|
|
خط ۱۷: |
خط ۱۷: |
| مکاشفه و دریافتی را هم که ابوالفرج اصفهانی درباره چهلمین روز پس از مرگ شاعری عرب، ابوصخر کثیر بن عبدالرحمان (د ۱۵۰ق/۷۶۷م) بدان اشاره می کند، می توان به نوعی در کنار همین دست روایات جای داد (نک: ۲۴/۹، ۴۷). | | مکاشفه و دریافتی را هم که ابوالفرج اصفهانی درباره چهلمین روز پس از مرگ شاعری عرب، ابوصخر کثیر بن عبدالرحمان (د ۱۵۰ق/۷۶۷م) بدان اشاره می کند، می توان به نوعی در کنار همین دست روایات جای داد (نک: ۲۴/۹، ۴۷). |
|
| |
|
| گریستن که در نمونه ها بدان اشاره شد، به نوعی کاملا قابل توجه در روایات مربوط به شهادت امام حسین (ع) دیده می شود. در دسته ای از روایات از امام صادق (ع) که از سوی برخی یاران آن حضرت روایت شده، این موضوع به گونه هایی تقریبا یکسان آمده است که آسمان و زمین و خورشید ۴۰ روز به سختی و تیرگی برای شهادت امام حسین (ع) خون می گریند و کوهها نا آرام می شوند و فرشتگان ۴۰ روز بر آن شهید می گریند، و خورشید ۴۰ روز در طلوع و غروب سرخی غیرقابل وصفی می یابد (ابن قولویه، ۱۶۷، ۱۸۱؛ مجلسی، ۱۸۲/۱۴، ۲۰۷-۲۰۶/۴۵، ۲۱۰؛ برای روایتی مشابه از سُدّی و ابن سیرین، نک: طبری،۱۲۴/۲۵؛ مفید، الارشاد، ۱۳۲/۲). در این میان، از آنجا که گروهی از روایات مربوط به قتل یحیی بن زکریا، پیامبر بشارت دهنده به | | گریستن که در نمونه ها بدان اشاره شد، به نوعی کاملا قابل توجه در روایات مربوط به شهادت امام حسین (ع) دیده می شود. در دسته ای از روایات از امام صادق (ع) که از سوی برخی یاران آن حضرت روایت شده، این موضوع به گونه هایی تقریبا یکسان آمده است که آسمان و زمین و خورشید ۴۰ روز به سختی و تیرگی برای شهادت امام حسین (ع) خون می گریند و کوهها نا آرام می شوند و فرشتگان ۴۰ روز بر آن شهید می گریند، و خورشید ۴۰ روز در طلوع و غروب سرخی غیرقابل وصفی می یابد (ابن قولویه، ۱۶۷، ۱۸۱؛ مجلسی، ۱۸۲/۱۴، ۲۰۷-۲۰۶/۴۵، ۲۱۰؛ برای روایتی مشابه از سُدّی و ابن سیرین، نک: طبری،۱۲۴/۲۵؛ مفید، الارشاد، ۱۳۲/۲). در این میان، از آنجا که گروهی از روایات مربوط به قتل یحیی بن زکریا، پیامبر بشارت دهنده به عیسی بن مریم، در برخی موارد همچون جدا شدن سر از بدن، نهاده شدن سر بریده در طشت، ۴۰ روز گریستن خورشید، و به کار گیری اصطلاح سیدالشهداء برای وی (مثلا نک : ثعلبی، ۳۴۰- ۳۴۲)، مشابهتهایی را با شهادت امام حسین (ع) در بر دارد، اسباب بروز دسته ای از روایات را فراهم آورده است. در این گروه روایات، با کنار هم گذاری نام امام حسین (ع) و یحیی بن زکریا، نه تنها مفاهیم یاد شده در قران کریم (نک: مریم /۷/۱۹) به هر دوی این بزرگواران منسوب شده، بلکه آمده است که آسمان تنها برای این دو شهید ۴۰ روز گریست (نک: ابن قولویه، |
|
| |
|
