خواجوی کرمانی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۴٬۹۸۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''ابو العطا کمال الدّین محمود بن علی بن محمود کرمانی''' معروف به خواجوی کرمانی از مشاهیر و شاعران قرن هفتم هچری است{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
'''خواجوی کرمانی''' (۶۸۹ ه. ق- ۷۵۳ ه. ق) از مشاهیر و شاعران قرن هفتم هجری است.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = خواجوی کرمانی
| نام                    = خواجوی کرمانی
| تصویر                  = خواجوی کرمانی.jpg
| تصویر                  = خواجوی کرمانی.jpg
| توضیح تصویر            =  
| توضیح تصویر            =  
| نام اصلی              = ابوالعطا کمال الدٌین محمود بی علی بن محمود کرمانی
| نام اصلی              = ابوالعطا کمال‌الدٌین محمود بی علی بن محمود کرمانی
| زمینه فعالیت          =  
| زمینه فعالیت          =  
| ملیت                  =  
| ملیت                  =  
| تاریخ تولد            = پانزدهم شوال 689 هجری قمری
| تاریخ تولد            = پانزدهم شوال ۶۸۹ ه. ق
| محل تولد                = کرمان
| محل تولد                = کرمان
| والدین                =   
| والدین                =   
| تاریخ مرگ              = 753 هجری قمری
| تاریخ مرگ              = ۷۵۳ ه. ق
| محل مرگ                = شیراز
| محل مرگ                = شیراز
| علت مرگ                =  
| علت مرگ                =  
خط ۲۴: خط ۲۴:
| سال‌های نویسندگی        =  
| سال‌های نویسندگی        =  
|سبک نوشتاری            =
|سبک نوشتاری            =
|کتاب‌ها                =
|کتاب‌ها                =«دیوان» ،«صنایع الکمال»، «بدایع الجمال»، «همای و همایون»، «گل و نوروز»،«روضة الانوار»، «کمال نامه»، گوهرنامه»،«رسالةالباریه»، «رسالةسبع‌المثانی» و «رساله مناظره‌ی شمس و سحاب»
|مقاله‌ها                =
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها            =
|نمایشنامه‌ها            =
خط ۴۸: خط ۴۸:


==زندگینامه==
==زندگینامه==
خواجوی کرمانی در پانزدهم شوّال سال 689 ه ق. در شهر کرمان متولد شد. روزگار خردی و جوانی را به کسب علوم زمان و در یافتن رموز شعر و ادب در کرمان و فارس سپری کرد و پس از آن عمر خویش را در کسب انواع علوم و اشتغال به شاعری به سر برده است. نکته‌ی مهمی که باید در احوال و آثار خواجو مورد توجه قرار داد این است که وی از معدود شاعران پارسی‌گو است که پیش از قرن دهم و روی کار آمدن صفویان با اعتقاد راسخ به تشیّع، چهارده معصوم (ع) را ستوده است. وی در حدود سی سالگی به مسافرت‌های خود پرداخت و به مصر، آذربایجان، بغداد، اصفهان، شیراز، خراسان و حجاز سفرها کرد. در ضمن این سفرها به ملاقات علاء الدین سمنانی که از بزرگان صفویه بود نایل آمد و حلقه‌ی ارادت او را در گوش کرد. وی در اثنای مسافرتهای خود با عده‌ای از مشایخ و سلاطین و وزراء و همینطور طوایف گوناگون ملاقات نمود.
ابوالعطا کمال‌الدّین محمود بن علی بن محمود کرمانی معروف به خواجوی کرمانی در پانزدهم شوّال سال ۶۸۹ ه. ق در شهر کرمان متولد شد. روزگار خردی و جوانی را به کسب علوم زمان و در یافتن رموز شعر و ادب در کرمان و فارس سپری کرد و پس از آن عمر خویش را در کسب انواع علوم و اشتغال به شاعری به سر برده‌است. نکته‌ی مهمی که باید در احوال و آثار خواجو مورد توجه قرار داد این است که وی از معدود شاعران پارسی‌گو است که پیش از قرن دهم و روی کار آمدن صفویان با اعتقاد راسخ به تشیّع، چهارده معصوم(ع) را ستوده‌است. وی در حدود ۳۰ سالگی به مسافرت پرداخت و به مصر، آذربایجان، بغداد، اصفهان، شیراز، خراسان و حجاز سفرها کرد. در ضمن این سفرها به ملاقات علاءالدین سمنانی که از بزرگان صفویه بود نایل آمد و حلقه‌ی ارادت او را در گوش کرد. وی در اثنای مسافرت‌های خود با عده‌ای از مشایخ، سلاطین، وزراء و همینطور طوایف گوناگون ملاقات نمود.


