صبورى اصفهانى: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۰: خط ۵۰:
==زندگینامه==
==زندگینامه==


نام او میرزا نصر اللّه با تخلّص «صبورى» فرزند میرزا ابوطالب خان عادل است. بنا به نوشتۀ مؤلّف تذکره مدینة الادب، سلسله نسب وى از طرف پدر به «انوشیروان» و از طرف مادر به «جابر بن عبداللّه انصارى» منتهى مى‌گردد. وى در سن ده سالگى عازم تهران مى‌شود و تحت کفالت برادر بزرگتر از خود میرزا محمد حسین خان -ملقب به «فخیم الملک»- قرار مى‌گیرد و به تحصیل علوم مقدماتى مى‌پردازد و خطّ نستعلیق را نیز از خوشنویس بنام، میرزا ابراهیم ساوجى -ملقب به «نایب الصّدر» و متخلص به «خلیل»- مى‌آموزد و در رشته شعر و ادب از محضر حضورى و محیط سود مى‌جوید. وى به خاطر گشاده‌دستى و سفره‌دارى غالبا با تنگدستى دست به گریبان بوده است. روزى در محفلى که براى میر سید على اخوى، میرزا احمد خان اشترى -متخلص به «یکتا»- و محمد على مصاحبى نائینى -متخلص به «عبرت»- ترتیب مى‌دهد، به آنان پیشنهاد مى‌کند او را «ملک الادب» خطاب کنند و آنان مى‌پذیرند و از آن زمان به این لقب موسوم مى‌گردد. در زمان حکومت شعاع السّلطنه به شیراز و در دستگاه کمال السّلطنه -پیشکار شعاع السّلطنه- به مدت دو سال مشغول به کار مى‌شود و در همان ایام با شوریدۀ شیرازى آشنا مى‌شود و اخوانیّاتى در میانه آنان ردّ و بدل مى‌گردد. سپس به خاطر اطّلاعى که از فن معمارى داشته در وزارت عدلیه به عنوان «مصدّقى» مشغول به کار مى‌شود و تا پایان عمر با حقوق ناچیزى که دریافت مى‌کند به امرار معاش مى‌پردازد و سرانجام در سن 74 سالگى بدرود حیات مى‌گوید. <ref>تذکره مدینة الادب،ج 1،ص 156.</ref>
نام او میرزا نصر اللّه با تخلّص «صبورى» فرزند میرزا ابوطالب خان عادل است. بنا به نوشتۀ مؤلّف تذکره مدینة الادب، سلسله نسب وى از طرف پدر به «انوشیروان» و از طرف مادر به «جابر بن عبداللّه انصارى» منتهى مى‌گردد. وى در سن ده سالگى عازم تهران مى‌شود و تحت کفالت برادر بزرگتر از خود میرزا محمد حسین خان -ملقب به «فخیم الملک»- قرار مى‌گیرد و به تحصیل علوم مقدماتى مى‌پردازد و خطّ نستعلیق را نیز از خوشنویس بنام، میرزا ابراهیم ساوجى -ملقب به «نایب الصّدر» و متخلص به «خلیل»- مى‌آموزد و در رشته شعر و ادب از محضر حضورى و محیط سود مى‌جوید. وى به خاطر گشاده‌دستى و سفره‌دارى غالبا با تنگدستى دست به گریبان بوده است. روزى در محفلى که براى میر سید على اخوى، میرزا احمد خان اشترى -متخلص به «یکتا»- و محمد على مصاحبى نائینى -متخلص به «عبرت»- ترتیب مى‌دهد، به آنان پیشنهاد مى‌کند او را «ملک الادب» خطاب کنند و آنان مى‌پذیرند و از آن زمان به این لقب موسوم مى‌گردد. در زمان حکومت شعاع السّلطنه به شیراز و در دستگاه کمال السّلطنه -پیشکار شعاع السّلطنه- به مدت دو سال مشغول به کار مى‌شود و در همان ایام با شوریدۀ شیرازى آشنا مى‌شود و اخوانیّاتى در میانه آنان ردّ و بدل مى‌گردد. سپس به خاطر اطّلاعى که از فن معمارى داشته در وزارت عدلیه به عنوان «مصدّقى» مشغول به کار مى‌شود و تا پایان عمر با حقوق ناچیزى که دریافت مى‌کند به امرار معاش مى‌پردازد و سرانجام در سن 74 سالگى بدرود حیات مى‌گوید. <ref>تذکره مدینة الادب، ج 1، ص 156.</ref>


==آثار==
==آثار==
خط ۵۸: خط ۵۸:
==برگزیده آثار عاشورایى==
==برگزیده آثار عاشورایى==


=== اشعار ===
===اشعار===


==== ابیاتی برگزیده‌ از یک مثنوى عاشورایى ====
====ابیاتی برگزیده‌ از یک مثنوى عاشورایى====
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| شاهد عشّاق چو شمشیر آخت | شوق سر از پا نتواند شناخت }}
{{ب| شاهد عشّاق چو شمشیر آخت | شوق سر از پا نتواند شناخت }}
خط ۱۵۱: خط ۱۵۱:
==منابع==
==منابع==


* [[کاروان شعر عاشورا|محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج1، ص 496-499.]]
*[[کاروان شعر عاشورا|محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج1، ص 496-499.]]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
۳٬۴۸۸

ویرایش