۳٬۴۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تعزیهخوانی'''، یا شبیهخوانی، شکلی سنتی از مجموعۀ نمایشهای آیینی-مذهبی برگرفته از رویدادهای تاریخی و حماسی حزنانگیز واقعۀ تاریخی کربلا و شهادت امام سوم شیعیان، حسین بن علی(ع) و بستگان و یاران او و مصائب خاندان پیامبر(ص) و برخی موضوعهای الحاقی انتقادی، هجوآمیز، شاد و گزنده. | '''تعزیهخوانی'''، یا شبیهخوانی، شکلی سنتی از مجموعۀ نمایشهای آیینی-مذهبی برگرفته از رویدادهای تاریخی و حماسی حزنانگیز واقعۀ تاریخی کربلا و شهادت امام سوم شیعیان، حسین بن علی(ع) و بستگان و یاران او و مصائب خاندان پیامبر(ص) و برخی موضوعهای الحاقی انتقادی، هجوآمیز، شاد و گزنده. | ||
خاستگاه و پیشزمینه | == خاستگاه و پیشزمینه == | ||
عاشورا و واقعۀ کربلا خاستگاه زیباییها و الهامات برای ایرانیان شیعه در آفرینش هنرهای تجسمی و نمایشی بوده است. تأثیر فرهنگ عاشورا را میتوان در همۀ زوایای رفتارهای زندگیِ ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی مردم ایران و همۀ حوزههای تفکرات علمی-هنری، علمی-فرهنگی و دانشی-فناوری این جامعه مشاهده کرد. مجموعهای مراسم آیینی بر محور واقعۀ عاشورا پدید آمده که تاریخ فرهنگ مذهبی شیعیان ایران و جهان را با ارزشهایی معنوی انسجام بخشیده است. | عاشورا و واقعۀ کربلا خاستگاه زیباییها و الهامات برای ایرانیان شیعه در آفرینش هنرهای تجسمی و نمایشی بوده است. تأثیر فرهنگ عاشورا را میتوان در همۀ زوایای رفتارهای زندگیِ ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی مردم ایران و همۀ حوزههای تفکرات علمی-هنری، علمی-فرهنگی و دانشی-فناوری این جامعه مشاهده کرد. مجموعهای مراسم آیینی بر محور واقعۀ عاشورا پدید آمده که تاریخ فرهنگ مذهبی شیعیان ایران و جهان را با ارزشهایی معنوی انسجام بخشیده است. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
برخی تعزیهخوانی را دنبالۀ سنت شاهنامهخوانی در جامعۀ ایران و متأثر از آن دانسته، و گفتهاند که نظم دراماتیک شاهنامه در دورههای بعد، جایش را به درام مذهبی داد و شبیهخوانی جای آن را گرفت (شیروانی، 63). گرچه تعزیهخوانی برخی وقایع اسلامی و تاریخ برههای از حیات اجتماعی عرب را باز مینماید، اما نکات بسیاری از زمینههای ملی ایرانیان در آن گنجانده شده است. مثلاً لباس تعزیهخوانان مانند خود، زره و چکمه که پوشاک رزمی سپاهیان دورۀ صفوی را مینمایانند، حال آنکه اعراب قبای بلند میپوشیدند و پاپوشی به جز چکمه به پا میکردند و به جای کمربند شال میبستند. تعزیهخوانان را هم معمولاً از میان کسانی برمیگزیدند که چهرههایی روشن و تابناک و ابروانی پیوسته داشته باشند و نه همچون عربها چهرهای سوخته و قهوهای (همان، 64). | برخی تعزیهخوانی را دنبالۀ سنت شاهنامهخوانی در جامعۀ ایران و متأثر از آن دانسته، و گفتهاند که نظم دراماتیک شاهنامه در دورههای بعد، جایش را به درام مذهبی داد و شبیهخوانی جای آن را گرفت (شیروانی، 63). گرچه تعزیهخوانی برخی وقایع اسلامی و تاریخ برههای از حیات اجتماعی عرب را باز مینماید، اما نکات بسیاری از زمینههای ملی ایرانیان در آن گنجانده شده است. مثلاً لباس تعزیهخوانان مانند خود، زره و چکمه که پوشاک رزمی سپاهیان دورۀ صفوی را مینمایانند، حال آنکه اعراب قبای بلند میپوشیدند و پاپوشی به جز چکمه به پا میکردند و به جای کمربند شال میبستند. تعزیهخوانان را هم معمولاً از میان کسانی برمیگزیدند که چهرههایی روشن و تابناک و ابروانی پیوسته داشته باشند و نه همچون عربها چهرهای سوخته و قهوهای (همان، 64). | ||
شکلگیری و سیر تحول | == شکلگیری و سیر تحول == | ||
دربارۀ شکلگیری و پیشینۀ تعزیهخوانی نظرهای متفاوت و متناقضی داده شده است. نصرتالله باستان پیشینه و شکلگیری تعزیهخوانی را به زمان دیلمیان میرساند و میگوید: پس از دیلمیان تعزیهخوانی از رونق افتاد و در زمان صفویان دوباره برقرار شد. همچنین مدعی است که نسخههایی از تعزیه که در زمان عضدالدولۀ دیلمی نوشته شده بود، در کتابخانۀ مادرید نگهداری میشود (شم 8، ص 13-14). نصری اشرفی اولین اَشکال تعزیه و شبیهخوانی در نواحی شمال ایران را به زمان دیلمیان باز میگرداند و بر آن است که این شکل نمایشی از طریق موزیکانچیان سپاه دیلمی، سربازان، بازرگانان و زایران عتبات عالیات به این دیار آمد و گسترش یافت (ص 106). هیچیک از منابع تاریخی معتبر به چنین نمایشهایی از واقعۀ کربلا در دورۀ آل بویه یا دیلمیان (حک 320-448ق) اشاره نمیکنند. ابن جوزی (د 597ق) و ابن اثیر (د 630ق) نخستین تاریخنگارانی هستند که گزارشهایی از تجمعات مذهبی