| | ۱۸۳-۱۸۱؛ مفید، همانجا؛ عمادالدین طبری، محمد، ۷۴؛ ابن کثیر، همانجا؛ مجلسی، ۱۰۴/۱۳ -۱۰۵؛ قس: دخان /۴۴/ ۲۹). اندیشه ای که در آن، مفهوم به کمال رسیدن و آماده شدن برای گذر از این جهان به نوعی در روایات بازتاب یافته، در واقعة شهادت امام حسین (ع)، با موضوع الحاق سر آن بزرگوار به بدن وی در چهلمین روز شهادت ایشان قابل انطباق است. ابوریحان بیرونی آشکارا بیان داشته است که ۲۰ صفر، روزی است که سر آن امام به بدن ایشان ملحق، و همراه با آن به خاک سپرده شد (ص ۳۳۱). این موضوع را با توضیح بیشتری در برخی از آثار ابن طاووس می توان باز جست. وی به موضوعی درباره سفر امام چهارم به همراه دیگر افراد اهل بیت، از شام به مدینه (قس: عمادالدین طبری، حسن، ۲۹۱/۲) اشاره کرده که با کسب مجوزی، در میانه راه، مسیر خود را به سمت کربلا تغییر داده، و در روز ۲۰ صفر که مصادف با اربعین امام حسین (ع) است، بدان وادی رسیده، و سر آن بزرگوار را به بدن ایشان ملحق کرده اند ابن طاووس، اللهوف...، ۸۶، اقبال...، ۵۸۸). با این همه، در بیشتر منابع، آورده شدن سر بریده امام و الحاق آن به بدن وی، توسط نعمان بن بشیر و به دستور یزید بن معاویه اعلام شده است (مثلا نک: ابن نما، ۱۰۶-۱۰۷؛ برای خروج اسیران از شام، نک: کفعمی، ۴۸۹، حاشیه ۵۱۰). موضوع الحاق سر به بدن امام در چهلمین روز شهادت آن حضرت، موضوعی است که در سده های بعد هم برخی از نویسندگان بیان کرده اند (مثلا نک: حمدالله مستوفی، ۲۶۵؛ خواندمیر، ۶۰/۱ ؛ کاشفی، ۳۹۱). اما کسانی، به ویژه میرزا حسین نوری، حضور اسیران در ۲۰ صفر ۶۱ بر مزار امام حسین (ع) و دیگر شهیدان کربلا، و نیز دیدار با جابر بن عبدالله را (نک: ادامه مقاله) به سختی نقد کرده، و با بیان دلایلی احتمال وقوع این امر را ناممکن دانسته اند (ص ۱۴۳ به ؛ قمی، ۵۱۶ بب؛ برای ردی بر این نقد، نک: قاضی طباطبایی، سراسر کتاب). |
|
| |
|
| | ابن طاووس در ادامه تبیین موضوع اربعین امام حسین(ع)، با به کار گیری برشی روایی، به بیان حضور جابر بن عبدالله انصاری بر مزار آن حضرت اشاره می کند. بر این اساس، آن زمان که کاروان اسیران و در رأس آنها، امام زین العابدین (ع) به کربلا رسیدند، با جابر رو به رو شدند که در آن روز برای زیارت قبر امام حسین (ع) بدانجا آمده بوده است؛ پس همه با هم به عزاداری و نوحه سرایی پرداختند (اللهوف، ۸۶؛ قس: عمادالدین طبری، محمد، ۷۴-۷۵؛ نیز نک: امین، ۴۷/۴)؛ بدین ترتیب، ابن طاووس آنچه را که به زیارت قبر امام مربوط می شود، با روز اربعین در هم می تند. هر دو موضوع به کار گیری اصطلاح «زیارت اربعين»، و نیز حضور جابر، پیش از یاد کرد ابن طاووس هم دارای پیشینه بوده است؛ بیرونی تصریح دارد که در زمان وی، ۲۰ صفر را از آن رو که ۴۰ کس از اهل بیت آن حضرت (ع) به زیارت قبر ایشان آمده اند، و نه مستقیما به آن سبب که چهلمین روز شهادت ایشان بوده