خواجو بعد از سفر حج مدتی در تبریز و سپس شیراز به سر برد و در پایان عمر چندی با شاعر بزرگ حافظ شیرازی معاشرت داشت و بالاخره در سال 753 هجری درگذشت و او را در تل تنگ اللّه اکبر شیراز در محل اعتکاف و عبادت خویش به خاک سپردند.
خواجو بعد از سفر حج مدتی در تبریز و سپس شیراز به سر برد و در پایان عمر چندی با شاعر بزرگ [[حافظ]] شیرازی معاشرت داشت و بالاخره در سال ۷۵۳ ه. ق درگذشت و او را در تل تنگ اللّه‌اکبر شیراز در محل اعتکاف و عبادت خودش به خاک سپردند.


خواجو زبان عربی را خوب می‌دانست و اشعاری که بدین زبان سروده شیوا و دلنشین می‌باشد. هم چنین اکثر علوم به ویژه علوم نجوم را به حد استادی می‌دانسته و از این رو اصطلاحات فلکی را در قصاید خود استادانه به کار برده است. اگر چه در اکثر علوم دست داشت اما رغبت بیشتری به شاعری داشته است.
خواجو زبان عربی را خوب می‌دانست و اشعاری که بدین زبان سروده،  شیوا و دلنشین می‌باشند. هم چنین اکثر علوم به ویژه علوم نجوم را به حد استادی می‌دانسته و از این رو اصطلاحات فلکی را در قصاید خود استادانه به کار برده‌‌است. اگر چه در اکثر علوم دست داشت اما رغبت بیشتری به شاعری داشته‌است.


آثار خواجو عبارتست از: «دیوان» شامل قصیده‌ها، غزلها، رباعی‌ها و قطعه‌ها. «صنایع الکمال» مشتمل بر قصاید و قطعات و ترکیبات و ترجیعات و غزل‌ها که این دیوان در حدود 10736 بیت می‌باشد. «بدایع الجمال» مشتمل بر قصاید و ترکیبات و غزلیات و رباعیات که دفتر غزلیات آن «شوقیات» نامیده می‌شود و 4340 بیت دارد.
سبک سخن خواجو عراقی است و در سرودن غزل از سعدی تأثیر پذیرفته‌است. اگر چه خود نیز سبک خاصی دارد که بسیاری از شاعران پس از او شیوه‌ی او را دنبال کرده‌اند. او اگر چه در ابتدا مدح شاهان گفته امّا عاقبت پای در دامان توکل نهاده و اشعارش در مدح اهل بیت گواه آن می‌باشد. او خود را مداح اهل بیت می‌نامید.


خواجو در غزل‌های خود شیوه‌ی سعدی را اساس قرار داده و آنگاه آن را با افکار عرفانی در آمیخته است. این روش را حافظ دنبال نمود و کامل ساخت.
شعرهایی که در شأن معصومین (ع) سروده از نظر فنی جزو آراسته‌ترین و پیراسته‌ترین اشعار دیوان اوست. <ref>مقدمه دیوان خواجوی کرمانی. تذکرة الشعراء دولتشاه؛ ص ۲۵۳مجمع الفصحاء؛ ج ۲، ص ۱۵ گنجینه نیاکان؛ ص ۵۲۵</ref>