شیعیان و دستهگردانی و عزاداری مردم برای امام حسین(ع) در بغداد و بستن بازارها و تعطیل خرید و فروش و نوحهخوانی و بر سر و سینه زدن زنان در روز عاشورای سال 352ق/962م میدهند (ابن جوزی، 14/150؛ ابن اثیر، 8/632). تنها ابن اثیر در شرح وقایع سال 363ق/974م اشارهای کوتاه به نوعی شبیهسازی میان اهل تسنن محلۀ سوقالطعام بغداد میکند و مینویسد که سنیان زنی را شبیه عایشه بر شتر سوار کرده بودند و دو تن دیگر را شبیه طلحه و زبیر ساخته، و جنگی تمثیلی راه انداخته بودند که گویی با یاران علی میجنگند (همانجا). به گمان علیاصغر فقیهی، احیاناً شیعیان کرخ بغداد نیز شبیه واقعۀ کربلا را میساخته، و نشان میدادهاند که سنیان در مقابله با آنان چنین شبیهسازیهایی را میکردهاند (ص 468). بههر روی، اسناد و مدارک صریح و معتبری در برپایی تعزیهخوانی به صورت نمایش واقعۀ کربلا در آن دوره به دست ما نرسیده است که استواری این نظریات را اثبات کند. | |||
آنچه به تحقیق روشن است، این است که تعزیهخوانی از درون مراسم دستهگردانیهای مذهبی محرم و نوحهسراییهایی که پیشینهاش به دورۀ آل بویه میرسد، پدید آمده، و پارهای از اندام مناسک عزاداری عامۀ مردم شیعه شده است. در آغاز و پیش از آنکه تعزیهخوانی صورت نمایش مذهبی مستقل به خود بگیرد و در میدانها و روی سکوی تکیهها عرضه شود، نشان دادن واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین(ع) به صورت شبیهگردانی در دستههای عزادار آشکار شد. بنابر رسم سنتی، کسانی را شبیه امامان و شهیدان درمیآوردند و سوار بر اسب و ارابه و چهارچرخه میکردند و در گذرها و محلههای شهر میگرداندند. شبیهها گاهی زبان حال شهیدان را بیان میکردند و صحنههایی از وقایع کربلا و مصائب شهیدان را با حرکات و رفتارهای نمادین خود مینمایاندند (بلوکباشی، نخلگردانی، 103). تاورنیه به شبیهسازی شخصیتهای وقایع کربلا و نمایش برخی صحنهها در دستههای عزاداری در حضور شاه صفی (حک 1038-1052ق) در میدان نقش جهان اصفهان اشاره دارد و اسبهای زین و یراق شدۀ شهیدان و شبیه نعش کودکان در تابوتهایی بر روی عماری را وصف کرده است (ص 412-414). | آنچه به تحقیق روشن است، این است که تعزیهخوانی از درون مراسم دستهگردانیهای مذهبی محرم و نوحهسراییهایی که پیشینهاش به دورۀ آل بویه میرسد، پدید آمده، و پارهای از اندام مناسک عزاداری عامۀ مردم شیعه شده است. در آغاز و پیش از آنکه تعزیهخوانی صورت نمایش مذهبی مستقل به خود بگیرد و در میدانها و روی سکوی تکیهها عرضه شود، نشان دادن واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین(ع) به صورت شبیهگردانی در دستههای عزادار آشکار شد. بنابر رسم سنتی، کسانی را شبیه امامان و شهیدان درمیآوردند و سوار بر اسب و ارابه و چهارچرخه میکردند و در گذرها و محلههای شهر میگرداندند. شبیهها گاهی زبان حال شهیدان را بیان میکردند و صحنههایی از وقایع کربلا و مصائب شهیدان را با حرکات و رفتارهای نمادین خود مینمایاندند (بلوکباشی، نخلگردانی، 103). تاورنیه به شبیهسازی شخصیتهای وقایع کربلا و نمایش برخی صحنهها در دستههای عزاداری در حضور شاه صفی (حک 1038-1052ق) در میدان نقش جهان اصفهان اشاره دارد و اسبهای زین و یراق شدۀ شهیدان و شبیه نعش کودکان در تابوتهایی بر روی عماری را وصف کرده است (ص 412-414). | ||
خط ۴۴: | خط ۴۵: | ||
باتوجه به اطلاعات مستند از منابع یاد شده، بیتردید تعزیهخوانی راهی نسبتاً دراز پیموده تا به شکل یک نمایش کاملاً نظام یافته در دورۀ زندیان درآمده است. ممنون به درستی میگوید که تعزیهخوانی «عروسی حضرت قاسم»، که با مکالمات و شعرخوانی بسیار ظریف همراه است و در میان مجالس تعزیه از مجالس فرعی و گوشه بهشمار میآید، باید بنابر شواهد و قراین از مجموعۀ نمایشهای متأخرتر از نمایشهای اصلی، مانند تعزیۀ «شهادت حضرت امام حسین(ع)» ساخته شده باشد. از این رو تعزیهخوانی باید دورۀ تکوین و تحولی را در دورۀ صفوی و پس از آن پیموده باشد تا در دورۀ زندیان تعزیۀ «عروسی حضرت قاسم» را به نمایش گذارد (همانجا؛ نیز بلوکباشی، همان، 24). | باتوجه به اطلاعات مستند از منابع یاد شده، بیتردید تعزیهخوانی راهی نسبتاً دراز پیموده تا به شکل یک نمایش کاملاً نظام یافته در دورۀ زندیان درآمده است. ممنون به درستی میگوید که تعزیهخوانی «عروسی حضرت قاسم»، که با مکالمات و شعرخوانی بسیار ظریف همراه است و در میان مجالس تعزیه از مجالس فرعی و گوشه بهشمار میآید، باید بنابر شواهد و قراین از مجموعۀ نمایشهای متأخرتر از نمایشهای اصلی، مانند تعزیۀ «شهادت حضرت امام حسین(ع)» ساخته شده باشد. از این رو تعزیهخوانی باید دورۀ تکوین و تحولی را در دورۀ صفوی و پس از آن پیموده باشد تا در دورۀ زندیان تعزیۀ «عروسی حضرت قاسم» را به نمایش گذارد (همانجا؛ نیز بلوکباشی، همان، 24). | ||
