۳٬۴۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
برخی به اشتباه اصل و ریشۀ تکیه را ترکی و آن را برگرفته از «تُکَأَة» عربی پنداشته (عدنانی، 97؛ الموسوعة، همانجا)، و با رباط و زاویۀ عربی مشابه و به معنای آن دانستهاند (خیرالدین، 2/384). تکیه به معنای قرارگاهی که صوفیان در آن پیرامون شیخ گرد میآیند و مراسم ذکر و نیایش و آداب صوفیانه به جا میآورند، دقیقاً با معنای رباط، خانقاه، درگاه، زاویه و آستانه همانندی دارد (EI2, X/415؛ نیز نک : ه د، خانقاه). | برخی به اشتباه اصل و ریشۀ تکیه را ترکی و آن را برگرفته از «تُکَأَة» عربی پنداشته (عدنانی، 97؛ الموسوعة، همانجا)، و با رباط و زاویۀ عربی مشابه و به معنای آن دانستهاند (خیرالدین، 2/384). تکیه به معنای قرارگاهی که صوفیان در آن پیرامون شیخ گرد میآیند و مراسم ذکر و نیایش و آداب صوفیانه به جا میآورند، دقیقاً با معنای رباط، خانقاه، درگاه، زاویه و آستانه همانندی دارد (EI2, X/415؛ نیز نک : ه د، خانقاه). | ||
کاربرد واژۀ تکیه به معنای زاویه نخستین بار گویا در متون عثمانی آمده، و از سدۀ 10ق/16م به این سو مفهوم و معنای آن توسعه یافته (EI2، همانجا) و خانۀ عبادت و جای برگزاری | کاربرد واژۀ تکیه به معنای زاویه نخستین بار گویا در متون عثمانی آمده، و از سدۀ 10ق/16م به این سو مفهوم و معنای آن توسعه یافته (EI2، همانجا) و خانۀ عبادت و جای برگزاری آیینهای صوفیانه و جای اقامت درویشان شده است (مصطفى، 93). پس از فتوحات عثمانی، تکیه در معماری سوری و مصری جای رباط و خانقاه را گرفت و به تالار سقفدار و گنبدداری گفته شد که از مکتب قسطنطنیه تأثیر گرفته بود (براون، همانجا). | ||
در پایان دورۀ امپراتوری عثمانی، تکیه در بیشتر نقاط جهان اسلامی کاربری خانقاهی تازهای یافت و در آناتولی و بالکان از زاویه فاصله گرفت و جدا شد. در آن زمان تکیه ارکانی مانند سماعخانه یا توحیدخانه، فضای ویژۀ مقابر شیوخ، حرم خانواده، جای پذیرایی و واحدهایی برای منزل کردن درویشان و میهمانانِ گذری و مانند آنها را دربر میگرفت (EI2, X/415-416). در این دورهها تکیه در ایران نیز شبیه دیگر | در پایان دورۀ امپراتوری عثمانی، تکیه در بیشتر نقاط جهان اسلامی کاربری خانقاهی تازهای یافت و در آناتولی و بالکان از زاویه فاصله گرفت و جدا شد. در آن زمان تکیه ارکانی مانند سماعخانه یا توحیدخانه، فضای ویژۀ مقابر شیوخ، حرم خانواده، جای پذیرایی و واحدهایی برای منزل کردن درویشان و میهمانانِ گذری و مانند آنها را دربر میگرفت (EI2, X/415-416). در این دورهها تکیه در ایران نیز شبیه دیگر سرزمینهای اسلامی نقش و کاربری زاویه و خانقاهی داشت و در اصفهان در اصطلاح به بقاعی گفته میشد که در آن شخصیتی مقدس و بزرگ مدفون بود (بلاغی، همانجا). ابنبطوطه در سدۀ 8 ق/14م در اصفهان در زاویهای منسوب به شیخ علی بن سهل، شاگرد جنید منزل میکند. او این زاویه را زیارتگاه مردم شهر معرفی کرده، میگوید: هر مسافری که به این زاویه وارد میشد، از او با غذا پذیرایی میکردند (1/212). | ||
==تکیه با کاربری تازه== | ==تکیه با کاربری تازه== | ||
با پیدایی پدیدۀ نمایشی شبیهخوانی و توسعه و رشد آن در ایران، بهویژه در | با پیدایی پدیدۀ نمایشی شبیهخوانی و توسعه و رشد آن در ایران، بهویژه در شهرهای بزرگ، تکیهکاربری خانقاهی و آرامگاهی خود را از دست میدهد و حضور دیگری با کاربری تازه مانند حسینیه مییابد و فضایی برای نمایش شبیهخوانی و مراسم عزاداری میشود. در اینکه از چه زمانی این گونه مراسم مذهبی در فضای تکیه برگزار میشده است، اطلاع دقیق و سند معتبری در دست نیست. گلریز (ص 380- 381) در مینودر به نقل از حسین مسرور در ده نفر قزلباش مینویسد: در دورۀ شاه طهماسب اول صفوی (سل 930-984ق/1524- 1576م) و جانشین او شاهاسماعیل دوم، در تکیهها، بهویژه تکیۀ دولت و تکیۀ جوانشیر قزوین، در شبهای ماه رمضان غرفههای پایِ توغ تکیه را «سَرْدَم» میبستند و در آنها مراسم سخنوری و مناظرات ادبی و مشاعره ترتیب میدادند. در شبهای ماه رمضان جمعیت در تکیۀ دولت چندان بود که هر شب حدود 80 من ته شمع در آن جارو میکردند. در آن دورهها گویی هنوز مراسم عزاداری عاشورا به تکیهها راه نیافته بوده است (یادداشت مؤلف). بعدها، ظاهراً از دورۀ قاجار، در تکیههای قزوین مراسم عزاداری در ایام عاشورا بر پا میکردهاند (گلریز، 581). در قم هر تکیه مرشدی داشت که با اسباب 17 سلسله، سردمی را در آن میآراست و قرآن و رحلی بر بالای آن قرار میداد و مدخل آن را با قفلی که دو زنجیر را به هم میپیوست، میبست و مراسم سخنوری ترتیب میداد (برای تفصیل آذینبندی سردم تکیه و نام اسباب هفدهگانه و چگونگی آیین سخنوری، نک : عباسی، 59-63). | ||
کاظم روحانی بدون ارائۀ سند و مدرکی تاریخی تکیه را در دورۀ صفوی «کوچکترین واحد فعالیت دینی و صنفی» معرفی میکند و مینویسد: «تکایا نه فقط محل برگزاری مراسم مذهبی به شمار میآمد، بلکه مشکلات صنفی و اقتصادی هم در آنجا مطرح میگردیده است» (ص 68). | کاظم روحانی بدون ارائۀ سند و مدرکی تاریخی تکیه را در دورۀ صفوی «کوچکترین واحد فعالیت دینی و صنفی» معرفی میکند و مینویسد: «تکایا نه فقط محل برگزاری مراسم مذهبی به شمار میآمد، بلکه مشکلات صنفی و اقتصادی هم در آنجا مطرح میگردیده است» (ص 68). | ||
