۹٬۵۴۶
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''توغ (توق)'''، شعار یا [[علم،علمات| | '''توغ (توق)'''، شعار یا [[علم،علمات|علمی]] مخصوص تجمعات و تظاهرات آیینی-مذهبی شیعیان ایران. شیعیان در ایام سوگواری و ماههای [[محرم]] و صفر در پای توغ گرد میآیند و سینه میزنند و آن را با خود همراه علم و علامتهای دیگر در گذرها و محلهها میگردانند. در مواقع دیگر سال نیز آن را در [[تکیه]]، [[حسینیّه|حسینیه]]، قهوهخانه، یا خانه یکی از بزرگان محله نگه میدارند. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
این شعار -که نامش به صورت طوغ، طوق و توق نیز آمده<ref>دورفر، | این شعار -که نامش به صورت طوغ، طوق و توق نیز آمده<ref>دورفر، ۶۲۲/II.</ref>- در طول تاریخ تغییر و تحول شکلی، معنایی و کاربردی زیادی یافته است. توغ را واژهای ترکی و در لهجه اویغوری «توک» و برگرفته از «تو» چینی دانستهاند<ref>پورداود، ۳۰۲؛ ۵۹۰/EI,X.</ref>. در نوشتههای چینی کهن «تو» علمی بود که در پیشاپیش تابوت مردگان میکشیدند.<ref>پورداود، همانجا.</ref> | ||
توغ دسته مویی از گاو بزرگ خُتنی موسوم به یاگ بود که همچون طره بر سر نیزه و علم نصب میکردند. این گاو را به سبب موی بلند و نرم ابریشم گونهاش در فارسی غژغاو (= کژ گاو: گاو ابریشم)، و در زبانهای اروپایی به همان نام تبتی پاک و در ترکی قطاس مینامیدند.<ref>همو، | توغ دسته مویی از گاو بزرگ خُتنی موسوم به یاگ بود که همچون طره بر سر نیزه و علم نصب میکردند. این گاو را به سبب موی بلند و نرم ابریشم گونهاش در فارسی غژغاو (= کژ گاو: گاو ابریشم)، و در زبانهای اروپایی به همان نام تبتی پاک و در ترکی قطاس مینامیدند.<ref>همو، ۲۹۵؛ برهان...، ذیل پرچم و کژ گاو؛ دورفر، ۶۱۹/II، «فرهنگ...»، ۲۴۶۳/EI2 ;II همانجا.</ref> | ||
کهنترین نشانه از کاربرد موی کژ گاو به مثابه | کهنترین نشانه از کاربرد موی کژ گاو به مثابه علم در گزارش یک بازرگان یونانی به نام کوسمس در سفر به هند در سده 6 م آمده است. او به آرایش اسبان و علمهای پایوران (سپاهیان) هندی در میدانهای جنگ با طرههایی از موی این حیوان اشاره میکند.<ref>پورداود، ۳۰۰.</ref> گروهی از قبایل ترک که احتمالا به کژ گاو دسترسی نداشتند، از موی اسب، طره و پرچم میساختند و بر سر علم یا نیزه یا به کلاهخودهای خود نصب میکردند و سر آنها را گاهی با ماهچه یا هلال ماه میآراستند. این علامت بزرگترین نشان آنان بود که توغ نامیده میشد.<ref>همو، ۳۰۲؛ پاکالین، ۵۲۲/(۱) El ۱ , VIII/820 II نیز نک: EI۲ همانجا.</ref> | ||
در ترکی عثمانی قدیم تاجی از موی اسب یا پر مرغ را نیز که نشان دهنده مراتب نظامی امیران سپاه بود، توغ مینامیدند.<ref>اولغون، | در ترکی عثمانی قدیم تاجی از موی اسب یا پر مرغ را نیز که نشان دهنده مراتب نظامی امیران سپاه بود، توغ مینامیدند.<ref>اولغون، ۴۶۳؛ اوزون چار شیلی، ۵۶.</ref> مثلا در سلسله مراتب سپاهی ترک میرلوا یا سنجق بی، بیلربی، هر یک به ترتیب یک، دو و 3 توغ، و وزیراعظم 5 توغ، و سلطان در زمان جنگ 7 یا و توغ داشتند.<ref>EI۱ نیز پاکالین، همانجاها.</ref> همچنین دریادار را توغ میرال، سرهنگ را توغ بی و سرتیپ را توغ جنرال میگفتند.<ref>او لغون، همانجا.</ref> | ||