تعزیهخوانی در دورۀ قاجار | == تعزیهخوانی در دورۀ قاجار == | ||
در این دوره تعزیهخوانی روند تحولی ویژه و شتابندهای را پیمود. فتحعلی شاه (سل 1212-1250ق) که مردی مذهبی، یا متظاهر به مذهب بود، به تعزیهخوانی علاقهای مخصوص نشان میداد. فتحعلی شاه که کالمار او را نخستین بانی بزرگ تعزیه معرفی میکند (ص 53)، سرپرستی امور عزاداری و تعزیهخوانی دربار و حکومت را در ماه محرم به چند تن از رجال درباری سپرده بود و در برخی مجالس تعزیه، بهویژه تعزیۀ روز تاسوعا و عاشورا حاضر میشد. برخی از رجال درباری و اعیان و اشراف مملکت هم در دهۀ محرم در تکیهها یا حیاطهای خانههایشان مجالس سوگ و تعزیهخوانی برپا میکردند. انگیزههای این اشخاص در برپایی تعزیه باهم یکسان نبود. برخی به قصد و نیت عمل خیر و ادای دین مذهبی یا به جا آوردن نذر و سبک کردن بار معصیت و تلطیف روح؛ و برخی دیگر برای حفظ ظاهر و به دست آوردن اعتبار اجتماعی و تقویت نفوذ مذهبی خود در میان عامۀ مردم؛ گروهی به قصد رقابت با هم پالکیها و رقیبان سیاسی و حکومتی، یا به نمایش گذاشتن توانایی مالی و امکانات مادی خود؛ و دستهای هم برای سرگرمی به این کار روی میآوردند (بلوکباشی، «تعزیهخوانی در...»، 22-23). | |||
گزارشهای چند تن از مأموران سیاسی و نظامی و سیاحتگران خارجی از مراسم عزاداری محرم در آغاز دورۀ قاجار و زمان سلطنت فتحعلی شاه در ایران، ضمن روشن کردن وضع و چگونگی تعزیهخوانی در آن زمان، اطلاعات مهمی نیز از آداب و رفتار مذهبی عامۀ مردم و طبقات بالا به حجم اسناد مذهبی تاریخ ایران میافزاید. اندره دوپره و ج. م تانکُوانی، دو تن از اعضای هیئت فرانسوی ژنرال گاردان، اولی در کتاب «سفری به ایران در سالهای 1807، 1808 و 1809م1» و دومی در کتاب «داستان سفری به ایران2» (در 1223ق/1808م)، شرح چگونگی اجرای برخی تعزیهها را در تهران میآورند و تانکوانی دربارۀ نمایش «پنج مجلس آخر» در میدان روبهروی کوشک شاه، در کاخ گلستان توضیحاتی میدهد (نک: پیترسن، 67-68؛ چلکوفسکی، «کتابشناسی»، 259). | گزارشهای چند تن از مأموران سیاسی و نظامی و سیاحتگران خارجی از مراسم عزاداری محرم در آغاز دورۀ قاجار و زمان سلطنت فتحعلی شاه در ایران، ضمن روشن کردن وضع و چگونگی تعزیهخوانی در آن زمان، اطلاعات مهمی نیز از آداب و رفتار مذهبی عامۀ مردم و طبقات بالا به حجم اسناد مذهبی تاریخ ایران میافزاید. اندره دوپره و ج. م تانکُوانی، دو تن از اعضای هیئت فرانسوی ژنرال گاردان، اولی در کتاب «سفری به ایران در سالهای 1807، 1808 و 1809م1» و دومی در کتاب «داستان سفری به ایران2» (در 1223ق/1808م)، شرح چگونگی اجرای برخی تعزیهها را در تهران میآورند و تانکوانی دربارۀ نمایش «پنج مجلس آخر» در میدان روبهروی کوشک شاه، در کاخ گلستان توضیحاتی میدهد (نک: پیترسن، 67-68؛ چلکوفسکی، «کتابشناسی»، 259). | ||
خط ۶۲: | خط ۶۴: | ||
پیش از راه یافتن تجمل و زرق و برق در تعزیهخوانیهای درباری و دولتی، تودۀ مردم در تکیههای محلههای خود که قبلاً «تعزیههای عامیانۀ قدیمی خود را میخواندند، از حیث نسخه و تجمل به بزرگان تأسی جسته و هریک به فراخور توانایی اهل محل بیش و کم تجمل و شکوه را» در تعزیهخوانی وارد کردند، بهطوری که در «اواخر سلطنت ناصرالدین شاه تعزیهخوانی تجمل و تفریحش بیش از عزاداری شده» بود (مستوفی، همانجا). | پیش از راه یافتن تجمل و زرق و برق در تعزیهخوانیهای درباری و دولتی، تودۀ مردم در تکیههای محلههای خود که قبلاً «تعزیههای عامیانۀ قدیمی خود را میخواندند، از حیث نسخه و تجمل به بزرگان تأسی جسته و هریک به فراخور توانایی اهل محل بیش و کم تجمل و شکوه را» در تعزیهخوانی وارد کردند، بهطوری که در «اواخر سلطنت ناصرالدین شاه تعزیهخوانی تجمل و تفریحش بیش از عزاداری شده» بود (مستوفی، همانجا). | ||
تعزیهخوانان | == تعزیهخوانان == | ||
تعزیهخوانها مانند روضهخوانان واقعهگو، از فراز سکوی تکیه -که نقشی همانند منبر در مسجد دارد- تاریخ قدسی وقایع مذهبی و چگونگی مصائب اهل بیت پیامبر(ص) را با کمک کلمات و حرکات برای مردم روایت میکنند. وظیفۀ تعزیهخوان نقل تاریخ مذهبی و واقعۀ کربلا با زبان شعر و به شیوۀ نقالی و با حرکات سنجیدۀ نمایشی است. مردم آنچه را که از مصائب امام حسین(ع) و خاندانش در پای منبر روضهخوان شنیدهاند، با چشم خود در پای سکوی تعزیهخوانی میبینند و در ذهن مجسم میکنند (بلوکباشی، «تعزیهخوانی، سازگاری...»، 32، نیز نک: تعزیهخوانی، حدیث، 66). | |||