بیتردید پس از نزدیکشدن شریعت و طریقت، یا به عبارت دیگر نزدیکی مذهب و تصوف به یکدیگر، همان طور که ذکاء میگوید (ص 283)، از تکیه برای برگزاری مراسم عزاداری و روضهخوانی و | بیتردید پس از نزدیکشدن شریعت و طریقت، یا به عبارت دیگر نزدیکی مذهب و تصوف به یکدیگر، همان طور که ذکاء میگوید (ص 283)، از تکیه برای برگزاری مراسم عزاداری و روضهخوانی و نمایشهای مذهبی استفاده میکردهاند. این زمان علیالتحقیق باید سالهای اواخر دورۀ صفوی، یا آغاز دورۀ زندیان بوده باشد (شهیدی، 243). پیترسن (ص 65-66) با نقل متن کتیبهای به تاریخ 1202ق/ 1788م ــ که هانری ماسه از منزلگاهی در استراباد رونویس کرده است ــ مینویسد: در آن ناحیه صحن تکیهای برای اجرای مراسم سوگواری امام حسین(ع) ساخته بودند. نوشتۀ این کتیبه توسعۀ آیینهای مذهبی و در آن میان ظاهراً تعزیهخوانی را در سالهای پایانی سلطنت زندیان در ایران و ساختن جایگاهی ویژه برای این گونه نمایشهای مذهبی را نشان میدهد. به هر روی میتوان با اندکی تسامح برگزاری مراسم عزاداری و تعزیهخوانی را در تکیه به اواخر دورۀ صفوی، یعنی به حدود 200 سال پیش رساند (یادداشت مؤلف). سرانجام پیترسن اجرای نخستین نمایشهای تعزیه را در فضای خاص به نام تکیه، زمانی پس از دو دهۀ نخست سدۀ 19م میداند و مینویسد: این نوع تکیه ابتدا عمدتاً در استانهای کنار دریای خزر و در میان دژ نیروهای شیعه پدید آمد (ص 68). | ||
==تکیه و حسینیه== | ==تکیه و حسینیه== | ||
متمایز کردن کاربری دو فضای عمدۀ مذهبی تکیه و حسینیه از یکدیگر بسیار دشوار و تقریباً ناممکن است. به هر روی تکیه و حسینیه هم به لحاظ پیشینۀ تاریخی و هم به لحاظ کارکردها در برخی | متمایز کردن کاربری دو فضای عمدۀ مذهبی تکیه و حسینیه از یکدیگر بسیار دشوار و تقریباً ناممکن است. به هر روی تکیه و حسینیه هم به لحاظ پیشینۀ تاریخی و هم به لحاظ کارکردها در برخی دورههای تاریخی و در برخی از جامعهها، با هم کموبیش متفاوت بودهاند. به نوشتۀ ژان کالمار در پایان سدۀ 3ق/ اوایل سدۀ 10م در شهرهای بزرگ بغداد، حلب و قاهره حسینیه-هایی پیوسته به مساجد وجود داشتند، در حالی که در ایران تا پیش از دورۀ صفوی (907- 1148ق/1501-1735م) شاهدی برای وجود حسینیه در دست نیست. در این دوره نیز اسنادی که دال بر وجود حسینیه باشد، وجود ندارد. در این دوران مردم عزاداریهای محرم را در خانههای خود و در انواع ساختمانهای مذهبی و در جنب زیارتگاهها ترتیب میدادند. | ||
با این همه، بنا بر گزارشی، در آغاز سدۀ 11ق/17م راهبان آوگوستینی پرتغالی در اصفهان در محلهای به نام «محلۀ حسینیه»، در نزدیک مسجد جامع اصفهان پایگاهی داشتند. نام این محله بر وجود حسینیه در دورۀ صفوی در اصفهان دلالت دارد. از این رو، میتوان بنای ساختمانهایی به نام حسینیه در ایران را نقطۀ آغازین برای تمرکز | با این همه، بنا بر گزارشی، در آغاز سدۀ 11ق/17م راهبان آوگوستینی پرتغالی در اصفهان در محلهای به نام «محلۀ حسینیه»، در نزدیک مسجد جامع اصفهان پایگاهی داشتند. نام این محله بر وجود حسینیه در دورۀ صفوی در اصفهان دلالت دارد. از این رو، میتوان بنای ساختمانهایی به نام حسینیه در ایران را نقطۀ آغازین برای تمرکز دستههای عزاداری عاشورا در محلی مستقل به شمار آورد ( ایرانیکا، XII/517). بنابراین نظر کسانی، از جمله شهیدی (ص 254) که پیدایی حسینیه در بافت شهری و فرهنگ شهری ـ مذهبی ایران را از دورۀ قاجار به این سو دانستهاند، نمیتواند صائب باشد (برای اطلاعات بیشتر و دقیقتر، نک ه د، حسینیه). | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
در جامعه و فرهنگ ایران دو واژۀ تکیه و حسینیه گاهی برای یک مکان خاص که در آن مراسم عزاداری و شبیهخوانی برگزار میشود، کاربرد دارد و گاهی حسینیه برای محل عزاداری و روضهخوانی، و تکیه برای محل شبیهخوانی به کار میرود. در تهران و برخی از | در جامعه و فرهنگ ایران دو واژۀ تکیه و حسینیه گاهی برای یک مکان خاص که در آن مراسم عزاداری و شبیهخوانی برگزار میشود، کاربرد دارد و گاهی حسینیه برای محل عزاداری و روضهخوانی، و تکیه برای محل شبیهخوانی به کار میرود. در تهران و برخی از شهرهای ایران، بهویژه شهرهای مناطق کرانههای دریای خزر به محل برپایی مجالس روضهخوانی و ذکر مصیبت، حسینیه، و به محل برگزاری مجالس تغزیهخوانی تکیه میگویند (شهیدی، همانجا؛ سلطانزاده، 182). در سمنان همۀ محلهای مخصوص عزاداری و شبیهخوانی تکیه نامیده میشوند و 3 محلۀ بزرگ شهر: ناسار، لتیبار و اسفنجان، هر یک مرکز مجموعه-ای تکیه هستند (احمدپناهی، آداب...، 274). دو فضای عمدۀ شهری نیز که در مسیر گذر بازار سمنان واقع شدهاند و دستههای عزادار دو محلۀ هموزن شهر در روزهای سوگواری در آنها گرد میآیند، به نام تکیه معروفاند (توسلی، 82). در یزد این چنین فضاهای مذهبی به هر دو نام حسینیه و تکیه شهرت یافتهاند، مانند تکیه یا حسینیۀ میرچقماق (میدان میرچقماق)، حسینیۀ شازده فاضل، حسینیۀ حاجی یوسف و حسینیۀ کوچه بیوک (افشار، 2/751-754، نیز برای فهرست شماری از حسینیههای یزد، -نک : 748-750؛ برای شرح به تفصیل تکیۀ میرچقماق، نک : مصطفوی، 386-387). در کاشان بیشتر فضاهای شهری و محلهای در مسیرگذرهای اصلی، میدان یا تکیه نامیده میشوند، مانند تکیۀ گذر حاجی محله، میدان یا تکیۀ ولیسلطان، تکیۀ طاهر منصور، تکیۀ سَرپَره (توسلی، همانجا) و تکیۀ پانخل و مانند آنها (بلوکباشی، نخلگردانی، 107). | ||
