۳٬۴۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
چاووشی از مقاماتِ سازی و آوازی در موسیقی ایران است که با اتکا به آهنگ، موسیقی و آوای تعزیه در موسیقی محلی برخی از مناطق ازجمله مازندران جایگاهی دارد (همو، 102). | چاووشی از مقاماتِ سازی و آوازی در موسیقی ایران است که با اتکا به آهنگ، موسیقی و آوای تعزیه در موسیقی محلی برخی از مناطق ازجمله مازندران جایگاهی دارد (همو، 102). | ||
== پیشینۀ تاریخی == | ==پیشینۀ تاریخی== | ||
از پیشینۀ چاووشی اطلاع صحیحی در دست نیست. برخی از محققان با توجه به سرودهای اهل بخارا در سوگ سیاوش و زیارت سالانۀ مغان از مزار او (نرشخی، 28)، سابقۀ چاووشی را در پیش از اسلام میجویند ( فرهنگنامه، 2/503؛ نیز نک : ایرانیکا، همانجا). اما برخی سابقۀ آن را به صدر اسلام میبرند و با نقل این روایت که امام زینالعابدین(ع) (امام سجاد) بشیر نامی را که صدایی خوش و در شاعری طبعی شیوا داشت، مأمور کرد تا مردم مدینه را از شهادت امام حسین(ع) باخبر کند و با خواندن اشعار خود آنها را به استقبال از کاروان اهل بیت(ع) برانگیزاند، آن را نوعی چاووشیخوانی دانسته و گفتهاند که از آن زمان نوعی چاووشخوانی به نام «بانگ عزا» یا «بانگ ماتم» شکل یافت. در زمان حکومت ترکان بر ایران این نوع بانگ عزا «چاووش عزا» نامیده میشد (جاوید، 24). شاید این رسم از دورۀ صفویه (907- 1148ق) همراه با رسمی شدن مذهب تشیع و آزادی بیشتر مردم در اجرای مراسم مذهبی، در سفرهای زیارتی که شکل عمومی یافته بود، مرسوم شده، و در دورۀ قاجار به اوج خود رسیده باشد (ادیبالملک، 39؛ پولاک، 230؛ حمیدی، بش ). در دورۀ قاجار چاووشی را مرثیه نیز مینامیدند (پولاک، همانجا). | از پیشینۀ چاووشی اطلاع صحیحی در دست نیست. برخی از محققان با توجه به سرودهای اهل بخارا در سوگ سیاوش و زیارت سالانۀ مغان از مزار او (نرشخی، 28)، سابقۀ چاووشی را در پیش از اسلام میجویند ( فرهنگنامه، 2/503؛ نیز نک : ایرانیکا، همانجا). اما برخی سابقۀ آن را به صدر اسلام میبرند و با نقل این روایت که امام زینالعابدین(ع) (امام سجاد) بشیر نامی را که صدایی خوش و در شاعری طبعی شیوا داشت، مأمور کرد تا مردم مدینه را از شهادت امام حسین(ع) باخبر کند و با خواندن اشعار خود آنها را به استقبال از کاروان اهل بیت(ع) برانگیزاند، آن را نوعی چاووشیخوانی دانسته و گفتهاند که از آن زمان نوعی چاووشخوانی به نام «بانگ عزا» یا «بانگ ماتم» شکل یافت. در زمان حکومت ترکان بر ایران این نوع بانگ عزا «چاووش عزا» نامیده میشد (جاوید، 24). شاید این رسم از دورۀ صفویه (907- 1148ق) همراه با رسمی شدن مذهب تشیع و آزادی بیشتر مردم در اجرای مراسم مذهبی، در سفرهای زیارتی که شکل عمومی یافته بود، مرسوم شده، و در دورۀ قاجار به اوج خود رسیده باشد (ادیبالملک، 39؛ پولاک، 230؛ حمیدی، بش ). در دورۀ قاجار چاووشی را مرثیه نیز مینامیدند (پولاک، همانجا). | ||
== منابع == | |||
* آلمانی، هانری رنه د.، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علیمحمد فرهوشی، تهران، 1335ش. | |||
* ادیبالملک، عبدالعلی، سفرنامه به عتبات، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، 1364ش. | |||
* انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1379ش. | |||
* برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمد معین، تهران، 1342ش. | |||