در دیوان لغات الترک علم، غبار برخاسته از سُم اسبان، کوس و طبل و آب بند<ref>کاشغری، | در دیوان لغات الترک علم، غبار برخاسته از سُم اسبان، کوس و طبل و آب بند<ref>کاشغری، ۹۲/۳.</ref>، در لغت جغتای و ترکی عثمانی ترک (موی)، قُطاس (موی یا دم حیوان دریایی)، سنجق (علم)، بیرق، قیل (موی) و پشم<ref>بخاری، ۱۲۰/۱.</ref>؛ نیز علامت سلطنتی، پرچم جنگ و جا و محل تجمع سپاهیان در میدان جنگ<ref>پاکالین، نیز E۱۲ همانجاها.</ref> به معنای توغ آمده است. | ||
بنا بر اسناد تاریخی موجود، توغ در آغاز، کاربرد سپاهیگری داشته، و از علایم و بیرقهای امیران و سپاهیان در جنگ بوده است. طبری ( | بنا بر اسناد تاریخی موجود، توغ در آغاز، کاربرد سپاهیگری داشته، و از علایم و بیرقهای امیران و سپاهیان در جنگ بوده است. طبری (۲۲۴-۳۱۰ق) در جنگ اسدبن عبدالله حاکم خراسان با خاقان ترک و امیر ځلان در ۱۰۹ ق/۷۲۷ م چند جا به «طوقات ترک» در سپاه خاقان اشاره میکند.<ref>۱۱۶/۷،۱۲۳، نوغ۳۷۳-۱۳۷.</ref> توغ از بیرقهای سپاهیان مغول بود. چنگیز خان (حک ۶۰۰-۶۲۴ق) توقی سپید ۹ پایه داشت که به هنگام فراخوانی و جمع کردن افراد سپاه، یا پیروزی در جنگها با برپا کردن طوی (جشن) آن را در زمین فرو میکرد.<ref>رشیدالدین، جامع- ۱۲۷/۱، تاریخ، ۵۷.</ref> توق سیاه یا «قراتوق» نشان و علامت اربابان و رؤسای نظامی مغول بود که «توقچی» آن را حمل میکرد.<ref>ولادیمیر تسف، ۲۹۱، حاشیه ۶.</ref> در تشکیلات دولت قراقویونلو و آق قویونلو داشتن توغ یا توق (تاجی از مو یا پر مرغ) از لوازم و ضروریات فرمانروایی بود و مراتب هر امیر و فرمانروایی به شماره توغهایش شناخته میشد.<ref>اوزون- چار شیلی، ۴۰.</ref> | ||
در دوره صفوی (سل | در دوره صفوی (سل ۹۰۷- ۱۱۴۸ ق) حمل توغ به صورت علمی خاص در میان سپاهیان، به ویژه سپاهیان قزلباش، معمول بود. این علمها را کسانی که به آنها توغچی<ref>توغدار، بیرقدار و در ترکی عثمانی توغ بیکی یعنی سنجقدار، نک: بخاری، همانجا.</ref> میگفتند، در پیشاپیش سپاه حمل میکردند.<ref>بلوکباشی، نخل گردانی، ۱۰۱-۱۰۲.</ref> بر سر این علمها معمولا ماهچهای نصب میکردند.<ref>اسکندربیک، ۵۹۵/۱.</ref> در این دوره هر گاه کسی به منصب امیری مفتخر میشد، یک «طبل و علم» -که نشانه امیری بود- برای او میفرستادند. این طبل و علم را مرادف «توق و نقاره» گرفتهاند.<ref>قاضی احمد ۹۰/۱ و ۹۴۴/۲؛ نیز نکـ: رهربرن، ۴۰.</ref> | ||
توغ در سپاه نمادی از قدرت و شوکت و مقاومت بود. پس از رسمی شدن مذهب تشیع در زمان شاه اسماعیل (سل | توغ در سپاه نمادی از قدرت و شوکت و مقاومت بود. پس از رسمی شدن مذهب تشیع در زمان شاه اسماعیل (سل ۹۰۷-۹۳۰ق) در ایران، نوعی توغ با این مفهوم نمادین نقش مذهبی-آیینی یافت و به تجمعات مذهبی و طریقتهای عرفانی راه پیدا کرد و در زمره شعارها و علمهای مقدس دینی قرار گرفت.<ref>بلوکباشی، همان، ۱۰۲.</ref> کاشفی توغ مداحان را نوعی نیزه پرچم دار و از علامات مخصوص این گروه معرفی میکند و در معنای آن مینویسد: توغ را در لشکرگاه میزدند تا هر کس بداند که جایش کجاست. در معرکه گیریها هر جا که مداحان توغ نصب میکردند، هر معرکه گیر به واسطه آن به حد و مقام خود پی میبرد.<ref>ص ۲۸۶، ۲۸۸.</ref> | ||