تعزیهخوانان بنابر نقشی که در مجالس گوناگون تعزیه برعهده میگیرند، به چند گروه تقسیم میشوند: عمدهترین تعزیهخوانان که نقشهای اصلی را در تعزیههای واقعه دارند «مؤالفخوان» یا «موافقخوان» و «مخالفخوان» یا «اشقیا خوان» خوانده میشوند. نقشهای دیگر به دو دسته تقسیم میشوند: «میانه حالخوان»، و تعزیهخوانهایی که در شبیه حیوانات، نقش ایفا میکنند. این نقشها در تعزیهها از اهمیت و اعتبار کمتری برخوردارند. در این مبحث به نقشهای مختلف در هریک از این دسته نقشآفرینان به اختصار میپردازیم: | تعزیهخوانان بنابر نقشی که در مجالس گوناگون تعزیه برعهده میگیرند، به چند گروه تقسیم میشوند: عمدهترین تعزیهخوانان که نقشهای اصلی را در تعزیههای واقعه دارند «مؤالفخوان» یا «موافقخوان» و «مخالفخوان» یا «اشقیا خوان» خوانده میشوند. نقشهای دیگر به دو دسته تقسیم میشوند: «میانه حالخوان»، و تعزیهخوانهایی که در شبیه حیوانات، نقش ایفا میکنند. این نقشها در تعزیهها از اهمیت و اعتبار کمتری برخوردارند. در این مبحث به نقشهای مختلف در هریک از این دسته نقشآفرینان به اختصار میپردازیم: | ||
خط ۹۲: | خط ۹۵: | ||
شبیه جانوران، در برخی تعزیهها حیواناتی مانند اسب، شیر، شتر، استر، کبوتر و هدهد نقشهای کوچکی دارند که در مجالس تعزیه از خود آنها استفاده میکنند. در تعزیههایی که حیوانها گفتوگو دارند، افرادی در پوست حیوانها میروند، یا از لباس یا نشانی که نماد حیوان است، استفاده میکنند (برای توضیح مفصل دربارۀ هریک از این گروههای تعزیهخوان، نک: شهیدی، 325-344). | شبیه جانوران، در برخی تعزیهها حیواناتی مانند اسب، شیر، شتر، استر، کبوتر و هدهد نقشهای کوچکی دارند که در مجالس تعزیه از خود آنها استفاده میکنند. در تعزیههایی که حیوانها گفتوگو دارند، افرادی در پوست حیوانها میروند، یا از لباس یا نشانی که نماد حیوان است، استفاده میکنند (برای توضیح مفصل دربارۀ هریک از این گروههای تعزیهخوان، نک: شهیدی، 325-344). | ||
تعزیهخوانی زنانه | == تعزیهخوانی زنانه == | ||
دستههای تعزیهخوان زنانهای هم بودند که در اجرای تعزیهها نقش مردان را زنان ایفا میکردند. این نوع تعزیهخوانیها معمولاً در تهران و در خانههای رجال و اعیان، بهویژه در خانۀ زنان دربار قاجار برپا میشد (مونسالدوله، 106). بنابر گزارش پناهی سمنانی، در شهر سمنان نیز تعزیهخوانی زنانه در برخی خانهها متداول بود و چند تن روضهخوان زن مانند ملا بلقیس، ملا صغرى و ملا شاه زینب از معروفترین تعزیهخوانان زن سمنان بودند (ص 288). | |||
محل اجرای تعزیهخوانیهای زنانه در تهران و بنا بر اطلاعات موجود در دو محل، یکی خانۀ منیر السلطنه (باغ منیریه)، زن ناصرالدین شاه و مادر کامران میرزا نایب السلطنه، و یکی دیگر در خانۀ ماه تابان خانم، قمر السلطنه (ساختمان بهارستان کنونی)، دختر فتحعلی شاه و همسر سپهسالار بود (مونسالدوله، همانجا). ماه تابان خانم در 10 روز اول محرم هر سال تعزیهخوانی در خانهاش راه میانداخت (همانجا؛ بلاغی، 210). تعزیهگردان تعزیهها خود او، یا ملانسا، روضهخوانی از اهالی کاشان بود (همایونی، «شبیهخوانی...»، 559). این شاهزاده خانم به هنگام تعزیهگردانی دامنی چیندار کوتاهِ تا روی زانو و ارخالقی ترمه یا اطلس میپوشید و چادرنمازی بلند بر سر و کفش چرم ساغری به پا میکرد و عصای آبنوس کوتاه مرصعی به دست میگرفت و زنان تعزیهخوان و دستۀ موزیک را هدایت میکرد (مونس الدوله، 105). | محل اجرای تعزیهخوانیهای زنانه در تهران و بنا بر اطلاعات موجود در دو محل، یکی خانۀ منیر السلطنه (باغ منیریه)، زن ناصرالدین شاه و مادر کامران میرزا نایب السلطنه، و یکی دیگر در خانۀ ماه تابان خانم، قمر السلطنه (ساختمان بهارستان کنونی)، دختر فتحعلی شاه و همسر سپهسالار بود (مونسالدوله، همانجا). ماه تابان خانم در 10 روز اول محرم هر سال تعزیهخوانی در خانهاش راه میانداخت (همانجا؛ بلاغی، 210). تعزیهگردان تعزیهها خود او، یا ملانسا، روضهخوانی از اهالی کاشان بود (همایونی، «شبیهخوانی...»، 559). این شاهزاده خانم به هنگام تعزیهگردانی دامنی چیندار کوتاهِ تا روی زانو و ارخالقی ترمه یا اطلس میپوشید و چادرنمازی بلند بر سر و کفش چرم ساغری به پا میکرد و عصای آبنوس کوتاه مرصعی به دست میگرفت و زنان تعزیهخوان و دستۀ موزیک را هدایت میکرد (مونس الدوله، 105). | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۶: | ||