* بلوکباشی، علی، نخلگردانی، تهران، 1380ش. | |||
* پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1360ش. | |||
* جاوید، هوشنگ، «چاووش»، مقام موسیقایی، تهران، 1385ش، شم 35. | |||
* جهانگیری، علیاصغر، کندلوس، تهران، 1367ش. | |||
* حمیدی، جعفر، «چاووش و چاووشی (چوش)» (نک : مل، نسیم جنوب). | |||
* دایرةالمعارف فارسی. | |||
* رجایی زفرهای، محمدحسن، «چاوشینامه»، وحید، تهران، 1354ش، دورۀ 13، شم 181. | |||
* سعدی، گلستان، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، 1316ش. | |||
* شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371ش. | |||
* شریفیان، محسن، «بیتخوانی در بوشهر»، فرهنگ مردم، تهران، 1381ش، س 1، شم 2. | |||
* شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1371ش. | |||
* طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381ش. | |||
* طوفان، جلال، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، شیراز، 1381ش. | |||
* عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، تهران، 1366ش. | |||
* فرهنگنامۀ ادبی فارسی، دانشنامۀ ادب فارسی(2)، به کوشش حسن انوشه، تهران، 1376ش. | |||
* فقیهی، علیاصغر، تاریخ جامع قم، قم، 1350ش. | |||
* کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، 1333ق. | |||
* لغتنامۀ دهخدا. | |||
* محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1387ش. | |||
* محمد بن منور، اسرار التوحید، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، 1366ش. | |||
* مردمنگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند، تهران، 1380ش. | |||
* معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382ش. | |||
* همو، حاشیه بر برهان قاطع (هم ). | |||
* میرفخرایی، مریم، «چاووشی»، فرهنگنامۀ کودکان و نوجوانان، تهران، 1388ش. | |||
* نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1317ش. | |||
* نصری اشرفی، جهانگیر، «خدمت متقابل تعزیه و هنر بومی مازندران»، در قلمرو مازندران، به کوشش حسین صمدی، قائمشهر، 1374ش، ج 3. | |||
* همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348ش. | |||
* یوسفی، غلامحسین، «چاووش»، کلک، تهران، 1370ش، شم 14-15. | |||
نیز: | |||
== چاووش و چاووشی در موسیقی == | * Aubin, E., La Perse d’aujourd’hui, Paris, 1908; EI2; Iranica. | ||
* Lane, E. W., An Account of the Manners and Customs of the Modern Egyptians, Cairo, 1860. | |||
* Nasimjonoub, www.nasimjonoub.com/articles/article.asp. | |||
==چاووش و چاووشی در موسیقی== | |||
چاووشخوانی عبارت است از مشایعت و یا پیشواز زائران اماکن مقدس توسط چاووشخوان، با لحن آوازی که از جوهرۀ موسیقی ردیفی برخوردار است وبا متر آزاد و عموماً در چهارگاه وگاهی در مایۀ نیشابورک خوانده میشود (نک : شریفیان، 65؛ نصری اشرفی، تحقیقات). | چاووشخوانی عبارت است از مشایعت و یا پیشواز زائران اماکن مقدس توسط چاووشخوان، با لحن آوازی که از جوهرۀ موسیقی ردیفی برخوردار است وبا متر آزاد و عموماً در چهارگاه وگاهی در مایۀ نیشابورک خوانده میشود (نک : شریفیان، 65؛ نصری اشرفی، تحقیقات). | ||