خواجو گذشته از دیوان اشعار، مثنوی‌هایی به سبک نظامی دارد، و خمسه‌ای به وجود آورده که اسامی آنان به قرار زیر است: «همای و همایون» که داستانی است عاشقانه و در بحر تقارب می‌باشد. وی آن را در سال 732 هجری در بغداد سروده است. وی در این مثنوی گذشته از نظامی از سبک شاهنامه نیز تأثیر پذیرفته است. این مثنوی شامل 4407 بیت می‌باشد.
== آثار ==
آثار خواجو عبارتست از:


«گل و نوروز» که مثنوی عاشقانه‌ای بر وزن خسرو و شیرین نظامی است که در سال 742 انجام یافته و 2500 بیت دارد «روضة الانوار» که خواجو به استقبال مخزن الاسرار نظامی رفته و اثری است با محتوا و معانی و به سال 743 انجام یافته و 2224 بیت دارد. «کمال نامه» که مثنوی عارفانه‌ای به وزن هفت پیکر نظامی است و تاریخ نظم آن 744 هجری می‌باشد و 1849 بیت دارد.
* «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=502055&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دیوان]» شامل قصیده‌ها، غزلها، رباعی‌ها و قطعه‌ها
* «صنایع الکمال» مشتمل بر قصاید و قطعات و ترکیبات و ترجیعات و غزل‌ها که این دیوان در حدود ۱۰۷۳۶ بیت می‌باشد.
* «بدایع الجمال» مشتمل بر قصاید و ترکیبات و غزلیات و رباعیات که دفتر غزلیات آن «شوقیات» نامیده می‌شود و ۴۳۴۰ بیت دارد.


«گوهرنامه» به وزن خسرو و شیرین و در اخلاق و تصوّف است و شامل 1032 بیت می‌باشد.
خواجو در غزل‌های خود شیوه‌ی سعدی را اساس قرار داده و آنگاه آن را با افکار عرفانی در آمیخته است. این روش را حافظ دنبال نمود و کامل ساخت‌است. خواجو گذشته از دیوان اشعار، مثنوی‌هایی به سبک نظامی دارد، و خمسه‌ای به وجود آورده که اسامی آنان به قرار زیر است:


خواجو رسالاتی نیز به نثر دارد که عبارتند از: «رسالة الباریه»، «رسالة سبع المثانی» و «رساله مناظره‌ی شمس و سحاب». سبک سخن خواجو عراقی است و در سرودن غزل از سعدی تأثیر پذیرفته است. اگر چه خود نیز سبک خاصی دارد که بسیاری از شاعران پس از او شیوه‌ی او را دنبال کرده‌اند. او اگر چه در ابتدا مدح شاهان گفته امّا عاقبت پای در دامان توکل نهاده و اشعارش در مدح اهل بیت گواه آن می‌باشد. او خود را مداح اهل بیت می‌نامید.
«[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=531132&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author همای و همایون]» که داستانی است عاشقانه و در بحر تقارب می‌باشد. وی آن را در سال ۷۳۲ ه. ق در بغداد سروده است. وی در این مثنوی گذشته از نظامی از سبک شاهنامه نیز تأثیر پذیرفته است. این مثنوی شامل ۴۴۰۷ بیت می‌باشد.


شعرهایی که در شأن معصومین (ع) سروده از نظر فنی جزو آراسته‌ترین و پیراسته‌ترین اشعار دیوان اوست. <ref>مقدمه دیوان خواجوی کرمانی. تذکرة الشعراء دولتشاه؛ ص 253. مجمع الفصحاء؛ ج 2، ص 15. گنجینه نیاکان؛ ص 525.</ref>
* «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=526749&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author گل و نوروز]» که مثنوی عاشقانه‌ای بر وزن «خسرو و شیرین» نظامی است که در سال ۷۴۲ ه. ق انجام یافته و  ۲۵۰۰ بیت دارد.
* «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=865070&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author روضة الانوار]» که خواجو به استقبال مخزن الاسرار نظامی رفته و اثری است با محتوا و معانی و به سال ۷۴۳ ه. ق انجام یافته و ۲۲۲۴ بیت دارد.
* «کمال نامه» که مثنوی عارفانه‌ای به وزن «هفت پیکر» نظامی است و تاریخ نظم آن ۷۴۴ ه. ق می‌باشد و ۱۸۴۹ بیت دارد.
* «گوهرنامه» به وزن «خسرو و شیرین» و در اخلاق و تصوّف است و شامل ۱۰۳۲ بیت می‌باشد.
 