تعزیهخوانیهای زنانه را برخی «تا حدی دور از عرف و آداب و فرهنگ مذهبی جامعه»، و نحوۀ برگزاری و اجرای آن را «هر قدر هم ظاهری متجددانه داشت» و نظر برخی را جلب کرده بود، سست و به «صورتی نازل و سخیف» دانستهاند (شهیدی، 110). این نظر نمیتواند مستند به سند و مدرک موثق باشد، چون به جز اشاراتی جسته و گریخته و کوتاه، گزارشی جامع و دقیق دربارۀ چگونگی اجرای این مجالس تعزیۀ زنان به دست ما نرسیده است که آنها را با تعزیهخوانیهای مردان بسنجیم و براساس آن داوری کنیم. وانگهی همانگونه که زنان طبق عرف و عادات اجتماعی دورۀ خود به تأسی از مردان برخی نمایشها و بازیهای شادیآور را در خانههایشان اجرا میکردند، نمایش آیینی تعزیه را نیز به محفلهای زنانۀ خود برده بودند و جدا از جامعۀ مردانه شایستگی و هنر خود را در نمایش مصائب امام در کربلا نشان میدادند (برای آگاهی از بازیها و نمایشهای شادیآور زنانه، نک: بلوکباشی، «نمایشها...»، 46-58؛ انجوی، سراسر کتاب؛ بیضایی، همان، 217-219). | تعزیهخوانیهای زنانه را برخی «تا حدی دور از عرف و آداب و فرهنگ مذهبی جامعه»، و نحوۀ برگزاری و اجرای آن را «هر قدر هم ظاهری متجددانه داشت» و نظر برخی را جلب کرده بود، سست و به «صورتی نازل و سخیف» دانستهاند (شهیدی، 110). این نظر نمیتواند مستند به سند و مدرک موثق باشد، چون به جز اشاراتی جسته و گریخته و کوتاه، گزارشی جامع و دقیق دربارۀ چگونگی اجرای این مجالس تعزیۀ زنان به دست ما نرسیده است که آنها را با تعزیهخوانیهای مردان بسنجیم و براساس آن داوری کنیم. وانگهی همانگونه که زنان طبق عرف و عادات اجتماعی دورۀ خود به تأسی از مردان برخی نمایشها و بازیهای شادیآور را در خانههایشان اجرا میکردند، نمایش آیینی تعزیه را نیز به محفلهای زنانۀ خود برده بودند و جدا از جامعۀ مردانه شایستگی و هنر خود را در نمایش مصائب امام در کربلا نشان میدادند (برای آگاهی از بازیها و نمایشهای شادیآور زنانه، نک: بلوکباشی، «نمایشها...»، 46-58؛ انجوی، سراسر کتاب؛ بیضایی، همان، 217-219). | ||
ویژگیهای تعزیهخوان | == ویژگیهای تعزیهخوان == | ||
شعردانی، درستخوانی و بیان صحیح اشعار، داشتن چند دانگ صدای خوش، آگاهی از موسیقی و شناخت کم و بیش دستگاهها، مقامها و گوشههای موسیقی ایرانی، نکتهپردازی و بداههگویی، تیزهوشی و موقعشناسی، از عمدهترین ویژگیهای یک شبیهخوان برجسته و خوب بوده است. تعزیهخوانانی که دارای این ویژگیها، یا شماری از آنها بودند، میتوانستند به خوبی و با مهارت نقش شخصیتها را در تعزیه بنمایانند و با ارائۀ نقشی قوی روی احساس تماشاچیان اثر بگذارند و در ذهن آنها ایجاد ایهام بکنند و در آنها شور برانگیزند (بلوکباشی، «تأملی...»، 19). تعزیهگردانان میکوشیدند تا افراد دستههای تعزیۀ خود را از میان کسانی که دارای این ویژگیها، یا برخی از آنها بودند، انتخاب کنند. تعزیهگردانها معمولاً نقش شخصیتهای گروه موافقخوان، بهویژه امامخوان و شهادتخوان را به افرادی میسپردند که در میان مردم به دینداری و تقوا و خوشنامی و اخلاق نیک معروف باشند و شمایل آنها با نقشی که ایفا میکنند، کم و بیش متناسب باشد (برای وصف شمایل شبیهها، نک: مستوفی، 1/ 289-290). | |||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۷: | ||
با بررسی یک اعلان تعزیهخوانی در تکیۀ دولت در دوشنبۀ 3 محرم 1298 و توجه به اسامی شبیههایی که در تعزیههای «ورود اهل بیت به کربلا» و «شهادت حرّ» در این روز نقش ایفا میکردند، درخواهیم یافت که شبیهخوانهایی که معینالبکا برای نقشآفرینی در این دو مجلس انتخاب کرده بود، از شهرهای مختلف ایران دستچین شده بودند: تهران 5 تن، تفرش 3 تن، کن و قم و مازندران هر کدام دو تن، کاشان، کرمان، خراسان، یزد و شمیران هر کدام یک تن، و 5 تن نیز از شهرهایی نامشخص (برای صورت اعلان تکیۀ دولت، نک: شهیدی، 186- 187). | با بررسی یک اعلان تعزیهخوانی در تکیۀ دولت در دوشنبۀ 3 محرم 1298 و توجه به اسامی شبیههایی که در تعزیههای «ورود اهل بیت به کربلا» و «شهادت حرّ» در این روز نقش ایفا میکردند، درخواهیم یافت که شبیهخوانهایی که معینالبکا برای نقشآفرینی در این دو مجلس انتخاب کرده بود، از شهرهای مختلف ایران دستچین شده بودند: تهران 5 تن، تفرش 3 تن، کن و قم و مازندران هر کدام دو تن، کاشان، کرمان، خراسان، یزد و شمیران هر کدام یک تن، و 5 تن نیز از شهرهایی نامشخص (برای صورت اعلان تکیۀ دولت، نک: شهیدی، 186- 187). | ||
تعزیهگردان | == تعزیهگردان == | ||