گزارش الئاریوس (ص 451)، دبیر اول سفارت آلمان در ایران، حاکی از مسائل مهمی در رابطه با چاووشان و وظایف آنان است، ازجمله اینکه اصطلاح و موضوع چاووش در قفقاز عصر صفویه معمول و متداول بوده است و مهمتر اینکه چاووشان در منطقۀ مذکور با آوازی مخصوص به استقبال میهمانان حکومتی شتافته، و یا آنان را بدرقه مینمودهاند؛ موضوعی که در عصر افشاریه و پس از آن به مسئولیتی حکومتی و تثبیتشده برای چاووشان انجامیده، و رفتهرفته زمینۀ وظیفهای عمومیتر برای چاووشان، یعنی آوازخوانی و مشایعت زوار اماکن مقدس را فراهم ساخته است. او در بخشی از این گزارش مینویسد: «... کمی بعد دستۀ موزیک از نواختن دست کشیده و یک نفر که او را چاووش میگفتند، در جلو راه افتاد و شروع به خواندن اشعاری کرد. در فاصلۀ یک ربع میلی شماخی در حدود دو هزار نفر با پای پیاده (که غالب آنها از اهالی ارضی و مسیحی شهر بودند) با 5 پرچم که میلههای بلندی داشت و 5 مرد قویهیکل آنها را حمل میکردند، به استقبال آمدند. آنها سازهایی عبارت از نی، سنج (دو سینی برنزی که آنها را به هم میکوفتند) و آلات موسیقی دیگری -که نتوانستیم آنها را ببینیم- مینواختند و با آهنگ شاد به ما خوشامد میگفتند» (همانجا). | گزارش الئاریوس (ص 451)، دبیر اول سفارت آلمان در ایران، حاکی از مسائل مهمی در رابطه با چاووشان و وظایف آنان است، ازجمله اینکه اصطلاح و موضوع چاووش در قفقاز عصر صفویه معمول و متداول بوده است و مهمتر اینکه چاووشان در منطقۀ مذکور با آوازی مخصوص به استقبال میهمانان حکومتی شتافته، و یا آنان را بدرقه مینمودهاند؛ موضوعی که در عصر افشاریه و پس از آن به مسئولیتی حکومتی و تثبیتشده برای چاووشان انجامیده، و رفتهرفته زمینۀ وظیفهای عمومیتر برای چاووشان، یعنی آوازخوانی و مشایعت زوار اماکن مقدس را فراهم ساخته است. او در بخشی از این گزارش مینویسد: | ||
«... کمی بعد دستۀ موزیک از نواختن دست کشیده و یک نفر که او را چاووش میگفتند، در جلو راه افتاد و شروع به خواندن اشعاری کرد. در فاصلۀ یک ربع میلی شماخی در حدود دو هزار نفر با پای پیاده (که غالب آنها از اهالی ارضی و مسیحی شهر بودند) با 5 پرچم که میلههای بلندی داشت و 5 مرد قویهیکل آنها را حمل میکردند، به استقبال آمدند. آنها سازهایی عبارت از نی، سنج (دو سینی برنزی که آنها را به هم میکوفتند) و آلات موسیقی دیگری -که نتوانستیم آنها را ببینیم- مینواختند و با آهنگ شاد به ما خوشامد میگفتند» (همانجا). | |||
گزارش سیاح مشهور، جیمز موریه، حاکی از برخی اضافات در تظاهرات و حرکات چاووشان و گرایشهای آیینی در آن، بهویژه استفاده از کوس و نقاره، و مهمتر از آن تثبیت و عمومیت حضور چاووشان در کاروانهای زیارتی است. او مینویسد: | |||
«در روز فیروز و ساعتی سعد اندوز، چاووشان از هر گوشه و کنار، با آهنگ کوس و نقاره آوازۀ الرحیل الرحیل درانداختند و ما بامدادی پگاه از دروازۀ طاوقچی بیرون شدیم» (ص 8). | |||
همین مؤلف بار دیگر بر آوازخوانی رثایی و نقارهزنی چاووشان در بدرقۀ زائران امام هشتم شیعیان(ع) در مسجد شاه عبدالعظیم اشاره کرده، و نوشته است: | |||
«ما و اهل قافله نیز پس از ادای نماز آدینه در مسجد جامع، در حضرت شاه عبدالعظیم جمع شدیم و فردای آن روز با نعره و فریاد چاووشان و با آهنگ «زائر مشهد رضا هستیم، هر که ز اهل رضا ست، خوش باشد»، رو به خراسان بیرون رفتیم. اول بیابانی نمکزار و از آب و گیاه بیآثار نمودار گردید که نه دیده را از آن نوری بود و نه خاطر را از آن سروری. چنین بیابان خشک و سوزانی را با منازل کوتاه کوتاه پیمودیم. هر وقت به آبادی نزدیک میشدیم و یا به قافلهای برمیخوردیم، چاووشان پیشاپیش میتاختند و با گلبانگهای جانگزا دوالها را بر نقارههایی که از قربوسهای زین اسبان آویخته بود، مینواختند و غلغله بر پا میساختند» (ص 10). | |||