است، روز «زیارت اربعین» می نامند (همانجا)، و شیخ مفید بخشی از المزار خود را به فضایل زیارت اربعین اختصاص داده است (ص ۵۳). از سوی دیگر، حضور جابر بر مزار آن حضرت با بسیاری از اسناد و مدارک پیش از این طاووس، همچون عمادالدین محمد طبری (ص ۷۴) و با قدری تفاوت در بیان، توسط ابن نما (ص ۱۰۷) تأیید می شود. آنچه در اینجا رخ داده این است که مؤلف، چند موضوع را در کنار یکدیگر آورده است: حضور جابر برای زیارت قبر امام (ع)، تغيير مسیر اسیران به سمت کربلا و آوردن سر آن حضرت توسط اسیران بدانجا در همان روز، دیدار امام سجاد(ع) و جابر، و نیز موضوع زیارت اربعین، بدون توجه به نقدهای صورت گرفته بر این موضوعات و کنار هم آمدنها، و یا اینکه موضوعات بیان شده توسط ابن طاووس دارای سابقه بوده، یا نه؛ واقعیت این است که این بیان و چینش، به عنوان یک نقطه عطف، از سویی سبب تثبیت روز ۲۰ صفر به عنوان اربعین و چهلمین روز شهادت و روز زیارت قبر آن بزرگوار، و از سویی دیگر سبب جهت دهی و تدوین مفاهیمی همچون دعای زیارت اربعین گشت (مثلا نک: کفعمی، ۴۸۹-۴۹۰). ابن طاووس ادعیه زیارت اربعین را از آغاز تا انجام، به همراه زیارت دیگر شهدا، که در آخر با وداع به پایان می رسد، با شرح و بسط آورده است (نک: مصباح، ۲۸۶ بب). |
|
| |
|
| | آنچه به عنوان زیارت اربعین از زمان بیرونی بیان شده، و در روایتی از امام حسن عسکری(ع) هم به آن به مثابه یکی از ۵ ویژگی مؤمن اشاره شده است (همان، ۲۸۶؛ نیشابوری، همانجا)، در دوره های متأخر به عنوان یکی از روزهای خاص عزاداری امام حسین (ع)، حتی با به کارگیری اصطلاح جاافتادة «اربعین حسینی» (مثلا نک: حسینی جلالی، ۱۶)، با برخی آداب و رسوم از جمله قرائت دعای زیارت اربعین همراه گشته است (نک: کفعمی، همانجا؛ نیز اوبن، ۱۸۳). به عنوان یکی از آیینهای مذهبی در میان شیعیان از هر بومی، باید گفت که برای چنین روزی، از یکی دو شب قبل، روضه خوانی آغاز می شود که بیشتر با نذورات و تشکیل مجالسی برای پاسداشت آن روز ادامه می یابد (نک: گزارشهای...، ۲۸۴/۱ به؛ بلوکباشی، ۲۱، ۲۷). اجرای تعزیه، شبیه خوانی، برپایی دسته های عزاداری و نوحه خوانی و به ویژه انبوهی نذورات در این روز مرسوم است (مثلا نک: مردم نگاری.. ۲۷، ۵۹، ۹۰؛ امینیان، ۸۵، ضمیر، ۱۹۷ - ۱۹۸؛ پور کاظم، ۲۰۲). |
|
| |
|
| | در این حدود زمانی، مردم بر پایه گونه اعتقادات و میزان اهتمام خود، با حضور در بقاع متبرکه و «دخیل بستن» به بزرگان دین و ائمه اطهار، برای رفع نیازها و مشکلات خود دعا می کنند (نک: سپهر، ۶۳ / ۲ ، ۷۳۷۲). |
|
| |
|
|
| |
|