در تهران تکیههایی که در آنها مراسم شبیهخوانی برگزار میشد، 3 خاستگاه متفاوت با یکدیگر داشتند: نخست، تکیههایی که در آغاز بقعه و مقبرۀ یکی از بزرگان و مشایخ یا صالحان بودند و در صحن یا حیاط و ایوان مقبره، یا در پیرامون آن مراسم سوگواری مذهبی برپا میکردند. این فضاها با اندکی تغییر در ساختمان و ضمائم آنها به صورت تکیۀ تعزیهخوانی درآمدند. | در تهران تکیههایی که در آنها مراسم شبیهخوانی برگزار میشد، 3 خاستگاه متفاوت با یکدیگر داشتند: نخست، تکیههایی که در آغاز بقعه و مقبرۀ یکی از بزرگان و مشایخ یا صالحان بودند و در صحن یا حیاط و ایوان مقبره، یا در پیرامون آن مراسم سوگواری مذهبی برپا میکردند. این فضاها با اندکی تغییر در ساختمان و ضمائم آنها به صورت تکیۀ تعزیهخوانی درآمدند. تکیههای پیر زن، هفتتن و پهلوان شریف احتمالاً از این دسته فضاها بودهاند. دوم، تکیههایی که پیش از آن کاروانسرا بودند و گهگاه در آنها مراسم عزاداری برپا میکردند، مانند تکیههای حمام خانم و باغ پسته بیک. سوم، تکیههایی که از دورۀ زندیان به این سو اختصاصاً برای برگزاری تعزیهخوانی با شیوۀ تلفیقی معماری کاروانسرا، خانقاه، میدان و زورخانه ساخته شدهاند. تکیۀ سید نصرالدین، تکیۀ عباسآباد، تکیۀ حاج میرزا آقاسی و تکیۀ معیّرالممالک نمونههایی از این دسته تکیهها هستند (شهیدی، 245). | ||
بنا بر نتایج آماری طرح تهیۀ شناسنامۀ مساجد و اماکن مذهبی کشور در 1375ش، 807‘1 تکیۀ ثابت و 752‘8 حسینیه در کشور وجود داشته است (ص نه). در این میان مازندران با 135‘1 تکیه در مقام نخست، و کرمان با 184 تکیه، خراسان با 148تکیه و تهران با 58 تکیه به ترتیب در مراتب بعد قرار میگرفتند. استانهایی مانند هرمزگان، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، چهار محال بختیاری، و سیستان و بلوچستان هیچ یک تکیۀ ثابت نداشتهاند (نک : نتایج...، جم ؛ نیز میرمحمدی، 75؛ برای شمار | بنا بر نتایج آماری طرح تهیۀ شناسنامۀ مساجد و اماکن مذهبی کشور در 1375ش، 807‘1 تکیۀ ثابت و 752‘8 حسینیه در کشور وجود داشته است (ص نه). در این میان مازندران با 135‘1 تکیه در مقام نخست، و کرمان با 184 تکیه، خراسان با 148تکیه و تهران با 58 تکیه به ترتیب در مراتب بعد قرار میگرفتند. استانهایی مانند هرمزگان، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، چهار محال بختیاری، و سیستان و بلوچستان هیچ یک تکیۀ ثابت نداشتهاند (نک : نتایج...، جم ؛ نیز میرمحمدی، 75؛ برای شمار تکیههای ثابت در هر یک از استانها، نک : همانجا، جدول شم 12). | ||
در ایران، استان خراسان با 158‘1 باب حسینیه مقام نخست، و مازندران با 037‘1، تهران با 976، خوزستان با 904 و فارس با 869 حسینیه پس از خراسان در مراتب بعدی قرار میگیرند( نتایج، جم ؛ نیز نک : میرمحمدی، 72؛ برای شمار | در ایران، استان خراسان با 158‘1 باب حسینیه مقام نخست، و مازندران با 037‘1، تهران با 976، خوزستان با 904 و فارس با 869 حسینیه پس از خراسان در مراتب بعدی قرار میگیرند( نتایج، جم ؛ نیز نک : میرمحمدی، 72؛ برای شمار حسینیههای استانهای دیگر، نک : همانجا، جدول شم 8). | ||
==تکیه، رکنی از بافت | ==تکیه، رکنی از بافت شهرهای سنتی== | ||
تکیه، یا حسینیه، یکی از عناصر شکلدهندۀ | تکیه، یا حسینیه، یکی از عناصر شکلدهندۀ محلههای شهرهای سنتی ایران به شمار میرفته است. سازمان کالبدی شهرهای قدیم ایران معمولاً بر 4 اصل پایهای: مرکز شهر، مراکز محلات شهر همراه با یک رشته فضاها و عناصر ارتباطدهنده، گذر اصلی و سرانجام میدان، تکیه یا حسینیه استوار بوده است (نک : توسلی، 81). بیشتر تکایای ایران در هر شهر مرکز محله به شمار میرفتند و همواره در طول سال از آنها استفاده میکردهاند. شماری تکایای کوچک شهری یا روستایی هم بودند که در طول سال تقریباً عملکردی نداشتند، اما به هنگام عزاداری در ایام سوگواری محرم و صفر و دیگر مراسم جمعی کارآمد میشدند (سلطانزاده، 183). مستوفی از غیر فعال بودن تکیههایی که پرت افتاده و دور از گذرگاههای مردم بودند، صحبت میکند و مینویسد: این تکیهها در سرتاسر سال خالی میافتادند و زبالهدان اهل محل میشدند و یا بقالهای گذر در غرفههای آنها پیاز خشک میکردند و خواربارشان را انبار میکردند. هر سال چند روز به ایام عزداری ماه محرم، داشها و لوطیهای محل به فرمان بابا شمل محله تکیهها را پاکیزه و تعمیر میکردند و چادر در آن میافراشتند و مراسم سوگواری راه میانداختند (1/300). | ||
در بافت شهری ساری تکیه جزء تفکیک ناپذیر هر محله بود و در واقع هر محله با برپایی تکیه رسمیت مییافت (دانشنامه...، 8/65، به نقل از اسلامی). در 4 محلۀ قدیم شهر دماوند نیز، هر یک از محلهها یک تکیه داشت که مرکز محله و محل تجمع مردم، بهویژه در ایام عاشورا بود (علمداری، 44). | در بافت شهری ساری تکیه جزء تفکیک ناپذیر هر محله بود و در واقع هر محله با برپایی تکیه رسمیت مییافت (دانشنامه...، 8/65، به نقل از اسلامی). در 4 محلۀ قدیم شهر دماوند نیز، هر یک از محلهها یک تکیه داشت که مرکز محله و محل تجمع مردم، بهویژه در ایام عاشورا بود (علمداری، 44). | ||