توغهایی از دوره صفوی باز مانده که کاربرد آیینی-مذهبی داشته است و وقف تکیهها و مراسم عزاداری امام حسین (ع) بودهاند؛ از جمله کهنترین آنها، توغ اهدایی شیخ حیدر، پدر شاه اسماعیل، مؤسس سلسله صفویه به تکیه اردبیل بوده است که شاه طهماسب آن را به قزوین آورد.<ref>گلریز، | توغهایی از دوره صفوی باز مانده که کاربرد آیینی-مذهبی داشته است و وقف تکیهها و مراسم عزاداری امام حسین (ع) بودهاند؛ از جمله کهنترین آنها، توغ اهدایی شیخ حیدر، پدر شاه اسماعیل، مؤسس سلسله صفویه به تکیه اردبیل بوده است که شاه طهماسب آن را به قزوین آورد.<ref>گلریز، ۳۸۰-۳۸۱.</ref> از توغهای کتیبه دار با تاریخ دوره صفوی، توغهای موجود در حسینیههای کاشان و اصفهان هستند، مانند توغ محله سیغن کاشان با تاریخ ۱۰۲۰ ق؛ توغ حسینیه محله توده بیدگل کاشان، ۱۱۰۰ ق؛ توغ شهشهان اصفهان، ۱۱۱۳ ق؛ و توغ حسینیه خانقاه بیدگل، ۱۰۹۵ ق.<ref>معتمدی، ۱/ ۵۷۹-۵۸۰، ۵۸۳.</ref> | ||
==شکل و ساختمان== | ==شکل و ساختمان== | ||
توغ مذهبی معمولا یک تیغه فلزی با سر فولادی گلابی شکل یا سرو مانند با زبانهای بلند دارد که روی یک صندوقچه فلزی کوچک مشبک ضریح مانند و بر پایهای چوبی یا فلزی چلیپا شکل استوار است. روی تیغه آیاتی قرآنی و برخی ادعیه کنده یا با زر کوبیده شده است. روی محور افقی پایه توغ معمولا دو طاووس فلزی به قرینه بر روی دو صندوقچه مشبک، و روی دو زایده فلزی متصل به چپ و راست بالای کاسه یا شکم تیغه، دو سر اژدهای دهان گشوده فلزی بر آمده است. تندیسهای طاووس و اژدها، هر یک بیانگر رمزهای نهفته در ذهنیت مذهبی جامعه شیعه ایران بوده است. تیغههای توغهای قدیمی دو بدنه گلابی شکل داشت که به یکدیگر وصل بودند و یک تیغه چهار پر منحنی شکل را میساختند.<ref>بلوکباشی، همان، | توغ مذهبی معمولا یک تیغه فلزی با سر فولادی گلابی شکل یا سرو مانند با زبانهای بلند دارد که روی یک صندوقچه فلزی کوچک مشبک ضریح مانند و بر پایهای چوبی یا فلزی چلیپا شکل استوار است. روی تیغه آیاتی قرآنی و برخی ادعیه کنده یا با زر کوبیده شده است. روی محور افقی پایه توغ معمولا دو طاووس فلزی به قرینه بر روی دو صندوقچه مشبک، و روی دو زایده فلزی متصل به چپ و راست بالای کاسه یا شکم تیغه، دو سر اژدهای دهان گشوده فلزی بر آمده است. تندیسهای طاووس و اژدها، هر یک بیانگر رمزهای نهفته در ذهنیت مذهبی جامعه شیعه ایران بوده است. تیغههای توغهای قدیمی دو بدنه گلابی شکل داشت که به یکدیگر وصل بودند و یک تیغه چهار پر منحنی شکل را میساختند.<ref>بلوکباشی، همان، ۱۰۱، قهوهخانه ها..، ۱۷۳؛ برای وصفی دیگر از شکل و ساختمان و تزیینات توغ، نک: ستوده، ۳۲۸.</ref> | ||
==پاتوغ و پاتوغداری== | ==پاتوغ و پاتوغداری== | ||
در قدیم، در برخی از شهرها، هر محله توغی داشت که آن را در تکیه، حسینیه و قهوهخانه یا در خانه یکی از بزرگان و روحانیان یاسر محلهها نگهداری میکردند. مثلا شهر قم 5 توغ تاریخی داشت (ظاهرا هنوز هم وجود دارد) که هر یک به یکی از محلههای پنج گانه قدیمی شهر تعلق داشت.<ref>فقیهی، | در قدیم، در برخی از شهرها، هر محله توغی داشت که آن را در تکیه، حسینیه و قهوهخانه یا در خانه یکی از بزرگان و روحانیان یاسر محلهها نگهداری میکردند. مثلا شهر قم 5 توغ تاریخی داشت (ظاهرا هنوز هم وجود دارد) که هر یک به یکی از محلههای پنج گانه قدیمی شهر تعلق داشت.<ref>فقیهی، ۲۷۸.</ref> محلههای قدیمی شهر کاشان نیز هر یک توغ مخصوص خود داشتند.<ref>نکـ: معتمدی ۵۷۶/۱ -۵۷۷.</ref> توغها علامت و نماد محلهها و جماعت ساکن در آنها بودند. | ||