| | | مآخذ: ابن بابویه، محمد، کمال الدین و تمام النعمة، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۰ق، ابن جوزی، عبدالرحمان، المدهش، به کوشش مروان قبانی، بیروت، ۱۹۸۵م. ابن طاووس، علی، اقبال الاعمال، تهران، ۱۳۹۰ق؛ همو، اللهوف في قتل الطفوف، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م. همو، مصباح الزائر، قم، ۱۴۱۷ق؛ ابن قولویه، جعفر، کامل الزیارات، قم، ۱۴۱۷ق؛ ابن کثیر، تفسير القرآن العظيم، بیروت، ۱۴۰۱ق؛ ابن نما، جعفر، مثیر الاحزان، قم، ۱۴۰۶ق ابو السعود، محمد، تفسير، پیروت، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۴م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش سمير جابر و دیگران، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م؛ امین، محسن، اعیان الشیعه، به کوشش حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م؛ امینیان، سیف الله، «آیینها و مراسم محرم در آران و بیدگل»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، ۱۳۷۹ش؛ اوبن، اوژن، ایران امروز، ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش؛ بلوکباشی، علی، نخل گردانی، تهران، ۱۳۸۰ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقية ، په کوشش زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۳۳م؛ پور کاظم، کاظم، جامعه شناسی قبایل عرب خوزستان، تهران، ۱۳۷۵ ش؛ ثعالبی، عبدالرحمان، تفسیر، بیروت، ۱۴۱۸ق؛ ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، المكتبة الثقافية؛ حسینی جلالی، محمد جواد، مقدمه بر مسند الرضا، داوود بن سليمان غازی، قم، ۱۴۱۸ق؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش؛ خواند میر، غیاث الدین، حبيب السير، تهران، ۱۳۳۳ ش؛ سپهر، عبد الحسين، یادداشتهای ملک المورخین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۸ ش؛ ضمیر، آمان گلدی، «جایینه، رسم سنتی محرم در ایلام»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، ۱۳۷۹ ش؛ عماد الدین طبری، حسن، کامل بهایی، قم، ۱۳۶۷ق؛ عمادالدین طبری، محمد، بشارة المصطفی، نجف،۱۳۸۳ ق (۱۹۶۳م، قاضی طباطبایی، محمد علی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)، قم، ۱۳۶۸ ش؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، تفسير، به کوشش احمد عبد العليم بردونی، قاهره، ۱۳۷۲ق؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، به کوشش يوسف على طویل، دمشق، ۱۹۸۷م؛ قمی، عباس، منتهى الآمال، تهران، انتشارات علمی؛ کاشفی، حسین، روضة الشهداء، به کوشش محمد رمضانی، تهران، ۱۳۴۱ ش؛ کتاب سلیم بن قیس کوفی، به کوشش محمد باقر انصاری، قم، ۱۴۱۵ق؛ کفعمی، ابراهیم. المصباح، تهران، ۱۳۲۱ق؛ گزارشهایی نظمیه از محلات تهران، به کوشش انسیه شیخ رضایی و شهلا آذری، تهران، ۱۳۷ ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۳م مردم نگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند)، به کوشش احمد بر آبادی، تهران، ۱۳۸۰ش؛ مفید، محمد، الارشاد، قم، ۱۴۱۳ق؛ همو، المزار، قم، ۱۴۱۳ق؛ نوری، حسین، لؤلؤ و مرجان، به کوشش حسین استادولی، تهران، ۱۳۷۵ش؛ نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، به کوشش محمدمهدی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق.| |