==معماری تکیه== | ==معماری تکیه== | ||
در گذشته ساختمان خانقاهها و | در گذشته ساختمان خانقاهها و تکیههای اهل تصوف را به گونهای میساختند که صوفیان و درویشان بتوانند مراسم «سماع و رقصهای صوفیانۀ» خود را در آنها اجرا کنند. از این رو، در این خانقاهها و تکیهها فضایی در میانۀ ساختمان بنا میکردند و «کرسی و تختهبند» قطب یا مرشد را برای مجلس گفتن در آن میگذاشتند (ذکاء، 283). از زمانی که مردم به فکر افتادند که تکیههایی مخصوص اجرای شبیهخوانی بسازند، بنا بر همانندی کاربری این تکیهها با خانقاه و تکیۀ درویشان و نیز به سبب ارتباط تاریخی آن با کاروانسرا، فضای داخل ساختمان تکیۀ تعزیهخوانی را کموبیش مانند معماری تکیۀ درویشان و کاروانسرا بنا میکردند. | ||
شکل معماری فضای | شکل معماری فضای تکیههای ثابت تعزیهخوانی بهطورکلی چنین بوده است: ساختمانی بیسقف یا سقفدار؛ سکویی در میان فضای داخلی با دو ردیف پلکان در دو سو یا به جای آن شیبی ملایم برای عبور اسب؛ گذرگاهی در دورادور سکو برای اسبتازی و جنگ و نبرد؛ جایگاهی در پیرامون گذرگاه برای نشستن زنان و کودکان تماشاگر؛ غرفهها یا طاقنماهایی معمولاً در یک یا دو اشکوب (گاهی 3 اشکوب، در تکیۀ دولت) در گرداگرد فضای درون ساختمان برای نشستن تماشاگران مرد؛ طاقنمایی ویژه برای نشان دادن برخی صحنههای برجسته و مهم در مجالس تعزیه و یک غرفه همسطح کف تکیه برای رختکنِ تعزیهخوانان. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
هر تکیه معمولاً چند مدخل داشت. مدخلهایی برای آمد و رفت تماشاگران و دو مدخل با راهروهایی برای رفت و آمد به کاروانسرا یا جایی که شتران و اسبان تعزیهخوانی را نگه میداشتند و نیز حرکت قافله و دستۀ سوارکاران. | هر تکیه معمولاً چند مدخل داشت. مدخلهایی برای آمد و رفت تماشاگران و دو مدخل با راهروهایی برای رفت و آمد به کاروانسرا یا جایی که شتران و اسبان تعزیهخوانی را نگه میداشتند و نیز حرکت قافله و دستۀ سوارکاران. تکیههای بیسقف را به هنگام تعزیهخوانی با چادر میپوشاندند (بیضایی، 131). تکیۀ معاونالملک (نک : دنبالۀ مقاله) دو مدخل شرقی و غربی برای رفتوآمد داشت (خلج، 44). | ||
هر یک از | هر یک از طاقنماهای تکیه معمولاً در اختیار یکی از بزرگان محله بود که هزینۀ بستن و آماده کردن آن را از جیب خود میپرداخت. در تکیههای بزرگ، یکی از طاقنماها را سَردَم میبستند. یعنی با اسباب درویشی: پوستْ تخت، کشکول، بوق، منتشا، تسبیح و وصلهها و نشانهای دیگر میآراستند و یک نفر در آن مینشست و اشعار مذهبی و 7 بند محتشم را میخواند (مستوفی، 1/301). در تکایای قم هر طاقنما را به صورت خاصی میآراستند: طاقنمایی را با چراغهای الوان و آینه و شمعدان، طاقنمایی را با سلاحهای جنگی قدیم، و طاقنمایی را هم با اسباب زینتی شتر اسرای کربلا مانند افسار، منگوله، زنگ و مانند آنها. چندطاقنما را هم به ترتیب به حضرتعلیاکبر (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، حجلۀ حضرت قاسم، بارگاه یزید، سردم و دیر، محل نشستن سردمدار اختصاص میدادند (عباسی، 70). | ||
'''تعزیه خوانی در کاروان سرای ارامنه در تهران، عکس از | '''تعزیه خوانی در کاروان سرای ارامنه در تهران، عکس از کویرهای ایران (هدین،851)''' | ||
در تکیۀ دولتِ تازهساز تهران، هر یک از طاقنماها، بهجز طاقنمای مخصوص ناصرالدینشاه، به یکی از وزیران و حاکمان ولایتی تعلق داشت. صاحبان طاقنماها موظف بودند که در دهۀ محرم هر سال به هزینۀ خود طاقنماها را با قالی و قالیچه و پرده و | در تکیۀ دولتِ تازهساز تهران، هر یک از طاقنماها، بهجز طاقنمای مخصوص ناصرالدینشاه، به یکی از وزیران و حاکمان ولایتی تعلق داشت. صاحبان طاقنماها موظف بودند که در دهۀ محرم هر سال به هزینۀ خود طاقنماها را با قالی و قالیچه و پرده و پارچههای گرانبها و جار و چلچراغ و تزیینهای دیگر بیارایند. در این طاقنماها اعضای خانواده و دوستان صاحبان طاقنماها مینشستند. رجال و اعیان در طبقۀ زیر یا اول، همسران و زنان دوست و خویشاوند در طاقنماهای طبقۀ دوم و سوم مینشستند. در شبهای هشتم و نهم محرم ناصرالدین شاه به طاقنماها میرفت و از صاحبان آنها دیدن میکرد و هر یک از صاحبان طاقنما پیشکشی به شاه تقدیم میکردند. این پیشکش اجازۀ بستن طاقنما را در سال دیگر هم به آنها میداد (شهیدی، 222؛ برای اطلاعات بیشتر از تکیۀ دولت، نک : ه د، تکیۀ دولت). | ||
سکوی تکیهها را به | سکوی تکیهها را به شکلهای مختلف و مطابق با شکل و ابعاد زمین و شرایط اصلی فضای ساختمان میساختند. سکو یا صحنۀ گِرد، عامترین شکل سکوها بود. انواع دیگر سکوها عبارت بودند از سکوی نعل اسبی، سه گوش و متحرک. ساختن سکوی «قابعکسی» هم در اواخر دورۀ پهلوی در ایران متداول شد. به تمام سکوهای گِرد، مستطیل، مربع یا چندضلعی، بیتوجه به شکل هندسی آنها سکوی مدور یا گِرد میگفتند (فلاحزاده، 205؛ شهیدی، 243). صحنۀ نمایش در تئاترهای یونانی نیم دایره، یا به اصطلاحی که در سدههای اخیر رواج یافت، «قاب عکسی» بود. صحنۀ گرد در اروپا، در نیمۀ نخست سدۀ 20م، و به نظر برخی همراه با گزارش سیاحان اروپایی از تکیههای ایران، به اروپا راه یافت (فروغ، 914). برخی از تکیهها یا کاروانسراها که سکو نداشتند، روی سقف آب انبار یا روی حوض میان کاروانسرا یا تکیه را با تیر و الوار و تخته میپوشاندند و روی آن تعزیهخوانی میکردند (بیضایی، همانجا). | ||