خواجو رسالاتی نیز به نثر دارد که عبارتند از: «رسالةالباریه»، «رسالةسبع‌المثانی» و «رساله مناظره‌ی شمس و سحاب»


==اشعار==
==اشعار==
در اینجا چند بند از ترکیب‌بند خواجو که در توحید و نعت خداوند و وصف حضرت علی (ع) و مصایب اولاد طاهرینش سروده است می‌آوریم:
در اینجا چند بند از ترکیب‌بند خواجو که در توحید و نعت خداوند و وصف حضرت علی(ع) و مصایب اولاد طاهرینش سروده است، می‌آوریم.


===شعر 1===
===شعر ۱===
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| آن دسته بند لاله‌ی بستان «هَلْ أَتی»|و آن قلعه‌گیر عرصه‌ی میدان لافتی }}
{{ب| آن دسته بند لاله‌ی بستان «هَلْ أَتی»|و آن قلعه‌گیر عرصه‌ی میدان لافتی }}
خط ۷۷: خط ۸۵:
{{ب| کرّار بی‌فرار و خداوند ذو الفقار|قتّال عمرو و عنتر و داماد مصطفی }}
{{ب| کرّار بی‌فرار و خداوند ذو الفقار|قتّال عمرو و عنتر و داماد مصطفی }}


{{ب| شیر خدا و مخزن اسرار «لو کشف» <ref>اسرار لو کشف ... اشاره است به کلام امیر مؤمنان علی (ع) «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینی» اگر پرده برداشته شود، چیزی بر یقین من افزوده نمی‌گردد.</ref> |جفت بتول و نقطه‌ی پرگار اجتبا }}
{{ب| شیر خدا و مخزن اسرار «لو کشف» <ref>اسرار لو کشف ... اشاره است به کلام امیر مؤمنان علی(ع) «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینی» اگر پرده برداشته شود، چیزی بر یقین من افزوده نمی‌گردد.</ref> |جفت بتول و نقطه‌ی پرگار اجتبا }}


{{ب| سلطان تختگاه «سلونی» <ref>سلونی ...: اشاره است به گفتار علی (ع) که بارها می‌فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی» از من بپرسید پیش از آن که مرا از دست بدهید.».</ref> شه نجف‌|سبط خلیل صف شکن خیل اصفیا }}
{{ب| سلطان تختگاه «سلونی» <ref>سلونی ...: اشاره است به گفتار علی(ع) که بارها می‌فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی» از من بپرسید پیش از آن که مرا از دست بدهید.».</ref> شه نجف‌|سبط خلیل صف شکن خیل اصفیا }}


{{ب| بیرون نهاده از ره کبر و ریا قدم‌|و آورده رخ به حضرت عُلیای کبریا }}
{{ب| بیرون نهاده از ره کبر و ریا قدم‌|و آورده رخ به حضرت عُلیای کبریا }}
خط ۱۳۵: خط ۱۴۳:
{{ب| ما مشتهی و خوان عطای تو بی‌حساب‌|سر جوش مطبخ کرم آخر به ما فرست }}
{{ب| ما مشتهی و خوان عطای تو بی‌حساب‌|سر جوش مطبخ کرم آخر به ما فرست }}


{{ب| بیرون ز رحمت تو نداریم دستگیر|از پا فتاده‌ایم به فضلت که دست‌گیر <ref> دیوان خواجوی کرمانی؛ ص 135 و 139.</ref> }}
{{ب| بیرون ز رحمت تو نداریم دستگیر|از پا فتاده‌ایم به فضلت که دست‌گیر <ref> دیوان خواجوی کرمانی؛ ص ۱۳۵-۱۳۹.</ref> }}