| _
| |
| | |
| عیسی بن مریم، در برخی موارد همچون جدا شدن سر از بدن، نهاده شدن سر بریده در طشت، ۴۰ روز گریستن خورشید، و به کار گیری اصطلاح سیدالشهداء برای وی (مثلا نک : ثعلبی، ۳۴۰- ۳۴۲)، مشابهتهایی را با شهادت امام حسین (ع) در بر دارد، اسباب بروز دسته ای از روایات را فراهم آورده است. در این گروه روایات، با کنار هم گذاری نام امام حسین (ع) و یحیی بن زکریا، نه تنها مفاهیم یاد شده در قران کریم (نک: مریم /۷/۱۹) به هر دوی این بزرگواران منسوب شده، بلکه آمده است که آسمان تنها برای این دو شهید ۴۰ روز گریست (نک: ابن قولویه،
| |
| | |
| ۱۸۳-۱۸۱؛ مفید، همانجا؛ عمادالدین طبری، محمد، ۷۴؛ ابن کثیر، همانجا؛ مجلسی، ۱۰۴/۱۳ -۱۰۵؛ قس: دخان /۴۴/ ۲۹). اندیشه ای که در آن، مفهوم به کمال رسیدن و آماده شدن برای گذر از این جهان به نوعی در روایات بازتاب یافته، در واقعة شهادت امام حسین (ع)، با موضوع الحاق سر آن بزرگوار به بدن وی در چهلمین روز شهادت ایشان قابل انطباق است. ابوریحان بیرونی آشکارا بیان داشته است که ۲۰ صفر، روزی است که سر آن امام به بدن ایشان ملحق، و همراه با آن به خاک سپرده شد (ص ۳۳۱). این موضوع را با توضیح بیشتری در برخی از آثار ابن طاووس می توان باز جست. وی به موضوعی درباره سفر امام چهارم به همراه دیگر افراد اهل بیت، از شام به مدینه (قس: عمادالدین طبری، حسن، ۲۹۱/۲) اشاره کرده که با کسب مجوزی، در میانه راه، مسیر خود را به سمت کربلا تغییر داده، و در روز ۲۰ صفر که مصادف با اربعین امام حسین (ع) است، بدان وادی رسیده، و سر آن بزرگوار را به بدن ایشان ملحق کرده اند ابن طاووس، اللهوف...، ۸۶، اقبال...، ۵۸۸). با این همه، در بیشتر منابع، آورده شدن سر بریده امام و الحاق آن به بدن وی، توسط نعمان بن بشیر و به دستور یزید بن معاویه اعلام شده است (مثلا نک: ابن نما، ۱۰۶ ۱۰۷؛ برای خروج اسیران از شام، نک: کفعمی، ۴۸۹، حاشیه ۵۱۰). موضوع الحاق سر به بدن امام در چهلمین روز شهادت آن حضرت، موضوعی است که در سده های بعد هم برخی از نویسندگان بیان کرده اند (مثلا نک: حمدالله مستوفی، ۲۶۵؛ خواندمیر، ۶۰ / ۱ ؛ کاشفی، ۳۹۱). اما کسانی، به ویژه میرزا حسین نوری، حضور اسیران در ۲۰ صفر ۶۱ بر مزار امام حسین (ع) و دیگر شهیدان کربلا، و نیز دیدار با جابر بن عبدالله را (نک: ادامه مقاله) به سختی نقد کرده، و با بیان دلایلی احتمال وقوع این امر را ناممکن دانسته اند (ص ۱۴۳ به ؛ قمی، ۵۱۶ بی؛ برای ردی بر این نقد، نک: قاضی طباطبایی، سراسر کتاب).