فضای داخلی ساختمان برخی از | فضای داخلی ساختمان برخی از تکیههای قدیمی به 3 بخش یا صحن به هم پیوسته تقسیم میشد: صحنهای حسینیه، عباسیه و زینبیه. در صحن عباسیه مراسم عزاداری حضرت عباس، در فضای صحن حسینیه مراسم عزاداری امام حسین (ع) و تعزیهخوانی برگزار میشد. صحن زینبیه اتاقهای پشت حسینیه را دربرمیگرفت (دانشنامه، 8/64، نقل از ایران آذین). در برخی از شهرها، از جمله شوشتر، ساختمانهای عباسیه و زینبیه را مستقل و جدا از حسینیه یا تکیه میساختند (معتمدی، 2/441). | ||
تکیۀ معاونالملک، معروف به تکیۀ معاون در کرمانشاه، جنب آبشوران ــ که آن را حسنخان معاونالملک در | تکیۀ معاونالملک، معروف به تکیۀ معاون در کرمانشاه، جنب آبشوران ــ که آن را حسنخان معاونالملک در سالهای 1240-1250ق ساخت ــ نمونۀ برجستۀ تکیههای 3 بخشی پیوسته است. دیوار صحنها با کاشیهای نقشدار پوشیده شده است. کاشیهای صحن عباسیه با نقش مجالسی مانند مجلس حضرت سلیمان در میان حیوانات، مجلس حضرت یوسف و برادران و مجلس جن و انس؛ کاشیهای صحن زینبیه با مجالسی از وقایع کربلا مانند آب آوردن حضرت عباس، آتش زدن خیمهها و شهادت حضرت علیاکبر تزیین شدهاند (خلج، 40-41). ورجاوند زینبیه را در مجموعۀ تکیۀ معاونالملک، قلب آن دانسته که گنبد بزرگ تکیه بر فراز آن سر برافراشته است (نک : دایرةالمعارف تشیع، 5/61؛ برای اطلاعات بیشتر دربارۀ چگونگی ساختمان این تکیه، نک : همان، 5/61-62). | ||
==تکیهسازی== | ==تکیهسازی== | ||
در دورۀ قاجار، عصر شکوفایی تعزیهخوانی، مردم از صدر تا ذیل در ساختن تکیه یا کمک در ساختن و برپا کردن تکیه در محلات خود شوق و علاقۀ بسیار فراوان نشان میدادند. شیفتگان اهل بیت پیامبر (ص) میکوشیدند تا با بنا کردن تکیه و وقف پارهای موقوفات برای نگهداری آن، اجری دنیوی و اخروی برای خود به دست آورند و در میان سر و همسر و دوست و قوم، نامی نیک از خود به جا گذارند (بلوکباشی، «تعزیهخوانی در... »، 24). کنت دوگوبینو که از 1272 تا 1275ق/1855 تا 1858م در دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه در ایران به سر میبرده است، دربارۀ علاقۀ مردم به تکیهسازی و شمار بسیار تکیهها در تهران مینویسد: شاه و هر یک از خدمتگزاران دولت و اعیان و تجار تکیهای ساختهاند و صاحب تکیهای هستند. تقدس و اجر و ثواب تکیهسازی آنچنان است که هر کس میکوشد برای مفاخره در این دنیا و خیر و ثواب در آخرت به این کار بپردازد (ص 339؛ نیز نک : سرنا، 179-180). در قم ساختن تکیه پیشینۀ بسیار دراز دارد و هر محل و محلۀ آن دارای تکیۀ خاص خود بوده است. از | در دورۀ قاجار، عصر شکوفایی تعزیهخوانی، مردم از صدر تا ذیل در ساختن تکیه یا کمک در ساختن و برپا کردن تکیه در محلات خود شوق و علاقۀ بسیار فراوان نشان میدادند. شیفتگان اهل بیت پیامبر (ص) میکوشیدند تا با بنا کردن تکیه و وقف پارهای موقوفات برای نگهداری آن، اجری دنیوی و اخروی برای خود به دست آورند و در میان سر و همسر و دوست و قوم، نامی نیک از خود به جا گذارند (بلوکباشی، «تعزیهخوانی در... »، 24). کنت دوگوبینو که از 1272 تا 1275ق/1855 تا 1858م در دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه در ایران به سر میبرده است، دربارۀ علاقۀ مردم به تکیهسازی و شمار بسیار تکیهها در تهران مینویسد: شاه و هر یک از خدمتگزاران دولت و اعیان و تجار تکیهای ساختهاند و صاحب تکیهای هستند. تقدس و اجر و ثواب تکیهسازی آنچنان است که هر کس میکوشد برای مفاخره در این دنیا و خیر و ثواب در آخرت به این کار بپردازد (ص 339؛ نیز نک : سرنا، 179-180). در قم ساختن تکیه پیشینۀ بسیار دراز دارد و هر محل و محلۀ آن دارای تکیۀ خاص خود بوده است. از تکیههای قدیم و معروف آن تکیۀ امیر، سنگ سیاه، چهار مردان باغ پنبه، پنجهعلی، چهل اختران، متولیباشی و چند تای دیگر است (برای شرح تکیههای قم و بانی آنها و چگونگی عزادارای و تعزیهخوانی در آنها، نک : عباسی، 68 بب ). | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
در آن دوره به | در آن دوره به جزتکیههای شاهی و دولتی و تکیههای اعیانی ـ اشرافی، عامۀ مردم محلهها نیز از هر قشر و صنف در محلهشان یک یا چند تکیه ساخته بودند. با توجه به آنچه در آمار دارالخلافۀ تهران آمده است، در 1269ق، سالهای نخستین سلطنت ناصرالدینشاه،54 باب تکیه در شهر تهران دایر بوده است. از این شمار 3 باب به نامهای «تکیۀ پادشاهی»، «تکیۀ جناب صدراعظم» و «تکیۀ دریچه» در محلۀ ارک (ص 48) و 51 تکیۀ دیگر در محلههای عودلاجان، بازار، سنگلج و چال میدان قرار داشتند (برای شمار و نام تکیههای هر محله، نک : همان..، 124، 172، 255، 302؛ نیز بلوکباشی، «تعزیهخوانیدر ...»، 25). | ||