{{ب| شیری که قاف شد ز سر تیغ او چو کاف|عنقا <ref>عنقا: سیمرغ.</ref> ز باز رایت او مختفی بقاف }}
{{ب| شیری که قاف شد ز سر تیغ او چو کاف|عنقا <ref>عنقا: سیمرغ.</ref> ز باز رایت او مختفی بقاف }}
خط ۱۶۷: خط ۱۷۵:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===شعر 2===
===شعر ۲===
ترکیب‌بند: در مناقب ائمه اثنی عشر (ع): <ref> با حذف چند بند اول و چند بند آخر.</ref>
 
{{شعر}}
{{ب| به حلق تشنه آن رشک غنچه‌ی سیراب‌|که رخ به خون جگر شوید از عنّاب }}
 
{{ب| شه دو مملکت و شهوار نُه مضمار <ref>مضمار: میدان اسب دوانی.</ref> |مه دوازده بُرج و امام شش محراب }}
 
{{ب| فروغ جان رسول، چراغ و چشم بتول‌|بهار عترت و نوباوه‌ی دل اصحاب }}
 
{{ب| حدیث مقتل او گر به گوش کوه رسد|شود ز خون دل اجزای او عقیق مذاب }}
 
{{ب| وگر سپهر برد نام آتش جگرش‌|کند به اشک چو پروین ستارگان را آب }}
 
{{ب| به کربلا شد و کرب و بلا به جان بخرید|گشود بال و ازین تیره خاکدان بپرید }}
 
{{f| بدان بزرگ حسینی نوای پرده‌ی راز|کزو بلند شد آوازه‌ی نهضت حجاز }}
 
{{ب| علی ثانی و سلطان حیدری نسب‌|امام رابع و کسری مملکت پرداز }}
 
{{ب| نشسته خامش و با چار رکن در گفتار|شکسته شپهر و با هفت چرخ در پرواز }}
 
{{ب| اگر نه از پی ذکر مناقبش بودی‌|ز کوه وقت صدا برنیامدی آواز }}
 
{{ب| صبا چو دم زند از گلستانِ اورادش‌|ز جانِ فاخته خیزد فغان کوکو باز }}
 
{{ب| طراز کسوت مه بود عطف دامن او|چراغ دیده‌ی خور بود رای روشن او <ref> دیوان خواجوی کرمانی؛ ص 606.</ref> }}
 
{{پایان شعر}}
 
===شعر 3===
در منقبت ائمه اثنی عشر:{{شعر}}
در منقبت ائمه اثنی عشر:{{شعر}}
{{ب| تا کی بر آستانه‌ی این شش دری سرا|باشم از آشیانه‌ی مألوف خود جدا }}
{{ب| تا کی بر آستانه‌ی این شش دری سرا|باشم از آشیانه‌ی مألوف خود جدا }}
خط ۲۰۹: خط ۱۸۷:
{{ب| دانی که چیست رایحه‌ی بوستان قدس‌|یک شمه از روایح انفاس مصطفی }}
{{ب| دانی که چیست رایحه‌ی بوستان قدس‌|یک شمه از روایح انفاس مصطفی }}


{{ب| اقصی خرام بادیه پیمای شوخ موسیقی دنی <ref> اشاره به آیه 8 سوره نجم.</ref>| گیتی فروز مملکت آرای و الضحی }}
{{ب| اقصی خرام بادیه پیمای شوخ موسیقی دنی <ref> اشاره به آیه ۸ سوره نجم.</ref>| گیتی فروز مملکت آرای و الضحی }}


{{ب| مه طلعتی که بر قد قدرش بریده‌اند|دیبای «قُمْ فَأَنْذِرْ» <ref> قُمْ فَأَنْذِرْ: اشاره به آیه‌ی 2 سوره مدثر. ای رسولی که خود را به لباس در پیچیده‌ای برخیز و به اندرز و پند قوم را خدا ترس گردن.</ref> و استبرق <ref> استبرق: دیبای ستبر.</ref> «دَنی» <ref> دنی: اشاره به آیه 8 سوره نجم «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی»: آنگاه نزدیک آمد و بر او نازل گردید.</ref> }}
{{ب| مه طلعتی که بر قد قدرش بریده‌اند|دیبای «قُمْ فَأَنْذِرْ» <ref> قُمْ فَأَنْذِرْ: اشاره به آیه‌ی ۲ سوره مدثر. ای رسولی که خود را به لباس در پیچیده‌ای برخیز و به اندرز و پند قوم را خدا ترس گردن.</ref> و استبرق <ref> استبرق: دیبای ستبر.</ref> «دَنی» <ref> دنی: اشاره به آیه ۸ سوره نجم «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی»: آنگاه نزدیک آمد و بر او نازل گردید.</ref> }}