| |
| | |
| ابن طاووس در ادامه تبیین موضوع اربعین امام حسین(ع)، با به کار گیری برشی روایی، به بیان حضور جابر بن عبدالله انصاری پر مزار آن حضرت اشاره می کند. بر این اساس، آن زمان که کاروان اسیران و در رأس آنها، امام زین العابدین (ع) به کربلا
| |
| | |
| اربعین ۲۰۵ رسیدند، با جابر رو به رو شدند که در آن روز برای زیارت قبر امام حسین (ع) بدانجا آمده بوده است؛ پس همه با هم به عزاداری و نوحه سرایی پرداختند ( اللهوف، ۸۶؛ قس: عمادالدین طبری، محمد، ۷۴-۷۵؛ نیز نک: امین، ۴۷ / ۴)؛ بدین ترتیب، ابن طاووس آنچه را که به زیارت قبر امام مربوط می شود، با روز اربعین در هم می تند. هر دو موضوع به کار گیری اصطلاح «زیارت اربعين»، و نیز حضور جابر، پیش از یاد کرد ابن طاووس هم دارای پیشینه بوده است؛ بیرونی تصریح دارد که در زمان وی، ۲۰ صفر را از آن رو که ۴۰ کس از اهل بیت آن حضرت (ع) به زیارت قبر ایشان آمده اند، و نه مستقیما به آن سبب که چهلمین روز شهادت ایشان بوده است، روز «زیارت اربعین» می نامند (همانجا)، و شیخ مفید بخشی از المزار خود را به فضایل زیارت اربعین اختصاص داده است (ص ۵۳). از سوی دیگر، حضور جابر بر مزار آن حضرت با بسیاری از اسناد و مدارک پیش از این
| |
| | |
| طاووس، همچون عمادالدین محمد طبری (ص ۷۴) و با قدری تفاوت در بیان، توسط این نما (ص ۱۰۷) تأیید می شود. آنچه در اینجا رخ داده این است که مؤلف، چند موضوع را در کنار یکدیگر آورده است: حضور جایر برای زیارت قبر امام (ع)، تغيير مسیر اسیران به سمت کربلا و آوردن سر آن حضرت توسط اسیران بدانجا در همان روز، دیدار امام سجاد(ع) و جابر، و نیز موضوع زیارت اربعین، بدون توجه به نقدهای صورت گرفته بر این موضوعات و کنار هم آمدنها، و یا اینکه موضوعات بیان شده توسط ابن طاووس دارای سابقه بوده، یا نه؛ واقعیت این است که این بیان و چینش، به عنوان یک نقطه عطف، از سویی سبب تثبیت روز ۲۰ صفر به عنوان اربعین و چهلمین روز شهادت و روز زیارت قبر آن بزرگوار، و از سویی دیگر سبب جهت دهی و تدوین مفاهیمی همچون دعای زیارت اربعین گشت (مثلا نک: کفعمی، ۴۸۹-۴۹۰). ابن طاووس ادعیه زیارت اربعین را از آغاز تا انجام، به همراه زیارت دیگر شهدا، که در آخر با وداع به پایان می رسد، با شرح و بسط آورده است (نک: مصباح، ۲۸۶ بب).
| |
| | |
| آنچه به عنوان زیارت اربعین از زمان بیرونی بیان شده، و در روایتی از امام حسن عسکری(ع) هم به آن به مثابه یکی از ۵ ویژگی مؤمن اشاره شده است (همان، ۲۸۶؛ نیشابوری، همانجا)، در دوره های متأخر به عنوان یکی از روزهای خاص عزاداری امام حسین (ع)، حتی با به کارگیری اصطلاح جاافتادة «اربعین حسینی» (مثلا نک: حسینی جلالی، ۱۶)، با برخی آداب و رسوم از جمله قرائت دعای زیارت اربعین همراه گشته است (نک: کفعمی، همانجا؛ نیز او بن، ۱۸۳). به عنوان یکی از آیینهای مذهبی در میان شیعیان از هر بومی، باید گفت که برای چنین روزی، از یکی دو شب قبل، روضه خوانی آغاز می شود که بیشتر با نذورات و تشکیل مجالسی برای پاسداشت آن روز ادامه می یابد
| |
| | |
| | |
| | |
| | |
| | |
| | |
| | |
| | |
| | |
| | |
| | |
| _
| |
| | |
| وجود حدیثی از رسول اکرم (ص) که در آن بر حفظ ۴۰ حديث توصیه شده، در رواج تدوین این گونه کتابها اثر بسزایی داشته است. این حدیث با مضمون «من حفظ على أمتی اربعین حدیث ...» با الفاظ گوناگونی در مجموعه ها و آثار حدیثی آمده است. این کتابها در زمینه های گوناگونی چون سیره و سنت رسول اکرم (ص)، مناقب علی (ع) و ائمه اطهار (ع)، اصول دین، فقه و تصوف بوده است. پارسی گویان با ذوق نیز گاه به نثر و گاه به نظم، به ویژه در زمینه حديثهای مورد توجه صوفیان، به فراهم آوردن نوشته هایی با عنوان «چهل حدیث» دست یازیده اند.*
| |
| | |
| مآخذ: ابن بابویه، محمد، ثواب الاعمال، به کوشش محمد مهدی حسن خرسان، نجف، ۱۳۹۴ق/۱۹۹۲م. ابن جوزی، عبد الرحمان، العلل المتناهية، به کوشش خليل میس، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. ابن عبدالبر، یوسف، جامع بیان العلم و فضله، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م؛ آقابزرگ، الذریعة؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، حلية الاولیاء، بیروت، ۱۳۸۷ق (۱۹۶۷م؛ حاجی خلیفه، کشف رودانی، محمد، صلة الخلق، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م؛ منزوی، خطي مشترک.