جاها و محلههایی را که توغ در آنها نگهداری میشد، پاتوغ («پا» فارسی + «توغ» ترکی) مینامیدند.<ref>بلوکباشی، نخل گردانی، | جاها و محلههایی را که توغ در آنها نگهداری میشد، پاتوغ («پا» فارسی + «توغ» ترکی) مینامیدند.<ref>بلوکباشی، نخل گردانی، ۱۰۲.</ref> در تهران پیش از دوره قاجار و در دوره شاه طهماسبی، فقط یک پاتوغ به نام «پاتوغ دانگی»، در شمال محله یهودیها معروف بود.<ref>ستوده، همانجا.</ref> در دوره مظفرالدین شاه، شهر تهران را به 5 محله، و هر محله را به چند پاتوغ، و هر پاتوغ را به چند گذر تقسیم کردند؛ هر محله را به یک کدخدا، و هر پاتوغ را به نایبی با چند پلیس سپردند.<ref>آمار...، ۳۵۴.</ref> پاتوغداران از سرشناسان و گاهی ریش سفیدان و پهلوانان خوش نام محله انتخاب میشدند.<ref>ستوده، ۳۲۹.</ref> هر پاتوغ به نام پاتوغدار آن محله شناخته میشد، مانند پاتوغ سید جعفر یا پاتوغ حاجی عباس<ref>برای شمار پاتوغهای هر محله و نام پاتوغداران، نک: آمار، ۳۵۹؛ ستوده، همانجا.</ref>. | ||
قهوهخانههایی که در آنها توغ نگهداری میشد، بنا بر نقش اجتماعی خود، رفته رفته میعادگاه اهل حرفه و صنعت و محل تجمع پهلوانان و لوطیان از هر قشر و لایه و طبقه، و به اصطلاح پاتوغ آنها شد.<ref>بلوکباشی، قهوهخانه ها، | قهوهخانههایی که در آنها توغ نگهداری میشد، بنا بر نقش اجتماعی خود، رفته رفته میعادگاه اهل حرفه و صنعت و محل تجمع پهلوانان و لوطیان از هر قشر و لایه و طبقه، و به اصطلاح پاتوغ آنها شد.<ref>بلوکباشی، قهوهخانه ها، ۸-۹.</ref> کسانی را که در یکی از این قهوهخانهها و اطراف توغها گرد میآمدند، پاتوغی میخواندند.<ref>همو، نخل گردانی، نیز فقیهی، همانجاها.</ref> پاتوغداری، با پیشوایی و ریاست پاتوغهای هر قهوهخانه را مانند پاتوغداری در هر محله، یکی از پهلوانان و لوطیان پیش کسوت و دلیر و صاحب اخلاق و نیک رفتار برعهده داشت.<ref>لغت نامه...، ذیل پاتوغ دار.</ref> | ||
==توغ گردانی== | ==توغ گردانی== | ||
در ایام عزاداری، مردم هر محله توغ مخصوص محله خود را که نشان و امتیاز محله شان به شمار میرفت، حرکت میدادند و پیشاپیش دسته سینه زن در شهر میگرداندند.<ref>معین، ذیل توغ؛ قس: علم کشی چینیهای باستان در پیشاپیش تابوت در همین مقاله؛ نیز نکـ: هـ د، تابوت گردانی.</ref> توغ را پیش از حرکت دادن با انداختن چند تخته طاق شال ترمه و چند قواره پارچه سبز بر روی محور افقی آن میآراستند.<ref>بلوکباشی، قهوهخانه ها، | در ایام عزاداری، مردم هر محله توغ مخصوص محله خود را که نشان و امتیاز محله شان به شمار میرفت، حرکت میدادند و پیشاپیش دسته سینه زن در شهر میگرداندند.<ref>معین، ذیل توغ؛ قس: علم کشی چینیهای باستان در پیشاپیش تابوت در همین مقاله؛ نیز نکـ: هـ د، تابوت گردانی.</ref> توغ را پیش از حرکت دادن با انداختن چند تخته طاق شال ترمه و چند قواره پارچه سبز بر روی محور افقی آن میآراستند.<ref>بلوکباشی، قهوهخانه ها، ۱۷۳.</ref> | ||
توغ را در روزهای خاصی حرکت میدهند. مثلا در کاشان توغ را در شب و روز عاشورا، روز هفت امام (ع)، در روز رحلت پیامبر (ص) در | توغ را در روزهای خاصی حرکت میدهند. مثلا در کاشان توغ را در شب و روز عاشورا، روز هفت امام (ع)، در روز رحلت پیامبر (ص) در ۲۸ صفر و روز شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در ۲۱ ماه رمضان از محلهای خود بیرون میآورند و در پای آن سینه میزنند و بعد آن را در محلات قدیمی و بازار میگردانند.<ref>معتمدی، ۵۷۶/۱.</ref> توغ کشان توغ را به نشانه کشته شدن حضرت ابوالفضل عباس علمدار امام حسین (ع) و واژگون شدن علم او، به طور خمیده حمل میکنند.<ref>همو، ۵۸۴/۱ -۵۸۵.</ref> | ||