{{ب| هم بسته را شفاعت او می‌دهد نجات‌|هم خسته را به کلی از او می‌رسد شفا }}
{{ب| هم بسته را شفاعت او می‌دهد نجات‌|هم خسته را به کلی از او می‌رسد شفا }}
خط ۲۵۱: خط ۲۲۹:
{{ب| کاین خسته را که بسته‌ی بند طبیعتست‌|آزاد کن ز محنت این چار اژدها }}
{{ب| کاین خسته را که بسته‌ی بند طبیعتست‌|آزاد کن ز محنت این چار اژدها }}


{{ب| گر من گنه کنم کرمت بی‌نهایتست‌|شب را امید هست که روز آید از قفا <ref>دیوان خواجوی کرمانی؛ ص 559 و 560.</ref> }}
{{ب| گر من گنه کنم کرمت بی‌نهایتست‌|شب را امید هست که روز آید از قفا <ref>دیوان خواجوی کرمانی؛ ص ۵۵۹ - ۵۶۰ </ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===شعر 4 ===
===شعر ۳===
قسمتی از ترکیب‌بند در منقبت امام علی (ع) و اولاد طاهرینش:
قسمتی از ترکیب‌بند در منقبت امام علی (ع) و اولاد طاهرینش:


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۲۷۴: خط ۲۵۱:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===شهر 5===
===شهر ۴===
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| عصمت احمد ز مطرودان بوجهلی مجوی‌|قصّه‌ی حیدر به مردودان مروانی مگوی }}
{{ب| عصمت احمد ز مطرودان بوجهلی مجوی‌|قصّه‌ی حیدر به مردودان مروانی مگوی }}
خط ۲۹۵: خط ۲۷۲:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===شعر 6===
===شعر ۵===
{{شعر}}
{{ب| دیشب از آهم حمایل در بَرِ جوزا بسوخت‌|وز نفیر سوزناکم کلّه خضرا بسوخت }}
 
{{ب| چون نسوزم کز غم سبطین سلطان رسل‌|جان منظوران آن نه منظر مینا بسوخت  }}
{{پایان شعر}}
 
===شعر 7===
منقبت و مرثیه سیدالشهداء (ع):
منقبت و مرثیه سیدالشهداء (ع):