هر دسته از تعزیهخوانان زیرنظر یک تعزیهگردان که او را «استاد» و «معینالبکا» مینامند، کار میکنند. تعزیهگردان همه کارۀ تعزیه و گردانندۀ صحنههای هر مجلس از تعزیه است. طرز چیدن اسباب مجلس بر روی صحنه یا سکوی تعزیهخوانی، تعیین نقش و وظایف هر یک از تعزیهخوانان در هر مجلس، یادآوری اشعار و بیان حال و اصلاح حرکتها و گفتار هر تعزیهخوان به هنگام اجرای نقش با معینالبکا ست. تعزیهگردان با اشارۀ دست، یا عصای خود شبیهخوانان را در ایفای نقش، و نوازندگان طبل و شیپور و کرنا را در نواختن آهنگ و نغمههای مناسب حال مجلس و شخصیت تعزیه و شروع و قطع آهنگ، یا تغییر نواها راهنمایی میکند (نک: همو، 345-346). | |||
تعزیهگردانهای قدیم معمولاً «فَرد» یا «نسخه»های هر مجلس تعزیه را که اشعار مربوط به نقش هر شخصیت روی آنها نوشته شده بود، در پَرِ شال کمر خود میگذاشتند و از آنها به هنگام اجرای تعزیه برای هدایت شبیهخوانان و یادآوری اشعار مربوط به هر زمان و موقع استفاده میکردند. برخی از تعزیهگردانان در تکیههای بزرگ و معتبر دولتی دستیارانی داشتند که «ناظمالبکا» نامیده میشدند. وظیفۀ ناظمالبکا فراهم کردن اسباب مجلس، لباس شبیهخوانان، نظم دادن به محیط تعزیهخوانی و تعیین جا برای نشستن گروهها و قشرهای مختلف اجتماعی مردم در فضای تکیه بود (مستوفی، 1/ 290؛ شهیدی، 348- 349). | تعزیهگردانهای قدیم معمولاً «فَرد» یا «نسخه»های هر مجلس تعزیه را که اشعار مربوط به نقش هر شخصیت روی آنها نوشته شده بود، در پَرِ شال کمر خود میگذاشتند و از آنها به هنگام اجرای تعزیه برای هدایت شبیهخوانان و یادآوری اشعار مربوط به هر زمان و موقع استفاده میکردند. برخی از تعزیهگردانان در تکیههای بزرگ و معتبر دولتی دستیارانی داشتند که «ناظمالبکا» نامیده میشدند. وظیفۀ ناظمالبکا فراهم کردن اسباب مجلس، لباس شبیهخوانان، نظم دادن به محیط تعزیهخوانی و تعیین جا برای نشستن گروهها و قشرهای مختلف اجتماعی مردم در فضای تکیه بود (مستوفی، 1/ 290؛ شهیدی، 348- 349). | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۴۵: | ||
در زمان رونق و شکوفایی تعزیهخوانی در دورۀ قاجار، تعزیهگردانان بزرگ و برجستهای میزیستند که بیشتر آنها ادیب و شاعر و خود مقتلنویس و تعزیهساز بودند. از تعزیهگردانان نامآور آن دوره خواجه حسینعلیخان، معاصر فتحعلیشاه و محمدشاه، میرزا محمدتقی و برادرزادهاش میرزا محمدباقر، و سیدمصطفى | در زمان رونق و شکوفایی تعزیهخوانی در دورۀ قاجار، تعزیهگردانان بزرگ و برجستهای میزیستند که بیشتر آنها ادیب و شاعر و خود مقتلنویس و تعزیهساز بودند. از تعزیهگردانان نامآور آن دوره خواجه حسینعلیخان، معاصر فتحعلیشاه و محمدشاه، میرزا محمدتقی و برادرزادهاش میرزا محمدباقر، و سیدمصطفى میر عزا را میتوان نام برد. میرزا محمدتقی اهل اصفهان و از تعزیهگردانان اوایل عهد ناصری در تکیۀ دولت بود. ناصرالدین شاه به او لقب معین البکا اعطا کرد. پس از او، میرزا باقر، معین البکای تکیۀ دولت شد. از آن زمان به بعد میرزا محمدتقی میان تعزیهخوانان به «معین البکای بزرگ» مشهور شد. سید مصطفى میر عزا از تعزیهگردانان هنرمند و شاعر اهل کاشان بود که بعدها به تهران آمد. او در دورۀ ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه زندگی میکرد. پس از او پسرش سید کاظم میر غم جای او را گرفت که در عهد محمدعلی شاه تعزیهگردانی میکرد (بیضایی، نمایش، 141-142؛ ملکپور، 1/ 229؛ بلوکباشی، تعزیهخوانی، حدیث، 136؛ برای شرح زندگی این تعزیهگردانان، نک: شهیدی، 707- 714). | ||
این تعزیهگردانان با هنرمندی و مهارت نسخههای هر مجلس تعزیه را بنا بر طبع و ذوق خود تصحیح و تنظیم میکردند. گاهی نیز اشعاری به جای اشعار سست به متن نسخهها میافزودند، یا از آنها میکاستند. هر یک از این تعزیهگردانان تعزیههایی نیز سرودهاند که در مجموعۀ تعزیهنامهها با تخلص سراینده آمده، یا به نام آنها شهرت یافته است. مثلاً دو نسخه از تعزیۀ «بازار شام» در دست است که بیضایی یکی از آنها را از ساختههای میر عزا، و دیگری را ساختۀ میرزا محمدتقی دانسته، اما شهیدی این دو را بیشتر تدوینگر و ویراستار نسخهها انگاشته است (برای اطلاعات بیشتر، نک: شهیدی، 511، 526، 710-711؛ بیضایی، «بازیابی...»، 23). | این تعزیهگردانان با هنرمندی و مهارت نسخههای هر مجلس تعزیه را بنا بر طبع و ذوق خود تصحیح و تنظیم میکردند. گاهی نیز اشعاری به جای اشعار سست به متن نسخهها میافزودند، یا از آنها میکاستند. هر یک از این تعزیهگردانان تعزیههایی نیز سرودهاند که در مجموعۀ تعزیهنامهها با تخلص سراینده آمده، یا به نام آنها شهرت یافته است. مثلاً دو نسخه از تعزیۀ «بازار شام» در دست است که بیضایی یکی از آنها را از ساختههای میر عزا، و دیگری را ساختۀ میرزا محمدتقی دانسته، اما شهیدی این دو را بیشتر تدوینگر و ویراستار نسخهها انگاشته است (برای اطلاعات بیشتر، نک: شهیدی، 511، 526، 710-711؛ بیضایی، «بازیابی...»، 23). | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۵۱: | ||