بیشتر این تکیهها را مردم پیش از سلطنت ناصرالدین شاه و در دورۀ سلطنت طولانی فتحعلی شاه و نوهاش محمدشاه از 1211 تا 1264ق ساخته بودند. در دورۀ ناصری نیز تکیهسازی دوباره رواج یافت و شمار آن از 54 باب به 75 باب رسید. در دورۀ مظفری بسیاری از | بیشتر این تکیهها را مردم پیش از سلطنت ناصرالدین شاه و در دورۀ سلطنت طولانی فتحعلی شاه و نوهاش محمدشاه از 1211 تا 1264ق ساخته بودند. در دورۀ ناصری نیز تکیهسازی دوباره رواج یافت و شمار آن از 54 باب به 75 باب رسید. در دورۀ مظفری بسیاری از تکیههای دایر تهران از رونق افتاد و تعطیل شد و شمار آنها به حدود 43 باب تقلیل یافت (شهیدی، 250). ذکاء اسامی 46 تکیه را تا 1285ق در تاریخچۀ ساختمانهای ارگ سلطنتی آورده است (ص 284). | ||
در کتاب پژوهشی در تعزیهخوانی تهران فهرست نام 95 تکیه ــ که بیشتر در دورۀ قاجار در تهران ساخته شدهاند ــ آمده است. از این تکیهها شماری از میان رفتهاند و شماری هم تبدیل به محل کسب و کار شدهاند و چندتایی نیز هنوز پابرجا ماندهاند (برای نام و محل این تکیهها، نک : شهیدی، 247- 248). تعیین تاریخ و زمان ساختن بنای هر یک از این تکیهها و مشخصات معماری آنها و نحوۀ پدید آمدنشان تا پیش از به دست آمدن سند و مدرک معتبر تاریخی دشوار خواهد بود. | در کتاب پژوهشی در تعزیهخوانی تهران فهرست نام 95 تکیه ــ که بیشتر در دورۀ قاجار در تهران ساخته شدهاند ــ آمده است. از این تکیهها شماری از میان رفتهاند و شماری هم تبدیل به محل کسب و کار شدهاند و چندتایی نیز هنوز پابرجا ماندهاند (برای نام و محل این تکیهها، نک : شهیدی، 247- 248). تعیین تاریخ و زمان ساختن بنای هر یک از این تکیهها و مشخصات معماری آنها و نحوۀ پدید آمدنشان تا پیش از به دست آمدن سند و مدرک معتبر تاریخی دشوار خواهد بود. | ||
==گروهبندی تکیهها== | ==گروهبندی تکیهها== | ||
تکیههای تهران را بر اساس گروه و صنف و پایگاه اجتماعی سازندگان و بانیان آنها و نیز معروفیت تکیهها به محله یا امامزاده و یا جا و رویدادی میتوان به 10 گروه تقسیم کرد: | |||
1. تکیههایی که بانیان آنها | 1. تکیههایی که بانیان آنها گروههای قومی ساکن در شهر تهران بودهاند و هر یک مخصوص عزاداری اعضای یکی از گروهها بوده است، مانند تکیۀ عربها و قفقازها (یا قفقازیها) در محلۀ چالمیدان و تکیۀ خلجها در محلۀ بازار. | ||
2. تکیههایی که افراد | 2. تکیههایی که افراد گروههای صنفی ـ شغلی ساخته بودند و هر یک به صنف و شغلی خاص اختصاص داشت، مانند تکیۀ زرگرها و قاطرچیها در محلههای چال میدان و بازار. | ||
3. تکیههایی که به مهاجران شهرستانی مقیم تهران اختصاص داشت و با کمک مالی و یاری آنها ساخته شده بودند، مانند تکیۀ قمیها و کرمانیها در محلۀ سنگلج. | 3. تکیههایی که به مهاجران شهرستانی مقیم تهران اختصاص داشت و با کمک مالی و یاری آنها ساخته شده بودند، مانند تکیۀ قمیها و کرمانیها در محلۀ سنگلج. | ||
4. تکیههایی که به همت افراد خیّری از | 4. تکیههایی که به همت افراد خیّری از حرفههای مختلف ساخته شده بودند و هر یک به نام بانی اصلی آن، یا شخصیت برجسته و محترمی در همان حرفه شناخته میشد، مانند تکیههای حاجی محمد جعفر خباز، سید احمد مقنّی در محلۀ بازار و تکیۀ میرزا حسین حکیمباشی در محلۀ سنگلج. | ||
5. تکیههایی که به نام یکی از مأموران تشکیلات حکومتی خوانده میشدند. این مأموران یا خود بانی ساختن تکیهها بودند، یا به دلایلی خاص، مردم تکیهها را به نام آنها میخواندند. | 5. تکیههایی که به نام یکی از مأموران تشکیلات حکومتی خوانده میشدند. این مأموران یا خود بانی ساختن تکیهها بودند، یا به دلایلی خاص، مردم تکیهها را به نام آنها میخواندند. تکیههای عابد میر غضب و آقامحمد جعفر نایب در محلۀ سنگلج، تکیۀ کدخدا شریف در چال میدان و تکیۀ یاور توپخانۀ مبارکه در محلۀ بازار از این زمرهاند. | ||
6. تکیههایی که رجال دولتی و | 6. تکیههایی که رجال دولتی و شخصیتهای مملکتی و اعیان سرشناس تهران آنها را بنا کرده بودند، مانند تکیههای معتمدالدولۀ مرحوم و نوروزخان در محلۀ بازار و تکیههای ابوالقاسم شیرازی، درب خانۀ محمدحسن تاجر و حاجیباقر به ترتیب در محلههای چال میدان، عودلاجان و سنگلج. | ||
7. تکیههایی که به سبب مجاورت با زیارتگاهها به نام صاحب مزار آن زیارتگاهها مشهور و معروف بودهاند، مانند تکیۀ ناصرالدین یا نصرالدین در محلۀ سنگلج، پیرعطا در عودلاجان و | 7. تکیههایی که به سبب مجاورت با زیارتگاهها به نام صاحب مزار آن زیارتگاهها مشهور و معروف بودهاند، مانند تکیۀ ناصرالدین یا نصرالدین در محلۀ سنگلج، پیرعطا در عودلاجان و تکیههای چهل تن، هفت تن و درِ امامزاده زید در محلۀ بازار. | ||
8. تکیههایی که به نام مسجد و مدرسه و حمام مجاور خود نامگذاری شده بودند، مانند تکیۀ درِ مسجد جامع در محلۀ بازار و | 8. تکیههایی که به نام مسجد و مدرسه و حمام مجاور خود نامگذاری شده بودند، مانند تکیۀ درِ مسجد جامع در محلۀ بازار و تکیههای دربِ مسجد حوض، دربِ مدرسه و دربِ حمام در محلۀ عودلاجان. | ||
9. تکیههایی که بنا بر اهمیت و شهرت کارخانۀ صنایع نظامی و صنعت چرمسازی در محل به نام آنها شناخته میشدند، مانند | 9. تکیههایی که بنا بر اهمیت و شهرت کارخانۀ صنایع نظامی و صنعت چرمسازی در محل به نام آنها شناخته میشدند، مانند تکیههای قورخانۀ کهنه و دباغخانه در محلۀ سنگلج و تکیۀ زنبورکخانه در محلۀ بازار. | ||