| |
| | |
| بخش فقه و علوم قرآنی و حدیث
| |
| | |
| ۲۰۶ اربعین (نک: گزارشهای ۲۸۴ / ۱ به ؛ بلوکباشی، ۲۱، ۲۷). اجرای تعزیه، شبیه خوانی، برپایی دسته های عزاداری و نوحه خوانی و به ویژه انبوهی نذورات در این روز مرسوم است (مثلا نک: مردم نگاری.. ۲۷، ۵۹، ۹۰؛ امینیان، ۸۵، ضمیر، ۱۹۷ - ۱۹۸؛ پور کاظم، ۲۰۲).
| |
| | |
| در این حدود زمانی، مردم بر پایه گونه اعتقادات و میزان اهتمام خود، با حضور در بقاع متبرکه و «دخیل بستن» به بزرگان دین و ائمه اطهار، برای رفع نیازها و مشکلات خود دعا می کنند (نک: سپهر، ۶۳ / ۲ ، ۷۳۷۲). مآخذ: ابن بابویه، محمد، کمال الدین و تمام النعمة، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۰ق، ابن جوزی، عبدالرحمان، المدهش، به کوشش مروان قبانی، بیروت، ۱۹۸۵م. ابن طاووس، علی، اقبال الاعمال، تهران، ۱۳۹۰ق؛ همو، اللهوف في قتل الطفوف، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م. همو، مصباح الزائر، قم، ۱۴۱۷ق؛ ابن قولویه، جعفر، کامل الزیارات، قم، ۱۴۱۷ق؛ ابن کثیر، تفسير القرآن العظيم، بیروت، ۱۴۰۱ق؛ ابن نما، جعفر، مثیر الاحزان، قم، ۱۴۰۶ق ابو السعود، محمد، تفسير، پیروت، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۴م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش سمير جابر و دیگران، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م؛ امین، محسن، اعیان الشیعه، به کوشش حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م؛ امینیان، سیف الله، «آیینها و مراسم محرم در آران و بیدگل»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، ۱۳۷۹ش؛ اوبن، اوژن، ایران امروز، ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش؛ بلوکباشی، علی، نخل گردانی، تهران، ۱۳۸۰ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقية ، په کوشش زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۳۳م؛ پور کاظم، کاظم، جامعه شناسی قبایل عرب خوزستان، تهران، ۱۳۷۵ ش؛ ثعالبی، عبدالرحمان، تفسیر، بیروت، ۱۴۱۸ق؛ ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، المكتبة الثقافية؛ حسینی جلالی، محمد جواد، مقدمه بر مسند الرضا، داوود بن سليمان غازی، قم، ۱۴۱۸ق؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش؛ خواند میر، غیاث الدین، حبيب السير، تهران، ۱۳۳۳ ش؛ سپهر، عبد الحسين، یادداشتهای ملک المورخین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۸ ش؛ ضمیر، آمان گلدی، «جایینه، رسم سنتی محرم در ایلام»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، ۱۳۷۹ ش؛ عماد الدین طبری، حسن، کامل بهایی، قم، ۱۳۶۷ق؛ عمادالدین طبری، محمد، بشارة المصطفی، نجف،۱۳۸۳ ق (۱۹۶۳م، قاضی طباطبایی، محمد علی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)، قم، ۱۳۶۸ ش؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، تفسير، به کوشش احمد عبد العليم