{{شعر}}
{{ب| خاک و خون آغشته‌ی لب تشنگان کربلاست‌|آخر ای چشم بلابین جوی خونبارت کجاست؟ }}
{{ب| جز به چشم و چهره مَسپُر خاک این در، کان همه‌|نرگس چشم و گل رخسار آل مصطفاست }}
{{ب| ای دلِ بی‌صبر من آرام گیر این جا دَمی‌|کاندرین جا منزلِ آرام جان مرتضاست }}
{{ب| این سواد خوابگاه قرة العین علیست‌|وین حریم بارگاه کعبه‌ی عزّ و عُلاست }}
{{ب| روضه‌ی پاک حسین است آنکه مشکین زلف حور|خویشتن را بسته بر جاروب این جنّت سراست }}
{{ب| ز آب و چشم زائران روضه‌اش «طوبی لهم» <ref>طوبی لهم: خوشا به حال ایشان.</ref> |شاخ طوبی را به جنّت قوّت نشو و نماست }}
{{ب| شمع عالمتاب عیسی را درین دیر کهن <ref> این مصرع کنایه از خورشید است.</ref> |هر صباح از پرتو قندیل زرّینش ضیاست }}
{{ب| مهبط انوار عزّت، مظهر اسرار لطف‌|مُنزل آیات رحمت، مشهد آل عباست }}
{{ب| ای که زوّار ملایک را جنابت مقصد است‌|وی که مجموع خلایق را ضمیرت پیشواست }}
{{ب| نعل شبرنگ تو گوش عرشیان را گوشوار|خاک نعلین تو چشم روشنان را توتیاست  }}
{{ب| صفحه‌ی تیغ زبانت، عاری از عیب و خلاف‌|روی مرآت ضمیرت صافی از رنگ و ریاست }}
{{ب| تابی از نور جبینت شمع تابان صباح‌|تاری از زلف سیاهت خط مشکین مساست }}
{{ب| ناسزایی کاتش قهر تو در وی شعله زد|تا قیامت هیمه‌ی دوزخ شد و اینش سزاست }}
{{ب| بهره جز آتش چه یابد هر که بُرَد سر به تیغ‌|خاصّه شمعی را که او چشم و چراغ انبیاست }}
{{ب| هر سگی کز روبهی با شیر یزدان پنجه زد|گر خود او آهوی تاتار است در اصلش خطاست }}
{{ب| تا نهان شد آفتاب طلعتت در زیر میغ‌|هر سحر پیراهن شب در بر گیتی قباست }}
{{ب| در حق باب شما آمد «علیّ بابُها»|هر کجا فصلی درین باب است، در باب شماست }}
{{ب| تا صبا از خاک پاک عنبرینت بوی برد|عاشق او شد به صد دل زین سبب نامش صباست }}
{{ب| هرکس از باطن به جایی التماسی می‌کند|زان میان ما را جناب آل حیدر التجاست }}
{{ب| کوری چشم مخالف من حسینی مذهبم‌|راه حق اینست و نتوانم نهفتن راه راست }}
{{ب| ای چو دریا خشک لب، لب تشنگان رحمتیم‌|آبرویی ده به ما کاب همه عالم‌تر است }}
{{ب| آتش بیداد آن سنگین دلان چون شعله زد|ماهی اندر بحر و مه بر غرفه‌ی بالا بسوخت }}
{{ب| چون چراغ دیده‌ی زهرا بکشتندش به زهر|زُهره را دل بر چراغ دیده‌ی زهرا بسوخت }}
{{ب| چون روان کردند خون از قرة العین نبی‌|چشم عیسی خون ببارید و دل ترسا بسوخت }}
{{ب| دیده‌ی تر دامن آن روزش بیفکندم ز چشم‌|کان نهال باغ پیغمبر ز استسقا بسوخت }}
{{ب| بسکه دریا ناله کرد از حسرت آن تشنگان‌|گوهر سیراب را جان بر دل دریا بسوخت }}
{{ب| دیو طبعان بین که قصد خاتم جم کرده‌اند|بغض اولاد علی را نقش خاتم کرده‌اند <ref> دیوان خواجوی کرمانی؛ ص 141- 143.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{| style="margin: 0 auto; "
{| style="margin: 0 auto; "
| class="b" |<span class="beyt"> خاک و خون آغشته‌ی لب تشنگان کربلاست‌</span>
| class="b" |<span class="beyt"> خاک و خون آغشته‌ی لب تشنگان کربلاست‌</span>
خط ۴۶۸: خط ۳۸۲:
| class="b" |<span class="beyt"> دیو طبعان بین که قصد خاتم جم کرده‌اند</span>
| class="b" |<span class="beyt"> دیو طبعان بین که قصد خاتم جم کرده‌اند</span>
| style="width:2em;" |
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">بغض اولاد علی را نقش خاتم کرده‌اند <ref> دیوان خواجوی کرمانی؛ ص 141- 143.</ref> </span>
| class="b" |<span class="beyt">بغض اولاد علی را نقش خاتم کرده‌اند <ref> دیوان خواجوی کرمانی؛ ص ۱۴۱-۱۴۳.</ref> </span>
|}
|}
<br />
<br />
خط ۴۷۴: خط ۳۸۸:
==منابع==
==منابع==


*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ص: 766-772.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ۲، ص: ۷۶۶-۷۷۲]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
checkuser
۲٬۳۶۳

ویرایش

منوی ناوبری