در شاهرود هر ساله مراسم توغ بندان و توغ گردان روز پنجم ماه محرم برگزار میشود. در این روز | در شاهرود هر ساله مراسم توغ بندان و توغ گردان روز پنجم ماه محرم برگزار میشود. در این روز معمران محله تکیه زنجیری بازار، توغها را از خانههای محلهها جمع میکنند و به مساجد و تکیههای محلههای خود میبرند. بعدا توغها را از آنجا به محله قلعه ولووا منتقل میکنند و در آنجا آنها را به یکدیگر وصل میکنند و دستههای «طوق بندان» (توغ بندان) تشکیل میدهند و با سینه زنی و نوحه خوانی آنها را به مزار کهنه میبرند و باز میگردانند.<ref>برای شرح طوق بندان، نک: شریعت زاده، ۲۹۵-۲۹۲.</ref> | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/503251 آمار دارالخلافه تهران، به کوشش سیروس سعدوندیان و منصوره اتحادیه، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/503251 آمار دارالخلافه تهران، به کوشش سیروس سعدوندیان و منصوره اتحادیه، تهران، ۱۳۶۸ ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/665097 اسکندربیک منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/665097 اسکندربیک منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/286485 اوزون چارشیلی، اسماعیل حقی، «نگاهی به تشکیلات دولتهای قراقوینلو و آق قوینلو»، ترجمه وهاب ولی، تحقیقات تاریخی، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/286485 اوزون چارشیلی، اسماعیل حقی، «نگاهی به تشکیلات دولتهای قراقوینلو و آق قوینلو»، ترجمه وهاب ولی، تحقیقات تاریخی، تهران، ۱۳۷۲ ش، شد 8.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1086963 او لغون، ابراهیم و جمشید درخشان، فرهنگ ترکی به فارسی، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1086963 او لغون، ابراهیم و جمشید درخشان، فرهنگ ترکی به فارسی، تهران، ۱۳۵۰ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/4391812 بخاری، سلیمان، لغت جغتای و ترکی عثمانی، استانبول، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/4391812 بخاری، سلیمان، لغت جغتای و ترکی عثمانی، استانبول، ۱۲۹۸ ق.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1234938 برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمد معین، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1234938 برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمد معین، تهران، ۱۳۷۶ ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/528199 بلوکباشی، علی، قهوهخانههای ایران، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/528199 بلوکباشی، علی، قهوهخانههای ایران، تهران، ۱۳۷۵ ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/637189 همو، نخل گردانی، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/637189 همو، نخل گردانی، تهران، ۱۳۸۳ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/627383 پورداود، ابراهیم، هرمزدنامه، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/627383 پورداود، ابراهیم، هرمزدنامه، تهران، ۱۳۳۱ ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/878520 رشیدالدین فضل الله، تاریخ مبارک غارانی، به کوشش کارل پان، هارتفرد، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/878520 رشیدالدین فضل الله، تاریخ مبارک غارانی، به کوشش کارل پان، هارتفرد، ۱۳۵۸ ق/۱۹۴۰ م.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5782640 همو، جامع التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5782640 همو، جامع التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/883725 رهر برن، ک. م، نظام ایالات در دوره صفویه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/883725 رهر برن، ک. م، نظام ایالات در دوره صفویه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۵۷ ش.] | ||