بردونی، قاهره، ۱۳۷۲ق؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، به کوشش يوسف على طویل، دمشق، ۱۹۸۷م؛ قمی، عباس، منتهى الآمال، تهران، انتشارات علمی؛ کاشفی، حسین، روضة الشهداء، به کوشش محمد رمضانی، تهران، ۱۳۴۱ ش؛ کتاب سلیم بن قیس کوفی، به کوشش محمد باقر انصاری، قم، ۱۴۱۵ق؛ کفعمی، ابراهیم. المصباح، تهران، ۱۳۲۱ق؛ گزارشهایی نظمیه از محلات تهران، به کوشش انسیه شیخ رضایی و شهلا آذری، تهران، ۱۳۷ ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۳م مردم نگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند)، به کوشش احمد بر آبادی، تهران، ۱۳۸۰ش؛ مفید، محمد، الارشاد، قم، ۱۴۱۳ق؛ همو، المزار، قم، ۱۴۱۳ق؛ نوری، حسین، لؤلؤ و مرجان، به کوشش حسین استادولی، تهران، ۱۳۷۵ش؛ نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، به کوشش محمدمهدی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق.|
| |
|
| |
|
| فرامرز حاج منوچهری | | فرامرز حاج منوچهری |
|
| |
| [arbakes]، صورت یونانی و اژه ایرانی -Arbaka * به معنی جوان که نام چند تن از بزرگان و فرمانروایان ماد بوده است (مایر فر، 154/I؛ هینتس، 35). شکل مؤنث این نام در الواح ایلامی با روی تخت جمشید به صورت
| |
|
| |
| Har - ba - a [ k ( ? ) - ]
| |
|
| |
| ka آمده است (هالوک، 691).
| |
|
| |
| سنگ نوشته های سارگن (۷۰۵۷۲۱قم) کهن ترین مدار کی است که این نام را ضبط کرده است. در این سنگ نوشته ها اربكو از شاهک نشین آژئسيه"، یکی از شاهکهایی است که در لشکر کشی به غرب ایران شکست خورد و از آن پس، سرزمینش خراج گزار دولت آشور شد (لاكنبيل، 105/II). مؤسس سلسلة ماد، بنا بر نوشته های هرودت (. I
| |
|
| |
| / 19 ff)، دیوکس، و بر طبق گزارش کتسیاس ( از طریق نوشته های ديودروس، . I / 429 ff)، اریکس بوده است. میان نوشته های این دو مورخ اختلافات زیادی به چشم می خورد، چنان که برخی از دانشمندان بخش اعظم مطالب کتسیاس را به طور کلی بر ساخته تلقی کرده اند (دیاکونف، ۲۴-۳۰).
| |
|
| |
| اکنون ثابت شده است که دیوکس (دیاکو) - خلاف آنچه که هرودت گزارش داده - نه شاه سراسر ماد، که تنها شاهک سرزمین کوچکی در ماد بوده است. این احتمال نمی تواند دور از حقیقت پنداشته شود که اریکس، شاه همعصر او در ارنسية ماد، قدرتی تقریبا همتای او داشته است؛ چنان که به روایتی دیگر، آرفکسد - اربکس - پادشاه سراسر ماد، و پایتخت او اکباتانا بوده است «کتاب...»، 539). غیر از این، رویدادنامه سریانی
| |
|
| |
| اربعین [arba ' in ]، عنوانی مشترک برای شماری از نوشته ها که در آنها به گونه های مختلف ۴۰ حدیث فراهم آمده است.
| |
|
| |
| 5. The Jerusalem...
| |
|
| |
| 4. Arphaxad
| |
|
| |
| 3. Deioces
| |
|
| |
| 2. Amasia
| |
|
| |
| 1. Arbaces
| |
|
| |
|
|
| |
|
|
| |
|
| <br /> | | منبع: <nowiki>https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/11035</nowiki> |
|
| |
|
| [[رده:آیینها]] | | [[رده:آیینها]] |