10. تکیههایی که به نام گذرها و محلهایی که در آنها قرار داشتند، معروف بودند، مانند | 10. تکیههایی که به نام گذرها و محلهایی که در آنها قرار داشتند، معروف بودند، مانند تکیههای پاچنار، چال حصار و سرپولک به ترتیب در محلههای بازار، سنگلج و چالمیدان، و تکیههای سرچشمه و پامنار در محلۀ عودلاجان. | ||
سازندگان و بانیان تکیههایی که به نام زیارتگاهها، مساجد، مدارس، کارخانهها و محلهها شهرت داشتند، عموماً از میان رجال و | سازندگان و بانیان تکیههایی که به نام زیارتگاهها، مساجد، مدارس، کارخانهها و محلهها شهرت داشتند، عموماً از میان رجال و شخصیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و یا از میان عامۀ مردم قشرها و صنفهای مختلف برخاسته بودند (بلوکباشی، همان 24-27، تعزیهخوانی حدیث...، 96-97). | ||
== | ==تکیههای قدیم تهران== | ||
تکیههای قدیم تهران یک مجموعه از تکیههای ساخته شده در دورۀ قاجار را دربر میگیرد. معماری فضای ساختمانی بیشتر این تکیهها را متناسب با اجرای نمایشهای آیینی تعزیهخوانی طراحی کرده و ساخته بودند. در این مجموعۀ قدیمی دو تکیۀ حمام خانم و افشارها احتمالاً از بناهای اواخر دورۀ صفوی بوده است. | |||
تکیۀ حمام خانم را خواهر شاهطهماسب دوم صفوی (1135-1145ق) همراه با حمام و مدرسه در محلۀ عولادجان و در بخش جنوبی امامزاده یحیى ساخت. مساحت آن را حدود 300 مـ 2 و دارای چند باب دکان موقوفه نوشتهاند (برای تکیۀ افشارها نیز در دورۀ همان شاه و در محلۀ سنگلج، نک : جواهر کلام، 1/77؛ نیز نک : شهیدی، 245، 254) و در کنج شمالغربی باروی شاه طهماسبی ساختند (ستوده، «تهرانی...»، 180). مدرسۀ خانم را افغانها خراب کردند و بعدها صاحب دیوان در جای آن حسینیه ساخت (جواهرکلام، همانجا). | تکیۀ حمام خانم را خواهر شاهطهماسب دوم صفوی (1135-1145ق) همراه با حمام و مدرسه در محلۀ عولادجان و در بخش جنوبی امامزاده یحیى ساخت. مساحت آن را حدود 300 مـ 2 و دارای چند باب دکان موقوفه نوشتهاند (برای تکیۀ افشارها نیز در دورۀ همان شاه و در محلۀ سنگلج، نک : جواهر کلام، 1/77؛ نیز نک : شهیدی، 245، 254) و در کنج شمالغربی باروی شاه طهماسبی ساختند (ستوده، «تهرانی...»، 180). مدرسۀ خانم را افغانها خراب کردند و بعدها صاحب دیوان در جای آن حسینیه ساخت (جواهرکلام، همانجا). | ||
در تهران | در تهران تکیههای قدیم بسیار بزرگ و معتبری وجود داشت که از معروفترین آنها، تکیۀ حاج میرزا آقاسی، تکیۀ سیدـ اسماعیل، تکیۀ نوروزخان، تکیۀ میرزا صالح مستوفی و تکیۀ معتمدالدوله را میتوان نام برد. تکیۀ حاج میرزا آقاسی، معروف به تکیۀ عباسآباد در میدان ارگ قرار داشت. سازندۀ تکیه حاج میرزا آقاسی، صدراعظم محمدشاه بود و آن را در زمان صدراعظمی خود (1251-1264ق) ساخت و بنا بر ضبط آمار دارالخلافۀ تهران «تکیۀ جناب صدراعظم» نیز نامیده میشد(نک : ص 48؛ بلوکباشی، «تعزیهخوانی در»، 24-25). این تکیه را به مناسبت اجرای تعزیههای دولتی در آن برخی به اشتباه تکیۀ دولت قدیم پنداشتهاند، در حالی که تکیۀ دولت قدیم که در ارگ و تقریباً در کنار تکیۀ صدراعظم یا حاج میرزا آقاسی قرار داشت، جدا و مستقل از این تکیه و به تکیۀ شاهی یا پادشاهی شهرت داشت (نک : آمار، همانجا؛ شهیدی، 213). | ||
تکیۀ حاج میرزا آقاسی بسیار بزرگ بود و روزنامۀ وقایع اتفاقیه در شرح وزش باد و پاره کردن و فروانداختن چادر آن (در روزنامه به نام تکیۀ دولت آمده است) به بزرگی چادر اشاره میکند و مینویسد: چادر تکیه 52 ذرع طول و 32 ذرع عرض آن بود که با 9 دیرک بر پا شده بود؛ در صورتی که چادر | تکیۀ حاج میرزا آقاسی بسیار بزرگ بود و روزنامۀ وقایع اتفاقیه در شرح وزش باد و پاره کردن و فروانداختن چادر آن (در روزنامه به نام تکیۀ دولت آمده است) به بزرگی چادر اشاره میکند و مینویسد: چادر تکیه 52 ذرع طول و 32 ذرع عرض آن بود که با 9 دیرک بر پا شده بود؛ در صورتی که چادر تکیههای بزرگ دیگر را معمولاً با 3 تا 6 دیرک برمیافراشتند (شم 40؛ نیز نک : شهیدی، 246). | ||
تکیۀ سید اسماعیل در کنار امامزاده سید اسماعیل در بخش 8 محلۀ بازار قرار داشت. مساحت آن 800‘1 مـ 2 بود که آن را حاجحسن بیگلربیگی در تاریخ 1262ق همراه با 6 دانگ عرصۀ خانه وقف کرده بود (بلاغی، (ط) 60). تکیۀ نوروزخان در محلۀ بازار از تکیههایی بود که در اوایل سلطنت فتحعلیشاه ساخته شد. بانی آن نوروزخان پسر اللهوردی خان، از طایفۀ عزالدینلوی قاجار و رئیس تشریفات دربار فتحعلیشاه بود که تکیه را همراه با حمام و سقاخانه ساخت (بامداد، 3/433، 4/394-395). بیضایی تاریخ بنای این تکیه را بدون ذکر سند 1177ش دانسته است (ص 123). این تاریخ مطابق است با 1213ق، دومین سال سلطنت فتحعلیشاه. این تکیه را «تکیۀ حسامالسلطنه»، به نام سلطان مراد میرزا، عموی ناصرالدین شاه، نیز مینامیدند (بلاغی، (ط ) 52). ظاهراً حسامالسلطنه سرپرستی امور تکیه را بر عهده داشت و احتمالاً تعمیر و بازسازی آن را هم پذیرفته بود (شهیدی، 255). | تکیۀ سید اسماعیل در کنار امامزاده سید اسماعیل در بخش 8 محلۀ بازار قرار داشت. مساحت آن 800‘1 مـ 2 بود که آن را حاجحسن بیگلربیگی در تاریخ 1262ق همراه با 6 دانگ عرصۀ خانه وقف کرده بود (بلاغی، (ط) 60). تکیۀ نوروزخان در محلۀ بازار از تکیههایی بود که در اوایل سلطنت فتحعلیشاه ساخته شد. بانی آن نوروزخان پسر اللهوردی خان، از طایفۀ عزالدینلوی قاجار و رئیس تشریفات دربار فتحعلیشاه بود که تکیه را همراه با حمام و سقاخانه ساخت (بامداد، 3/433، 4/394-395). بیضایی تاریخ بنای این تکیه را بدون ذکر سند 1177ش دانسته است (ص 123). این تاریخ مطابق است با 1213ق، دومین سال سلطنت فتحعلیشاه. این تکیه را «تکیۀ حسامالسلطنه»، به نام سلطان مراد میرزا، عموی ناصرالدین شاه، نیز مینامیدند (بلاغی، (ط ) 52). ظاهراً حسامالسلطنه سرپرستی امور تکیه را بر عهده داشت و احتمالاً تعمیر و بازسازی آن را هم پذیرفته بود (شهیدی، 255). | ||