در میان این چند تن میرزا محمدتقی بیش از دیگران در گسترش تعزیهخوانی و اعمال شیوههای نو در اجرای تعزیه و دستکاری و تغییر متون تعزیه نقش داشته است. برخی این گسترش و تغییر را نوعی تحول و پیشرفت در سنت تعزیهخوانی، و برخی دیگر بیرون آوردن از «حالت عوامانه» و «جنبۀ اعیانیت» دادن به آن (مستوفی، همانجا) و خلاصه دور کردن تعزیهخوانی از جنبۀ مردمی آن و گرایش به اشرافیگری و ابتذال انگاشتهاند. بیضایی (همانجا) دربارۀ نقش میرعزای کاشانی مینویسد: او «تعزیهگردان و تعزیهسرایی مقتدر بود» و «در اواخر عمر چند باری هم در تکیۀ دولت تهران تعزیهگردانی کرد». میرعزا در سرودن اشعار تعزیه «نقاشی ماهر» بود و به «ارزشهای شعری» اهمیت بسیار میداد و «کار تجسم و تصویر را بیشتر به بیان شعری واگذار» میکرد و «کمتر به حرکت نمایشی توجه داشت و کمبود حرکت را با استحکام شعر جبران» میکرد. تعزیۀ بازار شام نمونهای از مهارت او در تعزیهسرایی است که در میان «تعزیهنامهها تنها نمونۀ نوع خودش است». | در میان این چند تن میرزا محمدتقی بیش از دیگران در گسترش تعزیهخوانی و اعمال شیوههای نو در اجرای تعزیه و دستکاری و تغییر متون تعزیه نقش داشته است. برخی این گسترش و تغییر را نوعی تحول و پیشرفت در سنت تعزیهخوانی، و برخی دیگر بیرون آوردن از «حالت عوامانه» و «جنبۀ اعیانیت» دادن به آن (مستوفی، همانجا) و خلاصه دور کردن تعزیهخوانی از جنبۀ مردمی آن و گرایش به اشرافیگری و ابتذال انگاشتهاند. بیضایی (همانجا) دربارۀ نقش میرعزای کاشانی مینویسد: او «تعزیهگردان و تعزیهسرایی مقتدر بود» و «در اواخر عمر چند باری هم در تکیۀ دولت تهران تعزیهگردانی کرد». میرعزا در سرودن اشعار تعزیه «نقاشی ماهر» بود و به «ارزشهای شعری» اهمیت بسیار میداد و «کار تجسم و تصویر را بیشتر به بیان شعری واگذار» میکرد و «کمتر به حرکت نمایشی توجه داشت و کمبود حرکت را با استحکام شعر جبران» میکرد. تعزیۀ بازار شام نمونهای از مهارت او در تعزیهسرایی است که در میان «تعزیهنامهها تنها نمونۀ نوع خودش است». | ||
به نظر همایونی این گروهِ «تعزیهگردانان دربار ناصری از مردم بریده بودند و خود جزو عملۀ خلوت و سرگرمی دربار و دستگاه حکومت شده بودند». آنان «هر تعزیه را برای اجرا چنان میپرداخته و آماده میکردهاند و به اجرا در میآوردهاند که پسند خاطر مهر مظاهر درباریان افتد». عمل این تعزیهگردانان «تعزیه را از اصل و ذات و طبیعت مردمی خود که مذهبی و ملی بوده، به پدیدهای صرفاً اشرافی و درباری مبدل میساخته است» ( گفتارها، 64). | به نظر همایونی این گروهِ «تعزیهگردانان دربار ناصری از مردم بریده بودند و خود جزو عملۀ خلوت و سرگرمی دربار و دستگاه حکومت شده بودند». آنان «هر تعزیه را برای اجرا چنان میپرداخته و آماده میکردهاند و به اجرا در میآوردهاند که پسند خاطر مهر مظاهر درباریان افتد». عمل این تعزیهگردانان «تعزیه را از اصل و ذات و طبیعت مردمی خود که مذهبی و ملی بوده، به پدیدهای صرفاً اشرافی و درباری مبدل میساخته است» (گفتارها، 64). | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۶۱: | ||
بی تردید تعزیهگردانان دورۀ قاجار، بهویژه دورۀ ناصری، افزون بر توسعۀ کیفی و کمی متن تعزیهنامهها و تلاش در نوآوری در شیوۀ اجرایی-نمایشی تعزیهخوانی، تا توانستند به شکوه و جلال تعزیهخوانیها افزودند و این نمایش آیینی را باب طبع مشکلپسند شاه و درباریان درآوردند. خوجکو در وصف یکی از مجالس تعزیهخوانی در خانۀ میرزا | بی تردید تعزیهگردانان دورۀ قاجار، بهویژه دورۀ ناصری، افزون بر توسعۀ کیفی و کمی متن تعزیهنامهها و تلاش در نوآوری در شیوۀ اجرایی-نمایشی تعزیهخوانی، تا توانستند به شکوه و جلال تعزیهخوانیها افزودند و این نمایش آیینی را باب طبع مشکلپسند شاه و درباریان درآوردند. خوجکو در وصف یکی از مجالس تعزیهخوانی در خانۀ میرزا ابوالحسن خان ایلچی مینویسد: این لوکولوس، فرمانده سپاه روم ایرانی (مقصود تعزیهگردان است) 80 تخته شال کشمیر رضایی و جواهرات، از جمله جواهرات عاریت گرفته شده از حرم شاه -که قیمتشان به نیم کرور (حدود 3 میلیون فرانک) میرسید- در برابر چشمان مردم به نمایش گذاشت. به نظر تهرانیان اهل تفنن، حتى جلال و شکوه اپرای بزرگ پاریس که مایۀ تحسین فرانسویها ست، در برابر آن حقیر مینمود! اما این تجمل به سبب فقدان کامل آرایۀ صحنه به چشم نمیآمد (نک: مقدمه، 21-22). | ||
آداب تعزیهخوانی | == آداب تعزیهخوانی == | ||
