سروش اصفهانى: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۴۵۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹۰: خط ۴۹۰:
{{ب|بگرفت آفتاب و بلرزید کوه و دشت | بارید خون تازه ازین باژگونه طشت}}
{{ب|بگرفت آفتاب و بلرزید کوه و دشت | بارید خون تازه ازین باژگونه طشت}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
دیگر اشعار
{{شعر}}
{{ب| دارم اندر دست خونین خامه‌ای‌|تا که بنویسم مصیبت نامه‌ای }}
{{ب| لیک می‌ترسم که سوزد خامه‌ام‌|همچنان ننوشته ماند نامه‌ام }}
{{ب| بشنو از معصوم این معنیّ نغز|پوست را بدورد کن، بر گیر مغز }}
{{ب| بود روزی در مقام خود خلیل‌|غرق تسبیح خداوند جلیل }}
{{ب| گفت حق برگو بدو جبریل را|که ببر حلقوم اسمعیل را }}
{{ب| در یکی دل نیست گنجای دو دوست‌|زین دو یک، یا حبّ ما یا حبّ اوست }}
{{ب| کش نماید ذبح اسمعیل سهل‌|چون ببینند حال شاه و حال اهل }}
{{ب| گفت بنگر عاشق خاصّ مرا|خوش به خون خویش غوّاص مرا }}
{{ب| آن برادر دادنش در راه ما|و آن سپردن جان به قربانگاه ما }}
{{ب| و آن برادرزادگان مقبلش‌|خاصّه اکبر، میوه‌ی باغ دلش }}
{{ب| چونکه ابراهیم او را بنگریست‌|بر شه لب تشنه بسیاری گریست }}
{{ب| گفت حق بر گریه‌ات احسنت و زه!|که بود از ذبح اسمعیل به }}
{{ب| چون گرستی بر خدیو کربلا|کردم از فرزند تو دور این بلا  }}
{{ب| گریه‌ی تو بهر آن شاه کریم‌|گشت اندر راه ما ذبح عظیم }}
{{ب| گریه‌ی تو بهر قربانی تست‌|شو ببر، فرزند خود را تند رست }}
{{ب| ای خوش آن چشمی که گریان بهر اوست‌|و آن دلی کاو گشته بریان بهر اوست <ref> مثنوی روضة الاسرار.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{شعر}}
{{ب| آمد آن عباس، میر عاشقان‌|آن علمدار سپاه عاشقان }}
{{ب| تفّ خورشید و تفّ عشق و عطش‌|هر سه طاقت برده از آن ماهوش }}
{{ب| چشم از جان و جهان بردوخته‌|از برادر عاشقی آموخته }}
{{ب| می‌زد از عشق برادر یک تنه‌|خویش را از میسره بر میمنه }}
{{ب| بدسرشتی ناگهان، از تن جدا|کرد دست زاده‌ی دست خدا }}
{{ب| گفت: ای دست، ار فتادی خوش بیفت‌|تیغ در دست دگر بگرفت و گفت: }}
{{ب| آمدم تا جان ببازم، دست چیست؟|مست کز سیلی گریزد مست نیست }}
{{ب| خود مکافات دو دست فرشی‌ام‌|حق برویاند دو بال عرشی‌ام }}
{{ب| تا بدان پر، جعفر طیّاروار|خوش بپرّم در بهشتستان یار }}
{{ب| این بگفت و بی‌فسوس و بی‌دریغ‌|اندر آن دست دگر بگرفت تیغ }}
{{ب| برکشید ذو الفقار تیز را|آشکار کرد، رستاخیز را }}
{{ب| کافری دیگر در آمد از قفا|کرد دست دیگرش از تن جدا }}
{{ب| گفت گر شد منقطع دست از تنم‌|دست جان در دامن وصلش زنم }}
{{ب| دست من پر خون به دشت افکنده به‌|مرغ عاشق، پرّ و بالش کنده به }}
{{ب| کیستم من، سرو باغ عشق حی‌|سرو بالد چون ببرّی شاخ وی  }}
{{پایان شعر}}


==منابع==
==منابع==
۳٬۴۸۸

ویرایش