امام (ص 65)، و بازگشت اهل بیت آن حضرت در بیستم صفر به کربلا و ملاقات با جابر بن عبدالله انصاری و عزاداری آنان در کربلا (ص ۶۲)، از دیگر مطالب قابل توجه کتاب است. برای شناخت نسخه‌های خطی و چاپ‌های این کتاب و منابع زندگینامهٔ نویسندهٔ آن به اهل البیت علیهم السلام فى المکتبة العربیّة (ص ۶۵۴-۶۵۵)، رجوع شود.
در مطاوی کتاب نکات قابل توجهی یافت می‌شود. از جمله اینکه چون ابن زیاد مردم کوفه را تهدید کرد، آنان گفتند دعوای میان سلاطین به ما چه ربطی دارد. ما رعیت هر کسی هستیم که ولایت یابد؛ خواه یزید باشد و خواه حسین: «مالنا و الفتنة بین السلاطین؛ نحن رعیة من تولی ان کان الیزید او الحسین» (ص 20). در جای دیگری گفته شده است لشکر مخالف به امام حسین گفت: «نقتلک بغضاً منا لابیک» (ص ۴۰). همچنین گفته شده‌است که چون سر امام حسین را بریدند و بر نیزه زدند، لشکر مخالف سه تکبیر گفت: «کبر العسکر ثلاث تکبیرات» (ص ۴۳). تابش نوری مستقیم از سر امام حسین به طرف آسمان (ص ۴۷)، دگرگونی‌های در نظام آفرینش پس از شهادت امام (ص 65)، و بازگشت اهل بیت آن حضرت در بیستم صفر به کربلا و ملاقات با جابر بن عبدالله انصاری و عزاداری آنان در کربلا (ص ۶۲)، از دیگر مطالب قابل توجه کتاب است. برای شناخت نسخه‌های خطی و چاپ‌های این کتاب و منابع زندگینامهٔ نویسندهٔ آن به اهل البیت علیهم السلام فى المکتبة العربیة (ص ۶۵۴-۶۵۵)، رجوع شود.




منوی ناوبری