تکیۀ معتمدالدوله که به تکیۀ منوچهرخان نیز شهرت داشت، از | تکیۀ معتمدالدوله که به تکیۀ منوچهرخان نیز شهرت داشت، از ساختههای منوچهرخان گرجی بود. منوچهرخان (د 1263ق) از ارمنیان گرجستان بود که به ایران آمد و به دین اسلام گروید. او در دربار فتحعلیشاه ایچ آقاسی (خواجهباشی) و ایشیک آقاسی (رئیس تشریفات) بود و در زمان محمدشاه لقب معتمدالدوله یافت (دایرةالمعارف فارسی، 2/2877؛ مارکام، 119). معتمدالدوله تکیهای در محلۀ بازار ساخت و آن را در 1260ق همراه 3 بابدکان واقع در همان محل تکیه، وقف کرد (بلاغی، (ط ) 79). دایرة المعارف فارسی (1/702) در شرح توسعۀ تهران در دورۀ فتحعلیشاه بنای بازارچه و تکیۀ منوچهرخان در قسمت غربی محلۀ بازار را به اشتباه از بناهای تازهساز تهران در این دوره نوشته است. تاریخ وقف تکیه در 1260ق، سال واقعی احداث بنا را در زمان محمدشاه روشن میکند (نیز نک : شهیدی، 213). | ||
تکیۀ میرزا صالح مستوفی را مستوفی، از رجال عهد فتحعلی شاه، همراه 7 باب دکان در تاریخ 1224ق وقف کرد. این تکیه در محلۀ عودلاجان واقع بود (بلاغی، همانجا). در آمار دارالخلافۀ تهران، در فهرست | تکیۀ میرزا صالح مستوفی را مستوفی، از رجال عهد فتحعلی شاه، همراه 7 باب دکان در تاریخ 1224ق وقف کرد. این تکیه در محلۀ عودلاجان واقع بود (بلاغی، همانجا). در آمار دارالخلافۀ تهران، در فهرست تکیههای تهران در 1269ق نام تکیههای سید اسماعیل و میرزا صالح مستوفی نیامده است، در حالی که این تکیهها پیش از آن تاریخ ساخته شدهاند. شاید این تکیهها به نامهای دیگری شهرت داشتهاند. | ||
از | از تکیههای دولتی قدیم تهران دو تکیۀ نیاوران در کنار کاخ نیاوران و تکیۀ سلطنتآباد را نیز میتوان یاد کرد. تکیۀ کوچک نیاوران را در 1273ق به گفتۀ ذکاء (ص 287) و 1274ق به گفتۀ شهیدی (ص 180)، و تکیۀ سلطنتآباد را در 1278ق به دستور ناصرالدین شاه ساختند. هنگامی که ماه محرم مقارن با اقامت شاه در نیاوران یا سلطنتآباد میشد، این تکیهها را میبستند و در آن بساط با شکوه تعزیهخوانی برای شاه و همراهان و مردم محل راه میانداختند (شهیدی، همانجا). اعتمادالسلطنه در وقایع سال 1278ق به تعزیهخوانی در تکیۀ سلطنتآباد ــ که به تازگی ساخته و دایر شده بود ــ در دهۀ دوم ماه صفر اشاره دارد (مرآة البلدان، 2/1385). همو به تعزیهخوانیهای شاه در تکیۀ نیاوران و سلطنتآباد بارها اشاره میکند (همان، 2/1311، 1367، 3/1417، 1441، جم ؛ برای صورت برخی تکیههای قدیم تهران و بانیان و محل ساختمان و تاریخ وقف آنها، نک : بلاغی، (ط ) 48-53، جم ؛ برای تکیههای شمیرانات، نک : ستوده، جغرافیا...، 1/139، 201، جم ). | ||
== | ==تکیههای موقت== | ||
تکیههایی هستند که هر سال در ماه محرم در حیاط خانهها یا در زیر | تکیههایی هستند که هر سال در ماه محرم در حیاط خانهها یا در زیر چادرهای برافراشته بر پا میکنند و دستههای عزادار یا تعزیهخوانان در آنها روضه و تعزیه میخوانند. شاهزادگان و رجال اعیان دورۀ قاجار معمولاً هرساله حیاط خانههای خود را سیاه میبستند و چادری بر فراز آن میزدند و روی حوض خانههایشان را با تیر و الوار میپوشاندند و به تعزیهداری میپرداختند. بنا بر گزارشی حاج محمدحسین خان امینالدوله، معروف به صدراصفهانی، خزانهدار و وزیر امور مالیۀ میرزا محمد شفیع، صدراعظم فتحعلی شاه، ظاهراً حیاط خانهاش را در دهههای محرم هر سال سیاه میبست و در آن تعزیهخوانی میکرد (بلوکباشی، تعزیهخوانی حدیث، 93-94). جیمز موریه به یکی از تعزیهخوانیها در خانۀ او در محرم 1224/ فوریۀ 1809 اشاره میکند (ص 195). الکساندر خوجکو به 15 روز تعزیهخوانی در خانۀ میرزا ابوالحسن خان شیرازی، معروف به ایلچی، نخستین وزیر امور خارجۀ فتحعلی شاه (از 1239 تا 1250ق) در محرم 1249/ ژوئن 1833 اشاره دارد و شرحی از شکوه و جلال این تعزیهخوانی میدهد (ص 21، مقدمه؛ بلوکباشی، همان، 94). | ||
چارلز ویلس به تفصیل دربارۀ برپا کردن تکیۀ چادری بزرگ و موقتی که شاهزاده ظلالسلطان هر سال در محرم در پای عمارت خود در اصفهان بر پا میکرد و در آن مراسم روضهخوانی و شبیهخوانی راه میانداخت، میآورد. او همچنین چند مجلس تعزیه را آنچنان که در این تکیۀ چادری میخواندند، با توضیح دربارۀ تعزیهخوانان و اسباب و ابزار تعزیه، وصف میکند (ص 265-274). | چارلز ویلس به تفصیل دربارۀ برپا کردن تکیۀ چادری بزرگ و موقتی که شاهزاده ظلالسلطان هر سال در محرم در پای عمارت خود در اصفهان بر پا میکرد و در آن مراسم روضهخوانی و شبیهخوانی راه میانداخت، میآورد. او همچنین چند مجلس تعزیه را آنچنان که در این تکیۀ چادری میخواندند، با توضیح دربارۀ تعزیهخوانان و اسباب و ابزار تعزیه، وصف میکند (ص 265-274). |
ویرایش