تعزیهخوانیها معمولاً روی سکو یا صفّۀ میان صحن تکیهها، روی بام مسطح و برجستۀ آب انبار حسینیهها، روی تختگاهی که از الوار و تیرچوبی روی حوض سراها، کاروانسراها و خانهها میزدند، در صحن امامزادهها، در فضای گورستانها و در باغچه یا جلوخان قهوهخانههای بزرگ اجرا میشد. این صحنهها همه در فضای باز بودند و زمانی که محرم و صفر به زمستان و ماههای بارانی، یا به تابستان و فصل گرما میافتاد، برای دور نگهداشتن فضای تعزیهخوانی از برف و باران و سرما و تابش آفتاب روز (در صورتی که تعزیهخوانی در روز اجرا میشد) در محل تعزیهخوانی چادر برمیافراشتند. این چادرها را از انواع کشمیرها و پارچههای گرانقیمت که مؤمنان میدادند، میدوختند و آنها را با پوست حیوانات که «به رویشان زرهها، خنجرها، سپرها و انواع اسلحه آویزان کرده» بودند، میآراستند (فلاندن، 101). | |||
چگونگی اجرای تعزیه در تکیهها، بهویژه تکیههای اعیانی و دولت، و حتى حیاط خانههای اشراف با اجرای تعزیه در تکیههای معمولی یا جاهای دیگر، و به اصطلاح | چگونگی اجرای تعزیه در تکیهها، بهویژه تکیههای اعیانی و دولت، و حتى حیاط خانههای اشراف با اجرای تعزیه در تکیههای معمولی یا جاهای دیگر، و به اصطلاح معین البکا در «تکایای رعیتی» که توسط مردم عامه برپا و اجرا میشد، فرق میکرد. بنجامین نخستین سفیر امریکا در ایران در زمان سلطنت ناصرالدین شاه در سالهای 1300-1301ق/ 1882-1883م در 3 مجلس تعزیهخوانی در روزهای پنجم و هفتم محرم در تکیۀ دولت شرکت کرده، و مشاهداتش را به تفصیل از تعزیهها شرح داده است (ص 382-404؛ برای وصف تعزیۀ «عروسی قاسم» در خانۀ یکی از وزیران مظفرالدین شاه به روایت اوستاش دولوری1 -ایلچی فرانسه در دربار مظفرالدین شاه- که نام این وزیر را نمیدهد، نک: بلوکباشی، تعزیهخوانی، حدیث، 125-134). | ||
در ایام عاشورا (دهۀ اول محرم) هر روز در تکیۀ دولت در دو نوبت تعزیهخوانی برگزار میکردند. روزها از ساعت دو بعدازظهر تا نزدیک غروب، و شبها دو ساعت از شب گذشته تا نیمه شب (معیرالممالک، 64). زنان شهر از صبح با قالیچه و غذای مختصر به تکیه میآمدند و جای میگرفتند و بیشتر آنها تا زمان تعزیهخوانی شبانه در تکیه میماندند (همو، 65). تعزیههایی که در تکیۀ دولت در روز و شب میخواندند، با هم فرق داشت. تعزیههای روز به واقعههای اصلی یوم الطّف و شهادت شهیدان کربلا، و تعزیههای شب به «گوشهها» یعنی موضوعات فرعی مربوط به مصائب خاندان پیامبر(ص)، داستانهای اساطیری و حماسی و جز آنها اختصاص داشت. برنامۀ تعزیهخوانیها در 10 روز کموبیش متناسب با جریان تاریخی حرکت امام حسین(ع) از مدینه در روز اول محرم تا شهادت او در روز عاشورا و بعد هم حرکت اسرا از کربلا به شام بود. ترتیب موضوع هر مجلس تعزیه، به ویژه مجالس شبانه، در دهۀ محرم در برخی تکیهها با هم تفاوت داشت، مگر تعزیههای مربوط به چند روز آخر دهۀ محرم. ترتیب معمول مجالس تعزیهخوانی در تکیههای بزرگ و رسمی و دولتی در بیشتر سالها یکسان و بی تغییر بود (برای صورت و عنوان هریک از مجالس تعزیهخوانی در 10 یا 13 روز محرم در تهران، نک: شهیدی، 185-186؛ باستان، شم 10، ص 16- 17؛ در سمنان، نک: پناهی سمنانی، 275- 276؛ برای عنوان شبیههایی که در شبهای ماه رمضان درمیآوردند، نک: عناصری، 60- 61). | در ایام عاشورا (دهۀ اول محرم) هر روز در تکیۀ دولت در دو نوبت تعزیهخوانی برگزار میکردند. روزها از ساعت دو بعدازظهر تا نزدیک غروب، و شبها دو ساعت از شب گذشته تا نیمه شب (معیرالممالک، 64). زنان شهر از صبح با قالیچه و غذای مختصر به تکیه میآمدند و جای میگرفتند و بیشتر آنها تا زمان تعزیهخوانی شبانه در تکیه میماندند (همو، 65). تعزیههایی که در تکیۀ دولت در روز و شب میخواندند، با هم فرق داشت. تعزیههای روز به واقعههای اصلی یوم الطّف و شهادت شهیدان کربلا، و تعزیههای شب به «گوشهها» یعنی موضوعات فرعی مربوط به مصائب خاندان پیامبر(ص)، داستانهای اساطیری و حماسی و جز آنها اختصاص داشت. برنامۀ تعزیهخوانیها در 10 روز کموبیش متناسب با جریان تاریخی حرکت امام حسین(ع) از مدینه در روز اول محرم تا شهادت او در روز عاشورا و بعد هم حرکت اسرا از کربلا به شام بود. ترتیب موضوع هر مجلس تعزیه، به ویژه مجالس شبانه، در دهۀ محرم در برخی تکیهها با هم تفاوت داشت، مگر تعزیههای مربوط به چند روز آخر دهۀ محرم. ترتیب معمول مجالس تعزیهخوانی در تکیههای بزرگ و رسمی و دولتی در بیشتر سالها یکسان و بی تغییر بود (برای صورت و عنوان هریک از مجالس تعزیهخوانی در 10 یا 13 روز محرم در تهران، نک: شهیدی، 185-186؛ باستان، شم 10، ص 16- 17؛ در سمنان، نک: پناهی سمنانی، 275- 276؛ برای عنوان شبیههایی که در شبهای ماه رمضان درمیآوردند، نک: عناصری، 60- 61). |
ویرایش