در حال حاضر (1389ش) مراسم چاووشی و چاووشخوانی هنوز هم به صورت پراکنده در شهرها، محلههای قدیمی و روستاهای ایران متداول است. اصلیترین و عامترین مناسبت اجرای چاووشخوانی همچون گذشته معطوف به استقبال یا مشایعت زوار اماکن مقدس و بقاع مذهبی است. اما بهغیر از مناسبت و کارکرد مذکور، چاووشخوانی در شماری از مجالس تعزیه همچون مجلس تعزیۀ شهادت امام حسین(ع)، مجلس تعزیۀ زوار امام رضا(ع) و مجلس تعزیۀ شهادت امام رضا(ع) اجرا میشود. این آواز به دلیل خاطرهانگیزی، تأثیر ویژهای در مخاطبان و تماشاگران مجالس تعزیۀ مذکور دارد. | در حال حاضر (1389ش) مراسم چاووشی و چاووشخوانی هنوز هم به صورت پراکنده در شهرها، محلههای قدیمی و روستاهای ایران متداول است. اصلیترین و عامترین مناسبت اجرای چاووشخوانی همچون گذشته معطوف به استقبال یا مشایعت زوار اماکن مقدس و بقاع مذهبی است. اما بهغیر از مناسبت و کارکرد مذکور، چاووشخوانی در شماری از مجالس تعزیه همچون مجلس تعزیۀ شهادت امام حسین(ع)، مجلس تعزیۀ زوار امام رضا(ع) و مجلس تعزیۀ شهادت امام رضا(ع) اجرا میشود. این آواز به دلیل خاطرهانگیزی، تأثیر ویژهای در مخاطبان و تماشاگران مجالس تعزیۀ مذکور دارد. | ||
خط ۸۱: | خط ۱۲۸: | ||
با این همه، برخی از نواقص ابیات نامتقارن مانند عدم رعایت وزن و فقدان تقارن هجایی، با کششهای آوازی و اعمال پارهای شگردها از سوی چاووشخوان مرتفع میگردد و و به گوش نمیآید (برای نمونۀ اشعار چاووشی در شهرهای مختلف ایران، نک : شریفیان، 66-68). | با این همه، برخی از نواقص ابیات نامتقارن مانند عدم رعایت وزن و فقدان تقارن هجایی، با کششهای آوازی و اعمال پارهای شگردها از سوی چاووشخوان مرتفع میگردد و و به گوش نمیآید (برای نمونۀ اشعار چاووشی در شهرهای مختلف ایران، نک : شریفیان، 66-68). | ||
== پیوند به بیرون == | ==پیوند به بیرون== | ||
* [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/3420 دائرة المعارف بزرگ اسلامی] | *[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/3420 دائرة المعارف بزرگ اسلامی] | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
الئاریوس، آدام، سرزمین تزارهای مخوف (سفرنامه)، ترجمۀ حسین کُرد بچه، تهران، 1379ش؛ شریفیان، محسن، اهل ماتم ( آواها و آیین سوگواری در بوشهر)، تهران، 1383ش؛ عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، تهران، 1366ش؛ موریه، جیمز، سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، به کوشش محمدعلی جمالزاده، تهران، 1348ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر، تحقیقات میدانی. | الئاریوس، آدام، سرزمین تزارهای مخوف (سفرنامه)، ترجمۀ حسین کُرد بچه، تهران، 1379ش؛ شریفیان، محسن، اهل ماتم ( آواها و آیین سوگواری در بوشهر)، تهران، 1383ش؛ عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، تهران، 1366ش؛ موریه، جیمز، سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، به کوشش محمدعلی جمالزاده، تهران، 1348ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر، تحقیقات میدانی. |
ویرایش