*ستوده، منوچهر، «توغ و پاتوغ»، آینده، تهران، | *ستوده، منوچهر، «توغ و پاتوغ»، آینده، تهران، ۱۳۶۳ ش، س ۱۰ ، شه ۴ و ۱۵. | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/589686 شریعت زاده، علی اصغر، «احیای هسته فرهنگی بافت قدیم شاهرود»، مجموعه مقالات مردم شناسی ایران، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/589686 شریعت زاده، علی اصغر، «احیای هسته فرهنگی بافت قدیم شاهرود»، مجموعه مقالات مردم شناسی ایران، تهران، ۱۳۷۹ ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/592689 طبری، تاریخ، فقیهی، علی اصغر، تاریخ جامع قم: تاریخ مذهبی، قم، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/592689 طبری، تاریخ، فقیهی، علی اصغر، تاریخ جامع قم: تاریخ مذهبی، قم، ۱۳۵۰ ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/4589168 قاضی احمد قمی، خلاصه التواریخ، به کوشش احسان اشراقی، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/4589168 قاضی احمد قمی، خلاصه التواریخ، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/3966078 کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/3966078 کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، ۱۳۳۰ ق.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/853546 کاشفی، حسین، فتوت نامه سلطانی، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/853546 کاشفی، حسین، فتوت نامه سلطانی، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۵۰ ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/675451 گلریز، محمد علی، مینودر یا باب الجنه قزوین، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/675451 گلریز، محمد علی، مینودر یا باب الجنه قزوین، تهران، ۱۳۳۷ ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/897722 لغت نامه دهخدا] | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/897722 لغت نامه دهخدا] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/593718 معتمدی، حسین، عزاداری سنتی شیعیان، قم، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/593718 معتمدی، حسین، عزاداری سنتی شیعیان، قم، ۱۳۷۸ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/697611 معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/697611 معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، ۱۳۷۱ ش.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/546181 ولادیمیر نسف، ب.، نظام اجتماعی مغول، ترجمه شیرین بیانی، تهران، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/546181 ولادیمیر نسف، ب.، نظام اجتماعی مغول، ترجمه شیرین بیانی، تهران، ۱۳۴۵ش.] | ||
{{چپچین}} | {{چپچین}} | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1846014 Doerfer, G., Türkische und mongolische Eelemente im Neupersischen, Wiesbaden, 1965; EI'; Er'.] | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1846014 Doerfer, G., Türkische und mongolische Eelemente im Neupersischen, Wiesbaden, 1965; EI'; Er'.] |